تحقیق اندیشه و هنر مولانا

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق اندیشه و هنر مولانا دارای ۳۸ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

۳-۱- مختصری از زندگی مولوی    ۴
۳-۱-۱- مولوی را بهتر بشناسیم    ۵
۳-۱-۲- جهان‌بینی مولوی    ۸
۳-۱-۳- اخلاق و عادات مولانا    ۱۲
۳-۱-۴- خیر و شر در اندیشه مولوی    ۱۵
۳-۲- مثنوی معنوی مولوی    ۱۷
۳-۲-۱- انسجام ادبی حکایات مثنوی معنوی    ۱۸
۳-۲-۲- مثنوی و کتب آسمانی    ۱۸
۳-۲-۳- مثنوی و اندیشه عرفانی مولوی    ۱۹
۳-۲-۳-۱- مدینه‌النبی در اندیشه مولوی    ۲۰
۳-۲-۴- سطح سخن و پیام مثنوی    ۲۲
۳-۲-۵- نمود عشق به شمس تبریزی در مثنوی    ۲۳
۳-۲-۶- ویژگی‌های خاص داستان سرایی مولوی    ۲۳
۳-۲-۷- علم فرا زمانی مولوی در مثنوی    ۲۴
۳-۲-۸- مثنوی کتاب تعلیم زندگی    ۲۵
فهرست منابع:    ۳۷

منابع

آریا، غ. (۱۳۸۱). کلیاتی در مبانی عرفان وتصوف، تهران: انتشارات پایا.

مولوی ، ج. ( ۱۳۸۷). کلیات شمس تبریزی، تهران: ققنوس.

ــــــ، (۱۳۸۴). کلاله خاور، تهران: امیر کبیر.

ــــــ، (۱۳۷۰). مثنوی معنوی. تصحیح ر.ا. نیکلسون. تهران: انتشارات مولی.

ـــــ، (۱۳۷۳). مثنوی، تصحیح و تحشیه دکتر محمد استعلامی، تهران: زوار.

ـــــ، کلیّات دیوان شمس تبریزی. (۱۳۷۶). مقدّمه و تصحیح: محمّد عبّاسی چاپ هشتم، تهران: طلوع.

ندایی، ب. (۱۳۸۱). تبار شناسی تصوف در ایران، مشهد: چراغ.

الهی قمشه ای، ح. (۱۳۸۶). گزیده فیه ما فیه، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

افلاکی، ش. (۱۳۸۹). مناقب العارفین، تهران: خاوران.

سجادی، ج. (۱۳۵۸). فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، چاپ هفتم، نشر تهران: طهوری.

سجادی، ج. (۱۳۸۳). مقدمه ای بر عرفان و؟؟ ، تهران: سازمان مطالعه و تدوین؟؟ انسانی.

جعفری، م. ( ۱۳۷۷). مولوی و جهان بینی ها در مکتب های شرق و غرب، تهران: بعثت.

مجتبایی ،ک. (۱۳۸۳). شاعران و عارفان ایران، تهران: طوس.

میرزابیگی، ز. (۱۳۸۵). فراق شمس، تهران: ققنوس.

امین، ف. (۱۳۸۵). تجلی مشاوره در ادبیات فارسی، شیراز: دهش.

باهنر ، ا. ( ۱۳۸۸). داستان های معنوی، تهران: قومس.

– مختصری از زندگی مولوی

ای خدای پاک و بی انباز و یار دست گیر و جرم ما را در گذار
یاد ده ما را سخنهای رقیق کان به رحم آرد تو را، ای خوش رفیق
گر خطا گفتیم، اصلاحش تو کن مصلحی تو، ای تو سلطان سخن
کیمیا داری که تبدیلش کنی گرچه جوی خون بود، نیلش کنی
این چنین مینا گری‌ها کار توست این چنین اکسیر‌ها ز اسرار توست

(مولوی، ۱۳۸۴: ۱۲۷)

مولانا جلال‌الدین‌محمد مولوی، یکی از شاعران و بزرگان ادب فارسی است که با توجه به برخی ویژگی‌های خاص امروزه در بیشتر کتب ادبی شعر او را بهترین شعر عرفانی از نظر مضمون و محتوی به شمار آورده‌اند.

الهی قمشه‌ای در مقدمه «فیه ما فیه» درباره این شاعر توانای ادب فارسی آورده است: «بهترین معرف هر گوینده سخن اوست که اگر چون مشک مشام جان را معطر کند، نیاز به گفتن عطار ندارد:

یوسف کنعانیم، روی چو ماهم گواست هیچ کس از آفتاب خط و گواهی نخواست
ای گل و گلزارها، کیست گواه شما؟ رنگ که در چشمهاست، بوی که در مغزهاست

آفتاب جمال مولانا جلال‌الدین‌محمد بلخی نیز اکنون چندین صد ماه است که در آسمان ذوق ومعرفت و معرفت الاهی طلوع کرده و همچنان در وسط السماء عالم جان بر تخت نیمروز نشسته و از مدح و ثنای عالمیان بی نیاز است همانگونه که در مثنوی آورده است:

مدح تعریف است و تخریق حجاب فارغ از مدح و تعریف آفتاب
مادح خورشید مداح خود است،  که دو چشم سالم و نا مُرمَد است
ج

(الهی قمشه‌ای: ۱۳۸۶: ۱۵)

۳-۱-۱- مولوی را بهتر بشناسیم

به راستی که در کارنامه فرهنگ و تمدن پس‌از اسلام ایران زمین، قرن ۷ و ۸ ﻫ. ق در تاریخ ادبیات این کشور از درخشان‌ترین دوره‌های تولید آثار ادبی است. تنها وجود شخصیت‌هایی چون مولوی (۶۰۴ -۶۷۲)، سعدی (۶۰۶ -۶۹۴) و حافظ (حدود ۷۹۲ -۷۲۷) در این برهه، خود گواه این مدعاست. به زعم همه محققان و ادیبان، این دو قرن «اوج و اعتلای عرفان اسلامی» است و عظیم‌ترین حماسه عرفانی «مثنوی مولانا» در این مقطع زمانی، واجد تمام ابعاد یک شاهکار جهانی است. جریان‌شناسی عرفانی ادبیات فارسی نیز ما را با دوره‌ای آشنا خواهد کرد که عرفان اسلامی پس از طرح در آثار حکیم سنایی غزنوی و پرورده شدن به دست عطار نیشابوری، در عالی‌ترین حد خویش توسط مولانا به اوج می‌رسد. «مهم‌ترین ویژگی عرفان در قرن ۷ هجری جنبه علمی پیدا کردن آن است که با ظهور محیی‌الدین عربی بنیان‌گذار عرفان علمی، به صورت رسمی همراه با علوم و معارف اسلامی، در مدارس و حوزه‌های علمیه تدریس می‌شود» (سجادی: مبانی عرفان و تصوف ۱۰۹) با وجود این، اساس کار مولانا در مثنوی شریف نه بر آموزش رسمی بلکه بر عرفان عملی بنیان نهاده می‌شود. این گنجینه عرفانی در حدود سال ۶۵۸ ﻫ. ق در ۵۴ سالگی مولانا طی ۱۴ سال و در حدود ۲۵۵۶۲ بیت، سروده شده است. شمس تبریزی، مراد و محبوب مولانا، تأثیر انکارناپذیری در تفکرات عرفانی وی از خود برجای گذاشته که در جای جای آثارش هویداست.

ای رستخیز ناگهان، وی رحمت بی‌منتها ای آتشی افروخته، در بیشه اندیشه‌ها
امروز خندان آمدی، مفتاح زندان آمدی بر مستمندان آمدی، چون بخشش و فضل خدا
خورشید را حاجب تویی، امید را واجب تویی مطلب تویی، طالب تویی، هم منتها، هم مبتدا
در سینه‌ها برخاسته، اندیشه را آراسته هم خویش حاجت خواسته، هم خویشتن کرده روا

(مولوی، غزلیات شمس، ۱۳۷۶: ۱۲)

بی‌شک، مثنوی مولانا کتابی است یکتا، به مثابه نردبان برای بَرشدن عاشقانِ معرفت و رهروان طریقت به آسمان کمال آدمیت. رهنمونی برای شکستن بتها و تعصّب‌ها و ر‌هایی از بندهای مادی و پرواز در فضای آزادگی و مردمی:

«عابدین پاشا در شرح مثنوی این دو بیت را به جامی نسبت داده که درباره جلال‌الدین رومی و کتاب مثنوی سروده:

آن فـریــدون جهان معنـوی بس بود برهان ذاتش مثنوی
من چه گویم وصف آن عالی‌جناب نیست پیغمبر ولی دارد کتاب

شیخ بهاءالدین عاملی عارف و شاعر و نویسنده مشهور قرن دهم و یازدهم هجری درباره مثنوی معنوی مولوی چنین سروده است:

من نمی‌گویم که آن عالی جناب هست پیغمبر، ولی دارد کتاب
مـثــنــوی او چــو قــرآن مــــدل هادی بعضی و بعضی را مذل

(سجادی، همان: ۲۱۵)

موضوع، یادی از نگرش‌های شاعر بی‌مانندی است که سخنش به دیروز و امروز و فردا، به ایران و اروپا و آمریکا، به ادیب و عالم، به کافر و مسلمان محدود نیست. مولانا شاعری است که از ورای جدول‌بندی‌ها و رنگ‌ها و حجاب‌ها به جهان می‌نگرد. نگرش او فراخنای آدمیت را در برمی‌گیرد. او به حق درباره خودش می‌گوید:

وه چه بی‌رنگ و بی‌نشان که منم کی ببینم مرا چنان که منم؟
گفتی اسرار در میان‌آور کو میان اندر این میان که منم؟
کی شود این روان من ساکن؟ این چنین ساکن روان که منم
بحر من غرقه گشت هم در خویش بُلعجب بحر بیکران که منم!
این جهان وان جهان مرا مطلب کاین دو، گم شد در آن جهان که منم

(مولوی، ۱۳۸۷: ۱۱۷۴)

اهمیت مثنوی معنوی در باب هویت و اندیشه پارسی‌زبانان تا به آن اندازه است که اگر از یکی از کهکشان‌های دوردست، بی‌خبر از وجود تمدن‌های روی زمین، از ما بخواهند که دو کتاب معرّف هویت و ملیت ایرانیان و پارسی‌زبانان، جهت شناسنامه قوم خود عرضه کنیم، از میان هزاران کتاب فارسی، شاهنامه استاد توس و مثنوی مولانا را می‌باید برگزید.

خطوط اصلی سیمای فرهنگی پارسی‌زبانان را در این دو کتاب نقش بسته‌اند. ریشه بسیاری از شگردهای اخلاقی، مانند مهر و کین و درگیری‌ها، حکمت‌ها و مثل‌ها، گفت‌‌وشنودهای ویژه قوم ایرانی، در این دو شاهکار به خوبی دیده می‌شود. اگر از بسیط زمین همه‌ چیز منعدم گردد، از روی همین دو کتاب گران بها، می‌توان خلقیات ایرانیان و فرهنگ ایران را بازآفرید.

شاهنامه فرهنگ ایران پیش از اسلام را به تصویر می‌کشد، پندارها و کردارها، عشق‌ورزی‌ها و کین‌توزی‌ها، صریح و دلیرانه است. شاهنامه ساده‌ترین دفتر شعر فارسی است که می‌توان به راحتی آن را فرا گرفت و هم با زیبایی سخن فردوسی (البته نه با ریشه‌های لغوی تاریخی آن) آشنایی یافت.

«پایگاه مثنوی مولانا بر بنیاد فرهنگ اسلامی است. معانی بر الفاظ حکومت می‌کنند. سادگی و برهنگی، یعنی دوری از تزیین و صنعت و آرایش کلام در آن کتاب آشکار است، سخن مولانا سرشار از معانی ژرف و گره‌هاست که باید به کمک کلید رمز و اشارات‌ درهای بسته، گره‌ها را گشود. به گفته شادروان جلال‌الدین همایی: «مثنوی شریف، خلاصه و چکیده جمیع علوم و آداب و معارف اسلامی است» (سجادی، همان: ۲۱۷).

«اشاره به آیات قرآنی، روایات اسلامی و داستان‌های فرهنگی و کاوش در نهانخانه ضمیر آدمی، کار دریافت مثنوی را دشوار می‌کند. شناخت مثنوی مولانا و دیوان شمس او، به خلاف شاهنامه فردوسی، کاری صعب و خودآموزی بی‌دلیل راه سخت دشوار است» (میرزابیگی، ۱۳۸۵: ۳۴).

دید نافذ عالمانه مولانا، لایه‌های پیچیده روان آدمی را باز می‌کند و می‌کاود و دیده‌ها را به زبان شاعرانه برهنه، دلیرانه تشریح می‌کند؛ یعنی حرفهایش را بی‌محابا می‌زند. بانگ گردش‌های (چرخ) کیهان اعظم و بازتاب امواج ذرات ضمیر جهان در ضمیر منیر این شاعر عارف طنین می‌افکند، دید عالمانه فراگیر دارد و در عین حال شاعری تواناست که با دهانی به پهنای فلک، حدیث عشق و وحدت کون و مکان و ذره و آفتاب و جمادی و نامی و دیو و ملک را به زبان فارسی عارفانه خویش می‌سراید.

«مولوی شاعر دانشمند عارف است؛ نابغه‌ای که علوم مکتبی زمان خود را به کمال دریافته، آداب اخلاقی و فرهنگی ایران را خوب شناخته، به مسائل فقهی و مذهبی اسلامی اشراف داشته است. کسی است که در جستجوی کمال آدمیت، پس از اجتهاد در شریعت و معارف مکتبی و سیر در طریقت، باز از پا ننشسته است. مغز پژوهنده تیزتک دارد که دائماً در حرکت است. او شاعری پایبند قافیه نیست، دنبال دیدار و وصال می‌رود. ساختار استدلال‌های علم جزئی را درهم می‌شکند و می‌کوشد که به یاری دلیل‌های روشن طبیعت برون و درون، به جایی برسد.

مولانا نور شمس‌ها و چلپی‌ها را به چراغ خِرد افلاطون و پورسینا ترجیح می‌دهد. می‌خواهد با بال عشق و جذبه عارفان به آسمان کمال پرواز کند. پرده‌های عقل و وهم هر دو را بدرد و به گونه‌ای به خودی خود و به خدای خود برسد» (همان: ۳۷).

«تحول روان پرآشوب و پرغلیان مولانا، از خامی به پختگی و از پختگی به سوختگی، در همه حال با خیرگی در جمال آن نادیده ناشناخته و عشق و جذبه به او همراه است. شاهکارهای ابیات مثنوی و دیوان شمس، نشان و نمونه آتشفشانیِ عشق سوزان و بی‌تابی او در وصف تجلی جمال معشوق و کرشمه ساقی است.

شاعران عارف در جهان بسیار بوده‌اند که عشق را مرکز پرگار سخن خود قرار داده باشند. در کتابخانه‌ها شعر عارفانه به صد زبان می‌توان یافت؛ اما در مجموع، هیچ شاعر عارفی را نمی‌شناسیم که عصاره نگرش‌ها و پژوهش‌های فلسفی بشر را در شناخت جهان و جایگاه آدمی در این فضای بی‌سر و بن و زمان بی‌آغاز و انجام، چنین به زیبایی شاعرانه ترنم کرده باشد. به زبان لسان‌الغیب درباره مولانا جلال‌الدین‌محمد باید گفت «که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید» (سجادی، همان: ۲۲۰).

۳-۱-۲- جهان‌بینی مولوی

جهان‌بینی را اگر آنگونه که در مکاتب و فلسفه‌های جدید مدنظر است بدانیم، به کلیه اعمال و رفتارهای انسانی باز می‌گردد که در حیطه تفکرات جمعی و فردی و در درونی‌ترین لایه‌های اندیشه و اعتقاد رسوخ دارد، از طرف دیگر می‌توان آن را نوعی نگرش در نظر گرفت که به‌نظر می‌رسد نوعی نگرش در مبحث مربوط به مثنوی و اندیشه بلند جلال‌الدین مولوی است بهتر مصداق پیدا می‌کند.

مولوی را در بخش‌های قبل شاعری عارف و عارفی شاعر معرفی کردیم و آوردیم که شعر و اندیشه او به عنوان عرفانی‌ترین شعر در زبان فارسی شناخته شده است نظزیه‌پردازان ادب فارسی بر این مسأله نیز تاکید دارند که مثنوی معنوی جامع‌ترین و ناب‌ترین معارف اسلامی را بازنمایی می‌کند و آنها را توضیح می‌دهد و این زمزمه عشق هموتره در گوش جان به یادگار مانده است که «مثنوی قرآن شعر فارسی» است.

بنابراین مولانا انسانی است متفاوت، که جهان‌بینی‌اش با فلسفه و منطق و علم فرق می‌کند؛ زیرا مولانا نه در پی استدالال و آوردن دلیل است و نه در پی آوردن استنتاج عقلانی و نه هم تجربه‌های حسی را جدی می‌گیرد؛ بنابراین تفاوت او با دیگران، مولانا را هر چه با عظمت‌تر نشان می‌دهد، که فقط می‌تواند این بی‌حد و مرز بودن مولانا را در عرفان بگنجاند و فراتر از فلسفه و علم، هستی و جهان را با همه ناگفته‌هایش دریابد و این ناگفته‌های علم هستی را مولانا نه با عقل و تجربه‌های حسی بلکه با عشق می‌خواهد، باز کند.

پس دریافت مولانا و درک جهان‌بینی او با منطق، فلسفه و علم امکان ندارد؛ به این معنا که مولانا را فقط با شور و وجد و حال عرفانی می‌توان شناخت؛ بنابراین برای شناخت مولانا باید عواطف عرفانی داشت؛ یعنی باید عارف بود نه فلیسوف و منطقدان.

50,000 ریال – خرید

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

مطالب پیشنهادی:
  • تحقیق شرح نویسی و شرح حال شارحان مثنوی و مقایسه ی شروح مثنوی مولوی بر ابیات
  • تحقیق بررسی ایمان در کلام اندیشمندان و عارفان و متکلّمان و مولانا
  • تحقیق ملائکه و فرشتگان و جایگاهشان در متون مقدس و دیوان مولوی
  • پیشینه تحقیق بررسی احوال و اندیشه ها و شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی روزگار غزالی و مولوی
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.