1,359 views
پیشینه تحقیق نوآوری های علامه طباطبایی در بحث توحید و صفات الهی دارای ۷۲ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
بخش اول ۵
معنا شناسی کلام ۵
۱ ـ معنای شناسی کلام ۶
۱-۱٫ معنای لغوی ۶
۱-۲٫ معنای اصطلاحی ۷
۱-۳٫موضوع علم کلام ۷
۱-۴٫تاریخچه علم کلام ۹
۱-۵٫ اولین مسئله کلامی از منظر علاّمه طباطبایی ۱۱
۱-۶٫ جایگاه علاّمه در کلام معاصر ۱۲
۲- نوآوریهای علاّمه طباطبایی در کلام ۱۳
۲- ۱٫ صوری و شکلی ۱۳
۲ ـ ۲٫ نوآوری در روشها ۱۴
۲ ـ ۳٫ نوآوری در تحول و تکامل محتوایی ۱۴
۴ ـ پرداختن به مباحث جدید کلامی ۱۴
بخش دوم: ۱۵
نو آوری های علاّمه در بحث توحید و صفات الهی ۱۵
فصل اول : براهین اثبات خدا ۱۶
برهان صدیقین ۱۶
تقریر علاّمه در کتاب نهایه الحکمه: ۱۹
ویژگیها و امتیازات تقریر علاّمه طباطبایی ۲۰
نتیجهگیری ۲۰
برهان حرکت ۲۱
تقریر برهان حرکت ۲۱
تسرّی حرکت در همه مقولات در اندیشه علاّمه طباطبایی ۲۲
برهان حدوث ۲۳
برهان تمانع ۲۴
نقد تقریر متکلمان و فخر رازی ۲۵
براهین قرآنی بر اثبات وجود خدا ۲۶
فصل دوم: اسماء وصفات الهی ۳۰
۱٫اسم و صفت در لغت ۳۰
۲٫اسم و صفت در علم کلام ۳۰
۳٫اسم وصفت در کلام معصومین ۳۱
دیدگاه علاّمه طباطبایی ۳۱
۴- تقسیم بندی صفات الهی ۳۳
۵- عینیت صفات با ذات: ۳۴
۶- اسم اعظم ۳۶
۷- علم الهی قبل از ایجاد اشیاء ۳۷
۸- قدرت الهی ۳۹
قدرت در لغت و اصطلاح ۳۹
اثبات قدرت خدا از دیدگاه علامه ۴۱
۹- حیات الهی ۴۳
۱۰- اراده الهی ۴۴
۱۱- کلام الهی ۴۵
۱۲- سلب حد از خدا ۴۷
۱۳- رؤیت خدا ۴۹
فصل سوم : جبر و اختیار ۵۲
۱- جبر و اختیاری بودن ایمان و کفر ۵۲
۲- عدم تفاوت بین فاعل بالجبر و فاعل بالقصد ۵۹
۳- شرور ۶۰
فهرست منابع ۶۹
قرآن کریم
تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح مقاصد، تحقیق عبدالرحمان عمیره، قم: شریف رضی، ۱۴۰۹ ق.
تهانوی، محمدعلی ابن علی، کشاف، اصطلاحات الفنون، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۷ ق.
ابن سینا، حسین بن عبدالله، الالهیات الشفاء، قم: مکتبه آیتالله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ ق.
ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، قم: نشر البلاغه، ۱۳۷۵٫
ابن سینا، حسین بن عبدالله، التعلیقات، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۲۱ ق.
ابن فارس، معجم مقاییس اللغه ، قم : دفتر تبلیغات اسلامی ، ۱۴۰۴ ق .
ابن منظور، لسان العرب، قم: نشر ادب الحوزه، ۱۴۰۵ ق.
سید رضی، نهجالبلاغه، قم : هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق .
سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی.
شیرازی، صدرالمتألهین، الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۹ ق.
شیرازی، صدرالمتألهین، تفسیرالقرآن الکریم، قم: بیدار ، ۱۳۶۶ .
شیرازی، صدرالدین، الحکمه المتعالیه، الطبعه الثانیه، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۰ ق.
طباطبایی، اسحاق، چگونگی اسناد اضلال و هدایت به خداوند با تأکید به نظریهی علاّمه طباطبایی، شیعهشناسی، سال ششم، شمارهی ۲۳، پاییز ۱۳۸۷٫
طباطبایی، محمدحسین،المیزان فی تفسیرالقرآن (۲۰ جلدی)، چاپ اول، بیروت: مؤسسه الالعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۷ ق.
طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمهی محمدباقر موسوی همدانی، چاپ سوم، قم: نشر اسلامی، وابسته به جامعهی مدرسین، ۱۳۶۰
طباطبایی، محمدحسین،بدایه الحکمه، چاپ هفدهم، قم: مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۰ ق.
طباطبایی، محمدحسین، تعلیقات اسفار اربعه، بیجا، بیتا، ۱۴۱۹ ق.
در هر علمی ضرورت دارد قبل از ورود به بحث ، به معانی و مفاهیم ابتدایی آن توجه شود در اینجا نیز به معنا شناسی کلام در لغت و اصطلاح ، توضیحی پیرامون موضوع و تاریخچه کلام پرداخته می شود.
در قاموس لغت: کلام به فتح کاف به معنای سخن، قول،گفتار سفید، محاوره، و گفتوگو آمده است و متکلم یعنی گوینده و سخنگو و از نظر معنای عرفی عبارت از الفاظ و حروفی است که به منظور اداء مقصود و بیان مراد از مقاطع خاص خارج میشود، و از نظر معنای عام آنچه مبین و حاکی از ما فیالضمیر باشد کلام گویند[۱].
این واژه مصدر باب تفعیل کَلّمَ، یکلِّمُ، تکلیماً و کلاماً به معنای گفتار و معادل لفظ یونانی لوگوس میباشد. بنابراین در عرف اصل لغت مرکب از دو حرف یا بیشتر را گویند و به همین جهت آنان کلام را به صوتی که مکیّف و منتظم از حروف شخص باشد تعریف کردهاند. محقق تفتازانی گفته: «حروف متمیّر و این قید باید در کلام وجود داشته باشد تا اینکه از اصوات طیور و پرندگان احتراز گردد. پس کلام در عرف لغویون به یک حرف اطلاق نخواهد شد. در عرف اصولیون شامل کلمات مهمل نمیشود. و در غیر عرف نحویون شامل کلمه و مرکبات غیر تامه نمیگردد[۲]
علاّمه طباطبایی میفرماید: «حقیقت کلام به معنای فهماندن ما فی الضمیر به وسیله اصوات است که از روی وضع، دلالت بر معنا کند و جز برای انسان ظرف اجتماع معنا ندارد و انسان در غیر ظرف اجتماع کلام ندارد. فرضاً انسان بخواهد تنها زندگی کند احتیاج به سخن گفتن ندارد. زیرا نیاز به تفهیم و تفهم نیست و یا غیر انسان هم که نیاز به مدنیت و اجتماع نداشته باشد مثل فرشته و شیطان. پس کلام امری اعتباری است»[۳].
در این بیان علاّمه که کلام را امری اعتباری و غیر حقیقی میداند نکتهی ظریف و دقیقی نهفته است که در مبحث صفات خداوند توضیح آن خواهد آمد.
کلام در اصطلاح متکلمان به علمی گویند که به وسیلهی آن از احوال موجودات مبدأ و معاد براساس قانون اسلام بحث میشود. چنانکه این تعریف را جرجانی در آثار خویش آورده است. «الکلام علمٌ یبحث فیه عن ذات الله وصفاته واحوال الممکنات حین المبدأ والمعاد عن قانون الاسلام».
تفتازانی میگوید: «الکلام هوالعلم بالعقائد الدینیه عن الادله الیقینیه» «کلام علمی است که دربارهی عقاید دینی از طریق ادلهی یقینی بحث میکند»[۴]. این تعریف را که از تعاریف مشهور کلام میباشد عبدالرزاق لاهیجی پذیرفته است[۵].
در کتب منطق و فلسفه بحثی هست راجع به اینکه علمی موضوع خاصی دارد که در آن علم از عوارض ذاتی آن موضوع بحث میشود، بنابراین بسیاری قائلند که تمایز علوم به حسب موضوعات میباشد.
اما در اینکه موضوع علم کلام چیست و اصلاً دارای موضوع واحدی میباشد یا خیر؟ متکلمان اسلامی و برخی از متفکران مسلمان، نظرات متعددی را بیان داشتهاند که به صورت اختصار به بعضی از دیدگاهها اشاره می شود.
قاضی ایجی موضوع کلام را مسائلی میداند که مربوط به اثبات عقاید دینی است[۶].
ابن خلدون میگوید که موضوع علم کلام عقاید ایمانی است[۷].
برخی چون غزالی و تفتازانی موضوع علم کلام را همان موضوع فلسفه، موجود بما هو موجود» دانسته و قید «علی نهج الاسلام» را به آن اضافه کردهاند تا از فلسفه متمایز سازند[۸].
برخی به تعدد مسائل علم کلام توجه نموده و درموضوع داشتن علم کلام تردید کردند ولی خواجه نصیر در پاسخ گفته که «هر چند مسائل علم کلام متعددند ولی همهی آن موضوعات مسائل به موضوع واحدی که ذات و صفات مبدأ اعلی باشد برمیگردد وقتی چنین باشد به اعتباری بودن مسائل آن کاری نداریم»[۹].
شهید مطهری وحدت مسائل کلامی را اعتباری میداند و قائل به موضوع واحدی برای علم کلام نیست. اما عبارت شهید: «در کتب منطق و فلسفه بحثی هست راجع به اینکه هر علمی موضوع خاصی دارد و تمایز مسائل هر علمی از مسائل علم دیگر به حسب تمایز موضوعات آن علوم است، البته این مطلب درستی است. علومی که مسائل آنها وحدت واقعی دارند اینچنین است.ولی مانعی ندارد که علمی داشته باشیم که وحدت مسائل آن اعتباری باشد و موضوعات متعدد و متباینه داشته باشد و یک فرض و هدف مشترک، منشأ این وحدت و اعتبار شده باشد. علم کلام از نوع دوم است، یعنی وحدت مسائل کلامی وحدت ذاتی و نوعی نیست بلکه وحدت اعتباری است؛ از این رو ضرورتی ندارد که در جستوجوی موضوع واحدی برای علم کلام باشیم. علومی که وحدت مسائل آنها وحدت ذاتی است اشکال ندارد که از نظر مسائل متداخل باشند یعنی برخی مسائل میان آنها مشترک باشد، ولی علومی که وحدت آنها اعتباری است و یا یک علم که وحدت مسائلش اعتباری است با علمی دیگر که وحدت مسائلش ذاتی است هیچ مانعی ندارد که از نظر مسائل متداخل باشند. علت تداخل مسائل فلسفی و کلام و یا مسائل روانشناسی و کلام و یا مسائل اجتماعی و کلام همین امر است.
برخی از علمای اسلامی در صدد برآمدهاند که برای علم کلام موضوع و تعریفی بیابند؛ نظیر موضوع و تعریفی که برای علوم فلسفی هست، و نظریات مختلفی در این زمینه ابراز کردهاند؛ و این اشتباه است، زیرا موضوع مشخص داشتن مربوط است به علومی که مسائل آن علوم وحدت ذاتی دارند، اما علومی که مسائل آنها وحدت اعتباری دارند نمیتوانند موضوع واحدی داشته باشند»[۱۰].
دربارهی آغاز علم کلام دقیقا نمیتوان اظهار نظر کرد. به نظر می رسد نیمهی دوم قرن اول هجری پارهای از مسائل کلامی از قبیل جبر و اختیار و بحث عدل در میان مسلمین مطرح بوده است و شاید نخستین حوزهی رسمی این مباحث، حوزهی حسن بصری متوفی در ۱۱۰ هجری است. در میان مسلمین دو شخصیت از شخصیتهای نیمهی دوم قرن اول نام برده میشوند که سخت از اختیار و آزادی انسان دفاع میکردهاند: معبد جُهَنی و غیلان دمشقی. در مقابل افرادی بودهاند که طرفدار عقیدهی جبر بودهاند. معتقدان به اختیار و آزادی به نام «قدری» و منکران آن به نام «جبری» معروف شدند
تدریجاً موارد اختلاف این دو دسته به یک سلسله مسائل دیگر در الهیات، طبیعیات و اجتماعیات و برخی مسائل مربوط به انسان و معاد کشیده شد و مسئله جبر و اختیار یکی از مسائل مورد اختلاف بود. قَدریّون در این دورهها به نام «معتزله» جبریون به نام «اشاعره» خوانده شدند. مستشرقین و اتباع آنها اصرار دارند که آغاز بحثهای استدلالی در جهان اسلام را از اینجا و یا امثال آن بدانند. اما حقیقت این است که بحث استدلالی دربارهی اصول اسلامی از خود قرآن کریم آغاز شده است و در سخنان رسول اکرم(ص) و مخصوصاً خطب امیرالمؤمنین(ع) تعقیب و تفسیر شده است.[۱۱]
بنا بر فرمایش شهید مطهری قطعا اولین کسی که در مسائل عقلی اسلامی به تجزیه و تحلیل پرداخت و مسائلی مانند: قدم و حدوث، متناهی و غیر متناهی، جبر و اختیار، بساطت و ترکیب و امثال آنها را مطرح ساخت، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام بود».[۱۲]
طبق دیدگاه علامه، اصول افکار کلامی در زمان رسول خدا(ص) موجود بود، احتجاجهای علی(ع) در مسألهی جبر و تفویض و مسألهی قَدَر و استطاعت و مسائلی از این قبیل، و نیز روایاتی که از شخص پیامبر(ص) در این مساله نقل شده است مانند «لا جبر و لا تفویض بل امرٌ بین الامرین» ، دلیل بر این مدعاست.چندی بعد، دانشمندان علم کلام به دو گروه اشاعره و معتزله تقسیم شدند و با اختیار مسلکی خاص از یکدیگر ممتاز شدند. عامل اصلی امتیازشان این بود که معتزله عقل را در مسائل علمی بر ظواهر دینی ترجیح داده مثلاً قائل به حسن و قبح عقلی و قبح ترجیح بدون مرحج و اقوالی دیگر شدند؛ در مقابل آنان، اشاعره ظواهر دینی را بر حکم عقل حکومت داده و گفتند که عقل از خودش حکم به هیچ حسن و قبحی ندارد.
خوب آن است که شرع بگوید: خوب است، و بد آن است که شرع آن را بد دانسته باشد. و گفتند ترجیح بلا مرجّح جایز است و بشر هیچ استطاعتی از خود ندارد و بشر در افعال خویش مجبور است و کلام خدا قدیم است. پس فن کلام را مدون نموده و برای آن اصطلاحاتی درست کردند و اینکه برخی گفتهاند: ظهور علم کلام در اسلام و منشعب شدنش به دو شعبهی «معتزله» و «اشاعره» بعد از انتقال فلسفه به دنیای اسلام، بود درست نیست؛ دلیل بر نادرستی آن وجود مسائل و آرای متکلّمین در خلال روایاتی است که صدور آن قبل از تاریخ انتقال فلسفه بوده است.[۱۳]
و از حیث شواهد تاریخی نیز این مطلب به اثبات رسیده که قبل از پیدایش فرقههای کلامی، اولین کتاب کلامی به واسطهی علی بن اسماعیل بن میثم تمار تألیف شده است. خود میثم به عنوان خطیب و سخنور شیعه و از صاحبان سرّ امیرالمؤمنین علی(ع) محسوب میشده است.[۱۴]
بنابراین از منظر علاّمه طباطبایی پیشینهی علم کلام به زمان حضور رسول گرامی اسلام(ص) برمیگردد. و قبل از معتزله و اشاعره، شیعه در همان ابتدای طلوعش به بحثهای کلامی پرداخت یعنی بعد از رحلت رسول گرامی اسلام(ص) تعداد کثیری از بزرگان صحابه چون سلمان، ابوذر، مقداد، عمار… و از بزرگان تابعین امثال رشید حجری و کمیل، میثم تمار و سایر علویین آغازگر این بحثها بودند که همهی آنان به دست امویان کشته شدند ولی در زمان امام محمدباقر(ع) و امام صادق(علیهماالسلام) مجدداً تشکلّی یافته، و آوازهشان بلند گردید و بحثهای کلامی نیز شروع کردند، و به تألیف کتابها و رسالهها پرداختند. با تدبر در قرآن کریم که دو شیوهی برهان و جدل را در بسیاری از آیاتش به کار بسته و مردم را به تفکر آزاد در کلیات جهان هستی و نظام آسمان و ستارگان و شب و روز به تفکر عقلی جدلی که معمولاً بحث کلامی نامیده میشود امر نموده است چنانچه میفرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه وجادلهم بالّتی هی احسن»[۱۵].
به نظر علاّمه طباطبایی، مسلمانان بعد از حفظ قرآن دومین قدمی که در عهد رسول خدا(ص) در مسیر علم برداشتند، مختص مناظراتی در خصوص علم کلام بود. که یا در بین خود داشتند «مثل مسألهی جبر و تفویض و مسألهی قَدَر… چنانکه در تاریخچه اشاره شد» یا با بعضی دیگر از غیر مسلمانان و صاحبان مناصب بیگانه ـ مخصوصاً یهودیان و مسیحیان ـ چون قبایلی از این دو ملت در شبه جزیرهی عربستان و در حبشه و شام میزیستند و از همین جا بود که علم کلام پیدا شد[۱۶].
این وضع بود تا وقتی که رسول خدا(ص) رحلت نمود، و مسأله خلافت جریانی به خود گرفت که معروف است و اختلاف ناشی از مسألهی خلافت بابی به ابواب علم کلام افزود، و یکی دیگر از مسائل علم کلام شد که دانشمندان اسلامی را به خود مشغول کرد[۱۷].
بعضی تصور کردهاند که اولین مسألهی کلامی از منظر علامه، مسأله قدیم یا حادث بودن کلام الهی میباشد که ناظر است به اختلاف بین اشاعره که قائل به قدیم بودن کلام الهی و معتزله که قائل به حادث بودن کلامی الهی در حالی که در تاریخچه بحث هم اشاره شد طبق نظر علاّمه قبل از انشعاب دانشمندان علم کلام به اشاعره و معتزله؛ بحثهای کلامی از همان زمان حضور رسول خدا(ص) شروع شد البته مسأله کلام الهی را میتوان به عنوان یکی از وجوه تسمیه علم کلام، نام برد و لذا به نظر میرسد بحث اختلاف بر مسألهی امامت بعد از رسول الله(ص) هم اولین مسأله نمیباشد بلکه بعد از رحلت رسول گرامی اسلام (ص) با جریان سقیفه مسألهی دیگری بر ابواب علم کلام افزوده شد.
[۱]. سید جعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی؛ ج ۴، چاپ اول، تهران: انتشارات کاویان، ۱۳۶۴، ص ۳۰٫
[۲]. محمدعلی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ج ۳، چاپ اول، (لبنان، مکتبه لبنان ناشرون) ۱۳۷۲، ص ۱۳۷۰٫
[۳]. سید محمدحسن طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، (۲۰ جلد)، ج ۲، چاپ اول، (بیروت مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۷ هـ) ص ۳۱۹٫
[۴]. سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، (۵ جلد)، ج ۱، قم، منشورات شریف رضی، ۱۳۷۱، ص ۱۶۳٫
[۵]. سیدجعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ج ۴، چاپ اول، تهران، انتشارات کاویان، ۱۳۶۳، ص ۳۴٫
[۶]. عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج ۱، چاپ اول، قم، انتشارات الشریف الرضی، ۱۴۱۲ هـ ق.، ص ۷٫
[۷]. عبدالرحمن، ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ص ۴۶۶٫
[۸]. سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج ۱، قم، انتشارات شریف رضی، ۱۳۷۱، ص ۲۱٫
[۹]. خواجه نصیرالدین طوسی، الجوهر النضید، قم: انتشارات بیدار، ۱۳۶۳، ص ۲۱۳٫
[۱۰]. مرتضی، مطهری، کلیات علوم اسلامی، ج ۲، چاپ ۲۸، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۸۲، ص ۲۱٫
[۱۱] . رک: مرتضی ، مطهری، کلیات علوم اسلامی ، ج ۲، چاپ ۲۸، قم ، انتشارات صدرا، ۱۳۸۲، ص ۲۱٫
[۱۲] . مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، مجموعه آثار، جلسه ۱۴، قم: انتشارات صدرا، ص ۴۵۳٫
[۱۳] . المیزان القرآن، قم: منشورات جامعه مدرسین، ج ۳، ص ۲۷۸
[۱۴] . مرتضی مطهری، خدمات متقابل امیران و اسلام، قم: صدرا، ۱۳۷۷، ص ۴۵۴
[۱۵]. نحل / ۱۲۵٫
[۱۶]. مائده / ۱۵ الی ۱۹٫
[۱۷]. سیدمحمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم ، منشورات جامعه مدرسین ، ج سوم ، ص ۲۷۲٫
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر