2,160 views
پیشینه تحقیق تئوریهای حاکمیت شرکتی و نقش سرمایه گذاران نهادی در حاکمیت شرکتی و مفهوم اعتماد بیش از حد مدیریتی و واکنش سرمایه گذاران دارای ۳۹ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۲-۱) مقدمه ۴
۲-۳) مفهوم حاکمیت شرکتی ۶
۲-۳-۱) تئوریهای حاکمیت شرکتی ۸
۲-۳-۱-۱)نظریهی نمایندگی ۸
۲-۳-۱-۲)نظریهی هزینهی معاملات ۸
۲-۳-۱-۳)نظریهی ذینفعان ۹
۲-۳-۲)اصول حاکمیت شرکتی ۹
۲-۳-۳)نظامهای حاکمیت شرکتی ۱۲
۲-۳-۳-۱)سیستمهای درون سازمانی یا رابطهای ۱۲
۲-۳-۳-۲)سیستمهای برون سازمانی ۱۳
۲-۳-۴)نقش سرمایهگذاران نهادی در حاکمیت شرکتی ۱۳
۲-۳-۵)نقش هیئت مدیره درحاکمیت شرکتی ۱۶
۲-۳-۶)نقش مدیران غیرمؤظف (غیراجرایی) در حاکمیت شرکتی ۱۷
۲-۳-۷) دوگانگی وظیفه مدیر عامل در موضوع حاکمیت شرکتی ۱۸
۲-۴) مفهوم اعتماد بیش از حد مدیریتی ۲۰
۲-۵) واکنش سرمایه گذاران ۲۲
۲-۵-۱) واکنش بیش از حد و واکنش کمتر از حد ۲۳
۲-۶) پیشینه پژوهش ۲۴
۲-۶-۱) پژوهشهای خارجی ۲۴
۲-۶-۲) پژوهشهای داخلی: ۲۹
منابع: ۳۲
شرکت بورس اوراق بهادار تهران (۱۳۸۶). مصوبه جلسه ۴۷ هیئت مدیره شرکت بورس اوراق بهادار تهران، آیین نامه نظام راهبری شرکتی.
حساس یگانه، یحیی (۱۳۸۵).«حاکمیت شرکتی در ایران»، مجله حسابرس، شماره۳۲، ۳۹-۳۲٫
حساس یگانه، یحیی (۱۳۸۴).«مفاهیم حاکمیت شرکتی، حسابدار»، سال نوزدهم، شماره صد و شصت و هفت، ۳۴-۳۲٫
تلنگی، احمد (۱۳۸۳)، تقابل نظریه نوین مالی و مالی رفتاری، تهران: تحقیقات مالی.
قالیباف اصل، حسن و نادری، معصومه (۱۳۸۵)، “بررسی واکنش بیش از اندازه سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران نسبت به اطلاعات و اخبار منتشره در شرایط رکود و رونق”، تحقیقات مالی: ۹۷-۱۱۲٫
شعری، صابر؛ مرفوع، محمد )بهار. ۱۳۸۶ ) رابطه درصد اعضای غیر موظف در ترکیب هیأت مدیره و سرمایه گذاران نهادی با پیش بینی سود شرکت ها. مطالعات حسابداری،شماره ۱۷،صص۶۳-۱۰۴٫
مشایخ، شهناز؛ اسماعیلی، مریم )پاییز۱۳۸۷ ) بررسی رابطه بین کیفیت سود و برخی از جنبه های اصول راهبری در شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران، بررسی های حسابداری و حسابرسی، شماره ۴۵،صص۲۵-۴۴٫
وحید محمودی، سعید شیرکوند و محمود سالاری(۱۳۹۰)” بررسی واکنش سرمایهگذاران نسبت به تغییرات سود سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار، چشمانداز مدیریت مالی و حسابداری،۱۱۵-۱۳۰٫
مدرس، احمد؛ فعلی، مریم.)پاییز (۱۳۸۷ رابطه نظام راهبری شرکتی با ارزش شرکت، مطالعات حسابداری، شماره ۲۳ ، صص ۸۹-۱۰۶٫
قنبری، فرحناز (۱۳۸۷) بررسی تاثیر مکانیزم های حاکمیت شرکت های بر عملکرد شرکت های سهامی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشگاه الزهرا.
بدری، احمد (۱۳۸۸)، دانش مالی رفتاری و مدیریت دارایی، تهران: کیهان
نیکبخت، محمدرضا و مرادی، مهدی (۱۳۸۴)، “ارزیابی واکنش بیش از اندازه سهامداران عادی در بورس اوراق بهادار تهران”، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
حسنی، عباس (۱۳۸۸).«رابطه ترکیب هیئت مدیره و درصد مالکیت مدیران غیرموظف هیئت مدیره با محافظهکاری در حسابداری»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
کمیته تدوین استانداردهای حسابداری (۱۳۸۱).استانداردهایحسابداری،تهران: سازمان حسابرسی،نشریهی۱۶۰٫
مشایخی، بیتا؛ محمدآبادی، مهدی و رضا حصارزاده (۱۳۸۸). «تأثیر محافظهکاری حسابداری بر پایداری سود»، بررسیهای حسابداری و حسابرسی، شماره ۵۶، ۱۲۴-۱۰۷٫
ساعی، علی (۱۳۷۷). آمار در علوم اجتماعی. چاپ دوم، تهران: مؤسسه نشر جهاد.
شناسایی مشکلات ناشی از تفکیک مالکیت از مدیریت و تضاد منافع[۱] به زمانهای دور برمیگردد. از زمانی که دو نفر از اساتید دانشگاه کلمبیا به نام آقایان آدلف برل[۲] و کاردینر مینز[۳] (۱۹۶۷) در کتابی تحت عنوان «شرکتهای مدرن و مالکیت خصوصی» سبک و سیاقی از مدیریت را که در جهت منافع فردی و گروهی خود عمل مینماید، افشا میسازند. به عنوان مثال آنان ذکر میکنند مدیران در جهت رشد منافع خود اندازه شرکتها را گسترش میدهند حتی اگر این رشد غیراقتصادی و به زیان طبقه سهامدار باشد. زمانی که ارزیابی عملکرد و پاداش مدیران اجرایی متناسب با اندازه شرکتها است شاهد وقوع این پدیده هستیم. یا زمانی که پاداش سالانه مدیران مبتنی بر ارقام حسابداری است، انگیزههای قوی برای مدیریت سود و دستکاری ارقام حسابداری وجود دارد(استرن[۴] و شیلی[۵]، ۲۰۰۱: ۱-۳).
در دو دهه آخر قرن بیستم میلادی شاهد تغییر و تحولات بنیادی در شرایط اقتصادی و روابط تجاری بین کشورها هستیم. آثار این تغییرات بسیاری از کشورهای جهان را، صرفنظر از وضعیت سیاسی و سطح توسعه اقتصادی آنها، فرا گرفته است. عمده عوامل کلیدی در پیدایش شرایط متحول شده اقتصادی را میتوان به قرار زیر تلخیص نمود(یونگ[۶] و اُبیرن[۷]، ۲۰۰۱: ۵-۶):
آزادسازی نرخ ارز در بازار پول و شناور شدن نرخ ارز.
مقرراتزدایی از فعالیتهای اقتصادی و به ویژه پایان یافتن کنترلها در زمینه حرکت سرمایهها.
جنبش جهانی خصوصی سازی در اقتصاد.
توافق همگانی در مورد تعرفهها و تجارت.
بسط و گسترش مؤسسات سرمایهگذاری و اعتباری.
رشد حیرتانگیز تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات.
تغییر دیدگاه نسلها نسبت به نوع پساندازها و سرمایه گذاریها.
مجموعه این شرایط کلیدی زمینهساز پدیده جهانی شدن اقتصاد بوده است. در شرایط جدید مدیران واحدهای تجاری با چالشهای جدیدی مواجهند. از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
امروزه سرمایه گذاران قادرند برای کسب بازدهی بیشتر سرمایههای خود را حرکت دهند زیرا سرمایهها دارای چنین خاصیتی میباشند.
مدیران اجرایی نمیتوانند نسبت به بازارهای سرمایه بیتفاوت باشند.
حداکثرسازی ثروت سهامداران از اهداف اصلی بنگاههاست.
حفظ هزینههای سرمایه در سطح معقول از ضرورتهای تداوم فعالیت در بازار سرمایه است.
ارزشآفرینی برای بنگاهها عامل اصلی در ثروتآفرینی طبقه سهامدار و حفظ تداوم فعالیت است.
وجود تضاد منافع، موجب نگرانی مالکان (سهامداران) گردیده تا جاییکه آنها برای اطمینان از تخصیص بهینه منابع خود توسط مدیران، اقدام به بررسی و ارزیابی عملکرد مدیران میکنند. به مرور زمان مشخص شده است که برخی از تصمیمات مدیران ممکن است موجب اتلاف منابع شرکت و از بین رفتن ثروت مالکان گردد. از سوی دیگر، مدیران همواره به دنبال این بودهاند تا ضمن حداکثر کردن منافع خود، به مالکان این اطمینان را بدهند که تصمیمات اتخاذ شده توسط آنها در جهت منافع مالکان میباشد( نمازی، ۱۳۸۴: ۱۵۶).
در این صورت سوال مطرح این است که: آیا متفاوت بودن نوع مالکیت شرکتها بر سیاست تقسیم سود آنها تأثیر دارد؟ یعنی اگر مالکان شرکت را گروههای مختلف، مانند اعضای خانواده، دولت، مؤسسات مالی، بانکها و شرکتهای دیگر تشکیل دهنده سیاست تقسیم سود آنها چگونه خواهد بود؟
وجود کدامیک از این ترکیبهای متفاوت مالکیت در تقسیم سود بیشتر مؤثرتر است؟ واز آنجا که سیاست تقسیم سود شرکت هاکه ناشی از نوع مالکیت شرکت می باشد بر تصمیمات تصمیم گیرندگان به ویژه سرمایه گذاران راتحت الشعاع قرارداده و از طرفی مدیران دارای اعتماد بیش از حد[۸] ممکن است بازدههای آتی ناشی از سرمایهگذاریهای شرکت را بیش از حد برآورد کنند ویا منجر به تصمیماتی گردد که ارزش شرکت را از بین میبرد.
حال سوال مطرح این است که واکنش سرمایه گذاران دربرابر این اخبار و رویدادها چه خواهد بود؟
بررسی متون متعدد و معتبر نشان میدهد که اولین و قدیمیترین مفهوم عبارت حاکمیت شرکتی، از واژه لاتین Gubenare به معنای هدایت کردن، گرفته شده است که معمولاً درمورد هدایت کشتی به کار میرود و دلالت بر این دارد که اولین تعریف حاکمیت شرکتی، بیشتر بر راهبری تمرکز دارد تا کنترل. تعریفهای مختلفی از حاکمیت شرکتی وجود دارد، از تعریفهای محدود و متمرکز بر شرکتها و سهامداران آنها گرفته تا تعریفهای جامع و در برگیرنده پاسخگویی شرکتها درقبال گروه کثیری از سهامداران، افراد یا ذینفعان. بررسی ادبیات موجود نشان میدهد که هیچ تعریف مورد توافقی در مورد حاکمیت شرکتی وجود ندارد. تفاوتهای چشمگیری در تعریف بر اساس کشور مورد نظر وجود دارد. حتی در آمریکا یا انگلستان نیز رسیدن به تعریف واحد کار چندان آسانی نیست (جلالی، ۱۳۸۷، ۴).
فدراسیون بینالمللی حسابداران درسال۲۰۰۴، حاکمیت شرکتی را چنین تعریف کرده است: «حاکمیت شرکتی عبارت از مسئولیتها و شیوههای به کار برده شده توسط هیئت مدیره و مدیران مؤظف با هدف مشخص کردن مسیر راهبردی است که تضمینکننده دستیابی به هدفها، کنترل ریسکها و مصرف مسئولانه منابع است» (حساس یگانه، ۱۳۸۵، ۳۳).
سازمان همکاری وتوسعه اقتصادی درسال۱۹۹۸، حاکمیت شرکتی را چنین بیان کرد: «حاکمیت شرکتی، سیستمی است که به وسیله آن شرکتهای تجاری، کنترل وهدایت شوند.ساختار حاکمیت شرکتی، تقسیم حقوق ومسئولیتها رادربین اعضای هیئت مدیره، مدیران، سهامداران وسایر ذینفعان مشخص میکند. همچنین قوانین ورویههای تصمیمگیری درخصوص امورشرکت راباصراحتبیان میکند. با تحقق این امر، حاکمیت شرکتی ساختاری را ارائه میکند که از طریق آن، اهداف شرکت، ابزارهای دستیابی به آن اهداف و نظارت بر عملکرد، تعیین میشود» (۱۹۹۹OECD,).
حاکمیت شرکتی عبارتست از فرایند نظارت و کنترل برای تضمین آن که مدیر شرکت مطابق با منافع سهامداران عمل میکند (حساس یگانه، ۱۳۸۴).
حاکمیت شرکتی را میتوان مجموعه قوانین، مقررات، نهادها و روشهایی تعریف کرد که تعیین میکند شرکتها چگونه و به نفع چه کسانی اداره میشوند (حساس یگانه، ۱۳۸۴)
حاکمیت شرکتی شیوهای برای هدایت و اداره فعالیتهای شرکت توسط هیئت مدیره و مدیریت ارشد است (شرکت بورس اوراق بهادار تهران، ۱۳۸۶، ۲).
اساسیترین رکن بحث حاکمیت شرکتی، اطمینان یافتن از اعمال حاکمیت صحیح سهامداران بر اداره شرکت است.باوجود این،وجود حالاتی خاص سبب میگرددکه اعمال این حاکمیت مخصوصاً برای سهامداران خرد با موانعی روبرو شود .ازاین رو یکی ازمسائل مهم در حاکمیت شرکتی،آگاهی ازساختار مالکیت وترکیب هیئت مدیره میباشد تا با استفاده ازآنها بتوان استراتژیهای لازم در استقرار حاکمیت شرکتی را تدوین نمود.
تعریفهای نظام حاکمیت شرکتی همگی هدف مشترکی را دنبال میکنند وآن عبارت است از کنترل برمدیریت درانجام وظایف محول شده وحفظ منافع ذینفعان. این دیدگاهها درمجموع، منجر به ارائهی سه نظریه برای نظام حاکمیت شرکتی شده است که عبارتنداز:
باتوجه به اینکه منافع مدیران وسهامداران، همسو و همجهت نیستند وافزایش منافع یک گروه،کاهش منافع گروه دیگررا به دنبال دارد،نظریهی نمایندگی برای کمینه کردن این شکاف پیشنهاد شده است. درشرکتهای بزرگ که مستقیماً به وسیلهی مدیران و به طورغیرمستقیم به کمک سرمایهگذاران کنترل میشوند،مدیران در مورد منافع کوتاهمدت، تحت فشارند که ممکن است این موضوع به نفع سایر سهامداران نباشد. در این شرایط،مدیران به دستیابی به عایدیهای متفرقه، تشویق میشوند که باز هم به کاهش ارزش منافع و رفاه سهامداران میانجامد. این مشکل احتمالی نمایندگان، کنترل مدیریت شرکتها به وسیلهی سهامداران را اجتنابناپذیر مینماید.
این نظریه براین اساس استوار است که شرکتها آنقدر بزرگ شدهاند که در تخصیص منابع جانشین بازار شوند. در واقع شرکتها آنقدر گسترده و پیچیدهاند که با توجه به نوسانهای قیمت در بازار، تولید را هدایت و بازار معاملات را متعادل میکنند. در درون شرکتها، برخی از معاملات حذف میشوند و مدیران شرکت، تولید را با معاملاتی که خود ترجیح میدهند، هماهنگ میکنند.
نظریهی هزینهی معاملات فرض میکند که افراد اغلب فرصتطلب هستند، در صورتی که نظریهی نمایندگی خطر اخلاقی و هزینههای نمایندگی را مورد بحث قرار میدهد. نظریهی نمایندگی فرض میکند که مدیران به دنبال عایدیهای متفرقه هستند، در صورتی که در نظریهی هزینهی معاملات، مدیران، معاملات خود را به صورت فرصتطلبانه ترتیب میدهند. تفاوت دیگر این است که واحد بررسی و تحلیل در نظریهی نمایندگی، فردی است، در صورتی که در نظریهی هزینهی معاملات، واحد بررسی و تحلیل، معامله است. با این همه، هر دو نظریه به یک مشکل میپردازند: چگونه مدیر را متقاعد کنیم که در درازمدت به جای منافع شخصی خود، منافع سهامداران و افزایش سود شرکت را دنبال کند؟
[۱] – Conflict of Interest
[۲] – Adolf Berle
[۳] – Cardiner Means
[۴] – Stren
[۵] – Shiely
[۶] – Young
[۷] – O’Byrne
[۸] Overconfident
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر