397 views
پیشینه تحقیق نقد وانتقاد از نظام سیاسی در قرآن کریم و در سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم دارای ۱۲۰ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
الف ) نقد وانتقاد از نظام سیاسی در قرآن کریم ۴
الف -۱ ) نحوه انتقاد از نظام سیاسی در قرآن کریم: ۴
الف – ۲ ) مصادیق انتقادات مردم به حاکمان سیاسی در قرآن کریم: ۲۸
الف – ۴ ) مضامین مشابه در بازه زمانی پیامبران پیشین بویژه انبیای بنی اسرائیل در قرآن کریم این دسته از آیات نیز به علت خارج اولویت بحث بودن به اختصار بیان می شود: ۹۸
ب ) نقد وانتقاد از نظام سیاسی در سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم ۹۹
ب – ۱ ) مصادیق انتقاد از شخص پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم و یا کارگزاران ایشان ۱۰۰
ب – ۲ )تکلم براساس میزان عقل افراد ۱۰۲
ب – ۳ ) توضیح چند نکته ۱۰۶
منابع ومآخذ : ۱۱۵
طباطبایى سید محمد حسین ، ترجمه تفسیر المیزان ، مترجم سید محمد باقر موسوى همدانى ، قم ، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم ، چاپ پنجم۱۳۷۴٫
طباطبایى سید محمد حسین ، المیزان فى تفسیر القرآن ، قم ، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم ، چاپ پنجم ۱۴۱۷ ق.
طبرسی فضل بن حسن ، إعلام الورى بأعلام الهدى ، تهران ، اسلامیه ، چاپ سوم ۱۳۹۰ ق .
طبرسى فضل بن حسن ، مجمع البیان فى تفسیر القرآن ، تهران ، انتشارات ناصر خسرو ، چاپ سوم۱۳۷۲٫
طبرسى فضل بن حسن ، مجمع البیان فى تفسیر القرآن ، مترجم مترجمان ، تهران ، انتشارات فراهانى ، چاپ اول۱۳۶۰٫
مجلسى محمدباقر ، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ، تهران ، دارالکتاب الاسلامیه ،
قرائتى محسن ، تفسیر نور ، تهران ، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن, چاپ یازدهم۱۳۸۳٫
قرائتی محسن , برنامه درسهایى از قرآن , مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن ، ۱۳۶۸٫
قرائتی محسن , برنامه درسهایى از قرآن , مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن ، ۱۳۸۷٫
عروسى حویزى عبد على بن جمعه ، تفسیر نور الثقلین ، قم ، انتشارات اسماعیلیان ، چاپ چهارم۱۴۱۵ ق.
مکارم شیرازى ناصر ، ترجمه قرآن کریم ، قم ، دار القرآن الکریم ( دفتر مطالعات تاریخ ومعارف اسلامى) ، چاپ دوم ۱۳۷۳٫
مکارم شیرازى ناصر ، تفسیر نمونه ، تهران ، دار الکتب الإسلامیه ، چاپ اول ۱۳۷۴٫
ابن قطب بن ابراهیم شاذلیسید ، فى ظلال القرآن ، بیروت ، دارالشروقچاپ هفدهم۱۴۱۲ ق.
ابن هشام، عبدالملک , سیره النبویه , قاهره , دارالحدیث , چاپ دوم۱۹۷۶م.
مساله نقد وانتقاد از نظام سیاسی در قرآن را می توان ازجوانب مختلف موردبررسی قرار داد. یکی از مهمترین اقداماتی که دراین قسمت می شودبدان پرداخت استخراج وبیان احصائی آیاتی از قرآن است که در آنها :
الف- ۱ ) به مساله نحوه انتقاد از نظام سیاسی پرداخته شده است.
الف- ۲ ) مصادیقی از انتقادات مردم به حاکمان سیاسی بیان شده است.
الف- ۳ ) بررسی محتوایی آیات ذکر شده در قسمت پیشین است.
الف- ۴ ) آیاتی که مضامین مشابه را در بازه زمانی پیامبران پیشین بویژه انبیای بنی اسرائیل بیان می کنند.
در این بخش مجموعه آیاتی که در مورد نحوه تعامل مردم با پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم و تبیین جایگاه ایشان است می گنجند.
الف- ۱ – ۱) سوره احزاب – آیه ۶ : النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُهاجِرینَ إِلاَّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً.
پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آنها [= مؤمنان] محسوب مىشوند؛ و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرّر داشته اولى هستند، مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان نیکى کنید (و سهمى از اموال خود را به آنها بدهید)؛ این حکم در کتاب (الهى) نوشته شده است.
در تفسیر مجمع البیان درباره این آیه آمده است : پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله میان مسلمانان (انصار و مهاجرین) عقد اخوّت برقرار کرده بود، به گونهاى که مثل برادر حقیقى از یکدیگر ارث مىبردند، زیرا مهاجران در آغاز، از وطن و اموال و بستگان خود دور شده بودند و عقد اخوّت، این موارد را جبران مىکرد تا آنکه آیه نازل شد و چنین ارثى را لغو کرد و فرمود: ملاک ارث بردن، خویشاوندى است .هنگامى که فرمان پیامبر صلى الله علیه و آله در مورد حرکت براى جنگ تبوک صادر شد، بعضى گفتند: ما باید از والدین خود اجازه بگیریم. این جمله نازل شد که «النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ». . (طبرسى،۱۳۷۲ج۸، ۵۲۹)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در روز غدیرخم که به فرمان خداوند، حضرت على علیه السلام را به جانشینى خود منصوب فرمود، قبل از معّرفى و نصب آن حضرت، جملهى «أ لست اولى بکم من انفسکم» را بیان فرمودند و از آنان اقرار گرفتند که آیا طبق آیه قرآن، من از شما حتّى نسبت به خودتان اولویّت ندارم؟! همه گفتند: بله.آنگاه پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم فرمودند: «من کنت مولاه فهذا على مولاه» (مجلسی،۱۳۶۰، ج ۲۱ ، ۳۸۷)
در تفسیر المیزان نیز برای این آیه چنین آمده است: انفس مؤمنین”، یعنى خود مؤمنین، و بنا بر این، معناى” أولى بودن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به مؤمنین از خود مؤمنین” این است که آن جناب اختیاردارتر نسبت به مؤمنین است از خود مؤمنین، و معناى اولویت این است که فرد مسلمان هر جا امر را دائر دید بین حفظ منافع رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم و حفظ منافع خودش، باید منافع رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم را مقدم بدارد.و بنا بر این معناى آیه این مىشود که مؤمن هر حق و منافعى که براى خودش قائل است، اگر حفظ جان خویش است و اگر دوست داشتن خودش است، و اگر براى خود حرمتى قائل است، و اگر استجابت دعوت است، و اگر به کار بردن اراده خویش است، هر چه باشد، رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم مقدم بر او است، یعنى هر جا که امر دائر شد بین حفظ جان رسول خدا (ص)، یا جان خودش، یا بین دوست داشتن رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم یا دوست داشتن خودش، و همچنین سایر موارد دیگر، جانب رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم را بر جانب خود ترجیح دهد.در نتیجه، اگر در هنگام خطر، جان رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم در مخاطره قرار گیرد، یک فرد مسلمان موظف است که با جان خود سپر بلاى آن جناب شود و خود را فدایش کند و همچنین در تمامى امور دنیا و دین، رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم أولى و اختیاردارتر است، و اینکه گفتیم در تمامى امور دنیا و دین، به خاطر اطلاقى است که در جمله” النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ” هست.
از اینجا روشن مىشود اینکه بعضى (تفسیر کشاف) گفتهاند: مراد اولویت آن جناب در دعوت است، یعنى وقتى آن جناب مؤمنین را به چیزى دعوت کرد، و نفس مؤمنین ایشان را به چیز دیگر، واجب است دعوت او را اطاعت کنند و دعوت نفس خود را عصیان کنند، در نتیجه آیه مورد بحث همان را مىگوید که آیه” وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ” (سوره نساء، آیه ۵۹)و آیه” وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ” (سوره نساء، آیه ۶۴)و آیاتى دیگر نظیر آن، در مقام بیان آن است، تفسیر ضعیفى است براى اینکه گفتیم آیه مطلق است، و همه شؤون دنیایى و دینى را شامل مىشود.و همچنین آن تفسیر دیگر که گفتهاند (روح البیان)مراد نافذتر بودن حکم آن جناب نسبت به حکمى که مؤمنین علیه یکدیگر مىکنند، مىباشد هم چنان که در آیه” فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِکُمْ”(سوره نور، آیه ۶۱)منظور سلام کردن به یکدیگر است، پس به گفته این مفسرین برگشت معناى آیه مورد بحث به این است که رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم بر مؤمنین ولایت دارد، ولایتى که فوق ولایت آنان نسبت به یکدیگر است، که آیه” وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ” (سوره برائت، آیه ۷۱) بر آن دلالت دارد این قول نیز ضعیف است براى اینکه سیاق با آن مساعد نیست.( طباطبایی، ۱۴۱۷،ج۱۶ ، ۴۱۴)
اولویّت پیامبر بر مؤمنان، در مسایل حکومتى و فردى و تمام امور است. «النَّبِیُّ أَوْلى» چنانکه در آیهى ۳۶ همین سوره مىخوانیم: براى هیچ زن و مرد با ایمانى در برابر قضاوت پیامبر حقّ انتخاب و اختیارى نیست. «ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَهٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ» در روایات بسیارى آمده است: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، این اولویّت را براى امامان معصوم علیهم السلام نیز قائل بودند.( عروسی حویزی،۱۴۱۵ ج۴ ،۲۳۷)
در حدیث مىخوانیم: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «والذّى نفسى بیده لا یؤمن احدکم حتّى اکون احَبَّ الیه من نفسه و ماله و ولده والناس اجمعین» سوگند به خدایى که جانم در دست اوست، ایمان هیچ یک از شما کامل نیست، مگر این که مرا از جان و مال و فرزند و از همهى مردم بیشتر دوست داشته باشد.(ابن قطب بن ابراهیم شاذلی ،۱۴۱۲، ج۵ ، ۲۸۱۹)
در تفسیر نور نیز در ذیل این آیه آمده است :پیامبر، بر تمام مؤمنان ولایت کامل دارد و ولایت آن حضرت بر مردم، از ولایت خودشان بر امورشان برتر است. «النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ» (در جامعه اسلامى، باید دین سالارى باشد.)ولازمهى ایمان به خداوند، پذیرش ولایت رسول خداست. «النَّبِیُّ أَوْلى»(قرائتی،۱۳۸۳، ج۷ ، ۳۳۲)
الف – ۱ – ۲ ) سوره احزاب – آیه ۳۶ : وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَهٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً.
هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامى که خدا و پیامبرش امرى را لازم بدانند، اختیارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و هر کس نافرمانى خدا و رسولش را کند، به گمراهى آشکارى گرفتار شده است!
مرحوم علامه طباطبایی در باره این آیات می نویسند :سیاق، شهادت مىدهد بر اینکه مراد از قضاء، قضاء تشریعى، و گذراندن قانون است، نه قضاء تکوینى، پس مراد از قضاى خدا، حکم شرعى او است که در هر مسالهاى که مربوط به اعمال بندگان است مقرر داشته، و بدان وسیله در شؤونات آنان دخل و تصرف مىنماید، و البته این احکام را به وسیله یکى از فرستادگان خود بیان مىکند و اما قضاى رسول او، به معناى دومى از قضاء است، و آن عبارت است از اینکه رسول او به خاطر ولایتى که خدا برایش قرار داده، در شانى از شؤون بندگان، دخل و تصرف کند، هم چنان که امثال آیه” النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ” از این ولایت که خدا براى رسول گرامى اسلام قرار داده خبر مىدهد و به حکم آیه مذکور، قضاى رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم قضاى خدا نیز هست، چون خدا قرار دهنده ولایت براى رسول خویش است، و او است که امر رسول را در بندگانش نافذ کرده. سیاق جمله” إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً”، از آنجایى که یک مساله را هم مورد قضاى خدا دانسته و هم مورد قضاى رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم ، شهادت مىدهد بر اینکه مراد از قضاء، تصرف در شانى از شؤون مردم است، نه جعل حکم تشریعى که مختص به خداى تعالى است، (آرى رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم جاعل و قانونگذار قوانین دین نیست، این شان مختص به خدا است، و رسول او، تنها بیان کننده وحى او است، پس معلوم شد که مراد از قضاى رسول، تصرف در شؤون مردم است).” وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَهٍ”- یعنى صحیح و سزاوار نیست از مؤمنین و مؤمنات، و چنین حقى ندارند، که در کار خود اختیار داشته باشند که هر کارى خواستند بکنند و جمله” إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً” ظرف است، براى اینکه فرمود اختیار ندارند، یعنى در موردى اختیار ندارند، که خدا و رسول در آن مورد امرى و دستورى داشته باشند. ضمیر جمع در جمله” لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ”، به مؤمن و مؤمنه بر مىگردد، و مراد از آن دو کلمه، همه مؤمنین و مؤمنات هستند، چون در سیاق نفى قرار گرفتهاند، و اگر نفرمود:” ان یکون لهم الخیره فیه”، بلکه کلمه” من امرهم” را اضافه کرد با اینکه قبلا کلمه” امرا” را آورده بود، و حاجتى به ذکر دومى نبود، براى این است که بفهماند منشا توهم اینکه اختیار دارند، این است که امر، امر ایشان، و کار، کار ایشان است، و این توهم را رد نموده مىفرماید:با اینکه کار، کار خود ایشان است، در عین حال اختیارى در آن ندارند.معناى آیه این است: احدى از مؤمنین و مؤمنات حق ندارند در جایى که خدا و رسول او در کارى از کارهاى ایشان دخالت مىکنند، خود ایشان باز خود را صاحب اختیار بدانند، و فکر کنند که آخر کار مال ماست، و منسوب به ما، و امرى از امور زندگى ماست، چرا اختیار نداشته باشیم؟ آن وقت چیزى را اختیار کنند، که مخالف اختیار و حکم خدا و رسول او باشد، بلکه بر همه آنان واجب است پیرو خواست خدا و رسول باشند، و از خواست خود صرفنظر کنند.و این آیه شریفه هر چند عمومیت دارد، و همه مواردى را که خدا و رسول حکمى بر خلاف خواسته مردم دارند شامل مىشود، اما به خاطر اینکه در سیاق آیات بعدى قرار دارد، که داستان ازدواج رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم با همسر پسر خواندهاش زید را بیان مىکند، مىتوان گفت به منزله مقدمه براى بیان همین داستان است، و مىخواهد به کسانى که به آن جناب اعتراض و سرزنش مىکردند، که داستانش در بحث روایتى این فصل خواهد آمد، پاسخ دهد، که این مساله ربطى به شما ندارد، و شما نمىتوانید در آنچه خدا و رسول حکم مىکند مداخله کنید. (طباطبایی،۱۳۷۴، ج۱۶ ،۴۸۰الی۴۸۲)
تفسیر نور در ذیل این آیات چنین آورده است :اگر مسلمانان تسلیم این آیه بودند، پس از آن که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در غدیر خم به فرمان خداوند على علیه السلام را به جانشینى خود و رهبرى امّت اسلام معرّفى کرد و فرمود: «من کنت مولاه فهذا على مولاه» دیگرى را بر على علیه السلام ترجیح نمىدادند.این آیه زمینه ساز آیهى بعد است که به پیامبر مىفرماید: تو باید سنّتهاى غلط را بشکنى و مردم حقّ ندارند در برابر خواست خداوند اعمال سلیقه کنند.این که آیهى شریفه مىفرماید: انسان در برابر فرمان خدا و رسول اختیارى ندارد، نباید براى کسى مایه تعجّب باشد زیرا این کار، درست مانند این است که پزشک با قاطعیّت به بیمار خود بگوید: تو حقّ ندارى غیر از آنچه من دستور دادهام غذا یا داروى مصرف کنى.خداوند نیز ما را از انتخاب آزاد، طبق میل شخصى در برابر فرامین الهى منع کرده است، زیرا او راه سعادت ما را بهتر از ما مىداند.در روایت مىخوانیم که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: یا عباد الله انتم کالمرضى و رب العالمین کالطبیب … الا فسلموا لله امره تکونوا من الفائزین (میزان الحکمه، ج ۴ ، ۵۴۵).اى بندگان خدا! شما همچون بیمار وخدا مانند طبیب است، مصلحت مریض در نسخه طبیب است نه آنچه بیمار تمایل دارد، پس تسلیم امر خدا باشید تا رستگار شوید.در نظام حکومت دینى، خدا محورى بر دموکراسى و مردمسالارى حاکم است، زیرا نظر مردم مادامى ارزش دارد که مخالفِ حکم خدا نباشد.
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر