تحقیق دیدگاه جامعه شناسان درباره مقوله ی بدن

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق دیدگاه جامعه شناسان درباره مقوله ی بدن  دارای ۲۵ صفحه می باشد   فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

۱-۱- مقدمه    ۴
۲-۱- پیشینه    ۴
۲-۱-۱ تحقیقات داخلی    ۴
۲-۱-۲ تحقیقات خارجی    ۵
۲-۲- مباحث نظری    ۶
۲-۲-۱ اروینگ گافمن    ۶
۲-۲-۲ نوربرت الیاس    ۷
۲-۲-۳ پییر بوردیو    ۸
۲-۲-۴ آنتونیگیدنز    ۹
۲-۲-۵ برایانترنر    ۱۱
۲-۲-۶ میشل فوکو    ۱۲
۲-۲-۷ رویکردهای فمینیستی    ۱۳
منابع و مآخذ    ۱۵
فهرست منابع فارسی    ۱۵
فهرست منابع انگلیسی    ۱۷

منابع

گیدنز، آنتونی. (۱۳۸۸). تجدد و تشخص، جامعه و هویت شخصی در عصر جدید. ناصر موفقیان. تهران: نشر نی.

کوزمیکس، هلموت. ۱۳۸۴٫ فرایند متمدن شدن. ترجمه حسین هاشمی. مجله جامعه شناسی ایران. دوره ۶، شماره ۳٫

احمد نیا، شیرین. و امیر هوشنگ مهریار. ۱۳۸۳٫ نگرش و ایده آل­های نوجوانان تهرانی در زمینه همسر گزینی، فرزند آوری و تنظیم خانواده. مجموعه مقالات دومین همایش انجمن جمعیت شناسی ایران، بررسی مسایل جمعیتی ایران با تاکید بر جوانان دانشگاه شیراز.

احمد نیا، شیرین. ۱۳۸۰٫ بلوغ، انگیزه سلامت و رفتارهای بهداشتی نوجوانان و جوانان. نمایه پژوهش. شماره ۱۷٫

احمد نیا، شیرین. ۱۳۸۵٫ جامعه شناسی بدن و بدن زنانه. فصلنامه زنان. ش۵٫

الیاس، نوربرت. ۱۳۷۷٫ تکنیک و تمدن. ترجمه مراد فرهاد پور. فصلنامه ارغنون. شماره . پاییز ۷۷٫ ۷٫ اخلاصی، ابراهیم. و ابولقاسم فاتحی. ۱۳۸۷٫ مدیریت بدن و رابطه آن با پذیرش اجتماعی بدن، مطالعه موردی زنان شهر شیراز. مطالعات راهبردی زنان. شماره ۴۱٫

آدام، فلیپ. و کلودین هرتسیک. ۱۳۷۶٫ جامعه شناسی بیماری و پزشکی. ترجمه لورانس. دنیا کتبی با همکاری مرتضی کتبی. قم: انتشارات باورداران.

آزاد ارمکی، تقی. و حسن چاوشیان. ۱۳۸۱٫ بدن به مثابه رسانه هویت. مجله جامعه شناسی ایران. دوره ۴٫ شماره ۴٫

البرو، مارتین. (۱۳۸۰). مقدمات جامعه شناسی. ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشرنی.

ریتزر، جورج. (۱۳۸۴). نظریه­های جامعه­شناسی در دوران معاصر. مترجم ثلاثی. تهران: انتشارات علمی.

هوروکس، کریس. (۱۳۷۹). فوکو. (قدم اول). ترجمه پیام یزدانجو. تهران: نشر و پژوهش شیرازه.

روزنامه همشهری ۱۴ اسفند ۱۳۸۲، نامه از الهه صفری تحت عنوان هزینه­های اجباری صفحه ۴ ضمیمه بازارچه).

بوردیو، پی­یر. (۱۳۹۰). تمایز، نقد اجتماعی قضاوت­های ذوقی. ترجمه حسن چاوشیان. تهران: نشر ثالث.

بوردیو، پی­یر. ۱۳۸۱٫ کنش­های ورزشی و کنش­های اجتماعی. فصلنامه ارغنون. ترجمه محمد رضا فروزنده. شماره ۲۰٫

۱-۱- مقدمه

توجه به بدن، ظاهر و تناسب به عنوان مقوله­ای تأثیرگذار منجر به مطالعات اجتماعی و فرهنگی بسیاری جهت نظریه پردازی و مطالعات تجربی در دو دهه اخیر شده است. رفتارهای افراطی، نارضایتی نسبت به بدن، علاقمندی در نزدیک بودن به شاخص­های استاندارد، ایده­آل­ها، هنجارهای غربی میل بر تسلط و کنترل بدن، در زنان و جوانان بیشتر دیده می­شود.

در قرن بیستم مخصوصاً در چند دهه اخیر برداشت­های نو به نو شونده از زیبایی سرعت گرفته است. در یک رویکرد کلی، زیبایی امری دنیوی (در برابر مقدس)، نسبی(در برابر مطلق)، جزئی (در برابر کلی) و از همه مهم­تر ظاهری (در برابر باطنی) قلمداد شده و به عنوان مجموعه­ای از مؤلفه­هایی چون: تناسب اندام، آرایش، پوشش و جذابیت تعریف می­شود (سینوت ۱۹۹۰، ۴۰). این رویکرد برجنبه­هایی از زیبایی تأکید دارد که قابل کسب کردن، پروراندن و خلق کردن بوده و براین اساس تأکید از زیبایی طبیعی برداشته می­شود. در حقیقت این تغییر در تلقی از زیبایی همراه با دستاوردهای صنعتی و پزشکی باعث شده است که زیبایی دیگر یک مشخصه­ی طبیعی و زیستی نباشد. و ویژگی اکتسابی پیدا کند(وبستر و دریسکل ۱۹۸۳، ۱۶۲).

در سال­های اخیر بدن انسان به عنوان یک موضوع مهم مورد مطالعه جامعه شناسان معاصر قرار گرفته است. اهمیت بدن نه تنها در تحقیقات تجربی بلکه در تئوری پردازی­های جامعه شناسی آشکار شده است (انگلس و هاوسن ۲۰۰۱، ۲۰۰).

در سطوح ساختاری و ارزشی، فرایندهای چندی را می­توان در اهمیت و جایگاه ارتقاء یافته­ی بدن و بدنی شدن فرهنگ به خصوص با مخاطب قرار دادن جوانان برشمرد، که از آن جمله می­توان به رشد فن­آوری­های سلامت، تغذیه و ورزش، صنعت زیبایی و مد، افزایش علاقه به جوانی، اولویت یافتن مصرف، فردگرایی فزاینده، توجه به تمایز وسبک زندگی، رسانه­ای شدن فرهنگ (به ویژه تأکید بر بدن زیبا و جوان) و اهمیت یافتن فرهنگ عامه پسند اشاره کرد. فرایندهای فوق درتعامل با شرایط تاریخی، اقتصادی، ایدئولوژیک ومکانی خاص جلوه­های متفاوتی می­یابند و به مدد فرایند جهانی شدن و رسانه­ای شدن فرهنگ از اشتراکات زیادی نیز برخوردار گردیده­اند. بدین سان، فرهنگ بدن را باید منظری دانست که به کمک آن می­توان تحولات فرهنگی و روند آن­ها را مورد ارزیابی قرار داد. بدن عرصه­ای برای باز آفرینی فرهنگی و اجتماعی است و روشنگر روابط قدرت و نحوه­ی تأثیرگذاری آن بر تفاوت­ها و نابرابری­های اجتماعی است(ذکایی۱۳۸۷، ۱۷۰).

 ۲-۱- پیشینه

۲-۱-۱ تحقیقات داخلی

اخلاصی و فاتحی در تحقیقی با عنوان “مدیریت بدن و رابطه­ی آن با پذیرش اجتماعی بدن” نشان دادند که توجه زنان در همه وجوه گوناگون شدت یافته است. بر مبنای این پژوهش بین عوامل مصرف رسانه­ای، پذیرش اجتماعی بدن و پایگاه اقتصادی- اجتماعی با مدیریت بدن رابطه­ی معناداری وجود دارد و رابطه­ی متغیرهای دینداری و مدیریت بدن معکوس و معنی دار است (اخلاصی و فاتحی ۱۳۸۷، ۷۹).

احمدنیا نیز در تحقیق خویش نتیجه می­گیرد فشارهای فرهنگی از جمله مهم­ترین عواملی است که در گرایش زنان به تناسب اندام تأثیر می­گذارد و معتقد است تأثیر فشارهای فرهنگی در سطح بین المللی و از طریق رسانه­های جمعی تشدید می­شود به طوری که ارزش­های خاص مرتبط با اشکال و اندازه­های بدن ایده­آل و مطلوب بر رفتارهای افراد تأثیر می­گذارد که نمونه­ی بارز آن اهمیت باریک اندامی در جوامع غربی است که به جامعه ایران نیز سرایت کرده است (احمدنیا ۱۳۸۵، ۶۶).

در تحقیقی به نام پوشش و تمایز بخشی محققین به این نتیجه دست یافتند که زنان مدل پوشاک را عامل مهمی در توجه افراد به بدن خویش می­دانند(فرجی و حمیدی ۱۳۸۴، ۳۳).

در پژوهش دیگری رابطه­ی بین سن، جنس، تحصیلات، سرمایه فرهنگی، دیانت، نگرش سنتی به خانواده با مدیریت بدن نشان داده شده اما متغیرهای ساختاری مانند پایگاه اجتماعی- اقتصادی، سرمایه اقتصادی وشغل رابطه معنا داری نداشته است(آزاد ارمکی و چاوشیان ۱۳۸۱، ۴).

بهزادیان نژاد در تحقیق خود با عنوان “فرهنگ زیبایی با تأکید بر جراحی پلاستیک” مهم­ترین عامل گرایش افراد به جراحی پلاستیک را کسب اعتماد به نفس می­داند (بهزادیان نژاد ۱۳۸۴، ۱۱۷).

پژوهش ابراهیمی و بهنوئی نشان داد که با افزایش سرمایه فرهنگی افراد، نحوه مدیریت ظاهر در میان دختران و پسران افزایش می­یابد. از سوی دیگر، الگوی رایج مدیریت ظاهر در میان جوانان متأثر از نوگرایی و مؤلفه­های مرتبط با دنیای مدرن است(ابراهیمی و بهنوئی ۱۳۸۸، ۱۲).

در تحقیقی به نام” سبک زندگی و مدیریت بدن در شهر شیراز” که از بین نمونه ۵۰۸ نفری زنان ۱۵ تا ۶۴ ساله انجام شد، نتایج پژوهش نشان می­دهد که در سطح تحلیل دو متغیره تمام سبک­های زندگی با مدیریت بر ظاهر و هم چنین تغییر شکل اندام رابطه داشته­اند، اما در تحلیل چند متغیره مشاهده شد که سبک­های مدرن ورزشی- موسیقی سنتی روی هم توانسته­اند مدیریت زنان بر ظاهرشان را ۴۵ درصد تبیین کنند و متغیرهای سبک مشارکتی جدید ورزشی- موسیقی جدید، موسیقی قدیم و درنهایت فراغتی، بر مدیریت تغییر شکل اندام زنان تأثیرگذار است (خواجه نوری، روحانی و هاشمی ۱۳۹۰، ۲۴).

۲-۱-۲ تحقیقات خارجی

محققین غیر ایرانی نیز پژوهش­های متعددی در خصوص جامعه شناسی بدن و مدیریت آن انجام داده­اند از جمله ترنر که معتقد است بدن نقش واسطی بین مصرف و هویت  فرد ایفا می­کند و به مکان اصلی نمایش­ تفاوت­ها تبدیل گردیده است. به عقیده ترنر فرهنگ مصرفی، منابع فرهنگی ونمادین بسیاری را برای مد سازی شخصی در اختیار افراد قرار میدهد که بدن برای آن­ها اهمیت پیدا می­کند(ترنر ۱۹۹۶ وودوارد۱۹۹۷ به نقل از ذکایی ۱۳۸۶، ۱۲۳).

در پژوهشی دیگر با عنوان “زیبایی نماد منزلت” نتایج به دست آمده نشان می­دهد، جذابیت صورت تفاوت­های قابل پیش­بینی را در ارتباط عام و خاص ایجاد می­کند و نیز تأثیرات و جذابیت چهره می­تواند در کلیت با ویژگی­های منزلتی دیگر دچار تغییر و تعدیل گردد (وبستر ۱۹۸۳، ۱۴۶).

بر مبنای تحقیقی از جونز والاس افرادی که به خاطر موانعی چون طبقه اجتماعی، فقر اقتصادی و غیره قادر به تأمین چنین استانداردهایی نیستند، دچار بحران هویتی، عدم کفایت و ضعف اعتماد به نفس می­شوند، فرهنگ مصرفی انسان­ها را تشویق می­کند تا پوست، مخصوصاً پوست زنانه را به گونه­ای تلقی کنند که لازم است همواره به منظور حفاظت در برابر گذر زمان روی آن کار مداوم صورت پذیرد تا به این ترتیب بدن نقش واسطی را بین مصرف و هویت فرد بازی می­کند و به امکان اصلی نمایش تفاوت­ها تبدیل گشته است (ذکایی  ۱۳۸۶، ۱۲۳ به نقل از ترنر ۱۹۹۶).

درتحقیق دیگری که به انجام رسیده است میان زنان و مردانی که ورزش می­کرده­اند، زنان علت فعالیت جسمانی خود را اغلب کنترل وزن و ظاهر فیزیکی گزارش نموده­اند و از نظر آنان فعالیت ورزشی یک فعالیت به قصد دستیابی به زیبایی تلقی می­شد نه یک فعالیت بهداشتی که به منظور ارتقاء بهداشت و سلامت انجام می­شود (چوی ۲۰۰۰، ۳۷۲).

در بررسی انجام شده دیگری با عنوان (پروژه بدن غایب) جراحی پلاستیک، پاسخی به چهره­های بدمنظر تلقی گردیده است. نتایج تحقیق به دست آمده از بررسی مذکور حاکی از آن است که توسل به جراحی­های زیبایی از چندین مرتبه تلاش در به کارگیری رویکردهای گوناگون به منظور از بین بردن تجربیات بدنی مشکل ساز اتفاق افتاده است، بدین معنا که پس از ناامید شدن از برخی اصلاحات مورد نظر در صورت و اندام تصمیم به عمل جراحی زیبایی گرفته­اند.

بسیاری از توصیفات صورت گرفته از سوی مصاحبه شوندگان منعکس کننده­ی مفهوم (قیافه­ی ناجور اجتماعی) می­باشد که در نتیجه­ی بین “خود” و “بدن” فاصله ایجاد می­گردد. مصاحبه شوندگان در بررسی یاد شده بر این باورند که در نتیجه نوع نگاه­های صورت گرفته به آن­ها و قضاوت­های اعمال شده نسبت به آن احساس تألم و ناراحتی نموده­اند. افراد یاد شده احساس ناراحتی موجود در خود را “آگاهی از خود” تلقی نموده­اند. پژوهشگران در نهایت با جمع بندی نظرات مصاحبه شوندگان بیان می­دارند بدنی که دارای ظاهری ناجور است به صورت “دیگری”  تجربه می­شود و هرتلاشی برای از بین بردن ناسازگاری در قیافه را می­توان به عنوان کوششی در راستای اتحاد “بدن” و “خود” تفسیر نمود.

لوینسون و همکارانش نشان دادند که جنسیت و نژاد در تصویر بدن در میان نوجوانان نقشی معنادار دارد، اما آن­ها بر این باورند که ارزیابی والدین نقشی مهم­تر درتصویر بدن در بین فرزندان و به ویژه در میان فرزندان دختر دارد. به گونه­ی کلی، موقعیت اجتماعی و دیگران مهم در زندگی نوجوانان در دیدگاه­ نوجوانان نسبت به خودشان اثری مهم دارند(لوینسون، پاول و استیلمن ۱۹۹۲، ۴۹).

یافته­های گیلمین در مورد ۲۰ زن که عمل جراحی زیبایی داشته­اند نشان داد که عمل جراحی زیبایی نارضایتی بدن را کاهش می­دهد. این مقاله افزون بر این مدعی است که بدن در مدرنیته متعالی در نقطه­ی کانونی هویت در نظر گرفته می­شود(گیملین ۲۰۰۶، ۴۰).

نتایج پژوهش سوامی و همکارانش نشان دهنده­ی تفاوت معناداری بین ایده­آل­های زیبایی ونارضایتی بدنی در بین مناطق گوناگون بودند. سن، شاخص توده­ی بدنی و رسانه­های غربی ایده­آل وزن بدنی را پیش بینی کردند. به گونه­ی کلی، نارضایتی و تمایل برای لاغر شدن در بین مناطقی با پایگاه­های اقتصادی بالا بسیار معمول است که به صورت مسئله در آمده است (سوامی۲۰۱۰، ۷۶).

همچنین “میلر و پوماریگا[۱] ” (۲۰۰۱) اشاره به باورها و نگرش­های فرهنگی به عنوان فاکتورهای کمک کننده کرده­اند که در رشد اختلالات تغذیه­ای اهمیت دارند و لذا، نقش فرهنگ را به عنوان فاکتور رشد اختلالات غذایی بررسی می­کنند. آن­ها معتقدند که ایده­آل نشان دادن نوع بدن لاغر درون جوامع غربی به عنوان فاکتوری ممکن شناخته شده که منجر به توسعه کم خوری عصبی می­شود و فاکتورهای اجتماعی- فرهنگی به عنوان توضیحات قابل قبول برای افزایش اختلالات تغذیه­ای برای زنان غربی وآمریکایی شناخته می­شود. آن­ها با تأکید بر تجارب تاریخی و مقایسه­ای نشان می­دهند که دوره­هایی از تاریخ نیز کم خوری و خود گرسنگی دادن عمدی وجود داشته است، لیکن کم خوری به علل روحی وعصبی به عنوان یک بی نظمی و اختلال پزشکی در طی قرن نوزدهم شناخته شده است. باید در نظر داشت گرایش­های غربی درخصوص بدن ایده­آل درحال گسترش است. آن­ها همچنین، به نقش تغییر فرهنگی در اختلالات تغذیه­ای اشاره می­نمایند و معتقدند که مهاجران و تغییر دهندگان فرهنگ، به طور خاص نسبت به بی­نظمی­های رژیمی و اختلالات تغذیه­ای آسیب پذیرترند. و نیز معتقدند که تغییر نقش زنان در سال­های اخیر، می­تواند منجر به تقویت اختلالات تغذیه­ای شده باشد. چرا که مرور تاریخی نشان می­دهد که اختلالات تغذیه­ای در دوره­هایی که فرصت­های مساوات­طلبانه برای زنان وجود داشته رشد بیشتری داشته است. لذا آنان از تقویت اعمال و باورهای فرهنگی سنتی و هویت قومی و نیز تقویت هویت زنانه از طریق برنامه­های آموزشی برای دختران الگوهای نقشی و کوشش­های آگاهانه برای بالا بردن آگاهی، از نیاز به سلامتی و ایده­آل­های واقع گرایانه از زیبایی سخن به میان می­آورند (میلر و پوماریگا۲۰۰۱، ۵۲).

مطالعات نشان­دهنده­ی آن است که در جوامع غربی، نارضایتی از بدن و تصور ذهنی نامطلوب از بدن حتی در همان کودکی نیز دیده می­شود و این به عنوان نمونه­ی تحقیقی که “گروگن و وین رایت[۲] “(۱۹۶۶) به انجام رسانده­اند، نیز تأیید شده است. آن­ها از نارضایتی دختران نوجوان نسبت به بدن خویش و فشارهای اجتماعی بر آن­ها سخن می­گویند. این دو محقق که با دوگروه از دختران ۸ تا ۱۳ ساله دبستانی و دبیرستانی اهل شفلید مصاحبه کرده­اند، می­نویسند که این دو گروه از دختران جوان از بدن­هایشان ناراضی­اند. در واقع آن­هایی که احساس کرده­اند لاغرند، خشنود بودند و آن­هایی که احساس چاقی می­کردند، ناراضی بودند.

این دو گروه از افراد همان ویژگی­های ایده­آلی که هماهنگ با ایده­آل بزرگسالان لاغر است را مد نظر داشتند و به این منظور از غذاهای چاق کننده اجتناب ورزیده وعلاقمند بودند تا نیمی از یک استون (معادل ۶٫۳۵۶ گرم) از وزنشان را کاهش دهند. این نوجوانان مشوق والدین خود برای رژیم گرفتن بودند و با وجود این که خود رژیم نمی­گرفتند، لیکن به شدت نگران افزایش وزن خود بودند.

به اعتقاد “گروگن و وین رایت” میان بیان نارضایتی این گروه کودکان و نوجوانان نسبت به بدن خود و زنان بزرگسال مشابهت وجود دارد. به عبارتی فشارهای اجتماع برای ایده­آل بودن ازهمان کودکی ازجانب افراد پذیرفته می­شود.

[۱] Miller & Pumariga

[۲] Sarah Grogen & Nicola Wain Wright

50,000 ریال – خرید

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

مطالب پیشنهادی:
برچسب ها : , , , , , , , ,
برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    پنج شنبه, ۳۰ فروردین , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.