1,022 views
پیشینه تحقیق الکترومیوگرافی سطحی و آناتومی عضلات و بیومکانیک راه رفتن دارای ۳۲ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۱-۱ مقدمه ۴
۱-۲ الکترومیوگرافی ۴
۱-۲-۱ تاریخچه الکترومیوگرافی سطحی ۴
۱-۲-۲ منشاء سیگنال ۸
۱-۲-۳ پردازش سیگنال- نرمالیزه کردن دامنه ۱۲
۱-۲-۴ نرمال سازی دامنه با میانگین داخلی و ارزش حداکثر ۱۵
۱-۲-۵ دیگر روشهای نرمالسازی ۱۶
۱-۳ آناتومی عضلات ۱۶
۱-۳-۱ عضله راست رانی ۱۶
۱-۳-۲ عضله پهن خارجی ۱۷
۱-۳-۳ عضله پهن داخلی ۱۷
۱-۳-۴ عضله درشتنئی قدامی ۱۸
۱-۳-۵ عضله دوقلو ۱۹
۱-۴ بیومکانیک راه رفتن ۱۹
۱-۵ مراحل چرخه راه رفتن ۱۹
۱-۵-۱ رویدادهای مرحله استقرار ۲۲
۱-۶ الگوی فعالیت عضلانی در حین یک سیکل کامل راه رفتن ۲۵
۱-۷ سابقه تحقیق ۲۶
۲-۱ منابع ۳۰
Burdena. A.M, Trew .M, Baltzopoulos. V. (2003). Normalisation of gait EMGs: a re examination. Journal of Electromyography and Kinesiology 13; 519–۵۳۲٫
Levangie, P. K., & Norkin, C. C. (2011). Joint structure and function: a comprehensive analysis. FA Davis.
Marras,W.S., Davis, K.G. (2001). A non-MVC EMG normalization technique for the trunk musculature: Part 1. Method development. Journal Electromyography Kinesiologhy ;11:1–۹٫
Marras, W.S., Davis, K.G., Maronitis, A.B. (2001) A non-MVC EMG normalization technique for the trunk musculature: Part 2. Validation and use to predict spinal loads. Journal Electromyography Kinesiology 11:11–۸٫
McHugh, M.P., Tyler, T.F., Greenberg, S.C., Gleim, G.W. (2002). Differences in activation patterns between eccentric and concentric quadriceps contractions. Journal Sports Scinece;20:83–۹۱
Winter, D.A. (2009). The Biomechanics and Motor Control of Human Gait. Fourth edition. University of Waterloo, Ontario, Canada.
Albertus, Y. K., Tucker, R., Derman, W., Lamberts, R. P., Lambert, M. )2011). Alternative methods of normalising EMG during running, Cape Town, Cape Town, South Africa. Journal of Electromyography and Kinesiology 21; 579-586
Nishijima,Y., Kato. T., Yoshizawa. M., Miyashita. M., Iida. H., (۲۰۱۰). Application of the segment weight dynamic movement method to the normalization of gait EMG amplitude. Journal of Electromyography and Kinesiology 20; 550-557
Gordon Robertson, Graham Caldwell, Joseph Hamill, Gary Kamen, Saunders Whittlesey; Research Methods in Biomechanics-2nd Edition.
Peter Konrad, April 2005; The ABC of EMG, A Practical Introduction to Kinesiological Electromyography.
Arsenault .A.B, Winter .D.A, Marteniuk R.G. (1986). Is there a ‘normal’ profile of EMG activity in gait. Med Bio Eng Comput;24:337-43.
Beck T.W., Housh T.J., Johnson G.O., Cramer J.T., Weir J.P., Coburn J.W., et al. (2006). Electromyographic instantaneous amplitude and instantaneous mean power frequency patterns across a range of motion during a concentric isokinetic muscle action of the biceps brachii. J Electromyogr Kinesiol;16:531–۹٫
Beck, T.W., Housh, T.J., Johnson, G.O., Weir, J.P., Cramer, J.T., Coburn, J.W., et al. (2005). The effects of interelectrode distance on electromyographic amplitude and mean power frequency during isokinetic and isometric muscle actions of the biceps brachii. J Electromyogr Kinesiol;15:482–۹۵٫
Bland, J.M., Altman, D.G., Statistical methods for assessing agreement between two methods of clinical measurement. Lancet 1986;1:307–۱۰٫
Criswell,2011; Gray& Gabriel2010; Konrad P (2005). The ABC of EMG, A Practical Introduction to Kinesiological Electromyography. Version 1.0 April 2005. Noraxon INC. USA.
الکترومیوگرافی سطحی در مطالعات حرکتی انسان به عنوان یک روش غیرتهاجمی برای ارزیابی زمان فعال شدن عضلات و شدت فعالیت آنها در طول راهرفتن استفاده میشود. نرمالسازی دادههای بدست آمده از الکترمایوگرافی یک نیاز اساسی است. در این مقاله نگاهی اجمالی به بررسی مطالعات انجام شده در رابطه با روشهای نرمالسازی سیگنال الکترومیوگرافی و آناتومی عضلات مورد نظر خواهیم داشت.
الکترومیوگرافی یک تکنیک آزمایشگاهی در ارتباط با ایجاد، ثبت و تجزیه و تحلیل سیگنالهای الکتریکی عضله است. سیگنالهای الکتریکی عضله بهوسیله اختلافات یونی در اطراف غشاء تار عضلانی شکل میگیرند. این تکنیک به چند دسته تقسیم میشود که از جمله این دستهها میتوان از الکترومیوگرافی برای مطالعات عصبشناختی برای مطالعات حرکتشناختی، نام برد. در مقوله عصبشناختی، پاسخ به یک تحریک الکتریکی خارجی در وضعیتهای ایستا مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد؛ اما در مقوله حرکتشناسی، الکترومیوگرافی میتواند به عنوان مطالعه فعالیت عصبی- عضلانی عضلات در عملکرد مربوط به وضعیت قامت، حرکات عملکردی، شرایط کاری و رژیمهای تمرینی- درمانی بهکار برده شود .(konrad, 2005) بهطور کلی الکترومیوگرافی به دو بخش سطحی[۱] و عمقی[۲] تقسیم میشود که ما در اینجا به توضیح درباره الکترومیوگرافی سطحی خواهیم پرداخت.
تاریخچه الکترومیوگرافی سطحی با کشف الکتریسیته و گسترش وسایلی که توانایی ثبت سیگنالهای ضعیف را دارند، شروع میشود. منشأ الکترومیوگرافی سطحی از اواسط صده ۱۶۰۰ میلادی، زمانیکه فرانچسکو ردی[۳] اثبات کرد که منشاء تمامی حرکات عضلات ناشی از فعالیت الکتریکی میباشد، شروع شد. در سال ۱۷۷۳، والش[۴] توانست توانایی عضلات مارماهی در تولید جرقه الکتریکی را نشان دهد. مطالعات در این زمینه تا سال ۱۷۹۰ کنار گذاشته شد تا اینکه گالوانی[۵] شواهد مستقیمی به دست آورد که بیانگر ارتباط بین انقباض عضله و الکتریسیته بود؛ او یک سری تحقیقات که نشان دهنده این امر بود که انقباضات عضلانی میتوانند با تخلیه الکتریکی الکتریسیته ساکن، بهوجود آیند را هدایت کرد. در سال ۱۷۹۲ ولتا[۶] در ابتدا با نظریه گالوانی موافق بود، اما سپس، نتیجه گرفت که علایم مشاهده شده توسط گالوانی بهتنهایی ناشی از بافت خود عضله نمیباشد؛ بلکه بیشتر ناشی از اثر دو نوع فلز ناهمسان که پوست را لمس میکنند، میباشد. گالوانی توانست عضله را با منقبض کردن، تخلیه الکتریکی کند و با این کار، توانست انتقاد ولتا را رد کند و نشان دهد که این اختلاف پتانسیل، بیشتر ناشی از بافت عضله میباشد تا اثر فلزات مختلف. این یافته به علت محبوبیت زیاد ولتا، برای ۴ دهه نادیده گرفته شد. ولتا ابزاری قوی ساخت که قادر بود هم الکتریسیته تولید کند و هم اینکه عضله را منقبض کند. به تکنیک استفاده از الکتریسیته برای تحریک عضلات در قرن نوزدهم توجه خاصی شد و بعضی از محققین، این روش نو را برای مطالعات تحقیقی خود بهکار بردند. در دهه ۱۸۶۰ داچن[۷]، اولین مطالعه سیستماتیک در مورد دینامیک و فعالیت عضله سالم را با استفاده از تحریک الکتریکی برای مطالعه عملکرد عضله، هدایت کرد.
این امر تا اوایل صده ۱۸۰۰ که گالوانومتر وسیلهای که وقایع الکتریکی و فعالیت عضلانی را اندازهگیری میکند، اختراع نشده بود، هنوز به وقوع نپیوسته بود. در سال ۱۸۳۸، ماتوچی[۸] برای نشان دادن اختلاف پتانسیل الکتریکی بین یک عصب تحریک شده و عضله یک قورباغه، از گالوانومتر استفاده کرد. در سال ۱۸۴۹ دوبویس ریموند[۹]، اولین شواهد حاکی بر فعالیت الکتریکی عضلات انسان در انقباضات ارادی را فراهم کرد.
در اوایل صده ۱۹۰۰ میلادی، پرات[۱۰] نشان داد که اندازه انرژی مرتبط با انقباض عضله، بیشتر به علت فراخوانی تارهای عضله میباشد تا اینکه مربوط به بزرگی ایمپالس عصبی باشد. در دهه ۱۹۲۰، گاسر و نیوکامر[۱۱] از اسیلوسکوپ پرتو کاتدی که در آن زمان تازه اختراع شده بود، برای نشان دادن سیگنالهای عضله استفاده کردند. این شاهکار برای آنها در سال ۱۹۴۴، جایزه نوبل را به ارمغان آورد.
با ادامه پیشرفت و ارتقاء تجهیزات الکترومیوگرافی که از دهه ۱۹۳۰ شروع شد و تا دهه ۱۹۵۰ ادامه یافت، محققین استفاده از الکترومیوگرافی سطحی را در طیف وسیعتری برای مطالعات مربوط به عملکرد نرمال و غیر نرمال عضلات به کار گرفتند. طی دهه ۱۹۳۰، ادموند جاکوبسون[۱۲] پدر علم اعصاب، از الکترومیوگرافی سطحی بهطور گستردهای برای مطالعه اثر تصویرسازی و هیجان روی تغییرات فعالیت عضله استفاده کرد. او همچنین از الکترومیوگرافی سطحی برای مطالعه سیستماتیک اثر پروتکل تمرینی آرامشبخش خود بر فعالیت عضلانی استفاده کرد.
در دهه ۱۹۴۰، محققین استفاده از الکترومیوگرافی سطحی را برای مطالعات مربوط به حرکات پویا و دینامیک شروع کردند. برای مثال، اینمن[۱۳] و همکاران ، مطالعات زیادی در رابطه با حرکات شانه انجام دادند. در اواخر دهه ۱۹۴۰، پرایس[۱۴] و همکاران، افرادی که بهعلت درد پایین کمر به کلینیک میآمدند را مورد مطالعه قرار دادند و بیان کردند که الگوی فعالیت الکترومیوگرافیک این افراد با افراد سالم، متفاوت میباشد. کار پرایس و همکارانش اولین کار در زمینه پاسچرهای دردناک و الگوهای عملکردی محافظتی عضلات میباشد. فلوید و سیلور در اوایل دهه ۱۹۵۰، مطالعهای بسیار قوی در مورد الکترومیوگرافی و عضلات باز کننده ستون فقرات انجام دادند. آنها به روشنی نشان دادند هنگامیکه شخص تنهاش را رو به جلوی خم میکند، عضلات پشتی شخص، تا زمانیکه حمایت و نگهداری تنه به رباطها مربوط شود، کار میکند.
طی اواخر دهه ۱۹۵۰ و دهه ۱۹۶۰میلادی، جورج واتمور[۱۵] یکی از دانشجویان جاکوبسون، برای مطالعه و درمان مشکلات عملکردی و حسی از الکترومیوگرافی سطحی استفاده کرد.
طی دهه ۱۹۶۰، تکنیک استفاده از بیوفیدبک پا به عرصه علم گذاشت. باسماجیان[۱۶] در زمینه تمرین روی یک واحد حرکتی منفرد کار کرد و انگیزه تحقیق و مطالعه روی بیوفیدبک را بهوجود آورد. المرگرین[۱۷]، برای اولین بار از الکترومیوگرافی سطحی با بیوفیدبک در کلینیک منینگر، جاییکه وی نمونه منفرد باسماجیان را برای تمرینات آرامبخش عمومی اصلاح کرد، استفاده نمود. چند سال بعد، بودزینسکی[۱۸] و همکارانش به استفاده از الکترومیوگرافی سطحی برای درمان درد در حین انقباضات عضلانی پرداختند. از این به بعد بیوفیدبک پا به عرصه توسعه گذاشت.
[۱] – Surface Emg
[۲] – Indwelling Emg
[۳] -Redi
[۴] -Walsh
[۵] -Galvani
[۶] -Volta
[۷] -Duchenne
[۸] -Matteucci
[۹] -Du boisreymond
[۱۰] -Pratt
[۱۱] -Gasser ana newcomer
[۱۲] – Edmond Jakobsun
[۱۳] -Inman
[۱۴] -Price
[۱۵] -George whatmore
[۱۶] -Basmajian
[۱۷] -Elmer green
[۱۸] -Budzynski
[۱۹] -Hardyck
[۲۰] -Booker
[۲۱] -Johnson & garton
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر