تحقیق اصول و مراتب تهذیب نفس و عوامل مؤثر بر آن و تهذیب اخلاق از منظر خواجه نصیرالدین طوسی

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق اصول و مراتب تهذیب نفس و عوامل مؤثر بر آن و تهذیب اخلاق از منظر خواجه نصیرالدین طوسی دارای ۵۶ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

فصل اول:  تهذیب و اخلاق و معرفی کتاب «اوصاف الاشراف»    ۶
۲٫۱٫ تهذیب و اخلاق    ۷
۲٫۱٫۱٫ تهذیب    ۷
۲٫۱٫۱٫۱٫ تعریف تهذیب    ۷
۲٫۱٫۱٫۲٫ نیروهای سه‌گانۀ نفس    ۱۰
۲٫۱٫۱٫۳٫ رابطۀ تهذیب با تزکیه    ۱۳
۲٫۱٫۱٫۴٫ رابطه تهذیب با توحید    ۱۴
۲٫۱٫۲٫ اصول و مراتب تهذیب    ۱۵
۲٫۱٫۲٫۱٫ فضایل و رذایل اخلاقی    ۱۵
۲٫۱٫۲٫۲٫ ارادۀ انسان و تهذیب    ۱۵
۲٫۱٫۲٫۳٫ امکان تهذیب    ۱۶
۲٫۱٫۳٫ امور اساسی در تهذیب    ۱۶
۲٫۱٫۳٫۱٫ معنای نفس و مراتب آن    ۱۶
۲٫۱٫۳٫۲٫ ارکان چهارگانۀ سلوک    ۱۸
۲٫۱٫۳٫۳٫ جهاد با نفس    ۱۹
۲٫۱٫۳٫۴٫ خودشناسی و معرفت نفس    ۲۰
۲٫۱٫۳٫۵٫ حالات جسم و روح    ۲۰
۲٫۱٫۳٫۶٫ خداشناسی و معرفت نفس    ۲۰
۲٫۱٫۴٫ عوامل مؤثر در تهذیب نفس    ۲۱
۲٫۱٫۴٫۱٫ ایمان به خدا    ۲۱
۲٫۱٫۴٫۲٫ عبادت و بندگی خدا    ۲۱
۲٫۱٫۴٫۳٫ دوستی و عشق به خدا    ۲۱
۲٫۱٫۴٫۴ توکّل به خدا    ۲۲
۲٫۱٫۴٫۵٫ عقل و دانش در مسیر تهذیب    ۲۲
۲٫۱٫۴٫۶٫ استاد و راهنما در تهذیب    ۲۲
۲٫۱٫۴٫۷٫ اخلاص در تهذیب    ۲۲
۲٫۱٫۴٫۸٫ عوامل دیگر    ۲۳
۲٫۱٫۵٫ موانع تهذیب نفس    ۲۳
۲٫۱٫۵٫۱٫ گناه    ۲۳
۲٫۱٫۵٫۲٫ خودخواهی و حبّ نفس    ۲۳
۲٫۱٫۵٫۳٫ حبّ دنیا    ۲۴
۲٫۱٫۵٫۴٫ ظلم و ستم    ۲۵
۲٫۱٫۵٫۵٫ خشم و غضب    ۲۵
۲٫۱٫۵٫۶٫ موانع دیگر    ۲۵
۲٫۱٫۶٫ نتایج و آثار تهذیب نفس    ۲۵
۲٫۱٫۶٫۱٫ آرامش روحی و روانی    ۲۵
۲٫۱٫۶٫۲٫ حال خوش    ۲۵
۲٫۱٫۶٫۳٫ یقین    ۲۶
۲٫۱٫۶٫۴٫ قرب و خشنودی خدا    ۲۶
۲٫۲٫ معرفی کتاب «اوصاف الاشراف»    ۲۷
۲٫۲٫۱٫ معرفی اوصاف الاشراف    ۲۷
۲٫۲٫۲٫ پیشینۀ اوصاف الاشراف    ۲۸
۲٫۲٫۳٫ تفاوت «اخلاق ناصری» با «اوصاف الاشراف»    ۳۰
۲٫۲٫۴٫ علّت تألیف اوصاف الاشراف از نگاه دیگران    ۳۶
۲٫۲٫۵٫ آثار مثبت اوصاف الاشراف    ۳۸
۲٫۲٫۶٫ تعداد و ترتیب منازل یا مقامات در اوصاف الاشراف    ۳۸
۲٫۲٫۷٫ منزل، مقام و درجۀ اهل سلوک در اوصاف الاشراف    ۳۹
فصل دوم:  تهذیب اخلاق از منظر خواجه نصیرالدین طوسی    ۴۰
۲٫۱٫ معرفی نماینده اخلاق اسلامی در این پژوهش (خواجه نصیرالدین طوسی)    ۴۱
۲٫۱٫۱٫ اساتید خواجه    ۴۲
۲٫۱٫۲٫ خواجه نصیر در قلاع اسماعیلیّه    ۴۲
۲٫۱٫۲٫ خواجه نصیر در دربار مغولان    ۴۴
۲٫۱٫۴٫ فعالیت‌های علمی خواجه نصیر    ۴۵
۲٫۱٫۵٫ شاگردان خواجه نصیر    ۴۷
۲٫۱٫۶٫ آثار خواجه نصیر    ۴۸
۲٫۲٫ تهذیب اخلاق از منظر خواجه    ۵۰
الف) منابع فارسی    ۵۳
ب) منابع عربی    ۵۴
ج) منابع انگلیسی    ۵۵

منابع

نهج البلاغه، ویرایش محمّد دشتی، موسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین، چاپ الهادی، ۱۳۸۴ ﻫ.ش.

اوصاف الاشراف، خواجه نصیرالدّین طوسی، به تصحیح نجیب مایل هروی، انتشارات امام، مشهد، ۱۳۶۱ﻫ.ش.

احوال و آثار نصیرالدّین، محمّدتقی مدّرس رضوی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۵۴ﻫ.ش.

اخلاق ناصری، خواجه نصیرالدّین طوسی، به تصحیح محبتوی مینوی- علیرضا حیدری، ۱۳۵۶ﻫ.ش.

اخلاق اسلامی، محمّدحسین فهیم­نیا، بوستان کتاب، ۱۳۸۹ﻫ.ش.

علم اخلاق اسلامی، ترجمه جامع السّعادات، جلد اوّل، مترجم سیّد جلال‌الدّین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۴۰۴ ﻫ.ق.

فلسفه اخلاق در قرن بیستم، مری وارناک، ترجمۀ ابوالقاسم فنائی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهشکدۀ فلسفه و کلام اسلامی، بوستان کتاب، ۱۳۸۷ﻫ.ش.

اخلاق محتشمی، خواجه نصیرالدّین طوسی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ﻫ.ش.

کتابشناخت اخلاق اسلامی، مهدی احمدپور و دیگران، ناشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹ﻫ.ش.

اندیشۀ سیاسی خواجه نصیرالدّین طوسی، مرتضی یوسفی راد، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی پژوهشکدۀ اندیشۀ سیاسی اسلام، ناشر بوستان کتاب قم، ۱۳۸۰ﻫ.ش.

کتابشناسی دست نوشته‌های آثار علّامه خواجه نصیرالدّین محّمد طوسی، سیّد محمود مرعشی نجفی، کتابخانه بزرگ حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی(ره)- گنجینۀ جهانی مخطوطات اسلامی، ایران، قم، ۱۳۸۷ﻫ.ش.

تهذیب نفس (اقتباس از اخلاق ناصری)، سید محمدرضا غیاثی کرمانی، دفتر انتشارات اسلامی قم.

خودسازی، تزکیه و تهذیب نفس، ابراهیم امینی، انتشارات شفق، ۱۳۸۰ ﻫ.ش.

تهذیب اخلاق، محمد هدایتی، دارالهدی، خُلُق، قم، ۱۳۸۵ ﻫ.ش.

دانشمند طوس، دکتر نصرالله پورجوادی، مرکز نشر دانشگاهی و انجمن ایران­شناسی فرانسه در ایران، ۱۳۷۹ﻫ.ش.

فصل اول:تهذیب و اخلاق و معرفی کتاب «اوصاف الاشراف»

۲٫۱٫ تهذیب و اخلاق

۲٫۱٫۱٫ تهذیب

۲٫۱٫۱٫۱٫ تعریف تهذیب

تهذیب در زبان عربی از ریشه «هذب» است؛ هَذَّبَ الشیءَ أی نقاه و أخلصه و قیل أصلحه. پاک کردن، خالص کردن و اصلاح نمودن معنای این واژه است.

تهذیب از هَذَّبَ الشَّیءَ أی نَقَاهُ وَ أخْلَصَهُ وَ قِیلَ أصلَحَهُ: به معنای پاک کردن، خالص کردن و اصلاح نمودن است.

«رَجُلٌ مُهَذَّبٌ أی مُطَهَّرُالأخلاق»؛ یعنی کسی را که اخلاق پاکیزه دارد «مهذّب» می‌نامند.

جایگاه تهذیب در اخلاق از این رو است که اخلاق علاوه بر بیان رذایل، به درمان و پاکیزه کردن نفس از رذایل نیز می‌پردازد.[۱]

صاحب معجم مقاییس اللغه می‌گوید: «هاء و ذال و باء در کنار هم کلمه‌ای را تشکیل می‌دهند که بر پاک کردن چیزی از آنچه عیب و نقص برای آن به حساب می‌آید، دلالت دارد».[۲]

اهل لغت در این باره تهذیب دارند که این معنای (پاکیزه و خالص کردن) از چه ریشه‌ای گرفته شده است. ابن‌منظور می‌نویسد: اصل و ریشۀ تهذیب از پاک و خالص کردن میوه حنظل از مغز آن و درمان تلخی‌اش گرفته شده است، تا این‌که آن میوه از تلخی درآمده و خوش‌خوراک گردد.[۳]

ابن‌فارس معتقد است که ریشۀ آن به پریدن و دویدن سریع شیء بازمی‌گردد، به گونه‌ای که تعلق و آویخته شدن چیزی به آن ممکن نباشد؛ یعنی گرفتار عیب و نقصی نمی‌گردد.[۴]

زبیدی صاحب «تاج العروس» از اهل لغت نقل می‌کند که ریشه تهذیب به پاکسازی درختان از شاخه‌های اطراف آن بازگشت دارد، تا رشد و زیبایی آن‌ها بیش‌تر گردد؛ و سپس در پاک کردن، اصلاح و خالص کردن هر چیزی از عیب و نقص و فساد به نحو حقیقت عرفیه استعمال می‌شود؛ چنان‌که نزد اهل فصاحت و ادب، در پاک و خالص کردن شعر و تزیین آن به کار گرفته می‌شود. خود زبیدی عقیدۀ ابن‌منظور را در ریشه‌یابی لغت تهذیب صحیح دانسته، آن را برمی‌گزیند.[۵]

در لغت‌نامه‌های پارسی نیز همین معانی ذکر شده‌اند: پاکیزه کردن، پاک داشتن، تطهیر، خالص کردن، درست کردن، پیراستن و زدودگی، آراستن و نیز به معنای آراستن شعر، اصلاح کردن درخت، بریدن، تیز رفتن، شتافتن در پریدن، دویدن در سخن و تیز سخن گفتن.[۶]

در این‌جا مراد، پاک کردن، خالص کردن و یا اصلاح نمودن اخلاق یا نفس می‌باشد که در نتیجه، فرد از اخلاق مهذب برخوردار شده، با زدودن رذایل، اخلاق را با جامۀ فضایل مزین می‌کند.

تهذیب به اخلاق مربوط می‌شود و اخلاق جمع خلق، و خلق، حالت نفس است. بنابراین واژه تهذیب به تنهایی به کار برده نمی‌شود؛ چراکه رساننده مفهوم و مراد گوینده یا نویسنده نیست و شنونده یا خواننده را دچار نوعی ابهام و اغماض می‌کند. به همین جهت تهذیب را به اخلاق و یا نفس اضافه می‌کنند. چنان‌که «تهذیب الاخلاق» عنوان یکی از آثار کلاسیک و البته مهم‌ترین اثر در این زمینه است که آن را به بزرگانی چون یحیی‌بن عدی (۲۸۰-۳۶۴ ق)، ابن‌مسکویه رازی (۳۲۰-۴۲۱ ق)، ابن‌هیثم (۳۵۴-۴۳۰ ق) و ابن‌عربی (۵۶۰-۶۳۸ ق) منسوب می‌کنند.[۷]

نکاتی چند در چنین انتسابی مندرج است که مهم‌ترین آن‌ها عبارت است از: اوّل: پرداختن به تهذیب اخلاق، از اهمیّت موضوع اخلاق ـ که بیانگر امور نفسانی و باطنی انسان و به تعبیر دیگر است ـ دوم: اهمیت اصلی؛ اخلاق است و تهذیب، صرفاً پیمودن مسیر و شیوۀ رسیدن به اخلاق نیکو و کسب فضایل است.

در برخی از مردم، اخلاق به صورت غریزه و طبع، موجود است؛ و در برخی دیگر، تنها با ریاضت و تلاش تحقق می‌یابد. علت تفاوت اخلاق و خصایل مردم، نفس است. نفس نیروهایی دارد که انسان را به طور غریزی به سوی ارتکاب رذایل، هدایت و او را از انجام فضایل، منع می‌کند.

در میان انسان‌ها کسانی هستند که طبع آن‌ها عادت‌های نیکو و اخلاق نیکو را نمی‌پذیرد و این از بدی گوهر و پلیدی عنصر آن‌ها است، اما اکثر آدمیان خواهان خلق‌های پسندیده هستند.

موفقیت در این راه و به دست آوردن اخلاق پسندیده، کار آسانی نیست. تهذیب نفس یا تهذیب اخلاق با شیوه‌هایی تقریباً یکسان، مسیری است که بسیاری از عرفا و صوفیه، نشان داده‌اند.

ابن‌مسکویه در آغاز «تهذیب الاخلاق» چنین می‌گوید:

غرضِ ما در این کتاب آن است که برای نفس خود اخلاقی کسب کنیم که افعالی که از آن صادر می‌گردد، همه نیکو و زیبا باشد؛ و با این همه بر ما آسان باشد و مشقت و رنجی در آن‌ها نباشد. این امر به کمک صناعت و به ترتیب تعلیمی امکان‌پذیر است و راه آن این است که نخست نفوس خود را بشناسیم که چه هستند و برای چه در ما به وجود آمده‌اند؟ یعنی کمال و غایت آن‌ها را بدانیم و مَلَکاتِ آن‌ها را دریابیم تا بتوانیم بر این مرتبۀ بلند، ارتقا یابیم.

همچنین بر ماست بدانیم که چه چیزهایی مانع راه ما در رسیدن به این هدف است و چه اموری این موانع را برطرف می‌سازد، و برعکس، چه اموری آن هدف را فاسد می‌کند، و گمراه می‌سازد تا زیان‌کار می‌گردد.[۸]

در واقع تهذیب نفس، نقشۀ راهی است که انسانِ با التزام به آن و انجام فضیلت‌ها و با دوری از موانع آن راه(پرهیز از رذیلت‌ها)  پسندیده، خود را به درگاه الاهی نزدیک می‌کند.

برای فهم تهذیب نفس، ناگزیریم فهم دقیق و کاملی از نفس داشته باشیم. بنابراین این پرسش مطرح می‌شود که:

نفس چیست؟

پاسخ صاحب «تهذیب الخلاق» چنین است: «در ما چیزی وجود دارد که جسم نیست و اجزای جسمانی هم ندارد، و عَرَض هم نیست و در هستی خود نیازمند هیچ قوّت جسمانی نمی‌باشد، بلکه جوهری است بسیط و نامحسوسِ به حواسّ، که آن را نفس گویند.»[۹]

ابن‌عربی در تهذیب الاخلاق که به وی منسوب است، دربارۀ نفس و قوای نفس چنین می‌گوید:

«علتی که باعث شده اخلاق و خصایل مردم متفاوت باشد، نفس است. چون نفس سه نیرو دارد که آن‌ها نیز نفس نامیده می‌شوند: ۱) نفس شهوانی، ۲) نفس غضبی، و ۳) نفس ناطق.

همۀ خلق و خوها از این سه نیرو (نفس) صادر می‌شوند. به گونه‌ای که برخی از خلق و خوها به یکی از این نیروها اختصاص دارد؛ در برخی از آن‌ها دو نیرو مشارکت دارند؛ و در برخی از آن‌ها هر سه نیرو سهیمند. برخی از این نیروها نیز میان انسان و سایر حیوانات مشترک است؛ اما برخی فقط به انسان اختصاص دارد.»[۱۰]

۲٫۱٫۱٫۲٫ نیروهای سه‌گانۀ نفس

۱- نفس شهوانیه

ابن‌عربی بر تهذیب نفس شهوانی بسیار تأکید می‌کند و معتقد است نفس شهوانی، بسیار قوی و نیرومند است و اگر انسان با تهذیب بر آن مسلط نشود، آن نفس بر انسان سلطه یافته و انسان را مملوک خود می‌نماید؛ در این صورت، این انسان بیش‌تر به حیوانات شبیه است تا به انسان؛ زیرا همواره اهداف و خواسته‌های او، چنان که عادت حیوانات است، فقط در راه شهوات و لذّت‌ها صرف می‌شود.

نفس شهوانی اگر تهذیب نشود، برای انسان زیان‌آور خواهد بود. شرم و حیای چنین کسی کم، و تعدّی‌گری و تجاوزش زیاد می‌شود؛ با اهل علم، کینه‌ورزی و با اهل زهد و تقوا، دشمنی می‌کند؛ بدکاران را به دوستی می‌گیرد و از همزیستی و هم‌صحبتی با افراد نادان و سفیه، خوشحال می‌شود. بندۀ نفس شهوانی، گاه برای رسیدن به شهوات و لذّت‌های نفسانی خود، مرتکب فسق و فجور، دزدی، و خیانت می‌گردد و اگر برای وی کسب مال از راه درست میسّر نشود، شهوتش وی را به کسب آن از راه نادرست وادار می‌سازد.

کسی که نفس شهوانی خود را تهذیب نماید، در امیال و مشتهیات خویش عفت دارد؛ و با عزت نفس، از امور زشت و ناپسند دوری می‌کند، و در لذت‌ها راه و روش پسندیده دارد.

بنابراین علت اختلاف رفتارهای اخلاقی مردم که برخی باعفت و برخی بی‌عفت هستند، احوال نفس شهوانی است. به گونه‌ای که اگر این نفس (شهوانی)، تهذیب (پاکیزه و تأدیب) شده باشد، صاحب آن پاکدامن خواهد بود، ولی اگر از تهذیب نفس شهوانی غفلت ورزد، این نفس بر او غالب خواهد شد و او را به انواع بدی‌ها و زشتی‌های شهوی می‌کشاند.

از این‌رو ضرورت دارد که انسان، «نفس شهوانی» خود را تهذیب و پاکیزه کند تا به  وادی لذت‌های ناپسند، کشیده نشود.

۲- نفس غَضَبیه

این نفس در صورتی که تهذیب نشود، باعث خشم و غضب، جسارت، کم‌صبری و میل به تسلط بر دیگران می‌شود. این نفس در صورت چیره شدن بر صاحب خود، به دلیل توانایی بیش‌تری که نسبت به نفس شهوانی دارد، به صاحب خویش زیان و خسارت بیش‌تری وارد می‌کند.

نفس غضبی در صورت استیلا، فرد را به انسانی تبدیل می‌کند که زود خشمگین می‌شود، زیاد دشنام و ناسزا می‌گوید، پرخاشگری می‌کند، و چه بسا حتی به نزدیکان خود بر سر مسأله‌ای جزئی، با سلاح حمله کند. چنین کسی بیش از آن که به انسان شبیه باشد، به درندگان شباهت دارد.

بنابراین سبب اختلاف مردم در خشم، به اختلاف آنان در احوال نفس غضبی باز می‌گردد. اگر انسان چنین نفسی را تهذیب نماید، شخصی بردبار و باوقار و دارای سعۀ صدر خواهد شد.

چنین کسی با کنترل نفس غضبی خود، می‌تواند از آن در جاهای درست بهبه ببرد.

۳- نفس ناطقه

با این نفس انسان از همۀ حیوانات متمایز می‌گردد. این نفس همان است که انسان از طریق آن می‌اندیشد، خوب و بد را تمییز می‌دهد و قادر به فهمیدن می‌گردد.

مهم‌ترین ویژگی این نفس، آن است که انسان با آن می‌تواند هر دو نیروی نفسانی دیگر یعنی (نیروی شهوانی و غضبی) را تهذیب کند. انسان بدون نفس ناطقه، قادر به تهذیب و پاکیزه نمودن نفس شهویه و نفس غضبیۀ خود نخواهد بود؛ زیرا درک زشتی و زیبایی امور تنها با نفس ناطقه میسّر است. نفس ناطقه به انسان می‌گوید که امور نیکو، پسندیده و امور بد، ناپسند هستند. کسب فضایلی همچون علم و دانش، دور‌اندیشی، مهرورزی، مودّت و محبّت، و یک‌رنگی، با این نفس امکان‌پذیر می‌شود.

رذایل این نفس، عبارتند از: فریب، دورویی، ریا، و شر بودن.

نفس ناطقه در همۀ انسان‌ها وجود دارد. اما عدّۀ کم شده قادر به تهذیب آن هستند. دسته بزرگی از افراد مغلوب رذایل نفس ناطقه می‌شوند؛ با آن الفت می‌گیرند. برخی دیگر از آدمیان، بخشی از فضایل و بخشی از رذایل، با هم توأم می‌شود و نفس ناطقه در آن‌ها حالت میانه دارد.

عادت‌های زیبا و ویژگی‌های اخلاقی نیکو در برخی از مردم به سبب قدرت عنصری این امور در نفس ناطقۀ آن‌ها، به صورت طبیعی در می‌آید؛ و در برخی دیگر، عادت‌های ناپسند به سبب ضعف نفس ناطقه و بدگوهری آن، طبیعی می‌شود.

راه دیگر برای تهذیب و پاکیزه نمودن نفس ناطقه، اکتساب آن از طریق مجاورت و مصاحبت با اطرافیان است: افراد کم‌ سن و سال، از رفتار و کردار افراد محیط اطراف خود همچون  پدر و مادر، بستگان نزدیک، مربّی، رهبران روزگار و کسانی از دست تأثیر پذیرفته، سجایای اخلاقی آن‌ها را کسب می‌کنند.

[۱]. ر.ک، به: هاشمی: اخلاق در نهج البلاغه، ص۳۰٫

[۲]. معجم مقاییس اللغه، ج۶، ص۴۵٫

[۳]. لسان العرب، ج۱۵، ص۶۳٫

[۴]. معجم مقاییس اللغه، ج۶، ص۴۵٫

[۵]. تاج العروس، ج۴، ص۳۸۶٫

[۶]. ذیل لغت تهذیب، ر.ک: به لغت‌نامۀ دهخدا و نیز فرهنگ فارسی معین.

[۷]. حاتم، جاد، یحیی‌بن عدی و تهذیب الاخلاق دراسه و نصّ، دارالمشرق بیروت، ص۱۶٫

[۸]. ابن‌مسکویه: تهذیب الاخلاق، ص۳۳٫

[۹]. همان.

[۱۰]. ابن‌عربی: تهذیب الاخلاق، ص۲۶-۲۷٫

50,000 ریال – خرید

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

مطالب پیشنهادی:
برچسب ها : , , , , , , , , , , , , ,
برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.