1,357 views
پیشینه تحقیق تربیت دینی و اصول و مبانی تربیت دینی و عوامل مؤثر در تربیت دارای ۶۶ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
مقدّمه ۷
۱-۱- واژه شناسی ۸
۱-۱-۱- تعریف لغوی تربیت ۸
۱-۱-۲- تعریف اصطلاحی تربیت ۱۰
۱-۱-۳- اهمیت و ضرورت تربیت دینی دانش آموزان ۱۲
۱-۱-۳-۱- نقش ایمان در تربیت دینی ۱۵
۱-۱-۳-۲- جایگاه تربیت دینی و نقش آن در آرامش روان ۱۷
۱-۲- اصول و مبانی تربیت دینی ۱۹
مقدمه ۱۹
۱-۲-۱- اصول و مبانی تربیت دینی ۱۹
۱-۲-۱-۱- اصل سهولت ۱۹
۱-۲-۱-۲- اصل تدریج ۲۰
۱-۲-۱-۳- اصل مداومت و استمرار ۲۱
۱-۲-۱-۴- اصل آگاهی بخشی ۲۱
۱-۲-۱-۵- اصل تفاوتهای فردی ۲۱
۱-۲-۱-۶- اصل اعتدال ۲۲
۱-۲-۱-۷- اصل احترام ۲۳
۱-۲-۱-۸- فراهم آوردن زمینه برای به فعلیت رسیدن تواناییهای بالقوهی فرد ۲۳
۱-۲-۱-۹- توجه به سیر رشد کودکان و نوجوانان در ابعاد شناختی و عاطفی و تأثیر عامل سن در این رابطه ۲۴
۱-۲-۱-۱۰- رابطهی تربیت دینی و عادت ۲۵
۱-۲-۱-۱۱- توجه به رشد عقلی کودک و نقش تعقّل و استدلال در تربیت دینی ۲۶
۱-۲-۱-۱۲- نقش الگو در تربیت دینی ۲۷
۱-۳- عوامل مؤثر در تربیت ۲۸
۱-۳-۱- عامل وراثت ۲۸
۱-۳-۲- گزینش همسر ۳۰
۱-۳-۳- بارداری ۳۱
۱-۳-۴- شیر ۳۲
۱-۳-۵- غذا ۳۲
۱-۳-۶- خانه و خانواده ۳۲
۱-۳-۷- رفاقت و معاشرت ۳۳
۱-۳-۸- مدرسه ۳۴
۱-۳-۹- اجتماع کلان ۳۵
۱-۳-۱۰- رسانهها ۳۷
۱-۳-۱۱- شغل و کار ۳۷
۱-۳-۱۲- عبادت ۳۸
۱-۴- دین ۳۹
۱-۴-۱- واژهی دین از نظر لغت ۳۹
۱-۴-۲- تعریف دین در اصطلاح ۴۰
۱-۴-۳- تعاریف ماهوی دین ۴۱
۱-۴-۴- تعاریف روانشناختی و جامعهشناختی از دین ۴۲
۱-۴-۵- دین از نظر دانشمندان غرب ۴۳
۱-۴-۶- شناخت حقیقت دین ۴۴
۱-۵- تربیت دینی ۴۶
۱-۵-۱- اهداف تربیت دینی در آموزش و پرورش ۴۸
۱-۵-۲- مراحل تربیت دینی از دیدگاه حضرت رسول اکرم (ص) ۵۰
۱-۵-۲-۱- مرحلهی سیادت ۵۰
۱-۵-۲-۱-۱- میل شدید به بازی ۵۰
۱-۵-۲-۱-۲- فرماندهی و ادارهی دیگران ۵۱
۱-۵-۲-۲- مرحلهی اطاعت ۵۲
۱-۵-۲-۲-۱- ادب پذیری ۵۲
۱-۵-۲-۲-۲- آموزش پذیری ۵۲
۱-۵-۲-۳- مرحلهی وزارت ۵۳
۱-۵-۲-۳-۱- رشد جهشی احساسات ۵۳
۱-۵-۲-۳-۲- گرایش به درستکاری ۵۳
۱-۵-۲-۳-۳- شایستگی مشورت ۵۴
۱-۵-۲-۳-۴- ابراز وجود ۵۴
۱-۵-۳- اوصاف تربیت دینی ۵۴
۱-۵-۳-۱- شمول و فراگیری ۵۴
۱-۵-۳-۲- وحدت هدف و مسیر ۵۵
۱-۵-۳-۳- اجتهاد پذیری ۵۶
۱-۵-۳-۴- آینده گرایی ۵۷
نتیجه بحث ۵۷
۱-۵-۴- ریشههای تربیت ناپذیری دینی ۵۸
۱-۵-۴-۱- آسیب های وراثتی ۵۸
۱-۵-۴-۲- آسیب های محیطی ۵۸
۱-۵-۴-۳- آسیب های ناشی از تغذیه ۵۹
۱-۵-۴-۴- آسیبهای ناشی از مربیان ۵۹
۱-۵-۴-۵- روشهای آسیب زا ۵۹
فهرست منابع ۶۱
نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام.
آمدی تمیمی، عبدالواحدبن محمد، غررالحکم ودررالکلم، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۷ق.
راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق و ضبط محمد سید گیلانی، دارالمعرفه، بیروت، بی تا.
ابن ابی الحدید المعتزلی، عزّالدین بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، دار احیاء الکتب العربیه، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
ابن فارس، ابوالحسین، معجم مقاییس اللغه، به تحقیق و ضبط عبدالسلام محمد هارون، الطبعه الثانیه، شرکه المکتبه و مطبعه الحلبی، مصر، ۱۳۸۹ ق.
ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، نسقه و علّق علیه و وضع فهارسه علی شیری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۸ ق.
حجتی، محمد باقر، اسلام و تعلیم و تربیت ، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوازدهم، ۱۳۶۶ش.
طوسی، ابو جعفر محمد بن الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بیتا.
طوسی، محمد بن الحسن، امالی، تحقیق مؤسسه البعثه، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴ق.
طوسی، نصیرالدین محمدبن حسن، اخلاق ناصری، به تصحیح و تنقیح مجتبی مینوی، علیرضا حیدری، تهران، انتشارات خوارزمی، چاپ دوم، ۱۳۶۰ش.
بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین، الآداب، تحقیق ابوعبدالله السعید المندوه، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه، ۱۴۰۸ق.
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ درآمدی برتعلیم و تربیت دینی اسلام (۱) فلسفه تعلیم و تربیت، بیتا.
جعفری، محمد تقی، فلسفهی دین، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
جوهری، اسماعیلبن حمّاد، الصحاح: تاج اللغه و صحاح العربیه، بیروت، چاپ احمد عبدالغفورغفار،۱۴۰۷ق.
حرانی، ابومحمد حسن بن علی بن حسین بن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، قم، مکتبه بصیرتی، ۱۳۹۴ ق.
حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، به تصحیح و تحقیق و تذییل عبدالرحیم الربانی الشیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی..
خمینی، روح الله، صحیفه امام، تهران، انتشارات امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
داودی، محمد، سیرهی تربیتی پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت (ع): تربیت دینی، قم، مؤسسهی پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۳ش.
تربیت یکی از مهمترین ابعاد تشکیل دهندهی بزرگترین سازمان تعلیم و تربیت کشور میباشد؛ از سوی دیگر تربیت به عنوان یکی از مؤلفههای اصلی فرهنگ و تمدن بشری است که همیشه پیوندی ناگسستنی با دین دارد. این امر سبب شده است که به آن به عنوان پرورش بعد معنوی و تربیت دینی نگاه ویژهای در جوامع آموزشی و دانشگاهها ایجاد شود. این نگاه باید جامع الاطراف باشدکه شامل تمام ابعاد و اصول تربیتی شود و یکی از ابعاد و اجزای آن بعد دینی است.
بخش اول مقاله را به تعریف مفاهیم کلیدی اختصاص میدهیم. ابتدا تعریف لغوی واژگان، سپس تعریف اصطلاحی آنان آورده میشود.
مفهوم واژهی تربیت بر پرورش دادن استعدادهای انسانی، یعنی فراهم کردن زمینهی رشد استعدادهای آدمی دلالت می کند. این واژه از ریشه(( ربو))که به باب تفعیل رفته است، به معنای زیادت و فزونی و رشد و برآمدن گرفته شده است؛[۱] وهمهی کاربردهای گوناگون از این ریشه، همین معنا را دربردارد. ((ربو)) نفس عمیق و بلند را گویند که موجب برآمدن سینه است. ((ربوه)) یعنی سرزمین بلند و مرتفع.[۲] ((رابیه)) نیز به همین معناست.[۳] و ((ربا)) یعنی افزون شد و نمو کرد که در اصطلاح شرع مخصوص به افزون شدن سرمایه با غیر از سود شرعی است. ((اربیتان)) دو قسمت گوشت بن ران درقسمت کشاله ران را گویند که بالا می آید. ((اربی علیه)) یعنی بر او اشراف و احاطه یافت. ((ربیت الوالد فربا)) یعنی فرزند را تربیت کردم و او رشد کرد.[۴]
در قرآن کریم همین معنا یعنی بزرگ کردن در مفهوم رشد جسمی آمده است:
((وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانىِ صَغِیراً))؛ اسراء/۲۴ و بگو: “پروردگارا، آن دو را رحمت کن چنان که مرا درخُردی پروردند” .”قَالَ أَ لَمْ نُرَبِّکَ فِینَا وَلِیدًا وَ لَبِثْتَ فِینَا مِنْ عُمُرِکَ سِنِین” ؛ شعراء/۱۸ “[فرعون] گفت: آیا تو را از کودکى در میان خود نپروردیم و سالیانى چند از عمرت را پیش ما نماند “.
بنابراین واژه ی ((تربیت)) با توجه به ریشهی آن به معنی فراهم آوردن موجبات فزونی و پرورش است و از این رو به معنی تغذیهی طفل به کار می رود.[۵] اما علاوه بر این تربیت به معنای ((تهذیب)) نیز استعمال شده که به معنی زدودن خصوصیات ناپسند اخلاقی است.[۶] گویا در این استعمال نظر بر این بوده است که تهذیب اخلاقی، مایهی فزونی مقام و سرشت معنوی است؛ از این حیث میتوان تهذیب را تربیت دانست.
راغب اصفهانی مینویسد: ((رَبّیتُ)) تربیت کردم از واژه ((ربو)) است و گفتهاند اصلش از مضاعف یعنی ((رَبَّ ؛رَبَبَ)) بوده است که یک حرف آن برای تخفیف در لفظ به حرف (ی) تبدیل شده است؛ مانند ((تظننت)) که ((تظنیت)) شده است.[۷]
از فرهنگهای لغت چنین بر میآید که تربیت دارای سه ریشه میباشد:
رَبا، یربوُ، رَبِیَ، یَربَیُ،ر َبَّ، یَربُّ.
اگر تربیت را از (ربا، یربو) بدانیم، معنایش افزودن، پروراندن، برکشیدن، برآوردن، رویانیدن، تغذیه است.[۸]
و اگر تربیت برگرفته از (رَبِیَ، یَربَیُ) باشد، به معنای رشد کردن و برآمدن و قد کشیدن و بلند شدن میباشد.[۹]
همچنین تربیت از ریشهی(ربَّ، یَربُّ) در معانی زیر آمده است: پروردن، سرپرستی و رهبری کردن، رساندن به فرجام، نیکو کردن، به تعالی و کمال رساندن، ارزنده ساختن، از افراط و تفریط درآوردن و به اعتدال بردن، استوار و متین کردن، و در نهایت اگر در مورد انسان به کار رود، جامعترین معنایش فرهیختن انسان میباشد.[۱۰]
لغویان تربیت را بیشتر با ریشهی (ربَّ، یَربُّ) تعریف کردهاند؛ به عنوان مثال راغب اصفهانی تربیت را، ایجاد کردن حالتی پس از حالت دیگر در چیزی تا به حد نهایی و تام کمال خود برسد.[۱۱]
بیضاوی در تفسیر سورهی حمد، تربیت را به کمال رساندن و ارزنده ساختن اندک اندک هر چیزی دانسته است.[۱۲] برخی دیگر از اهل لغت، رب و تربیت را از یک ریشه دانستهاند و معتقدند معنای اساسی رب، همان تربیت است.[۱۳]
((ربّ)) به معنای مالک ،خالق، صاحب، مدبّر، مربّی، قیّم، سرور و منعّم است و نیز اصلاح کنندهی هر چیزی را ((ربّ)) گویند.[۱۴] بنابراین ((ربّ)) به معنای مالک و مدبّر و تربیت کننده است.
راغب اصفهانی مینویسد: ((ربّ)) در اصل به معنای تربیت و پرورش است؛ یعنی ایجاد کردن حالتی پس از حالت دیگر در چیزی تا به حد نهایی و تام و کمال خود برسد.[۱۵]
آنچه در تربیت روی میدهد همین مفهوم است و البته نقش ایجادی در تربیت از آن ((ربُّ العالمین)) است و جز او همه نقش اعدادی دارند. بنابراین، تربیت ایجاد مقتضیات و رفع موانع یعنی اعداد است تا استعدادهای انسان از قوه به فعل در آید و شکوفا شود؛ و چون در تربیت اسلامی مقصد و مقصود کمال مطلق است، می توانیم تربیت را چنین تعریف کنیم:
تربیت عبارت است از ایجاد مقتضیات و رفع موانع برای آن که استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود.
انسان موجودی است با استعدادهای شگفت و گرانقدر، چنانکه از رسول خدا (ص) روایت شده است: ((الناسُ معادنٌ کَمعادنِ الذَّهبِ وَالفضَّه)).[۱۶] ( مردم چون معادن طلاونقره هستند). با این تعبیر باید آنچه را که مانع شکوفایی استعدادهای انسان است رفع کرد و زمینههای مساعد را فراهم ساخت تا استعدادهای انسان به فعلیت برسد و انسان متصف به صفات و کمالات الهی شود؛ و این تحول با اهتمام و کوشش خود انسان میسر میشود. در اسلام تربیت به معنای رشد و نمو و پرورش دادن است، [۱۷] هدایت کردن به طریق حق و کمال و صراط مستقیم، [۱۸] رساندن فرد به بلوغ و ادراک عقلی و حد تشخیص و تمییز حق از باطل، [۱۹] تزکیهی نفس و پیراستن آن از آلودگیها و آراستن به فضائل و ملحق شدن به آداب اسلامی [۲۰] و همچنین تربیت به معنای ادب کردن به آداب اسلامی است.
کورنو استاد دانشگاه و اقتصاد دان فرانسوی معتقد است : تربیت عبارت از به فعل در آوردن حالاتی است که در وجود آدمی به حالت قوه وجود دارد و اگر تربیت در میان نباشد، هرگز نمیتواند از قوه به فعل درآید.[۲۱]
((پرورش عبارت است از جریانی منظم و مستمر که هدف آن کمک به رشد جسمانی، شناختی، روانی، اخلاقی، اجتماعی یا به طور کلی رشد شخصیت پرورش یابندگان در جهت کسب هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنها است)) .[۲۲]
تربیت را میتوان رشد طبیعی و تدریجی و هماهنگ همهی نیروها و استعدادهای آدمی دانست.[۲۳]
تربیت ارایهی نوعی زندگی است که با ساخت شخصیت انسان مطابقت داشته و بر ارزشهای معنوی وی مبتنی است.[۲۴]
شهید مطهری تربیت را عبارت از: ((به فعلیت درآوردن استعدادهای درونی می داند)) .[۲۵] تربیت عبارت است از پرورش کودک در تمام نواحی وجودی وی.[۲۶] همهی جنبهها و تمام نواحی وجود شامل ابعاد جسمانی، عاطفی، اجتماعی، عقلانی و معنوی شخصیت فرد میشود. تربیت عبارت است از اداره و هدایت جریان ارتقائی و رشد بشر به منظور جهت دادنش به سوی کمال بی نهایت.[۲۷]
تربیت عبارت است از فراهم کردن زمینهها و عوامل برای به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعدادهای انسان در جهت مطلوب.[۲۸]
واتسون روان شناس آمریکایی میگوید: تربیت قادر نیست چنانکه اتومبیل می سازد به میل خود، هر نمونهی انسانی که خواسته باشد از قالب بیرون آورد. تربیت تنها در طی رشد طفل به گسترش قوای او مدد می کند.[۲۹]
اسلام برای تعلیم و تربیت ارزش و اهمیت خاصی قائل است، طوری که هرجا از ارسال پیامبران سخن به میان آمده برنامهی اصلی آنان را تعلیم، تربیت و تزکیه بیان کرده است.
“لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُواْ عَلَیهِْمْ ءَایَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِن کاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِین” آل عمران/۱۶۴ “به یقین، خدا بر مؤمنان منت نهاد [که] پیامبرى از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، قطعاً پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند”.”هُوَ الَّذِى بَعَثَ فىِ الْأُمِّیِّنَ رَسُولًا مِّنهُْمْ یَتْلُواْ عَلَیهِْمْ ءَایَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الحِْکْمَهَ وَ إِن کاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍمُّبِین”جمعه/۲؛ “اوست آن کس که در میان بىسوادان فرستادهاى از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد، و [آنان] قطعاً پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند”.
خداوند متعال برای انسانها مقرر فرموده است که با اختیار خود و با پیروی از دستورات پیامبران و برنامههای آسمانی و همچنین با کوشش و تلاش پیگیر کسب تعلیم و تربیت کند تا به مقام شایستهی انسانی برسند؛ زیرا سرکشی غرایز حیوانی و ظلمات جهل و خواهشهای نفسانی را جز با تربیت صحیح و الهی نمیتوان مهار کرد.
امیر مؤمنان علی(ع) میفرمایند:
((یَا أَسْرَى الرَّغْبَهِ اقْصُرُوا [أَقْصِرُوا] فَإِنَّ الْمُعَرِّجَ عَلَى الدُّنْیَا لَا یَرُوعُهُ مِنْهَا إِلَّا صَرِیفُ أَنْیَابِ الْحِدْثَانِ أَیُّهَا النَّاسُ تَوَلَّوْا عَنْ أَنْفُسِکُمْ تَأْدِیبَهَا وَ اعْدِلُوا بِهَا عَنْ ضِرَایَهِ [ضَرَاوَهِ] عَادَاتِهَا ))[۳۰] ؛ (ای کسانی که اسیر هوای نفس هستید توقّف کنید؛ چرا که دلباخته ی دنیا را هیچ چیزی جز صدای دندانهای گرفتاریها نمی ترساند، ای مردم برای اصلاح نفس خویش ، خود اقدام کنید وان را از این که جرأت کند و به عادت های زشت آلوده شود به راه صلاح بر گردانید).
و همچنین در بارهی رهبران و پیشوایان میفرمایند: پیش از رهبری باید به تعلیم و تربیت خویش همت گمارند.
“مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَعَلَیْهِ أَنْ یَبْدَأَ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم”[۳۱]؛( هرکس خود را پیشوای مردم نمود باید قبل ازآموختن به دیگران به تعلیم نفس خویش بپردازد و قبل از تأدیب زبانش به ادب کردن باطنش اقدام نماید و تعلیم کننده ینفس خویش و ادب کنندهی آن جهت تکریم و احترام سزاوارتر است ؛ چون تعلیم دهندهی مردم و ادب کنندهی آنهاست).
مقدمهی تربیت، تعلیم است و هر تربیتی از راه تعلیم حاصل می شود و علم از دیدگاه آیات و روایات اهمیت شایانی دارد. قرآن کریم میفرماید:
“قُلْ هَلْ یَسْتَوِى الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُون” زمر/۹ ؛ “بگو: «آیا کسانى که مىدانند و کسانى که نمىدانند یکسانند؟”و نیز میفرماید: “قُلْ هَلْ یَسْتَوِى الْأَعْمَى وَ الْبَصِیرُ أَ فَلَا تَتَفَکَّرُون”؛انعام/۵۰ “بگو: «آیا نابینا و بینا یکسان است؟آیا تفکّر نمىکنید؟”.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیهی اول مینویسد: ((مراد به حسب انطباق آیه بر مورد آن، علم به خدا و عدم آن است)).[۳۲]
در اصول کافی از امام باقر (ع) نقل شده است که دربارهی این آیه فرمودهاند: (( ما دانایانیم و دشمنان ما نادانند و شیعیان ما اولوالالباب و صاحبان خردند))[۳۳].
منظور امام باقر (ع) از این که میفرمایند دشمنان ما نادانند این نیست که آنان هیچ نمیدانند و از هیچ علمی آگاهی ندارند، زیرا بسیاری از دشمنان اهل بیت (ع) چه در زمان حیات ائمه (ع) وچه در زمان حاضر از علوم مختلفی آگاهی داشته و دارند؛ بلکه مقصود ایشان همان معرفت به خدا و علم توحید و خداشناسی میباشد و صاحبان عقل (شیعیان) بر اثر تربیت دینی و مذهبی این مطلب را به خوبی درک میکنند.
با توجه به تفسیر آیهی اول و حدیث منقول از امام باقر (ع) دربارهی این آیه، اهمیت و ارزش و ضرورت پرورش دینی بیش از پیش آشکار میگردد. همان تربیتی که باعث قرار گرفتن آدمی در خط معصومین (ع) شده و او را به مسیر تقرب خداوند هدایت و رهبری مینماید و به مقام قرب الهی و لقاء الله میرساند و او را از دشمنان واقعی معصومین (ع) و خدا جدا مینماید.
خداوند در سورهی انعام میفرماید: “قُلْ هَلْ یَسْتَوِى الْأَعْمَى وَ الْبَصِیرُ أَ فَلَا تَتَفَکَّرُون”؛انعام/۵۰ ؛ آیا کسی که به معرفت الهی بیناست با کسی که در کوری و ظلمت و جهل به سر میبرد یکسان است؟
علمی که بصیرت و بینایی میآورد، علم و معرفت به خداست و آنچه نادانی و کوری به دنبال دارد، جهل به توحید و خداشناسی است. تفکّر در این مسائل شخص را هدایت میکند و به او میفهماند که کور باید از بینا و جاهل از عالم پیروی کند تا از چاه ظلمت و گمراهی نجات یابد.
حال چگونه انسان میتواند به معرفت الهی بینا شود و به دانایی دست پیدا کند و به هدایت دیگران بپردازد و از علوم و فنون و هنرهای مختلف برای معرفت حقیقی بهره جوید؟ آیا جز تربیت دینی راهی برای رسیدن به قرب الهی وجود دارد؟ و آن هم در یک نظام آموزشی و منسجم، مثل نظام آموزشی کشور ایران که در آن تمامی دانشآموزان و کودکان معصوم دارای فطرتی حقیقتجو و خدا طلب هستند، از آن بهرهمندگردند.
با توجه به آیات شریفهی مذکور و دیگر آیات مشابه موجود در قرآن کریم مشخص میشود که مراد از علم درآیات مذکور، خداشناسی و معارف الهی است که این مهم نیز در سایهی تربیت دینی امکانپذیر میگردد؛ حال باید دید چرا قرآن کریم به علم اهمیت میدهد؟
مهمترین مواردی که اولیاء و مربیان در دعوت کودک به خوبیها و جلوگیری از مفاسد اخلاقی میتوانند از آن استفاده نمایند، ایمان به خدا، نبوت و معاد میباشد. پیامبران نیز غالباً از این روش استفاده میکردند. یعنی ابتدا انسانها را به سوی ایمان به خدا و نبوت و معاد دعوت مینمودند و با ذکر براهین، ایمان آنان را تقویت میکردند، آنگاه از طریق ایمان، آنان را به انجام کارهای نیک و آراستن به مکارم اخلاقی و اجتناب از کارهای زشت و رذایل اخلاقی دعوت مینمودند. البته چنین شیوهای از نهاد آدمی سرچشمه میگیرد و مقرون به توفیق است. زیرا خداشناسی و توجه به مبدأ کائنات و علت العلل جهان هستی از فطریات عقل انسانی میباشد.
یکی دیگر از خواستههای عقلی انسانها، ایمان به معاد و زندگی پس از مرگ است که زندگی این جهان را هدفدار میسازد و آرامشبخش و امیدوارکنندهی دل آدمی است و از سوی دیگر برای تأمین آسایش و سعادت دنیوی و اخروی خود نیاز به یک برنامهی کامل، دقیق و جامع الاطراف دارد که روشن کنندهی ضرورت نبوت و ارسال پیامبران است.
پایه و اساس دین مبین اسلام، ایمان به سه اصل خداشناسی، معاد و نبوت است. که این سه اصل از اصول عقاید مسلمانان میباشد و حائز اهمیت فراوانی است؛ چون اولاً؛ خود همین عقیده و ایمان از علوم حقیقی است و موجب پرورش و تکامل نفس میباشد و ایمان از اعمال و حرکات باطنی نفس میباشد. ثانیاً؛ ایمان زیر بنا و منشأ صدور همهی اعمال نیک و عبادتها و احسانها و اخلاق حسنه است که در نفس اثر میگذارد و آن را پرورش و تکمیل میکند. ثالثاً؛ ایمان علاوه بر ثمرات اخروی، در همین جهان نیز موجب آرامش خاطر خواهد بود. بنابراین انسان مؤمن خدا را مالک هستی میداند و به علم و قدرت و لطف او ایمان دارد و میداند که فیوضاتش را از بندگان دریغ نمیدارد و به او اعتماد و توکل دارد. پس پرورش ایمان و استفاده از آن یکی از شیوههای مهم تربیت دینی است که اولیاء و مربّیان میتوانند از آن بهره گیرند.[۳۴]
[۱] ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، نسقه و علّق علیه و وضع فهارسه علی شیری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۸ ق، ج۵، ص۱۲۶٫
[۲] ((وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْیم ََوَأُمَّهُ ءَایَه ًو َءَاوَیْنَاهُمَا إِلىَ رَبْوَهٍ ذَات ِقَرَارٍ وَ مَعِین)) مؤمنون/۵۰ ؛ “و پسر مریم و مادرش را نشانهاى گردانیدیم و آن دو را در سرزمین بلندى که جاى زیست و [داراى] آب زلال بود، جای دادیم”.
[۳] راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق و ضبط محمد سید گیلانی، دارالمعرفه، بیروت، ص۱۸۷٫
[۴] همان.
[۵] ربّی الولد:غذّاه و جعله بربو، الیسوعی، لوییس معلوف، بیروت، المطبعه الکاتولیک، المطبعه الخامسه، ۱۹۲۷م، ص۲۴۷٫
[۶] جوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح: تاج اللغه وصحاح العربیه، بیروت، چاپ احمد عبدالغفورغفار،۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۲۵؛ ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرّم، لسان العرب، ج۵، ص۱۲۶٫
[۷] راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، پیشین.
[۸] المصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۶۰ش ، ج۴، ص۳۵٫
[۹] همان، ج۴،ص۳۵، به نقل ازابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، نسقه و علّق علیه علی شیری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
[۱۰] المصطفوی، حسن، پیشین، ج۴، ص۲۱٫
[۱۱] همان.
[۱۲] رفیعی، بهروز، آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم تربیت و مبانی آن، انتشارات سمت، تهران،۱۳۸۱، چاپ اول، ج۳، ص۸۹، به نقل از انوار التنزیل واسرار التأویل، بیضاوی، قاضی ناصر الدین، ج۱، ص۱۰٫
[۱۳] همان.
[۱۴] ابن فارس، ابوالحسین، معجم مقاییس اللغه، به تحقیق و ضبط عبدالسلام محمد هارون، الطبعه الثانیه، شرکه المکتبه و مطبعه الحلبی، مصر، ۱۳۸۹ ق، ج۲، صص۳۸۱-۳۸۲٫
[۱۵] ((الرّبُ فی الاصلِ التربیهِ وهو: انشاءُ الشیءِِ حالاً فحالاً الی حدِّ التمامِ))، راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، پیشین، ص۱۸۴٫
[۱۶] محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، الطبعه الاولی، مرکز النشر، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۴۰٫
[۱۷] جن/۱و۱۰، بقره/۲۵۶، کهف/ ۱۰٫
[۱۸] همان.
[۱۹] همان.
[۲۰] همان.
[۲۱] دیس، موریس، مراحل تربیت، ترجمهی علی محمد کاردان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ هفتم، ۱۳۶۸ش، ص۱۶٫
[۲۲] سیف، علی اکبر، روان شناسی پرورشی، تهران، انتشارات آگاه، چاپ نهم، ۱۳۷۲ش، ص۱۲٫
[۲۳] صدیق، عیسی، تاریخ فرهنگ اروپا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ پنجم، ۱۳۵۱ش، ص۱۹۴٫
[۲۴] شاتوژان و دیگران، مربیان بزرگ، ترجمهی غلامحسین شکوهی ، تهران، انتشارات دانشگاه، ۱۳۵۵ش، ص۳۵۸٫
[۲۵] مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۷۵ش، ص۳۳٫
[۲۶] حجتی، محمد باقر، اسلام و تعلیم و تربیت ، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوازدهم، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۳۶٫
[۲۷] قائمی، علی، زمینهی تربیت، تهران، انتشارات امیری،۱۳۶۲ش، ص۵٫
[۲۸] شکوهی یکتا، محسن، تعلیم و تربیت اسلامی (مبانی و روش ها) ، تهران، انتشارات ایران،۱۳۷۰ش، ص۴۰٫
[۲۹] همان، ص۴۰٫
[۳۰] ترجمه نهج البلاغه فیض الاسلام ، قصار ۳۵۱، ص۱۲۵۴۰٫
[۳۱] همان، قصار ۷۰، ص۱۱۷۲٫
[۳۲] طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمهی سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۸۵٫
[۳۳] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، به تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ق، ج۲، ص۲۶۰٫
[۳۴] امینی، ابراهیم، اسلام و تعلیم و تربیت، تهران، انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۹ ش، ج ۲، ص ۳۷٫
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر