351 views
پیشینه تحقیق اسلام و تشیع در گیل ودیلم ازآغاز تا افول حکومت علویان دارای ۸۵ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
فصل اول: مفهومشناسی شیعه و تشیع و قلمروشناسی گیل ودیلم ۶
۱-۲-۱- مفهومشناسی شیعه و تشیع ۶
۱-۲-۱-۱- واژهشناسی شیعه و تشیع ۶
۱-۲-۱-۲- فرقههای تشیع ۸
۱-۲-۱-۲-۱- اثناعشریه ۸
۱-۲-۱-۲-۲- زیدیه ۸
۱-۲-۱-۲-۳- اسماعیلیه ۱۰
۱-۲-۱-۳- جغرافیای تاریخی تشیع ۱۱
۱-۲-۲- قلمروشناسی گیل ودیلم ۱۳
۱-۲-۲-۱- جغرافیای تاریخی گیل ودیلم ۱۳
۱-۲-۲-۲- معرفی شهرها و نواحی و آبادیهای گیل ودیلم ۱۶
۱-۲-۲-۲-۱- لاهیجان ۱۶
۱-۲-۲-۲-۲- هوسم ۱۷
۱-۲-۲-۲-۳- رودبار ۱۸
۱-۲-۲-۲-۴- سلاوند ۱۸
۱-۲-۲-۲-۵- کوتم ۱۹
۱-۲-۲-۲-۶- فومن ۱۹
۱-۲-۳- واژهشناسی گیل ودیلم ۲۰
۱-۲-۳-۱- بررسی نژاد واصطلاح گیل ودیلم ۲۰
۱-۲-۳-۲- بررسی انتسابات گیلی ودیلمی ۲۲
۱-۲-۴- ویژگیهای طبیعی و اجتماعی و اقتصادی گیل ودیلم ۲۳
فصل دوم: اسلام و تشیع در گیل ودیلم ازآغاز تا افول حکومت علویان ۲۹
۲-۱- پیشینه آشنایی وبرخورد دیلمیان با مسلمانان ۲۹
۲-۱-۱- نخستین مسلمان دیلمی ۲۹
۲-۱-۲- برخورد دیلمیها با مسلمانان در دوران خلفای نخستین ۳۰
۲-۱-۳- ستیز امویان با دیلمیان ۳۲
۲-۱-۴- ستیز عباسیان با دیلمیان ۳۲
۲-۲- مهاجرت و ارتباط علویان با گیل ودیلم ۳۴
۲-۲-۱- حضور یحیی بنعبدالله در دیلم ۳۴
۲-۲-۱-۱-زندگی سیاسی یحیی قبل از ورود به دیلم ۳۴
۲-۲-۱-۲-ورود یحیی به دیلم و دلایل آن ۳۶
۲-۲-۱-۳- تاثیر گذاری فرهنگی یحیی در دیلم ۳۹
۲-۲-۲- پناهندگی علویان به دیلم پس از شهادت امام رضا (ع) ۳۹
۲-۲-۳- ارتباط قاسم بنابراهیم رسی با دیلمیان ۴۰
۲-۲-۴- پیروان محمد بنقاسم علوی در دیلم ۴۱
۲-۲-۵- مهاجرت علویان به دیلم پس از شهادت یحیی بنعمر علوی ۴۲
۲-۳- دعوت دیلمیان از علویان و یاری آنان در تأسیس حکومت ۴۳
۲-۳-۱- دعوت و حمایت دیلمیان از حسن بنزید علوی ۴۳
۲-۳-۱-۱- علت دعوت دیلمیها از حسن بنزید (داعی کبیر) ۴۳
۲-۳-۱-۲- پشتیبانی دیلمیها از حسن بنزید در نبرد با طاهریان ۴۴
۲-۳-۱-۳- حمایت دیلمیها از داعی کبیر در برابر سپاهیان خلیفه عباسی ۴۵
۲-۳-۱-۴- حمایت دیلمیان از حسن بنزید در مقابل صفاریان ۴۶
۲-۳-۱-۵- اعتماد داعی کبیر بر دیلمیان و میزان تاثیر گذاری وی بر آنان ۴۷
۲-۳-۲- پشتیبانی دیلمیان از حسین بناحمد کوکبی علوی ۴۸
۲-۳-۳- تعامل دیلمیان با محمد بنزید ۴۸
۲-۳-۳-۱- حمایت دیلمیان از محمد بنزید در برابر رافع بنهرثمه و سامانیان ۴۹
۲-۳-۳-۲- اقدامات محمد بنزید در گیل ودیلم ۴۹
۲-۳-۲- فعالیت و قیام ناصر اطروش در گیل ودیلم ۵۰
۲-۳-۲-۱- شخصیتشناسی ناصر ۵۰
۲-۳-۲-۱-۱- شخصیت و ویژگیهای فردی ناصر ۵۰
۲-۳-۲-۱-۲- شخصیت علمی ناصر ۵۱
۲-۳-۲-۱-۳- شخصیت مذهبی ناصر ۵۳
۲-۳-۲-۱-۴- دیدگاه زیدیان و مردم گیل ودیلم نسبت به ناصر ۵۸
۲-۳-۲-۲- فعالیتهای دینی و فرهنگی ناصر با پشتیبانی حاکم دیلم ۶۰
۲-۳-۲-۳- ناصر در عرصه سیاست گیل ودیلم ۶۲
۲-۳-۲-۳-۱- دعوت دیلمیها از ناصر و حملات نخستین آنان به طبرستان ۶۲
۲-۳-۲-۳-۲- اختلاف حاکم دیلم با ناصر وحمایت دیلمیها از اطروش ۶۳
۲-۳-۲-۳-۳- صلح ناصر با اهل سنت گیلان غربی ۶۴
۲-۳-۲-۳-۴- فتح طبرستان با کمک گیل ودیلم ۶۴
۲-۳-۲-۳-۵- حمایت دیلمیان از ناصر پس از کودتای حسن بنقاسم ۶۵
۲-۳-۲-۴- اقدامات اجتماعی ناصر در گیل ودیلم ۶۶
۲- ۳- ۲- ۴- ۱- تلاش برای گسترش عدالت در جامعه ۶۶
۲-۳-۲-۴-۲- توجه جدی به فریضه امر به معروف ونهی از منکر در جامعه ۶۷
۲-۳-۲-۴-۳- تلاش برای نهادینه کردن شعار اهل بیت در جامعه ۶۷
۲-۳-۲-۴-۴- وضع قوانین بر بازار ۶۸
۲-۳-۲-۴-۵- نظارت بر کار پزشکان و دوا فروشان ۶۸
۲-۳-۲-۴-۵- احداث سازمان امور کشته شدگان در جنگ ۶۸
۲-۳-۲-۵- اصلاحات اقتصادی ناصر ۶۸
۲-۳-۳- امارت داعی صغیر و فرزندان ناصر بر گیل و دیلم ۶۹
۲-۳-۳-۱- پناه آوردن داعی صغیر به گیلان پس از شکست از جعفر بنناصر ۷۰
۲-۳-۳-۲- پناه آوردن فرزندان ناصر به گیلان وحمایت گیل ودیلم از آن دو ۷۰
۲-۳-۳-۳- ورود دوباره داعی صغیر به گیلان ۷۱
۲-۳-۳-۴- پناه گرفتن دوباره جعفر بنناصر در گیلان ۷۱
۲-۳-۳-۵- اختلافات ناصریها و فرجام حکومت آنان ۷۱
فهرست منابع ۷۳
ابن منظور، محمد بنمکرم، لسان العرب، قم، نشر ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق
ابن ندیم، محمد بناسحاق، الفهرست، تحقیق؛ رضا تجدد، بی جا، بی تا
ابن خلدون، عبد الرحمن بنمحمد بنخلدون، تاریخ ابنخلدون (دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر)، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، دوم، ۱۴۰۸ق
ـــــــــــــ ، لباب المحصل فی اصول الدین، تحقیق؛ احمد فرید مزیدی، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، ۱۴۲۵ق
ابناثیر، عزالدین علی بنابوالکرم محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق
ـــــــــــــ ، اللباب فی تهذیب الانساب، بیروت، دارالفکر، اول، ۱۴۲۳ق
ابن اثیر، مجدالدین مبارک بنمحمد، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، تحقیق؛ طاهر احمد الزاوی، محمود محمد الطناحی، قم، موسسه اسماعیلیان، چهارم، ۱۳۶۴ش
اسکندر بیگ، اسکندر بیگ ترکمان، عالم آرای عباسی، تحقیق؛ ایرج افشار، تهران، امیرکبیر، سوم، ۱۳۸۲ش
دهخدا، علی اکبر، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، اول، ۱۳۷۲ش
اشعری، سعد بنعبدالله، المقالات و الفرق، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، دوم، ۱۳۶۰ش
اشعری، علی بناسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، آلمان، فرانس شتاینر،سوم، ۱۴۰۰ق
حمیری، محمد بنعبدالمنعم، الروض المعطار فی خبر الاقطار، بیروت، مکتبه لبنان، دوم، ۱۹۸۴ق
حمیری، نشوان بنسعید، الحور العین، تحقیق؛ کمال مصطفی، مصر، مکتبه الخانجی، بی تا
ـــــــــــــ ، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، تحقیق؛حسین بنعبدالله العمری، دمشق، دارالفکر، اول، ۱۴۲۰ق
ابن حزم، علی بناحمد اندلسی، جمهره انساب العرب، بیروت، دار الکتب العلمیه،اول، ۱۴۰۳ق
واژه شیعه که ریشه در ماده «شیع» دارد در زبان عربی به معنای پیرو وانصار است. به جمعی که برچیزی هم سخن شوند.ویا گروهی از کسی تبعیت نمایند نیز شیعه گفته میشود.[۱] برخی نیز میگویند واژه شیعه از کلمه مشایعت بر گرفته شده است واز اینرو به معنای پیرو و مناصر میباشد[۲]. ابنخلدون مینویسد؛ شیعه در لغت به معنای یاران وپیروان میباشد.[۳] خداوند در قرآن میفرماید «وان من شیعته لابراهیم»[۴] همانا از پیروان وی (نوح) ابراهیم میباشد. ویا در حدیث دارد «القدریه شیعه الدجال»[۵] یعنی قدریان (معتزلیان) از پیروان دجال هستند. بنابر این واژه شیعه به معنای یاران وپیروان به کار رفته است. و در صیغه مفرد یا تثنیه یا جمع ونیز در مونث ومذکر فرقی ندارد.[۶]البته در زبان عرب لفظ شیعه به معنای «حزب» نیز به کار رفته است.[۷] کلمه تشیع که مصدر واز باب تفعل میباشد. در زبان فارسی یعنی کسی که ادعای شیعه بودن کند[۸] ولی این کلمه به تدریج با کلمه شیعه در زبان فارسی مترادف گردید. از اینرو نویسنده تاریخ عالم آرای عباسی (م۱۰۴۳ق) چنین مینویسد «جناب شیخ به جهت تشیع به دست رومیان به شهادت رسید»[۹] البته به مذهب شیعه نیز تشیع اطلاق میشود.[۱۰]
شیعه در اصطلاح تاریخی و فرقه نگاری به پیروان امام علی (ع) گفته میشود،[۱۱] که به امامت وی پس از پیامبر اعتقاد داشتهاند ابنحزم (م۴۵۶ق) در این باره مینویسد؛ شیعه به کسی گفته میشود که اعتقاد داشته باشد امام علی (ع) افضل الناس بعد از پیامبر و سزاوارترین مردم به امامت پس از نبی اکرم بوده است و فرزندانش نیزپس از وی به امامت سزاورترند.[۱۲] شهرستانی (م۵۴۸ق) نیز گفته است؛ شیعیان به کسانی گفته میشوند فقط از امام علی پیروی مینمایند.وبه منصوص بودن (نص جلی یا خفی) امامت آن حضرت باور داشته باشند. ونیز اعتقاد دارند که امامت از فرزندان آن حضرت بیرون نمیرود.[۱۳] شیخ مفید (م۴۱۳ق) از بزرگان امامیه درباره معنای شیعه و تشیع تعریف دقیق وضیقی را ارائه میدهد و مینویسد؛ تشیع دراصل به معنای پیروی بروجه تدین و اخلاص و دوستی میباشد. از این شیعیان امیرالمومنین علی (ع) کسانی هستند که به امامت آن حضرت ونفی امامت دیگران از روی تدین وولاء اعتقاد داشته باشد[۱۴]. بنابر این تعریف شیعه فقط به امامیه وجارودیه گفته میشود[۱۵]. حمیدان بنیحیی قاسمی از عالمان زیدیه یمن (زنده قرن ۷)، شیعیان را به دو گروه شیعه ومتشیع تقسیم مینماید. و در این باره مینویسد؛ شیعه به کسانی گفته میشود که ظاهرا وباطنا شیعه باشند بدین معنا که به فضل و وجوب مودت اهل بیت وانحصار ونص بر امامت آنان باور داشته باشد.و در هر عصری ازامامی از اهل بیت (ع) اطاعت کنندو بین امامان هیچ فرقی قائل نباشند[۱۶]. اوآنگاه با نگاه فرقه گرایانهای که دارد. سایر گروههای معروف شیعه مانند اثنا عشریه واسماعیلیه را از دایره شیعیان واقعی خارج میکند ومیگوید؛ آن گروهها اسم تشیع ومعنای رفض را جمع کردهاند. با تاویلات نابجا نصوص قرآنی را تحریف و در مواجهه با روایات مشکل به اندیشه ورزی وتعقل روی میآورند، و بین عترت وامامان اهل بیت فرق میگذارند از اینرو اینان را نمیتوان شیعه خواند بلکه متشیعاند.[۱۷]
بنابر تعاریفی که از شیعه ذکر شد. نتیجه گرفته میشود کسانی که به افضلیت و احقیت و منصوص بودن امامت امام علی (ع) پس از پیامبر (ص) اعتقاد داشته باشند شیعه گفته میشود.
شیعیان طبق تعاریفی که گذشت، بنا به باورداشت هایشان به دستههای وفرقههای مختلفی تقسیم میشوند. که در طول تاریخ پیدایش شیعه ظهور کردهاند. وبسیاری از آن فرقههای در طول زمان مضمحل یا منقرض شدهاند. تنها سه فرقه از شیعه امروزه باقی ماندهاند که به اثناعشریه (امامیه) وزیدیه واسماعیلیه معروف هستند. اکنون برای شناخت از هویت این گروهها به معرفی اجمالی آنها میپردازیم؛
یا شیعیان دوازده امامی که معمولا در قرنهای سوم وچهارم به قطعیه معروف بودهاند.[۱۸] به دوازده امام از امامان اهل بیت (ع) که نخستین آنان امام علی (ع) و آخرین ایشان امام حجت بنالحسن (ع) امام زمان میباشد[۱۹].امامیه که نام عمومی فرقههای شیعه که به امامت بلا فصل امام علی وفرزندان آن حضرت قائل هستند میباشد.ولی امروزه این نام بطور خاص بر فرقه اثناعشریه اطلاق میشود.[۲۰] این فرقه به نظر میرسد همواره درقرنهای مختلف بیشترین جمعیت شیعه جهان را تشکیل میداده است. نشوان حمیری (م۵۷۳ق) در این باره مینویسد «القطعیه اثناعشریه هم اکثرالشیعه عددا علی وجه الارض»[۲۱]
به گروهی از شیعیان گفته میشود. که به امامت زید بنعلی بنحسین (ع) که در دوران خلافت هشام بنعبدالملک اموی در کوفه قیام کرد، باور دارند[۲۲]. ملطی (م۳۷۷ق)فرقه نگار قرن چهارم با نگاه متعصبانه مذهبی میگوید؛ زیدیان خطر ناکترین گروه شیعیان را تشکیل میدهند.[۲۳] این گروه به سه فرقه معروف تقسیم میشوند؛ الف) فرقه جارودیه؛ که به طرفداران ابوالجارود زیاد بنمنذرتمیمی (م حدود۱۵۰ق) اطلاق میشود.[۲۴]آنان اعتقاد دارند که فقط بر امامت امام علی (ع) وامام حسن (ع) وامام حسین (ع) از سوی پیامبرنص وجود دارد، وپس از آنان امامت در نسل حضرت زهرا (س) جریان دارد.وهر فاطمی که قیام کند آن امام است. آنها ازابوبکر وعمر به خاطر غصب خلافت امام علی (ع) برائت میجویند وآن دورا تکفیر میکنند. ابوالجارود میگفت؛ احکام همه حلال وحرام وهر آنچه که مردم بدان نیازمندند در نزد کوچک وبزرگ آل محمد (ص) وجود دارد.[۲۵] ونیز اوقائل بود که امام با الهام الهی به احکام حوادث علم پیدا مینماید.[۲۶] از این روست که اهل سنت آنان را اهل بدعت معرفی میکنند.[۲۷] امام منصور بالله (م۶۱۴ق) از امامان زیدیه یمن درباره جارودیه مینویسد؛جارودیان بیشترین جمعیت فرقه زیدیه را تشکیل میدهد واین گروه از زیدیان واقعی به شمار میروند چون سایر زیدیان در برخی از اعتقادات به خطا رفتهاند.[۲۸] همو میگوید؛ که امامان زیدیه پس از زید بر مسلک جارودی بودهاند.[۲۹] البته بسیاری از منابع تصریح میکنند که جارودیه قائل به نص به وصف وبدون تسمیه میباشند که از آن به نص خفی تعبیر میشود.[۳۰] ولی برخی میگویند جارودیه نیز مانند اثناعشریه به نص جلی باور دارند[۳۱] هرچند عدهای اندک از عالمان زیدی مانند حسن بنبدر الدین (م۶۷۰) به نص جلی تمایل پیدا کردهاند.[۳۲] اما انتساب این باور به عموم زیدیان، با توجه به اعتقاد آنان درباره تعریف نص، (پیش از آن گفتیم) نادرست به نظر میرسد. ب) صالحیه یا بتریه؛ اینان پیروان حسن بنصالح بنحی وکثیر النواء ابتر میباشند که اعتقاد دارند؛ امام علی (ع) با فضلترین مردم پس از رسول خداست و شایستهترین برای امامت بوده است ولی درعین حال بیعت با ابوبکر وعمر برخطا نیست چون آن حضرت راضی به بیعت شده است.[۳۳] این گروه در قرن دوم بیشتر حضور پر رنگی داشتهاند ولی در قرون بعدی حضور جدی از این گروه به دست نمیآید. فقط ابودلف جهانگرد (زنده ۳۴۱ق) از شهرکی به نام «بیر» در کنار «شهر زور» (ناحیه در جزیره در شمال عراق امروزی) نام میبرد. که ساکنین آنجا را زیدیان صالحی تشکیل میدادند وهمسایگان سنی شان به خاطر مذهبشان آنان را مورد قتل وغارت قرار میدادند.[۳۴] برخی از زیدیان در قرون پسینی که به اهل سنت گرایش پیدا کرده نمودهاند این گروه را زیدیه حقیقی و واقعی قلمداد مینمایند.[۳۵] ج) سلیمانیه؛ پیروان سلیمان بنجریر رقی که بر این باور بودند که امام علی (ع) اولی به خلافت بود وامت در انتخاب ابوبکر به خطا رفتند وابوبکر نیز در پذیرش خلافت اشتباه کرد، ولی آنان کافر نمیشوند چون اجتهاد کردند وبه خطا رفتند.[۳۶]
که به آنان باطنیه نیز گفته میشود به امامت اسماعیل بنجعفر صادق و فرزندش محمد بناسماعیل پس از شهادت امام صادق (ع) باوردارند.[۳۷] این فرقه نیز به دستههای مختلفی تقسیم شد. گروهی باور داشتند که محمد بناسماعیل پس از پدر امام ومهدی است وظهور خواهدکرد.[۳۸] واین گروه در تاریخ به قرامطه مشهور هستند.[۳۹] گروهی گفتند محمد بناسماعیل فوت کرده است وامامت در نسل او جریان دارد.[۴۰] این گروه که در برههای از تاریخ به فاطمیان معروف شدند[۴۱]. فرقههای از آن تاکنون نیز زنده هستند.اسماعیلیان فاطمی پس از مرگ المستنصربالله (م۴۸۷ق) در پی اختلاف بر سر جانشینی وی به دو دسته مستعلوی ونزاری تقسیم شدند.که مستعلویان پیروان احمد المستلی بنمعد المستنصر ونزاریان پیروان نزار بنمستنصر را تشکیل میدادند.[۴۲]حسن بنصباح (م۵۱۸ق) یکی از داعیان ایرانی اسماعیلیان به طرفداری از نزار پرداخت، و در اختیار گرفتن قلاع الموت برای گسترش مسلک نزاریه تلاش فراوان کرد.[۴۳] واین فرقه از اسماعیلیان است که در ایران وخصوصا در کوهستانهای گیلان فعالیت داشته است. که در ادامه بدان خواهیم پرداخت. لازم به یادآوری است که فرقه آقاخانیه فعلی یکی از گروههای بازمانده نزاریان یادشده میباشند.
در نوشتار حاضر سعی برآن داریم تا تاریخ همه این فرقههای شیعه را که در گیل ودیلم حضور داشتهاند را در بازه زمانی که در موضوع تحدید شده است را بررسی نماییم.
شیعیان همیشه در تاریخ سیاسی واجتماعی جهان اسلام حضوری پر فراز ونشیب داشتهاند. در بخشهای از عالم اسلام در برخی برههها حضور پرتعدادی وپررنگ داشتهاند مثل شهرهای قدس، نابلس در فلسطین امروزی که الان هیچ حضوری ندارند. ودر بعضی از نواحی در قرون متاخر جای باز کردهاند و دیگر مذاهب را کنار زدهاند. مانند بسیاری از شهرهای ایران، در این قسمت بنا داریم تا نمای کلی ومختصر از جغرافیای تاریخی شیعه در پارهای از نواحی را به دست دهیم و به معرفی مناطق شیعه نشین خصوصا در ایران (در طول تاریخ محدد این نوشتار) بپردازیم. در پی پرداختن همه اماکن تا بتوانیم به خوبی از تشیع منطقه گیل ودیلم سخن بگوییم.
شهر بزرگ بغداد که مدت مدیدی پایتخت جهان اسلام بود همواره شیعیان جمعیت قابل توجهی از آن شهر را تشکیل میدادند.[۴۴] کوفه که از شهرهای مهم عراق به شمار میرفت. واطراف آن شیعیان زیادی را درخود جای داده بود.[۴۵] مستوفی (م۷۴۰ق) یکی از جغرافی دانان قرن هشتم گزارش میدهد که بیشتر مردم کوفه شیعیان اثنی عشریاند.[۴۶] در بصره دیگر شهر با اهمیت عراق نیز شیعیان زندگی میکردند.[۴۷] زیدیان جارودی واسماعیلیان دو فرقه شیعی هستند که در یمن حضور باسابقه داشتهاند. نشوان حمیری (م ۵۷۳ق) فرقه نگار یمنی در این باره مینویسد؛ در یمن از زیدیان فقط فرقه جارودیه حضور دارد وهادی الی الحق نخستین کسی بود که به ترویج مدهب زیدی در یمن پرداخت.[۴۸]وبیشتر در شهرهای صعناء، صعده ونواحی اطراف آن شهرها پایگاه داشتهاند.[۴۹]اسماعیلیان نیز در یمن جایگاه دارند و ابوالحسن بنفرج بنحوشب کوفی اولین فردی است که عقیده اسماعیلیه را در یمن انتشار داد.[۵۰] جمیعت شیعیان در شام نیز قابل ملاحظه بوده است.[۵۱] در ناحیه حران و شهر حلب در دوران حکومت آل حمدان، شیعه حضور داشته است. وشهر حمص شام نیز شهری شیعه نشین بوده است که نصیریان اکثریت آن شهر را تشکیل میدادند.[۵۲] در منطقه شامات جنوبی (فلسطین امروزی) شهرهای چون نابلس، قدس، طبریه، عمان (پایتخت کشور اردن) شیعه نشین بودهاند.[۵۳] منطقه مغرب عربی که به بلاد ادریس معروف است نیز خالی از شیعه نبوده است.[۵۴] در ایران منطقه جبال (تقریبا استانهای همدان، مرکزی، بخشی از استان قزوین،) مثل شهر نهاوند[۵۵]، روستاهای ساوه[۵۶]، فراهان[۵۷]، آوه[۵۸] شیعیانی از اثناعشریان را در خود جای داده بود. مذهب شیعه در شهر قم تاریخ درازی دارد[۵۹]. ملطی (م۳۷۷ق) فرقه نگار مشهور در قرن جهارم وقتی گروههای شیعه را بر میشمارد، گروه چهاردهم را شیعیان اهل قم قرار میدهد[۶۰] که این امر ازجایگاه بلند شیعه در قم ودیدگاههای خاص مطرح در آن را حکایت دارد. مستوفی (م۷۴۰ق) درباره قم میگوید؛ شهر قم شعیان اثنی عشری ومتعصبی دارد.[۶۱] کاشان شهر همجوار قم نیز شهری شیعه نشین بوده است.[۶۲] ری که زمانهای طولانی از شهرهای مهم محسوب میشد. جمعیت انبوهی از شیعیان را در خود جای داده بود.[۶۳]مستوفی (م۷۴۰ق) در قرن هشتم اکثر اهل ری ونواحی اطرافش را از شیعیان اثنی عشری بر میشمارد.[۶۴]در منطقه خراسان ودر شهر نیشابور شیعیان از جایگاه ممتازی برخوردار بودهاند.[۶۵]در مناطقی چون بلوچستان، قهستان، رودبار کرمان ومنوجان (در جنوب کرمان امروزی) اکثریت با شیعیان بوده است.[۶۶] به نظر میرسد شیعیان منوجان وبلوچستان زیدی بوده باشند چون ابنالداعی (م۳۶۰ق) یکی از امامان زیدیه گیلان (در ادامه به آن خواهیم پرداخت) در منوجان قیام کرد وشیعیان زیدی آن نواحی با وی بیعت کردند[۶۷]. بسیاری از مردم مناطق کرانههای دریای خزر را شیعیان تشکیل میدادند. ابناثیر (م ۵۵۵ق) مینویسد؛ از حدود سفید رود تا منطقه آمل بر مذهب شیعه هستند.[۶۸] ونیز شیعیان در بخشهای دیگر طبرستان وگرگان حضور داشتهاند.[۶۹]
[۱]. ابنمنظور، لسان العرب، ج۸ ص۱۸۸
[۲]. حمیری، حورالعین، ص۱۷۸
[۳]. ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ج۱، ص۲۴۶
[۴]. صافات، آیه ۴
[۵]. ابناثیر، النهایه ج۲، ص۵۱۹
[۶]. ابنمنظور، لسان العرب، ج۸، ص۱۸۸
[۷]. نشوان حمیری، شمس العلوم، ج۶، ص۳۵۹۸
[۸]. دهخدا، لغتنامه، ج۴ص۵۹۲۲
[۹]. اسکندر بیگ، عالم آرای عباسی ج۱ص۱۵۵
[۱۰]. دهخدا، لغتنامه، ج۴، ص۵۹۲۲
[۱۱]. اشعری، المقالات والفرق، ص۳
[۱۲]. ابنحزم، الفصل فی الملل، ج۱، ص۳۷۰
[۱۳]. شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۹
[۱۴]. مفید، اوائل المقالات، ص۳۴و۳۵
[۱۵]. همان، ص۳۷
[۱۶]. حمیدان، مجموع سید حمیدان، ص۴۰۸
[۱۷]. همان، ص۴۰۹
[۱۸]. حمیری، الحور العین، ص۱۶۵
[۱۹]. اسفراینی، التبصیرفی الدین، ص۳۳
[۲۰]. مشکور، تاریخ شیعه وفرقههای اسلام، ص۱۴۷
[۲۱]. حمیری، الحورالعین، ص۱۶۶
[۲۲]. بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۱۶
[۲۳]. ملطی، التنبیه والرد، ص۲۶
[۲۴]. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۶۶
[۲۵]. ناشی اکبر، مسائل الامامه، ص۲۰۰
[۲۶]. همان، ص۲۰۱
[۲۷]. ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ج۸، ص۴۸
[۲۸]. منصور بالله، المجموع المنصوری، ج۱، ص۴۶۹
[۲۹]. همان
[۳۰]. قاضی عبد الجبار، المغنی، ج۲۰ ص۱۸۴، جرجانی، التعریفات، ص۳۳، ابنخلدون، لباب المحصل، ص۳۷۵
[۳۱]. یحیی بنالحسین، المسالک، ص۳۵۵
[۳۲]. ابراهیم بنقاسم، طبقات الزیدیه، ج۱ص ۳۲۸
[۳۳]. ناشی اکبر، همان، ص۲۰۱
[۳۴]. ابودلف، سفرنامه، ص۵۶
[۳۵]. یحیی بنالحسین، المسالک، ص۳۵۰
[۳۶]. ناشی اکبر، همان
[۳۷]. اسفراینی، التبصیر فی الدین، ص۳۳
[۳۸]. حمیری، الحورالعین، ص۱۶۳
[۳۹]. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۲۶
[۴۰]. حمیری، همان
[۴۱]. سبحانی، بحوث فی الملل والنحل، ج۸ ص ۲۸
[۴۲]. همان
[۴۳]. عارف تامر، تاریخ الاسماعیلیه، ج۴ ص۷۵-۱۴۱
[۴۴]. مقدسی، احسن التقاسیم، ج۱ص۱۷۴، ترجمه منزوی
[۴۵]. همان، ج۲، ص۴۲۷
[۴۶]. مستوفی، نزهت االقلوب، ص۷۰
[۴۷]. مقدسی، همان، ج۱ ص۱۷۵، همان
[۴۸]. نشوان الحمیری، الحور العین، ص۱۹۶
[۴۹]. همان، ص۱۵۶
[۵۰]. همان، صص ۱۹۶و۱۹۷
[۵۱]. مقدسی، همان، ج۱ ص۲۰۰
[۵۲]. ابنعدیم، بغیه الطلب، ج۱ ص۶۱ وج۲ ص۶۲۸
[۵۳]. مقدسی، همان، ج۱ ص۲۵۲
[۵۴]. حمیری، الحور العین، ص۱۹۵
[۵۵]. مستوفی، نزهه القلوب، ص۱۱۹
[۵۶]. همان، ص۱۰۵
[۵۷]. همان، ص۱۱۲
[۵۸]. قزوینی، آثار البلاد، ص۲۸۳
[۵۹]. حمیری، الحور العین، ص۱۹۵
[۶۰]. ملطی، التنبیه والرد، ص۲۶
[۶۱]. مستوفی، همان، ص۱۱۰
[۶۲]. همان، ص۱۱۱
[۶۳]. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳ ص۱۱۷
[۶۴]. مستوفی، نزهه القلوب، ص۹۶
[۶۵]. مقدسی، احسن التقاسیم، ج۲ صص ۴۶۱و۴۷۴
[۶۶]. همان، ج۲ص ۶۹۲
[۶۷]. ابنعنبه، عمده الطالب، ص۸۴۹
[۶۸]. ابناثیر، الکامل، ج۸ ص۸۲
[۶۹]. مقدسی، احسن التقاسیم، ج۲ ص۵۳۹، ترجمه منزوی
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر