پیشینه تحقیق طبیعت در دنیای شعر و طبیعت در شعر قیصر امین پور دارای ۱۰۳ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
طبیعت در دنیای شعر ۵
۱ -۱- وصف برای وصف ۶
۱-۲ – ذکرعوامل طبیعی برای بیان مسائل عرفانی ومعارف معنوی ۸
۱-۳- ذکر عوامل طبیعی برای ساخت تصویرهای حماسی ۱۰
۱ – ۴ – ذکر عوامل طبیعی برای بیان اوضاع اجتماعی ۱۰
۱ – ۵ – نقش عینیّت و ذهنیّت در شعر ۱۲
۱ – ۶- رابطهی عشق، انسان و طبیعت ۱۳
۲-طبیعت در شعر قیصر امین پور ۱۶
۲-۱- طبیعت گرایی توصیفی ۱۶
۲- ۱- ۱ – توصیف گزارشگونه و روایی ۱۶
۲- ۱- ۲ – توصیفات سادهی نمادین ۱۹
۲-۱ – ۳ – توصیف بر اساس شخصیتبخشی به عناصر طبیعت (تشخیص) ۲۱
۲- ۲- طبیعتگرایی با کارکرد عناصر حماسی ۲۲
۲- ۲ -۱-پیوندحماسه و تغزّل ۲۳
۲ -۲ – ۲ – بازتاب روح حماسی در عناصر زبانی و بلاغی ۲۴
۲ -۲ – ۲- ۱- واژگان ۲۵
۲-۲ – ۲- ۲ – ایماژها و تصاویر حسی ۲۷
۲ -۲ -۳ – لحن و آهنگ حماسی ۳۹
۲ -۲ – ۳ -۱ – لحن غمگینانه و سوگوارانه ۳۹
۲ – ۲ – ۳ – ۲ – گله و شکایت ۴۰
۲ -۲– ۳ – ۳ – صفا و صمیمیت ۴۱
۲ – ۲ – ۴ – تلفیق حماسه و عرفان ۴۱
۲ – ۳ – طبیعت گرایی تألیفی وتأویلی ۴۵
۲ – ۳ – ۱ – تصویر رمانتیک ۴۷
۲ – ۳ -۲ – فردیّت در تصویر و کارکرد ایماژها و تصاویر ۵۳
۲ – ۳ – ۳ – تنوّع ایماژها و تصاویر خیالی در طبیعتگرایی تألیفی و تأویلی ۵۷
۲ – ۳ – ۴ – بیان دردهای نگفتنی از راه تأویل نمادین عناصر طبیعی ۶۲
۲ -۴ – طبیعت گرایی شهودی ۶۶
۲ – ۴ -۱ – تقابل عقل وعشق ۶۸
۲ -۴ – ۲ – وحدت عارفانه با هستی ۶۹
۲ – ۴ – ۳ – تلفیق نگاه شهودی و اجتماعی ۷۳
۲ -۴ – ۴ – تمایزهای زبانی و بلاغی در دورهی شهودی ۷۵
۲ – ۴ – ۴ – ۱ – تمایز زبانی ۷۶
۲ – ۴ – ۴ -۲ – ایماژها و صناعات بلاغی ۸۰
۲ – ۵ – طبیعت و جنبههای سمبلیک آن ۸۶
۲- ۶ – عینیّت و ذهنیّت ۸۹
۲ -۷ – رابطهی عشق، انسان و طبیعت ۹۱
۲-منابع ومآخذ ۹۹
منابعامین پور، قیصر، (۱۳۷۵)، به قول پرستو، نشر زلال، چاپ اول، تهران. ——– ، (۱۳۸۸ ) ، آیینه های ناگهان ، نشرافق، چاپ دوم، تهران. ——– ، ( ۱۳۶۳ ) ، تنفص صبح ، حوزه ی هنرو اندیشه ی اسلامی، چاپ اول، تهران. ——– ، (۱۳۶۳)، در کوچه آفتاب ، حوزه ی هنرواندیشه ی اسلامی، چاپ اول، تهران. ——– ، (۱۳۸۶) ، دستور زبان عشق ، نشرمروارید، چاپ اول، تهران. ——– ، ۱۳۸۵، طوفان درپرانتز ، حوزه ی هنری، چاپ اول، تهران. ——– ، (۱۳۶۸) ، مثل چشمه مثل رود، سروش، تهران. ، ——– ، (۱۳۸۰)، گل ها همه آفتابگردانند، نشر مروارید، چاپ اول، تهران. ——– ، (۱۳۸۷)، «مجموعه کامل اشعارقیصرامین پور»، نشر مروارید، چاپ اول، تهران مسکوب، شاهرخ، (۱۳۷۳ )، داستان ادبیات وسرگذشت اجتماع ، انتشارات علمی فرهنگی :چاپ اول،تهران حسن لی،کاووس، (۱۳۸۳ ) ، گونه های نوآوری در شعر معاصر ، نشر ثالث، چاپ اول، تهران فتوحی، محمود، (۱۳۸۷) ، سه صدا، سه رنگ، سه سبک در شعر قیصر امین پور ، ادب پژوهی، تابستان و پاییز، شماره (۵۰ ) صص:( ۳۰- ۹) ——– ، (۱۳۸۵ ) ، بلاغت درتصویر ، سخن، چاپ اول، تهران ——– ، (۱۳۸۳ )، نگاهی در آیینه های ناگهان ، روزنامه ی هم شهری، سال دوم، شماره (۵۰۵ ) سوم مهرص: (۱۰) ——– ، (۱۳۸۴ )، تصویر رمانتیک مبانی نظری، ماهیت وکارکرد ، پژوهش های ادبی، شماره (۹ و۱۰ ) فصل نامه ی پژوهشی انجمن زبان وادب فارسی، سا ل سوم، صص: (۱۸۰-۱۵۱ )
|
طبیعت صحنهی زندگی و مرگ و سرگذشت همه کس و همه چیزاست. زندگی همیشه بوده است و طبیعت نیز، انسان همیشه در طبیعت زندگی کرده است”آمیختگی طبیعت و سرگذشت فردی و اجتماعی انسان، طبیعت را انسانی و انسان را “طبیعی” می کند. (مسکوب،۵۰:۱۳۷۳) طبیعت، در سرگذشت انسان راه مییابد و در تکوین سرشت او، مؤثر واقع می شود. طبع ما از طبیعت و در نتیجه سرنوشت ما از سرشت طبیعتاز خمیرهای که مایهی غرایز، احساسات و عواطف، اندیشه ها و رنج ها و شادی های آدمی است، پدید می آید. ازسوی دیگر، سرنوشت طبیعت هم، به انسان وابسته می شود زیرا «همان طورکه ما در اشیا تصرف می کنیم اشیا نیز به نوبهی خود در ما تصرف دارند» (نیما،۲۶:۱۳۷۵) تصرف دو جانبه ی ما و اشیاء در یکدیگر ناچار تغییری در سرنوشت ما ایجاد میکند. طبیعت بدون آدمی تن افسرده و بیثمراست. ” هیچ قوّت و اقتداری در طبیعت وجود ندارد مگر آنکه به واسطهی سرعت خیال و وسعت نظر تو وجود پیدا کند.(همان:۲۲۰) دراین دریافت، همه چیزازطبیعت زنده است و طبیعت از برکت وجود انسان. شاعر با خیال تیزپرواز خود زیبایی شگفت پنهان در اعماق طبیعت راکشف میکند و درآیینهی نهانبینخود باز میسازد. او به درون پدیدهها نقب میزند و در دلآنها نفوذ میکند و با آنها یکی میشود. هنگامی که پدیدههای سادهی طبیعی همچون جنگل،کوه، درخت و… به کارگاه خیال شاعر راه می یابن، جنس خود را عوض می کنند و تبدیل به یک عنصر ادبی میشوند و از آن پس زیباترین نمودها و جلوههای خود را باز میتابانند (حسن لی،۳۲:۱۳۸۳) فیلیپ سیدنی می گوید :” شاعر باقوّهی ابداع خود درعمل، طبیعت دیگری میآفریندکه درآن اشیاء، یا بهتر از آن است که طبیعت عرضه داشته است و یا کاملا بدیع است به صورتی که نظیر آن در طبیعت نبوده است” (شفیعی کدکنی ، ۶۵:۱۳۸۰) دو عامل بسیار مهم در این بحث وجود دارد یکی احوال و شخصیت گوینده و نوع نگاه او و دیگر طبیعت. باتوجه به احوال و نوع نگاه شاعر، هر پدیدهای از طبیعت ممکن است، یک دنیا معنی به ذهن شاعر متبادر کند. یعنی هرگاه شاعر با روحیهای شاد و مسرّت بخش طبیعت را مشاهده نماید ، حتی باد خزانی او را غمگین نمی کند اما همین شاعر هنگامی که غمی در دل دارد همان منظرهایکه زمانی برای او شادی بخش بوده است به چشم او غم افزا جلوه میکند. تجسّم مناظرطبیعی به گونهایکه شاعرآنها را میبیند، نمودارانفعالات نفسانی آدمی است که از دیدن مناظر طبیعت به لباس کلمات درمی آید. زیرا عنصر اصلی همان تأثیر ذوقی ماست و غرض، القای آن حالت نفسانی.« نوع نگاه شاعر نیز به اشیا وپدیدهها به یک شیوه نیست. گروهی به پوستهی اشیا و برون جهان مینگرند وگروهی شعور درونی وجوهر اشیا را در نظر دارند. از اینرو دو گونه تصویر حاصل می شود :
تصویر سطحی و تصویر عمیق» (فتوحی.۶۴:۱۳۸۵ ) جان درایدن منتتقد معروف انگلیسی معتقد است که: شعر«تصویر طبیعت است و شعر خوب باید به عنوان قاعدهی مسلم با طبیعت به معنی عام آن در ارتباط باشد. » (یوسفی،۶۲:۱۳۶۹ )نوع نگاه شاعراستکه نشان میدهد نگاه او به طبیعت حسی و عاطفی است و یا اندیشگی. درشعررسمی(کلاسیک) ، طبیعت حقیقتی برون ذهنی، عینی و خارجی است. همان واقعیتی است که درخود و برای خود وجود دارد تا آن که شاعر درهای آن را به رویمان بگشاید ونعمت دیدار حاصل شود و زیبایی اینطبیعت حسی و عاطفیاست. طبیعت بستر و گذرگاه حیات است نه سرچشمه وخاستگاه اندیشه» .(مسکوب،۶۴:۱۳۷۳ ) در این نگاه ذهن همچون آیینه ای در برابر طبیعت قرار می گیرد و طبیعت را همانگونه که هست باز می نماید اما در نگاه دوم (تصویرعمیق) شاعرازاعماق دریای ناخودآگاه خویش و از ژرفای اقیانوس جان، مروارید معنا را بر سطح زبان میآورد و در یک شیء مادیمی ریزد تا نشانی از مکاشفه و شهود بر جای گذارد.
طبیعت، همیشه از عناصر اولیّهی شعر در هر زمان و مکانی است و هیچگاه شعر را از طبیعت به معنی وسیع کلمه نمی توان تفکیک کرد اما علل و رویکرد شاعربه طبیعت، می تواند متفاوت باشد.
در این نوع وصف شاعرهمانند نقّاشی ساحر طبیعت را ترسیم میکند.« دید شاعر بیشتر به سطح اشیا جریان دارد ودر ورای پردهی طبیعت، عناصر مادی هستی، چیزی نفسانی و عاطفی کمتر میجوید. بلکه مانند نقّاشی دقیق، شاعر همّت خود را مصروف همین نسخه برداری از طبیعت وعناصردنیای بیرون میکند وکمتر میتوان حالتی عاطفی یا تأمّلی ذهنی را در ورای توصیفهای گوناگون این عصر جستجوکرد. (شفیعی کدکنی، ۳۱۱:۱۳۸۰)
در این نوع کاربرد ، طبیعت به دوگونه در شعر شعرا مطرح می شود. نخست از نظر توصیف های خالص که آن را وصف برای وصف باید خواند مانند: قطعه کوتاه زیر که از کسایی برجای مانده است .
آن خوشه ی زر نگر آویخته سیاه
گویی همی شبه به زمرّد درو زنند
وان بانگ چزد بشنو در باغ نیمروز
همچو سفال نو که به آبش فرو زنند
)عوفی،۱۳۳۵:۲۷۲)
و یا قصیده ای که در وصف نوبهار آمده است :
نوبهار آمد و آورد گل و یاسمنا
باغ همچون تبّت و راغ بسان عدنا
آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای کبود
میخ آن خیمه ستاک سمن و نسترنا
بوستانگویی بتخانهی فرخارشده است
مرغکان چون شمن وگلبنکان چون وثنا
برکف پای شمن بوسه بداده وثنش
کی وثن بوسه دهد برکف پای شمنا
(منوچهری ، ۱:۱۳۴۷)
ونیزقصایدی دربارهی طبیعت که مستقیما مطرح میشود اما به بهانهی مدیح و یا به ندرت موضوعی دیگر در همین حدود،که ایندسته شعرها را نیز باید از مقولهی وصف به شمار آورد از قبیل بیشتر وصفهای منوچهری، در اینگونه وصفها که حاصل مجموعهای از تصاویر طبیعت است، شاعر جز ترسیم دقیق طبیعت، هنری ندارد و این گونه تصاویرگاه به طور ترکیبی در ضمن قصاید ترسیم میشود و گاه جنبهی روایی و وصف قصه وار دارد. ازقبیل برخی قصایدمنوچهری که درآن به طور روایی به وصف طبیعت میپردازد . در مجموع ، همهی این انواع توصیف تصویرهایی بسیار ساده هستند و آفاقی و دور از هرگونهی زمینه ی عاطفی.
آن قطره ی باران که برافتد به گل سرخ چو اشک عروسی است برافتاده به رخسار
وان قطره ی باران که برافتد به گل خوید چون قطره ی سیماب است افتاده به زنگار
وان قطره ی باران که برافتد به گل زر گویی که چکیده است مل زرد به دینار
وان قطره ی باران که چکد برگل خیری چون قطرهی می برلب معشوقهی میخوار
وان قطره ی باران که برافتدبه سمن برگ چون نقطه سفید اب بود از بر طومار
(همان:۳۷ )
« گذشته از وصفهایی که از طبیعت میکنند ، در زمینههای غیر از طبیعت یعنی در حوزه ی بسیاری از معانی تجریدی و یا تصاویری که از انسان و خصایص حیاتی اوست ، باز هم از طبیعت و عناصر آن کمک میگیرند در این جاست که رنگ اصلی عنصر طبیعت در تصاویر شعری این دوره روشنتر و محسوستر آشکار میشود زیرا در وصف مستقیم طبیعت ، از طبیعت کمک گرفتن، امریست بدیهی، اما به هنگام سخن گفتن ازچیزهای که بیرون ازحوزه یطبیعت است، اگرشاعری از طبیعت وعناصر آن کمک بگیرد، درآنجا ست که شعرش بیشترعنوان طبیعت میتواندپیداکند. » (شفیعی کدکنی،۳۳۰:۱۳۸۰ )
گاه شعرا و گویندگان، وصفهایی ازمعشوق در تغزّل های خود دارندکه رنگ طبیعت و زمینه ی عناصر طبیعی را می توان به روشنی در تصاویر ایشان احساس کرد.
شب سیاه بدان زلفکان تو ماند سپید روز به پاکی رخان تو ماند
به بوستان ملوکان هزارگشتم بیش گل شکفته به رخسارگان تو ماند
در چشم آهو دو نرگس شکفته ببار درست و راست بدان چشمکان تو ماند
(دقیقی،لازار اشعارپراکنده:۱۴۷ )
از دیگر دلایل رویکرد شاعر ، به عناصر طبیعی ، بیان مضامین و مفاهیم عرفانی است. این مضامین جزء جدایی ناپذیر ادبیات منظوم و منثور ماست و پیوند گسترده ای باشعرفارسیدارد به طوریکه بخش عظیمی از ادبیات منظوم ما را سرودههایی تشکیل میدهد که در برگیرندهی مضامین عرفانی است و شاعر برای بیان احساس و اندیشه ی خود ازعناصرطبیعت سود میجوید وآن را محملی قرار میدهد برایگردش و بیان اندیشه ی خویش و با پرداختن به طبیعت و سود بردن از عناصر طبیعی میکوشد تا اندیشه را محسوستر و ملموسترکند. هدف شاعر از توصیف طبیعت و پرداختن به چشم اندازهای آن به صرف وصف ساده و ارائهی تصویر زیبا از طبیعت نیست بلکه شاعر در این طبیعت گرایی و گشت وگذار طبیعی در پی کشف و ارائهی راز و رمزی است. شاعر از طبیعت و وصف طبیعت در زیبایی های طبیعی جهان به عرفان وشناخت خدا می رسد. به عنوان نمونه، حافظ در غزل۴۸۶ دیوان می گوید:
بلبل زشاخ سرو بگلبانگ پهلوی میخواند دوش درس مقامات معنوی
یعنی بیاکه آتش موسی نمودگل تا از درخت نکته ی توحید بشنوی
(دیوان حافظ :۴۸۶)
که شاعر، با محمل قراردادن عناصر طبیعی همچون بلبل، شاخه سرو، آتش و درخت به ارائه ی مضمون و بیان اندیشهی خود پرداخته است و میگوید اگر پای به سرزمین گل و بلبل نهیم و پاکدل شویم، صدای عشق الهی را از جانشان درخواهیم یافت. و یا سهراب سپهری در”صدای پای آب” با استفاده از طبیعت و بهرهگیری از عناصر آن به بیان اندیشه و طرح مسائل عرفانی می پردازد و می گوید:
“من مسلمانم
قبله ام یک گل سرخ
جانمازم چشمه
مهرم نور
دشت سجاده ی من
من وضو با تپش پنجره ها میگیرم
در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست.
همه ذرّات نمازم متبلورشده است
من نمازم را وقتی می خوانم
که اذانش را باد گفته باشد سرگلدستهی سرو
من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف می خوانم
پی قدقامت موج”
(سپهری،۲۷۲:۱۳۶۳)
و این چنین از طبیعت و وصف عرفان به شناخت خدا می رسد و می گوید :
«و خدایی که
در این نزدیکی است
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه » (همان: ۲۷۲ )
تصویرهای حماسی در شعر جلوه های متنوع دارد. در حماسه بیشترین سهم از آن تصاویری است که اجزای آن را عناصر طبیعت تشکیل می دهد چه در تصویرهایی که به گونه ی اغراق ارایه می شوند، مانند:
سپاهی که خورشید شد نا پدید چو گرد سیاه از میان بردمید
نه دریا پدید و نه هامون نهکوه زمین آمد از پای اسبان ستوه
(شاهنامه،چاپ مسکو،۲/۱۱۷)
و چه جنبه ی استعاری، تشبیهی، مانند:
زگرد سواران هوا بست میغ چو برق درخشند ه پولاد تیغ
(همان:۱/۱۲۳)
یکی دیگر از این جلوههای پرکاربرد، تصاویر نمادین است. که در اشعار حماسی انقلاب فراوان دیده میشوند. محوری ترین نمادها در این دوره عبارتند از: نور، ظلمت ومصادیق متنوع آن شامل: صبح، فجر، سپیده، خورشید، فلق، شفق، اشراق و سحر برای نور و شب برای ظلمت. نور و مصادیق آن، مظهرحق، عدل، پیروزی و…هستند. شب مصداق ظلم، جهل،کفرو… . (رحمدل،۲۱۶:۱۳۷۳ )
این سبکبالان که تا عرش جنون پر می کشند آفتاب وصل را چون صبح در بر می کشند
از دم تیغ شهادت باده جوی وصلتند نیل اگر گردد بلا، لاجرعه اش سر می کشند
( ساعدباقری،۹:۱۳۶ )
جرس به وادی خورشید می کشاندمان که این چنین لب چاووش نور خواندمان
فدای گردش دستت که دور ما چو رسید چنان بریزکه می تا سماکشاند مان
(اسرافیلی،۵۵:۱۳۶۴)
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر