1,390 views
پیشینه تحقیق برنامه ریزی تولید ادغامی و بهینه سازی تحت شرایط عدم قطعیت دارای ۶۰ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۱-۱- مقدمه ۲
۱-۲- تعاریف کلی ۲
۱-۲-۱- برنامه ریزی تولید ۲
۱-۲-۲- برنامه ریزی تولید ادغامی ۵
۱-۲-۳- واحد ادغامی ۶
۱-۲-۴- استراتژی های برنامه ریزی تولید ادغامی ۶
۱-۲-۵- هزینه های مرتبط با برنامه ریزی تولید ادغامی در زنجیره تأمین ۷
۱-۲-۶- روش های حل مسائل برنامه ریزی تولید ادغامی ۷
۱-۲-۷- عدم قطعیت و انواع آن ۸
۱-۳- مقدمه ۸
۱-۴- مروری بر مدل های برنامه ریزی تولید (قبل از سال ۲۰۰۰) ۹
۱-۵- مروری بر مدل های برنامه ریزی تولید تحت عدم قطعیت (بعد از سال ۲۰۰۰) ۲۳
۱-۶- بهینه سازی تحت شرایط عدم قطعیت ۳۷
۱-۶-۱- برنامهریزی تصادفی با ارجاع ۳۷
۱-۶-۲- بهینهسازی پایدار ۳۸
۱-۶-۲-۱- بهینهسازی تصادفی پایدار ۴۰
۱-۶-۲-۲- بهینه سازی پایدار با پارامترهای بازه ای ۴۲
۱-۶-۳- برنامه ریزی ریاضی فازی ۴۴
۱-۶-۳-۱- برنامه ریزی فازی منعطف ۴۴
۱-۶-۳-۲- برنامه ریزی فازی امکانی ۴۵
۱-۷- بهینه سازی چند هدفه ۴۵
۱-۷-۱- برنامه ریزی توافقی ۴۶
۱-۷-۲- اپسیلون-محدودیت ۴۶
۱-۸- نتیجهگیری از تحقیقات گذشته ۴۷
۱-۱- منابع ۴۹
Gallego,G.,(2001),lecturenote,IEOR4000:ProductionManagement,Lecture5 /http://columbia.edu/_gmg2/4000/pdf/lect_05.pdfS.
Ho, C. (1989), “Evaluating the impact of operating environments on MRP system nervousness”, International Journal of Production Research 27, 1115–۱۱۳۵٫
Galbraith, J., (1973), “Designing Complex Organizations”, Addison-Wesley, Reading, MA.
Gilgeous, V. (1989), “Modelling realism in aggregate planning: A goal-search approach, International Journal Production Research 27, 1179- 1193.
Holt, C.C., Modigliani, F., and Simon, H.A. (1955), “A linear decision rule for production and employment scheduling”, Management Science 2, 1-30.
Holt, C.C., Modigliani, F., and Muth, J.F. (1956), “Derivation of a linear decision rule for production and employment”, Management Science 2, 159-177.
Shi, Y., Haase, C.,(1996). Optimal trade-offs of aggregate production planningwith multiple objective and multi-capacity demand levels. International Journal of Operations and Quantitative Management 2(2),127–۱۴۳٫
Johnson, S.M. (1957), “Sequential production planning over time at minimum cost”, Management Science 3, 435-437.
Johnson, S., and Dantzig, G. (1955), “A production smoothing problem”, Proceedings of the 2nd Symposium in Linear Programming 151-176.
Jones, C.H. (1967), “Parametric Production Planning”, Management Science 13, 843-866.
Zangwill, W.I. (1966a), “A deterministic multiproduct, multifacility production and inventory model”, Operations Research,14, 486-507.
Zangwitl, W.I. (1966b), “A deterministic multiperiod production scheduling model with backlogging”, Management Science 13, 105-119.
Zangwilt, W.I. (1966c), “Production smoothing of economic lot sizes with non-decreasing requirements”, Management Science 13, 191-209.
Veinott, A.F. (1964), “Production planning with convex costs: A parametric study”, Management Science 10, 441-460.
Veinott, A.F. (1969), “Minimum concave-cost solution of leontief substitution models of multi-facility inventory systems”, Operations Research 17, 262-291.
Vergin, R.C. (1966), “Production scheduling under seasonal demand”, Journal of Industrial Engineering 17, 260-266.
Vergin, R.C. (1980), “On ‘A new look at production switching heuristics for the aggregate planning problem”, Management Science 26, 1185-1186.
Hsu, H., Wang, W. (2001), “Possibilistic programming in production planning of assemble-to-order environments”, Fuzzy Sets and Systems 119, 59–۷۰٫
برنامه ریزی تولید همواره یکی از ارکان غیر قابل تفکیک در امر تولیده بوده است. امروزه، با پیچیده تر شدن شرایط تولید، برنامهریزی کلی تولید نقش بسزایی در موفقیت شرکتهای بزرگ تولیدی ایفا مینماید. این شرایط عبارتند از:
افزایش تنوع محصولات
افزایش پیچیدگی تقاضا
کاهش دوره عمر محصول
تغییرات سریع در تقاضای بازار و سلیقه مشتریان
فشرده شدن رقابت جهانی
نیاز روزافزون به افزایش کیفیت و ضرورت کاهش هزینههای زاید
کاهش زمان تحویل کالا به مشتریان
توسعه شرکتهای بزرگ چند ملیتی و گسترش روز افزون زنجیره تأمین
عدم قطعیت موجود در پارامترهای موثر در تولید و زنجیره تأمین
همه این عوامل منجر گشته برنامهریزی کلی تولید جایگاه ویژه خود را خصوصاً در زنجیرههای بزرگ تأمین حفظ نماید. تولید اقتصادی و سودآور ایجاب میکند که برای کلیه مراحل تولید از تأمین مواد اولیه از تأمینکنندگان گرفته تا تولید محصول در کارخانهها و توزیع محصولات نهایی به مشتریان، برنامهریزی جامع و دقیق صورت گرفته تا ضمن استفاده بهینه از منابع موجود، هزینههای کل سیستم تولیدی کمینه گردد. عدم قطعیت موجود در زنجیره تأمین که معمولاً در مواردی نظیر پیش بینی نادقیق تقاضا، زمان تدارک متغیر، تحویلهای دیرهنگام، ارسال ناقص سفارشات، نوسانات هزینهها و قیمت، تخفیف مقداری و مناسبتی، سفارشات متورم شده و غیره رخ میدهد، همواره اثرات نامطلوبی نظیر تأخیر، ناتمام ماندن سفارشات و تحمیل هزینههای اضافی بر سیستم تولیدی میگذارد. بنابراین یکی از اهداف مهم برنامهریزی کلی تولید، تعمیم برنامهریزی متمرکز از یک شرکت منفرد به تمامی موجودیتهای زنجیره تأمین و در نظر گرفتن توأمان همگی فاکتورهای موثر در تولید میباشد به نحویکه برنامه تهیه شده توانایی پاسخگوئی به عدم قطعیتهای موجود را داشته باشد. بنابراین در تحقیق حاضر، ضمن یکپارچه نمودن برنامهریزی تولید کلی با برنامهریزی زنجیره تأمین، تلاش شده است رویکردهای نوینی در این عرصه برای مواجهه با انواع مختلف عدم قطعیت ارائه گردد.
هدف از این بخش ارائه تعاریف مختصر از مفاهیم، استراتژی ها و راهکارهای برنامهریزی تولید ادغامی در زنجیره تأمین غیر قطعی میباشد.
بنا به تعریف، برنامه ریزی تولید به معنای فرایند تصمیمگیری در خصوص منابعی است که سازمان برای عملیات تولید آیندهاش به آنها نیاز دارد و نیز تخصیص این منابع جهت تولید محصول مورد نظر در تعداد مورد نیاز و با کمترین هزینه. در حقیقت میتوان برنامهریزی تولید را ایجاد محدوده و مرز جهت عملیات تولیدی آینده سازمان تعبیر نمود. با توجه به تعریف فوق، دو هدف اساسی را میتوان برای برنامهریزی تولید برشمرد:
الف) تعیین برنامههای تولید بر اساس هزینهها و سیاستهای مدیریت در خصوص مسائل مالی، توسعه ظرفیت، خدمت به مشتری و پویایی نیروی کار.
ب) کمک به مدیریت جهت نشان دادن تأثیرات سیاستهای مختلف روی هزینهها، میزان موجودی و تولید.
برنامهریزی را میتوان از دیدگاههای متفاوت به انواع مختلفی تقسیم بندی نمود ولی یکی از کاربردیترین و مرسومترین این تقسیمات، تقسیم بندی براساس بُرد زمانی برنامهریزی میباشد. بطورکلی برنامهریزی را میتوان به سه دسته بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت تقسیمبندی کرد. برنامهریزی تولید نیز از این قائده مستثنی نیست. بسته به مطالباتی که از یک برنامهریزی تولید داریم، افق زمانی آن میتواند بلند مدت، میان مدت و یا کوتاه مدت باشد (شکل ۱-۱).
خط مقدم، قسمتی از برنامهریزی تولید است که با استراتژیهای کلان شرکت در ارتباط است. افق برنامه ریزیهای آن ۱ تا ۵ ساله است و از سه قسمت مدیریت تقاضا، برنامهریزی منابع و برنامهریزی عملیات و فروش تشکیل یافته است. برنامهریزی عملیات و فروش با گرفتن اطلاعات مربوط به پیش بینی تقاضا، استراتژیهای کلان شرکت و نیز برآورد سرانگشتی منابع، اقدام به تهیه برنامه عملیاتی و فروش میکند که معمولاً افق برنامهریزی آن چند ساله است. این برنامهریزی اغلب برحسب یک واحد ادغامی است و از این جهت به آن برنامهریزی ادغامی نیز گفته میشود. این برنامهریزی ادغامی سپس در یک سطح پائینتر با استفاده از تکنیکهای برنامهریزی تفکیکپذیر، برنامه مدون شده فروش برای محصولات ادغامی را به برنامهای برای فروش به تفکیک نوع محصول تبدیل مینماید که خروجی چنین اقدامی سربرنامه تولید ([۱]MPS) است که افق آن نیز معمولاً یکساله میباشد.
سطح موتور که ورودی اصلی خود را از سربرنامه تولید میگیرد، با استفاده از تکنیکهای برنامهریزی مواد و ظرفیت، برنامههایی با جزئیات بیشتر و با افق برنامهریزی کوتاهتر برای مواد و ظرفیت مورد نیاز فراهم میآورد. برنامهریزی مواد مورد نیاز ([۲]MRP) و برنامهریزی ظرفیت ([۳]CP) در این حوزه قرار میگیرد.
در نهایت در سطح پشتیبانی، شاهد سیستم هایی جهت پشتیبانی از زنجیره تأمین شرکت از یکسو و برنامهریزی عملیات در کف کارگاه از سوی دیگر هستیم. آنچه در برنامهریزی کف کارگاه صورت میگیرد نوعاً برنامههایی از جنس زمانبندی و تعیین توالی کارها بر روی ماشینها و تخصیص نیروی انسانی به ماشین آلات میباشد.
طبق تعریف، برنامه ریزی تولید ادغامی یک برنامهریزی میانمدت در شرکتهای تولیدی است که میزان و زمان تولید، موجودی و سطوح نیروی کار را جهت پاسخگویی به تغییرات احتیاجات خالص (تقاضا) در یک افق زمانی سه تا ۱۸ ماهه تعیین مینماید (گالگو[۴] ۲۰۰۱). با معلوم بودن (یا پیش بینی) تقاضای بیرونی و منابع فیزیکی شرکت در طول افق برنامهریزی، این برنامه تلاش مینماید تا ضمن بهترین استفاده از منابع موجود، هزینههای کل سیستم تولیدی را کمینه نماید. این برنامه بایستی روشها و استراتژیهای مختلفی را برای فائق آمدن بر نوسانات تقاضا و هزینههای مرتبط با آن، ارائه نماید. در شکل ۱-۳، رابطه برنامهریزی تولید ادغامی با سایر فرآیندهای برنامهریزی تولید، مشخص گردیده است.
طبعاً به دلیل بازه زمانی نسبتاً طولانی و نیز تنوع محصولات، امکان این که برای هر نوع محصول و هر نوع مدل از محصول، تخمینی از تعدادی که بایستی فرضاً در طی چند دوره آتی تولید گردند کمتر وجود خواهد داشت. در برنامهریزی تولید ادغامی چند محصولی، محصولات به چند خانواده تقسیم میشوند و هر خانواده محصول، نماینده چندین محصول شبیه به هم میباشد. این شباهت میتواند بر اساس شباهت ظاهری، شباهت فرآیندهای تولیدی و یا شباهت هزینههای تولیدی و سود حاشیهای باشد. هر خانواده محصول در واقع یک واحد ادغامی خوانده میشود و آن واحد ادغامی نماینده همه محصولات آن خانواده خواهد بود. مقادیر پارامترهای مربوط به یک واحد ادغامی در واقع میانگین مقادیر آن پارامترها برای محصولات مربوط به آن خانواده میباشد. لذا با انتخاب یک یا چند واحد مشترک مابین تمام محصولات یک خانواده، یک برنامه تولید ادغامی ایجاد میشود. واحد ادغامی میتواند کیلوگرم، متر، بشکه، نفرساعت، واحد پول و یا حتی یک مدل همگن از یکی از محصولات آن خانواده باشد.
تغییر در میزان نیروی کار، از طریق استخدام و یا اخراج که منجر به تغییر در نرخ تولید میگردد. این استراتژی معمولاً در شرکت هایی که نرخ تولید، مبتنی بر نیروی کار است مورد استفاده قرار میگیرد. اخراج بی رویه معمولاً توسط قوانین دولتی محدود میشود و ممکن است تبعات منفی زیادی برای کارکنان به همراه داشته باشد. آموزش کارکنان میتواند یک استراتژی مناسب برای افزایش بهرهوری کارکنان برای جبران نرخ تولید اضافی مورد نیاز در پیک تقاضا باشد. استفاده از نیروی کار پاره وقت نیز از جمله استراتژیهای مرسوم در این حوزه قلمداد میشود.
تغییر در نرخ تولید از طریق افزایش شیفتهای کاری، اضافه کاری و یا برونسپاری بخشی از تولید به خارج از شرکت.
تجمیع موجودیهای فصلی؛ معمولاً بالانس بین هزینههای نگهداری موجودی و هزینههای تغییر نرخ تولید از جمله سوالات اساسی است که در بسیاری از موردهای واقعی بایستی بدان پاسخ داده شود. تلفیق موجودیهای فصلی محصولاتی که دارای بازه زمانی پیک تقاضای متفاوتی هستند میتواند در تنظیم نرخ تولید مؤثر باشد.
برنامهریزی سفارشات عقب افتاده؛ از جمله استراتژیهای مورد استفاده در تنظیم نرخ تولید بویژه در زمانهای پیک تقاضا است و معمولا بایستی یک بالانس بین هزینههای ناشی از تأخیر در تحویل سفارشات و هزینههای تغییر نرخ تولید و یا نگهداری موجودی صورت پذیرد.
تحت تأثیر قرار دادن تقاضا از طریق تبلیغات، ترویج محصول و تخفیف قیمت
هزینههای اساسی تولید؛ شامل هزینه خرید مواد اولیه از تأمین کنندگان، هزینه مستقیم نیروی کار، هزینه راه اندازی و سربار تولید میگردد. این هزینه ها معمولاً به دو دسته هزینه ثابت و متغیر تقسیم میشوند.
هزینههای مرتبط با تغییر در نرخ تولید؛ هزینههای مرتبط با استخدام، اخراج و یا آموزش کارکنان از یک طرف و نیز هزینههای جبرانی مرتبط با اضافه کاری و برونسپاری از طرف دیگر در این حوزه قرار میگیرند.
هزینههای مرتبط با نگهداری موجودی و سفارشات عقب افتاده.
هزینههای توزیع و حمل و نقل؛ هزینههای حمل و نقل مواد اولیه از تأمین کنندگان به کارخانجات و نیز هزینههای حمل و نقل محصولات نهائی از کارخانجات به نقاط مشتری. این هزینه ها نیز معمولاً به دو دسته هزینههای ثابت و متغیر تقسیم میگردند.
به طور کلی روشهای حل برنامه ریزی ادغامی به دو دسته کلی زیر تقسیم میشوند:
روشهای گرافیکی و مبتنی بر جدول؛ در رویکردهای مبتنی بر جدول، سعی میشود بطور ابتکاری با تلفیقی از استراتژیهای مرسوم در برنامهریزی تولید ادغامی یک برنامه شدنی مناسب تهیه گردد. طبیعتاً این روش ها، جواب بهینه را ارائه نمی دهند.
رویکردهای ریاضی؛ رویکردهای ریاضی خود به دستههای زیر قابل تقسیم میباشد:
رویکردهای مبتنی بر برنامهریزی ریاضی
قوانین تصمیم خطی
مدل ضرائب مدیریت
شبیه سازی
قوانین جستجوی تصمیم
در تحقیق حاضر از رویکرد برنامهریزی ریاضی استفاده شده است و در فصل مرور ادبیات، تحقیقاتی که در این حوزه ها صورت پذیرفته است مرور خواهد شد.
عدم قطعیت[۱] به معنی حالتی است که اطلاعات کافی در مورد یک واقعه یا نتایج آن وجود ندارد بنحویکه نتوان وضعیت واقعه یا نتایج آتی حاصل از آن را بطور دقیق توضیح داد.
گالبریث[۲](۱۹۷۳) عدم قطعیت را به عنوان تفاوت بین حجم اطلاعات مورد نیاز برای انجام یک کار و حجم اطلاعاتی که قبلاً بدست آمده، تعریف مینماید.
در دنیای واقعی در یک زنجیره تأمین انواع مختلفی از عدم قطعیتها وجود دارند که فرآیندهای تولیدی و غیر تولیدی را تحت تأثیر قرار میدهند. برای مثال هو[۳] (۱۹۸۹) عدم قطعیت را به دو دسته کلی طبقه بندی نموده است:
۱- عدم قطعیت محیطی[۴](EU)
۲- عدم قطعیت سیستم تولیدی[۵](SU)
عدم قطعیت محیطی، شامل عدم قطعیتهایی است که در ورای فرآیند تولید وجود دارند، نظیر عدم قطعیت موجود در عرضه[۶](SLU) و تقاضا[۷] (DU).
عدم قطعیت سیستم، مربوط به عدم قطعیت موجود در فرآیند تولید نظیر عدم قطعیت بازدهِ عملیات [۸](OYU)، عدم قطعیت زمان تدارک[۹] تولید (LTU)، عدم قطعیت کیفیت [۱۰](QU)، خرابی سیستم تولیدی و تغییرات در ساختار محصول میگردد.
[۱] Uncertainty
[۲] Galbraith
[۳] Ho
[۴] Environmental uncertainty
[۵] System uncertainty
[۶] Supply lead time uncertainty
[۷] Demand uncertainty
[۸] Operation yield uncertainty
[۹] Lead time uncertainty
[۱۰] Quality uncertainty
[۱۱] Aggregate production planning
[۱۲] Shi and Haase
[۱۳] Holt et al.,
[۱۴] حروف اول نام نویسندگان مقاله Holt, Modigliani, Muth and Simon,
[۱] Master Production Scheduling
[۲] Material Requirement Planning
[۳] Capacity Planning
[۴] Gallego,
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر