پیشینه تحقیق توسعه منطقه ی آزاد و توسعه منطقهای دارای ۵۴ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۱-۲ توسعه ۴
مقدمه ۴
۱-۱-۲ مفاهیم توسعه ۸
۲-۱-۲ ابعاد توسعه ۱۱
۳-۱-۲ شاخصهای توسعه ۱۴
۴-۱-۲ نهادگرایی و توسعه ۱۸
۵-۲-۱ توسعه و جهانی شدن ۲۲
۲-۲ منطقه آزاد ۲۸
۱-۲-۲ تاریخچه و شکلگیری مناطق آزاد ۲۸
۲-۲-۲ دیدگاههای نظری ایجاد مناطق آزاد ۳۵
۳-۲-۲ تجربیات بینالمللی و دیدگاههای سازمانهای جهانی ایجاد مناطق آزاد ۳۷
۴-۲-۲ ویژگیهای مناطق آزاد ۴۲
۵-۲-۲ آثار ایجاد مناطق آزاد ۴۳
۶-۲-۲ هدفها، خط مشیها و پارامترهای مهم در توسعه مناطق آزاد ۴۵
۷-۲-۲ مراحل توسعه مناطق آزاد ۴۶
۳-۲ برنامهریزی توسعه منطقهای ۴۷
۱-۳-۲ تئوری هسته و پیرامون ۴۸
منابع ۵۲
لفت ویچ, آ. (۱۳۸۲). دموکراسی و توسعه. (ا. علیقلیان, & ا. خاکباز, مترجم) تهران: طرح نو.
لفت ویچ, آ. (۱۳۸۵). دولت های توسعه گرا. (ج. افشارکهن, مترجم) تهران: مرندیز.
لطیفی, غ. (۱۳۸۹). مبانی برنامه ریزی و سیاست اجتماعی. تهران: جهاد دانشگاهی واحد علامه طباطبایی.
لطیفی, غ., و امین آقایی, م. (۱۳۸۵). جایگاه مناطق آزاد در برنامه ریزی منطقه ای. فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی , شماره ۳۶٫
ریتزر, ج. (۱۳۸۴). نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر. (م. ثلاثی, مترجم) تهران: انتشارات علمی.
زاکس, و. (۱۳۷۷). نگاهی نو به مفاهیم توسعه. (ف. فرهی, و و. بزرگی, مترجم) تهران: نشر مرکز.آزادارمکی, ت. (۱۳۸۶). جامعه شناسی توسعه. تهران: نشر علم.
هیگینز, ب., و ساویه, د. (۱۳۸۸). نظریه های توسعه منطقه ای. (ف. بزازان, مترجم) تهران: نشر نی.
هیلهورست, ژ. (۱۳۷۰). برنامه ریزی منطقه ای، برداشت سیستمی. (غ. شیرازیان, م. صدیقی, و س. ا. حسینی, مترجم) تهران: سازمان برنامه و بودجه، مرکز مدارک اقتصادی و اجتماعی.
وبسایت سازمان منطقه آزاد تجاری صنعتی ارس. (بدون تاریخ). موقعیت جغرافیایی منطقه آزاد ارس و شهرستان جلفا. بازیابی در ۱۰ ۹, ۱۳۹۰، از سازمان منطقه آزاد تجاری صنعتی ارس: http://www.arasfz.ir/
ولیقلیزاده, ع. (۱۳۸۸). بررسی جایگاه و مزیت¬های اقتصادی ایران برای کشورهای CIS و … منطقه آزاد تجاری- صنعتی ارس.
ولیقلیزاده, ع. (۱۳۸۹). منطقه آزاد ارس از نگاه واقعیتهای ژئوپلیتیکی- ژئواکونومیکی منطقه. بازیابی در ۱۳۹۰، از شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی: http://www.freezones.ir/
هانت, د. (۱۳۷۶). نظریه های اقتصاد و توسعه تحلیلی از الگوهای رقیب. (غ. آزاد ارمکی, مترجم) تهران: نشر نی.
ین, ر. ک. (۱۳۷۶). تحقیق موردی. (ع. پارسائیان, & س. اعرابی, Trans.) تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی.
مقاله در سه بخش مفاهیم توسعه، منطقهی آزاد و توسعه منطقهای مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
توسعه یکی از موضوعات اصلی علوم انسانی است که به علت ماهیت میان رشتهای آن، با بسیاری از علوم انسانی، اجتماعی و اقتصادی در ارتباط است. علیرغم اینکه توسعه در دهههای گذشته، بسیار مورد توجه بوده و تعاریف و مفاهیم آن مورد بازیابی قرار گرفته اما همچنان از عدم شفافیت معنایی و مصداقی برخوردار است و در این مورد «وفاق مفهومی و تجربی وجود ندارد. عدم توافق در تعریف توسعه ریشه در نگاههای بخشی و غربگرایانهی مسلط بر جریان اندیشهای توسعه دارد.» (آزادارمکی, ۱۳۸۶) لفت ویچ نیز معتقد است: «معنای توسعه، دور از توافق است زیرا مفهوم مزبور ماهیتاً چالش برانگیز است.» (لفت ویچ, دولت های توسعه گرا, ۱۳۸۵)
«ری کیلی و فیل مارفلیت معتقدند ایدهی توسعه در قرن نوزدهم وجود داشته است، ولی طرح آن به پس از جنگ جهانی دوم باز میگردد. در سال ۱۹۴۹ ترومن رئیس جمهور امریکا این مسأله را طرح کرد که کشورهای عقب مانده باید راه غرب را طی کنند تا به توسعه برسند.» (لطیفی, مبانی برنامه ریزی و سیاست اجتماعی, ۱۳۸۹) توسعه از نیمهی دوم قرن بیستم و پس از شرایط خاص جهان پس از جنگ جهانی دوم به طور وسیع وارد ادبیات حوزههای مختلف شد. به ویژه در بدو امر در حوزهی اقتصاد سیاسی و بعدها مورد بحث و توجه جامعهشناسان، عالمان علوم سیاسی، برنامه ریزان و مدیران قرار گرفت.
برخلاف اختلاف بر سر مفاهیم و تعاریف توسعه، تقریباً همگی در مورد آغازگران بحث در مورد توسعه متفقالقول هستند. این آغازگران متفکران غربی بودند که اکثر آنها مدافع نظام سرمایهداریاند. «شیوهی بررسی، ارزیابی و جهتگیری اکثر مدافعان توسعه از نظرگاه سرمایهداری بر اساس وضعیت فکری و اجتماعی کشورهای غربی بوده و طبعاً کمتر به مسایل و نیازهای جهان سوم توجه کردهاند.» (آزادارمکی, ۱۳۸۶, ص. ۷) لذا با توجه به خاستگاه نخستین متفکران توسعه، تعاریف و رویکردهای آن نیز بیشتر جنبهی اقتصادی پیدا کرد و نوع نگاهها به سمتی پیش رفت که جوامع غربی را پیشرفته و دیگر جوامع را عقب مانده تلقی نمود و راه پیشرفت جوامع شرقی را در تقلید در حوزههای عمرانی و اقتصادی دانست.
در مقابل نگاه متفکران توسعه مدافع نظام سرمایهداری، به تدریج نگاهی کمونیستی یا شبه سرمایهداری به وجود آمد. در این نگاه، هدف از توسعه تلاش برای کاهش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی بر اساس برنامهریزی بود ولی جریان کلی حاکم بر توسعه را هنوز دیدگاههای مربوط به توسعه و در جهت توسعهی سرمایهداری شکل داده است.
با این حال نگاه سومی نیز توسط روشنفکران جهان سوم به وجود آمد. با تجربهی توسعه تا دههی ۱۹۷۰ و افزایش نابرابری اقتصادی و اجتماعی درون نظام سرمایهداری و وابستگی بیشتر جهان غیر سرمایهداری، عدهای از روشنفکران جهان سوم به نقد مشروعیت توسعه به معنای سرمایهداری پرداخته و به طرح پایان گفتمان توسعه اشاره کردهاند، زیرا جریان توسعه به جای یکپارچه کردن همهی لایه های اجتماعی با یکدیگر و ساختن یک نظام باثباتتر، که پیوسته لایههای بیشتری از جوامع را در برگیرد، فقر و حاشیهای شدن مردم و مناطق جهان را تشدید کرده و بر وخامت آن افزوده است. سرمایهداری منجر به پیدایش فزایندهی الگوهای نابرابر توزیع درآمد بین جوامع مختلف در مقیاس جهانی، و در درون جوامع مناطق پیرامون خود شده است. (امین, ۱۳۸۲, ص. ۲۹۶)
حتی نگاه دوقطبی حاکم در اوایل پیدایش نظریههای توسعه موجب نقد گولدنر شد: «نظریههای متداول در مورد پیشرفت انسانی (و توسعه) در آسیا به رغم تفاوتی که دارند در یک چیز مشترک هستند: همهی این نظریهها در قالب مدلهای دوگانه نگر توسعه بیان شدهاند. با دوگانگیهایی چون شمال (جهان اول) یا جنوب (جهان سوم)، سرمایهداری یا ماقبل سرمایهداری، سنتی یا متجدد و یا– مشهورتر از همه- بخش رسمی یا بخش غیر رسمی، شکوه و پیچیدگی روابط انسانی به دو بخش تقلیل یافته و بنابراین تجارب مشابه در هر بخش به کلیهی مواضع تعمیم داده میشود. مدلهای دوگانه نگر (دوآلیستی) به رغم همهی واکنشهای انتقادی، و تفاوتهای زیاد بین جوامع بر اساس معرفهای متعدد، هنوز به گونهی تعجبآوری در تحلیلها دوام آوردهاند. (داگلاس, ۱۳۸۱, ص. ۱۸)
بعدها نظریات دیگری نیز در حوزهی توسعه به وجود آمدند که بیشتر تأثیر گرفته از رویکردهای پیشین بودند.
برخی متأثر از نظریههای مارکسیستی هستند که اغلب به نظریههای نوسازی معروف شدند. این نظریهها بیشتر بر نقش عناصر اجتماعی و روانی در کنار عناصر اقتصادی و فنی تاکید میکنند. نوسازی به معنای تغییر وضعیت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و انسانی جامعه برای دستیابی به هدف کلی یعنی «بهبود و پیشرفت» جامعهی انسانی است. با این نگاه توسعه به معنای فرایند انتقال جامعه از مرحلهی سنتی به مدرن معنی شده است. باور به بهبود و پیشرفت جامعه ریشه در نگاه تکاملی حاکم بر قرن ۱۹ داشت و بر طبق این دیدگاه طبقه بندی جوامع یکی از اصلیترین موضوعات متفکران توسعه میباشد.
کوزر نیز به این اصل و عقاید اسپنسر اشاره دارد. اصل طبقهبندی جوامع به لحاظ تاریخی (سنتی و جدید، توسعه نیافته و توسعه یافته، سنتی، نظامی، نیمه نظامی، صنعتی و …) محور گفتمان طرفداران توسعه است. بعضی دیگر نظریههای وابستگی میباشند که درصدد توضیح بیشتر مفهوم توسعه و عناصر مربوط به آن در رابطهی بین جهان سرمایهداری یا جهان عقب مانده بر آمدهاند.
دیگری نظریههای نظام جهانی هستند که بیشتر توسط ایمانوئل والرستاین مطرح شده و در پی توضیح بیشتر مفهوم توسعه در چارچوب اقتصادی، سیاسی و نظامی در سطح جهانی با وجود سه نوع جامعهی مرکزی، نیمه حاشیهای و حاشیهای میباشند. «این نظریات در چندین اصل مشترک میباشند:
۱- بر تحولات و تغییرات اقتصادی تاکید بیشتری دارند.
۲- هدف اصلی جامعه را سرمایه داری میدانند.
۳- توسعه طی چند مرحله محقق میشود.
۴- در فرآیند صنعتی شدن، نوسازی یا توسعه محقق میشود.» (آزادارمکی, ۱۳۸۶, ص. ۹)
لفت ویچ غالب برداشتها را از مفهوم توسعه در قبل از جنگ جهانی اول درون رهیافتهای زیر جای داده است:
توسعه به مثابه پیشرفت تاریخی، توسعه به مثابه استخراج منابع طبیعی، توسعه به مثابه تدارک برنامهریزی شده پیشرفتهای اقتصادی و (گاه) اجتماعی و سیاسی، توسعه به مثابه یک وضعیت، توسعه به مثابه یک فرایند، توسعه به مثابه رشد اقتصادی، توسعه به مثابه دگرگونی ساختاری، توسعه به مثابه نوسازی، مارکسیسم و توسعه به مثابه جهش در نیروهای مولد. (لفت ویچ, دولت های توسعه گرا, ۱۳۸۵, ص. ۳۹)
از دید لفت ویچ بعد از جنگ و به ویژه از دهه ۷۰ به بعد معانی توسعه از مفهوم صرف رشد اقتصادی یا پیشرفت فاصله گرفت. از دهه ۱۹۷۰ روشن شد که رشد و دگرگونی ساختاری در کشور های در حال توسعه (حداقل در کشورهایی که توسعه در آنها در حال تحقق بود) تأثیری بر تئوریهای معطوف به توسعه نخواهد داشت. (لفت ویچ, دولت های توسعه گرا, ۱۳۸۵, ص. ۷۸) به این صورت توسعه در معناهای دیگری تعریف و تقسیم بندی شد:
توسعه به مثابه پاسخگویی به نیاز های اساسی انسان، توسعه به مثابه آزادی گزینش و افزایش حیطه انتخاب، توسعه به مثابه آزادی، توسعه پایدار (تقسیمبندی از دید لفت ویچ)
توسعه دارای مفاهیم متعددی است. «از یک طرف توسعه معادل با رشد، تکامل و تغییر قرار داده شده است. از طرف دیگر، توسعه به معنای فرآیند داشتهی انسانی، رشد اقتصادی، بسیج سیاسی، امری مطلوب و ارزشی به کار برده شده است. (آزادارمکی, ۱۳۸۶, ص. ۲)
«توسعه، باور بنیادی دنیای مدرن است. در توسعه، تمامی پیشرفتهای مدرن در علم، فناوری، دموکراسی، ارزشها، اخلاق و سازمان اجتماعی با طرح بشردوستانه ایجاد دنیایی به مراتب بهتر در میآمیزند. توسعه در مفهوم قوی خود، به معنای استفاده از منابع جامعه جهت بهبود شرایط زندگی فقیرترین افراد است و در معنای ضعیف خود، به معنای سهم بیشتر از همه چیز برای تمامی افراد در چهارچوب بیشترین سهم برای عدهی انگشت شمار.» (پیت & هارت ویک, ۱۳۸۴, ص. ۱۵)
به برخی از مفاهیم توسعه در زیر اشاره میشود:
۱- توسعه امری فرآیندی است:
«… به طور معمول، توسعه به معنای فرآیندی است که طی آن قابلیتها یا تواناییهای بالقوهی یک شی، یا موجود زنده تحقق یافته و آن شی یا موجود زنده به حالت طبیعی و کامل خود درمی آید… توسعه یا تکامل وقتی با شکست روبرو میشود که گیاه یا حیوان مربوطه از به پایان رساندن برنامهی تکوینی خود وامانده یا به جای آن برنامهی دیگری را دنبال میکند.» (زاکس, ۱۳۷۷, ص. ۱۶-۱۷) در این نگاه توسعه تأثیر گرفته از علوم زیستی و طبیعی به حوزهی اجتماعی و فرهنگی تغییر مکان داده است. این تغییر حدود یک سده به طول انجامیده است. «انتقال این استعارهی زیست شناختی به حوزهی علوم اجتماعی در ربع آخر قرن هجدهم رخ داد.» (زاکس, ۱۳۷۷, ص. ۱۷)
۲- توسعه به معنای امری مطلوب و کامل:
این مفهوم از توسعه بین سالهای ۱۷۵۹(وولف) و ۱۸۵۹(داروین) مطرح شد. در این مدت، دانشمندان دو واژهی توسعه و تکامل را به جای یکدیگر به کار بردند. (زاکس, ۱۳۷۷, ص. ۱۷)
۳- توسعه به معنی رشد اقتصادی:
این مفهوم به عنوان اولین تعبیر نسبتاً روشن و مرتبط از طرف اقتصاددانان از نیمهی دوم قرن بیستم مطرح شد. آنها با ارزیابی کمی در مورد وضعیت کشورهای غربی از شاخص «رشد درآمد سرانه» استفاده کرده و به بیان میزان رشدیافتگی جوامع پرداختند. با وجود اینکه طراحان اولیهی توسعه که آن را به رشد اقتصادی تقلیل دادند تأثیر منفی بیشتری بر این مفهوم گذاشتند، ولی داوری در مورد جوامع را کمیتر و قابل حصول تر کردند. اشکال اصلی که در بررسی آنها وجود داشت این بود که توسعه را صرفاً به معنای رشد درآمد سرانه در مناطق اقتصادی کم توسعه یافته ملاحظه کردند. این هدفی بود که لوییس در سال ۱۹۴۴ ترویج کرد و منشور ملل متحد نیز در سال ۱۹۴۷ تلویحاً به آن اشاره مینمود؛ و بعد از او افرادی چون روستو نیز با توجه به رشد درآمد سرانه به بیان مکانیزم توسعه یافتگی پرداختند. (آزادارمکی, ۱۳۸۶, ص. ۵)
«این گفتهی لوییس در سال ۱۹۵۵ که ابتدا باید اشاره نمود که مسألهی ما رشد است و نه توزیع، نشانگر تاکید اندیشمندان جریان اصلی یا متعارف بر رشد اقتصادی است، یعنی چیزی که حوزهی مطالعاتی توسعه را فراگرفته بود. پل باران… در سال ۱۹۵۷ که دربارهی اقتصاد سیاسی رشد مینوشت، رشد یا توسعه را افزایش تولید سرانهی کالاهای مادی تعریف نمود.» (زاکس, ۱۳۷۷, ص. ۲۳)
۴- توسعه به معنای بسیج سیاسی:
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر