485 views
پیشینه تحقیق مشارکت سیاسی و فرهنگ سیاسی و تبیین جایگاه مشارکت سیاسی زنان در ایران پس از انقلاب و عوامل مؤ ثر در افزایش آن دارای ۸۱ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۲فصل اول:مفهوم مشارکت سیاسی و فرهنگ سیاسی ۵
مقدمه: ۵
۲-۲ مشارکت: ۷
۲-۳ مشارکت سیاسی: ۸
۲-۳-۱ عوامل اثر گذار بر مشارکت سیاسی: ۹
۲-۳-۲ کارکردهای مشارکت سیاسی: ۱۱
۲-۴ فرهنگ: ۱۲
۲-۵ فرهنگ سیاسی: ۱۴
۲-۶-۱ سطوح تحلیل فرهنگ سیاسی از دید آلموند و وربا: ۱۷
۲-۶-۲ جهت گیر یهای فرهنگ سیاسی از دید آلموند و وربا: ۱۸
۲-۶-۳ انواع فرهنگ سیاسی از دید آلموند و وربا: ۱۸
۳فصل دوم:تبیین جایگاه مشارکت سیاسی زنان در ایران پس از انقلاب و عوامل مؤ ثر در افزایش آن ۲۷
۳-۱ گذری اجمالی بر مشارکت سیاسی زنان در ایران قبل از انقلاب: ۲۷
۳-۲ عوامل مؤثر در افزایش مشارکت سیاسی زنان پس از انقلاب: ۳۱
۳-۲-۱ انقلاب، فراهم شدن فرصت برای مشارکت زنان: ۳۱
۳-۲-۲ جنگ تحمیلی و تبیین نقش زنان : ۳۴
۳-۲-۳ تغییر فرهنگ سیاسی در ایران پس از انقلاب: ۳۷
۳-۲-۴ زمینههای سیاسی افزایش مشارکت زنان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: ۴۰
۳-۲-۵ تغییر نگاه رهبران مذهبی به زن : ۴۷
۳-۲-۶ گسترش طبقه متوسط جدید و خواستههای آنان: ۵۴
۳-۲-۷ گسترش حضور زنان در مراکز آموزش عالی: ۵۷
۳-۲-۸ جنبش زنان(فمنیسم): ۶۱
۳-۳ پیشینه و تاریخچه موضوع تحقیق ۶۹
۴منابع ۷۳
– صبوری، منوچهر(۱۳۸۴)، جامعه شناسی سیاسی، تهران، انتشارات سمت
– مصفا، نسرین(۱۳۷۳)، نقش مشارکت سیاسی در تواناسازی زنان، فصلنامه سیاست خارجی، سال ۸، شماره ۳
– مصفا، نسرین(۱۳۷۵)، مشارکت سیاسی زنان در ایران، تهران، وزارت امور خارجه مؤسسه چاپ و انتشارات
– مصفا، نسرین(۱۳۷۱)، کیفیت مشارکت سیاسی زنان در جهان سوم، تهران، کمسیون امور بانوان
– خلیلی، محسن(۱۳۸۶)،آسیب شناسی مشارکت زنان در سیاست: راه کارهایی برای کاهش انفعال، فصلنامه سیاسی و اجتماعی، شماره ۱۱
– خلیلی، محسن(۱۳۸۶)، آسیب شناسی مشارکت زنان در جامعه معاصر ایران، فصلنامه پژوهش زنان، شماره ۲
-هاردس، سیلیا(۱۳۷۳)، زنان در مصر، مجله زنان، ترجمه ناهید فرخنده، شماره ۲۲
– بیرو،آلن(۱۳۷۰)، فرهنگ علوم اجتماعی،ترجمه ابوالفضل قاضی، تهران، دانشگاه تهران
– امام جمعه زاده، سید جواد(۱۳۹۱)، بررسی رابطه میان احساس محرومیت نسبی و مشارکت سیاسی در میان دانشجویان دانشگاه اصفهان، دو فصلنامه علمی پژوهشی دانش سیاسی، سال ۸، شماره ۱
– پیروزمند، علیرضا(۱۳۸۰)، مجموعه مقالات هم اندیش، مرکز تحقیقات و مطالعات زنان، تهران
– سیف زاده، حسین(۱۳۷۳)، نظریههای مختلف درباره راههای نوسازی و دگرگونی سیاسی، تهران، نشر قومس
– سیف زاده، حسین،(الف۱۳۷۳)، مشارکت سیاسی منفعلانه و علل تداوم آن، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره ۳۱
– سیف زاده، حسین(ب۱۳۷۳)، تحول از مشارکت منفعلانه به مشارکت فعالانه: تأملی نظری، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره ۲۳
– راش، مایکل(۱۳۷۷)، جامعه و سیاست، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، سمت
مشارکت، هر چند مفهوم تازهای نبوده و بشر بنا بر طبع اجتماعی خویش، همواره به مشارکت فزاینده روی آورده است اما این مفهوم از نیمه دوم قرن بیستم برای بیشتر جوامع به موضوعی کلیدی تبدیل شده است. با گسترش مفهوم مشارکت و راه یافتن آن به تمامی عرصههای زندگی، امروزه سخن از شرایطی است که همه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خویش دخالت آگاهانه داشته باشند. بنابراین لزوم مشارکت مردمی، از جمله مواردی است که در مراحل مختلف تکوین فرآیند توسعه، مورد توجه اکثر جوامع دموکراتیک قرار گرفته است. اهمیت مشارکت، برای جوامع ذکر شده تا حدی است که در برنامه ریزیهای استراتژیک خویش، توسعه مشارکت قانونمند مردم در فرآیند تصمیم گیری را به عنوان راهبرد ملی تلقی میکنند.
مشارکت سیاسی، یکی از شاخصههای بسیار مهم توسعه سیاسی محسوب میشود. همچنین با مفهوم فرهنگ سیاسی ارتباط تنگاتنگی دارد چرا که افراد در بستر فرهنگ سیاسی که از طریق جامعه پذیری سیاسی برای آنان درونی شده است وارد فعالیتهای سیاسی میشوند. در فرآیند مشارکت سیاسی، عوامل گوناگونی چون سن، جنس، مذهب، موقعیت اجتماعی، انگیزه سیاسی و تحرک اجتماعی تأثیر دارند اما عواملی نیز ممکن است مانع مشارکت سیاسی شوند. ازجمله: عدم پاسخگویی مسئولین حکومتی، نداشتن آزادی در حقوق مدنی، کنترل مطبوعات، استفاده از پلیس علنی و سرکوب جنبشها و احزاب سیاسی(صبوری،۱۴۲:۱۳۸۴).
مشارکت سیاسی، نیز به عنوان یکی از مهم ترین ابعاد مشارکت، موضوعی است که طی چند دهه اخیر جزو مهم ترین دغدغه روشنفکران و محافل فکری و فرهنگی بوده است. مفهوم مشارکت سیاسی، پدیدهای جدید و به دولت ملتهای مدرن تعلق دارد و امروزه به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفههای مشروعیت هر نظام سیاسی به شمار می آید و همچنین با مفهوم توسعه سیاسی پیوند معناداری دارد چرا که استفاده بهینه از ظرفیت انسانی در فرآیند توسعه کشور به توسعه مشارکت تعبیر میشود. استدلال چنین است که به موازات افزایش مشارکت آحاد مردم اعم از زن و مرد، درجه توسعه یافتگی کشورها نیز افزایش می یابد. از آن جایی که زنان به عنوان نیمی از ظرفیتهای انسانی محسوب میشوند که جوامع در راه رسیدن به توسعه سیاسی (به معنای توسعه مشارکت) باید از توانایی آنان بهره جویند لذا در سیاست گذاریها و برنامههای محلی و ابزارهای بین المللی از ضرورتها و راه کارهای نیل به مشارکت زنان در عرصه سیاسی سخن به میان آمده است عرصهای که تاکنون به طور انحصاری در اختیار مردان بوده است.
از این منظر(رسیدن به توسعه سیاسی پایدار)، مشارکت سیاسی زنان یک عامل مهم در توانا سازی آنان محسوب میگردد(مصفا،۳۵۷:۱۳۷۳-۳۵۴) اما به طور کلی در عرصه عمل، شاهد حضور تعداد اندکی از زنان در عرصه سیاست جهانی بوده ایم که این امر مرتبط به جامعه و نظام خاصی نیست.
از طرف دیگر در هر جامعه ای، عدم مشارکت زنان در فرآیند سیاسی ناشی از عدم تساوی آنان با مردان در قوانین اساسی نیست بلکه بیشتر مربوط به علل دیگر اجتماعی و فرهنگی است. چنانچه در اکثر قریب به اتفاق کشورها، حقوق سیاسی مساوی و برابر میان زنان و مردان در نظر گرفته شده اما واقعیت آن است که به زعم وجود حقوق سیاسی مساوی هنوز سهم زنان در سیاست ناچیز است(هاردس،۱۱:۱۳۷۳).
به عبارتی مشارکت سیاسی زنان، به معنای استفاده از زنان برای ساختن تاریخ و صرف وجود آنان در مناصب اجرایی نیست. همان گونه که استفاده از آنان در اداره امور به تنهایی کفایت نمیکند. بر همین مبنا، جوامع قبل از پرداختن به امر مشارکت سیاسی توسط زنان، بهتر است ابتدا به تقویت فرهنگ سیاسی خویش برای حضور زنان در برنامههای سیاسی و اجتماعی بپردازند چرا که برای زنان، داشتن قدرت سیاسی صرف مهم نیست و زنان خلاق، لزوماً آنهایی نیستند که قدرت سیاسی دارند، بلکه گروهی هستند که به زندگی ابعاد وسیع تر و بینش تازه تری میدهند.
در خصوص مشارکت سیاسی، نظریات مختلفی مطرح شده است. از جمله: احساس محرومیت نسبی متعلق به تد رابرت گر[۱]، نظریه ابزاری، نظریه پویایی رفتار جمعی متعلق به هربرت بلومر[۲]، نظریه روان شناختی اجتماعی متعلق به دیوید سیلز [۳]و نظریه مبادله متعلق به جورج هومتر[۴] و پیتر بلاو[۵] و همچنین نظریه فرهنگ سیاسی گابریل آلموند و سیدنی وربا.
علی رغم مفید بودن بسیاری از این نظریات در طرح موضوع مشارکت سیاسی زنان در ایران پس از انقلاب، از آن جایی که در این رساله ارتباط تنگاتنگی میان مشارکت سیاسی و فرهنگ سیاسی در نظر گرفته شده است به همین دلیل، موضوع این رساله را در ذیل فرهنگ سیاسی گابریل آلموند[۶] و سیدنی وربا [۷]توضیح خواهیم داد که قبل از پرداختن به دیدگاه این دو پژوهشگر لازم است به بررسی مفاهیم زیر پرداخته شود.
مشارکت عبارت است از فعالیت داوطلبانه اعضای جامعه در انتخاب رهبران و شرکت مستقیم و غیر مستقیم آنان در سیاستگذاری عمومی. مشارکت دارای سه جنبه است: یک عمل است، داوطلبانه است و با انتخاب همراه است(خلیلی،۱۲۲:۱۳۸۶).
مشارکت، در لغت به معنای همکاری کردن، شرکت دادن و شریک شدن است. مشارکت در واقع شرکت داوطلبانه گروهی از مردم در برنامهها و طرحهای سیاسی و اجتماعی است که در توسعه ملی و همچنین در تصمیم گیریهای جمعی و هم یاری و دگر یاری در توسعه و پیشرفت نقش اساسی دارند. مشارکت، بر انگیختن حس مشارکت مردم و در نتیجه افزایش درک و توان آنها برای پاسخگویی به طرحها و برنامههای توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. در مشارکت، حدود دخالت مردم در فرآیند تصمیم گیری تا آن جا است که بر زندگی آنان تأثیر گذارد. یعنی حق مداخله مردم باید موجب حل مشکلات خود آنان و جامعه شود. با این وصف، مشارکت میتواند ابزاری برای رونق بخشیدن به فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و در نتیجه شتاب دادن به آهنگ توسعه و بسط عدالت اقتصادی و اجتماعی باشد. (جعفری نیا،۸۹:۱۳۹۱).
صاحب نظران و اندیشمندان از مشارکت تعاریف متفاوتی ارائه کرده و گسترههای متفاوتی را برای آن عرضه نمودهاند. از جمله:
آلن بیرو،[۹] مشارکت سیاسی را این گونه تعریف نموده: “مشارکت کردن به معنای سهمیدر چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و بنابراین با آن همکاری جستن است” (بیرو،۲۵۷:۱۳۷۰).
برخی از دید کاملاً اجتماعی به تعریف این مفهوم پرداخته و معتقدند که مشارکت عبارت است از فعالیتهای ارادی و داوطلبانهای که از طریق آن اعضای یک جامعه در امور محله، شهر یا روستای خود شرکت میکنند و به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در شکل دادن به حیات اجتماعی خود سهیم میشوند (امام جمعه زاده،۴۰:۱۳۹۱).
به طور کلی آن گاه که از مشارکت یا فعالیتهای سیاسی شهروندان(اعم از زن و مرد) سخن به میان می آید، منظور مشارکت آنان در فعالیتهایی است که به افزایش قدرت، ظرفیت و شدت جامعه منجر میشود( پیروزمند،۹۹:۱۳۸۰).
مشارکت، از ابعاد مختلفی برخور داراست که مهم ترین آن، مشارکت سیاسی میباشد. دامنه تعریف مشارکت سیاسی نیز تا حدودی گسترده است. در بیشتر این تعاریف، مشارکت سیاسی فعالیتی در راستای انتخاب حاکمان و مشارکت در تصمیم گیریها است. به گونهای که دایره المعارف علوم اجتماعی بیان میدارد:”مشارکت سیاسی، فعالیت داوطلبانه اعضای یک جامعه در انتخاب حکام به طور مستقیم یا غیر مستقیم و در شکل گیری سیاستهای عمومی است”. به طور کلی، مشارکت سیاسی درگیر شدن فرد در سطوح مختلف نظام سیاسی را شامل میشود. در مشارکت سیاسی باید سه جنبه را بررسی نمود.
– political participation 3
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر