تحقیق بررسی ابعاد جدید قانون فرزندخواندگی (بیان رویکردهای مختلف در خصوص تحولات قانون جدید فرزندخواندگی)

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق بررسی  ابعاد جدید قانون فرزندخواندگی (بیان رویکردهای  مختلف در خصوص تحولات قانون جدید فرزندخواندگی) دارای ۴۲  صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

۲-۱- مقدمه    ۵
۲-۲-بررسی تاریخچه تحولات فرزندخواندگی    ۵
۲-۲-۱ فرزندخواندگی در روم قدیم    ۵
۲-۲-۲- فرزندخواندگی در ایران باستان    ۶
۲-۲-۳-فرزندخواندگی در عربستان    ۶
۲-۲-۴-عوامل فرزندخواندگی در ملل دیگر    ۸
۲-۲-۵-فرزندخواندگی در مسیحیت    ۸
۲-۲-۶- فرزندخواندگی در اسلام    ۸
۲-۳- بررسی تطبیقی قانون فرزندخواندگی در فرانسه، آلمان ،انگلیس و ایران    ۱۱
۲-۳-۱ فرزندخواندگی در فرانسه    ۱۱
۲- ۳-۲-سازمان های مربوط به فرزندخواندگی در فرانسه    ۱۳
۲-۳-۳- بررسی فرزندخواندگی در حقوق آلمان    ۱۴
۲-۳-۴- سازمان‌های مربوط به فرزندخواندگی در آلمان    ۱۵
۲-۳-۵-مزایای خاص فرزندخواندگی در آلمان:    ۱۶
۲-۳-۶-فرزندخواندگی بین‌المللی:    ۱۷
۲-۳-۷- اعلامیۀ جهانی حقوق کودک    ۱۷
۲-۳-۸-  میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی    ۱۸
۲-۳-۹- فرزندخواندگی مدرن    ۲۰
۲-۳-۱۰- فرزندخواندگی در انگلیس    ۲۰
۲-۴-شرایط فرزندخواندگی در ایران    ۲۲
۲-۴-۱-نحوه فسخ و از بین رفتن فرزندخواندگی    ۲۴
۲-۵- نفقه فرزندخوانده    ۲۴
۲-۶-ارث فرزندخوانده    ۲۵
۲-۶-۱-ولایت فرزندخوانده بعد از فوت پدرخوانده    ۲۷
۲-۶-۲-وصایت    ۲۷
۲-۷- ازدواج با فرزندخوانده و سن فرزندخواندگی در قانون جدید    ۲۸
۲-۸- رویکرد های مختلف نسبت به قانون فرزندخواندگی    ۳۰
۲-۸-۱- تحولات فرزندخواندگی از نگاه فقه    ۳۰
۲-۸-۲-فرزندخواندگی از دیدگاه روانشناسی    ۳۲
۲-۸-۳-فرزندخواندگی در حقوق موضوعه    ۳۳
۲-۹- محاسن و معایب اصلاحات قانون فرزندخواندگی    ۳۴
۲-۹-۱- ضرورت مقابله با پدیده شوم خرید و فروش کودکان    ۳۵
۲-۹-۲- اصلاحات قانون ازدواج با فرزندخوانده    ۳۷
۲-۹- ۳ – اقامت سرپرست    ۳۷
۲-۹-۴- مـادرخوانده شدن دختران مجرد    ۳۸
منابع ومآخذ    ۴۰

منابع

دورانت ،ویل(۱۳۷۶)تاریخ تمدن انتشارات علمی‌و فرهنگی

نوریان ،علی(۱۳۹۲)مقاله بررسی ابعاد حقوقی فرزندخواندگی

مصفا،نسرین (۱۳۸۳)،کنوانسیون حقوق کودک و بهره وری از آن در حقوق داخلی ایران،تهران،نشر گرایش

امامی، اسدالله (۱۳۴۹) مطالعه تطبیقی نسب در حقوق ایران و فرانسه ، چاپخانه موسوی، تهران، دوم

امامی، اسدالله (۱۳۸۸)، مقاله وضع حقوقی فرزندخواندگی در ایران، بانک مقالات حقوقی

عابد خراسانی،محمودرضا(۱۳۸۹)؛درآمدی برحقوق ک.دک مطالعه تطبیقی در نظام های حقوقی و بین المللی ،تهران:نشر میزان

کاتوزیان،ناصر (۱۳۸۵)،دوره مقدماتی حقوق مدنی:خانواده،چاپ پنجم،تهران،نشر میزان

کاتوزیان،ناصر(۱۳۶۷)حقوق مدنی خانواده روابط با فرزندان،جلد دوم ،تهران،شرکت سهامی‌انتشار

محلاتی،شهربانو(۱۳۸۶)بررسی قوانین فقهی-حقوقی کودکان در زمینه نسب و فرزندخواندگی ،تهران،شبر،چاپ سوم

آل یاسین،احمد(۱۳۹۳) حرمت ازدواج با فرزندخوانده :رویکرد قرآنی

حاج شریفی،محمد رضا(۱۳۷۴)، حقوق فرزند بر والدین از نگاه اسلام.قم،انتشارات سینا

خمینی، روح الله (۱۳۸۵)صحیفه امام، تهران:مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)،چاپ و نشر عروج،چاپ چهارم

شهیداول،(۱۳۷۳)لمعه الدمشقیه،جلد ۲،انتشارات میزان

موسوی بجنوردی ،سید محمد(۱۳۹۳)بررسی وضعیت فرزندخواندگی بعد از انقلاب اسلامی،بخش سوم و پایانی،مقاله

مواد ۱۱ از قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست-۱۲و۱۳قانون حمایت خانواده

صفائی ،حسین و امامی،اسدالله (۱۳۷۴)حقوق خانواده،جلد دوم(قرابت و نسبت)انتشارات دانشگاه تهران

صفائی حسین و امامی‌اسدالله(۱۳۷۶)مختصر حقوق خانواده-چاپ چهارم-تهران:نشر دادگستری

۲-۱- مقدمه

   در این مقاله به بیان روند تاریخی فرزندخواندگی در جوامع و ادیان مختلف و مقایسه این قانون در حقوق ایران ،فرانسه،آلمان می‌پردازیم و درادامه نظریات قانون و صاحب نظران این علم بیان می‌شود. و همچنین به ماده ها و ابعادی از قانون فرزندخواندگی مثل نفقه، ارث، سن فرزندخواندگی و ازدواج با فرزندخوانده که اصلاحاتی در آن ها صورت گرفته بیان می‌شود.

 ۲-۲-بررسی تاریخچه تحولات فرزندخواندگی

عشق و علاقه به فرزندهمواره در میان بشر جایگاه خاصی داشته است.والدین همیشه سعی داشته اند تا زندگی خوبی برای فرزندان خود تدارک ببینند. از دیر باز خانواده هایی بودند که از نعمت داشتن اولاد محروم بوده اند و اطفالی هم بوده اند که والدین خود رااز دست داده اند یا والدینشان به دلایل اقتصادی ،اجتماعی و… آنها را رها کرده اند.شاید در اولین نگاه چنین به نظر بیاید که نهاد فرزندخواندگی تاسیسی است مناسب که در جهت حمایت از اطفال بدون سرپرست پایه گذاری شده است و در کنار آن زوجین بدون فرزند هم می‌توانند از این طریق کمبود خودرا جبران کنند.اما می‌توان گفت که درتمام طول تاریخ و در تمام جوامع چنین تصوری در مورد فرزندخواندگی وجود نداشته و ندارد و فرزندخواندگی کارکردهای مختلفی داشته است.

۲-۲-۱ فرزندخواندگی در روم قدیم

در میان رومیان قدیم نیز چنین مرسوم بود که بعد از فوت رئیس خانواده، پسر وی ریاست خانواده را عهده دار میگردید. به همین دلیل داشتن فرزندان ذکور اهمیت فراوانی داشت. زیرا تصور مردم چنین بود که اگر مردی فوت شود و پسرنداشته باشد، کانون خانواده از هم پاشیده خواهد شد و نیزمعتقد بودند دختر هر خانواده با ازدواج کردن باید آداب وآیین خانواده اصلی خود را ترک کند و الزاماً به آیین خانواده شوهر بپیوندد. بنابراین دختر قادر نبود آداب و سنن خانواده اصلی خود را حفظ کند.در نتیجه هر مرد رومی‌و رئیس خانواده، داشتن پسر را یک نیاز حتمی‌و امری ضروری  میدانست و اگر پسری نداشت یا قادر نبود صاحب فرزندشود، بر حسب ضرورت، پسر شخص دیگری را به فرزندی میپذیرفت و برای به دست آوردن فرزند خوانده ناچار بود با یکی از رومیان صاحب پسران متعدد، توافق کند تا یکی از پسرانش را به وی بفروشد و از تمام حقوق خود نسبت به آن پسر صرفنظر کند. در نتیجه نام و مشخصات خانوادگی پدرخوانده بر فرزندخوانده نهاده میشد، ولی لقب خانوادگی قبلی وی به مشخصات خانوادگی جدید اضافه میگردید

۲-۲-۲- فرزندخواندگی در ایران باستان

در حقوق سامانیان پذیرفتن فرزندخوانده امری کاملاً مرسوم بود. زرتشتیان که در آن زمان بیشترین درصد جمعیت ایران را تشکیل میدادند معتقد بودند فرزند هر کس پل ورود او به بهشت است و افراد فاقد اولاد در روز قیامت پلی ندارند تا از طریق آن وارد بهشت گردند، لذا کسانی که صاحب فرزند نبودند برای رفع این نقیصه و طلب آمرزش و عبور از پل صراط فرزندی بدلی برای خود انتخاب میکردند. در آن زمان در ایران سه نوع فرزندخواندگی مرسوم بود: ۱-فرزندخوانده انتخابی و آن فرزندخوانده ای بود که پدر و مادر فاقد فرزند او را در زمان حیات به فرزندی میپذیرفتند. ۲- فرزندخوانده قهری که زن ممتازه یا دختر منحصر متوفایی بود که آن متوفی برادر یا پسری نداشت که در این صورت آن زن یا دختر به طور قهری فرزندخوانده متوفی محسوب میشد. ۳-فرزندخواند های که ورثه متوفی بدون اولاد بعد از فوتش برای او انتخاب میکردند.فرزندخوانده از هر نوع که بود به قائم مقامی متوفی مراسم مذهبی را انجام میداد و تمام اختیارات و قدرت متوفی به فرزندخوانده وی انتقال می‌یافت (امامی ۱۳۷۸، ۱۲۷).

۲-۲-۳-فرزندخواندگی در عربستان

در بین اقوام و قبایل عرب و شبه جزیره عربستان قبل از ظهور اسلام فرزندخواندگی مرسوم بود و فرزندخوانده نامیده میشد.قبایل و اعراب بدوی در صحرای « دُعی » سوزان عربستان به شکل چادرنشینی زندگی میکردند و غالب قبایل عرب با توجه به موقعیت مکان و سرزمین خشک و بی آب و علف، زندگی مناسبی نداشتند و قتل و غارت، به ویژه هجوم به کاروانها و غارت اموال آنها برای امرار معاش امری عادی تلقی میشد و چون اقوام و کاروان ها و خانواده ها در معرض تهاجم و غارت قرار میگرفتند داشتن نیروی تهاجمی‌یا دفاعی امر ضروری به حساب می‌آمد و برای تأمین این نیاز و ایجاد اقتدار لازم در نظر قبایل، پسر از بُعد نیروی جنگی، ارزش فراوانی داشت، ولی دختر موجودی ناتوان بود که نه قدرت دفاعی داشت و نه قادر بود به قبیله یا کاروانی حمله کند و اموال آنها را برای امر معاش به غارت ببرد، بلکه به عکس در آن موقعیت زمانی و مکانی در معرض تجاوز مهاجمان قرار میگرفت. بنابراین اعضای قبیله برای محافظت از دختر، ضمن مصرف کردن بخشی از نیرویشان، از تحصیل معاش نیز باز می‌ماندند. دختر از دیدگاه آنان موجودی مزاحم بود و اعراب از تولد دختر نه تنها خوشحال نمی‌شدند، بلکه فوق العاده عصبانی و خشمگین می‌شدند و از ترس هتک حیثیت و شرافت خانوادگی ناشی از ربوده شدن دختر، دختران معصوم و بی پناه را زنده به گور میکردند؛ اما با ولادت پسر جشن میگرفتند و شادی میکردند. هرچه بیشتر صاحب پسرمی‌شدند بر قدرت آنها افزوده می‌شد و اگر خانواده ای پسر نداشت یا تعداد آنها کم بود از طریق فرزندخواندگی این کمبود را جبران میکرد، لذا داشتن پسر خوانده امری پسندیده به شمار می‌آمد و بین پدرخوانده و فرزندخوانده یا مادرخوانده و پسرخوانده بر اساس سنّت دیرینه روابطی وجود داشت و ضوابطی حاکم بود، از جمله اینکه فرزندخوانده از پذیرنده فرزند ارث می‌برد و زوجه فرزندخوانده مثل زوجه فرزند واقعی، عروس پدرخوانده محسوب می‌گردید؛ پس ازدواج پدرخوانده با زوجه پسرخوانده مباح و مجاز نبود. بنابراین اگر فرزندخوانده ای زوجه خود را طلاق می‌داد یا در اثر فوت یا کشته شدن فرزندخوانده زوجه اش بیوه می‌شد، پدرخوانده مجاز نبود با زن پسر خوانده ازدواج کند. از سوی دیگر، ساختار خانوادگی اعراب به گونه ای بود که فرد در خارج از ساختار قبیله نمی‌توانست زندگی کند و برای هرکس ضروری بود قبیل های از او حمایت کند در نتیجه فرزندخواندگی در این دوران رابطه مستقیمی‌با جبران نیازهای دفاعی قبایل داشت. در این دوران سرپرستی اطفال یتیم به وسیله خویشان وی در قبیله انجام می‌شد نه از طریق فرزندخواندگی. عرب جاهلی نیز بیشتربه خاطر میل مفرط به پسر داشتن یا بر اثر ترحم یتیم نوازی یا تحت تأثیر نبوغ و هنر و شجاعت پسری واقع شدن، او را به پسرخواندگی انتخاب میکرد و سنّت فرزندخواندگی عرب منحصر در پسرخواندگی بود زیرا چنان که میدانیم علاقه به دختر در میان آنها بسیار ضعیف بود (نوریان ۱۳۵۷، ۶۳۶).

۲-۲-۴-عوامل فرزندخواندگی در ملل دیگر

عواملی که موجب پذیرفتن دیگری به فرزندی میشود دراجتماعات و اقوام مختلف، گوناگون است. برخی از اقوام بر اثر عقاید و احکام خاص مذهبی، در برخی از اقوام و قبایل به علت برقرار ساختن صلح، تحکیم مبانی دوستی میان دوقبیله فرزندان یکدیگر را فرزندخوانده خود می‌سازند. چنانکه در میان قبایل آندامان ساکنین جزایر بین شبه جزیره مالاکا و سیلان، معمول میباشد. عوامل اقتصادی و عاطفی، نداشتن فرزند و عاملهای دیگر نیز در اقوام مختلف در موارد گوناگون (نوری ۱۳۵۷: ۶۳۵). در ژاپن : سبب فرزندخواندگی میشود  اگر خانواد ه ای فقط صاحب اولاد اناث بود پدر برای حفظ نام و میراث خود پسری را به فرزندی برمی‌گزید و دختران ازبردن ارث محروم بودند (دورانت  ۱۳۷۶، ۳۶۲).

۲-۲-۵-فرزندخواندگی در مسیحیت

در فرهنگ مسیحیت و حقوق قدیم اروپا، خانواده منحصراًبر اساس ازدواج استوار بود. کلیسا رابطه فردرا تنها بر پایه یک ازدواج مشروع به رسمیت میشناخت.بنابراین فرزندخواندگی در حقوق مذهبی و حقوق قدیم اساساً امری اشتباه و ناپسندبود. (مبین،۱۳۸۴: ۳۳)اما در احوال شخصیه مذاهب مسیحی در قسمت ارث آمده که فرزندخوانده و اولاد فرزندخوانده از جمله وراث متوفی یا غایب مفقودالاثر محسوب می‌شوند، مشروط بر اینکه در حین فوت حقیقی یا فرضی موروث در قید حیات باشند. در قواعد و عادات ارامنه کاتولیک تهران آمده که شخصی که مایل است فرزندی را به عنوان ولدخوانده بپذیرد باید بالغ باشد و بزرگ تر از ولد خوانده هم باشد. اگر شخصی بخواهد ولد خوانده قبول کند و دارای زن هم باشد میتواند با موافقت زن خود ولد خوانده را بپذیرد. در صورت که ولد خوانده دختر باشد شخصی که او را گرفته نه خود بعد از فوت عیالش نه پسرش، با آن دختر نمیتواند ازدواج کند و نیز اگر ولد خوانده پسر باشد نه عیال بعد از فوت شوهرش نه دخترش با آن پسر نمی‌تواند ازدواج کند.

۲-۲-۶- فرزندخواندگی در اسلام

اساس تلاش اسلام و پیغمبر(ص ) بر شکستن بتهای نفس و نابود کردن بسیاری از معیارهای غلط دوران جاهلیت و جایگزین کردن ارز شهای واقعی و کرامت های نفسانی بر مفاخر واهی قبیله ای و عشیره ای و برتری دادن تقوا بر قدرت مادی و ظاهری و استقرار عدالت و ریشه کن کردن اختلاف طبقاتی استوار بود و برای نیل به این اهداف، پیغمبر(ص) طرق مختلفی را می‌پیمود و از ابزار متفاوتی استفاده میکرد. زید بن شراحیل کلبی از قبیله بنی عبدود به روایتی برده و اسیری بود که شخصی به نام حکیم بن حزام از بازار عکاظ خریداری و در مکه به خدیجه همسر پیغمبر(ص) فروخت و خدیجه، زید را به همسر خود بخشیده بود که بعد از مدتی این غلام آزاد شد و : پیغمبر(ص) او را به فرزندخواندگی پذیرفت (امامی ۱۳۷۸، ۲۹). بنا به روایت دیگری پیغمبر(ص) قبل از بعثت، زید را که اسیر جنگی بود شخصاً خریداری و آزاد کرده بود .در تعالیم درخشان اسلامی‌که  همواره ناظر به واقعیات و حقایق است سنّت فرزندخواندگی اسمی‌بیش نیست. لذا تمام التزامات و احکام فرزند واقعی که در سنن جاهلی بر فرزندخوانده مترتب بود لغو و ابطال گردید و مقرر شد تمامی‌فرزندخوانده های موجود در زمان تشریع این حکم، به نام پدر و مادرهای واقعی خود خوانده شوند نه به نام پدرخوانده یا مادرخوانده. مسلمین نیز از تاریخ نزول آیات۴ و ۵ سوره احزاب زید را به نام پدر واقعی او زید بن حارثه صدا میکردند. به تبع احکامی‌که مربوط به فرزندخواندگی بود مانند توارث و ایجاد خویشاوندی و نفقه و امثال آن جملگی لغو گردید.با توجه به آنچه گفته شد، ممکن است تصور شود که فرزندخواندگی در اسلام به طور کلی منسوخ شده است، ولی به نظر میرسد با توجه به دلایل زیر برداشت فوق مخدوش باشد:اولاً: در حقوق اسلام فرزندخواندگی وداشتن فرزندخوانده ممنوع نشده و نمیتوان دلیل محکمی‌بر ممنوعیت آن ارائه کرد.ثانیاً: آیات ۴ و ۳۷ سوره احزاب در مقام بیان واقعیت است تا آنچه خلاف حقیقت در ذهن مردم نسبت به فرزندان واقعی و فرزندخواندگان به وجود آمده بود تفکیک و متمایز گردد و تفاوت دو نوع فرزند روشن شود؛لذا شارع در مقام الغای فرزندخواندگان نبوده است.ثالثاً: اگربا توجه به آیات ۴ و ۳۷ مذکور، تردیدی در اباحه و حرمت فرزندخواندگی به وجود آید، طبق قاعده عقلی و شرعی اصاله الاباحه، داشتن فرزندخوانده امری مباح است.رابعاً: تغییر آثار حقوقی فرزندخواندگی مرسوم در دوره جاهلیت دلالت بر نسخ کامل آن ندارد.خامساً: پیغمبر(ص ) بعد ازنزول آیات مربوط به فرزندخواندگی، زید را از خانواده خود طرد نکردو هیچ گونه اخلالی در روابط عاطفی موجود بین زید وپیغمبر(ص) تا زمانی که زید در قید حیات بود به وجود نیامد که خود دلالت بر وجود و بقای این نهاد حقوقی است (امامی،۱۳۷۸: ۳۰).اگر برای بررسی فرزندخواندگی یا نهاد مشابه آن به کتب فقهی مراجعه کنیم، در باب اولاد یا نسب، چنین بحثی را نخواهیم یافت. دلیل آن هم واضح است، چون از نظر فقهای شیعه و سنی، فرزندخواندگی رابطه نسبی ایجادنمی‌کند و فرزندخوانده هم فرزند محسوب نمی‌شود. نهادی مشابه فرزندخواندگی در اسلام وضع شده است که دارای کارکرد است. کمک به « حمایت از اطفال بی سرپرست » دیگری یعنی یتیمان و اطفال بی سرپرست در اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته است و توصیه های اخلاقی بسیاری در خصوص آن صادر شده است.

50,000 ریال – خرید

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

مطالب پیشنهادی:
  • تحقیق مفاهیـم فرزنـدخوانـدگی و ماهیـت حقـوقـی و تشریفـات قانـونی فـرزند خوانـدگی
  • تحقیق تاریخچه و مفاهیم مرتبط با فرزندخواندگی
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.