تحقیق فلسفه اخلاق و مبانی فلسفی حقوق زن از دیدگاه استاد شهید مطهری و دیدگاه استاد علامه طباطبایی

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق فلسفه اخلاق و مبانی فلسفی حقوق زن از دیدگاه استاد شهید مطهری و دیدگاه استاد علامه طباطبایی  دارای ۸۷ صفحه می باشد   فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

فصل اول: فلسفه اخلاق    ۱
۳-۱-واژه شناسی و تعاریف اخلاق    ۱
۳-۱-۱-اخلاق در لغت    ۱
۳-۱-۱-تعریف اخلاق    ۱
۳-۱-۲-اخلاق در قرآن و روایات    ۲
۳-۲-دیدگاه علامه طباطبایی    ۸
۳-۲-۱-تعریف اخلاق    ۸
۳-۲-۲- تمایز خلق و ادب    ۹
۳-۲-۳-اخلاق توحیدمحور    ۱۰
۳-۲-۴- فطرت زیربنای اخلاق    ۱۱
۳-۲-۵-نسبیت اخلاق    ۱۲
۳-۳-دیدگاه استاد مطهری    ۱۵
۳-۳-۱-تعاریف    ۱۵
۳-۳-۲-مبادی اخلاق    ۱۶
۳-۳-۳-معیارافعال و ارزش های اخلاقی و نقد نسبی گرایی    ۲۰
۳-۴-۴-نتیجه گیری    ۳۱
فصل دوم :مبانی فلسفی حقوق زن    ۳۳
۴-۱-واژه شناسی و تعاریف از حقوق    ۳۳
۴-۱-۱- واژه شناسی حقوق    ۳۳
۴-۱-۲-تعریف حقوق    ۳۵
۴-۱-۳- حقوق زن در قرآن    ۳۶
۴-۱-۴- شخصیت انسانی زن در روایات    ۳۹
۴-۲- دیدگاه علامه طباطبایی    ۴۱
۴-۲-۱-مبانی انسان شناسی    ۴۱
۴-۲-۲-هویت انسانی زن    ۴۴
۴-۲-۳-تساوی حقوق زن و  مرد    ۴۷
۴-۳-دیدگاه استاد مطهری    ۴۹
۴-۳-۱-مبانی هستی شناسی    ۴۹
۴-۳-۲- مبانی انسان شناسی    ۵۷
۴-۳-۳- هویت انسانی، و ارزش و مقام زن    ۶۰
۴-۳-۴-تفاوت های زن و مرد در آفرینش    ۶۳
۴-۳-۵-حقوق زن    ۶۶
۴-۴-نتیجه گیری    ۷۱
فهرست منابع    ۷۳

منابع

طباطبایی، محمدحسین، المیزان فب تفسیر القرآن،ج۱ ترجمه: موسوى همدانى، سید محمد باقر، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش

ــــــــــــــــــــــــ، المیزان فب تفسیر القرآن،ج۱۰ ترجمه: موسوى همدانى، سید محمد باقر، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش

ــــــــــــــــــــــــ، المیزان فب تفسیر القرآن،ج۱۲ ترجمه: موسوى همدانى، سید محمد باقر، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش

ــــــــــــــــــــــــ، المیزان فب تفسیر القرآن،ج۱۳ ترجمه: موسوى همدانى، سید محمد باقر، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش

ــــــــــــــــــــــــ، المیزان فب تفسیر القرآن،ج۱۴ ترجمه: موسوى همدانى، سید محمد باقر، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش

ــــــــــــــــــــــــ، المیزان فب تفسیر القرآن،ج۱۵ ترجمه: موسوى همدانى، سید محمد باقر، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش

ــــــــــــــــــــــــ، المیزان فب تفسیر القرآن،ج۱۶ ترجمه: موسوى همدانى، سید محمد باقر، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش

ــــــــــــــــــــــــ، المیزان فب تفسیر القرآن،ج۱۷ ترجمه: موسوى همدانى، سید محمد باقر، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش

ــــــــــــــــــــــــ، المیزان فب تفسیر القرآن،ج۲ ترجمه: موسوى همدانى، سید محمد باقر، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش

ــــــــــــــــــــــــ، المیزان فب تفسیر القرآن،ج۲۰ ترجمه: موسوى همدانى، سید محمد باقر، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش

فصل اول: فلسفه اخلاق

۳-۱-واژه شناسی و تعاریف اخلاق

-۱-۱-اخلاق در لغت

اخلاق واژه‌ای عربی است که مفرد آن «خُلْق» و «خُلُق» است و در لغت به معنای «سجیّه و طبع» (سرشت) به کار رفته است؛ اعم از سرشت پسندیده یا ناپسند. «خَلق» و «خُلق» از یک ریشه‌اند، ولی یکی به صورت انسانی اشاره دارد و دیگری به سیرت او: خُلق به صورت باطنی انسان و خَلق به صورت ظاهری او اطلاق می‌شود و هریک دارای صفات زیبا و زشت اند و ثواب و عقاب به هردو صفات تعلق می‌گیرد(قربانی،۱۳۸۷)

و نیز در معنای لغوی اخلاق آمده است: «اخلاق، بر وزن» افعال جمع واژه «خُلْق» و «خُلُق»، در لغت به معنای خوی ها، عادات، سرشت، سجایای نیک، پسندیده، خوب، دلیری، نیرومندی، زشت، ناپسند و فرومایگی به کار رفته و از صفات نفسانی انسان به شمار می رود و در واقع به معنای صفتهای روحی و باطنی است که در نفس انسانی رسوخ پیدا کرده و به عنوان ملکه برای نفس در آمده است، به گونه ای که افعال خوب یا بد بدون نیاز به تفکر و اندیشه به آسانی از او صادر می شود.( حسین زکی،۱۳۸۴،ص۱۲۲)

۳-۱-۱-تعریف اخلاق

در باب تعریف اخلاق نظریات متفاوتی از سوی اندیشمندان ارائه شده است که به مواردی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱-ابوعلی مسکویه می‌نویسد: «الخلق حال للنفس داعیه لها إلی أفعالها من غیر فکر و لا رویه …»

(ابن مسکویه،بی تا،ص ۳۶ ) البته مراد از «حال» در این عبارت، همان «ملکه» است؛ هم چنان که در چند سطر بعد به این لفظ تصریح می‌کند و از خود این عبارت هم مشخّص است. (قربانی،۱۳۸۷)

۲- تعریف علّامه مجلسی چنین است: «الخلق بالضم ملکه للنفس یصدر عنها الفعل بسهوله …» (المجلسی، بی تا، ص ۳۷۲)

۳- فیض کاشانی هم اخلاق را این گونه تعریف می‌کند: «الخلق عباره عن هیئه راسخه فی النفس تصدر عنها الافعال بسهوله و یسر من غیر حاجه الی فکر و رویه…».(الکاشانی، بی تا، ج ۵، ص ۹۵)

۴- و تعریف بستانی به نقل از عالمان اخلاق: «الخلق فی عرف العلماء ملکه تـُصدر بها النفس الافعال بسهوله من غیر تقدم فکر و رویه و تکلـّف…». (البستانی، ۱۹۸۷،ص ۲۵۱)

«براساس این معنا و با توجه به قیود مندرج در تعریف، صفات ناپایدار در نفس مانند غضب انسان شکیبا و یا صفاتی که با زحمت و تأمّل از فردی صادر می‌شود مانند کرَم شخص بخیل، از قلمرو اخلاق خارج‌اند و به آنها خُلق صدق نمی‌کند؛ هم چنان که در کتاب محیط المحیط به آن تصریح شده است».(قربانی،۱۳۸۷)

نیز طبق این تعریف، اخلاق شامل فضایل و رذایل اخلاقی هر دو می‌شود: «اگر هیئت راسخ در نفس، مبدأ صدور أفعالی پسندیده از نظر عقل و شرع باشد، آن را خلق نیک گویند و اگر برعکس، باعث صدور افعال ناپسند شود، به آن خلق بد اطلاق می‌شود.» (الکاشانی، بی تا، ج ۵، ص ۹۵)

رایج‌ترین و سابقه‌دارترین معنای اخلاق در میان عالمان و فیلسوفان اسلامی و دینی و بلکه غیردینی عبارت است از ملکات و صفات پایدار در نفس که باعث صدور افعالی متناسب با آنها، به راحتی و بدون نیاز به تفکر و تأمل می‌گردند.(قربانی،۱۳۸۷)

۳-۱-۲-اخلاق در قرآن و روایات

در آیات مختلفی از قرآن کریم اشاره های مختلفی در باب اخلاق و ارزش های اخلاقی شده است که بررسی این آیات نشان از جایگاه بالای ارزش های اخلاقی در دین اسلام دارد.

در این بخش به بررسی این آیات می پردازیم.

۱- «وَإِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ» همانا تو صاحب اخلاق عظیم و برجسته ای هستی. (قلم/ آیه ۴)

۲- «فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ؛ در پرتو رحمت الهی، تو با مردم مهربان شدی در حالی که اگر خشن، تندخو و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می شدند.»(آل عمران/  ۱۵۹)

مفاهیم مرتبط با واژه اخلاق نیز در آیات زیر آمده است:

توکل: «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُــوَ حَسْــبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْــرِهِ قَدْ جَــعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَــیْ‌ءٍ قَـــدْراً».

وهر کس بر خـــدا توکــــل کند، کفایت امـــرش رامی‌کند، خـــداوند فـرمان خود را به انجام مـی‌رسـاند، و خـــدا بـرای هرچیــــزی اندازه‌ای قــــرار داده است. (طلاق / ۳)

تقوا: «مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ، هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند واو از جایی که گمان ندارد، روزی می‌دهد.» (طلاق / ۲ و ۳)

شکر نعمت، کفر نعمت: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ، اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود، و اگرناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است.» (ابراهیم / ۷)

صبر: «وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ، وصبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است.» (انفال / ۴۶)

توبه: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَّصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَن یُکَفِّرَ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعَی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، ای کسانی که ایمان آورده اید، به درگاه خدا توبه کنید، توبه ای از، روی اخلاص باشد که پروردگارتان گناهانتان را محو کند و شما را به بهشتهایی داخل کند که در آن نهرها جاری است در آن روز، خدا پیامبر و کسانی راکه با او ایمان آورده اند فرو نگذارد، و نورشان پیشاپیش و سمت راستشان در حرکت باشد می گویند : ای پروردگار ما، نور ما را برای ما به کمال رسان و ما را بیامرز، که تو بر هر کاری توانا هستی» (تحریم/ ۸)

اخلاص: «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ؛ (تنها) خدا را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید، هر چند کافران ناخشنود باشند.» (غافر / ۱۴)

رضا: «رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ؛ و خشنودی خدا بزرگتر است.» (توبه / ۷۲)

احترام به پدر و مادر: «لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً؛ جز خدا را نپرستید وبه پدر و مادر خود احسان کنید.» (بقره / ۸۳)

خوش گفتاری: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً؛ وبا مردم (به زبان) خوش سخن بگویید.» (بقره / ۸۳)

امانت: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها؛ خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید.» (نساء / ۵۸)

عدل: «إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ؛ هنگامی که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید.» (نساء / ۵۸)

امر به معروف و نهی از منکر: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آنها همان رستگارانند.» (ال عمران / ۱۰۴)

نقض عهد، قطع رحم، فساد: «وَ الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ؛ آنها که عهد الهی را پس از محکم کردن می‌شکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده قطع می‌کنند، و در روی زمین فساد می‌کنند، لعنت برای آنهاست. (رعد / ۲۵)»

پیروی از احسن: «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ؛ همان کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند، آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند. (زمر / ۱۸)»

صدق و راستگویی: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ؛ از خدا بترسید و با راستگویان باشید».(توبه/۱۱۹)

قرض‌الحسنه: «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَهً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ؛ کیست که به خدا قرض‌الحسنه دهد، تا خدا بر آن چند برابر بیفزاید؟ خدا تنگدستی دهد و توانگری بخشد. (بقره / ۲۴۵)»

قولنامه: «إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی فَاکْتُبُوهُ؛ چون وامی تا مدتی معین به یکدیگر می‌دهید، آن را بنویسید». (بقره / ۲۸۲)

تمسخر و استهزاء: «الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقاتِ وَ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ؛ آنهایی که از مؤمنان اطاعت کار، در صداقتشان عیب جویی می‌کنند، و کسانی را که (برای انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچیز) توانایی خود دسترسی ندارند، مسخره می‌نمایند، خدا آنها را مسخره می‌کند و برای آنها عذاب دردناکی است». (توبه / ۷۹)

القاب زشت: «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ؛ و با القاب زشت و ناپسند یکدیگررا یاد نکنید.» (حجرات / ۱۱)

دروغ: «وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَی اللَّهِ الْکَذِب به خاطر دروغی که بر زبانتان جاری می‌شود نگویید این حلال است و آن حرام، تا بر خدا افترا ببندید». (نحل/ ۱۱۶)

بخل: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ؛ کسانی که بخل می‌ورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده انفاق نمی‌کنند، گمان نکنند این کار به سود آنها است، بلکه برای آنها شر است بزودی در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقی به گردنشان می‌افکنند.» (ال عمران / ۱۸۰)

غیبت: «وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ؛ وهیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید». (حجرات / ۱۲)

گمان بد: «اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ؛ از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است». (حجرات / ۱۲)

تجسس: «وَ لا تَجَسَّسُوا؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید». (حجرات / ۱۲)

حسد: «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ با اینکه نسبت به مردم و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می‌ورزند؟ (نساء / ۵۴)»

ظلم: «وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ؛ آنها که ستم کردند به زودی می‌دانند که بازگشتشان به کجاست». (شعراء / ۲۲۷)

شایع کردن زشتیها (تشیع فاحشه) : «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْ‌آخِرَهِ؛ کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است.» (نور / ۱۹)

سخن چینی: «هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ؛ کسی که بسیار عیبجوست و به سخن چینی آمدو شد می‌کند، (پیروی مکن)»(قلم / ۱۱)

عیب جویی: «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ؛ وای بر هر بدگوی عیبجویی» (همزه / ۱)

علاوه بر آیات قرآنی که به موضوعات اخلاقی تاکید خاصی داشته در روایات نیز ارزش و جایگاه موضوع اخلاق مورد تاکید قرار داده شده است. در این بخش نیز به نمونه هایی اشاره می‌کنیم:

۱- امام کاظم علیه السلام فرمود: «الْزَمُ الْعِلْمِ لَکَ مادَلَّکَ عَلی صَلاحِ قَلْبِکَ وَاظْهَرَلَکَ فَسادَهُ؛ لازمترین علم برای تو آن است که تو را به پاکسازی دل (و تهذیب نفس) راهنمایی کرده، فساد آن را برای تو آشکار کند».

(حلوانی، ۱۴۰۸ ق. ص ۱۲۲)

۲-پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «الْأَخْلاقُ مَنایِحُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ…؛ اخلاق، بخشش‌هایی از خداوند بزرگ است…».

80,000 ریال – خرید

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

مطالب پیشنهادی:
  • تحقیق رویکردهای عمده و دیدگاه صاحبنظران در فلسفه اخلاق و اخلاق حرفه ای از دیدگاه اسلام
  • تحقیق اخلاق در ادبیات فارسی و ادیان و جوامع
  • تحقیق اخلاق و دیدگاه ها و مکاتب موجود و دیدگاه صاحب نظران در مورد اخلاق
  • تحقیق اخلاق حرفه ای و کدهای اخلاق پرستاری
  • تحقیق نسبت هنر و اخلاق
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.