786 views
پیشینه تحقیق اعتماد و اعتماد سیاسی و اعتماد در بین جامعه شناسان و عوامل ایجاد کننده اعتماد و کارکرد سرمایه اجتماعی و نقش رسانه ها دارای ۱۳۴ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
اعتماد و اعتماد سیاسی؛ مرور مفهومی ۵
الف : انواع اعتماد ۶
ب : اعتماد سیاسی ۱۰
اعتماد در بین جامعه شناسان؛ مرور نظری ۱۸
الف : جامعه شناسان کلاسیک ۱۸
ب : اعتماد در بین جامعه شناسان معاصر ۲۵
جیمز کلمن: ۲۸
آنتونی گیدنز ۳۳
عناصر دخیل در اعتماد از نظر گیدنز ۳۵
اعتماد و انواع جوامع ۳۷
الف : اعتماد در جوامع مدرن ۳۷
عوامل ایجاد کننده اعتماد ۴۱
انواع اعتماد از نظر گیدنز ۴۶
ب : اعتماد در جوامع در حال گذار ۶۶
سرمایه اجتماعی ۷۲
الف : جیمز کلمن ؛ کارکرد سرمایه اجتماعی ۷۲
ب : روبرت پاتنام؛ سرمایه مولد ۷۹
ج : فرانسیس فوکویاما؛ ارزش ها و هنجارهای غیر رسمی ۸۳
کارکرد و نقش رسانهها ۸۸
اول – نقش سیاسی: ۸۸
الف) تغییر و تحول خواستهای شهروندی ۸۸
ب ) تغییر و تحول در کار ویژههای دولت: ۸۹
ج) تغییر و تحول در انسجام ایدئولوژیک: ۹۰
د) تغییر و تحول در الگوی ثبات سیاسی: ۹۰
دوم : نقش فرهنگی ۹۱
سوم: نقش اجتماعی ۹۲
چهارچوب مفهومی و نظری تحقیق ۹۵
الف : اعتبار منبع ۹۵
ب : رسانهها و اعتماد به اخبار ۱۰۰
عینیتگرایی ۱۰۳
سوگیری در مقابل بیطرفی ۱۰۹
سانسور ۱۱۳
تحقیقات پیشین ۱۱۷
الف- تحقیقات انجام گرفته در خارج از کشور ۱۱۷
ب- تحقیقات انجام شده در ایران ۰
ج. جمعبندی تحقیقات پیشین ۵
منابع و ماخذ ۶
اعتماد به مثابه یکی از مؤلفههای اساسی سرمایه اجتماعی، پایه نظام سیاسی و ساختار اجتماعی را شکل میدهد. اعتماد جوهره و اساس روابط اجتماعی است و در مقابل، بیاعتمادی انسجام و همبستگی اجتماعی را با مخاطرات و پیامدهای منفی روبرو میکند. شعاع اعتماد در جوامع سنتی، معمولاً از حد خانواده و یا اقوام، گسترش بیشتری نمی یافت؛ در حالیکه در جوامع امروزی، اعتماد باید تا سطح کل جامعه، نهادها و سازمانها تعمیم یابد.
اعتماد در زبان فارسی به معنای تکیه کردن، متکی شدن به کسی و کاری را بیگمان به او سپردن، واگذاشتن کار به کسی میباشد (عمید، ۱۳۵۹: ۲۰۱). در همه فرهنگهای فارسی معانی اعتماد در همین راستا آمده است. در فرهنگهای انگلیسی زبان، اعتماد به شکلهای متفاوتی تعریف شده است. در فرهنگ انگلیسی آکسفورد اعتماد به عنوان «اتکا یا اطمینان به نوعی کیفیت یا صفت یک شخص یا یک چیز یا اطمینان به حقیقت یک گفته» آمده است (گیدنز ۳۷:۱۳۷۷). در فرهنگ وبستر اعتماد به عنوان «اعتقاد یا اطمینان راسخ به صداقت، درستی و عدالت یک شخص، گروه یا کلیت» جامعه آمده است (۱۹۸۹:۱۵۲۷Scnuster,).
الیسون[۱] و فایرستون[۲]، اعتماد را واگذاری منابع به دیگران میدانند با این انتظار که آنها به گونهای عمل خواهند کرد که نتایج منفی به حداقل ممکن کاهش یابد و دستیابی به اهداف میسر گردد (امیر کافی، ۱۱:۱۳۸۰). زیمل اعتماد را صورتی از ایمان و اعتقاد به افراد جامعه میداند. اعتماد از نظر زیمل بیان کننده این احساس است که بین تصور ما از یک موجود و خود آن موجود، پیوند و وحدت معینی وجود دارد و ادراک ما از آن موجود از تداوم معینی برخوردار است (گیدنز، ۳۳:۱۳۷۷).
از نظر اریکسون۱اعتماد عبارت است از انتظار برآورده شدن نیازهای شخصی و اینکه میشود روی آنها حساب کرد (امیر کافی، ۱۰:۱۳۸۰). اینگلهارت۲میگوید: «اعتماد این انتظار است که رفتار دیگری به طرز قابل پیش بینی دوستانه خواهد بود و عدم اعتماد این انتظار است که رفتار دیگری موذیانه یا غیر قابل اعتماد است (اینگلهارت، ۴۴۷:۱۳۷۳).
چلبی اعتماد را داشتن حسن ظن نسبت به همه افراد در روابط اجتماعی جدای از تعلق آنها به گروه قومی و قبیلهای میداند که این امر خود منجر به گسترش روابط برون گروهی میشود (چلبی، ۱۳۷۵).
تقسیم بندیهای متفاوتی از اعتماد صورت گرفته است، از جمله: اعتماد بنیادی، اعتماد میان فردی و اعتماد تعمیم یافته.
اعتماد بنیادی، نگرشی است نسبت به خود و دنیای پیرامون که رفتار و اعمال ما را متأثر میسازد و موجب تقویت تفکری میگردد که افراد و امور جهان قابل اعتماد هستند و براستمرار و ثبات آن صحه
میگذارد. اریکسون معتقد است اعتماد بنیادی در مراحل اولیه زندگی انسان شکل میگیرد
(گیدنز، ۱۱۳:۱۳۷۷).
اعتماد بین شخصی در روابط چهره به چهره خود را نشان میدهد. این نوع از اعتماد موانع ارتباطی را مرتفع می سازد و با کاستن از حالت دفاعی بسیاری از تعاملات مؤثر را موجب میشود. اعتماد بین شخصی در روابط و تعاملات اجتماعی معنا پیدا میکند، توسعه مییابد و تقویت میشود (۱۴:۳۸۰).
اعتماد تعمیم یافته یا عام، یعنی داشتن حسن ظن نسبت به افراد جامعه، جدای از تعلق آنها به گروههای قومی و قبیلهای، که ویژگیهای آن عبارتند از:
به افرادی که با هم تعامل دارند یا روابط چهره به چهره دارند محدود نمیشود.
حوزهای از کسانی که با ما تعامل دارند یا بالقوه میتوانند تعامل داشته باشند را در بر می گیرد. مرزهای خانوادگی، قومی و محلی را در مینوردد و در سطح ملی گسترش می یابد.
پدیده نسبتاً جدیدی است که همراه با شکل گیری دولتهای مدرن یا دولت – ملت مطرح
میشود.
لازمه همکاری و مشارکت میلیونها شهروندی است که جوامع پیچیده و مدرن امروزی را تشکیل می دهند (امیر کافی، ۱۸:۱۳۸۰).
باربارامیزتال[۳] سه جنبه پدیده اعتماد را به شرح زیر تعریف می کند.
اعتماد به عنوان یک کالای عمومی و ارزش اجتماعی که موجب همبستگی اجتماعی شده و پیش زمینهای برای ایجاد روابط متقابل میگردد. با این تعریف میتوان به نظرات توکویل – که جامعه مدنی را محصول اجتماعی اعتماد و همکاری بین شهروندان در فعالیتهای عمومی میداند- تونیس – که روابط اعتماد، در جوامع گزلشافت را رسمی شده و غیر شخصی میداند- و دورکیم – که به نظر او جامعه به وسیله نظم اخلاقی حرکت میکند و فرض میشد این نظم، مشارکت اعضای جامعه را در تمام سطوح فراهم میسازد- اشاره کرد (Szekely, 2003:1 به نقل از شایگان).
اعتماد به عنوان سنگ بنای[۴] مهم رفتار اجتماعی است. در این قسمت میزتال از نظرات وبر و پارسونز استفاده میکند. وبر یکی از پیشزمینههای مهم موفقیت سرمایهداری نوین را تغییر اعتماد شخصی به اعتماد غیر شخصی میداند، که موجب پیوند گروهی و دراز مدت روابط سرمایهداری می شود. وبر می گوید روابط عقلانی ارزشی بر روابط اعتماد تأکید میکند؛ ولی در جوامع سنتی و کاریزماتیک روابط اعتماد براساس ملاحظات غیر عقلانی صورت میگیرد. از نظر وبر توافقهای ذهنی به تدریج تبدیل به یک نظم تثبیت شده میشود و نتیجه آن اعتماد، در دستیابی به فرمانروایی روتین شده بر مبنای اعتماد جهانی در اصول منطقی – عقلانی و بر مبنای روابط انجمنی می شود.
پارسونز هم اعتماد را یک مکانیزم همبستگی برای سیستم اجتماعی می داند. یک سیستم به هم مرتبط، سیستمی است که کنشگران در اجرای نقشهایشان قابل اعتماد باشند. اعتماد به شکل ابزاری آن، به نهادهای برجسته همبستگی اجتماعی مربوط میشود. به عنوان مثال، اعتماد و بی اعتمادی به سیستم سیاسی در اعتماد به قانون و جنبههای آن، اعتماد به مبادلات اقتصادی، اعتماد به نهادهای دولتی و نقشهای پلیس، ارتش، حکومت و سیستم رفاه آشکار میشود (Szekely, 2003:2 به نقل از شایگان ).
جنبه سوم اعتماد، مربوط به ویژگی شخصیتی و روانشناسی افراد است. این رویکرد به نظریههای انتخاب عقلانی، بازی و سودمندگرایی و تقلیل خطر معطوف است که افراد عقلانی تنها زمانی اعتماد می کنند که منافع آنها بیشتر از ضررهایشان باشد (Szekely, 2003:2).
– انواع اعتماد از نظر بریتزر عبارتند از:
الف) اعتماد افقی که اعتماد بین برابرهاست؛ مثل اعتماد بین افراد هم رتبه یا بین شرکتها که خود به دو نوع اعتماد تعمیم یافته (اعتماد به دیگران) و اعتماد خاص (اعتماد مردم به دیگران خاص یا مردم یک منطقه خاص) تقسیم میشود.
ب) اعتماد عمودی که اعتماد بین نابرابرهاست؛ مثل اعتماد بین افراد و نهادها و یا اعتماد افراد به دادگاه، بانک، دولت و… (Bretzer, 2002:5 به نقل از شایگان).
بریتزر اعتماد سیاسی، یعنی اعتماد بین مردم و دولت را از نوع اعتماد عمودی میداند.
– دیدگاههای مختلف در مورد اعتماد:
نظریه پردازان غالباً با دو دیدگاه متفاوت اعتماد را مورد مطالعه قرار میدهند:
الف) دیدگاه شناختی یا نظریه کنش عقلانی که انسان را موجودی معقول میداند که رفتار هدفدار، سنجیده و براساس محاسبه سود و زیان دارد. در این دیدگاه، در یک رابطه مبتنی بر اعتماد، حداقل دو طرف شرکت دارند. اعماد کننده و اعتماد شونده که هر دو به فکر منافع خود هستند و اعتماد در این شرایط حاصل ریسکها (مخاطرات) متقابل است و همین ریسک، هسته اصلی اعتماد را تشکیل میدهد.
ب) دیدگاه دوم هم به عقل انسان توجه دارد هم به احساس او، و کنش انسان را ارادی، داوطلبانه و معقول میپندارد که در قالب اجتماعی – هنجاری انجام میگیرد. در این دیدگاه اعتماد مستلزم اتکا به دیگران و واگذاری منابع به آنهاست و اقدام افراد در اعتماد کردن را نتیجه حسن ظن آنها میداند نه ریسک پذیریشان.
دیدگاه اول به دلیل اینکه یک بعدی به انسان مینگرد و به احساسات و عواطف افراد توجه ندارد، بسیاری از موارد اعتماد را نمیبیند، به عنوان مثال، اعتماد کسی را که به خاطر عشق و علاقه و احساسات به دیگری اعتماد میکند تا آرامش یابد و هیچ اثری از ترس و اضطراب و ریسک در او نیست را نادیده میگیرد؛ ولی دیدگاه دوم به فرآیند شکل گیری اعتماد درون اجتماع (ما) توجه دارد که پایههای آن بر احساسات جمعی استوار است. در این وضعیت افراد فقط به فکر رفع نیازهای خود نیستند، همنوعان را رقیب خود نمیدانند و در کنار آنها احساس امنیت میکنند، و این خود اعتماد میان آنها را تقویت میکند. البته افراد به کسانی اعتماد میکنند که عضو گروه یا اجتماع خودشان هستند و این اعتماد شامل افراد خارج از حوزه مذکور نمیشود، ضمن اینکه (ما) میتواند کوچک یا بزرگ و در سطح ملی باشد (امیر کافی، ۲۳:۱۳۸۰).
در مقدمه این بخش ابتدا مشخص میکنیم که منظور ما از اعتماد سیاسی کدام واژه لاتین آن است. در ادبیات اعتماد سیاسی بعضاً با سه مفهوم Political confidence, Political trus و Political efficacy مواجه میشویم. ابتدا هر یک از این واژهها را تعریف و سپس آنچه مورد نظر تحقیق است مشخص میکنیم.
[۴] – building black
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر