پیشینه تحقیق مفاهیم سیستم های اطلاعاتی استراتژیک و سیستم های چندعاملی و کارکردهای آن دارای ۳۲ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۱٫۱٫ مقدمه ۴
۱٫۲٫ وضعیت موردانتظار ۴
۱٫۳٫ تفاوت وضعیت موردانتظار و چشم انداز ۵
۱٫۴٫ سیستمهای اطلاعاتی استراتژیک ۹
۱٫۵٫ سیستمهای چندعاملی ۱۱
۱٫۶٫ تعریف عامل ۱۵
۱٫۷٫ عامل هوشمند ۱۶
۱٫۸ارتباط سیستم اطلاعاتی استراتژیک و سیستم چندعاملی ۲۱
۱٫۹٫ کارهای پیشین ۲۲
۱٫۱۰٫ نتیجه گیری ۲۵
منابع و مآخذ ۲۷
Sase Narine Singh, Carson Woo, Investigating business-IT alignment through multi-disciplinary goal concepts, Springer, 2009
Mott Linn, Planning strategically and strategic planning, The Bottom Line: Managing Library Finances, Vol. 21 Iss: 1 pp. 20 – 23, 2008
Transmissia Semiawan, Michael Middleton, Strategic information planning and campus information systems development in Indonesia, Campus-Wide Information Systems, Vol. 16 Iss: 2 pp. 70 – 76, 1999
Wooldridge, M., Weil?., G. and Ciancarini, P. (eds), Agent-Oriented Software Engineering II – Proceedings of the 2nd International Workshop, AOSE-2001, LNCS Volume 2222, Springer, Berlin, 2002
Jennings, N. R. et al, Automated negotiation: prospects, methods and challenges, International Journal of Group Decision and Negotiation, 10(2), 199-215, 2001
Wooldridge, M, The computational complexity of agent design problems. In Proceedings of the 4th International Conference on Multi-Agent Systems (ICMAS-2000), Boston, MA, pp. 341-348, 2000
M. Birna van Riemsdijk, Neil Yorke-Smith, Towards Reasoning with Partial Goal Satisfaction in Intelligent Agents, Delft University of Technology, Delft, The Netherlands, 2010
Lars Braubach, et al, Goal Representation for BDI Agent Systems, Distributed Systems and Information Systems Computer Science Department, University of Hamburg, 2004
Alexander Pokahr, Lars Braubach, Winfried Lamersdorf, A Goal Deliberation Strategy for BDI Agent Systems, Distributed Systems and Information Systems, Computer Science Department, University of Hamburg, 2004
Zhiqi Shen, Robert Gay and Xuehong Tao, Goal-based intelligent agents, ICIS, School of EEE, Nanyang Technological University, Singapore, 2002
Guy Gable, Strategic information systems research: An archival analysis, Information Systems Discipline, Faculty of Science and Technology, Queensland University of Technology, GPO Box 2434, Brisbane 4001, Australia, February 2010
Daud M. Ahmed, David Sundaram, Selwyn Piramuthu, Knowledge-based scenario management – Process and support, elsevier, 2010
S.K. Min, E.H. Suh, S.Y. Kim, An integrated approach toward strategic information systems planning, Journal of Strategic Information Systems, july 2000
Craig Michael Vineyard, Enhancing Expert System Intelligent Agents Using Game Theory, B.S., University of New Mexico, 2006
در این مقاله ابتدا مروری اجمالی خواهیم داشت بر مفاهیم کلی و زیربنایی مدیریت استراتژیک و به طور خاص مفاهیمی همچون رسالت یا مأموریت[۱] سازمان، چشمانداز[۲]، منظر برازنده، وضعیت موردانتظار[۳]، هدف و هدفگذاری و مواردی از این دست. پس از آن به صورت گذرا به بیان ویژگیها و کارکردهای سیستمهای اطلاعاتی استراتژیک پرداخته و ضمن بررسی چالشهای فراروی اینگونه سیستمها، نقش آنها را در سازمانهای امروزی مورد نقد و بررسی قرار میدهیم. . پس از آن گریزی خواهیم داشت به مفاهیم آینده پژوهی و سناریوسازی و بیان ارتباط آن با وضعیت موردانتظار و منظر برازنده سازمان.
در ادامه این فصل به بیان مفاهیم بنیادین سیستمهای چندعاملی، تشریح مفهوم عامل هوشمند و معیارهای آن و نیز تشریح مفهوم هوشمندی در این گونه عاملها میپردازیم. پس از آن ، نوبت به برقراری ارتباطی مؤثر میان مفهوم سیستمهای اطلاعاتی استراتژیک و سیستمهای چندعاملی میرسد .
مفهوم وضعیت موردانتظار در سازمان، شاید در دید اول با مفهوم چشمانداز یکسان به نظر برسد، ولی اگر بخواهیم با صورت دقیقتر و عمیقتر به بررسی این مفاهیم بپردازیم، تفاوتهای موجود میان این دو مفهوم مشابه و پرکاربرد حوزه برنامهریزی راهبردی سیستمهای اطلاعاتی، به خوبی نمایان خواهد شد.
پیش از بیان این تفاوتها بهتر است یک تعریف کلی از وضعیت موردانتظار ارائه کنیم. وضعیت موردانتظار در واقع توصیف واضح، صریح، بیابهام و به زبان مهندسی موقعیتی است که میخواهیم در برههای از چشمانداز سازمان بدان دست یابیم. در بیان وضعیت موردانتظار
بایست فعالیتهای موردنیاز، زمانبندی، برنامهریزی و هزینه دستیابی بدان به درستی و صراحت مشخص شده باشند. وضعیت موردانتظار وضعیتی است که با دست یافتن به آن رهبر سازمان و پیروان چشمانداز سازمان، احساس رضایت و خشنودی خواهند نمود و میتوانند ادعا کنند که در مسیر صحیح به سوی چشمانداز غایی سازمان گام برمیدارند.
بیشتر پروژههای راهبردی در سازمانها با تحلیل وضعیت کنونی آغاز میشوند، پیش از هرچیز تعیین میکنیم که وضعیت و جایگاه فعلی سازمان چیست و چه چالشهایی فراروی آن قرار دارند؟ سازمان به دنبال چه هدفی است و چگونه میتواند در یک محیط پیچیده به گونهای مناسب عمل نماید تا هرچه زودتر بتواند اهداف موردنظر را محقق سازد؟ پس از تعیین و ترسیم وضعیت کنونی، میتوانیم وضعیت موردانتظار سازمان را در یک برهه زمانی خاص متصور شده و هدف گذاریها و برنامهریزیهای لازم را به منظور رسیدن به آن وضعیت موردنظر انجام داده و استراتژیهای لازم را تدوین نماییم.
نخستین و بارزترین تفاوت میان چشمانداز و وضعیت موردانتظار در آن است که وضعیت موردانتظار معمولا کاملا امکانپذیر، دستیافتنی است و قابل وصول است، برخلاف چشمانداز که ممکن است صرفا جنبهی نمادین و ارزشی داشته باشد و در واقعیت دستیابی بدان حداقل با زمانبندی مشخص امکانپذیر نباشد.
تفاوت دیگر آنکه وضعیت موردانتظار ارضا شدنی است. بدین معنا که با توجه به دقیق و مشخص بودن ویژگیهای آن، میتوان برنامهای عملیاتی برای رسیدن به آن وضعیت در زمان موردانتظار ارائه نمود. حال آنکه چشم انداز ممکن است بسیار آرمانگرایانه و دور از دسترس باشد. البته بایست به این نکته اشاره نمود که این حالت آرمانگرایانهی چشمانداز عیب محسوب نمیشود، بلکه میتوان آن را لازمهی یک چشمانداز مناسب به حساب آورد. دلیل این امر را هم شاید بتوان اینگونه توضیح داد که از آنجا که چشمانداز سرمقصد نهایی و غایی سازمان را ترسیم میکند، چنانچه تحقق آن به راحتی امکانپذیر باشد، با دستیابی به آن رسالت و ماهیت وجودی سازمان اساسا زیر سؤال خواهد رفت و به بیان دیگر سازمان به نقطهی پایانی حیات خود خواهد رسید. بنابراین یکی از تفاوتهای مهم میان چشمانداز و وضعیت موردانتظار همین است که تحقق چشمانداز معمولا بسیار بلندمدت و در هالهای از ابهام است.
تفاوت بعدی تعریف وضعیت موردانتظار و چشم انداز به مقطعی بودن وضع مطلوب مربوط میشود. در طول حیات سازمان، ممکن است بسته به شرایط، وضعیتهای مطلوب بسیاری تعریف شود که در مقاطعی خاص تمرکز سازمان یا دستکم بخشهایی از آن به رسیدن به آن وضعیت معطوف شود. اما به محض رسیدن به وضعیت مذکور، ممکن است هدف به حفظ آن وضعیت به صورت موقت یا دائم و یا گذر از آن تغییر نماید. این وضعیتهای مطلوب گرچه هر کدام اهمیت خاص خود را دارند، معمولا هیچیک به تنهایی برای سازمان تعیین کننده و ارضا کننده نمیباشند و احتمالا از اهمیت مقطعی برخوردارند.
هرچند یکی از خصوصیات ذکر شده برای چشم انداز، صراحت و بیابهام بودن آن است، ولی در هر صورت چشمانداز همواره از یک سطح انتزاع برخوردار است، در حالیکه در وضعیت موردانتظار انتزاعی وجود ندارد و همهی معیارهای تعیین و تفسیر آن وضعیت بایست به صورت کامل تعریف شده باشند. پس وضع مطلوب مفصلتر و دارای شرح و جزئیات بیشتری است، برخلاف چشمانداز که معمولا در قالب یک یا دو جمله قابل بیان است]۱۷[.
همانطور که اشاره شد، چشم انداز نقطه نهایی تکامل سازمان است، اما وضع مطلوب تنها یک برهه در روال سیر تکاملی سازمان میباشد. این برهه حتی ممکن است در ابتدای پیدایش سازمان (منظور زمانی است که سازمان هنوز راه درازی تا رسیدن به بلوغ خود پیش رو دارد) مدنظر باشد، اما در عین حال میتواند در همان برهه برای ادامه حیات سازمان ضروری و سرنوشت ساز باشد و عدم تحقق آن نتایج فاجعهباری در پی داشته باشد و حتی به ورشکستگی و انحلال سازمان بیانجامد.
وضع موردانتظار مسلما کوتاه مدتتر از چشم انداز است. زمان رسیدن بسته به یک وضع موردانتظار اهمیت و دشورای آن میتواند متفاوت باشد، ولی به هر حال این زمان معمولا به طور دقیق قابل محاسبه است و وابسته به پارامترهای مشخص و غالبا قابل اندازهگیری میباشد. حال زمان موردانتظار میتواند بین چند روز تا چند سال متغیر باشد که البته معمولا این زمان از یک سال کمتر بوده و در حد چند ماه است. در صورتی که در مورد چشمانداز یک زمان کلی و چندین ساله (معمولا ۵ سال یا بیشتر) برای نیل به آن متصور میشوند.
در مورد وضع مطلوب، با توجه به ویژگیهای ذکر شده برای آن، میتوان در صورت تحقق یا عدم تحقق وضعیت، نتایج حاصله را با یک نظام جزا و پاداش تلافی نمود. این جزا و پاداش میتواند شامل حال تمام کارکنان سازمان یا تنها فرد یا گروهی که در رسیدن (یا نرسیدن) به وضعیت موردانتظار نقش داشته اند، شود. در صورتی که برای چشمانداز معمولا کل سازمان و بهویژه رهبری آن بایست پاسخگو باشند.
نکتهی بعدی که بایست بدان اشاره نمود در مورد حوزهی اثر وضع موردانتظار است. برخلاف چشم انداز که کل سازمان در حوزهی اثر آن تلقی شده و راهنمای استراتژیها و جهت حرکت کلی سازمان است، وضع مطلوب میتواند تنها برای بخش کوچکی از سازمان تعریف گردد. هرچند که میتوان وضعیتهای مطلوب بسیاری نیز برای کل سازمان متصور شد که البته مسلما ترسیم چنین وضعیتهایی کار چندان سادهای نمیباشد.
تعیین وضعیتهای مطلوب گاه برای جلوگیری از ناامیدی در مسیر چشم انداز ضروری است. این مورد به خصوص زمانی که چشمانداز سازمان بسیار درازمدت و دست یافتن به آن دشوار باشد، بیشتر حائز اهمیت است، زیرا با ایجاد نقاط دلگرمی و قوت قلب، کارکنان را از سرخوردگی و یأس در حین تلاش برای دستیابی به یک وضعیت دشوار دور کرده و باعث نشاط و روحیه بخشی به آنها میشود. همانطور که اشاره شد اختصاص پاداش مناسب برای یک وضع مطلوب ترفندی است که مدیران سازمان میتوانند از آن به خوبی برای تشویق و تسریع در روند استراتژیهای سازمانی استفاده کنند. به بیان سادهتر وضعیتهای مطلوب میتوانند به عنوان نقاط تشویق و دلگرمی مورداستفاده قرار گیرند و بر این واقعیت صحه گذاشته و یادآور شوند که سازمان قابلیت رسیدن به نقطهی نهایی تعیین شده در چشمانداز را دارد]۱۵[.
[۱] – mission
[۲] – vision
[۳] – desired situation
ارسال نظر