344 views
پیشینه تحقیق دینامیکِ کوانتومیِ رنگها و محاسبه سطحِ مقطعِ پراکندگی و پراکندگیِ ناکشسانِ ژرف دارای ۶۴ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
مقدمه ۵
فصل ۱ : دینامیکِ کوانتومیِ رنگها ۷
۱-۱ سیرِ تاریخی بر فیزیکِ ذرات ۹
۱-۲ درجهیِ آزادی رنگ ۲۱
۱-۲-۱ کوارکها و رنگ ۲۱
۱-۲-۲ رنگ: بارِ برهمکنشِ هستهای ۲۴
۱-۲-۳ آزادیِ مجانبی ۲۸
۱-۳ مروری بر مکانیکِ کوانتومیِ نسبیتی ۳۰
۱-۳-۱ مقدمات و نمادگذاری ۳۰
۱-۳-۲ معادلهیِ کلاین-گوردن ۳۲
۱-۳-۳ معادلهیِ دیراک ۳۵
۱-۴ سطحِ مقطعِ پراکندگی ۴۳
۱-۴-۱ قواعد فاینمن و دامنهیِ ناوردا ۴۳
۱-۴-۲ تعاریف اصلی ۴۶
فصل ۲ : پراکندگیِ ناکشسانِ ژرف ۴۹
۲-۱ پراکندگیِ الکترون-میون ۵۰
۲-۲ پراکندگیِ کشسانِ الکترون-پروتون ۵۳
۲-۳ پراکندگیِ ناکشسانِ الکترون-پروتون ۵۶
۲-۴ توابعِ ساختارِ نوکلئونی و مقیاسپذیریِ بیورکن ۵۸
۲-۵ توابعِ توزیع و مدلِ پارتونیِ ساده ۶۰
۲-۶ گلئون و نقضِ مقیاسپذیریِ بیورکن ۶۲
منابع ۶۶
[۱] | Seligman, Phys.Rev.Lett, p. 1213, 1997. |
[۲] | F. Halzen and A. D. Martin, QUARKS AND LEPTONS: An Introductory Course in Modern Particle Physics. |
[۳] | V. N. Gribov and L. N. Lipatov, Soviet Journal of Nuclear Physics 15, p. 438, 1972. |
[۴] | G. Altarelli and G. Parisi, Nuclear Physics B126, p. 298, 1977. |
[۵] | S. Shushkevich, PhD Thesis, Measurement of the Neutral Current Reaction at high Q2 in the H1 Experiment at HERA II, 2011. |
[۶] | R. ELLIS and W. J. STIRLING, QCD and Collider Physics, Cambrige University Press, 1996. |
[۷] | D. Grifliths, Introduction to Elementary Particles, John Wiley & Sons, Inc. , 1987. |
[۸] | Y. L. Dokshitzer, Soviet Physics JETP 46, p. 641, 1977. |
[۹] | W. Greiner, S. Schramm and E. Stein, “Scattering Reactions and the Internal Structure of Baryons,” in Quantum Chromodynamics, Springer, p. 94. |
” دنیا از چه چیز ساخته شده؟” امروزه پژوهشهایِ فیزیکِ ذرات، نشان دهنده یِ جاه طلبانه ترین و سازمان یافته ترین کوششِ بشر برایِ جواب دادن به این پرسش است. از دورانِ باستان تا امروز، کنجکاو به دانستنِ اصل و طبیعتِ جهان بوده ایم. فلاسفه و دانشمندانِ زیادی در دوران باستان تلاش کردهاند به این سوالاتِ بنیادی جواب دهند. تنها در زمانِ حال، در قرنِ بیستم، با پیشرفتهایِ ارزشمندِ صورت گرفته در فیزیکِ ذرات و اخترفیزیک (که ظاهراً دارایِ مقیاسهایِ متضادی هستند)، توانسته ایم جوابِ ناقصی برایِ این سوالات بدست آوریم.
از طرفی، این پیشرفتها مربوط به تواناییِ ما در کاوش در قلبِ ماده بوسیله یِ شتاب دهنده هایِ قدرتمند (که سرعتِ ذرات را در حدِ سرعتِ نور بالا میبرند) میباشد که ساختارهایِ بینهایت ریز و عمیقی را آشکار میکنند.
و از طرفِ دیگر، تلسکوپهایِ قدرتمند ساختارِ عظیمِ جهان را کاوش میکنند، و قادر به دستیابی به زمان مبداء آن میباشند [۱].
هسته یِ اتمها از نوکلئونها تشکیل شدهاند و همانطور که امروزه میدانیم دارایِ ساختارِ داخلی هستند. نوکلئونها زیر مجموعهای از هادرونها میباشند وپارتونها (کوارکها و گلئونها) ذراتِ تشکیل دهندهیِ هادرونها هستند. توابعِ ساختارِ هادرونی و توابعِ توزیعِ پارتونی ابزاری برایِ شناختِ ساختارِ هادرونهاست که در انرژیِ بالا (در حدودِ ) میتوانند توسطِ نظریه یِ اختلال موردِ بررسی قرار گیرند.
در این مقاله درموردِ توابعِ ساختارِ نوکلئونی، توابعِ توزیعِ پارتونی، و معادلهیِ تحول (معادلهیِ DGLAP [2و۳و۴]) بحث شده است.
اینکه ماده در سطحِ زیر اتمی از ذراتِ کوچکی تشکیل شدهاند که فضایِ خالیِ بزرگی بینِ آنها وجود دارد، واقعیتی چشمگیر است. قابلِ ملاحظه تر آنکه این ذرات که تنوعِ کمی هم دارند، به میزانِ عظیمی تکرار میشوند و همهیِ موادِ اطرافِ ما را میسازند. این موجوداتِ تکراری نسخههایِ کاملی از هم هستند و نه “تقریباً مشابه”، بلکه کاملاً “تمیز ناپذیر” میباشند. یعنی اگر یک الکترون را ببینید، همه را دیده اید. چنین تمیزناپذیریِ مطلق در دنیایِ ماکروسکوپی مشابهی ندارد. و این موضوع، فیزیکِ ذرات را بینهایت ساده میکند، الکترون الکترون است.
سوالِ بعدی این است که ” ذرات چگونه با یکدیگر برهمکنش میکنند؟” به دلایلِ محدودیتهایِ عملی، برایِ آزمودنِ برهمکنشِ ذراتِ بنیادی باید به روشهایِ غیرِ مستقیم متوسل شد. متداول این است که مدلی نظری برایِ برهمکنش در نظر گرفته میشود، سپس نتایجِ حاصل از محاسباتِ نظریِ مدل را با دادههایِ تجربی مقایسه میکنند. معمولاً دادههایِ تجربی ناشی از سه منبع میباشد:
۱- رویدادهایِ پراکندگیِ حاصل از برخوردِ ذرات و آشکار سازیِ ذراتِ نهای و زوایایِ انحراف و …
۲- رویدادهایِ واپاشیِ، که ذرهای خودبهخود فرومیپاشد و ما بازماندههایِ آن را ثبت میکنیم.
۳- بررسیِ ویژگیهایِ حالاتِ مقید که حاصل از چسبیدنِ دو یا چند ذره میباشد.
فرمولبندیِ مدلِ موردِ نظر را اصولِ کلی، بویژه، نسبیتِ خاص و مکانیکِ کوانتومی هدایت میکند. در نمودارِ زیر چهار حوزهیِ مکانیک را نشان میدهد:
با توجه به نمودارِ بالا، فیزیکِ ذرات در حوضهیِ نظریهیِ میدانهایِ کوانتومی قرار دارد، چرا که ذراتِ بنیادی خیلی کوچک و نوعاً خیلی سریع هستند. البته نظریهیِ میدانهایِ کوانتومی با همهیِ تواناییهایش، مشکل و عمیق است، که میتوان برایِ سادگی، از فرمولبندیِ زیبا و شهودیِ فاینمن (نمودارها و قواعدِ فاینمن ) که از نظریهیِ میدانهایِ کوانتومی به دست میآید، استفاده کرد.
اخیراً مجموعه نظریاتی به عنوانِ “مدلِ استاندارد” در سالِ ۱۹۷۸ به رسمیت شناخته شده که همهیِ برهمکنشهای بنیادی بجز گرانش را توصیف میکند. مدلِ استاندارد مجموعهای از وحدتِ الکترودینامیکِ کوانتومی (QED) و نظریهیِ الکتروضعیفِ GWS، بعلاوهیِ دینامیکِ کوانتومیِ رنگها (QCD) میباشد. ما در این پایاننامه از مدلِ استاندارد استفاده خواهیم کرد.
در این فصل دینامیک کوانتومیِ رنگ را معرفی کرده و در پایانِ فصل چگونگی محاسبهیِ سطحِ مقطع را توضیح خواهیم داد.
کشفِ الکترون توسطِ تامسون در سالِ ۱۸۹۷ را میتوان تولدِ فیزیکِ ذراتِ بنیادی دانست. تامسون توانست نسبتِ بار به جرمِ الکترونهایِ پرتویِ کاتدی را محاسبه کند که این نسبت بسیار بزرگتر از مقدارِ مربوطه برایِ هر یونِ شناخته شده بود. تامسون به درستی حدس زد که الکترونها اجزاء سازندهیِ اتمها هستند، به هرحال چون اتمها خنثیِ الکتریکی بسیار سنگین هستند، بلافاصله این سوال مطرح شد که بارِ مثبت و تودهیِ جرمِ جبراتی چگونه داخلِ اتم توزیع شده است [۵].
رادرفورد با تاباندنِ باریکهای از ذراتِ به ورقهای از طلا، هستهیِ اتم را شناسایی کرد. او هستهیِ سبکترین اتم (هلیوم) را پروتون نامید.
پلانک برایِ توضیحِ طیفِ تابشِ جسمِ سیاه، تابشِ الکترومغناطیسیِ را کوانتیده و به صورتِ بستههایِ انرژی فرض کرد. او مدعی نبود که دلیلِ کوانتشِ تابش را میداند. ولی در سالِ ۱۹۰۵ اینشتین استدلال کرد که کوانتش ویژگیِ خودِ میدانِ مغناطیسی است و ربطی به سازوکارِ گسیل ندارد. این نظریه به ایدهِ ذرهای بودنِ نور نزدیک بود و قبولِ آن تا سالِ ۱۹۲۳ به طول انجامید. دلیلِ قبولِ آن آزمایشِ پراکندگیِ نور از یک ذرهیِ ساکن توسطِ کامپتون بود. نامِ ذراتِ نور را فوتون گذاشتند و نهایتاً مکانیکِ کوانتومی رفتارِ ذرهایِ فوتونها را با رفتارِ موجیِ نور در مقیاسِ ماکروسکوپی را آشتی داد.
اکنون مسئله یِ چشمگیری وجود دارد که مدلِ کلاسیک به هیچوجه به آن نمیپردازد. چه چیزی اجزایِ هسته (پروتونها با بارِ مثبت) را که باید بهشدت یکدیگر را دفع کنند، به هم میچسباند؟ نیرویی به نامِ نیرویِ قوی، که باید خیلی قویتر از نیرویِ الکترومغناطیس باشد، به عنوانِ مسئولِ پیوندِ اجزاءِ هسته در نظر گرفته شد. اولین نظریهیِ قابلِ ملاحظه در زمینهیِ نیرویِ قوی را یوکاوا در سالِ ۱۹۳۴ پیشنهاد داد. یوکاوا مانندِ نیرویِ الکترومغناطیسی، کوانتایی را برایِ این نیرو فرض کرد و بردِ کوتاهِ نیرویِ قوی را نتیجهیِ سنگین بودنِ کوانتایِ آن درنظر گرفت. جرمِ محاسبه شده توسطِ یوکاوا حدودِ ۳۰۰ برابر الکترون و ۶/۱ برابر پروتون بود و به همین دلیل به نامِ “مزون” یعنی “میانوزن” مشهور شد. در سالِ ۱۹۳۷ دو گروهِ جداگانه ذراتی را با ویژگیهایی شبیه مزونِ یوکاوا، در پرتوهایِ کیهانی، شناسایی کردند. در سالِ ۱۹۴۶ تضادِ میانِ نتیجهیِ اندازهگیریها و پیشبینیهایِ یوکاوا آشکار شده و مشخص شد که ذراتِ آشکار شده در پرتوهایِ کیهانی، مزون یوکاوا نیستند. در سالِ ۱۹۴۷ این معما حل شد و مزونِ یوکاوا که ذرهیِ میباشد را در جوِ بالایی، قبل از واپاشی مشاهده کردند.
[۱] quantum chromodynamics
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر