تحقیق مفهوم تقاضای نیروی کار و تئوری‏های آن و تئوری‏های حاکم بر بازار کار زنان

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق مفهوم تقاضای نیروی کار و تئوری‏های آن و تئوری‏های حاکم بر بازار کار زنان  دارای ۵۱ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

مقدمه    ۴
۲-۱- مفهوم تقاضای نیروی کار    ۴
۲-۲- مروری بر تئوری‏های تقاضای عامل کار    ۶
۲-۲-۱- تئوری‏های ایستای تقاضای عامل کار    ۷
۲-۲-۱-۱- روش حداکثر کردن تابع سود تولید کننده    ۷
۲-۲-۱-۲- روش حداقل کردن تابع هزینه تولید کننده    ۸
۲-۲-۱-۳- کاربرد مدل ون رننبرای در نظر گرفتن ناهمگنی نیروی کار بر حسب جنسیت    ۹
۲-۲- ۲- تئوری‏های پویای تقاضای نیروی کار    ۱۱
۲-۲-۲-۱ -رهیافت پویای تقاضای عامل کار    ۱۲
۲-۳- مروری بر تئوری‏های حاکم بر بازار کار زنان    ۱۴
۲-۳-۱- رویکرد نئوکلاسیک    ۱۴
۲-۳-۲- مدل تراکم جمعیت یا ازدحام جمعیت     ۱۶
۲-۳-۲-۱- مدل تراکم جمعیت و تقسیم‌بندی شغلی    ۱۷
۲-۳-۳- نظریه رویکرد سرمایه انسانی     ۱۹
۲-۳-۴- مدل تقسیم مشاغل در بازار کار داخلی     ۲۱
۲-۳-۵- مدل بازار کار دو گانه     ۲۳
۲-۳-۶- انتخاب منطقی و عوامل غیر تبعیض آمیز    ۲۴
۲-۴- فرصت‏ها و چالش‏های جهانی‏شدن    ۲۵
۲-۴-۱- اشتغال و جهانی شدن    ۲۶
۲-۴-۲- جهانی شدن و اشتغال زنان    ۲۸
۲-۵- نتیجه‏گیری    ۲۹
۲-۶مروری بر پیشینه تحقیق    ۳۱
۲-۶-۱ – مروری بر مطالعات انجام شده در مورد عوامل موثر بر اشتغال زنان در ایران    ۳۲
۲-۶-۲  مروری بر کارهای انجام شده در مورد اشتغال زنان در خارج از کشور    ۴۰
نتیجه گیری :    ۴۴
فهرست منابع فارسی    ۴۶

منابع

 امینی، علیرضا، اصلانچی، محمدرضا، بازنگری برآورد سری زمانی جمعیت شلغل به تفکیک بخش‏های اقتصادی ایران ۸۵-۱۳۳۵، مجله برنامه و بودجه شماره ۱۰۲، ص ۴۷ تا ۹۷٫

امینی، علیرضا، رویکرد جنسیتی به عدم تعادل‏های بازار کار، بهار ،۱۳۸۳، پژوهش زنان ، دوره ۲، شماره۱، ۱۴۶-۱۳۳ .

نوروزی، لادن، بررسی تحولات بازار کار زنان در ایران در سالهای ۸۰-۱۳۷۶ و چشم انداز آینده آن،۱۳۸۲، موسسه کار و تامین اجتماعی .

نوروزی، لادن، تفاوت‏های جنسیتی در ساختار شغلی، بهار ۱۳۸۳، پژوهش زنان، دوره ۲، شماره۱٫

علمی، زهرا، سیاستهای اقتصاد کلان و بازار کار زنان، ۱۳۸۳، پژوهش زنان، دوره ۲- شماره ۲، ص۳۰و ۳۱٫

فراست خواه، مقصود ، زنان آموزش عالی و بازار کار ،۱۳۸۳، پژوهش زنان، شماره ۱ ،دوره ۲٫

فیشر، استانلی، دورنبوش، رودیگر، اقتصاد کلان، ۱۳۷۸، ترجمه دکتر محمد حسین تیزهوش تابان، چاپ سوم، انتشارات سروش.

قاسمی، سید پارسا، اشتغال زنان کلید رهایی از فقر، مرداد ۱۳۸۷، سایت سرمایه.

قدیر، محسن، اشتغال زنان از نگاه اسلام و غرب، ۱۳۸۸، دفتر مطالعات زنان، پورتال فرهنگی نور.

هادیان، ابراهیم، علی، حیدرپور، توسعه اقتصادی و سهم زنان در نیروی کار: مورد ایران ۷۵-۱۳۵۲، فصلنامه جمعیت، ش ۲۷ و ۲۸

هژبرکیانی، کامبیز، اقتصادسنجی و کاربرد آن، ۱۳۷۷، انشارات ققنوس، چاپ دوم.

چیت ساز قمی، محمد جواد، دانش آموختگان آموزش عالی و اشتغال، ۱۳۷۸، فصلنامه پژوهش، شماره۱٫

خسروی‏نژاد، علی‏اکبر، برآورد تابع تقاضای نان برای خانوارهای شهری ایران (کاربردی از مدل‏های با اطلاعات ادغام شده)، زمستان ۱۳۸۰، مجله پژوهش‏ها و سیاست‏های اقتصادی، شماره ۲۰، ص ۱۱۷ تا ۱۳۸٫

 مقدمه

با توجه به افزایش سطح سواد زنان در دهه‏های اخیر و سهم قابل توجه آ‏ن‏ها در نیروی کار لازم ‏است راه‏های افزایش اشتغال و استفاده بهینه از آن‏ها مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به نقش دوگانه زنان در خانه و بازار کار و ضرورت تعادل بخشیدن به این دو وظیفه، موشکافی مسئله ذکر شده نیاز به دقت بیشتر و در نظر گرفتن جوانب مختلف کار دارد.

امروزه به‏کارگیری نیروی کار زنان جایگاه خاصی در مسائل اقتصادی و به‏ویژه رشد و توسعه اقتصادی دارد. شناخت راه‏های افزایش اشتغال نیروی انسانی زنان در برنامه‏ریزی و سیاست‏گذاری اقتصادی از اهمیت خاصی برخوردار است، به‏طوری که در متون و ادبیات اقتصادی در دهه‏های اخیر، توسعه نیروی انسانی و ارتقائ سرمایه انسانی مورد توجه قرار گرفته ‏است.

استفاده ازنیروی انسانی زنان یک نقش دوگانه در برنامه ریزی اقتصادی دارد. از طرفی به عنوان عامل توسعه و از طرف دیگر به عنوان هدف توسعه به آن پرداخته می‏شود. نیروی انسانی کانون توجه در تئوری‏های توسعه است، به‏خصوص در طول دهه‏های اخیر و مزیت نسبی کشورها به‏وسیله توجه به نیروی انسانی و به‏ویژه نیروی انسانی انکار ناپذیر زنان، که در کنار سایر عوامل تولید، کارایی تولید و در نتیجه شکوفایی و توسعه اقتصادی را در پی دارد.

به این منظور، دراین مقاله به ارائه عوامل موثر بر تقاضای نیروی کار به طور عام و تقاضای نیروی کار زنان به طور خاص پرداخته می‏شود. در این ارتباط، ابتدا به بررسی الگوهای ایستا و پویای تقاضای عامل  کار که نیروی کار را به‏صورت همگن در نظر می‏گیرد، می‏پردازیم و سپس در قالب الگوی نظری ارائه شده توسط ون رنن و صندوق بین المللی پول، ناهمگنی نیروی کار به لحاظ جنسیت را در نظر می‏گیریم وتابع تقاضای نیروی کار زنان را استخراج می‏کنیم. در ادامه بحث، به منظور بررسی علل مختلف فرصت‏های نابرابر اشتغال برای زنان و مردان به بررسی تئوری‏های جنسیتی بازار کار می‏پردازیم.

۲-۱- مفهوم تقاضای نیروی کار

تقاضای نیروی کار به رابطه بین نرخ دستمزد (که از نظر کارفرما هزینه استفاده از نیروی کار محسوب می شود‏) و مقدار نیروی کاری که کارفرما مایل به به‏کارگیری آن است اطلاق می‏گردد. مشخصاً منحنی تقاضای نیروی کار نشان دهنده حداکثر مقدار نیروی کاری است که کارفرما تمایل دارد در هر نرخ مزد معینی و در یک دوره زمانی معین به استخدام آن بپردازد (‏به شرط آن که سایر عوامل ثابت بماند). به عبارت دیگر، تقاضای نیروی کار نشان‏‎دهنده حداکثر دستمزدی است که کارفرما تمایل دارد برای مقدار مشخصی از نیروی کار در دوره زمانی معین پرداخت کند.

یک موسسه یا بنگاه متقاضی کار در واقع یک واحد تولیدی است که داده‏ها (‏منابع‏) را به ستانده‏ها (‏محصولات‏) تبدیل می‏کند. در نتیجه، می‏توان چنین استنباط کرد که تقاضای عوامل تولید یک تقاضای مشتقه است (مشتق شده از تقاضای مصرف‏کنندگان محصولات و یا فرآورده‏های یک بنگاه‏).

یک کارفرما با توجه به تقاضای بازار برای محصولات خود، به استخدام عوامل تولید، مثل کار و سرمایه می‏پردازد و لذا مفهوم تقاضای مشتقه در اینجا به معنای آن است که تقاضا برای کار نشات گرفته از تقاضا برای محصولات یک بنگاه یا یک موسسه می‏باشد.

بر اساس رفتار عقلایی که برای یک کارفرما قائل هستیم، وی هنگامی یک عامل تولیدی مانند نیروی کار را به استخدام در می‏آورد که اطمینان داشته باشد، میزان درآمدی که از جانب کارگر عاید بنگاه می‏شود، بیش از هزینه‏ای است که بابت آن عامل می‏پردازد.

بخش عمده هزینه ناشی از به‏کارگیری نیروی کار، میزان مزدی است که باید به صاحب نیروی کار پرداخت شود، اما درآمدی که بنگاه از به‏کارگیری نیروی کار به‏دست می‏آورد به دو عامل بستگی دارد، یکی به مقدار تولیدی که نیروی کار ایجاد می‏کند و دیگری به قیمت کالای تولید شده بنگاه در بازار که توسط عرضه و تقاضا تعیین می‏شود. با توجه به مفهوم توابع تولید که نحوه تلفیق عوامل تولید مانند کار و سرمایه را با یکدیگر معین می‏سازد، بنگاه نمی‏تواند بدون توجه به درآمدی که از ناحیه نیروی کار به‏دست می‏آورد، نیروی کار جدید استخدام کند چرا که با توجه به ثابت بودن تشکیلات تولید و اندازه بنگاه، با استخدام پی در پی نیروی کار، تولید نهایی نیروی کار کاهش یافته

و نهایتا چنان موقعیتی فراهم خواهد شد که درآمد ایجاد شده دیگر تکافوی مزد و حقوق پرداختی به او را نمی کند (‏قانون بازدهی نزولی‏).

نموداری که تولید بنگاه را به ازای استخدام نیروی کار جدید نشان می‏دهد اصطلاحاً منحنی تولیدِ نیروی کار نامیده می‏شود. حال اگر قیمت را در تولید نهایی فیزیکی ضرب کنیم و آن را به‏صورت نموداری نشان دهیم، منحنی ارزش تولید نهایی نیروی کار به‏دست می‏آید که در واقع نشانگر درآمدی است که بنگاه از بابت فروش تولیدات آخرین واحد نیروی کار استخدام شده به‏دست می‏آورد. این منحنی در واقع همان منحنی تقاضای بنگاه برای نیروی کار است (‏‏با فرض ثابت بودن سایر شرایط‏)، چراکه نشانگر میزان به‏کارگیری عامل کار با توجه به هزینه نهایی (‏نرخ مزد‏) آن می‏باشد.

– مروری بر تئوری‏های تقاضای عامل کار

تئوری‏های مطرح شده در ادبیات تقاضای عامل کار را می‏توان به دو گروه عمده تقسیم بندی نمود.  دسته اول، تئوری‏های ایستای عامل کار هستند که در یک مقطع زمانی معین، وضعیت تقاضای عامل کار از سوی کارفرمایان را مورد بررسی قرار می‏دهند. در این ارتباط دو روش عمده حداکثر کردن تابع سود تولیدکننده و روش حداقل کردن هزینه تولیدکننده، مطرح هستند. شایان ذکر است، در برخی از این روش‏ها به موضوع ناهمگنی نیروی کار توجه می‏شود که در این ارتباط می‏توان به مدل رنن اشاره کرد.

دسته دوم، تئوری‏های پویای تقاضای عامل کار هستند که تقاضای عامل کار از سوی واحدهای تولیدی را طی چند دوره ی زمانی در نظر می‏گیرند. در رهیافت پویای تقاضای عامل کار، بین تقاضای واقعی و مطلوب برای عامل کار تفاوت وجود دارد. این تفاوت به واسطه هزینه‏های تعدیل و عدم تعادل است. اگر بنگاه‏ها در طول زمان برای رسیدن به سطح مطلوب اشتغال تصمیم به تعدیل کار خود داشته باشند، باید هزینه‏های تعدیل از جمله هزینه‏های استخدام و اخراج عامل کار را بپردازند. بر این اساس، بنگاهها ممکن است هزینه عدم تعادل را به علت بالا بودن هزینه‏های تعدیل بپردازند. با توجه به این مسئله، بنگاه‏ها به دنبال حداقل کردن مجموع هزینه‏های عدم تعادل و تعدیل هستند. در رهیافت پویای تقاضای عامل کار، سرعت تعدیل عامل کار به سمت مقدار مطلوب یا بهینه مطرح می‏شود که مبین چسبندگی بازار کار است.

۲-۲-۱- تئوری‏های ایستای تقاضای عامل کار

۲-۲-۱-۱- روش حداکثر کردن تابع سود تولید کننده

یک تولید کننده می‏تواند سطح هزینه و تولید را در آن واحد تغییر دهد و هدف نهایی او حداکثر کردن سود است. با فرض رقابتی بودن بازار محصول، درآمد کل تولید کننده از حاصل ضرب تعداد واحدهای فروش رفته در قیمت هر واحد کالا که ثابت است به‏دست می آید. سود بنگاه تفاوت بین درآمد کل و هزینه کل است که به‏صورت زیر تعریف می‏شود:

(۲-۱)            π = P.f (L,K) –W.L –R.K –b                                                     که در آن p قیمت هر واحد محصول، w نرخ دستمزد، R قیمت سرمایه،  bهزینه ثابت، L عامل کار و  Kعامل سرمایه استفاده شده و f(L,K) تابع تولید بنگاه می‏باشد. از طریق حداکثر سازی تابع سود تولیدکننده و تشکیل شرایط مرتبه اول و حل آن‏ها برای L وK بر حسب W و R می‏توان توابع تقاضای عامل کار و سرمایه را به‏دست آورد.

بنابراین می‏توان تابع تقاضای عامل کار را به‏صورت زیر بیان کرد:

L = L (W, R, P)                                                                            (۲-۲)          تقاضای عامل کار معمولا با نرخ دستمزد رابطه معکوس و با قیمت محصول ارتباط مثبت دارد. ارتباط تقاضای عامل کار با قیمت سرمایه بستگی به رابطه جانشینی یا مکملی بین عامل کار و سرمایه دارد. اگر سرمایه و عامل کار مکمل باشند، تقاضای عامل کار رابطه معکوس با قیمت سرمایه دارد و در حالتی که عامل کار و سرمایه جانشین هستند، رابطه مستقیم بین تقاضای عامل کار و قیمت سرمایه وجود دارد. شایان ذکر است، تابع تقاضای کار بر حسب W وR وP همگن از درجه صفر است. با استفاده از این ویژگی می‏توان تابع تقاضای عامل کار را به صورت زیر نوشت:

(۲-۳ )

L = L (W/P, R/P)

که در آن W/P نرخ دستمزد و R/P قیمت واقعی سرمایه است. در این حالت، تقاضای نیروی کار معمولاً با دستمزد واقعی رابطه منفی دارد و در صورتی‏که سرمایه و عامل کار مکمل باشند، رابطه  تقاضای عامل کار با قیمت  سرمایه منفی و در حالتی که سرمایه و نیروی کار جانشین باشند این رابطه مثبت می‏باشد.

به عنوان نمونه‏ای کاربردی از این روش می‏توان به تحقیق ون رنن اشاره نمود. ون رنن(۱۹۹۹) به منظور بررسی اثر نوآوری روی اشتغال، تابع تولید با کشش جانشینی ثابت[۱] را به‏صورت زیر در نظر گرفته است:

VA = T [(AN)σ-۱/σ + (BK)σ-۱/σ]σ/σ-۱

(۲-۴)

که در آن K سرمایه، N نیروی کار، VA ارزش افزوده، T پارامتر تکنولوژی از نوع خنثی،  AوB به ترتیب پارامترهای افزایش قدرت تولیدی سرمایه و کاردر اثر تکنولوژی می باشند. با استفاده از روش حداکثرسازی سود بنگاه، معادله تقاضای نیروی کار عبارت خواهد بود از:

 

Log N = log VA – σ log (W/P) + (σ-۱) log A

(۲-۵)

ملاحظه می‏گردد که در معادله بالا ارزش افزوده وجود دارد و این بدین دلیل است که رنن فرض می‏کند سرمایه، نهاده شبه ثابت بوده و فقط مشتق جزیی نسبت به نیروی کار از شرایط مرتبه اول را در نظر گرفته است.

۲-۲-۱-۲- روش حداقل کردن تابع هزینه تولید کننده

یکی از روش‏های استخراج تابع تقاضای نیروی کار که معادل با روش تابع سود است، از تابع هزینه تولیدکننده استفاده می‏کند. یکی از موضوعات بسیار مهم در بحث تئوری بنگاه، مسئله حداقل کردن مخارج کل روی نهاده‏ها در رابطه با سطح مفروضی از تولید و قیمت‏های ستاده و نهاده‏ها می‏باشد. به ازای سطوح مختلف تولید، حداقل مخارج لازم برای رسیدن به سطوح تولید مورد نظر به‏دست آورده می‏شود که همان تابع هزینه بنگاه است.

این تابع هزینه به‏صورت تابعی از سطح تولید و قیمت نهاده‏ها تعریف می‏شود و در شرایط رقابت کامل توصیف کاملی از رفتار بنگاه را فراهم می‏کند. این تابع هزینه مقعر و همگن از درجه یک بر حسب قیمت‏های نهاده بوده و با سطح تولید و قیمت‏های نهاده‏ها رابطه مثبت دارد. تابع هزینه تولیدکننده به‏صورت زیر تعریف می‏شود:

C = C (W, R,Y)                                                                     ۲- ۶))

اگراز این تابع طبق قضیه لم شفارد نسبت به قیمت‏های نهاده‏ها مشتق بگیریم، سیستم معادلات تقاضا به‏دست می‏آید که تابعی از سطح تولید و قیمت‏های نهاده‏ها می‏باشد. به عبارت دیگر از حداقل‏سازی کل مخارج نهاده‏ها نسبت به تابع تولید (محدودیت تکنولوژی) برای ستاده و قیمت‏های نهاده‏ها به‏دست می‏آید. اگر تابع هزینه بالا نسبت به w مشتق جزیی بگیریم، تابع تقاضای عامل کار به‏دست خواهد آمد:

LD =∂C ( W, R , Y )/∂W = Ld (W , R , Y )

( ۲- ۷ )

تابع  تقاضای عامل کار نسبت به قیمتهای نهاده‏ها همگن از درجه صفر است و بر اساس این ویژگی می‏توان تابع تقاضای عامل کار را به‏صورت زیر نوشت:

LD = L (Y, W/R)                                                                               ۲-۸))

بنابراین تقاضای عامل کار به دو عامل تولید و قیمت نسبی عامل کاربستگی دارد. تقاضای عامل کار با سطح تولید رابطه مستقیم و با قیمت نسبی عامل کار رابطه معکوس دارد. با فرض ثابت بودن تولید، افزایش قیمت نسبی عامل کار موجب کاهش تقاضای عامل کار می‏شود، یعنی سرمایه جایگزین عامل کار گردیده و تکنیک تولید سرمایه‏برتر می‏شود، زیرا نسبت سرمایه به نیروی کار که مبین سرمایه‏بری است ، افزایش می‏یابد. از طرف دیگر ، با فرض ثابت بودن قیمت نسبی عامل کار، افزایش تولید موجب افزایش تقاضای عامل کار می شود. به عبارت دیگر، با تکنولوژی مفروض و ثابت بودن قیمت نسبی نیروی کار، تولید هر محصول به عامل کاربیشتری نیاز دارد. در ادامه بحث، یکی از کاربردهای این روش را با در نظر گرفتن ناهمگنی نیروی کار با تاکید بر عامل جنسیت مورد بررسی قرار می‏دهیم.

[۱] – CES = Constant Elasticity of Substitution.

50,000 ریال – خرید

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

مطالب پیشنهادی:
برچسب ها : , , , , , , , , , , ,
برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.