599 views
پیشینه تحقیق هوش هیجانی و هوش بازاریابی و نقش آن دو در مدیریت بازار و بازاریابی دارای ۶۴ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۲-۱٫مقدمه ۶
۲-۲٫ادبیات تحقیق ۷
۲-۲-۱٫توفیق در تجارت ۷
۲-۲-۲٫انواع هوش چندگانه کدامند؟ ۷
۲-۲-۲-۱٫هوش دیداری-فضایی ۷
۲-۲-۲-۲٫هوش کلامی-زبانی ۸
۲-۲-۲-۳٫هوش منطقی- ریاضی ۸
۲-۲-۲-۴٫هوش بدنی- جنبشی ۸
۲-۲-۲-۵٫هوش موسیقی- ریتمیک ۹
۲-۲-۲-۶٫هوش درون فردی ۹
۲-۲-۲-۷٫هوش برون فردی (فرا فردی) ۹
۲-۲-۲-۸٫سایر ابعاد هوش ۹
۲-۲-۳٫هوش هیجانی ۱۱
۲-۲-۳-۱٫تعریف هوش هیجانی ۱۲
۲-۲-۳-۲٫تعریف هوش هیجانی در تجارت ۱۳
۲-۲-۳-۳٫ابعاد پنج گانه مدل هوش هیجانی گلمن ۱۵
۲-۲-۳-۳-۱٫خود آگاهی ۱۵
۲-۲-۳-۳-۲٫خود انگیزشی ۱۶
۲-۲-۳-۳-۳٫خود مدیریتی ۱۶
۲-۲-۳-۳-۴٫آگاهیهای اجتماعی ۱۷
۲-۲-۳-۳-۵٫نیاز روز افزون به تیمهای کاری ۱۷
۲-۲-۳-۳-۶٫مدیریت روابط(مهارتهای اجتماعی) ۱۸
۲-۲-۳-۴٫معیارهای هوش هیجانی ۱۹
۲-۲-۳-۵٫معیارهای هوش هیجانی در سطح تیمی ۲۰
۲-۲-۳-۶٫هوش هیجانی و بازاریابی ۲۱
۲-۲-۳-۷٫هوش هیجانی و مدیریت بازار ۲۱
۲-۲-۳-۸٫هوش هیجانی و رفتار سیاسی ۲۳
۲-۲-۳-۹٫هوش هیجانی ابزاری نوین در مدیریت بازار و تحولی در مدیریت بازاریابی ۲۳
۲-۲-۳-۱۰٫دیدگاههای جدید در زمینه مدیریت تجاری ۲۴
۲-۲-۳-۱۱٫هوش هیجانی و مدیریت بازار ۲۴
۲-۲-۳-۱۲٫هوش بین فردی و امید و خوش بینی در خدمت بازار ۲۶
۲-۲-۳-۱۳٫نتیجهگیری ۲۷
۲-۲-۴٫هوش بازاریابی ۲۷
۲-۲-۴-۱٫مشخصات هوش بازاریابی ۲۸
۲-۲-۴-۲٫مواردی را که در کسب هوش بازاریابی باید مد نظر داشت ۲۹
۲-۲-۴-۲-۱٫کشف مشتریان بالقوه ۳۰
۲-۲-۴-۲-۲٫مدل سیکل هوش بازاریابی ۳۰
۲-۲-۴-۲-۳٫جهت دهی فعالیت های هوش بازاریابی ۳۰
۲-۲-۴-۲-۴٫جمعآوری اطلاعات ۳۱
۲-۲-۴-۲-۵٫سنجش اعتبار و صحت اطلاعات ۳۱
۲-۲-۴-۲-۶٫بررسی دادهها، ارزیابی و تفسیر ۳۱
۲-۲-۴-۲-۷٫منتشر کردن ۳۱
۲-۲-۴-۳٫خصوصیات متخصصان هوش بازاریابی ۳۱
۲-۲-۴-۴٫هوش بازاریابی و ارتباط با سایر هوشها در سازمان ۳۲
۲-۲-۵٫برنامهریزی استراتژیک مدیریت بازار ۳۳
۲-۲-۵-۱٫طراحی سیستم ۳۳
۲-۲-۵-۱-۱٫ جمعآوری اطلاعات ۳۳
۲-۲-۵-۱-۲٫بررسی مقاصد و تمایلات خریداران (مشتریان) ۳۴
۲-۲-۵-۱-۳٫جمعآوری اطلاعات عمومی بازار از رقبا ۳۵
۲-۲-۵-۲٫بررسی رفتار مصرف کنندگان ۳۵
۲-۲-۵-۲-۱٫آنالیز رفتار ۳۵
۲-۲-۵-۲-۲٫تجزیه و تحلیل و طبقهبندی اطلاعات ۳۶
۲-۲-۵-۲-۳٫کاربردهای محصول ۳۷
۲-۲-۵-۲-۴٫شناخت استراتژی قیمتگذاری برای محصولات و خدمات ۳۸
۲-۲-۶٫تحول مدیریت دربازاریابی ۳۸
۲-۲-۶-۱٫کسب و کارهای کوچک ۳۸
۲-۲-۶-۲٫کیفیت؛ ارزش مشتری پسند ۴۰
۲-۲-۷٫ده فرمان بازاریابی ۴۳
۲-۲-۷-۱٫تحقیق عملکرد کسب و کار و میزان خشنودی مشتری ۴۳
۲-۲-۷-۲٫آشنایی ۴۳
۲-۲-۷-۳٫از رضامندی مشتری تا مدیریت بهسازی کارکرد سازمان ۴۳
۲-۲-۷-۴٫گرایش به بازار؛ قلب بازاریابی جدید ۴۴
۲-۲-۷-۲٫مفهوم بازارگرایی(گرایش به بازار) ۴۵
۲-۲-۸٫ خلق و تبادل اطلاعات ۴۶
۲-۲-۸-۱٫خلق اطلاعات ۴۶
۲-۲-۸-۲٫توزیع وتبادل اطلاعات ۴۶
۲-۲-۸-۳٫مشتری مداری ۴۷
۲-۲-۸-۴٫رقیب گرایی ۴۸
۲-۲-۹٫عوامل موثر بر بازارگرایی و پیامدهای آن ۴۹
۲-۲-۱۰٫پیامدهای بازارگرایی برای سازمان ۴۹
۲-۲-۱۱٫هفت گناه کبیره در بازاریابی ۵۰
۲-۲-۱۱-۱٫ معادل دانستن بازاریابی و تبلیغات ۵۰
۲-۲-۱۱-۲٫ اشتباه در شناسایی بازار هدف ۵۱
۲-۲-۱۱-۳٫ عدم شناخت صحیح از جایگاه محصول/خدمت خودتان ۵۱
۲-۲-۱۱-۴٫ همسو نکردن ارتباطات ۵۱
۲-۲-۱۱-۵٫ تدوین یا طراحی ارتباطات بازاریابی توسط خود شما ۵۱
۲-۲-۱۱-۶٫ فقدان شکیبایی ۵۲
۲-۲-۱۱-۷٫ فقدان یک طرح مدون ۵۲
۲-۳٫پیشینه تحقیقاتی ۵۲
۲-۳-۱٫پیشینه تحقیقات خارجی ۵۳
۲-۳-۲٫پیشینه تحقیقات داخلی ۵۶
منابع و مآخذ ۵۹
سامانی، سیامک؛ حیدری، علیرضا؛ محمدولی سامانی، جمال، قادری، کورش.،(۱۳۹۰). شناسایی ابزارهای بازاریابی خط مشیهای عمومی در ایران، تهران: دانشگاه تربیت مدرس.
رابینز، استیفن پی.،(۱۳۷۸). رفتار سازمانی (مفاهیم ، نظریه ها، کاربردها)، ترجمه دکتر علی پارسائیان و دکتر سید محمد اعرابی، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی.
گلمن، دانیل.،(۱۳۸۰). هوش هیجانی، ترجمه نسرین پارسا، چاپ اول، تهران: رشد.
دادخواه، محمدرضا.،(۱۳۸۷). مشتری مداری(علمی-کاربردی)، چاپ اول، تهران: شهر آشوب.
نوری نیا، رضا.،(۲۰۰۷). قلب بازاریابی جدید، ماهنامه تدبیر، سال هجدهم، شماره ۱۸۱٫
یعقوبی، نورمحمد، یزدانی، بدرالدین، اورعی مقدم، مجید.،(۱۳۸۸). بررسی هوش عاطفی و سبک رهبری تحول آفرین، پژوهشنامه مدیریت اجرایی علمی پژوهشی، سال نهم، شماره ۱۱٫
امیری، شاهرخ.،(۱۳۸۴). بررسی میزان تاثیر عوامل موثر در جلب رضایت مشتری در شرکت بازرگانی پتروشیمی ایران، کارشناسی ارشد، پایانامه واحد تهران مرکز.
باکینگهام، مارکوس؛ کلیفتون، دونالد.،(۱۳۸۲). کشف توانمندیها، ترجمه عبدالرضا رضایینژاد، چاپ اول، تهران: فرا.
بینش، مسعود.،(۱۳۸۱). کاندیدای برترین مدیر قرن، مجله صنعت خودرو، سال پنجم، مهر و آبان ماه.
پورامین زاده، سعیده.،(۱۳۸۹). هوش سازمانی و یادگیری سازمانی به عنوان ابزارهایی قدرتمند در مدیریت شرکت ها و سازمانهای دانش محور، اولین همایش ملی هوش سازمانی/ کسب و کار
پیرز، دان؛ راجرز، مارتا.،(۱۳۸۱). بازاریابی تک به تک، ترجمه علی عیاری، چاپ اول، تهران: انتشارات فرا.
Mayer,J.D.Salovey, p,.& Caruso, D.R. (1999). Emotional intelligence meets traditional standards for an intelligence. Journal of Intelligence. 27. pp:267-269.
Richard L. Oliver, Satisfaction, (1997). A Behavioral Perspective on the Consumer. Boston, MA: Irwin McGraw-Hill.
Saayman, A. Pienaar, J. Pelsmacker,P. Viviers, W. Cuyvers, L. Muller, M & Jegers,M, (2008). Competitive intelligence: construct exploration, validation and equivalence. Adlib Proceedings: New Information Perspectives ,Vol. 60 No. 4. pp. 383-411.
Berry, L.L, (1983). Relationship Marketing. American Marketing association, Chicago.
Bose, R, (2008). Competitive Intelligent process and Tools for Intelligence Analysis. Journal of Industrial Management & Data Systems, Vol. 108 No. 4. pp. 510-528.
مدیریت و یا عامل انسانی مهمترین دلیل تحولاتی است که امروز بشر در همه زمینهها و به هر شکلی در جوامع گوناگون شاهد آن است. در واقع عامل انسانی است که تفاوتهای فاحش امروز زندگی بشر با شرایط گذشتهاش را رقم زده است. اگر این عامل از زندگی روزمره حذف شود در واقع توسعه و پیشرفت از زندگی انسان حذف میشود. برای تغییر و حرکت بسوی شرایط بهتر علاوه بر عواملی چون سرمایه، مواد اولیه و غیره مهمترین و اصلیترین عامل نیروی انسانی است. در واقع ثروت و دارایی هر جامعهای تنها و تنها نیروی انسانی است. این دیدگاه شاید افراطی بنظر برسد ولی واقعیتهای پیشرو در جوامع گوناگون این امر را ثابت میکند. اگر یک جامعه را با همه امکانات مادی و ثروتهای بیکران با جامعهای که از همه این امکانات بیبهره است مقایسه کنیم و مشاهده کنیم که جامعه فاقد ثروت از توان و قدرت بالاتری برخوردار است تنها عاملی که این مسئله را ایجاد کرده باید عامل انسانی باشد در زمینه امور اقتصادی و تجاری مانند همه دیگر بخشهای اجتماعی عامل انسانی مهم و حیاتی است. این فصل از تحقیق نگاهی دارد به دو دیدگاههای جدید در زمینه مدیریت تجاری که شامل دو بعد هوشی یعنی هوش هیجانی و هوش بازاریابی میباشد.
نخستین توجهی که در عرصه مدیریت و تجارت به صورتی جدی به رفتار مناسب با عوامل انسانی مبذول گشت به التون مایو استاد دانشگاه هاروارد مربوط میشود. وی در تحقیقاتی که در شرکت برق وسترن انجام داد و به تحقیقات هاتورن معروف شد به این نتیجه مهم رسید که توجه به عامل انسانی مهمترین ابزار در رشد انگیزش و بهرهوری سازمانها و کارکنان آنها است. در واقع بعد از آنکه تیلور اصول مدیریت علمی خود را منتشر و اجرا نمود انقلابی در بهرهوری سازمانها رخ داد، اما به همان نسبت اداره سازمانها را به سمت شیوههای مکانیکی که موجب کاهش رضایت کارکنان میشد سوق داد. تلاشهای التون مایو که در واقع آغازگر جنبشی نوین در عرصه مدیریت بود و به مکتب رفتارگرایان معروف گشت باعث شد مدیران و نخبگان تجاری توجهی ویژه به عامل روحیه انسانی در داخل و خارج از سازمان نمایند. شکوفایی شیوه رفتارگرایان مربوط به سالهای ۱۹۳۰ میشود با این وجود تا به حال این بینش اعتبار خود را حفظ نموده است. طوری که حالا در تقسیمبندیهایی که برای نگرش مدیریتی مدیران به کار میرود آنها را به دو دسته کارمندگراها و کارگراها تقسیم میکنند که در واقع تمایزی است بین کسانی که اولویت و تمرکز خود را بر انجام کار بدون توجه به روحیه دیگران میدهند و کسانی که روحیه کارکنان و انگیزش آنان را در نظر میگیرند. ناگفته پیداست بهترین شیوه روشی است که هر دو وجه را یعنی کارگرایی و کارمند گرایی را در اوج دارا باشد.
هوش هیجانی به نظر میرسد میتواند شکل تکامل یافتهای از توجه به انسان در سازمانها باشد و ابزاری نوین و شایسته در دستان مدیران تجاری و تئوریسینهای بازار برای هدایت افراد درون سازمان و مشتریان برون سازمان و تأمین رضایت آنها. همچنین هوش بازاریابی به عنوان ابزاری علمی با نگرشی دیگرگونه به بازار با اتکاء بر آنچه علم مدیریت در صحنه اقتصادی امروز بدان مینگرد میباشد. در ادامه در این مقاله به هر دو بعد هوشی یعنی هوش هیجانی و هوش بازاریابی اشاره شده و ابعاد این دو هوش در امر بازار و اقتصاد موشکافی گردیده است. بخش بعد به ادبیات تحقیق اختصاص یافته است که شامل سه قسمت است؛ قسمت اول آن به بحث هوش هیجانی و نقش آن در توفیق در امر تجارت پرداخته شده، در قسمت دوم به مبحث هوش بازاریابی و توفیق در امر تجارت و بازار و در بخش سوم به پیشنه تحقیقات انجام شده اشاره گردیده است:
امروزه با گسترش علوم جدید و علمی شدن تقریباً تمامی شاخهها، ثابت گشته است که دیگر با استفاده از شیوههای سنتی نمیتوان توفیق چندانی در امر تجارت حاصل نمود. بدین منظور اندیشمندان علوم مختلفی همچون مدیریت، اقتصاد، جامعهشناسی و حتی روانشناسی به کمک تولیدکنندگان، صادر و واردکنندگان، بازرگانان، ارائه دهندگان خدمات و… آمده و به آنان راهکارهای جدیدی برای توفیق در امر اقتصادی ارائه مینمایند. بر اساس رویکرد جدید در اقتصاد امروز استفاده از شیوههای سنتی نه تنها اموری پوسیده و ناکارآمد محسوب میگردند؛ که اموری مقرون به صرفه محسوب نشده و استراتژیهای قدیم را در برابر رقبا و صحنههای تجاری فشرده ضعیف و محکوم به شکست میدانند. در بین عرضه کنندگان نظریات مختلف اقتصادی در زمینه توفیق در امر کار و بازار بر روی مواردی جدید و بدیع تأکید میگردد که یکی از این موارد نقش هوش افراد در تجارت و بازار است. بیشک هوش افراد اثری بسیار عمیق بر روی این امر دارد؛ افرادی که دارای بهره هوشی بالاتری هستند، میتوانند از این نعمت خدادادی برای برون رفت از مشکلات و چالشها و استفاده از فرصتها استفاده نمایند، این افراد با پارادوکسها کمتر روبرو شده و به خوبی میدانند که چگونه میتوان یک چالش را به یک فرصت تبدیل نمود. اما از نظر روانشناسی هوش دارای ابعاد مختلفی است که تأثیر هر یک از ابعاد و انواع آن بر قسمتهای خاصی از امور زندگی انسان به گونهای متفاوت اثر میگذارد. به زعم روانشناسان و علم روانشناسی هوش را میتوان در ابعاد مختلف طبقه بندی نمود. با توجه به نظرات هوارد گاردنر، هوشهای چندگانه هفت راه مختلف برای نشان دادن قابلیت فکری هستند(سامانی، ۱۳۹۰).
این نوع هوش توانایی درک پدیدههای بصری است. یادگیرندههای دارای این نوع هوش، گرایش دارند که با تصاویر فکر کنند و برای به دست آوردن اطلاعات، نیاز دارند یک تصویر ذهنی واضح ایجاد کنند. آنها از نگاه کردن به نقشهها، نمودارها، تصاویر، ویدیو و فیلم خوششان میآید. مهارتهای آنها شامل موارد زیر است: ساختن پازل، خواندن، نوشتن، درک نمودارها و شکلها، حس جهتشناسی خوب، طراحی، نقاشی، ساختن استعارهها و تمثیلهای تصویری (احتمالاً از طریق هنرهای تجسمی)، دستکاری کردن تصاویر، ساختن، تعمیر کردن و طراحی وسایل عملی، تفسیر تصاویر دیداری. شغلهای مناسب برای آنها عبارتند از دریانوردی، مجسمه سازی، هنرمند تجسمی، مخترع، کاشف، معمار، طراحی داخلی، مکانیکی، مهندسی
این نوع هوش یعنی توانایی استفاده از کلمات و زبان. این یادگیرندهها مهارتهای شنیداری تکامل یافتهای دارند و معمولا سخنوران برجستهای هستند. آنها به جای تصاویر، با کلمات فکر میکنند. مهارتهای آنها شامل موارد زیر میشود: گوش دادن، حرف زدن، قصه گویی، توضیح دادن، تدریس، استفاده از طنز، درک قالب و معنی کلمهها، یادآوری اطلاعات، قانع کردن دیگران به پذیرفتن نقطه نظر آنها، تحلیل کاربرد زبان. شغلهای مناسب برای آنها عبارتند از: شاعر، روزنامه نگار، نویسنده، معلم، وکیل، سیاستمدار، مترجم
هوش منطقی- ریاضی یعنی توانایی استفاده از استدلال، منطق و اعداد. این یادگیرندهها به صورت مفهومی با استفاده از الگوهای عددی و منطقی فکر میکنند و از این طریق بین اطلاعات مختلف رابطه برقرار میکنند. آنها همواره در مورد دنیای اطرافشان کنجکاوند، سوالهای زیادی میپرسند و دوست دارند آزمایش کنند. مهارتهای آنها شامل این موارد میشود:
مسئله حل کردن، تقسیم بندی و طبقه بندی اطلاعات، کار کردن با مفاهیم انتزاعی برای درک رابطه شان با یکدیگر، به کاربردن زنجیره طولانی از استدلالها برای پیشرفت، انجام آزمایشهای کنترل شده، سوال وکنجکاوی در پدیدههای طبیعی، انجام محاسبات پیچیده ریاضی، کار کردن با شکلهای هندسی. رشتههای شغلی مورد علاقه آنها عبارتند از: دانشمند، مهندس، برنامه نویس کامپیوتر، پژوهشگر، حسابدار، ریاضیدان
[۱].Visual – Spatial Intelligence
[۲].Linguistic Intelligence Verbal
[۳].Logical -Mathematical Intelligence
ارسال نظر