841 views
پیشینه تحقیق خودکشی و رویکردهای خودکشی ، شخصیت و نظریه های روانشناسی شخصیت دارای ۸۹ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۱- سرشت و منش ۴
۱-۱- شخصیت ۴
۱-۲- خصوصیات افراد با شخصیت سالم ۸
۱-۳- عوامل بوجود آورنده شخصیت: ۹
۱-۴- دیدگاههای قدیمیدر حوزه شخصیت: ۱۱
۱-۵- نظریههای روانشناسی شخصیت: ۱۵
۱-۶- ساختار زیستی در سیستم های مغزی رفتاری : ۱۹
۱-۷- ابعاد سرشت عبارتند از: ۲۱
۱-۸- ابعاد منش عبارتند از: ۲۳
۲- خودکشی ۲۴
۲-۱- تعاریف خودکشی ۲۵
۲-۲- رویکردهای خودکشی ۲۶
۲-۳- علت شناسی خودکشی ۳۲
۲-۴- انواع خودکشی ۳۴
۲-۵- عوامل مرتبط با خودکشی ۳۸
۳- پیشینه تحقیقاتی در خصوص شخصیت و خودکشی ۴۴
۴- جمع بندی و نتیجهگیری ۶۷
منابع ۶۸
کاویانی،حسین،۱۳۸۴، اعتباریابی و هنجارسنجی پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر TCI در جمعیت ایرانی ، مجله دانشگده پزشکی ، دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال ۶۳، شماره۲، صفحات ۹۸-۸۹ .
کاویانی، حسین، هنجارسنجی پرسشنامه سرشت و منش (TCI)در طبقات سنی-جمسی:یافتههای تکمیلی، مجله دانشکده پزشکی،دانشگاه علوم پزشکی تهران، دور۶۷ ، شماره ۴، تیر۱۳۸۸، صفحات ۲۶۶-۲۶۲٫
کاویانی، حسین؛ رحیمی، پریسا، ۱۳۸۱، مسئله گشایی در بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی، مجله اندیشه و رفتار، سال هفتم، شماره ۴، بهار ۱۳۸۱٫
کاویانی،حسین، ۱۳۸۱، مسئله گشایی در بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی ، مجله اندیشه و رفتار، شماره ۴، بهار ۱۳۸۱ .
انیسی ، جعفر؛ فتحی آشتیانی، علی؛ سلطانی نژاد، عبدا…؛ امیری، ماندانا ،۱۳۸۵، بررسی شیوع افکار خودکشی و عوامل مرتبط با آن در میان سربازان،مجله طب نظامی، سال ۸، شماره ۲، صفحات ۱۱۸-۱۱۳ .
متینی صدر، محمدرضا؛ کرمی نیا، رضا؛ گلزاری، محمود؛ و همکاران، ۱۳۸۸، عوامل موثر در انسجام گروهی و ارتباط آنها با پرخاشگری و افکار خودکشی در سربازان وظیفه، مجله طب نظامی، دروه ۱۱، شماره ۴، صفحات ۲۴۲-۲۳۷، زمستان ۱۳۸۸٫
محسنی، منوچهر،۱۳۶۶، انحرافات اجتماعی. تهران: انتشارات مروی.
محمد خانی، پروانه ، ۱۳۸۳، همه گیر شناسی افکار خودکشی و اقدام به خودکشی در دختران مناطق پر خطر ایران، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی ، سال چهارم ، شماره ۱۴٫
بیان زاده ، سید اکبر ،۱۳۸۳، بررسی اثربخشی درمان شناختی – رفتاری ، مذهبی فرهنگی در بهبود مبتلایان به اختلال وسواسی – جبری، مجله دانشگاه علوم پزشکی ایران، سال یازدهم ، شماره ۴۴ .
بیرامی، منصور؛ اقبالی، علی؛ قلیزاده؛ حسین، ۱۳۹۱، تعامل عامل های شخصیتی با علایم افسردگی ، ناامیدی و افکار خودکشی در بین دانشجویان، مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز ، دوره ۳۴ ، شماره ۱ ، صفحات ۳۴-۲۸٫
به نظر اتکنسیون[۱] و هیلگارد[۲] (۲۰۰۱) شخصیت عبارت است از الگوهای معینی از شیوههای تفکر که نحوه سازگاری شخص را به محیط تعیین میکند.
در فرهنگ توصیفی علوم تربیت، شخصیت اینگونه تعریف شده است: مجموعه صفاتی که با ثبات نسبی در یک فرد وجود دارد و به دیگران اجازه میدهد تا بتواند رفتار او را از دیگران متمایز سازد (فراهانی و همکاران، ۱۳۸۳).شخصیت، مجموعهای از جنبههای بدنی، عادات، تمایلات، حالات، افکار و رفتارهایی است که در فرد به صورت خصوصیات و صفاتی نسبتا پایدار در آمده است و به صورت یک کل واحد عمل میکند (حسینی، ۱۳۸۷).
پروین (۲۰۰۱) ضمن برشماری چند فرض مشخص درباره ماهیت شخصیت، شخصیت را آن دسته از ویژگیهای فرد یا افرادی میداند که الگوهای ثابت رفتاری آنها را نشان میدهد.این فرضها عبارت است از:
ارگانیسم انسان خصوصیاتی متفاوت از سایرگونهها دارد و این تفاوتها در مطالعه شخصیت، اهمیت خاصی دارد.
رفتار انسانی پیچیده است و درک شخصیت انسان ایجاب میکند که به این پیجیدگیهای رفتاری توجه شود.
رفتار همیشه آن نیست که به نظر میآید و بین یک رفتار و علل آن رابطه ثانی وجود ندارد.
همیشه از عواملی که رفتار ما را تعیین میکنند، آگاه نیستیم و یا آنها را تحت کنترل نداریم (به نقل از روبینز[۳] و همکاران، ۲۰۰۲).
شخصیت عبارت است از مجموعه ویژگیهای جسمانی، روانی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز میکند (کریمی، ۱۳۸۵).
شخصیت افراد منحصر به فرد است، اما شخصیت افراد مختلف دارای وجوه اشتراک نیز هست.همچنین شخصیت فرد بالغ نسبتاً ثابت باقی میماند اما دو عامل رشد و تجربه میتوانند آن را تغییر دهند (حسینی،۱۳۸۷).
شخصیت هر فرد کل خصایص بدنی، ذهنی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی اعم از موروثی و اکتسابی هستند که او را بهطور آشکار از دیگران مشخص میکند. شخصیت ایستا نیست بلکه پویا یا پیوسته در حال تغییر است. وقتی از شخصیت فرد سخن میگوییم بهیکتا و بینظیر بودن او توجه داریم، زیرا دو فرد هم شخصیت نمیتوان یافت. در واقع، شخصیت فرد همان است که او با ضمیر((من)) یا کلمه ((خود)) از آن تعبیر میکند و منظور از شناخت شخصیت فرد، شناخت ترکیب و سازمان رفتار او به صورت تمامی و کلیت است (فراهانی، ۱۳۸۳).
شخصیت در اصطلاح عامه معانی متعدد دارد. یکی از آن معنی هیبت است. از این رو کسی که میتواند نظر و اراده خود را به گروهی از افراد تحمیل کند، آدمی با شخصیت به شمار میرود. معنی رایج دیگر شخصیت، هر نوع صفت اخلاقی برجستهای است (مانند شجاعت اخلاقی، قوت اراده، مناعت طبع، و ….) که سبب امتیاز فرد میگردد تا آنجا که او را بهخصوص به آن صفت میشناسند و به خاطر آن صفت میستایند. واژه شخصیت در اصطلاح، بلندی مقام را هم میرساند، چنآنچه گفته میشود ((شخصیتهای علمی))، ((شخصیتهای مملکتی)). کلمات ((اخلاقی)) و ((حقوقی)) که بر شخصیت اضافه میشوند معانی تازهای به آن میدهند. اما شخصیت از نظر فلسفی بیشتر به جوهر مجردی اطلاق میشود که مستقل از بدن و حاکم بر آن پنداشته شده است و معمولاً با واژههای ((روان))، ((نفس))، ((روح)) و نظایر آن تعبیر میشود. اما تعریف شلدون[۴] که تعریفی کلی، جامع و مانع به نظر میرسد این است: شخصیت سازمان پویای (زنده) جنبههای ادراکی، انفعالی، ارادی و بدنی (شکل بدن و اعمال حیاتی بدن) فرد است (سیاسی، ۱۳۸۱).
هریک از ما به نوعی روانشناس شخصیت هستیم یعنی معمولا در مورد دیگران حدسهایی میزنیم، از اصطلاحاتی برای توصیف و تفکیک آنها استفاده میکنیم و قوانینی برای درک و پیشنبینی رفتارهایشان داریم. اگر چه این اصول و برداشتها را به ندرت برداشت میکنیم، ولی در تفکر ما رسوخ میکند و بر رفتارمان اثر میگذارند. در برخورد با افراد آنها را با اصطلاحات مربوط به شخصیت توصیف میکنیم و براساس ارزیابی از شخصیت آنها، به این قضاوت زودرس مینشینیم که آنها را دوست داریم یا نه. تعامل با دیگران تا حدی تحت تاثیر انتظاری است که از آنها داریم، این انتظار از برداشت از شخصیت آنها به وجود میآید. این امر هم در تصمیمات کوچکی که میگیریم و هم در تصمیمات عمدهتر زندگی که در ارتباط با دیگران مصداق پیدا میکند. با این وصف به ندرت چهارچوب مورد استفاده را ابراز میکنیم و آن را برای بررسی جدی تر برملا میسازیم. در جریان زندگی روزانه از نظریههای خود در مورد شخصیت استفاده میکنیم ولی آنها را به بوتهی آزمایش نمیگذاریم (گروسی،۱۳۸۰).
عوامل ایجاد کنندهی شخصیت دو دستهاند. عوامل وراثتی که به وجود آورندهی ویژگیهای جسمی هستند، عوامل محیطی که زمینهساز رشد و توسعهی جنبههای وراثتی و ایجاد کنندهی بسیاری از خصوصیات اکتسابی شخصیت میباشند.
سنگ بنای اولیه شخصیت از هنگامی گذاشته میشود که یک اسپرم ماتوزوئید (سلول جنسی نر) با یک اوول (سلول جنسی ماده) ترکیب میشود و سلول تخم را به وجود میآورد. هر سلول تخم حاوی ۲۳ کرموزم از پدر است که این کرموزمها از طریق ژنهایی که روی آنها قرار دارند ناقل صفات ارثی مختلف والدین به فرزندان هستند. از این ۲۳ جفت کرموزوم، تنها جفت آخر تعیین کنندهی جنسیت است. این جفت آخر در مردان به صورت XY و در زنان به صورت XX خوانده میشود. بدین ترتیب نخستین تمایز شخصیت که جنسیت در مرد و زن است با ترکیب خاص کرموزمی مشخص میشود (کریمی، ۱۳۸۵).
ژنها که در واقع انتقال دهندهی صفات هستند، بسیار با ثباتاند تنها جهش و تغییرات حاد محیطی قادرند در ژنها تغییر ایجاد کنند.
دستگاه عصبی انسان از طریق تکانههای عصبی اداره کنندهی فعالیتهای انسان هستند و میتوانند در تفاوت میان شخصیتها مؤثر باشند. پاولوف[۵] فیزیولوژیست مشهور روسی تفاوتهای فیزیولوژیست را بر حسب فرایندهای برانگیختگی و بازداری توجیه کرده است. به عقیده او اگر برانگیختگی و بازداری هر دو متحرک و پرنوسان باشند، شخصیت حاصله، مزاج دموی خواهد بود، اگر هر دو فرآیند متعادل و راکد باشد، شخصیتی که به وجود میآید مزاج صفراوی خواهد بود، اما در مورد نظر پاولوف در مورد شخصیتهای انسانی جای بحث و تردید است. نقش هورمونهای گوناگون در تعیین و شکل دهی شخصیت به سایر حائز اهمیت است. این هورمونها که ترشحات غدد درون ریز هستند، کنترل رشد جسمی و حتی خلق و خوی ایشان را به عهده دارند و بسیاری از رفتارهای افراد و دچار شدن به بیماریهای روانی و جسمی تحت تاثیر همین هورمونها میباشند (کریمی، ۱۳۸۵).
میتواند و میخواهد مناسب سن خود مسئولیتهایی را به عهده بگیرد.
از تجربههای موفقش لذت میبرد.
علاقمند است مسئولیتهای نقشهای خود را در زندگی بپذیرد.
به مسائل و مشکلاتی که مستلزم حل هستند میتازد.
از برطرف کردن موانع خوشبختی لذت میبرد.
با حداقل نگرانی، تعارض و اندرزجویی تصمیم میگیرد.
برسر انتخابش میایستد مگر این که متقاعد شود که انتخابش نادرست بوده است.
از پیشرفتهای واقعی بیش از پیشرفتهای خیالی رضایت دارد.
میتواند تفکر را به عنوان دستور کار، به وسیله تعویق انداختن کار یا گریز از کار بهکار ببرد.
به جای توجیه شکستها از آنها یاد میگیرد.
موفقیتهایش را بزرگ جلوه نمیدهد یا آنها را به حوزههای نامربوط شامل نمیکند.
میداند هنگام کارکردن چگونه کار کند و موقع بازی کردن چگونه بازی کند.
میتواند به موقعیتهای زیان آور ((نه)) بگوید.
میتواند به موقعیتهایی که نهایتاً به او کمک میکند ((آری)) بگوید.
میتواند هنگامیکه به حقوقش تجاوز میشود مستقیماً اظهار خشم کند.
میتواند مستقیماً و با میزان و نوع خاص، مهرورزی کند.
میتواند درد و ناکامی هیجانی را در صورت لزومتحمل کند.
میتواند با مشکلات مواجهه شود و با آنها کنار آید.
میتواند انرژی خود را روی هدف مهم متمرکز کند (شعاری نژاد، ۱۳۷۳).
چون شخصیت را میتوان مجموعه ویژگیهای جسمانی، روانی و رفتاری در افراد در نظرگرفت، پس عواملی که بهوجود آورنده این ویژگیها است ساخته وراثت و بخش دیگر آن زاینده عوامل اجتماعی یا محیط است. تعیین اینکه کدام یک از این دو عامل نقش مهمتری در ایجاد شخصیت دارند، کار غیر ممکنی است. اما بدیهی است که شخصیت هر فرد حاصل تعامل و تأثیر متقابل هر دو عامل است. بدین معنی که از یک سو عوامل محیطی در چهار چوب امکانات و محدودیتهای فیزیولوژیکی و ساختار توارثی تأثیر میکنند و از سوی دیگر توانائیهای بالقوه که عمدتاً محصول توارث هستند هنگامی میتوانند شکوفا شوند و از قوه به فعل در آیند که محیط مناسبی برای شکوفا شدن داشته باشند (روبینز[۶]، ۲۰۰۲).
[۱] – Etecsion
[۲] – Hiligard
[۳] – Robins
[۴]– Sheldon
[۵]– paoloof
[۶]-Robins
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر