725 views
پیشینه تحقیق تئوریها و مدلهای ارزشگذاری داراییها و مفهوم و تعریف ریسک دارای ۴۵ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۲-۱٫ مقدمه ۴
۲-۲٫ مروری بر برخی از تئوریها و مدلهای ارزشگذاری داراییها ۵
۲-۲-۱٫ تئوری پرتفلیو ۵
۲-۲-۲٫ مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای ۶
۲-۲-۳٫ تئوری قیمتگذاری آربیتراژ ۸
۲-۲-۴٫ مدل سه عاملی فاما و فرنچ ۹
۲-۲-۵٫ مدل چهار عاملی کارهارت ۱۳
۲-۳٫ متغیرها ۱۴
۲-۳-۱٫ اندازه ۱۴
۲-۳-۲٫ نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار ۱۵
۲-۳-۳٫ عوامل رفتاری ۱۶
۲-۳-۴٫ مومنتوم ۲۳
۲-۴٫ ریسک شرکت ۲۴
۲-۴-۱٫ مفهوم و تعریف ریسک ۲۴
۲-۴-۲٫ انواع ریسک ۲۵
۲-۴-۳٫ سنجههای نوسانپذیری ۲۶
۲-۵٫ پیشینه تحقیق ۳۰
۲-۵-۱٫ تحقیقات انجام شده در رابطه با مدل سه عاملی فاما و فرنچ ۳۱
۲-۵-۲٫ تحقیقات انجام شده در رابطه با مدل چهار عاملی کارهارت ۳۴
۲-۵-۳٫ تحقیات انجام شده درباره نگرش سرمایه گذاران ۳۵
منابع و مآخذ ۳۸
کلاهگر، سام ، (۱۳۸۷)، “بررسی دو واکنش کم و واکنش زیاد در بورس اوراق بهادار تهران”، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی،
راعی، رضا و پویانفر ، احمد ، مدیریت سرمایهگذاری پیشرفته، ، انتشارات سمت، ۱۳۸۷
راعی، رضا و سعیدی ، علی ، مبانی مهندسی مالی و مدیریت ریسک، ، انتشارات سمت، ۱۳۸۳
فاما و فرنچ در توضیح نرخ بازده مورد انتظار سرمایهگذاران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی،
قائمی، محمدحسین و طوسی، سعید ، (۱۳۸۵)، “بررسی عوامل موثر بر بازده سهام عادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران”، پیام مدیریت، شماره ۱۷ و ۱۸، ۱۵۹-۱۷۵
میثاقی فاروجی، جواد ، (۱۳۸۹)، “مقایسه بین مدلهای قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، سه عاملی فاما و فرنچ و شبکههای عصبی مصنوعی در پیشبینی بازار سهام ایران”، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی
عیوضلو، رضا ، (۱۳۸۷)، “مدل سه عاملی فاما و فرنچ با تاکید بر صرف ارزش، تحلیل دیدگاههای منتقدان”، فصلنامه بورس اوراق بهادار، شماره ۴، ۱۴۳-۱۶۵
قالیباف اصل حسن، شمس شهاب الدین و سادهوند محمدجواد ، (۱۳۸۹)، “بررسی بازده اضافی استراتژی شتاب سود و قیمت در بورس اوراق بهادار تهران”، فصلنامه بررسیهای حسابداری و حسابرسی، شماره ۱۰۲، ۶۱-۱۰۵
احمدپور، احمد و رحمانی فیروزجائی، مجید ، (۱۳۸۶)،” بررسی تأثیر اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار بر بازده سهام (بورس اوراق بهادار تهران)”، تحقیقات اقتصادی، شماره ۷۹، تابستان ۸۶
امینی، نقی، (۱۳۸۸)، بررسی پدیدههای نیروی حرکت قیمت و نیروی حرکت عایدات و رابطه آنها با هم در بورس اوراق بهادار تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی،
آقابیگی، صابر ، (۱۳۸۵)، مقایسه مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای و مدل سه عاملی
عباسی، ابراهیم و غزلجه، غفار ، (۱۳۹۱)، “آزمون تاثیر الگوی سه عاملی فاما و فرنچ در پراکندگی بازده سبد سهام”، دانش حسابداری، شماره ۱۱، ۱۶۱-۱۸۰
سرمایه گذاران ابتدا میبایست تخمینی از میزان ریسک و بازده سرمایهگذاری خود داشته باشند و پس از آن به خرید دارایی اقدام کنند. مدلهای قیمت گذاری داراییها به همین منظور توسط نظریه پردازانهای مالی ارایه شدهاند. مدلهای قیمتگذاری داراییها از پرکاربردترین مدلها در حوزههای مختلف علوم مالی مانند مدیریت مالی شرکتها و مدیریت سرمایهگذاری میباشند. از آنجا که یکی از اساسیترین مباحث مطرح در علوم مالی، تخصیص بهینه منابع میباشد و سرمایه یکی از ارزشمندترین منابع اقتصادی است، بنابراین برای ترغیب سرمایهگذاران به سرمایهگذاری بیشتر در بازارهای مالی، باید مدلهای قیمتگذاری موجود را دائما مورد بررسی و نقد قرار داد و مدلهایی مناسبتر را معرفی نمود.
قبل از دهه ۱۹۵۰ میلادی سرمایه گذاران عمدتا به سهامی توجه داشتند که حداکثر بازدهی را دارا باشد. به عبارت دیگر باید در داراییهایی سرمایهگذاری میکردند که زیر قیمت ارزشگذاری شده بود.
در سال ۱۹۵۲، مارکویتز[۱] این نظریه را مورد انتقاد قرار داد و بیان داشت، سرمایهگذاران باید به دو عامل ریسک و بازده توجه داشته باشند و بدین ترتیب بود که وی نظریه نوین پرتفلیوی را ارائه نمود. مدتی بعد با ارائه مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) توسط شارپ (۱۹۶۴)[۲]و لینتنر (۱۹۶۵)[۳] اولین نظریه قیمتگذاری داراییها در حوزه علوم اقتصادی و مالی به منصه ظهور نشست. طبق این الگو، یک سبد سهام خوب فقط حاوی ریسک سیستماتیک است. به همین دلیل به الگوی تک عاملی معروف شد. ریچارد رول (۱۹۷۷)[۴] ضمن انتقاد به مدلCAPM ، مدل قیمتگذاری آربیتراژ را پایهگذاری کرد. فاما و فرنچ(۱۹۹۲)[۵] با بررسی تعدادی از عوامل موثر بازدهی سهام، مدل سه عاملی را ارائه کردند. فاما و فرنچ (۱۹۹۲) براساس یافتههای پژوهش خود، الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای را مورد انتقاد قرار داده و مدعی شدند که عامل بتا به تنهایی نمیتواند پراکندگی بازده پرتفلیو سهام را به خوبی توضیح دهد. بنابراین مدعی شدند که مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای قابل اتکا نیست. زیرا وقتی عامل دوم یعنی اندازه شرکت وارد الگو می شود، نقش بتا در توجیه پراکندگی بازده سهام کاهش می یابد. همچنین آنها عامل سوم یعنی نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار را به عنوان متغیر مستقل وارد الگو کردند و متوجه شدند که نقش عامل بتا به شدت کاهش مییابد. از این رو به این نتیجه رسیدند که الگوی سه عاملی بهتر از الگوی تک عاملی پراکندگی بازده سبدهای سهام را توضیح میدهد.
در کنار این عوامل دستهای دیگر از عوامل نیز وجود دارند که تاریخچه شناخت و بررسی آنها به زمان بررسی اثر رفتار سهامداران و سرمایهگذاران بر بازده سهام بر میگردد. عواملی چون رفتار جمعی و نگرش سرمایهگذاران.
در اینمقاله ضمن مروری کوتاه بر تئوری نوین پرتفلیوی (مدل مارکویتز)،CAPM ، APT، مدل سه عاملی فاما و فرنچ و مدل کارهارت به ارائه توضیحاتی در رابطه با عامل پژوهش پرداخته میشود و در نهایت پیشینه تحقیق تشریح میگردد.
تا قبل از سال ۱۹۵۲ سرمایهگذاران برای خرید دارایی مالی به دنبال سهامی بودند که با توجه به بازدهی و ریسکشان، ارزش واقعی آن سهام بیشتر از ارزش بازار آنها باشد. تا آن موقع به ارتباط سهام مختلف با سایر اوراق بهادار پرتفلیو توجه نمیشد. مسئله مورد توجه سرمایه گذاران در این دوره کم کردن احتمال ریسک سرمایهگذاری در اوراق بهادار بود. مارکویتز برای اولین بار ریسک سرمایهگذاری در اوراق بهادار را کمّی کرد و انحراف معیار جریانهای نقدی را به عنوان کمیت سنجش ریسک معرفی نمود. وی سپس به جای ریسک تک تک اوراق بهادار به ریسک کل پرتفلیو توجه کرد. در واقع تشکیل پرتفلیویی از داراییها، زمانی منجر به کاهش ریسک میشود که داراییهای موجود در یک پرتفلیو همبستگی منفی یا صفر و یا لااقل همبستگی مثبت کمی با هم داشته باشند. مارکویتز برای بیان نظریه خود مفروضاتی را به شرح زیر بیان نمود:
سرمایهگذاران ریسک گریزند و دارای مطلوبیت انتظاری افزایشی میباشند و منحنی مطلوبیت نهایی ثروت آنها کاهنده میباشد.
هر گزینه سرمایهگذاری تا بینهایت قابل تقسیم است.
همه سرمایهگذاران افق سرمایهگذارای یک دورهای مشترک دارند.
سرمایهگذاران پرتفلیو خود را بر مبنای میانگین و واریانس مورد انتظار بازدهی انتخاب میکنند. بنابراین منحنیهای بیتفاوتی آنها تابعی از نرخ بازده و واریانس موردانتظار میباشد.
سرمایهگذاران در یک سطح مشخصی از ریسک، بازده بالاتری را ترجیح میدهند و برای یک سطح معین از بازدهی، خواهان کمترین ریسک میباشند.
فرض اصلی مارکویتز در این نظریه چنین بوده است که سرمایهگذاران اساساً ریسک گریز هستند. بدین معنی که برای جبران ریسک بیشتر، بازده بیشتری را مطالبه میکنند. به عبارت دیگر آنها به جای اینکه فقط بازده خود را حداکثر نمایند، ترجیح میدهند که مطلوبیت انتظاری خود را حداکثر سازند.
مارکویتز پرتفلیو کارا را پرتفلیوی میداند که بازده مورد انتظار سرمایهگذار را با توجه به واریانس معین، حداکثر نماید. به عبارت دیگر پرتفلیو کارا پرتفلیوی است که با توجه به بازده مورد انتظار مشخص، حداقل واریانس را داشته باشد. مارکویتز عنوان کرد که اگر سرمایهگذاران، ریسک سرمایهگذاری را عامل نامطلوبی تلقی کنند، سرمایهگذاری در مجموعه سهامی که زیر قیمت است، سرمایهگذار را به هدف خود نمیرساند، زیرا آنچه مهم است تاثیر تنوعپذیری بر بازده کل سرمایهگذاری است و نه الزاما افزایش تعداد اوراق بهادار پرتفلیوی.
اگرچه تئوری پرتفلیوی مورد قبول تمامی سرمایهگذاران و تحلیلگران مالی قرار گرفت، ولی انتقادهایی هم نسبت به این نظریه عنوان گردید. یکی از مهمترین انتقادها، در نظرگرفتن انحراف معیار بازدهداراییها به عنوان عامل رسیک و به تبع آن محاسبه نرخ بازده پرتفلیوی بود. البته مارکویتز راه حل ریاضی و برنامه کامپیوتری آن را ارائه داد ولی منتقدان این روش را برای تمامی سرمایه گذاران، عملی
نمیدانستند (کلاهگر، ۱۳۸۷).
مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، از نتایج نظریه بازار سرمایه برای استخراج روابط بین بازدهی مورد انتظار و ریسک سیستماتیک تک تک سهام موجود در پرتفلیوی استفاده مینماید. از مفروضات ضروری این نظریه، انتظارات همگن، بازار رقابتی کامل و وجود نرخ وام دهی و وام گیری بدون ریسک یکسان است. نتیجه این نظریه این است که هر سرمایهگذار، پرتفلیوی بهینه خود را از ترکیب دو پرتفلیوی انتخاب خواهد کرد که یکی دارایی بدون ریسک و دیگری پرتفلیوی بازار میباشد. ارزیابی تک تک سهام موجود در این مجموعه منجر به روشن شدن این نکته میگردد که بازدهی مورد انتظار هر سهم تابع مثبتی از (کوواریانس) پرتفلیوی بازار است. این رابطه را مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای مینامند (راعی، ۱۳۸۷).
مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای یک نظریه مناسب برای قیمتگذاری ریسک ارائه میدهد. مبنای این مدل یک نظریه ساده است که بر مبنای آن، نرخ بازده یک سرمایهگذاری باید سطح ریسک مربوط به آن را نشان دهد. هرچه ریسک یک سرمایهگذاری بیشتر باشد، باید بازده بیشتری هم داشته باشد و بالعکس. در این الگو که یک مدل تک عاملی است، بازده اوراق بهادار به صورت زیر برآورد میشود:
که در آن ریسک سیستماتیک ورقه بهادار i ام (حساسیت بازده دارایی i ام نسبت به شاخص بازار)، ریسک منحصر به فرد دارایی i ام، و RF بازده بدون ریسک است. در این الگو علت همبستگی بازده اوراق بهادار مختلف، وجود یک عامل مشترک تاثیرگذار بر بازده کلیه اوراق بهادار میباشد که آن عامل مشترک شاخص بازار است. در این الگو برای اندازهگیری ریسک یک دارایی باید حساسیت آن نسبت به شاخص بازار که مجموعهای از داراییهای مختلف است، اندازهگیری شود. طبق این مدل یک رابطه مثبت خطی بین بتای هر نوع از اوراق بهادار (معیار ریسک) و بازده مورد انتظار آن وجود دارد (میثاقی فاروجی، ۱۳۸۹).
در الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، یک رابطه بین بتا و نرخ بازده مورد انتظار از آن سهم وجود دارد. این رابطه خط بازار سهام[۶] خوانده میشود. خط بازار سهام ارتباط جاری میان ریسک و بازده را نشان میدهد. خط مذکور مقدار بازده مورد انتظار سرمایهگذار به منظور جبران پذیرش ریسک را نشان میدهد. به عبارت دیگر خط بازار سهام نرخ بازده بازار را برای مقدار مشخصی از ریسک اندازه میگیرد. در الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، سهامی که به درستی قیمتگذاری شده باشد، نرخ بازده مورد انتظاری برابر با نرخ بازده سهام با بتای مشابه ارائه میکند. اگر این مسأله صادق نباشد، قیمت سهام تغییر خواهد کرد (میثاقی فاروجی، ۱۳۸۹).
مدل قیمتگذاری آربیتراژ (APT) در سال ۱۹۷۶ توسط راس به عنوان یک مدل جایگزین برای مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای ارائه شد. پس از آنکه شبهات زیادی در آزمون تجربی برای
قیمت گذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) مشاهده شد، مدل آربیتراژ به عنوان یک تئوری جایگزین برای توصیف و مدلسازی تعادل بازار در شرایط ریسک مطرح گردید.
مدل قیمتگذاری آربیتراژ یک مدل عمومی قیمتگذاری میباشد که بازدهی را به صورت یک رابطه خطی با چند فاکتور بنیادی و کلان اقتصادی مدلسازی میکند. به عبارتی توضیح میدهد که چه چیزی باعث ایجاد تفاوت بین بازدهی اوراق بهادار مختلف میگردد. قیمت دارایی نیز براساس تنزیل جریانات نقدی مورد انتظار داراییها، براساس نرخ تنزیل بدست آمده از مدل APT محاسبه میشود.
پایه و مبنای مدل قیمتگذاری آربیتراژ، قانون قیمت واحد میباشد. به عبارتی دو دارایی که دارای ریسک و بازده مشابهی میباشند، نمیتوانند با قیمتهای متفاوت معامله شوند. قیمتگذاری نادرست از بین میرود و آربیتراژ سرانجام تعادل را در بازار بین ریسک و بازدهی ایجاد مینماید. بازده بدون ریسک یا بدون سرمایهگذاری در بازار پایدار نخواهد بود (راعی و پویانفر، ۱۳۸۷).
مدل CAPM در واقع نسخه سادهای از مدل APT است که فرض میکند تنها یک عامل سیستماتیک، بازدهی اوراق را تحت تاثیر قرار میدهد.
حامیان APT بیان میکنند که APT دو مزیت عمده بر CAPM دارد. اولا مدل APT مفروضاتی را درباره ترجیحات سرمایهگذار نسبت به ریسک و بازدهی مطرح میسازد، که برخی ادعا میکنند دارای محدودیت کمتری است. ثانیاً، مطرح میکنند که این مدل میتواند به صورت تجربی، معتبر باشد. مسأله اصلی در APT تشخیص عاملها و تمایز تغییرات پیشبینی شده از تغییرات پیشبینی نشده در
اندازهگیری حساسیتها میباشد، به بیان بهتر، از مفروضات ایجاد شده توسط CAPM تنها سه مورد برای APT ضروری است (راعی و پویانفر، ۱۳۸۷):
سرمایهگذاران به دنبال بازدهی با ریسک متعادل هستند، آنها از ریسک گریزانند و به دنبال حداکثر سازی ثروت نهاییشان هستند.
[۱] Markowitz
[۲] Sharp
[۳] Lintner
[۴] Roll
[۵] Fama and French
[۶] Security Market Line (Sml)
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر