تحقیق نشانه های آسمانی و تقویم های نجومی

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق نشانه های آسمانی و تقویم های نجومی دارای ۱۰۱ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

فصل اول نشانه های آسمانی    ۶
۲-۱-نشانه های آسمانی    ۶
٢-١-١ستارگان پیرامونی    ۷
٢-٢معرفی صورت فلکی    ۸
٢-٢-١.منطقه البروج    ۸
٢-٢-٢.سرگردان هایی در بین ستارگان    ۹
الف)ظهور و غروب ناهید    ۹
ب)عطارد و ناهید    ۱۰
ج)مذهب ستاره پرستی    ۱۰
د)ظهور و غروب مشتری    ۱۲
ه)حرکت معکوس سیارات    ۱۲
٢-٢-٣.سپهر ستارگان، قطبها، استوا    ۱۲
٢-٢-۴.دورهی نجومی    ۱۳
٢-٢-۵. طالع بینی و ستاره شناسی    ۱۳
٢-۴.نشانه گذاری زمان از طریق مهتاب    ۱۴
٢-۴-١.ماه قرانی و ماه اژدهایی    ۱۵
٢-۴-٢.بدون آسمان وضع ما چه خواهد شد؟    ۱۶
٢-۴-٣.اوزیریس و ماه    ۱۶
٢-۴-۴.ماه در بندهش    ۱۷
٢-۵.اسطورههای ستارگان و سیارات    ۱۸
الف)شباهنگ    ۱۸
ب)مشتری    ۱۹
ج)زهره    ۲۰
د)عطارد    ۲۰
ه)مریخ    ۲۱
و)زحل    ۲۱
٢-۵-١.اختران و اباختران در بندهش    ۲۲
الف)سپاهبدان آسمان    ۲۴
ب)نظریهی هنینگ    ۲۴
ج)ستارگان تیزروتر در متون پهلوی    ۲۴
د)سپهر ستارگان    ۲۵
ه)حصار آسمانی    ۲۶
و)ستارگان نیامیزنده    ۲۷
٢-۵-٢.تیشتر    ۲۷
٢-۵-٣. بهرام    ۲۹
٢-۵-۴. سدویس    ۳۰
٢-۵-۵.هَفتورنگ    ۳۱
۲-۵-۶.وَنَند    ۳۲
٢-۵-٧. میخگاه یا ستارهی قطبی    ۳۲
٢-۵-٨. پارَند و مَزدَهداد    ۳۴
٢-۶. دربارهی فراز آفریدن روشنان    ۳۴
فصل دوم تقویمهای نجومی    ۵۴
۴-١.عناصر تقویمها، تعریف    ۵۴
۴-٢.صورتهای اختری: طلوعها و غروبهای خورشیدی    ۵۶
۴-٣. هویت ستاره صبحگاهی و شامگاهی    ۵۷
۴-۴. تقویم در ایران و بین النهرین پیش از تاریخ    ۵۷
۴-۵.سال شمسی قمری    ۵۹
۴-۶. تقویمهای بابلی و ایرانی باستان    ۵۹
۴-۶-١.تقویم بابلی    ۶۰
الف)حمورابی و خاندان او    ۶۱
ب)اهمیت هندسه برای دانش نجوم    ۶۲
ج)کبیسه کردن بابلیان    ۶۳
د)کبیس    ۶۴
د)پیشینه گاه شماری بابلی    ۶۵
ه)اهمیت مراحل ستارگان در کشاورزی    ۶۶
و)متن « به هر یک سه ستاره »    ۶۶
ز)منظور کدام ستاره ها است؟    ۶۷
ز-١)مجموعه ی مل = ( ستاره ای ) آپین    ۶۸
ز-٢)فهرست ستارگان    ۷۰
۴-٧.دوره بابلی جدید و ایرانی ها    ۷۳
۴-٧-١.مذاهب ایرانی    ۷۷
۴-٧-٢.گاه شماری و مسائل کبیسه    ۷۹
الف) وهیگک    ۸۱
ب)چگونگی کبیسه از گفته ی بیرونی    ۸۳
ج)هنگام برگزاری اولین و آخرین کبیسه    ۸۴
د)نقل خیام در نوروز نامه درباره ی اجرای کبیسه های کهن    ۸۴
ه)استنباط بیرونی دربارهی اجرای آخرین کبیسه    ۸۵
۴-٧-٣.گاه شماری اوستایی    ۸۶
۴-٨.گاه شماری مصری    ۹۱
۴-٨-١.سال مصری    ۹۱
۴-٨-٢.دوره سوتیسی    ۹۲
۴-٨-٣.ایرانیان و مصریان    ۹۳
۴-٨-۴.محاسبه دوره ها    ۹۴
۴-٩.گاه شماری یونانی    ۹۵
۴-٩-١.مراحل ستارگان در قصیده هسیودوس    ۹۵
فهرست منابع    ۹۹

 منابع

واندروردن، بارتل.ل ، (۱۳۷۲). پیدایش دانش نجوم. همایون. صنعتی زاده (مترجم). تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی

بلک، جرمی و گرین، آنتونی ، (۱۳۸۵). فرهنگنامه خدایان ، دیوان و نمادهای بین النهرین باستان. پیمان. متین. (مترجم). تهران: امیرکبیر

حسین، سالاری ، (۱۳۸۵). دهر. پویشی در جهان بیکران. تهران: مهاجر

سرخوش، فائقه ، (۱۳۸۹). اسطوره ی زمین و آسمان در باور ایرانیان. تهران: ترفند

کراپ، ای. سی ،(۱۳۸۳). ستاره شناسی تمدن های کهن. یاسمین نیک سرشت(مترجم). شیراز: نویدشیراز

بهار، مهرداد ، (۱۳۸۷). ادیان آسیایی ، تهران: چشمه

______ (۱۳۷۸). بندهش ، فرنبغ دادگی ، تهران: توس

______ (۱۳۸۷). پژوهشی در اساطیر ایران ، (پاره ی نخست و پاره ی دوم). تهران: آگاه

آموزگار، ژاله ، (۱۳۸۷). تاریخ اساطیر ایران. تهران: سمت

گرشویچ، ایلیا ، (۱۳۸۷). تاریخ ایران کمبریج. جلد دوم. تیمور. قادری (مترجم). تهران: مهتاب

مسعودی ،ابوالحسن علی بن حسین ، (۱۳۴۹). التنبیه و الاشراف. ابوالقاسم. پاینده. (مترجم). تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب

ابن ندیم، (۱۳۸۱). الفهرست. محمد رضا. تجدد (مترجم). تهران: اساطیر

اوبلاکر، اریک ، (۱۳۷۷). صورتهای فلکی و نشانه های نجومی. تهران: شفق

بیرونی، ابوریحان ، (۱۳۱۸). احکام نجوم در بیان کواکب و برج ها. جلال. همایی (مترجم). تهران: چاپخانه مجلس

بیرونی، ابوریحان ، (۱۳۵۲). آثارالباقیه. اکبر. داناسرشت ( مترجم). تهران: ابن سینا

تفضلی، احمد ، (۱۳۷۱). تاریخ ادبیات ایران. تهران: سخن

 فصل اول نشانه های آسمانی

۲-۱-نشانه های آسمانی

هزاران ستاره در آسمان پراکنده اند. برخی درخشش خاصی دارند که توجه ما را جلب میکنند. سیارات پرنورتر نیز از ستاره های بی شمار اطرافشان مجزا به نظر میرسند.  رد پای دود مانند راه شیری بر آسمان از سویی به سوی دیگر پل میزند، همچون اثری سفید رنگ از یک رنگین کمان بزرگ. آسمان شب پر شکوه، زیبا و اسرار آمیز است.(کراپ، ص۵)

با این همه شناخت حقیقی آسمان ساعت به ساعت، روز به روز، ماه به ماه، سال به سال و حتی در دوره های طولانی تری در گستره مهیب زمان، متحول می شود. اگر ما همچون نیاکانمان بیشتر به آنها توجه کنیم، این تغییرات در دوره های کوتاهتری از زمان قابل درک خواهند بود.

این دوره از بامداد و زمان طلوع آفتاب، آغاز میشود. منظور ما زمانی است که خورشید از افق که مرز بین زمین گسترده اطراف ما و آسمان پهناور بالای سر ما است، می گذرد. معنای ریشه ای افق، مرز یا کرانه می باشد. این حس که زمین در لبه یا کرانه آسمان به پایان می رسد، ممکن است ناشی از ناحیه یا فضای محدودی باشد که ما در آن قرار داریم. تا جایی که به قدرت دید ما مربوط می شود، اهمیتی ندارد که بدانیم زمین گرد است و یا فکر کنیم مسطح است. آنچه مسلم است در هر نقطه ای که باشیم قوسی از افق ما را احاطه کرده است.( کراپ،١٣٨٣.ص١٢)

در پایان که خورشید به افق باز می گردد و ناپدید می شود، آسمان تاریک می شود و حدود یک ساعت بعد ستارگان در آن می درخشند. با مشاهده دقیق آنها، پی می بریم که بیشتر آنها همانند خورشید عمل می کنند. ابتدا طلوع می کنند و سپس با عبور از روی زمین غروب می کنند. ستارگانی که نزدیک به محل غروب هستند، خورشید را در ابتدای شب و زیر افق دنبال می کنند. بقیه در زمانی که خورشید پایین رفت، طلوع می کنند و تمام شب در آسمان هستند. تمام ستارگانی که هنوز، هنگامی که خورشید روز را به زمین باز می گرداند در آسمان هستند، در گرگ و میش‌ سحر محو می شوند.(همان.ص١٣)

این الگوی معتبر شبانه روز، اولین چرخه آسمان در گذر زمان است. روز و شب تقسیم بندی سفر خورشید و ستارگان در پهنه آسمان هستند. نمایش که دوران زمین به دورخود، بدان تحرک می بخشد. ما بر روی زمین می‌ایستیم بدون اینکه حرکت آنرا احساس کنیم. در مقابل، ما تاثیر آنرا در آسمان مشاهده می کنیم. سیاره ما از غرب به شرق دوران می کند و در نظر ما همچون صحنه با شکوه نمایشی است که از شرق به غرب در حال غلتیدن است.

شرق خاستگاه طلوع هاست و غروب ها در غرب به وقوع می پیوندد. این جهت ها بین وقایع کیهانی می باشند و به واسطه آنها معنی پیدا می کنند. با این وجود این وقایع نیز معانی نمادین خودشان را دارند. زمانی که از شرق نه به عنوان یک جهت بلکه در معنای کلی آن سخن می گوییم، منظور ما نیمی از افق است که اجرام کیهانی در آن نمایان می شوند ودر یک معنا در شرق متولد می شوند، بنابراین شرق برای ما تداعی گر تولد، آفرینش و زندگی است.(همان.ص٢۵)

مردم زمان باستان، غروب خورشید و دیگر اجرام کیهانی را با مرگ خودشان یکسان می پنداشتند و ما هنوز از آن دوران با عنوان استعاری «روزگار غروب خورشید» یاد می کنیم در بسیاری از فرهنگ ها، غرب سرزمین مردگان است. در جنگ جهانی اول وقتی سربازی کشته می شد می گفتند به غرب رفته.

٢-١-١ستارگان پیرامونی

برخی از ستارگان، هیچگاه در افق غروب نمی کنند؛ در سرتاسر شبانه روز این ستارگان مسیر مدوری را با مرکز مشترک، دنبال می کنند. مرکز این مسیرها همواره ثابت است. در عصر حاضرو در نیمکره شمالی، ستاره قطبی در صورت فلکی دب اصغر است.ریشه این نام به قطب سماوی شمالی باز می گردد یعنی مرکز مسیرهای مدوری که ستارگان سیار در آن حرکت می کنند. وقتی زمین به دور قطب خود می گردد به نظر می رسد آسمان به دور آن می چرخد و ستارگانی که چرخه هایی به دور قطب دارند، ستارگان پیرامونی نامیده می شوند. اگر ما رو به قطب سماوی شمالی بایستیم، ستاره ها برخلاف جهت حرکت عقربه های ساعت، بر گرد قطب می چرخند. اما در زیر خط استوا در نیمکره جنوبی ستارگان در جهت حرکت عقربه های ساعت ودر مسیرهایی قرار دارند که به دور نقطه­ای مشابه یعنی قطب سماوی جنوبی در حرکت هستند. در این نقطه هیچ جرم یا شیئی درخشان وجود ندارد، اما آنچه این نقطه را شایان توجه می سازد، حرکت روزانه ستارگان بر گرد آنست.

٢-٢معرفی صورت فلکی

اگر ما همچون نیاکانمان مشاهده آسمان را دنبال کنیم، دگرگونی های تدریجی شبانه را در ستارگان میبینیم. همانطور که این دگرگونیها را در مسیر روزانه خورشید ملاحظه میکنیم. در نگاه نخست، ممکن است برای کسی که با جغرافیای آسمان آشنایی ندارد، گیج کننده باشد. با وجود این که به نظر می رسد ستاره ها بی شمار هستند، اما این گونه نیست. حدودا ٨٠٠٠ ستاره در کل آسمان، یعنی در نیمی از آن که بالای سر ماست و نیمی دیگر که زمین زیر پای ما مانع دیده شدن آن است، با چشم غیر مسلح دیده می‌شوند. البته این تعداد، در هر لحظه به شدت کاهش می یابد زیرا نیمی از آسمان را اصلا نمیتوان دید و دلیل دیگر اینکه اتمسفر ستارگان سطح زیرین آسمان را محو می کند. شاید تعداد ٢۵٠٠ ستاره را در بهترین موقعیت، بتوان دید که با کمی تمرین با پر نورترین آنها آشنا می شویم. ستارگان همه شبیه به هم نیستند و آسمان را به نحوی یکسان نمی پوشاند. آنهایی که روشن تر هستند در ترکیب با ستاره های کم‌نورتر اطرافشان آرایش و اشکال مجزایی را پدید می آورند. این طرحها یا تصاویر «صوَر فلکی» نامیده میشوند.

٢-٢-١.منطقه البروج

گذشته از حرکت روزانه سپهر نجومی – فلک ثوابت – که همه ستارگان ثابت در آن شریک هستند خورشید و ماه و سیارگان، نسبت به ثوابت، حرکتی آهسته تر و مخصوص به خود دارند. اینها همیشه در کمربند دائره البروجی یا منطقه البروج، که حاوی صورت­های فلکی برجها است نوسان می کنند. (واندروردن،١٣٧۴.ص۶)

اولین بار بابلی­ها بودند که صور فلکی خاص را به ماه­های سال ارتباط دادند، آنها تا١٠٠٠ سال قبل از میلاد، هجده صورت فلکی را شناسایی کرده بودند(برج­های فلکی که ظاهراً ماه و سیارات دیگر در مسیر آنها حرکت می­کردند). اینها عبارت بودند از:مرد مُزدور(برابر با برج حمل)، ستارگان(هفت دختر یا پروین)، گاو آسمان(ثور)، شبان راستگوی اَنو(منظومه­ی جبار)، پیرمرد(پر ساوش)، عصای سر کج(ممسک الاعنه)، دوقلوهای کبیر(برج جوزا)، خرچنگ( برج سرطان)، شیر(برج اسد)، گذرگاه کشتی‌ها (برج سنبله)، ترازو(برج میزان)، کژدم (عقرب)، پَبلیسَگ(صورت فلکی قوس)، بز_ماه (برج جدی)، انسان بزرگ (برج دلو)، دُم، پرستو و انونیتوAnunitu (این سه همگی برج حوت را می­سازند). بعدها صورت فلکی میدانField (فُرس اعظم) نیز اضافه گردید.(بلِک، گرین، ١٣٨۵ص٣١٣)

تا ۶٠٠_۵٠٠ قبل از میلاد، اینها به گونه­ای تنظیم شده بودند که به تنهایی یا دو تا دو تا بین دوازده ماه سال پخش می­شدند. برای مثال ماه دوم سال بابلی(برابر با اواخر فروردین تا اواخر اردیبهشت) شامل   برج­های «ثور» و «هفت دختر یا پروین» می­شد. تا حدود ۴٠٠ سال قبل از میلاد، تعداد صور فلکی به آن دوازده­تایی که ما امروز می­شناسیم تقلیل یافت.(بلِک، ١٩٩٢/١٣٨۵ص٣١۴)

٢-٢-٢.سرگردان هایی در بین ستارگان

تعداد کمی از ستارگان همانند بقیه عمل نمی کنند. آنها در میان ستارگان دیگر در حرکت هستند. صورت‌های فلکی نمونه های ثابتی هستند اما ستاره های روان یا سیارات تنوعی به اشکال نامتغیر آسمان می‌دهند.که اینها همان اختران و اباختران در زردشتی هستند. مردم باستان تنها پنج سیاره را می شناختند: تیر/ عطارد(با ستاره تیر یا شباهنگ اشتباه نشود)، ناهید / زهره، بهرام / مریخ، مشتری/ برجیس و کیوان/ زحل. از روی زمین آنها همچون آوارگانی درخشان در بیابانی از ستاره هستند. از پنج ستاره اولیه، مدار عطارد و ناهید در داخل مدار زمین (ما بین زمین و خورشید) قرار دارد، در حالی که سیارات دیگر نسبت به زمین دورتر از خورشید هستند. با این وجود همه آنها نزدیک به مسیر عبور خورشید در میان ستارگان، باقی می­مانند.(بلک)

از دیدگاه چشم غیر مسلح، این پنج سیاره اجرامی ستاره مانند با روشنایی، دوره ها و چرخه های متفاوت در آسمان هستند. ناهید درخشان ترین آنهاست، آنقدر درخشان است که اگر شخص بداند کجا را باید بنگرد، در روشنایی مطلق روزهم  می­توان آنرا دید. عطارد کم نورترین آنهاست، به اندازه ای که بیشتر مردم متوجه آن نمی­شوند.

مدارهای داخلی ناهید وعطارد آنها را دارای توالی ظهور و غروب متمایزی می گرداند. برای مثال ناهید ممکن است از نقطه دید ما، با خورشید در یک خط قرار بگیرد اما در واقع نزدیک به مدارش است. ما قادر نیستیم این سیاره را در نور شدید خورشید ببینیم و به مدت یک هفته آن را نمی بینیم.(همان)

   الف)ظهور و غروب ناهید

وقتی ناهید به اندازه کافی به طرف غرب خورشید حرکت کرد، آنگاه پیش از طلو­ع خورشید، در شرق و در آسمان صبحگاهی ظاهر می­شود. ناهید ستاره صبحگاهی باقی می­ماند و بیشتر و ببشتر به سمت غرب خورشید حرکت می­کند و هر روز، زودتر از روز قبل طلوع می­کند تا سرانجام در جهت نور خیره کننده خورشید به عقب بازگردد، آن هنگام ناهید در دورترین نقطه از زمین قرار دارد. پس از ٢۶٣ روز یعنی تقریبا ٩ ماه بعد؛ ستاره صبحگاهی در تلفیق با خورشید، ناپدید می­شود. این تلفیق به دلیل دوری ناهید از زمین طولانی­تر است و حدودا هفت هفته زمان می­برد. سپس ناهید با گریز دوباره از نور خورشید، در غرب ظاهر می­شود. سفر ناهید به عنوان ستاره شامگاهی نه ماه طول می­کشد که بازتابی از سفر آن در جایگاه صبحگاهی در چرخه کیهانی این سیاره است. دوره کامل آن ۵۸۴ روز یا حدودا ۵/۱۹ ماه به طول می­انجامد. عطارد نیزدوره مشابهی رادر ۱۱۶ روز یا حدودا چهار ماه طی می­کند. مدار این سیاره کوچک­تر است و از نقطه دید ما وقتی در دو سوی خورشید حرکت می­کند کمتراز آن فاصله می­گیرد.

  ب)عطارد و ناهید

این دو سیاره در ویژگی متمایز دیگر­ی سهیم هستند. هرگز در سپیده­دم در غرب دیده نمی­شوند،تنها در شرق می­توان آنها را دید و هنگام غروب هیچگاه در شرق دیده نمی­شوند و تنها در غرب نمایان می‌گردند. زمانی که آنها ستارگان صبحگاهی هستند در قلمرو شرقی خورشید دیده می­شوند و در جایگاه ستارگان شامگاهی خورشید را در غرب همراهی می­کنند. هیچگاه در تمام طول شب در آسمان نمی­مانند. سه سیاره دیگر چنین محدودیت هایی را در حرکاتشان ندارند.(گرین)

  ج)مذهب ستاره پرستی

انگیزه رصد دقیق و مشاهده ی مرتب ضبط و یادداشت و نقل رصدهای مربوط به پدیدار شدن و ناپدید شدن سیاره ی زهره در دوره ای بیست و یکساله چه بوده است؟ رصدهای نجومی گاهی برای تنظیم گاهشماری لازم می آید. نمونه این موارد، مانند طلوع شباهنگ در مصر و رابطه خوشه پروین با انقلاب تابستانی را مشاهده نمودیم. اما رصد زهره برای هموار کردن دشواری های گاهشماری ضرورتی ندارد. پس می بایستی انگیزه این رصدها را در جایی دیگر جستجو نمود. سه امکان وجود دارد. دلچسبی دانش نجوم. دلبستگی به احکام نجوم و اعتقاد به مذهب ستاره پرستی.

۱-شاید انگیزه رصد تنها کنجکاوی محض علمی بوده است و سبب آن روشن شدن آتش اشتیاق، ناشی از نظم و آهنگ پدیداری و ناپدیدی زهره بوده باشد. این امکان بعیدی نیست وجود بخش b از متن در میان دو بخش مربوط به رصدها می تواند قرینه ای بر این امر باشد. مراحل زهره را با قاعده سهل و ساده حسابی کشف و محاسبه کرده اند. برای کشف این قاعده می بایستی نخست زهره را رصد کنند و آنگاه با به دست آوردن میانگین دوره ها در رفع بی نظمی ها بکوشند. پس می توان فرض کرد که رصدها به این منظور صورت گرفته است. اما بی درنگ این پرسش پیش می آید که چرا این رصدها را در طول قرنها و به گونه ی مکرر انجام داده اند؟ آشکار است که تنها کنجکاوی علمی محض مطرح نیست بلکه منظور تعبیر و تفسیرهای اخترشناسی هم بوده است. نبایستی فراموش کرد که زیج زهره آمیزادوگا بخشی از مجموعه ی اخترشناسی آنوما، آنو، انلیل است که مجموعه و تذکره ای از پیش‌بینی‌های اخترشناسی است.

۲-امکان دیگر این است که از همان آغاز رصدها با نیت فراهم آوردن مواد تجربی برای پیش بینی های اخترشناسی انجام می گرفته است. پدیده های زهره را با اتفاقات مهم همزمان و یا اندکی بعد پیوند می‌داده‌اند. این توجیهی است که نویگه باوئر می کند و در تایید آن می توان یادآور شد که در متن، پدیداری و ناپدیدی زهره همیشه همراه با پیش بینی های اخترشناسی است. اما این توجیه نیز به نوبه ی خود پرسشی را پیش می آورد و آن اینکه چرا میان پدیده های زهره و رویدادهای زمین قائل به وجود ارتباط بودند و این پدیده ها را سبب و یا دستکم نشانه ای از وقایع و حوادث روی زمین می پنداشتند؟

۳-انگیزه اصلی را بایستی در مذهب ستاره پرستی جست. اگر بابلیان برای پدیده های زهره قائل به اهمیت بودند، بدان سبب بود که سیاره ی زهره را نمایشگر شکوه و جلال ایزدبانوی بزرگ ایشتار می‌دانستند. همانگونه که ایزدان نیرومند سین ( ماه ) و شمش ( خورشید ) رب و مسئول جریان منظم روز و ماه و سال بودند و از این راه بر همه ی زندگی تاثیر می گذاردند چنان می انگاشتند که ایزدبانوی ایشتار هم به وسیله پدیداری و ناپدیدی زهره آدمی را از مشیت و خواسته خویش آگاه می سازد. پس واجب می آمد مراحل زهره با دقت رصد و ضبط شده و با رویدادهای زندگی روزمره پیوند داده شود.

80,000 ریال – خرید

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

مطالب پیشنهادی:
برچسب ها : , , , , , , , , , , , ,
برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.