598 views
پیشینه تحقیق تعاریف و مفاهیم و دیدگاه ها و مدل های اعتماد به رهبر و رهبری خدمتگزار دارای ۶۱ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
مقدمه ۴
بخش اول: اعتماد ۴
۲-۱)اعتماد ۴
۲-۱-۱) تعاریف و مفاهیم اعتماد به رهبر ۴
۲-۱-۲) سیر تاریخی مطالعات اعتماد ۷
۲-۱-۳) دیدگاهها و مدلهای اعتماد به رهبر ۸
۲-۱-۴) انواع اعتماد به رهبر ۱۴
۲-۱-۵) روشهای توسعه اعتماد به رهبر ۱۵
بخش دوم:رهبری خدمتگزار ۱۹
۲-۲) رهبری خدمتگزار ۱۹
۲-۲-۱) تعاریف و مفاهیم رهبری خدمتگزار ۱۹
۲-۲-۲) سیر تاریخی مطالعات رهبری خدمتگزار ۲۴
۲-۲-۳) اهمیت رهبری خدمتگزار ۲۵
۲-۲-۴) ویژگیها و ابعاد رهبری خدمتگزار ۲۷
۲-۲-۵) مدل رهبری خدمتگزار لاوب ۳۵
۲-۲-۶) کاربردهای رهبری خدمتگزار ۳۷
بخش سوم:پیشینه مطالعاتی ۳۹
۳-۲) پیشینه مطالعاتی در خارج از کشور ۴۱
منابع ۴۶
خالصی، نادر و همکاران، ۱۳۹۱، رابطهی رهبری خدمتگزار و درگیری شغلی کارکنان بیمارستانهای آموزشی و درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کردستان، مدیریت سلامت، دوره ۱۵، شماره ۴۷، صص ۳۲-۲۳٫
فرهنگی، علی اکبر و همکاران، ۱۳۹۰، بررسی تطبیقی امکان به کارگیری رهبری خدمتگزار در نظام بانکی از منظر مدیران و کارکنان، پژوهشهای مدیریت در ایران، شماره ۳، دوره ۱۵، صص ۱۸۹-۱۶۹٫
اسماعیلتبار، فاطمه، ۱۳۹۰، رابطه رهبری خدمتگزار و کیفیت زندگی کاری در سازمان تامین اجتماعی استان گیلان، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور رشت.
بودلایی، حسن و همکاران، ۱۳۹۰، یادگیری و اعتماد سازمانی، حلقه های میانجی بین توانمندسازی روانشناختی و تعهد سازمانی، فرایند مدیریت و توسعه، شماره ۷۵، صص ۹۳-۶۷
شفیعپورمطلق، فرهاد و همکاران، ۱۳۹، تحقیقی با عنوان ارزیابی مدل عدالت سازمانی با تکیه بر اعتماد به رهبر برای آموزش و پرورش، رهیافتی نو در مدیریت آموزشی، دوره ۲، شماره ۴، صص ۲۰-۱
شیرزادی، علی و همکاران، ۱۳۹۱، تأثیر اعتماد سازمانی بر بروز رفتارهای شهروندی سازمانی(مورد مطالعه: شرکت گاز استان خراسان شمالی)، پژوهش نامه مدیریت تحول، دوره ۴، شماره ۷، صص ۱۵۴-۱۳۳
فرهنگ، ابولقاسم و همکاران، ۱۳۸۹، بررسی ساختار عاملی اعتماد سازمانی و رابطه مولفههای آن با یادگیری سازمانی، فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی، شماره ۵۵ ،صص ۱۳۰-۱۱۱
فرهنگ، ابوالقاسم و همکاران، ۱۳۹۰، بررسی رابطه ساده و چندگانه یادگیری سازمانی و اعتماداجتماعی در سازمان با توسعه کارکنان دانشگاههای دولتی پزشکی و غیرپزشکی جنوب شرق کشور، جامعه شناسی کاربردی، دوره ۲۲، شماره ۱، صص ۱۸۲-۱۵۹
اشجع، آرزو و همکاران، ۱۳۸۸، رابطه ابعاد عدالت سازمانی با اعتماد به سازمان و سرپرست در کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان ، دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، دوره ۱۱، شماره ۳۹، صص ۱۲
حسینپور، داود و آهوپای، مریم، ۱۳۹۲، تاثیرسبک رهبری خدمت گزار و سرمایه فکری بر کارآفرینی سازمانی، فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات مدیریت، شماره ۷۰، دوره ۲۳، صص ۱۴۹-۱۳۵٫
حسینزاده علی، شعبانی کلاته، علی، ۱۳۹۰، اعتماد سازمانی: مفاهیم ، دیدگاهها و پیامدها، تدبیر، شماره ۲۲۸، صص ۵۱-۴۶
خرازی، کمال، ۱۳۹۲، رهبری خدمتگزار و ویژگیهای آن، تهران: نشر دانش، چاپ اول.
دامغانیان، حسین، ۱۳۹۰، عوامل موثر بر رهبری خدمتگزار (مطالعه موردی کمیته امداد استان گیلان)، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور رشت.
دانایی فرد، حسن و همکاران،۱۳۸۸، ارتقاء اعتماد درون سازمانی در بخش دولتی: بررسی نقش شایستگی مدیریتی مدیران، مجله پژوهشهای مدیریت، شماره ۴ ،صص ۹۰-۵۹
سعادت، اسفندیار، ۱۳۸۶، مدیریت منابع انسانی، تهران، انتشارات سمت
مقیمی، محمد، ۱۳۸۴، سازمان و مدیریت پژوهش، تهران، انتشارات ترمه
مطالعه ادبیات سازمانی نشان میدهد که اعتماد یک عامل حیاتی و ضروری برای موفقیت فردی و سازمانی میباشد. بالا بودن اعتماد درون سازمانی، ضعف در سایر منابع لازم برای ارتقا بهرهوری را تا حدی جبران میکند. بررسیها نشان میدهد که اعتماد، اثرات درون فردی و بین فردی ایجاد کرده و روابط درون و برون سازمان را تحت تاثیر قرار میدهد (Eid & Olsen, 2011). از این رو بیان میشود که بالا بودن اعتماد به ویژه اعتماد به رهبر مساوی با بهبود رضایت شغلی، تعهد سازمانی، فضای اطمینان بین کارکنان، افزایش همکاری و همفکری، عدالت سازمانی و دیگر عواملی است که موجب بهرهوری سازمانی میشود. برای موفقیت سازمانی، انجام تغییرات مداوم نقشها و تکنولوژیها و همچنین طراحی مشاغل و مسئولیتها، اعتماد ضروری است (Wickramasinghe & Ruvini, 2012). از سوی دیگر اکثر نظریهپردازان مدیریت و سازمان، قرن بیست و یکم را قرن رهبری برای سازمان میدانند. رهبری به دلیل نقشی که در اثربخشی فردی و گروهی ایفا میکند، عنوان بسیار مشهوری در رفتار سازمانی است. محققان رفتار سازمانی ثابت کردهاند که رهبران میتوانند عامل تمایز در سازمان باشند (خالصی و همکاران،۱۳۹۱). یکی از مدلهای نوین، رهبری خدمتگزار است (اسماعیل تبار، ۱۳۹۰: ۶۳). اسپیرز، گرین لیف را فردی میداند که از بین تئوریسینهای جدید سازمانی، مفهوم رهبری خدمتگزار را پایه گذاری کرده است. بر اساس نظر گرین لیف، رهبر، نخست باید به دنبال رفع نیازهای دیگران باشد. گرین لیف و تعداد قابل توجهی از دیگر نویسندگان، رهبری خدمتگزار را یک نظریهی معتبر و مدرن در رهبری سازمانی میدانند. پترسن به عنوان نتیجهای از بررسی های خود بیان میکند سازمانهایی که با رهبران خادم اداره میشوند، به موفقیتهای سازمانی قابل توجهی دست خواهند یافت (فرهنگی و همکاران،۱۳۹۰).
اعتماد یکی از بارزترین نشانههای رهبری است. هنگامی که پیروان به رهبرانشان اعتماد کنند، علاقه دارند که در مقابل اعمال و رفتار رهبر فقط فرمانبردار باشند (شفیعپور مطلق و همکاران، ۱۳۹۰). جیسکز، استینکمپ، و کومار[۱] (۱۹۸۸)، در زمینه یابی شان از مقالات اعتماد، پیشینه را در حال رونق یافتن توصیف کردند اما دریافتند که اعتماد به طور واحدی تعریف نشده است و پدیده لغزنده ای به نظر میرسد. اعتماد، تصمیم به اطمینان به دیگری است با این انتظار که او بر اساس یک توافق مشترک، عمل خواهد کرد. در هر سطحی از اعتماد، یک میزان معیار از ریسک به عنوان این که دیگری ممکن است بر اساس توافق عمل نکند، وجود دارد. هوسمر[۲] (۱۹۹۵)، بیان می کند اعتماد، اطمینان یک فرد، گروه یا مؤسسه بر یک وظیفهی داوطلبانه پذیرفته شده برای فرد، گروه یا مؤسسه دیگر، برای شناسایی و حمایت از حقوق و منافع همهی کسانی است که در یک تلاش مشترک یا تبادل اقتصادی، درگیر شدهاند، است، اکثر محققان روی تعریف اعتماد به عنوان حالتی شامل اطمینان داشتن به انتظار مثبت در مورد انگیزههای دیگران در موقعیتهایی که ریسک در پی دارد، توافق دارند. مؤسسات، برای به دست آوردن مزایای اجتماعی و اقتصادی که با روابط بر مبنای اعتماد مرتبطند، سطوح بالای ریسک را میپذیرند (اشجع و همکاران،۱۳۸۸).
بسیاری از محققان معتقدند اعتماد به طور کلی اطمینان و خوش بینی نسبت به وقوع حوادث، یا اطمینان داشتن به دیگران بدون وجود دلایل اجباری است (Smith & Birney,2011). در حقیقت اعتماد، باور ما بهاین امر است که دیگران همان کاری را انجام می دهند که ما از آن ها انتظار داریم، بدون اینکه آن ها تحت نظارت باشند (شیرازی و همکاران، ۱۳۹۱). اعتماد به معنی اعتقاداتی است که افراد در مورد رفتار آینده گروه مقابل دارند. هرچه گروه الف، اعتقاد بیشتری داشته باشد که گروه ب در روابط به تعهداتش عملمی کند (که این امر نشان دهنده حسن نیت و صلاحیت گروه ب است)، گروه الف به گروه ب، اعتماد بیشتری خواهد کرد (Lee,2014).
اعتماد انتظار مثبت از فردی است که از طریق کلمات، اقدامات یا تصمیمات، فرصت طلبانه اقدام نکند و در شرایط مختلف بتوان به او متکی بود. اعتماد بر مبنای اطلاعات و شناخت ایجاد میشود. اعتماد در طول زمان و گاهی به ندرت شکل میگیرد. این حس در بعضی از شرایط که به مشکلی بر میخورد، به شدت آسیبپذیر است. فردی که به فردی دیگر اعتماد میکند، مسئولیت چنین اقدامی را پذیرفته است و در هر ارتباط توأم با اعتماد، این تمایل به خطرپذیری و مسئولیتپذیری وجود داردChan, 2014) &Mak ).
رابینسون[۳] (۱۹۹۶) اعتماد را به عنوان انتظارات، فرضیات و یا عقاید یک فرد در رابطه با احتمال اینکه اعمال آتی طرفهای مقابل، مفید، مطلوب و فاقد منابع و فرصت طلبی باشد، تعریف میکند (Shockley- Zalabak et al, 2012).
شاو[۴] اعتماد را، اعتقاد به این موضوع تعریف میکند که برای دستیابی به انتظاراتمان، به دیگران وابسته هستیم. به اعتقاد چارلتون، رهبران به کارکنان اعتماد میکنند، برای اینکه کاری را انجام دهند که نیاز دارند انجام شود. رهبران به شباهت در گفتار و کردار نیاز دارند (بودلایی و همکاران،۱۳۹۰).
هم چنین در ادبیات روانشناسی اجتماعی، واژه اعتماد از دو زیرسازه مفهوم سازی شده است؛ اعتماد به عنوان یک حالت ذهنی در برابر اعتماد به عنوان یک رفتار. با این همه، علی رغم این مفهوم سازی، اکثر محققین روابط بازاریابی، اعتماد را به عنوان یک حالت ذهنی در نظر میگیرند تا یک رفتار(Jeabeom & Swinder, 2010).
اعتماد در سازمان زمانی به وجود میآید که کارکنان احساس اطمینان کنند که نتایج تلاشهایشان برایشان مؤثر است و اهداف فرد و سازمان در یک راستا قرار گیرند. زمینه های متعددی برای مطالعه متغیر اعتماد وجود دارد. محققانی بر این عقیده هستندکه اعتماد سازمانی کلید انجام وظایف سازمانی به نحو مطلوب است و اثربخشی و موفقیت خط مشیهای منابع انسانی و اقدامات مربوط به آن، وابسته به اعتماد به مدیران سازمان است؛ برخی دیگر معتقدند اعتماد کلید اصلی برای توسعه روابط بین فردی است و در سازمان اگر سطح اعتماد پایین باشد کارکنان جریان اطلاعات را در سازمان منحرف می کنند و ارتباطات باز و صادقانه از بین می رود و تصمیمات سازمان کیفیت لازم را ندارد (افخمی روحانی،۱۳۹۱).
در حالی که اعتماد میان فردی، بین اعضای سازمانی وجود دارد، اعتماد سازمانی بیانگر اعتماد بین اعضای سازمان و خود سازمان است. این نوع اعتماد از طریق تعامل میان همکاران، سرپرستان و رهبری سازمان به وجود آمده است و پرورش مییابد (بودلایی و همکاران،۱۳۹۰).
از دیدگاه ساشکین [۵] (۱۹۹۰) اعتماد به رهبران عبارت است از “سطح اطمینانی که کارکنان در قبال رهبران سازمان احساس میکنند و میزان اعتقاد کارکنان به آنچه مدیران به آنها میگویند”(Chughtai & Buckley,2013). اعتماد به رهبر همان اعتماد شخصی است یعنی، اعتمادی که زیردستان به مدیرانشان دارند تا علاقه آنان را بی طرفانه در نظر بگیرد (فرهنگ و همکاران، ۱۳۹۰).
رهبران از طریق رفتار خود به ایجاد و حفظ اعتماد میپردازند. به نظر میرسد اعتماد در درجه نخست، توسط رفتار خوش و حمایت گرایانه رهبر به وجود میآید. درستی رفتار و تناسب میان ارزشهای اعتقادی و ارزشهایی که به صورت قانون درآمده، برای ایجاد اعتماد در کارکنان نسبت به رهبران بسیار حیاتی است (Flaherty & Pappas, 2014).
شیوههای ارتباطی رهبران بر اعتماد پیروان نسبت به آنان تاثیر می گذارد. به عنوان مثال، ارتباط مکرر، هم قبل و هم بعد از تحت مالکیت شرکت دیگر درآمدن و ارائه اطلاعات مفید به کارکنان پیرامون شرکتی که تحت مالکیت شرکتی دیگر درآمده، اعتماد کارکنان نسبت به مدیریت جدید را افزایش میدهد (Nikandrou et al, 2012). از دیدگاه تبادل اجتماعی، تبادلات مکرر، اعتماد میان رهبران و پیروان را بنیان میگذارد(احمدی و همکاران،۱۳۹۲).
سه ویژگی برای پرورش اعتماد به خصوص اعتماد به رهبر ضروری است: توانایی، خیرخواهی و انسجام. شخصی که اعتماد میکند، سعی میکند در مورد اعتماد رهبر، بر اساس خصوصیات شخص مانند صداقت، امانتداری، قابلیت اعتماد، احترام و بیطرفی نتیجه گیری کند و این نتیجه گیری بر نگرش و رفتار او تأثیر واحد خواهد داشت (Wong & Cummings, 2013).
توجه به مفهوم اعتماد از دهه ۱۹۸۰ تا دهه ۱۹۹۵ بیشتر شد. این واژه از دیدگاههای متفاوتی، در طی چندین دهه، مطالعه شدهاست (پناهی، ۱۳۹۰).
در مطالعات مدیریت و سازمان، خصوصاً مقاله زند (۱۹۷۲) اعتماد یک پدیده ی تدریجی و خود- تقویتی است. او یک مدل تقویت مارپیچی را از پویاییهای اعتماد ارائه میکند. یک جریان مهم در ادبیات سازمانی راجع به اعتماد، به تئوری سازمان و حاکمیت اقتصاد مربوط است. جریان دیگر راجع به تحقیقات در مورد اعتماد به جنبههای اجتماعی- روانشناختی روابط تجاری و اقدامات مدیریتی اشاره میکند. از زمان فوکس[۶] (۱۹۷۴) محققان بی شماری شکلگیری و توسعه اعتماد درون سازمانها را بررسی کردهاند. برای مثال، به مساعدتهای مایر[۷] و همکارانش (۱۹۹۵) مک آلیستر[۸] (۱۹۹۵) کرید و مایلز[۹] (۱۹۹۶) و لویکی و بانکر[۱۰] (۱۹۹۶) می توان اشاره کرد. در سالهای اخیر همچنین محققان به دنبال تفکیک اعتماد درون سازمانی از اعتماد بین سازمانها بودهاند و مقالاتی را در این زمینه تدوین کردهاند. درمورد اثر اعتماد بر پیامدهای نگرشی و رفتاری در سازمانها نیز تحقیقاتی انجام و مشخص شده است که اعتماد به عنوان یک پیش بینی کننده برای پیامدهایی همچون رفتار شهروندی سازمانی، تعهد سازمانی، رضایت شغلی و عملکرد شغلی است. همچنین مشخص شده است که اعتماد سازمانی عامل اساسی در ایجاد روابط کاری مشارکتی در بین اعضای سازمانی است و اعتماد به رهبر از مهمترین انواع اعتماد در سازمان است که به عملکرد سازمان کمک میکند. (حسینزاده و شعبانی کلاته، ۱۳۹۰).
درون نظریهی هزینهی اقتصادی تبادل، اعتماد به عنوان جانشینی برای ساز و کارهای پرهزینهی کنترل و هماهنگی، دیده میشود. نظریهی سرمایه اجتماعی استدلال میکند که اعتماد یک روان کننده رابطه است که منجر به مزایای بیشتر انتقال دانش، یادگیری مشترک، و تقسیم ریسکها و هزینههای مرتبط با بررسی و مورد استفاده قرار دادن فرصتها، میشود. هریک از این نظریهها تا حدی مزایای متفاوت جمع آوری شده در مورد اعتماد به روابط بین سازمانی را توضیح می دهد. محققان در مورد فرایندهایی که اعتماد از طریق آنها شکل میگیرد و فرایندهایی که اعتماد از طریق آنها بر پیامدهای محیط کاری، و ماهیت خود سازه تأثیر میگذارد، توضیحاتی ارائه دادهاند. برای نشان دادن این تنوع نظری، میان دو دیدگاه نظری از لحاظ کیفی متفاوت از اعتماد به رهبر، تمایز قائل میشوند.
دیدگاه اول بر ماهیت رابطه رهبر- پیرو (یا دقیقتر بر این که پیرو ماهیت رابطه را چگونه درک میکند)، تمرکز دارد. برای نمونه، برخی محققان اعتماد به رهبر را به عنوان عملگر بر اساس یک فرایند تبادل اجتماعی، توضیح میدهند. پیروان رابطه با رهبرانشان را ورای قرارداد اقتصادی معیار میبینند که گروهها بر مبنای اعتماد، حس نیت و ادراک تعلق متقابل اجرا میکنند. تبادل حاکی از یک رابطه با کیفیت بالا است، و مسائل و مراقبت و توجه در رابطه، محوری هستند. این دیدگاه با عنوان دیدگاه مبتنی بر رابطه توصیف میشود.
دیدگاه دوم بر ادراک ویژگی رهبر و این که چگونه بر حس یک پیرو از آسیب پذیری در یک رابطه سلسله مراتبی تأثیر می گذارد، تمرکز دارد. بر اساس این دیدگاه، موضوعات مرتبط با اعتماد در مورد ویژگی یک رهبر مهم اند، زیرا ممکن است رهبر برای تصمیم گیی هایی که تأثیر حیاتی روی یک پیرو و توانایی پیرو برای کسب اهدافش (مثل ارتقاها، پرداخت، تخصیص کارها و اخراجها) داشته باشد، مختار باشد. این دیدگاه بیان میکند که پیروان تلاش میکنند در مورد ویژگیهای رهبر مثل یکپارچگی، انصاف، و توانایی استنباطهایی بسازند و این که این استنباطها پیامدهایی برای رفتار و نگرشهای کاری دارد. به این دیدگاه به عنوان دیدگاه مبتنی بر ویژگی اشاره میگردد (اشجع و همکاران،۱۳۸۸).
مدل الونن[۱۱] و همکاران: الونن و همکارانش(۲۰۰۸) اعتماد سازمانی را به دو بعد اعتماد بین شخصی (ارتباطی) و غیر شخصی تفکیک کردند. اعتماد شخصی میتواند به دو بعد شکسته شود: اعتماد افقی که به اعتماد بین کارکنان مربوط میشود و اعتماد عمودی که به اعتماد بین کارکنان و مدیرانشان بر میگردد. این اعتمادها بر اساس صلاحیت، خیرخواهی و یا اعتبار هستند. در این تحقیق، نوع غیر شخصی اعتماد سازمانی، اعتماد نهادی نام گرفته است . اعتماد غیرشخصی در حوزههای سازمانی، بسیار کم مورد مطالعه قرار گرفته است. اعتماد نهادی میتواند به اعتماد اعضا به استراتژی و چشم انداز سازمان، شایستگی تجاری و فناوری آن، ساختارها و فرایندهای منصفانه و سیاست های منابع انسانی سازمان اشاره کند (Ellonen,2013).
مدل مایر[۱۲] و همکاران: مایر و همکارانش (۱۹۹۵) سه مؤلفه اعتبار، صلاحیت و خیرخواهی را به عنوان ابعاد اصلی اعتماد به رهبر مطرح میکنند:
اعتبار: به معنی اعتقاد به این میباشد که رهبر آنچه را که قول انجام آن را داده است، انجام خواهد داد و بی تناقض عمل خواهد کرد.
صلاحیت: صلاحیت به قابلیتهای رهبر برمیگردد که بر اساس آن میتوانند وظایف خود را انجام دهند (بر اساس مهارتها و دانش).
خیرخواهی: خیرخواهی به معنی انگیزههای مهربانانه و میزان محبت رهبر نسبت به گروه مقابل و توجه صادقانه به رفاه دیگران است (Dietz & Hartog,2010).
مدل مارتینز [۱۳] : مارتینز اعتماد را به دو بخش جنبههای شخصی و جنبههای مدیریتی تقسیم نمود.
جنبه های شخصی شامل پنج ویژگی بزرگ است Chan, 2014) &Mak ):
وظیفه شناسی: شامل رفتارهایی مانند کار سازماندهی شده و سخت که قابل اطمینان، قابل اعتماد و مسئولیت پذیر باشد. نقطه مقابل آن بیدقتی و عدم مسئولیت پذیری است.
خوشایندی: شامل رفتارهایی مانند دوست داشتن، با نزاکت و مؤدب بودن و ماهیت خوب، مشارکتی، بخشیدن و عفو کردن و عاطفه و احساس خوب داشتن است .نقطه مقابل آن سرد و خشن و غیرمنصفانه بودن است.
ثبات انسانی: شامل فقدان هیجان، افسردگی، عصبانیت، نگرانی، و عدم اطمینان است. نقطه مقابل آن اعمال عصبی خواهد بود.
گشودگی تجربیات: شامل خلاقیت، نوآوری، مصمم بودن و هوشیاری است.
برونگرایی: شامل خوش مشربی، شور و اشتیاق، پر حرف و فعال بودن است. نقطه مقابل آن درونگرایی، ساکت و کمرو و خجالتی است.
[۱] Jisks, Steenkamp & Kumar
[۲] Hoosmer
[۳] Robinson
[۴] Shaow
[۵] Sashkin
[۶] Foks
[۷] Mayer
[۸] Mc Alister
[۹] Kereed & Myels
[۱۰] Laviki & Banker
[۱۱] Alonen
[۱۲] Mayer
[۱۳] Martins
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر