تحقیق سازمان روحانیّت زردشتی و تحوّلات آن و زرتشتیان و جامعه مسلمان

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق سازمان روحانیّت زردشتی و تحوّلات آن و زرتشتیان و جامعه مسلمان دارای ۹۶ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

۱٫فصل اول؛۶
۲٫سازمان روحانیّت زردشتی و تحوّلات آن۶
۳٫۲-۱: مغان۷
۴٫۲-۲: آثرون۹
۵٫۲-۳:  ردان و مرجعیت دینی۱۲
۶٫۲-۴: روحانیت زرتشتی در اوستا۱۸
۷٫۲-۵: دینیاران در دوره ساسانیان۲۶
۸٫۲-۶:  منابع درآمد دینیاران زرتشتی۲۸
۹٫۲-۷:  ساسانیان و سقوط آنان۳۵
۱۰٫۲-۸: سر آغاز اسلام۳۹
۱۱٫فصل دوم:۴۲
۱۲٫زرتشتیان و جامعه مسلمان۴۲
۱۳٫۳-۱:  وضع اجتماعی زرتشتیان از آغاز اسلام تا اواخر عباسیان۴۳
۱۴٫۳-۱-۱:  خلفای راشدین۴۴
۱۵٫۳-۱-۲:  دوران بنی امیه۴۶
۱۶٫۳-۱-۳:  دوران عباسیان۴۹
۱۷٫۳-۲: عکس العمل و فعالیت دینیاران در مقابل خلفا و عاملانشان۵۳
۱۸٫۳-۲-۱: نقش دینیاران در صلح و دوستی۵۴
۱۹٫۳-۲-۲:  مکتوب نمودن کتب دینی۵۶
۲۰٫۳-۲-۳:  موبد و نقش وی در تغییر زمان اخذ مالیات۵۸
۲۱٫۳-۳:  مناظرات۶۰
۲۲٫۳-۳-۱:  مناظره امام رضا (ع) با دینیار زرتشتی۶۰
۲۳٫۳-۳-۲:  مناظره مامون با دینیار۶۱
۲۴٫۳-۳-۳:  مناظره ابالیش و آذرفرنبغ۶۲
۲۵٫۳-۴:  مباحث اختلافی۶۴
۲۶٫۳-۴-۱:  خویدوده۶۵
۲۷٫۳-۴-۲:  ثنویت۶۸
۲۸٫۳-۴-۲-۱:  بحثی درباره القدریه مجوس هذه الامه۷۱
۲۹٫۳-۴-۳:  آتش۷۳
۳۰٫۳-۵:  تنی چند از دینیاران۸۱
۳۱٫۳-۵-۱: یزدانبخت۸۱
۳۲٫۳-۵-۲:  فرزانه دوبان۸۱
۳۳٫۳-۵-۳: آذرفرنبغ فرخزادان – احیاگر دانشنامه مزدایسنا۸۳
۳۴٫۳-۵-۴:  منوچهر۸۵
۳۵٫۳-۵-۵:  زادِ سپرم۸۶
۳۶٫۳-۵-۶:  مردان فرخ پسر اورمزد۸۷
۳۷٫۳-۵-۷:  امید اشوهیشتان۸۸
۳۸٫۳-۵-۸: مهدی فروح بن شخسان۸۹
۳۹٫منابع۹۰

منابع

معیری، هایده، مغان در تاریخ باستان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، ۱۳۸۱٫

شایست ناشایست مزداپور، کتایون، تهران، موسسه مطالغات و تحقیقات فرهنگی ، ۱۳۶۹٫

فکری، کتایون، «وظایف دین مردان در ایران باستان»، مجله پژوهشهای تاریخی ، شماره ۱ ، دانشگاه اصفهان، بهار ۱۳۸۸٫

صد در نثر و صد در بندهش، به کوشش ب. ن. دابار، بمبئی ۱۹۰۹م.

افتخار زاده، محمود رضا، اسلام و ایران، تهران، انتشارات رسالت قلم، ۱۳۷۷٫

افتخار زاده، محمود رضا، شعوبیه ناسیونالیسم ایرانی، تهران، دفتر نشر معارف اسلامی، ۱۳۷۶٫

بلاذری، احمد بن یحیی ، فتوح‏البلدان، محمد توکل، تهران، نقره، ۱۳۶۷٫

بلاذری، احمد بن یحیی ، فتوح البلدان، تصحیح رضوان محمد رضوان، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۹۷۸٫

دوستخواه، جلیل، اوستا کهن ترین سرودهای ایرانیان ، ج۲، چاپ دوم، مروارید ، ۱۳۷۴٫

دانشمند، پارسا، «خویشکاری موبدان در آتشکده»، مجله فروهر، سال چهارم، فروردین و اردیبهشت (صص۲۶-۲۸) ۱۳۶۸٫

وندیداد، دارمستر، ژام، موسی جوان، تهران، دنیاب کتاب ، ۱۳۸۲٫

تفضلی، احمد، «ابالیش»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، جلد دوم، (ص۳۴۲)

تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، چاپ ششم، تهران، انتشارات سخن، ۱۳۸۹٫

تفضلی، احمد، مینوی خرد، تهران، توس ، ۱۳۸۰٫

مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵٫

مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ابوالقاسم پاینده، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵٫

مسکویه، تجارب‏الأمم، ابوالقاسم امامی، تهران، انتشارات سروش، ۱۳۶۶٫

مشکور، محمد جواد، گفتاری درباره دینکرد، تهران، بی­تا، ۱۳۲۵٫

 فصل اول؛

 سازمان روحانیّت زردشتی و تحوّلات آن

بطور کلی در هر جامعه دینی دو دسته از افراد وجود دارند: اول متفکران و دانایان و دوم مردمی که با هدایت گروه اول به زندگی دینی خود می­پردازند. هر دو گروه در طی زمان تغییر و تحولاتی را متحمل می­شوند که عموما تغییرات، تغییراتی پیشرو هستند که رفته­رفته گروه را به سمت تعالی پیش می­برد. دین زرتشتی و بخصوص روحانیت زرتشتی در طی سال­ها تغییراتی را در نظام خود ایجاد نمود تا بتواند نیازهای زمانِ دین­داران را پاسخ­گو باشد. جایگاه در اجتماع، نحوه ارتزاق و معیشت، حفظ کیان فرهنگی و دینی جامعه زرتشتی از عمده مسائلی بود که دغدغه دین­یاران زرتشتی بود و آنان با توجه به این مسائل و البته با استناد به متون مقدس قوانینی را در سازمان و گروه خود بوجود آوردند. مشخص است که این تحولات به یکباره رخ ننموده و در طی قرون و اعصار ظاهر شده است.

۲-۱: مغان

عموما روحانیان زرتشتی در طی قرون با عنوان مغ لقب گرفته‌اند. با اندکی جستجو در منابع تاریخی، در می­یابیم که واژه مغ با دین‌های ایرانی پیوندی ناگسستنی دارد. مورخ یونانی، هردوت، مغان را رکن اساسی روحانیت در میان طوایف مادی می­داند. گروه دیگری از مورخان یونانی به حضور مغان، به عنوان رهبران مذهبی در دوران هخامنشیان باور دارند. به هر روی اسناد تاریخی حاکی از آنست که مغان، روحانیان غربی ایران، در غیبگویی و خوابگزاری نقش عمده‌ای را بر عهده داشته­اند و در زمینه­ی جادوگری و نجوم نیز دارای مهارت بوده­اند[۱]. آنها علی الظاهر از پیشوایان دین خاصی نبودند، بلکه طبقه­ای از روحانیان حرفه­ای بودند که به هر نوع مراسمی با هر شکل پرستیدنی، رسمیت می­بخشیدند. در عین حال دانشی درباره مسائل مذهبی، علم دین و احکام قضایی داشتند و مسئول اعمال دینی بودند.[۲]

داریوش نخستین بار در بندی از کتیبه بیستون از واژه magus استفاده کرده است؛ که البته اشاره ای به معنای آن نرفته است. در زبان پهلوی مگوش را گاهی به شکل مگوشیا نیز نوشته اند که به معنی پیرو کیش زرتشتی است. کاربرد این واژه تا دوران ساسانیان نیز ادامه داشته، آنگاه به مغ[۳]  تبدیل شده است.[۴] ظاهرا واژه  magu یک بار در اوستا[۵] در ترکیبی مجزا در عبارتی شعر گونه آمده است:

مگذارید آب های ما به برادر آزار ، مغ آزار ، همسایه آزار برسد.[۶]

واژه مغ بارها در اوستا از جمله هات ۲۹ بند ۱۱ و هات ۴۶ بند ۱۴ به شکل «مز و مگو» آمده که آن را بزرگترین مقام روحانیت یا بزرگترین انجمن مغان معنی کرده­اند. باز در هات ۵۱ بند ۱۵ به شکل «مگو بیو» یعنی برای مغان یا برای انجمن مغان و در هات ۵۱ بند ۱۶ و هات ۵۳ بند ۷ به شکل «مگهیا» به معنی آیین مغ یا آیین زرتشتی ترجمه شده است.

به هر روی دین زرتشتی نخستین بار در شرق ایران مستقر شد و پس از آن با تلاش مبلغان، به غرب ایران نیز رسید و در آنجا از جانب روحانیان مادی و پارسی یا همان “مغان” پذیرفته شد.[۷]
می­توان گفت مغ­ها در دربار پارس­ها و مادها از نفوذ زیادی برخوردار بودند، اما دین‌یاران زرتشتی کم­کم توانستند تا در دل پادشاهان نفوذ پیدا کنند وآنان را به تعالیم زرتشت علاقه­مند سازند. با این وضعیت جایگاه مغ­ها در خطر افتاد و برای آنکه از غافله جا نمانند  به دین زرتشتی پیوستند.

اما سوالی که در اینجا مطرح می­شود آنست که چرا روحانیان زرتشتی علاوه بر عناوین دیگر، با عنوان مغ نیز شناخته می­شدند؟ در جواب می­توان دو دلیل ذکر نمود؛ اولا ایرانیان غربی، سالیانی پیش از آشنایی با اندیشه های توحیدی زرتشت، لفظ مغ را برای مجریان مراسمات مذهبی بکار می­برده­اند، لذا پس از پذیرش دین جدید تسامحا این لفظ را برای روحانیان زرتشتی نیز بکار­ برده­اند. ثانیا گروهی از مغان نیز به دین زرتشت گرویدند و تعالیم زرتشتی را ترویج کردند، لذا برای این افراد همان لقب پیشین مغ را در نظر گرفتند. استعمال این واژه برای روحانیان در غرب ایران، عاملی شد تا روحانیان زرتشتی نیز به این نام شهرت یابند تا جایی که این واژه تنها برای زرتشتیان بکار رفت.

امروزه نیز این واژه فقط برای زرتشتیان بکار می­رود.[۸]مسلمانان اصطلاح مغ (المجوس) را در مورد همه زرتشتیان به کار بردند[۹]، در صورتی که این واژه به طور خاص به طبقه روحانیان موسوم به موبدان اشاره دارد.[۱۰]

۲-۲: آثرون

مردمان اوستایی برای واژه روحانی از معادل کم و بیش یکسان آتربان[۱۱] استفاده می­کرده اند. در ایران برای این واژه بیشتر جنبه دینی منظور بوده، حال آنکه در هند بر جنبه ساحرانه آن تاکید شده است.[۱۲]

بنا براهمیت و محوریت آتش در مناسک و باورهای هندو ایرانی، بسیاری از اوستا شناسان معتقدند که “آثرون” با “آتر”[۱۳]  اوستایی به معنی آتش، مرتبط است و لذا آنرا به آذربان[۱۴] ترجمه می­کنند. البته عده‌ای این استدلال و اشتقاق را نمی­پذیرند و معتقدند که آتش این اهمیت را و محوریت را بعدها کسب کرده است و جویای اشتقاق­های دیگری شدند.[۱۵] جلیل دوست خواه، آثرون را بمعنای نگهبان آتش و عنوان پیشوایان دینی یا موبدان دانسته­اند. آسرونان یکی از گروه های سه گانه اجتماعی در کنار ارتشداران (سپاهیان و رزمیان) و واستریوشان (کشاورزان) بودند.[۱۶]

واژه­ی «آثرَوَن» در متون اوستایی به مثابه­ی واژه­ای عام، به عموم روحانیان- فارغ از هر مرتبه و پایگاهی که دارند- اطلاق می­شود؛ چنانکه «آسرون»[۱۷] یا «آسرو»[۱۸] – که صورت فارسی میانه­[۱۹] «آثرَوَن» است- همیشه در متون پهلوی در ارتباط با روحانیان به عنوان یک «طبقه» اجتماعی به کار می­رود، و به صورت «آسرونی»[۲۰] دلالت بر شغل روحانیّت دارد.

در گاهان سخنی از این واژه به میان نیامده است. در گاهان، زردشت با عنوان «زئوتر»[۲۱] به خود اشاره می­کند که در واقع، روحانیِ کاملاً ماهر و شایسته­ای است که قادر به انجام کلّ اعمال یزشن[۲۲] است. کهن­ترین گواهی از استعمال واژه­ی آثرون، در یسنه ها است که در آنجا نیایش­گران چنین می­گویند: «بازگشت آثرونان را می­ستاییم؛ آنان که به سرزمین­های دور رفته­اند؛ به کشورهای دیگر که اَشَه را خواستارند».[۲۳] احتمالا این بند اشاره به مبلغان زرتشتی دارد که به ایران غربی سفر نموده اند. اوستای متاخر نیز زرتشت را آثرون می­نامد. در یشت ۱۳، بند ۹۴ نیز زرتشت به عنوان آثرون معرفی شده است: «خوشا به روزگار ما! اینک آثرونی زاده شد؛ سپیتمان زردشت».

لازم به ذکر است که در شکند گمانیک وزار فصل نخست، از چهار پیشه آسرونی (روحانیان/ دین مردان) ارتشتاری (نظامیان) ، واستریوشی( کشاورزان) و هوتخشی (صنعتگران) نام برده و چهار پیشه را با اعضای بدن قیاس کرده است: چنان که سر به منزله آسرونی (روحانیت) دست بمنزله ارتشتاری، شکم به منزله واستریوشی (کشاورزی)، پای بمنزله هوتُخشی (صنعتگری) است.[۲۴] از آنجا که سر انسان مرکز تصمیم گیری، و بالاترین بخش بدن است لذا این تقسیم بندی به روشنی جایگاه و اهمیت طبقه آسرون (روحانی) نشان می­دهد.

نتیجه آن­که آثرونان (روحانیان زرتشتی در شرق ایران) و مغان (روحانیان غربی ایران) رفته­رفته خویشکاری­هایشان همسان شد؛ بطوریکه دانسته­های ما درباره مغان و آثرونان تقریبا یکسان است. عضویت در طبقه­ی آثرونان یا مغان -تا آنجا که از شواهد و اسناد تاریخی بر می­آید- موروثی بوده و پیشه­ی «آسرونی» از پدر به پسر به ارث می­رسیده است؛ به نظر می­رسد عضویت در سایر طبقات نیز امری موروثی بود و اعضای طبقات، مجاز به جابجاییِ طبقه­ی خویش نبودند. از این روی سنت زردشتی، همه­ی روحانیان را از نسل منوچهر می­داند.[۲۵] البته در مواردی خاص، به افرادی که مهارت و استعداد ویژه­ای از خود نشان می­دادند، اجازه داده می­شد که وارد طبقه­ی بالاتر شوند و در صورتی که این استعداد در حوزه­ی علوم دینی بود، مجاز به ورود به پیشه­ی روحانیّت بودند. نمونه­ای نسبتاً اخیر از این موارد، «دستور رستم گشتاسپ اردشیر» در سده­ی هفدهم میلادی است که مشهور بود «از میان عوام برخاسته است و نه از خاندانی روحانی».[۲۶] ظاهراً در زمان او، پادشاه مسلمان وقت ایران فرمان به قتل عام زردشتیان ایران می­دهد، مگر اینکه ثابت کنند موحّد بوده و بت­پرست نیستند. رستم گشتاسپ عامی توانست موحّد بودن زردشتیان را ثابت کند و پادشاه را راضی سازد. به همین سبب، زردشتیان به او عنوان «دستور» دادند و در واقع، او را مرجع دینی خویشتن ساختند.[۲۷]

۲-۳:  ردان و مرجعیت دینی

با مطالعه متون زرتشتی می‌توان مفهوم مرجعیت دینی را کشف کرد. عموما این مرجعیت را به ردان نسبت داده اند. واژه­ی «رَد» [۲۸] از ریشه­ی «ارِتَه»[۲۹] و به معنیِ «راست و درست بودن، راست گفتن» است و در اوستا به نمونه­­ی کامل و آرمانیِ همه­ی­ اقسام آفرینش اطلاق می­شود. به عبارتی بهتر، هر یک از اقسام آفرینش- اعمّ از گیتیگ یا مینوی، جاندار یا بی­جان- صاحب یک نمونه­ی آرمانی هستند[۳۰] که تحت پیشواییِ آن نمونه، معنی می­یابند، و به همین­سبب، واژه­ی «رَد» مفهومی نزدیک به «سرور» و «پیشوا» به خود می­گیرد. بدین­ترتیب، ؛ چنار و سرو، رَد رُستنی­ها هستند؛ تیشتر، رَد و نگهبان همه­ی ستارگان است؛ رَد موجودات مینوی، اهورامزداست؛ اهونَوَر (یَثَه اَهو وَیریو)، رَد همه­ی نیایش­هاست؛ نمونه­ی آرمانی یا رَد نوع بشر، زردشت است؛[۳۱] به عبارت دیگر ایزدان و فرشتگان نگهبان آسمان و زمین و آتش و آب و گیاه و چارپایان و آنچه نیک و نغز است و از آفریدگان پاک اهورامزدا شناخته می‌شود، سمت ردی یا سروری و بزرگی دارد مردمانی که از اشویی یا پاکی و راستی و درستی برخوردارند نیز رد خوانده می‌شوند. یعنی فرد کامل‌تر هر یک از آفرینش نیک ایزدی، خواه مینوی و خواه جهانی ، رد خوانده شده و در خور ستایش است.[۳۲] ضمن اینکه هر یک از طبقات اجتماع- اعمّ از روحانیان، جنگاوران، دبیران، کشاورزان و پیشه­وران- رَد خود را دارند.

بدین­ترتیب، رَدان هر گونه­ی آفرینش، نمونه­ی آرمانیِ آن گونه هستند و طبیعتاً از اعضای هر گونه انتظار می­رود که با سرمشق قرار دادن رَد خود و پذیرش فتاوی و فرامین او، هر چه بیشتر خود را به او که نمونه­ی کامل و آرمانیِ آن گونه است، نزدیک سازند. دقیقاً از اینجاست که در دین زردشتی، مفهوم و پایگاهی شکل می­گیرد که می­توان آن را «مرجع تقلید» نامید. این «مراجع» را در اوستا، «رَد»؛ در متون پهلوی، گاه «رَد» و عمدتاً «دستوَر»[۳۳] و در متون فارسی زردشتی، «دستور»[۳۴] می­نامند.[۳۵]

هر فرد زردشتی که به سنّ بلوغ (عموماً پانزده­سالگی) می­رسد، موظّف است تا رَد یا دستوری را برگزیند و امور دینی خود را – که کاملاً آمیخته با امور دنیوی است – مطابق نظر و فتوای او برگزار نماید؛ در غیر اینصورت، مرتکب گناه «مرگ­ارزان» شده و اعمال نیک او مقبول نخواهد افتاد. اوستا، چنین فردی را kaēša-ţ adərətō «آموزگار ندار» می­نامد و او را خارج از مرزهای دین تلقّی می­کند:

«همه­ی آنان دروند و تجسّم دروغ هستند؛ آنان که آموزگار ندارند. همه­ی آنان آموزگار ندارند؛ آنان که نافرمان هستند. همه­ی آنان نافرمان هستند؛ آنان که نااَشَوَن هستند. همه­ی آنان نااَشَوَن هستند؛ آنان که مرگ­ارزان هستند».[۳۶]

توده­ی جامعه­ زردشتی بیشتر با این ردان محلی سر و کار داشتند و صحت و درستی کارهای خود را ازآنان جویا می­شدند. به نظر می‌رسد خود ردان از دستوران تبعیت می‌کرده­اند و در امور پیچیده و دشوار با آن­ها مشورت می­نمودند و نظر می­خواستند. مثلاً، در روایت امید اَشَوَهیشتان از ردی سخن می­رود که حکم بر آلودگی چیزی داده است که آلوده نیست و مدعی می­شود که از دستوری این موضوع را پرسیده است.[۳۷] لذا در اینجا «دستور»، مرجع فتوای «رَد» قرار گرفته است. البته، رَد و دستور از یک جنس هستند و خویشکاری ایشان، پیشوایی جامعه­ی زردشتی در امور دینی است؛ منتهی از این عبارت- و بطور کلی از متون پهلوی و فارسی زردشتی- چنین بر می­آید که دست­کم از اواخر عهد ساسانی و در روزگار اسلامی، «دستور» به ردان بلندمرتبه­ اطلاق می­شده است. به عنوان مثال فردی چون ارداویراف- که شانی عظیم در دین زرتشی دارد و از پیشوایان دین به شمار می­آمده- برای انجام مقدّمات سفرش به عالم مینو، از دستوران کسب تکلیف می­کند.[۳۸] و یا در عصر اسلامی، منوچهر در «نامه­ها» بیان می­کند که حتّی روحانی بلند به تأیید دستوران مافوق و  نهایتاً تأیید پیشوای بهدینان نیاز دارند.[۳۹] در واقع، هر رهبر دینی مجبور بود تا خود نیز مرجعیّت یک دستور مافوق را به رسمیت بشناسد:

[۱]. معیری،  مغان در تاریخ باستان، ص.هفت و هشت.

[۲]. فکری ، «وظایف دین مردان در ایران باستان»، ص ۱۰۳٫

[۳]. mog

[۴]. معیری، مغان در تاریخ باستان، ص۲۷٫

[۵]. یسنای۷  بند۶۵ .

[۶]. معیری، مغان در تاریخ باستان ، ص ۴۰٫

[۷] . پارسیان واژه مغ را از قرن ششم پیش از میلاد برای روحانیان خود بکار برده اند.

[۸] . انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج۷٫

[۹] . مجوس در قرآن در سوره حج آیه ۱۷ ذکر شده است.

[۱۰] . چوکسی، ستیز و سازش، ص ۱۹و۲۰٫

[۱۱]. اوستایی āθravan  ،    ودایی atharvan

[۱۲]. معیری، مغان در تاریخ باستان ص ۲۴و۲۵٫

[۱۳]. ātar

[۱۴]. پرستار آتش/ نگهبان آتش

[۱۵] نک. Boyce, “Āθravan”, Iranica, 1987

[۱۶]. دوستخواه، اوستا کهن ترین سرودهای ایرانیان، ج۲ ، ص۸۹۴٫

[۱۷]. āsrōn

[۱۸] . āsrō

[۱۹] . زبان های ایرانی به سه دوره ی باستان ، میانه  و نو تقسیم می شوند. در این تقسیم بندی ، زبان فارسی میانه یا پهلوی جز زبانهای ایرانی میانه غربی قرار دارد. برای اطلاعات بیشتر رک. تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، مقدمه

[۲۰] . āsrōrōnīh

[۲۱] . zaotar

[۲۲] . یزشن،در اوستا یَسن و در پهلوی یَزِشنَ یا یَزِش ، به معنی نیایش و ستایش و پرستش : نام آئین ویژه پرستش و ستایش قربانی است که در آتشکده برگزار می شود و در روزگار باستان ، هشت پیشوا(موبد) تدارک رهبری آنرا بر عهده داشتند و امروزه تنها دو موبد ( با عنوان های زَوت و راسپی ) آنرا برگذار می کنند.( دوستخواه ،جلیل، اوستا کهن ترین سرودهای ایرانیان )

[۲۳]. یسنه، هات ۴۲ بند ۶٫

[۲۴]. فکری، «وظایف دین مردان در ایران باستان» ،ص ۱۰۲٫

[۲۵]. ر.ک. فَرنبَغ­دادگی، بندهش، ص۱۵۴٫

[۲۶] West, Sacred books, Vol. V, Introduction, p. XXXIII.

[۲۷] See: Modi, J.J. The Religious Ceremonies and Customs of the Parsees, pp. 198-199.

[۲۸] . ratu

[۲۹] . areta

[۳۰]. لازم به تأکید است که مسأله­ی ردان، متفاوت از موضوع فروشی­هاست. در واقع، در حالی که تک تک موجودات صاحب فروشی خویش هستند، ردان مختصّ اقسام و گونه­های مختلف موجودات می­باشند؛ نه اینکه تک تک موجودات را رَدی باشد.

[۳۱]. نک: بندهش، صص۸۹-۹۰ که در فصلی جداگانه با عنوان «دربارۀ سروری [= ردی] مردمان و گوسفندان و هرچیزی»، فهرستی مفصل از ردان موجودات مختلف را آورده است. همچنین نک: مینوی خرد، فصل ۶۰ که البته از گزارش بندهش بسیار مختصرتر است.

[۳۲] . پورداوود، ویسپرد،  ص۲۱٫

[۳۳] . Dastwar

[۳۴] . Dastūr

[۳۵]. دستوَر پهلوی یا دستور فارسی، برگرفته از *dasta-bara- فارسی باستان است که ظاهراً به معنی حامل یا بَرَنده­ی اصول و تعالیم دین است. راجع به طیف گسترده­ی معانی دستور و نام برخی از دستوران ساسانی، نک. Shaki, “Dastūr”, Iranica, 1994

[۳۶]. وندیداد، فرگرد ۱۶، بند ۱۸٫

[۳۷]. روایت امید اشوهیشتان، پرسش و پاسخ ۲۱٫ در اینجا واژهrad  و dastwar  آمده است.

[۳۸].  ارداویراف­نامه، فصل ۲، بند ۹-۱۰: «پس ویراز پیش مزدیسنان دست بر بغل نهاد و به ایشان گفت: آیا دستوری هست که روان­ها را یزش کنم و خوراک بخورم و اندرز (= وصیّت) کنم، سپس به من می و مَنگ دهید؟ دستوران فرمودند که همانگونه کن».

[۳۹].   see: West, Epistles of Manuščihr ,Pahlavi Texts , volume 18, , Part II.p. 8, 9.

80,000 ریال – خرید

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

مطالب پیشنهادی:
برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , ,
برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.