تحقیق مفهوم فقه و ادوار فقه شیعه ، رابطه صفویه و تشیع و پیشرفت های فقهی در عصر صفویه

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق مفهوم فقه و ادوار فقه شیعه ، رابطه صفویه و تشیع و پیشرفت های فقهی در عصر صفویه دارای ۵۷ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

بخش اول: مفهوم فقه و ادوار فقه شیعه    ۶
مقدمه:    ۶
فصل اول: مفهوم فقه    ۶
۱-۱ : فقه در لغت    ۶
یادآوری    ۸
۱-۲ : فقه در فرهنگ قرآنی    ۹
۱-۳ : فقه در عصر صحابه، تابعین و لسان روایات اهل بیت(ع)    ۱۱
۱-۴ : فقه در اصطلاح فقها و اصولیان    ۱۴
فصل دوم: ادوار فقه شیعه    ۱۶
۲-۱ : دوره اول فقه شیعه    ۱۶
ویژگی های دورۀ اول:    ۱۶
۲-۱-۱ : نزول تدریجی احکام الهی بر اساس مصلحت:    ۱۶
۲-۱-۲ : تنوع در عرضۀ احکام فقهی    ۱۷
۲-۱-۳ : شناخته شدن سنت نبوی (صلى الله علیه و آله) به عنوان منبع فقه:    ۱۷
۲-۱-۴ : احکام تأسیسی و امضایی:    ۱۸
۲-۲ : دوره دوم فقه شیعه و ویژگی های آن    ۱۸
۲-۳ : دوره سوم فقه شیعه و گرایش های گوناگون این دوره    ۱۹
الف: اهل حدیث:    ۱۹
ب: اهل کلام و اجتهاد و فتوا:    ۲۱
ج: اهل اعتدال:    ۲۲
۲-۴ : دوره چهارم فقه شیعه و ویژگی های آن    ۲۳
۱٫  نگارش جدید مسائل فقهى:    ۲۳
۲٫ توجّه به مسألۀ فقه مقارن به صورت گسترده‌تر:    ۲۳
۳ .ورود «اجماع» به ادلّه فقه :    ۲۳
۴٫ ورود گستردۀ «علم اصول فقه» به عرصۀ فقه:    ۲۴
۵٫ فراهم شدن دیگر عناصر لازم براى استنباط احکام:    ۲۴
۲-۵ : دورۀ پنجم فقه شیعه    ۲۴
۱٫ عظمت و ابهت علمی شیخ طوسی:    ۲۵
۲٫ فشار و سرکوب شیعه از جانب حاکمان سنّی مذهب:    ۲۵
۳٫ انتقال حوزه علمیه از بغداد به نجف:    ۲۵
۲-۶ : دوره ششم فقه شیعه و ویژگی های آن    ۲۶
بخش دوم: تاریخچه صفویه    ۲۸
مقدمه    ۲۸
پادشاهان صفوی و دوره پادشاهی آنان    ۲۹
فصل اول: حکومت صفویه در ایران    ۳۰
۱-۱ : نگاهی به ایران در زمان صفویه    ۳۰
تاریخچه سلسله صفویان    ۳۰
۱-۲ :همکاری و تعامل علما و دولت صفوی    ۳۲
۱-۳ :زوال دولت صفویه    ۳۳
فصل دوم: رابطه صفویه و تشیع    ۳۵
۲-۱ : دولت صفوی و رسمیت مذهب تشیع در ایران    ۳۵
۲-۲ : شاه اسماعیل و اقدام به رسمی کردن مذهب امامیه:    ۳۶
۲-۳ : آیا صفویه به شیعه خدمت کرد یا شیعه به صفویه(تاثیر متقابل صفویه و شیعه):    ۴۰
بخش چهارم: پیشرفت های فقهی در عصر صفویه    ۴۲
مقدمه:    ۴۲
فصل اول: حاکمیت در فقه سیاسی شیعه    ۴۴
۱-۱ : حکومت در زمان غیبت و مبنای آن    ۴۵
۱-۲ : دلایل لزوم حکومت در عصر غیبت    ۴۷
۱-۲-۱ : سنت و رویه رسول اکرم صلی الله علیه و آله    ۴۷
۱-۲-۲ :  ضرورت استمرار اجرای احکام    ۴۸
۱-۲-۳ : رویه مسلمانان صدر اسلام    ۴۸
۱-۲-۴ : رویه امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام    ۴۸
۱-۲-۵ : ماهیت و کیفیت قوانین اسلام    ۴۹
فهرست منابع    ۵۰

منابع

قرآن کریم.

نهج البلاغه.

شهید ثانی، منیه المرید،مترجم طباطبایی، محمدرضا، حقوق اسلامی، قم، چاپ سوم، سال۱۳۸۰٫

مدرسی طباطبایی، سیدحسین، مقدمه‌اى بر فقه شیعه، ترجمه اصف فکرت، بنیاد پژوهش های قدس رضوی،چاپ اول، سال ۱۳۶۸٫

اسلامی، رضا، مدخل علم فقه،مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، قم، سال ۱۳۸۴ .

جعفریان، رسول، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، جلد اول، صفحه ۱۴ و ۱۵، چاپ سوم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، پاییز ۱۳۸۹٫

جهانگشای خاقان، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، چاپ اول، سال ۱۴۰۶ق .

رابرت گلیو، (پژوهش های جدید غربیان درباره تاریخ مذهبی ایران عصر صفوی) کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، خرداد و تیر ۱۳۸۲٫

خمینی، روح اله، ولایت فقیه، آثار امام خمینی، چاپ دهم ٬ سال ۱۳۷۹ شمسی.

خواند میر، امیر محمود، ایران در روزگار شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، سال ۱۳۷۰ .

حسینی زاده، سیدمحمدعلی، علما و مشروطیت دولت صفوی٬ انجمن معارف اسلامی ٬‌قم ٬ سال ۱۳۷۹ شمسی .

عالم آرای صفوی، مولف نامعلوم، به کوشش یداله شکری ٬ نشریه یغما ٬ تهران ٬ سال ۱۳۵۰ شمسی.

غفاری قزوینی، احمد بن محمد، تاریخ نگارستان، مصحح مدرس گیلانی، مرتضی، موسسه فرهنگی تحقیقاتی اخوان دستمالچی، سال ۱۳۶۲ .

بخش اول: مفهوم فقه و ادوار فقه شیعه

 مقدمه:

در آغاز کلام لازم است به مفهوم فقه لسان اهل لغت و در اصطلاح فقها و نیز فقه در قرآن و پس از آن به بررسی فقه در عصر صحابه و تابعین و لسان اهل روایات و همچنین به معنای فقه در اصطلاح کلام فقها و اصولیین و نیز به واژگان مشابه آن اشاره کنیم.

فصل اول: مفهوم فقه

در این فصل به تبیین معنای فقه در لغت و اصطلاح و در فرهنگ قرآنی و اصطلاح فقیهان اشاره می شود.

۱-۱ : فقه در لغت

در نگاه بدوی و مراجعه ابتدایی به کلمات و تعبیرات کثیری از اهل لغت، به نظر می رسد که «فقه» به معنای مطلق فهم باشد. از تعبیراتی نظیر گفته های ذیل چنین استفاده ای می شود:

«الفقه، الفهم. قال اعرابی لعیسی بن عمر: شهدت علیک بالفقه….»( جوهر اسماعیل، بن حماد، صحاح اللغه، ج۶، ص۲۲۴ ). الفقه، بالکسر العلم بالشی، والفهم له والفطنه له.»( فیروز آبادی، محمدبن یعقوب، قاموس اللغه، ج۴، ص۲۸۹ ) ، «الفقه، فهم الشیء.» (فیومی، احمدبن محمد، مصباح المنیر،  ص۴۷۹ ).

لیکن با تأمل و نگاهی مجدد، خصوصاً به عبارات لغویانی که در مقام تعیین تفاوتهای ظریف بین واژگان متشابه برآمده اند و فروق اللغه را تدوین کرده اند، به این نتیجه می رسیم که «فقه» در لغت، مطلق فهم نیست، بلکه موشکافی و ریزبینی و فهم دقیق را «فقه»گویند. اگر بخواهیم دقیق تر سخن بگوییم، باید به جای «فهم دقیق» از «ادراک دقیق» استفاده کنیم و بگوییم: با مراجعه به فروق اللغه، به این نتیجه می رسیم که فقه در لغت، مطلق علم به یک شیء و ادراک آن نیست، بلکه ریزبینی و ادراک دقیق را «فقه» گویند؛ زیرا:

اولاً: گرچه در عبارات پیش گفته، فقه به «مطلق فهم» معنا شده، لکن با مراجعه به بعضی از کتب لغت به دست می آید که واژه «فهم» خود، برابر با مطلق علم و ادراک نیست، بلکه عبارت از ادراک خفی و دقیق است (الجزائری، نورالدین محمد،  فروغ اللغات ،  ص۱۷۴  (و با نوعی استنتاج و تعقل همراه است: «ادراک أمرٍ عن تعقل و هو الاستنتاج  العلمی »؛ (مصطفوی، حسن،  التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،  «فهم» ) چنان که «تفهیم» نیز همانند آیه «ففهّمناها سلیمان…»، (انبیاء(۲۱)، آیه۷۹  (باری بیش از مطلق تعلیم دارد  و وقتی  می گوییم: «به او تفهیم کردم»، مقصود این است که او را به عمق و باطن مطلب رساندم.

اگر ابن فارس در مقاییس اللغه، فقه را به مطلق علم تفسیر کرده و گفته است: «وکل علم لشیء فهو فقه»، بدین جهت است که در این عبارت، تنها در مقام بیان این نکته است که واژه فقه در ابتدا عام بود و شامل هر علمی می شد، ولی پس از آن به علم شریعت اختصاص یافت: «کل علم لشیءٍ فهو فقه، ثم اختص ذلک بعلم الشریعه»؛ نه اینکه در مقام بیان معنای دقیق فقه و تفاوت آن با علم باشد. شاهد این مدعا جمله سوم عبارت ایشان است که می گوید: «وأفهمتک الشیء: بیّنته لک»؛ یعنی افهام را به «تبیین» معنا می کند و روشن است که تبیین یک مسئله، بیش از مطلق تعلیم آن است.

ثانیاً: کتب لغت دیگری وجود دارد که در تفسیر واژه فقه تصریح می کنند که «فقه» به معنای مطلق آگاهی و درک نیست، بلکه با نوعی استنتاج، تعمق، تأمل و شکافتن کلام همراه است:

الف. راغب که به تعبیر بعضی از صاحب نظران، لغوی تیزچنگی در یافتن معنای اصلی و دقیق است، می گوید:«فقه آن است که انسان با استنتاج از معلومات و قضایای بالفعل و موجود، به مجهولی دست یازد.» (راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مترجم خسروی حسینی، غلامرضا، «الفقه هو التوصل الی علم غائبٍ بعلمٍ شاهدٍ.» . مفردات راغب، ماده  «فقه» ) .

ب. ابوهلال عسکری در الفروق اللغویه می نویسد: «فقه آن است که انسان با دقت و تأمل، پی به مقتضای کلام ببرد؛ لذا به کسی که مخاطب شماست، می گویید: «تفقه ما أقوله؛ یعنی در آنچه می گویم تأمل کن تا بر آن واقف شوی.» (ابوهلال عسکری، حسن بن عبداله، الفروق اللغویه، الفرق بین العلم و الفقه، ص۴۱۲ )  .

ج. ابن اثیر می نویسد: «فقه در اصل به معنای فهم است و از شکافتن و گشودن مشتق شده است.» (طوسی، محمدبن حسن،  النهایه، ج۲، ص۴۶۵ ) .

د. هروی می گوید: «معنای حقیقی فقه، شکافتن و گشودن است و فقیه کسی است که کلام را  می شکافد.» (ابوعبید هروی، احمد بن محمد، الغریبین، ج۲، انتشارات المجلس الاعلی للشئون الاسلامیه لجنه احیاء التراث الاسلامی، ص۱۲۶ ) .

گویا بر اساس همین عبارات است که ابواسحاق مروزی، فقه را به «فهم الشیء الدقیق» تعریف کرده است (زرکشی، محمد بن عبداله، المنثور فی القواعد، ج۱،ص۱۲  (و با توضیحی که در ارتباط با معنای لغوی «فهم» گذشت نیز روشن می شود که اشکال زرکشی که گفته است: «مختار مروزی با سخن ارباب لغت که فقه را به مطلق فهم معنا کرده اند، مردود است»، (همان ) وارد نیست.

نیز گویا بر همین اساس است که بعضی از محققان لغوی معاصر تصریح می کنند که اصل واحد در این مادّه، فهم بادقت و تأمل است: «إن الأصل الواحد فی الماده هو فهم علی دقه و تأمل.» (مصطفوی، حسن، پیشین، ماده «فقه» . ) البته مناسب تر بود که وی به جای واژه فهم، واژگانی چون ادراک یا آگاهی را به کار می برد؛ زیرا ـ چنان که گذشت ـ مادّه «فهم» خود، نوعی دقت و تأمل را در بر دارد و این نکته ای است که خود ایشان در مادّه «فهم» به آن اشاره یا تصریح کرده اند. (مصطفوی، حسن، پیشین، ماده «فهیم». )

 یادآوری

با توجه به آنچه از تصریح ارباب لغت در دو مادّه «فهم» و « فقه» گذشت و گفتیم نوعی دقت و تأمل در مادّه « فقه» اشراب شده است، دیگر نیازی نیست تا برای اثبات مدعا استشهاد شود که عرب به «فقهت أن الاثنین أکثر من الواحد» و یا «فقهت أن السماء فوقنا» تعبیر نمی کند و به کسی که آگاه به بدیهیات و ضروریات احکام است، عنوان « فقیه» نمی دهد؛ چنان که زرکشی چنین استشهادی را از بعضی نقل کرده است. (زرکشی، محمدبن عبداله،  المنثور فی القواعد، پیشین ).

اگر چنان تعبیر و چنین عنوانی به کار گرفته نمی شود، شاهد بر مدعای فوق نیست؛ زیرا ممکن است گفته شود که تعبیر به «علمت أن السماء فوقنا» و یا «فهمت أن السماء فوقنا» و یا «شعرت أن الاثنین أکثرمن الواحد» نیز نمی شود و به آگاه به بدیهیات احکام، «فهیم» یا «عالم» نیز اطلاق نمی شود. پس صرف عدم اطلاق را نمی توان دلیل بر این گرفت که «فقه» از حیث مفهومی اخص از فهم و علم است.

50,000 ریال – خرید

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید.

مطالب پیشنهادی:
  • تحقیق اوامر مولویه در فقه امامیه
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      پنج شنبه, ۳۰ فروردین , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.