2,435 views
پیشینه تحقیق نگاهی به تاریخچه آموزش فنی و حرفه ای در ایران و فرآیند یاددهی ـ یادگیری در شاخه فنی و حرفهای و کاردانش دارای ۱۱۶ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
مقدمه ۴
برنامه درسی و آموزش فنی و حرفه ای ۷
رویکردهای حاکم بر فرایند یاددهی – یادگیری در آموزشهای فنی و حرفه ای ۸
الف- دیدگاههای فلسفی در ارتباط با فرایند یاددهی- یادگیری فنی و حرفهای ۸
ب- دیدگاه فرهنگی آموزش برای کار و بقا ۹
ج- دیدگاههای آموزشی در ارتباط با فرایند یاددهی- یادگیری فنی و حرفه ای ۹
فرایند یاددهی – یادگیری در برنامهی درسی آموزشهای فنی و حرفه ای ۱۲
مستندات قانونی جهت ترویج آموزشهای همراه با تولید، درقانون برنامهی پنجم ۱۷
عوامل تسهیل کننده در توسعهی «آموزش همراه تولید» در مدارس ۱۸
اهم چالشهای آموزش فنی و حرفه ای در ایران ۲۱
نگاهی به تاریخچه آموزش فنی و حرفه ای در ایران ۲۵
مشروطیت و تاثیر آن در آموزش و پرورش فنی و حرفهای ۲۶
آموزش و پرورش فنی و حرفه ای در دوره پهلوی ۲۷
پیشینه آموزشهای فنی و حرفهای در ایران ۲۸
آموزشهای فنی و حرفهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ۲۹
فرآیند یاددهی ـ یادگیری در شاخه فنی و حرفهای و کاردانش ۳۲
سنجش ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ۳۳
تربیت معلم ۳۵
گزینش و استخدام معلمین ۳۷
اشتغال فارغ التحصیلان هنرستانهای فنی و حرفه ای ۳۸
روند توسعه کمی هنرجویان در رشته های فنی و حرفه ای ۴۰
توسعه آموزش های فنی و حرفه ای رسمی در کشور ۴۴
بودجه و منابع مالی آموزش های فنی و حرفه ای ۴۷
نگاهی تطبیقی به آموزش های فنی و حرفه ای ۴۹
اصلاحات آموزش فنی و حرفه ای در استرالیا : ۵۵
رویکردهای حاکم بر آموزشهای فنی و حرفهای ۶۱
تشابهات و تفاوت های رویکردهای حاکم بر آموزشهای فنی و حرفه ای ۶۲
روشهای آموزش فنی و حرفه ای دوره متوسطه ۶۳
تجهیزات و رسانه های آموزشی مورد استفاده در فرایند یاددهی – یادگیری ۶۵
شاخصهای بین المللی تطبیق و مقایسه در آموزش های فنی و حرفه ای ۶۷
بخش دوم : پژوهشهای انجام شده ۸۶
پژوهشهای انجام شده داخلی ۸۶
پژوهشهای انجام شده خارجی ۹۷
فهرست منابع ۱۰۲
ان. ال. مک کاسلین. دارل پارکس( ۱۳۸۸ ).تربیت معلم در آموزش فنی و حرفهای، پیشینه و پیامدهایی برای کاربرد هزاره جدید، ترجمه علی اصغر خلاقی و مریم دانای طوسی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید رجایی.
گودرزی، منوچهر(۱۳۷۰). عوامل مؤثر در جذب هنرجویان پسر به آموزشهای فنیحرفهای شهرستانهای اصفهان ازدیدگاه هنرجویان (پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه علوم تربیتی اصفهان).
چهاربند، اسفندیار (۱۳۸۸)، کلیات نظام جدید آموزش فنی و حرفه ای، نشر شرکت گسترش و نوسازی آموزش صفیر قلم ایرانیان
ایاسه، علی و واعظ زاده، ساجده و اسلام پناه، مریم(۱۳۸۷)، مطالعه فرایندهای یاددهی-یادگیری در آموزشهای فنی و حرفهای، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی.
وزارت آموزش و پرورش (۱۳۶۹)، معاونت آموزش فنی و حرفه ای دفتر آموزش فنی، معرفی هنرستانهای جوارکارخانه ای، تهران، دفتر فنی
وزارت آموزش و پرورش (١٣٧٩).تهران: آموزشهای فنی و حرفهای، نشر پژوهشکده تعلیم و تربیت.
وزارت آموزش و پرورش (۱۳۸۳). سند توسعه شاخه کاردانش در برنامه چهارم توسعه، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
وزارت آموزش و پرورش، دبیرخانهی شورای عالی آموزش و پرورش (۱۳۸۹).مجموعهی مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش،تهران: مؤلف.
وزارت آموزش و پرورش، دفتر برنامه و بودجه با همکاری اداره ی کل تعاون (مرداد۱۳۹۱). برنامه اجرایی معاونت ها در برنامهی پنجم توسعه در ایران، تهران: مؤلف .
آقازاده، احمد ( ۱۳۸۲ ) آموزش و پرورش تطبیقی، انتشارات سمت، چاپ دوم.ایزدی، صمد، صالحی عمران، ابراهیم و قربانی، عادل(۱۳۸۹). ارزیابی وضعیت اشتغال دانشآموختگان دانشگاه جامع علمی کاربردی، فصلنامۀ انجمن آموزش عالی ایران، سال سوم، شمارۀ ۲،صص:۲۴-۱٫
خلاقی، علی اصغر (۱۳۸۲).ویژگیهای نظام آموزش فنی و حرفهای استرالیا؛ درسهایی برای اصلاح آموزش فنی و حرفهای ایران، نوآوری آموزشی، شماره ۵،ص ۶۷-۸۴
خلاقی،علی اصغر(۱۳۸۱). الگوهای ارتباط بین مراکز آموزشی و محیط کار، فصلنامه علمی- پژوهشی- نوآوریهای آموزشی.
خلاقی،علی اصغر(۱۳۸۲). رویکردهای آموزش فنی و حرفه ای، تهران: وزارت آموزش و پرورش، فصلنامه رشد آموزش فنی و حرفهای، دوره ۶، شماره ۲٫
خلاقی، علی اصغر (۱۳۸۵). نقش و اهمیت آموزشهای فنی و حرفهای در توسعهی اقتصادی، فصلنامهی رشد آموزش فنی و حرفهای ، دورهی اول، شمارهی ۳، بهار ۱۳۸۵٫
اسداللهى، احمد(۱۳۸۲). بررسی نارساییهای ارتباط نظامهای آموزش و پرورش و بازار کار و ارائه راه حلهای اصلاحی ، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی.
مهرمحمدی، محمود(۱۳۷۳). نظام آموزش فنی و حرفه ای در آلمان چیست؟ و از آن چه میتوان آموخت؟ فصلنامۀ تعلیم و تربیت سال دهم، شمارۀ ۳۹ و ۴۰ صص: ۶۵-۴۵٫
میر لوحی، سیدحسین(۱۳۸۹).روشهای یاددهی- یادگیری در آموزشهای فنی و حرفهای (ویژه هنرآموزان، مربیان و هنرجویان)، تهران: انتشارات دانشگاه شهید رجایی.
میرکمالی، محمد ( ۱۳۷۲ ) ارزیابی توانمندی های شغلی فارغ التحصیلان دانشگاهها، طرح پژوهشی : انتشارات کل آموزش فنی و حرفه ای.
بابانیا، اصغر(۱۳۸۰). «بررسی و شناخت ویژگیهای مدیران و کارآفرینان در صنعت کشاورزی»، دانشگاه تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد
پیشرفت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و فناوری در هر کشور، در گرو تربیت نیروی انسانی ماهر، متخصص، کاربلد و دارای اخلاق حرفهای مورد نیاز در بخشهای مختلف میباشد. سرمایهگذاری کلان (ملی، منطقهای، استانی و محلی) در هر بخش، نیازمند برنامهریزی و سرمایهگذاری در پیشرفت منابع انسانی میباشد. دانشگاهها، وزارت آموزش و پرورش و سازمانهای متولّی و فعال در زمینههای صنعت، خدمات، فرهنگ و هنر و فناوری؛ هر یک متناسب با وظایف قانونی خود تلاش میکنند، در حیطهی مأموریت محوله، زمینه دستیابی به هدفهای تعیین شده در قانون اساسی، سند چشمانداز۲۰ ساله، مرجعیت علمی شدن ایران در سال ۱۴۰۴ و قانون برنامهی ۵ سالهی پنجم را عملیاتی نمایند. (آموزش فنی وحرفهای درسال۱۴۰۰)»
کشورهای در حال توسعه به شرطی میتوانند در بازار کار رقابت کنند که در تکنولوژی های نوین مهارت داشته و از مهارتهای تخصصی برخوردار باشند. معمولاً نظام آموزش حرفهای هر کشور مانند یک نهاد، مسئول آماده سازی افراد برای کار قلمداد میشود(فیض پور، ۱۳۸۹).
مدرنیسم و ورود به دنیای پست مدرن، زمینهی تحولات زیادی را در مفهوم کار و اشتغال ایجاد کرده است. شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و علمی نوین همراه با مفهوم جهانی شدن، شرایط جدید و تازهای از مفهوم مهارت را که زیربنای کار و اشتغال است، مطرح کرده است. این مجموعه تحولات، زمینهای شد که مفهوم کار و شغل و از همه مهمتر برنامهی انتقال و آموزش مهارتهای کلیدی و اشتغالزا که ورود افراد به دنیای کار و مشاغل را فراهم میسازد، تغییر و تحولی اساسی پیدا کند(ایزدی، صالحی عمران و قربانی، ۱۳۸۹).
برای ایجاد نزدیکی بین کارایی رشتههای دانشآموختگان هنرستانهای فنی و حرفه ای و کاردانش و بازار کار مدلها و شیوههای زیر تدوین و توسعهیافته است. به نظر میرسد بتوان مجموع نظرات متخصصان را در سه رویکرد دستهبندی کرد.
۱- رویکرد حرفهآموزی
۲- رویکرد یکپارچهسازی آموزشهای عملی و نظری
۳- رویکرد پرورش صلاحیتها و مهارتهای پایه
این رویکرد معتقد به ارائهی دروس حرفهای محض در مؤسسات خاص و مستقل (که از آنها به نام مدارس فنی و حرفهای یاد میشود) است. در این رویکرد، وظیفهی اصلی مدارس، آمادهسازی جوانان برای کسب و کار است و این هدف از طریق تنوع بخشیدن به رشتههای فنی و حرفهای در مدارس محقق میشود. در این رویکرد آموزش حرفهای خصوصاً از دههی ۱۹۷۰میلادی گسترش زیادی یافت و در تمام مقاطع تحصیلی زیر مطرح است(گرت لوز۱۳۷۸،ص۱۶).
مقطع ابتدایی: آمادگی حرفهای
مقطع متوسطه: تقویت مهارتهای حرفهای
مقطع عالی: مهارتهای تخصصی
در قالب رویکرد حرفهآموزی چندین روش مورد استفاده دولتها قرار گرفته است که به اجمال به سه الگوی اساسی اشاره میشود.
الف) الگوی مدرسه- محور(school-besed model)
در این الگو، حرفهآموزی در محیط آموزشگاه صورت میگیرد(مانند کشورهای سوئد، انگلستان و آمریکا). در الگوی مدرسه- محور، اگرچه مدرسه مسئولیت آمادهسازی جوانان برای دنیای کار را برعهده دارد، در کنار آن از همکاری صنعت نیز برای پربارسازی آموزشهای مهارتی استفاده میشود.
ب) الگوی کار- محور(work- based model)
این الگو ناظر به نقش و اهمیت محیط واقعی کار در تربیت اثربخش صلاحیتهای شغلی است . در برخی کشورها، نقش مؤسسات صنعتی در آموزشهای مهارتی بسیار برجسته است و در برخی کشورها آشنایی با محیط واقعی کار از طریق کارآموزی (Apprenticeship) صورت میگیرد. درضمن، ارتباط نزدیکتری بین اولیای مدرسه و صاحبان صنایع برقرار میشود.استراتژیهای نیل به این اهداف عبارتند از:
۱- قراردادن آموزش در موقعیت دنیای واقعی
۲- ایجاد آموزشی که دنیای خارج را به کلاس درس بیاورد.
۳- ایجاد فرصتهای یادگیری ورای کتب درس متعارف
۴- رسیدن به تسلط علمی تحت شرایط مشابه دنیای حرفهای
ج) الگوی مدرسه/ کار- محور (school/work – based model)
در این الگو بخشی از فرایند آموزش دانش و مهارتهای شغلی بر عهدهی مدارس و بخشی بر عهدهی کارفرمایان و صاحبان صنایع است. بارزترین نمونهی این الگو کشور آلمان است. درآلمان مؤسسات صنعتی در کنار مدارس به آموزش صلاحیتهای شغلی میپردازند و بعضاً نقش آنها مهمتر از مدارس است.
وجه مشترک کلیهی الگوهای حرفهآموزی، متأثر بودن برنامههای درسی از مشاغل موجود جامعه است. نظام برنامهریزی در این الگوها، نظام مهارت- محور میباشد که بر اساس آن ابتدا مشاغل به وظایف اصلی آن تحلیل میشود و سپس مهارتهای مورد نیاز برای انجام وظایف شغلی تعیین میگردد.
در این رویکرد جدید، محور ایدههای مطرح شده این است که مرز بین آموزشهای حرفهای و علمی باید کمرنگ شود. معتقدان به یکپارچهسازی آموزش حرفهای و نظری، تجدیدسازمان دروس نظری و فنی و حرفهای را مطرح میکنند تا از آن طریق دروس به هم مرتبط گردند و دانشآموزان نیز بتوانند همه جنبههای شغل یا حرفه مورد نظر (ابعاد دانش و ابعاد مهارتی) را درک نمایند. به عنوان نمونه ادوارد بریتون (۱۹۹۱) در کتاب خود تحت عنوان پیوند دادن ریاضیات و علوم تجربی به دنیای کار، درهمتنیدگی آموزشهای نظری با آموزشهای حرفهای را مورد تأکید قرار میدهد.
درتوصیهنامههای اخیر یونسکو نیز این موضوع تقویت شده است که برای تطابق با تقاضاهای در حال تغییر بازار کار، باید دانش عمومی افراد برای تکمیل دانش فنی آنها ارتقاء یابد و آموزش برای مشاغل به صورت چندجانبه و میانرشتهای باشد.
رویکردی که شرح آن گذشت ، عمدتاً آموزشهای مورد نظر را در قالب برنامههای درسی مرسوم در مدارس و دانشگاه مد نظر دارد و لذا حیطهی عملکرد آن دورهی متوسطه و آموزش عالی است . اما برخی از صاحبنظران، ضمن قبول ضرورت آموزش حرفهای، این ایده را مطرح کردند که موفقیت شغلی علاوه بر چیرگی در مهارتهای علمی و عملی، مستلزم وجود یک سری مهارتها و عادات فردی نیز هست که ورای یک شغل خاص است. مثل ارزشگذاری برای کسب کار، مسئولیتپذیری، مخاطرهپذیری، انعطافپذیری و … . لذا برخی از صاحبنظران، عدم موفقیت افراد در کار را بیش از پیش به ضعف آنان در انطباق با محیط کار نسبت دادهاند تا ندانستن مهارتهای کارکردی. به همین دلیل امروزه جنبههای مربوط به انگیزش افراد نسبت به کار و روابط متقابلشان در زندگی کاری، حتی مهمتر از کسب صلاحیتها در مهارتهای کارکردی تلقی میشود (گرت لوز ۱۳۷۳ ص ۱۵). براساس این رویکرد، آموزش قابلیتهای شغلی باید از همان اوایل که کودکی شروع شود و در پایههای تحصیلی بالاتر تعمیق یابد.
در چارچوب رویکرد برنامهریزی درسی برای ایجاد مهارتهای عمومی و پایهی مورد نیاز اشتغال، روشهای آموزش صلاحیتهای متعدی ذکر شده است . مثلاً آیزنر (۱۹۹۷) در مقالهی« تربیت متناسب با شرایط شغلی و مهارتهای فردی» معتقد است آموزش اصول هنرها میتواند دانشآموزان را برای کار و شغل و زندگی آماده کنند. وی صلاحیتهایی نظیر درک روابط، توجه به ظرایف و توانایی تصمیمگیری در غیاب قواعد از قبل تعیین شده را برای آمادگی شغلی لازم میداند و معتقد است این صلاحیتها از طریق تربیت هنری ـ و نه تربیت حرفهای به مفهوم متعارف حاصل می شود (مهرمحمدی ،۱۳۸۱(
جی گالن سیلور[۱] و همکاران (۱۹۰۲)، برنامهی درسی را مجموعهای از فرصتهای یادگیری برای افراد تحت تعلیم تعریف می کند. باید توجه داشت که آماده کردن مجموعهای از فرصتهای یادگیری میتواند شامل یک برنامهی موضوع محور یا برنامهای براساس شایستگی باشد(جی گالن سیلور، ترجمه خوی نژاد، ۱۳۸۰، ص۴۰).
برنامهی درسی فنی و حرفه ای علاوه بر آن که بر فرایند آموزشی متمرکز میگردد، در برگیرنده نتایج محسوس آن فرایند هم میباشد. این امر یکی از دلایل متعددی است که نشان می دهد چرا برنامهی درسی فنی وحرفه ای متمایز از سایر قلمروهای برنامهی درسی است. با مطالعه ی کتاب فینچ و کرانکلین، ترجمه ی خلاقی و همکاران (۱۳۸۹)، نکتهی مهمی در برنامهی درسی این نوع آموزشها دیده می شود و آن این است که فارغالتحصیلان این برنامهی درسی از نظر سطح مهارت علمی و فنی بایستی برابر باشند. به نظر می آید ویژگیهای برنامهی درسی آموزشهای فنی و حرفهای در دنیای امروز با خلاقیت محوری و کارآفرینی و تولید پیوند یافته است، لذا ارتباط نزدیکی با تحولات علمی بینالمللی و تحولات شغلی محلی دارد. ویژگیهای این برنامه درسی آن طور که در کتاب فینچ و کرانکلین آمده است به شرح زیر است :
۱) پاسخگو بودن به نیازهای فناوری در جامعه
۲) دارا بودن امکانات، تجهیزات و منابع آموزشی
۳) هزینه بری
۴) نقش بسیار مهم در اقتصاد، فرهنگ و اشتغال
یکی از عناصر مهم برنامهی درسی فنی و حرفه ای، فرایند یاددهی- یادگیری است، که از اهمیت خاصی برخوردار است؛ چرا که تفاوت آشکاری با برنامههای درسی دیگر در این عنصر، دیده میشود. از جمله این که در ارتباط فرایند یادگیری با بازار کار و پیوند آن با عملگرایی تأکید میگردد، برای همین مؤلف مشهور کتاب تربیت معلم در اوایل قرن بیستم، این فرایند را به خطوط مونتاژ یک کارخانه تشبیه کرده است. به لحاظ نتایج محسوس و آشکار این فرایند و همچنین تأثیرگذاری آن در چگونگی مهارت کارگران و مهندسان، سعی شده است در این تحقیق نیز کشورهایی مورد بررسی قرار گیرند که توانستهاند فرایند مذکور را با بازار کار هماهنگ و در نتیجه موفقیت خود را عرصهی اشتغال و اقتصاد و آموزش تضمین نمایند.
رویکردهای حاکم بر فرایند یاددهی – یادگیری در آموزشهای فنی و حرفه ای
الف- دیدگاههای فلسفی در ارتباط با فرایند یاددهی- یادگیری فنی و حرفهای
ب- دیدگاههای فرهنگی در ارتباط با فرایند یاددهی- یادگیری فنی و حرفهای
ج- دیدگاههای آموزشی در ارتباط با فرایند یاددهی- یادگیری فنی و حرفهای
دو دیدگاه فلسفی «رشد اجتماعی» و «کارایی اجتماعی» که در دههی ۱۸۸۰، برآموزش و پرورش حاکم بود، بر ایجاد ارتباط یا تلفیق کار و آموزش تأکید دارد. دیدگاه اول بر رشد اجتماعی تأکید دارد ، یعنی پیوند کار و آموزش فرصتهایی را فراهم میآورد که فرد بتواند با فهمیدن از طریق تجربه کردن، بهنحو بهتری زندگی شخصی خود و بالطبع جامعه را بهبود بخشد . اما دیدگاه دوم ، توأم ساختن این دو را موجب بالا رفتن کارایی اجتماعی میداند که افراد را برای دنیای کار آماده می کند. در مجموع این دو دیدگاه به این اشاره دارند که اگر کار و آموزش با هم تلفیق شوند، کارگران ماهری خواهیم داشت که باعث بهبود زندگی شخصی و اجتماعی خواهند شد. براساس آنچه پاترسون (۱۹۹۰) و خلاقی (۱۹۹۷) براساس تجربهی انگلیس و استرالیا ارائه کرده اند، برقراری ارتباط میان محیط کار و آموزش را میتوان در قالب چهار الگوی «معلم محور»، «دانشآموز محور»، «برنامه محور» و «بازار محور» طبقه بندی کرد. از این الگوها، روشهای یادگیری مختلفی جهت تدریس در مدارس منشعب میشد که در هریک از آنها ، تمرکز بر فعالیت یکی از عناصر آموزشی یعنی معلم، شاگرد، برنامه و بازار کار بود . مثلاً در الگوی دانشآموز محور، فعالیتهای یادگیری درقالب کارآموزی، دنبال کردن سایه به سایه مربی، کار پروژهای، آموزش حین کار، مشابهسازی کار در کارگاهها، کاربینی و بازدید از محیط کار توسط دانشآموز ارایه میگردد . در الگوی معلم محور، فرصتهایی برای خود معلم در ارتباط با مراکز صنعتی، کسب تجربه و دانش از طریق کارآموزی فراهم میشود تا در هنگام تدریس بتواند آنها را به شاگردان منتقل کند. در شکل دیگری با دعوت متخصصان بخش صنعت برای حضور در مدرسه و سخنرانی برای دانشآموزان و یا تشکیل سمینار برای معلمان، فرصت یادگیری برای آموختن از کار بوجود میآید (خلاقی،۱۳۸۱).
مفروضات بنیادی این رویکرد متکی بر چند باور است : اول اینکه مدارس در آیندهی کشور نقش حیاتی دارند. ثانیاً مدارس میتوانند تأثیرات نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی حاصل از نظام بازار آزاد و روندهای اقتصادی غیرقابل کنترل را اصلاح نمایند. این طرح بر این نکته تأکید میکند که لازمهی داشتن شغل در جهان رقابتی بازارها و نیاز جوانان، تخصصهای روز آمدتر است(کپلن،۱۹۹۷،ص۴۲۷). نظام آموزشی رسمی دورهی متوسطه، علاوه بر مهارتهای تدریس لازم عصر صنعتی، معرف نیاز به تدریس مهارتهای زندگی نیز است تا دانشآموزان را برای زندگی در عصر صنعتی یاری کند .
پیوند نظام رسمی آموزش و کار خارج از مدرسه در دههی ۱۹۷۰ در این رویکرد، به این اشاره میکند که کار حقیقی دانشآموزان، بهترین زمینهساز دوران بزرگسالی است. تربیت حرفهای باید با نظری تلفیق شود و فقط به طیف محدودی از مهارتها تأکید نکند. بسیاری از طرفداران تربیت حرفهای جدید به اقتباس از دیویی پرداخته و به «تربیت از طریق مشاغل و نه برای مشاغل» استناد مینماید. اقدامات جدید تربیت حرفهای، نقشهای جدیدی برای معلم و دانشآموز به ارمغان آورده و منجر به نابودی موانع میان تربیت نظری و حرفهای نموده است. در این پارادایم جدید دانشآموز مولد صرف نیست و دارای قابلیت یادگیری و حل مسأله است. در سنوات اخیر «سازمان آمریکایی کمیسیون کارگران» اشاره نمود که به ۵ حوزه ضروری در اکتساب مهارتهای لازم معتقد است: کار کردن مؤثر با دیگران ، تخصیص منابع ، فهم نظامها با استفاده از تکالیف متعدد تخصصی برای حل مسأله ، مسأله های در هم تنیده ، مدیریت و استفاده از اطلاعات و تکنولوژی در برنامههای حرفه ای جدید .
[۱] Saylor john Galen
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر