تحقیق تاریخچه هوش هیجانی و الگو های آن و رضایت شغلی و تعهد سازمانی و پیامد های آن

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق تاریخچه هوش هیجانی و الگو های آن  و رضایت شغلی و  تعهد سازمانی و پیامد های آن  دارای ۳۷ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

۲-۱ مقدمه    ۴
۲-۲ هیجان    ۴
۲-۲-۱ تعریف هیجان    ۴
۲-۲-۲ علت هیجان    ۴
۲-۲-۳ فواید هیجانات    ۵
۲-۲-۴ تاریخچه هوش هیجانی    ۶
۲-۲-۵ الگوهای هوش هیجانی    ۷
۲-۲-۵-۱ الگوی هوش هیجانی سالووی و مایر    ۷
۲-۲-۵-۲ الگوی هوش هیجانی گلمن    ۹
۲-۲-۵-۳ الگوی مختلط هوش هیجانی بار- آن    ۱۱
۲-۳ رضایت شغلی    ۲۰
۲-۳-۲ پیامدهای رضایت شغلی    ۲۵
۲-۴ تعهد سازمانی    ۲۷
۲-۴-۱ پیش آیندهای تعهد سازمانی    ۲۸
۱-۴-۱-۱  پیش آیندهای فردی:    ۲۹
۲-۴-۱-۲ پیشآیندهای سازمانی تعهد سازمانی    ۳۰
۲-۴-۲ پیامدهای تعهد سازمانی    ۳۲
۲-۵ پیشینه تحقیق    ۳۲
۲-۶ نتیجهگیری    ۳۴
منابع و ماخذ    ۳۶

منابع

سبحانی صراطی، سجاد (۱۳۸۶). بررسی روابط ساده و چندگانه بین هوش هیجانی و مهارت­های اجتماعی مدیران شرکت جهاد نصر اصفهان و نگرش­های شغلی زیردستان آنان. پایان­نامه کارشناسی­ارشد روانشناسی سازمانی و صنعتی. دانشگاه شهید چمران اهواز.

رابینز، استیفن(۱۳۷۴)، مدیریت رفتار سازمانی، علی پارسائیان و سید محمد اعرابی، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش­های بازرگانی، چاپ اول.

رضائیان، علی؛ بائیجی، محمدجواد(۱۳۸۸)، اثرات هیجان­پذیری و شخصیت بر رضایت شغلی،چشم­انداز مدیریت، شماره سی­وسه.

شموشکی، جواد (۱۳۸۵)، بررسی رابطه ویژگی­های اعتماد به علامت تجاری با وفاداری به علامت تجاری در بین مصرف­کنندگان محصولات پاک­کننده. پایان­نامه کارشناسی­ارشد مدیریت بازرگانی. دانشگاه شهید چمران اهواز.

صادقی­فر، جعفر(۱۳۸۶)، ارزش فردی و تعهد سازمانی، شیراز: نوید شیراز، چاپ اول.

طراویان، مینا(۱۳۸۵)، ابعاد تعهد سازمانی دبیران مدارس متوسطه شهر اصفهان، دانش و پژوهش در علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان، شماره دهم و یازدهم.

ادیب­راد، نسرین؛ حسین­کاظمی، محمد­مهدی (۱۳۸۴)، هوش­هیجانی و مدیریت مؤثر در نیروهای­انتظامی، همایش بررسی نقش روان­شناسی، مشاوره و مددکاری اجتماعی در تأمین و توسعه امنیت روانی- اجتماعی.

باقری، مسلم؛ تولایی، روح­اله(۱۳۸۹)، بررسی تأثیر تعهد سازمانی بر عملکرد سازمان­ها، دو ماهنامه توسعه انسانی پلیس، سال­ هفتم، شماره سی.

حسن­زاده، رمضان؛ ساداتی­کیادهی، سید­مرتضی(۱۳۸۸)، هوش­هیجانی( مدیریت احساس، عاطفه و هیجان)، تهران: نشر روان، چاپ اول.

حسینیان، شهامت؛ مجیدی، عبدالله؛ حبیبی، صفر(۱۳۸۶)، عوامل درون سازمانی موثر بر ارتقای تعهد­سازمانی کارکنان کلانتری تهران بزرگ، فصلنامه دانش انتظامی، سال نهم، شماره دوم.

دلگشایی، بهرام؛ توفیقی،شهرام؛ کرمانی، بهناز(۱۳۸۷)، رابطه­ی جوسازمانی و تعهدسازمانی کارکنان و مدیران بیمارستان­های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی همدان، افق دانش، دوره چهاردهم، شماره چهارم.

دولت­آبادی­فراهانی، رضا (۱۳۷۸)، بررسی ارتباط بین تعهد­سازمانی وعملکرد شغلی کارکنان سازمان‌های دولتی، پایان­نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی.

غفوری، محمدرضا؛ سفادرانی، رنو؛ گل­پرور، محسن(۱۳۸۸)، بررسی رابطه مولفه­های عدالت سازمانی با
تعهد سازمانی در کارکنان شهرداری اصفهان، مطالعات روان­شناختی دانشکده علوم تربیتی و روان­شناسی دانشگاه الزهرا، دوره پنجم، شماره چهارم.

 ۲-۱ مقدمه

در این مقاله در ابتدا بحث هیجان، هوش هیجانی و متغیرهای مرتبط با آن­را مورد بررسی قرار داده، و سپس به بررسی و معرفی رضایت شغلی، تعهدسازمانی پرداخته خواهد شد.

۲-۲ هیجان[۱]

۲-۲-۱ تعریف هیجان

نمی­توان هیجان­ها را به­صورت یک بعدی مورد بررسی قرار داد. هیجان­ها دارای ابعاد چندی هستند. در هیجان جنبه­های ذهنی، زیستی، هدفمندی و اجتماعی قابل تشخیص هستند.

جنبه­ی زیستی هیجان به فعالیت سیستم­های خودمختار و هورمونی بدن مربوط می­شود. این سیستم­ها
کنش­های زیستی را در جهت انطباق سازگارانه با محیط و تنظیم هیجانات فعال می­کنند.

آن­چه به هیجان احساس می­دهد، بعد ذهنی هیجان است، تجربه­ای ذهنی که معنا و اهمیت شخصی دارد. شادی یا خشمی که من تجربه می­کنم با شادی و خشمی که شما تجربه می­کنید از نظر شدت و کیفیت متفاوت است و این در سطح ذهنی من و شما اتفاق می­افتد.

هیجان­ها با اهدافی که دنبال می­کنند برای ما کارکردهایی دارند. با استفاده از هیجان­ها امکان بقای زیستی و اجتماعی ما فراهم می­شود.

نهایتاٌ ما از طریق ژست­ها، آواهای خاص و علی­الخصوص تظاهرات چهره­ای، تجربه­های شخصی خودمان را به سایرین منتقل می­سازیم.

تعریف کردن هیجان خیلی پیچیده­تر از تعریف “مجموع اجزای آن” است. هیجان نوعی ساختار روان­شناختی است که این چهار جنبه تجربه را در یک الگوی هم­زمان، هماهنگ می­کند. هیجان همان چیزی است که عناصر احساس، انگیختگی، هدفمندی و بیانگری را در واکنشی منسجم به رویداد فراخوان، تنظیم می­کند.  (سیدمحمدی، ۱۳۸۹، ص­ص۳۱۷-۳۱۶).

۲-۲-۲ علت هیجان

یکی از سوال­های اساسی در بررسی هیجان این است که چه چیزی موجب هیجان می­شود؟

آگاهی از این­که چه چیزی موجب هیجان می­شود بر یک مجادله اساسی استوار است: زیست شناسی در برابر شناخت. در واقع، این مجادله می­پرسد آیا هیجان­ها عمدتاٌ پدیده­های زیستی هستند یا شناختی؟ کسانی که نقش عوامل شناختی را پررنگ­تر می­بینند معتقدند که افراد ابتدا به­صورت شخصی معنا و اهمیت یک رویداد را از لحاظ شناختی مورد ارزیابی قرار می­دهند و سپس به­صورت هیجانی پاسخ می­دهند. آیا این رویداد به سلامتی من ربط دارد؟ آیا اصلاٌ مهم است؟ سودمند است؟ زیان­بخش است؟ کسانی­که نقش عوامل زیست شناسی را مهم­تر می­دانند می­گویند واکنش­های هیجانی لزوماٌ محصول  ارزیابی­های شناختی نیستند بلکه رویدادهای خاصی مثل جلوه­های صورتی خود­انگیخته می­تواند هیجان را فعال سازند. از این منظر رویدادهای هیجانی گرچه می­توانند بدون رویداد شناختی پیشین روی دهند ولی رخداد آن­ها بدون پیش­آیندی زیستی محال است.

باک[۲](۱۹۸۴)،معتقد است که انسان­ها دارای دو سیستم هم­زمان هستند که هیجان را فعال و تنظیم می­کند. یکی از این سیستم­ها، سیستمی فطری، خود­انگیخته و فیزیولوژیکی است که به صورت غیر­ارادی نسبت به محرک­های هیجانی از خود واکنش نشان می­دهد و سیستم دوم سیستمی است شناختی که بر اساس تجربه فرد وارد عمل می­شود و با تعبیری از موقعیت اجتماعی از خود واکنش نشان می­دهد و این دو سیستم هیجان مکمل هم هستند( نه رقیب هم) و برای فعال کردن و تنظیم کردن تجربه هیجان، با هم کار می­کنند (سید محمدی، ۱۳۸۹، ص۳۲۳).

۲-۲-۳ فواید هیجانات

مطالعه در مورد فواید هیجان، با داروین و در کتابش تحت عنوان جلوه هیجانات در انسان­ها و حیوانات آغاز شد. داروین معتقد بود که هیجان­ها وظیفه­ی ایجاد سازگاری با محیط را بر عهده دارند. یعنی هیجانات همانند بسیاری دیگر از ویژگی­های جسمانی به انسان کمک می­کنند تا با محیط خود سازگار شود.

هیجان­ها وظایف دیگری هم بر­عهده دارند:

وظیفه کنار آمدن: هیجان­ها بی­دلیل روی نمی­دهند. از دیدگاه کارکردی، هیجان­ها به این علت تکامل یافته­اند که به انسان­ها کمک کنند تا با مسایل اساسی زندگی برخورد کنند.

هیجان­ها حداقل هشت وظیفه مجزا دارند: محافظت، نابودی، تولید­مثل، اتحاد، پیوندجویی، طرد، کاوش، و­ جهت­گیری. در رابطه با محافظت، ترس بدن را برای پس­کشیدن و گریز، نیرومند و هدایت می­کند. خشم برای نابودکردن جنبه­ای از محیط( مثل دشمن، مانع، قیدو بند)، بدن را برای تحقیق آماده می­سازد. انسان­ها برای هر تکلیف عمده­ی زندگی، واکنش هیجانی متناسب و سازگارانه­ای را پرورش داده­اند. بنابراین، وظیفه هیجان، آماده کردن ما برای پاسخ خودکار، بسیار سریع، و از لحاظ تاریخی موفقیت­آمیز به تکالیف اساسی زندگی است(سیدمحمدی، ۱۳۸۹، ص۳۳۵).

وظایف اجتماعی: هیجان­ها علاوه بر وظایف کنار آمدن، وظایف اجتماعی هم دارند. هیجان­ها :

احساسات ما را به دیگران منتقل می­کنند.

بر نحوه­ای که دیگران با ما تعامل می کنند، تأثیر می­گذارند.

به تعامل اجتماعی کمک می­کنند.

روابط را ایجاد، حفظ، و قطع می­کنند.

آن­چه می­توان گفت این است که اغلب هیجان­ها هنگام رویارویی­های غیر­شخصی با محیط ایجاد نمی­شوند بلکه هنگام تعامل اجتماعی ایجاد می­شوند. اگر به رویدادهایی بیاندیشید که موجب بروز واکنش هیجانی در شما شده­اند، بلافاصله در­می­یابید که اکثر هیجان­های شما در پاسخ به رویارویی‌های میان­فردی بوده است.

۲-۲-۴ تاریخچه هوش هیجانی

علم به قدرت و نفوذ عواطف در حیات ذهنی انسان پی­­برده است و در حال کشف و تبیین جایگاه عواطف و هیجان­ها، در فعالیت­ها، رفتارها، حرکات  و سکنات انسانی است. در حوزه­ی مطالعات هوش، سیر مطالعات  ازهوش­ منطقی که بر پایه شناخت استوار است به سمت هوش هیجانی حرکت کرده است. هوش هیجانی مفهومی است که سعی در تشریح و تفسیر هیجان­ها و عواطف در توانمندی­های انسانی دارد.

مایر و همکارانش(۲۰۰۰)، تاریخچه مطالعات روانشناختی در حوزه رابطه بین هوش و هیجان را از سال۱۹۰۰ به بعد به پنج دوره زمانی تقسیم کرده­اند:

۱- از ۱۹۰۰ تا ۱۹۶۹ که طی آن مطالعه روانشناختی مفاهیم هوش و هیجان تقریباٌ به صورت مجزا از هم صورت می­پذیرفت.

۲- سال­های ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۹ که در این دوره روانشناسان بیش­تر بر نحوه­ی تأثیر هیجانات و تفکر بر یکدیگر تأکید داشتند.

۳- از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ که زمان ظهور سازه هوش­هیجانی به عنوان سر فصل مطالعات به­شمار می­آید.

۴ از سال ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۷ که دوره­ی عمومیت یافتن هوش هیجانی بود.

۵- و بالاخره از سال ۱۹۹۸ تاکنون که تحقیقات روشن­ساز در این زمینه هم­چنان ادامه دارد.

امروزه بسیاری از محققان بر این عقیده­اند که هیجان­ها به جای تداخل با سایر ظرفیت­های شناختی، آن­ها را افزایش می­دهند. این اجماع کلی با ظهور دیدگاه­های نوین در مورد رابطه­ی بین هیجان و شناخت و از طریق معرفی مفهوم هوش هیجانی( سالووی و مایر، ۱۹۹۰؛ گلمن، ۱۹۹۵؛ بار- آن، ۱۹۹۷) حاصل شده است. ( سبحانی­صراطی، ۱۳۸۶، ص۶۱).

ثرندایک از جمله روانشناسانی است که نقش بسیار موثری در معرفی هوش­بهر در دهه­های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ داشت و بر این اعتقاد بود که هوش­اجتماعی، توانایی درک دیگران و عمل کردن به شیوه­ای عاقلانه در ارتباط­های اجتماعی که جنبه­ای از هوش هیجانی است، به­خودی­خود بخشی از هوش­بهر را تشکیل می­دهد. به نظر ثرندایک[۳](۱۹۲۰)، هوش اجتماعی توانایی درک دیگران و برقراری روابط بسنده با آن­هاست.

در اواسط دهه ۱۹۸۰، پژوهش­های استرنبرگ(۱۹۸۵)، در مورد همبسته­های موفقیت، نتیجه­گیری­های ثرندایک(۱۹۲۰)، را تایید کرد. نتایج پژوهش­های وی نشان داد که هوش اجتماعی، مولفه­ای اساسی است که مردم را قادر می­سازد تا در زندگی واقعی خود به خوبی عمل کنند.

چارچوب هوش هیجانی، تعریف رسمی آن و پیشنهاد در مورد اندازه­گیری آن برای اولین بار در مقاله­هایی که در سال ۱۹۹۰ به چاپ رسیده است ظاهر گردید( مایر و همکاران، ۱۹۹۰؛ سالووی و مایر، ۱۹۹۰). مایر و سالووی(۱۹۹۷)، تلاش کردند تا راهی علمی برای اندازه­گیری تفاوت­های بین توانایی افراد در حوزه­ی هیجانات تدوین کنند. آنان پی­بردند که برخی افراد در چیزهایی نظیر شناسایی احساسات دیگران و حل مشکلاتی که به موضوعات هیجانی مربوط می شود از سایرین بهترند.

مایر و سالووی (۱۹۹۰)، در این مقالات هوش­ هیجانی را به­عنوان توانایی درک احساسات در خود و دیگران و هم­چنین استفاده از این احساسات به­عنوان راهنماهای اطلاعاتی برای تفکر و عمل معرفی نمودند(سالووی و مایر، ۱۹۹۰، ص­ص ۲۱۱-۱۸۵).

شخصی که با بیش­ترین عمومیت به اصطلاح هوش هیجانی مربوط شده است عملاٌ یک نویسنده نیویورکی به نام دانیل گلمن(۱۹۹۵) است. اوایل سال ۱۹۹۵ وی ظاهرٌا قصد نوشتن کتابی در مورد سواد هیجانی را داشت. برای نوشتن آن کتاب وی برای مشاهده این­که مدارس چه برنامه­هایی برای توسعه سواد هیجانی دارند،از­آن­ها دیدن می­کرد. وی هم­چنین مطالعات بسیاری در مورد هیجانات به­طور­کلی داشت. در مطالعاتش وی به کار مایر و سالووی رسید. این­طور به­نظر می­رسد که در همان زمان گلمن(۱۹۹۵)، تصمیم به تغییر عنوان کتابی که در راه بود گرفت و نام آن را به هوش هیجانی تغییر داد.

بار- آن(۱۹۹۷)، برای اولین بار واژه بهره­ی هیجانی را برای دسته خاصی از توانایی­ها به­کار برد و آزمونی را در این مورد ساخت. وی با مطرح کردن عقاید خود در بهره­ی هیجانی از جنبه­ای دیگر بدان پرداخته است و آن را شامل قابلیت­ها و مهارت­هایی می­داند که بر روی توانایی فرد برای مقابله موثر با تقاضاهای محیطی و فشارهای آن اثرگذار می­باشد. مطرح شدن موضوع بهره­ی هیجانی به­طور­کلی به این نتیجه­گیری منجر شد که میزان هوش افراد نمی­تواند در دراز مدت و کل زندگی ضامن موفقیت آن­ها باشد، بلکه ویژگی­های دیگر انسانی، به منظور برقرار کردن ارتباطات متناسب، لازم است که تحت عنوان هوش هیجانی شناخته می­شود.( سبحانی­صراطی، ۱۳۸۶، ص۶۲).

۲-۲-۵ الگوهای هوش هیجانی

۲-۲-۵-۱ الگوی هوش هیجانی سالووی و مایر

سالووی و مایر(۱۹۹۰)، برای اولین بار اصطلاح هوش­هیجانی را وضع کردند و از آن زمان تاکنون تحقیق بر روی اهمیت این سازه را ادامه دادند. آن­ها هوش هیجانی را به­صورت شکلی از هوش که شامل توانایی رسیدگی به احساسات و هیجانات خود و دیگران، توانایی تمیز بین آن­ها و توانایی استفاده از این اطلاعات برای هدایت تفکر و عمل خود می­شود، تعریف کرده­اند.

بعدها این نویسندگان تعریف خود را از هوش­هیجانی مورد تجدید­نظر قرار داده­اند که در حال حاضر به­طور گسترده­ای مورد پذیرش قرار گرفته است. بنابراین هوش­هیجانی به­صورت زیر تعریف می­شود:

توانایی ادراک هیجان، توانایی یکپارچه کردن هیجانات به­ منظور تسهیل فکر، توانایی فهم هیجانات و توانایی تنظیم هیجانات به منظور توسعه رشد شخصی.

الگوی هوش­هیجانی مایر و سالووی پیشنهاد می­کند که هوش­هیجانی از دو حوزه تشکیل شده است: تجربی
(توانایی ادراک و پاسخ اطلاعات هیجانی بدون لزوم فهم آن)، و راهبردی (توانایی فهم و مدیریت هیجانات بدون نیاز به ادراک احساسات یا تجربه کامل آن­ها). به­علاوه هر حوزه به دو شاخه تقسیم می­شود. شاخه نخست، ادراک هیجانی، عبارت­است از توانایی خودآگاه بودن از هیجانات و ابراز صحیح هیجانات و نیازهای هیجانی برای دیگران. شاخه دوم، جذب هیجانی، عبارت­است از توانایی تمیز میان هیجانات متفاوتی است که یک نفر احساس می­کند، و شناسایی هیجاناتی که در حال اثرگذاری بر فرایندهای فکر هستند.

سومین شاخه، فهم­هیجانی، عبارت­است از توانایی فهم هیجانات پیچیده( نظیر احساس دو هیجان در آن واحد) و توانایی بازشناسی انتقال از یکی به دیگری. نهایتاٌ چهارمین شاخه، مدیریت­هیجانی، عبارت­است از توانایی ایجاد ارتباط با یک هیجان یا قطع آن ارتباط بسته به فایده­اش در موقعیتی معین.

اولین شاخه­ی هوش ­هیجانی با قابلیت ملاحظه و بیان احساسات شروع می­شود. هوش­هیجانی بدون­
قابلیت­هایی که در این شاخه وجود دارند غیر­ممکن است. احساس هیجانی شامل ثبت، توجه و معنی­سازی پیام­های هیجانی می­باشد، به آن صورتی که در حالات صورت، صدا، یا محصولات هنری و فرهنگی بیان گردیده­اند. شخصی که حالت ترس را در صورت دیگری می­بیند، خیلی بیش­تر در مورد هیجان و افکار آن شخص می­فهمد تا کسی که این علائم را دردسترس ندارد و یا به آن توجهی ننموده است.

شاخه دوم هوش هیجانی در مورد سهولت در فعالیت­های شناختی می­باشد. تسهیل هیجانی تفکر، متمرکز بر این موضوع است که هیجان­ها چگونه بر روی سیستم شناختی انسان اثر می­نمایند و چگونه می­توانند به­صورتی شایسته در خدمت فرایندهایی نظیر حل مسأله، استدلال، تصمیم­گیری و کارهای خلاقانه به­کار روند.

شاخه سوم شامل درک هیجان می­باشد. هیجان­ها یک دسته نمادهای غنی را تشکیل می­دهند که به طرز پیچیده­ای به­هم مرتبط می­باشند. مهم­ترین قابلیتی که در این سطح انسان بدان دست می­یابد عبارت­است از توانایی نامگذاری هیجان­ها به­وسیله لغات، به­طوری­که بتوان بین این لغات تمیز قائل شد. کسی که بتواند هیجان­ها را درک کند، معنی آن را بفهمد و بداند که چگونه آن­ها در طی زمان و در اثر رشد پیشرفته­تر می­گردند، از ظرفیت درک جنبه­های مهم طبیعت انسان و روابط بین­فردی برخوردار می­باشد.

انتظار جامعه و مردم برای کنترل و تنظیم هیجان­ها و فشارهای اجتماعی که پشت این قضیه وجود دارد موجب شده است تا بسیاری از افراد، هوش هیجانی را از طریق شاخه­ی چهارم آن، تنظیم هیجانی، بشناسند و حتی گاهی اوقات هوش هیجانی را معادل تنظیم هیجانی می­دانند. مردم امیدوارند که با استفاده از هوش هیجانی بتوانند از دست هیجان­های مزاحم خود خلاص شوند و یا از نفوذ آن­ها در روابط انسانی جلوگیری به ­عمل آورند و امید به کنترل بیش­تر آن­ها دارند. گرچه این موضوع یک نتیجه­ی طبیعی تنظیم هیجانی می­باشد، اما سطح مطلوب کنترل و تنظیم هیجان­ها در تعادل آن­هاست و نه حذف کامل برخی از آن­ها. کوشش برای کوچک­سازی یا از بین بردن کامل هیجان­ها می­تواند هوش هیجانی را سرکوب نماید. در تنظیم هیجانات افراد دیگر نیز احتمال کمی وجود دارد که ما از سرکوب هیجانی استفاده کنیم، بلکه بیش­تر سعی در استفاده و به­کارگیری آن­ها داریم. افراد از روش­های مختلفی برای تنظیم خلق یا هیجان خود استفاده می­کنند.

۱- emotion

۱- Buck R.

۱- Thorndike

50,000 ریال – خرید

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

مطالب پیشنهادی:
  • تحقیق هوش هیجانی و رفتار شهروندی سازمانی و دیدگاه های آن
  • تحقیق مفهوم و عوامل کارآفرینی سازمانی و انگیزش و رضایت شغلی
  • تحقیق هوش معنوی ، رضایت شغلی و تعهد سازمانی و ابعاد و مولفه های آن
  • تحقیق هوش هیجانی و ارزیابی عملکرد و نظریه های آن
  • تحقیق هوش هیجانی و نظریه ها و مدل های آن
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.