پیشینه تحقیق تبیین منزلت انسانی و اجتماعی زن در قرآن دارای ۹۴ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
فصل اول:تبیین نظری منزلت انسانی و اجتماعی زن ۴
مقدمه ۴
بخش اول : تبیین نظری منزلت انسانی زن ۶
۱-اصل انسان بودگی زن ۶
۲-نظریات رایج درباره منزلت انسانی زن ۹
بخش دوم: تبیین نظری منزلت اجتماعی زن ۱۲
۱-پایگاه اجتماعی ۱۲
۲-نقشهای جنسیتی ۱۳
فصل دوم: تبیین منزلت انسانی و اجتماعی زن در قرآن کریم ۲۲
مقدمه ۲۲
بخش اول: بررسی منزلت انسانی زن در قرآن کریم ۲۲
۱-روایت آفرینش ۲۲
۲-رابطهی زن و شر در قرآن ۳۳
۳-خطابات متن و نقش جنسیت در فرامین قرآنی ۳۶
۴-نتیجه گیری ۴۳
بخش دوم: بررسی منزلت اجتماعی زن در قرآن کریم ۴۵
مقدمه ۴۵
۱-جایگاه زن در خانواده ۴۵
۲-جایگاه زن در جامعه ۷۱
۳- نتیجه گیری ۸۷
فهرست منابع ۸۹
قرآن کریم
دشتی، محمد؛ نهج الحیاه؛ موسسه تحقیقاتی امیر المؤمنین؛ ۱۳۷۲
علاسوند، فریبا؛ زن در اسلام؛ جلد اول؛ مرکز نشر هاجر؛ ۱۳۹۰٫
علاسوند، فریبا؛ زن در اسلام؛ جلد دوم؛ مرکز نشر هاجر؛ ۱۳۹۰٫
زیبایی نژاد ، محمد رضا؛ هویت و نقشهای جنسیتی؛ ناشر مرکز امور زنان و خانواده در نهاد ریاست جمهوری؛ ۱۳۸۸٫
زیبایی نژاد، محمد رضا و محمد تقی سبحانی؛ درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام؛ دارالثقلین؛ ۱۳۷۹٫
مجلسی ، محمد باقر؛ بحار الانوار؛ موسسه الوفاء؛ بیروت؛ ۱۴۰۴ ق.
مکارم شیرازی، ناصر؛ و دیگران؛ تفسیر نمونه؛ انتشارات هدف؛ قم؛ ۱۳۷۱٫
سلیمانی، عبدالرحیم؛ کتاب مقدس؛ ناشر آیات عشق؛ ۱۳۸۲٫
ساروخانی، باقر؛ دایره معارف علوم اجتماعی؛ نشر کیهان؛ ۱۳۷۵٫
بلیکی، نورمن؛ طراحی پژوهشهای اجتماعی؛ ترجمه حسن چاوشیان؛ نشر نی؛ چاپ اول ۱۳۸۴٫
جلالی کندری،سهیلا؛ زن مسلمان پرده نشینی یا حضور اجتماعی؛ انتشارات دانشگاه الزهرا: چاپ اول ۱۳۸۳٫
جوادی آملی، عبدالله ؛ زن در آیینهی جلال و جمال الهی؛ نشر اسرا؛ چاپ چهاردهم ؛ ۱۳۸۶٫
جعفری، محمد تقی؛ شرح و ترجمه نهج البلاغه؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛ ۱۳۷۴٫
جمشیدی، اسدالله و دیگران؛ جستاری در هستی شناسی زن؛ مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ؛ ۱۳۸۵٫
الحر العاملی، محمد بن حسن؛ وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه؛ موسسه آل البیت لاحیا التراث؛ ۱۳۷۴٫
مصباح یزدی، محمد تقی؛ پرسشها و پاسخها: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ؛ ۱۳۸۲٫
قرائن و شواهد تاریخی مبین این حقیقیت اند که مبشران و پیام آوران الهی نخستین کسانی هستند که بر شخصیت انسانی زن صحه گذاشته، از آن دفاع کردهاند و جایگاه انسانی او را همردیف و همتای مردان قرار دادهاند. با این وجود نگاه غیر انسانی و فرودست به زنان نه تنها پیش از ظهور مکاتب آسمانی که بعد از آن نیز شخصیت و جایگاه انسانی و اجتماعی زن را مسحور خود گردانیده است. در دنیای باستان اگر از پیامبران الهی و نیز از اندیشمندان اجتماعی انگشتشماری چون افلاطون که نظریات و عقاید نسبتاً مترقیانهای در مورد زن ابراز داشتهاند بگذریم، سایر مردمان و حتی بزرگترین علمای دین و فلسفه نظر مساعدی نسبت به زن نداشته و کم و بیش زن را موجودی حیوانی و اهریمنی به شمار میآوردند.
«در آیین حمورایی زن ملک و دارایی مرد به شمار میرفت. در یونان باستان زنان همچون حیوانات خرید و فروش میشدند و حتی آنان باور داشتند که زنان از حیوانات نیز پلیدتر بوده و از سلالهی شیطان هستند. از نظر سقراط زن بزرگترین منشأ انحطاط بشریت است»[۱]. «از نظر آکونیاس، زن حیوانی است که نه استوار و نه ثابت قدم»[۲]. از نظر پولس نیز زن بدل ناکامل مرد و مردی ناقص است وی در رسالهی قرنتیان اول باب ۱۱ آیه ۷ بیان میدارد که “مرد جلال و شکوه خداست و به شکل او آفریده شده زن نیز جلال و شکوه مرد است” . آگوستین، عالم و فیلسوف مسیحی، نیز گرچه میکوشید زن و مرد را در عقل برابر بداند اما معتقد بود که این برابری موجب نمیشود زن تابع ارادهی مرد نباشد. «در میان بزرگان دین و فلسفه اسلامی نیز آرای مشابهی را میتوان مشاهده کرد که از آن جمله میتوان به خطبه ۸۰ نهج البلاغه اشاره کرد که در آن حضرت علی زنان را ناقص الایمان میخواند. همچنین صدر المتألهین و شارح کتاب وی ملاهادی سبزواری نیز زن را در ردیف حیوانات بر میشمرند»[۳]. حتی شاعر بزرگی همچون نظامی گنجوی نیز تحت تأثیر این دیدگاه میگوید:
زن از پهلوی چپ شد آفریده کس از چپ، راستی هرگز ندیده
نگاه فرودست به زنان منحصر به دوران کهن و باستان نبوده و حتی در دیدگاه فلاسفه و متفکران متأخر نیز ردپای چنین سوء برداشتی را میتوان تشخیص داد. دکارت گرچه میکوشید زنان را در اصل بهره وری از عقل با مردان برابر بداند اما بر این باور بود که زنان به دلیل مشکلات و امور جاری زندگی از جست و جوی حقیقت و بکارگیری روش درست تفکر عاجزند و نمیتوانند مانند مردان به شیوههای درست اندیشیدن دست یازند. از نظر روسو نیز همهی آموزشهایی که به زنان داده میشود باید جنبهی عملی داشته باشد و در جهت رفع نیازهای همسر و خدمت به او باشند.[۴]
جایگاه اجتماعی زن متاثر از دیدگاهها و نظرات رایج درباره ی منزلت و مرتبت انسانی زن، یکی از موضوعات چالش برانگیز اعصار مختلف می باشد که در بخش حاضر از فصل پیش رو به بررسی آن از لحاظ نظری خواهیم پرداخت.
در بخش حاضر به بررسی دیدگاههای رایج در باب منزلت انسانی زن خواهیم پرداخت که البته لازمه ی آن اثبات انسان بودگی زن می باشد.
در تعریف واژه «زن» سخنهای زیاد گفته شده است. سیمون دبووار، نویسندهی شهیر فرانسوی در اثر معروف خود با نام جنس دوم در این باره میگوید: « زنانگی را معمولاً با کلمههای مبهم و درخشان که ظاهراً از فرهنگ غیب گویان به عاریت گرفته شده، توصیف میکنند».[۵]وی در ادامه می افزاید:
«احتمالاً هیچ مردی به فکر نمیافتد که درباره موقعیت خاصی که مردها در جامعه بشری دارند کتابی بنویسد و اگر من بخواهم خودم را تعریف کنم، ابتدا ناگزیرم این نکته را اعلام کنم: ” من زن هستم” با این حقیقت ، پایه و اساسی میسازم که که هر تائید دیگری بر آن بنا میشود. مرد، هرگز کار خود را با طرح خود به مثابه فردی از یک جنس آغاز نمیکند: تردیدی وجود ندارد که او مرد است. … مرد، بدون زن خود را به تصور در میآورد، زن ، بدون مرد، قادر به متصور کردن خود نیست، زن جز آنچه مرد دربارهاش تصمیم بگیرد نیست، به این ترتیب، او را «سکس» مینامند.. زن نسبت به مرد تعریف و متفاوت میشود ،نه مرد نسبت به زن، زن در برابر اصل، فرعی در نظر گرفته میشود. مرد، نفس مدرک است، مطلق است؛ زن دیگری به شمار میآید»[۶].
اما سوالی که بر اساس این تعاریف به ذهن میرسد آن است که این دیدگاه حاصل چیست؟ و آیا واقعاً چنین است؟
بررسیهای تاریخی نشان میدهد، زنان پیوسته تابع و تحت حاکمیت مردان بودهاند. در نظامهای پدر سالار و مادر سالار، در هر حال زن تحت قیومت مرد بوده است.« زن هیچگاه جز سمبول تبار خود نیست. .. رابطه مادر تباری عبارت از این است که دست پدر یا برادر زن تا دهکده داماد کشانده میشود. زن فقط واسطه حق است نه دارنده آن. در حقیقت چیزی که با رابطه خویشاوندی توصیف میشود، رابطه دو گروه مردانه است نه رابطه دو جنس».[۷]
«اما زنان نیز در رواج چنین تعاریف و دیدگاههایی بیتقصیر نبودهاند آنان خود را به مثابه عاملی غیر اصلی که هرگز به اصلی باز نمیگردد آشکار میکنند. زنها جز در بعضی کنگرهها که تظاهراتی انتزاعی باقی میماند نمیگویند «ما»؛ مردها میگویند «زنها» و زنان هم خود را به مثابه نفس مطرح نمیکنند. … آنان بیش از آنچه که باید خود را وابسته و ضعیف پنداشتهاند و نتیجهی چنین پنداری آن است که در دل مجموعی که دو عامل آن، یکی برای دیگری، ضرورت دارند، زن عبارت از دیگری است».[۸]
تعاریف ارائه شده از سوی نویسندگانی هم چون سیمون دبووار که طرفدار حقوق زنان میباشند به نظر برخاسته از فرهنگ و نگرش رایج در مغرب زمین است و نمیتوان آنرا جهان شمول پنداشت. این نظرات اغلب به وجهی افراطی از زنان یاد میکند هر چند که اهمیت و نقش مردان را نیز انکار نمیکنند اما زنان را انسانهایی با حقوق از دست رفته میپندارند که باید برای بیداری و هوشیاری آنان تلاش کرد.
لذا جهت دستیابی به تعریفی دقیق و متقن از «زن» و «منزلت انسانی» او لازم است تا اصل انسانیت او به اثبات برسد. بنابراین پرسشهای پیش رو چنین خواهند بود:
آیا اساساً زن بشر است؟ آیا میتوان گفت که زن بشر است اما در مرتبت و ماهیت پستتر و فروتری؟
در برابر سوالات مطرح شده میتوان از دریچهی علوم مختلف اعم از زیست شناسی و بیولوژیک، روان شناسی و فلسفی به آنها پاسخ داد. امابعد از بررسی دیدگاهها و نظرات مکاتب و علوم مختلف (که توضیح انها از حوصله این نوشتار خارج است )به نظر می رسدکه بهترین پاسخ به سوالات مطرح شده توسط فلسفه اسلامی ارایه گردیده است، لذا میتوان از طریق بحث سلسله مراتب وجود و اصالت وجود به پرسشهای مطرح شده پاسخ داد. یکی از پژوهشگرانی که با استناد به این مبحث در فلسفه اسلامی، به اثبات انسان بودگی زن می پردازد خانم دکتر علاسوند می باشند. ایشان در کتاب ارزشمند خود با نام زن در اسلام به بررسی این موضوع می پردازد. وی معتقد است بر اساس نظریه سلسله مراتب وجود در هر مرتبهای (جز واجب الوجوب) وجود محدود است و از طرفی ماهیات نیز حد وجودند؛ به این معنا که وجود در هر مرتبهای آثاری خاص دارد و از آثار دیگر بیبهره است و لذا ماهیات مرز بین موجودات به حساب میآیند. با توجه به آثار اسمی که به هر موجود از ین حیث نهادهاند، ماهیت آن وجود است.از آنجا که وجود حقیقتی یگانه ولی مشکک است، پس در مراتب آن مشترکات و اختلافاتی وجود دارد. درباره ممکنات، مشترکات را با مفهوم ماهوی جنس و اختلافات را با مفهوم ماهوی فصل بیان میکنند. پس جنس را از آثار مشترکات و فصل را از آثار خاص هر موجود میدانند. ویژگیهای خاص هر موجود، انواع را شکل میدهد؛ مانند نوع انسان در مقابل نوع درخت و .. نکته آن است که بین افراد یک نوع مانند انسان، تفاوت تشکیکی وجود ندارد. هر نوع با یک حد و ماهیت شناخته میشود. پس افراد یک نوع، در جنس و فصل خود یا به عبارت دیگر در آثار وجودی شان که از اشتراک وجود آنها حکایت دارد با هم مشترکاند. حال اگر زن و مرد از یک نوع به شمار میآیند به این معناست که در یک جایگاه قرار داند و زن و مرد دو صنف از یک نوع هستند. البته در ادامه وی بر این مسئله تاکید می نماید که اشتراک زن و مرد در جایگاه انسانی به معنای یکسانی و تساوی آنان در همهی آثار نیست. همانگونه که همهی مردان به منزلهی یک صنف در همهی آثار مساوی نیستند، ولی مشترکاند، زنان و مردان نیز دارای صفات اولیه مشترک انسانیاند، ولی در همهی آثار عین یکدیگر نیستند.[۹]
گذشته از بحث فلسفی، برخی هم چون آیت الله جوادی آملی از مبنای تجرد در روح برای اثبات اشتراک مرد و زن در جایگاه انسانی استفاده کردهاند. از نظر آنان روح که همان، « نفس» است حقیقتی مجرد از ماده است. اما جنسیت امری جسمانی و مادی است و از آنجا که زن و مرد در روح انسانی مشترکاند و حقیقت و اصل انسانیت به روح است، نه به جسم، پس زن و مرد در انسانیت برابر و مشترکاند.[۱۰] پس می توان گفت زن صنفی از بشر است که به لحاظ ذات و گوهر وجودی انسانی با مرد تفاوتی ندارد و هیچ کدام بر دیگری برتری و ارجحیتی ندارد.
دست یابی و شناخت حقیقت انسانی و عامل ارزشمندی انسان موضوعی است که ذهن متفکران بسیاری را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است. مکاتب فلسفی بسیاری جهت ارائه دیدگاهی در خور از این مسئله بوجود آمده اند. اگرچه ماده گرایی مبنا و حس گرایی روش فلسفه در طول تاریخ بوده است، جریان غالب در فکر فلسفی اعتقاد به وجود جنبه های روحی ومعنوی در آد می بوده است. از این رو بسیاری از فلاسفه ارزش انسان را در قدرت تعقل و شخصیت اخلاقی و بعد روحی او تعریف نموده اند. اما ظهور طبقه سوفسطائیان مبنای جدیدی بوجود آورد که تمام اصالت را به امور مادی می بخشید و گوهر آدمی و عامل ارزشمندی انسان را در مادیت او خلاصه می کرد. این دسته از فلاسفه بهترین شیوه زندگی را لذت گرایی و غور در امور فناپذیر مادی می دانستند. همین بنیان عامل بوجود آمدن نظریات مختلفی از حقیقت انسانی گردید و باعث شد تا تعاریف جدیدی از منزلت انسان ارائه گردد. اما آنچه که به بحث ما مرتبط می باشد درک و شناخت دیدگاههای رایج نسبت به منزلت انسانی زن می باشدکه به اجمال به معرفی هر یک از آنها خواهیم پرداخت.
نقص زنان از نظر ارزشمندی دیدگاهی است که ریشه در سنت فلسفی غرب دارد. در فلسفه یونان چه آن هنگام که در ادبیات کهن این سرزمین مثل اشعار هومر و چه زمانی که به طور رسمی در نظریه های فلسفی مطرح شد، همواره از زنان به منزله ی موجود درجه دومی، فروتر، طفیلی و خدمت رسان یک جانبه مرد یاد شده است.[۱۱]
فیثاغورث، معتقد بود اصلی خوب وجود دارد که نظم، نور و مرد را آفریده و اصلی که آشوب، تیرگی و زن را به وجود آورده است. سقراط، وجود زن را بزرگ ترین منشأ انحطاط بشر می دانست.[۱۲] فلسفه ی ارسطو نیز فلسفه ای سلسله مراتبی است. او معتقد بود که طبیعت هر چیزی را تنها برای یک منظور می آفریند و اگر ضرورت تولید مثل نبود، هرگز به آفرینش موجودی که ناقص است نیاز پیدا نمی شد.[۱۳] برتری قوای عقلانی بر قوای طبیعی و برابر دانستن مرد با عقل و زن با طبیعت در سخنان فرانسیس بیکن، جان لاک و ژان ژاک روسو نیز کاملا دیده می شود.[۱۴]
بنابر این می بینیم در تاریخ تفکر غرب، اعم از تاریخ فلسفه، تاریخ ادیان و تاریخ تمدن جدید، مسائلی شکل گرفتند که به فروتری زنان و نقش های زنانه دامن می زدند.
[۱]– گری، بنوات، زنان از دید مردان، محمد جعفر پوینده، ص ۶ و ۷٫
[۲]– علاسوند، فریبا، زن در اسلام، ج ۱، ص ۱۳٫
[۳]– همان، ص۱۲و۱۳٫
[۴]– همان، ص ۱۰۳٫
[۵] – دبووار، سیمون، جنس دوم، ترجمه قاسم صنعوی، ص۱۸٫
[۶] – همان، ص ۱۸ -۲۰٫
[۷] – همان، ص ۱۲۴- ۱۲۵٫
[۸] – همان، ص ۲۴٫
[۹] – علاسوند، فریبا، زن دراسلام، ج ۱، ص ۱۴- ۱۶٫
[۱۰] – جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینهی جلال و جمال، ص ۲۴۳ -۲۴۸٫
[۱۱] – آکین، سوزان، زن از دیدگاه فلسفه سیاسی غرب، ترجمه نادر نوری زاد، ناشر قصیده سرا، ۱۳۸۳، ص ۱۲۰ تا ۱۳۴٫
[۱۲] – گری، بنوات، زنان از دید مردان، محمد جعفر پوینده، ص ۷٫
[۱۳] – آکین، سوزان، زن از دیدگاه فلسفه سیاسی غرب، ترجمه نادر نوری زاد، ص ۱۱۲-۱۱۴٫
[۱۴] – همان، ص ۲۸۱ -۲۸۴٫
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر