1,393 views
پیشینه تحقیق مفهوم شکاف بیننسلی و اعتماد اجتماعی نزد نظریه پردازان اجتماعی دارای ۲۵ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۱- مقدمه ۴
۲-: مفهوم شکاف بیننسلی ۴
۳- : مفهوم اعتماد اجتماعی در علوم اجتماعی ۵
۴- : مفهوم اعتماد اجتماعیِ بیننسلی ۵
۵- : اعتماد اجتماعی نزد نظریهپردازان اجتماعی ۶
۱-۵- : گئورگ زیمل ۶
۲-۵- : آنتونی گیدنز ۶
۳-۵- : نیکلاس لومان ۸
۴-۵- : پیوتر زتومکا ۱۰
۶-: مفهوم بازنمایی ۱۲
۷-: نظریههای بازنمایی ۱۲
۱-۷- : نظریۀ استوارت هال ۱۲
۲-۷-: جان فیسک و کالین مککیب ۱۴
منابع فارسی ۱۶
References ۱۷
گیدنز، آنتونی (۱۳۸۳)، تجدد و تشخص: جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان، تهران، نشر نی.
گیدنز، آنتونی (۱۳۷۷)، پیامدهای مدرنیت، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نشر مرکز.
زتومکا، پیوتر (۱۳۸۶)، اعتماد، نظریه جامعهشناختی، ترجمه غلامرضا غفاری، تهران : نشر و پژوهش شیرازه.
امیرکافی، مهدی (۱۳۸۰)، اعتماد اجتماعی و عوامل موثر برآن، نمایه پژوهش، شماره ۱۸٫
ریتزر، جورج (۱۳۸۳)، نظریههای جامعهشناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمی.
میزتال، باربارا (۱۳۸۰)، اعتماد در جوامع مدرن،کنکاشی در اصول نظم اجتماعی، ترجمه ناصرالدین غراب، نمایه پژوهش، شماره ۱۸٫
جعفرزادهپور، فروزنده و ساعی، منصور(۱۳۸۹) بازنمایی روابط نسلی در سریالهای تلویزیونی، مطالعه موردی سریالهای نرگس، صاحبدلان، اولین شب آرامش و نقش بر آب، دوفصلنامه تخصصی پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه، شماره چهارم.
مهدیزاده، محمد (۱۳۸۷)، رسانهها و بازنمایی، تهران: دفتر مطالعات و توسعه رسانهها.
استوری،جان (۱۳۸۶)، مطالعات فرهنگی در مورد فرهنگ عامه، ترجمه حسین پاینده، تهران: نشر آگه.
دالگرن، پ (۱۳۸۵)، تلویزیون و گستره عمومی، ترجمه مهدی شفقتی، تهران : انتشارات سروش.
چندلر، دانیل (۱۳۸۷)، مبانی نشانهشناسی، ترجمه مهدی پارسا،شرکت انتشارات سوره ی مهر.
وبر ،ماکس (۱۳۸۲)، روششناسی علوم اجتماعی، ترجمه : دکتر حسن چاوشیان، تهران :نشر مرکز.
رضائی، محمد و کاظمی عباس (۱۳۸۷)، بازنمایی اقلیتهای قومی در سریالهای تلویزیونی، فصلنامه ی تحقیقات فرهنگی،شماره ۵،زمستان.
جعفرزاده، فروزنده (۱۳۸۸)، کندوکاو در مسائل جوانان و مناسبات نسلی، تهران :پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی.
وسایل ارتباط جمعی به ویژه تلویزیون درعصر حاضر یکی از ابزارهای بسیار تأثیرگذار در جامعه محسوب میگردد. بازنمایی هر واقعیت اجتماعی از طریق تلویزیون نیز در خور اهمیت میباشد. از آنجا که ارزشها و هنجارهای اجتماعی در هر جامعهای از طریق انتقال از نسلی به نسل دیگر تداوم مییابد، لذا بقای هر جامعه در گرو جریان انتقال فرهنگی در آن جامعه است .انتقال ارزشها و هنجارها از نسلی به نسل دیگر بدونتغییر و کامل صورت نمیگیرد. بدیهی است هر نسلی کاملاً از ارزشها و هنجارهای نسل گذشته خود پیروی نمیکند، به همین دلیل باید پذیرفت که تداوم فرهنگی به معنای تغییرناپذیری و انتقال بدون تغییر نیست. حتی در جوامع سنتی، نسل جدید ارزشها و هنجارهای نسل گذشته را به طور کامل نمیپذیرد و برخی از آنها را مردود میشمارد و در بعضی دیگر نوآوریهایی ایجاد میکند (جعفرزاده، ۱۳۸۸ : ۲۳). در جهان کنونی به سبب شتاب بیش از حد تحولات اجتماعی و گسترش ارتباطات و رسانهها تغییرات ارزشی و هنجاریِ بیننسلی دامنه و سرعت بیسابقهای پیدا کرده است. در این میان، تلویزیون در مقام یکی از پرمخاطبترین رسانهها نقش تعیینکنندهای در بازنمایی و نیز در برساخت این تحولات دارد. تلویزیون و به ویژه سریالهای عامهپسند آن علاوه بر اینکه حاوی بخشی از واقعیتهای جامعه و ارزشها و عقاید جامعه میباشد، خود میتواند به عنوان شکلدهندۀ نگرش و عقاید مخاطبان عمل کند. نگرش یک نسل، چگونگی و نحوۀ شکلگیری نسلها توسط نظریهپردازان مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است؛ نظریهپردازانی چون مانهایم، اینگلهارت و ترنر مبحث شکاف نسلها، علل و عوامل پدیدآورندۀ آن و تعارضها و تفاوتهای بین نسلها را در ابعاد گوناگون مطالعه کردهاند. برای پرداختن به موضوع اصلی این پژوهش، یعنی اعتماد اجتماعیِ بیننسلی، بهتر است ابتدا مفهوم شکاف بیننسلی و سویهها و دلالتهای آن روشن شود.
اصطلاح شکاف نسلها که نخستین بار در دهه ۶۰ در کشورهای پیشرفته مطرح شد به نحوی تعارضهای ارزشی و تفاوتهای هویتی/ فرهنگی میان فرزندان و والدینشان را تشریح میکرد. طی دهههای اخیر تفاوت قابلتوجهی میان ارزشهای جوانان با والدینشان مشاهده می شود. صاحبنظران این پدیده را در ابعاد مختلف و از منظرهای متفاوتی همچون روانشانسی، جامعهشناسی و علوم تربیتی تبیین و تحلیل کردهاند. در نیمۀ دوم قرن بیستم، جهانیشدنِ دستاوردها و پیامدهای مدرنیته که به همراه خود آموزش همگانی، گسترش رسانههای جمعی و بسیاری موارد دیگر را پدید آورده موجب افزایش دانش و آگاهیهای عمومی نسل جدید شده و حوزه ارتباطات انسانی و اجتماعی آنها را وسیعتر نموده است. نتیجه این فرایند آن بوده که نسل جدید اولاً روند اجتماعیشدنشان با شتاب زیاد انجام میگیرد و ثانیاً منبع ارزشگذار او و تعیینکنندۀ هویت و ذهنیت او دیگر فقط خانواده و سنتهای حاکم بر خانواده نیست. از دید کارل مانهایم، یک نسل حقیقی تبلور یک آگاهی نسلی متمایز و نتیجه حوادث تاریخی عظیمی است که افراد در حدود۱۷-۲۵ سالگی داخل حوزه جغرافیایی واحدی، به طور مشترک آن را تجربه میکنند. پیر بوردیو نیز نسل را به عنوان یک برساخت اجتماعی و حاصل تضاد بر سر منافع اقتصادی و فرهنگی در داخل یک میدان معین تعریف میکند.
ریشهیابی و تبیین پدیده شکاف نسلی در جوامع پیچیده و پرتحول معاصر به طور کلی بر مبنای دو رویکرد انجام گرفته است. بنابر رویکرد اول وقایع تاریخی مهمی که در حکم حوادث نسلساز عمل میکنند شرایط تازهای را برای یک گروه نسلی به وجود میآورند که تجربه زندگی در آن شرایط و فضای خاص اجتماعی-تاریخی، ارزشهایی را برای آنها برجسته میسازد که در برداشت مانهایمی آن، جنبه ایدئولوژیک و آرمانی نیز برای آن نسل پیدا کرده و محور زندگی آتی آنها قرار میگیرد. نتیجه چنین وضعی، چیزی جز دوام تعارضات نسلی در جوامع و نظامهای اجتماعی نخواهد بود؛ چنین چیزی تعارض بین نسلها را به امری اجتنابناپذیر تبدیل میکند. بر مبنای رویکردی دیگر، یعنی رویکرد تضاد ساختاری، تعارض نسلی از سطح اندیشه و ایدئولوژی به سطح منافع، منابع و موقعیت عینی نسلها انتقال مییابد که قابل چونوچرا و تغییر و تعدیل است. این رویکرد تضاد نسلها را نتیجه توزیع نامتعادل در حوزه ثروت و قدرت میداند و بر آن است که انحصار منابع و سرمایههای مختلف مادی و نمادین همواره در دست نسل در صحنه است. بوردیو برخورداری یا محرومیت از امکانات و فرصتهای موجود اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را ریشه شکاف نسلها میداند، یعنی از دید او مسئله اصلی بین نسلها، توزیع نابرابر سرمایههای مختلف به ویژه در دو حوزه قدرت و وثروت ،بین نسلها در میدانهای مختلف است که سرمنشاء تعارضات مشاهده شده دیگر از جمله تعارضات فرهنگی میان آنهاست (توکل وقاضنژاد، ۱۳۸۵ : ۱۲۰).
در علوم اجتماعی معمولاً اعتماد اجتماعی به عنوان مکانیسمی اجتماعی که تعاملات مردم را به واسطۀ انگیرهها و باورهای آنان هدایت میکند، بررسی میشود. اندیشمندان علوم اجتماعی با توجه به رشتههای تخصصی خود ( روانشناسی اجتماعی، جامعهشناسی، علوم سیاسی، اقتصاد و …) و رویکرد نظریشان اعتماد اجتماعی را به انحاء مختلف تعریف و تفسیر کردهاند. اریکسون در اثرش رشد و بحران شخصیت سالم اعتماد بنیادی را مورد توجه قرار میدهد. به اعتقاد او اعتماد بنیادی، نگرشی است نسبت به خود و دنیای پیرامون که حاصل تجربیات شخصی در سال اول زندگی (شیرخوارگی) است. اعتماد عبارت است از انتظار بر آوردهشدن نیازهای شخصی و این که میشود روی دنیا، یا منابع برآوردهکنندۀ خارجی حساب کرد ( پورافکاری،۱۳۷۶: ۷۹). الیسون و فایرستون اعتماد را واگذاری منابع به دیگران میدانند، با این انتظار که آنها به گونهای عمل خواهند کرد که نتایج منفی به حداقل ممکن کاهش مییابد و دستیابی به اهداف میسر می گردد. شلنکر، هلم و تدیشر معتقدند که اعتماد بینشخصی، اتکای فرد به اطلاعاتی است که از شخص دیگر (طرف مقابل) به دست میآورد. این اطلاعات دربارۀ وضعیتهای ناممکن محیطی و همچنین دربارۀ پیامدهای عملی در شرایط مخاطرهآمیز است که هر دو طرف در آن دخالت دارند. ملینجر اعتماد را مفهومی دو بعدی میداند که شامل الف) اطمینان نسبت به مقاصد و انگیزههای هدف مقابل؛ و یکرنگی و صمیمیت در اعمال و گفتار طرف مقابل میباشد.
گیفن هر دو جنبه تعریف ملینجر (انگیزهها و اعمال) را در هم ادغام میکند و تعریف خود از اعتماد بین شخصی را به این صورت ارائه می دهد: «اتکای فرد به طرف مقابل، به منظور دستیابی به اهداف مطلوب در یک موقعیت مخاطرهانگیز» (امیرکافی،۱۳۸۰: ۱۱ـ۱۰).
دویچ صرفاً بر عناصر انگیزهای دخیل در مفهوم اعتماد تأکید میکند و معتقد است که تصمیم مبتنی بر اعتماد با درک این نکته لازم است که این انتخاب میتواند منجر به سود یا زیان گردد و این که چه نتیجهای (سود و زیان) حاصل میشود بستگی به طرف مقابل دارد. ضرر و زیان میتواند بیشتر از سود باشد و بالاخره این که طرف مقابل به گونهای عمل خواهد کرد که اگر شما به جای اینکه متحمل زیان گردید، از منافع برخوردار خواهید شد. زیمل جامعهشناس آلمانی، نیز تفسیر مشابهی از اعتماد ارائه می دهد. به اعتقاد او اعتماد نوعی ایمان و اعتقاد افراد به جامعه است (قبلی: ۱۱ـ۱۰). به باور گیدنز نیز اطمینان از اعتمادپذیری اشخاص یا نظامها با توجه به یک رشته معین از پیامدها یا رویدادها جایی که این اطمینان ایمان به صداقت یا عشق دیگری و یا صفت اصول انتزاعی (دانش فنی) را بیان میدارد (ریتزر، ۱۳۸۳: ۷۶۸).
اعتماد اجتماعی یکی از مفاهیم مهم و حیاتی در علوم اجتماعی و عاملی در جهت تعامل بین نسلهای مختلف در جامعه محسوب میشود. نسلها سازندۀ جامعه هستند. رشد نسلها از درون خانواده شروع شده و میتواند در قالب ساختارهای حکومتی تداوم داشته باشد. نسلها در درون جامعه در تعامل با یکدیگر از ابزارهای مختلف سود میجویند و یکی از آن ابزارها اعتماد است. اعتماد اجتماعی در بین نسلهای مختلف میتواند به عنوان امری میانجی عمل کند و آنها را به سوی توافق سوق دهد و یا نقطه مقابل آن، عدم اعتماد میتواند شکاف بین نسلها را شدت بخشد و جامعه را با بحرانهای جدی مواجه سازد (گلابی، ۱۳۹۰). در بحث پیرامون مسائل نسلی، در برخی جاها شاهد تفاوت و در جاهای دیگر شاهد تعارض بین نسلها هستیم، ولی در عین حال، در جامعه ما مسئله بیاعتمادی مختص یک نسل خاص نیست، بلکه این بیاعتمادی در بین همه نسلها دیده میشود، ولی کم و زیاد دارد (آزاد ملکی ۱۴۰:۱۳۸۳). به نظر زتومکا، فرهنگ بیاعتمادی،که عمیقاً ریشه در گذشته دارد، حاصل تجربیات بینتیجه در مورد اعتماد بوده و گاهی در اثر سکون، دچار رکود میگردد. این سنت بیاعتمادی از گذشته نشأت میگیرد و توسط نسلهایی که زندگی خود را در درون فرهنگ بیاعتمادی سپری خواهند کرد، درونی میشود (زتومکا ۲۲۳:۱۳۸۴). در این تحقیق منظور از اعتماد اجتماعیِ بیننسلی بررسی اعتماد اجتماعی نسلها نسبت به همدیگر میباشد.
زیمل تحلیلهایی در باب ماهیت روابط اعتماد داشته است که بعدها توسط محققانی مثل لومان و گیدنز توسعه و بسط یافت. نظریه اعتماد زیمل یک چهارچوب نظری برای تحلیل اعتماد شخصی و تعمیمیافته ( غیرشخصی ) فراهم میسازد. توصیف او از شرایط، نقش و کارکرد اعتماد در جوامع مدرن برای نظریههای جامعهشناختی ارزشمند است. به باور زیمل جامعه صرفاً اسمی برای مقداری افراد است که از طریق کنش متقابل با یکدیگر پیوند دارند. از اینرو جامعهشناسان باید جامعه را به عنوان آرایشی از اشکال روابط یا اشکال اجتماعیشده مطالعه کنند. برای زیمل شکل مسلط رابطه اجتماعی در جوامع مدرن مبادله است. مبادله شکل خالص و اصلیترین شکل همه کنشهای متقابل انسانهایی است که در آن منافع دنبال میشود. هر کنش متقابل باید همچون مبادله قلمداد گردد. مبادله نه تنها به ما ارزش نسبی اشیا را میآموزد ( چرا که ما به خاطر چیزهایی که از خودگذشتگی میکنیم ارزشگذاری می کنیم )، بلکه روابط مقابلهبهمثل را میآموزد که این در نزد زیمل عامل سازنده کلیه روابط اجتماعی است. یکی از کارکردهای مبادله این است که پیوندی درونی میان افراد ایجاد میکند.
یکی از مهمترین شرایط مبادله «اعتماد» است. بدون اعتماد عمومی افراد نسبت به یکدیگر، جامعه تجزیه میگردد. بنابراین اعتماد یکی از مهمترین نیروهای ترکیبی درون جامعه است. اعتماد شکلی از اعتقاد است که به مثابه وابستگی مطمئن بر یک نظر یا یک اصل تعریف میگردد. اعتماد یا عدم اعتماد زمانی وجود دارد که یک نظر احتمالات را ارزیابی کند، یعنی زمانی که در یک موقعیت نامطمئن یکی تصمیم بگیرد که به یکی یا چیزی اعتقاد داشته باشد یا نه. افرادی که میدانند که به اعتماد نیاز ندارند، از طرف دیگر افرادی که هیچ نمیدانند، نمیتوانند به شکل عقلانی مطمئن باشند. زیمل مینویسد که اعتماد غیر قابل اثبات است و میتواند مبتنی بر شناخت یا عدمشناخت باشد ( Levine,1971 : 48 ).
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر