1,161 views
پیشینه تحقیق ویژگی های هنری شاهنامه و گذری بر سجایای اخلاقی پهلوانان ایرانی در شاهنامه ی فردوسی دارای ۹۸ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۱- مقدمه ۴
۲- زندگینامه فردوسی ۵
۳- ویژگی های هنری شاهنامه ۶
۴- سرچشمهی داستان های شاهنامه ۸
۵- بخشهای اصلی شاهنامه ۹
۶- حماسه ۱۱
۷- خصوصیات حماسه ۱۲
۸- اسطوره ۱۴
۹- پهلوان وپهلوانی در اسطوره ۱۴
۱۰- انسان آرمانی شاهنامه ۱۷
۱۱- مروری بر اخلاق و مکاتب اخلاقی ۱۸
۲- مهم ترین سجایای اخلاقی پهلوانان در شاهنامهی فردوسی ۲۲
۲-۱- شاهنامه و سجایای اخلاقی ۲۲
۲-۲- حمد وثنا و توکّل به خدای پهلوانان درشاهنامهی فردوسی ۲۴
۲-۳- خردمندی پهلوانان در شاهنامهی فردوسی ۲۹
۲-۴- وفاداری پهلوانان به ملک و میهن در شاهنامهی فردوسی ۳۳
۲-۵- آزادگی و حقجویی پهلوانان ۳۵
۲-۶- صلح وآشتیجویی پهلوانان، درشاهنامهی فردوسی ۳۶
۲-۷- دادگری و عدالتخواهی پهلوانان در شاهنامهی فردوسی ۴۰
۲-۸- پند و عبرت پذیری پهلوانان ۴۳
۲-۹- حفظ نام و ننگ وآوازهی پهلوانان شاهنامه ۴۴
۲-۱۰- فتوّت و جوانمردی پهلوانان شاهنامه ۴۹
۲-۱۱- نیکی و نکو کاری پهلوانان در شاهنامهی فردوسی ۵۰
۲-۱۲- تواضع و فروتنی پهلوانان در شاهنامهی فردوسی ۵۲
۲-۱۳- نگاه داشتن خشم و غضب توسط پهلوانان در شاهنامه ۵۳
۳- گذری بر سجایای اخلاقی پهلوانان نامدارایرانی شاهنامه ۵۴
۳-۱- سجایای اخلاقی رستم، بزرگ مرد شاهنامه ۵۴
۳-۱-۱- اعتقاد رستم به خدا ۵۵
۳-۱-۲- صلح جویی رستم ۵۷
۳-۱-۳- جوانمردی رستم ۵۸
۳-۱-۴- خردمندی رستم ۵۹
۳-۱-۵- امانتداری رستم ۶۰
۳-۱-۶- آزادگی رستم ۶۱
۳-۲- سجایای اخلاقی سیاوش در شاهنامه ۶۳
۳-۲-۱- شخصیّت اخلاقی سیاوش ۶۳
۳-۲-۲- خردورزی سیاوش در شاهنامهی فردوسی ۶۵
۳-۲-۳- عفّت و پاکدامنی سیاوش در شاهنامهی فردوسی: ۷۰
۳-۲-۴- وفای به عهد سیاوش در شاهنامهی فردوسی ۷۱
۳-۳- سجایای اخلاقی گودرز در شاهنامهی فردوسی ۷۳
۳-۳-۱- ویژگیهای شخصیّتی گودرز در شاهنامه ۷۳
۳-۳-۲- یزدانپرستی گودرز در شاهنامهی فردوسی ۷۴
۳-۳-۳- شجاعت و دلاوری گودرز ۷۵
۳-۳-۴- امانتداری و صداقت گودرز ۷۶
۳-۳-۵- تواضع و فروتنی گودرز ۷۷
۳-۳-۶- خرد و حکمت گودرز ۷۸
۴- گذری بر سجایای اخلاقی پهلوانان انیرانی شاهنامه ۸۰
۴-۱- سجایای اخلاقی پیران ویسه در شاهنامه ۸۰
۴-۱-۱- خردمندی پیران در شاهنامهی فردوسی ۸۱
۴-۱-۲- طرفداری پیران از صلح وآشتی در شاهنامه ۸۲
۴-۱-۳- نام نیک و عزّت نفس پیران در شاهنامه ۸۳
۴-۱-۴- فداکاری پیران در شاهنامه ۸۳
۴-۱-۵- مهربانی پیران در شاهنامه ۸۴
۴-۱-۶- وفای به عهد پیران درشاهنامهی فردوسی ۸۴
۴-۱-۷- یزدان پرستی پیران ۸۵
۴-۲- سجایای اخلاقی اغریرث در شاهنامهی فردوسی ۸۶
منابع و مآخذ ۹۲
۱- اسلامیندوشن، م. ع.، ۱۳۷۰، آواها و ایماها، چاپ چهارم، تهران، انتشارات یزدان.
۲- ـــ، ـــ ۱۳۸۷، داستان داستآن ها، چاپ نهم، تهران، شرکت سهامی انتشار.
۳- ـــ، ـــ.۱۳۸۷، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، چاپ هشتم، تهران، شرکت سهامی انتشار.
۴- ـــ، ـــ.۱۳۹۰، ایران و جهان از نگاه شاهنامه، چاپ دوم، تهران،انتشارات امیرکبیر.
۵- ـــ، ـــ.۱۳۹۰،ایران و یونان در بستر باستان، چاپ دوم.،شرکت سهامی انتشار.
۶- ـــ، ـــ ۱۳۷۱، نوشتههایی بیسرنوشت، چاپ سوم، تهران،انتشارات یزد.
۷- ـــ، ـــ. ۱۳۹۰، چهار سخنگوی وجدان ایران، چاپ ششم، تهران، نشرقطره.
۸- حمیدیان،س.، ۱۳۸۷، درآمدی بر اندیشه و هنر فردوسی، چاپ سوم، تهران: نشر مرکز.
۹- فردوسی، ا.، ۱۳۸۷، شاهنامه، دوره دوجلدی، چاپ چهارم،تهران، انتشارات هرمس.
۱۰- ـــ ،ـــ.، ۱۳۸۹، شاهنامه، تصحیح خالقیمطلق،ج.، دوره هشت جلدی-انتشارات دایرهالمعارف بزرگ اسلامی.
۱۱- ـــ،ـــ.، ۱۳۷۹، شاهنامه، متن انتقادی از روی چاپ مسکو، به کوشش س. حمیدیان، چاپ پنجم، تهران، قطره.
۱۲- کزّازی،م. ج. ا.، ۱۳۸۸،رؤیا،حماسه،اسطوره، چاپ پنجم، تهران، نشر مرکز.
۱۳- ـــ، ـــ ۱۳۸۶، نامهی باستان، چاپ ششم، تهران، انتشارات سمت.
۱۴- ـــ، ـــ، ۱۳۸۸، از گونه ای دیگر، چاپ سوم، تهران، نشرمرکز.
۱۵- ـــ، ـــ،۱۳۸۸٫، مازهای راز، چاپ سوم، تهران، نشر مرکز.
۱۶- مرتضوی،م.،۱۳۹۱، فردوسی وشاهنامه، چاپ چهارم، تهران، انتشارات توس.
۱۷- رضا،ف. ا.، ۱۳۸۷، نگاهی به شاهنامه، چاپ دوم،تهران، انتشارات علمی.
۱۸- عبادیان، م.، ۱۳۸۷، سنت و نوآوری در حماسه سرایی، انتشارات مروارید،چاپ دوم تهران.
سخن گفتن درمورد فردوسی وشاهنامه ی گران سنگ وی درابتدای امر بسیار ساده می نماید. امّا هنگام به دست گرفتن قلم در مییابی که، چه کار مشکلی درپیش داری و میترسی، مبادا سخنی گفته شود وآن سخن در شأن عظمت وبزرگی فردوسی وشاهنامه ی وزین وی نباشد.سخن گفتن درخصوص شخصیتی است،که نام وآوازهی وی ازدایرهی مرزها وکشورها فراتر رفته، ودر تمام جهان دانشمندان وادیبان بنامی، درمورد وی سخن گفته اند. شهرت ومهارت فردوسی در سرودن شعر حماسی وشعر پهلوانی ورزمی باعث شده است، که شاهنامه ی وی به اکثر زبان های خارجی ترجمه شود.
به قول سعید حمیدیان درکتاب «درآمدی بر اندیشه وهنر فردوسی»: «سخن گفتن از فردوسی واثر گران سنگ ایشان شاهنامه، اگرچه در ابتدا آسان مینماید،امّاواقعاً آسان نیست. زیرا او شخصیّتی پایاب وآسان یاب نیست،این خردمند ژرف نگر،این نماد ونمود فرهنگ آزادگی وستم ستیزی،این وجدان اقوام ایرانی واین پاسدار ارزش های انسانی واخلاقی هرکیش وکسوت،برتر از هر توصیف است.»(حمیدیان،۱۳۸۷: ۱)
شاهنامهی فردوسی اثری است که در آن عناصر متضاد علیه همدیگر مبارزه مینمایند، به قول ذبیح الله صفا «شاهنامه داستان رویارویی خصلت های نیکان و بدان وپهلوانان وجباران ایران وانیران وعناصر اهورایی واهریمنی وجلوه گاه آرمان ها وامیدها وناامیدی ها وروزهای تاریک و روشن مردم ایران و از این لحاظ در عرصه پهناور فرهنگ و ادبیات ایران، منحصر به فرد و به نظر بسیاری از دانایان و پژوهندگان، در ادب و فرهنگ سایر اقوام ملل جهان بی نظیر است.» (صفا،۱۳۸۹: یط)
فردوسی تمام عمر گران بهای خود را فقط درنوشتن یک کتاب به کار برده است ومانند دیگر شاعران آثار زیادی خلق نکرده است.وی کوشیده است، یگانه اثری بیافریند که کمتر کتابی هم سنگ آن وجود داشته باشد. محمدامین ریاحی دراین مورد میگوید:«در میان تمام شاعران بزرگ جهان، هیچ یک را نمییابی که مثل فردوسی همه عمر خود را از جوانی تا پیری صرف آفرینش تنها یک کتاب با یک آرمان والا کرده باشد، حماسه های معروف جهان: مهابهاراته ورامایانه هند و ایلیاد و اودیسهی یونان و روایات محلی یا اساطیری و شرح جنگ ها وخونریزیها بر سر یک عشق یا کینه جویی شخصی وقبیله ای است.» (ریاحی، ۱۳۸۹ :۱۴)
قطعاً یکی از دلایل ماندگاری اشعار فردوسی، رعایت ادب در همه عرصه های سخنوری اوست. به تعبیر دیگر اهمیّت دادن و بزرگداشت «سجایای اخلاقی وارزشهای انسانی» است،که در جای جای شاهنامه ذکر گردیده است وتا این دنیا برقرار است، هرگز گزندی به اعتبار وارزش آن نخواهد رسید.خود فردوسی چه زیبا گفته وچه درست پیش بینی کرده است:
بنــــاهای آبــــاد گــــردد خـــراب از بــــاران و از تــــابـــش آفتــــاب
پـــی افکنــــدم از نظـم کــاخـی بلنــد کــــه از بــــاد و بــاران نیــابد گـزنـد
(فردوسی، ۱۳۸۷: ۷۴۵)
در خصوص زندگی نامهی فردوسی بسیاری از نویسندگان ما سخن گفتهاند امّا همگان بر این باور هستند که فردوسی در خانواده ای فرهیخته و با علم ودانش به دنیا آمده است. از جمله این نوشتهی ذبیح الله صفادر تاریخ ادبیات ایران است :«استاد بی بدیل، حکیم ابوالقاسم منصور بن حسن فردوسی طوسی،شاعر بزرگ حماسه سرای ایران ویکی از شاعران مشهور عالم و ستارهی درخشندهی آسمان ادبفارسیو از مفاخر نامبردار ملّت ایرانست.مولد او قریهی باژ از قرای ناحیهی طابران یا طبران طوس بوده،جایی که امروز درآنجا آرام گرفته وزیارتگاه میهنپرستان وادبدوستان تمام عالم است. او در آن ده در حدود سال ۳۲۹-۳۳۰ هجری در خانواده ای از طبقهی دهقانان چشم به جهان گشودودرسال ۴۱۱یا۴۱۶بدرود جهان گفت». (صفا،۱۳۷۲: ۱۱۶)
در خصوص وضعیت مالی فردوسی گفته اند که وی ازطبقهی فاضل،دانشمند ودرعین حال ثروتمند جامعهی زمان خود بوده است که به آن«دهقان» گفته میشد. آقای صفا طبقهی «دهقانان»را این گونه معرفی میکند: «طبقهی از مالکان بودند که دردورهی ساسانیان وبعد ازآن در ایران زندگی میکردندو یکی از طبقات اجتماعی فاضل میان طبقهی کشاورزان واشراف درجهی اوّل را تشکیل میداده وصاحب نوعی اشرافیت ارضی بوده اند.فردوسی در سال ۳۷۰ یا ۳۷۱هجری نسخهی شاهنامهی ابومنصوری رابهیاری یکی از دوستان طوسی خود بدست آورد وبه نظم آن همت گماشت. »(همان :۱۱۶و۱۱۹)
طبقهی دهقانان دارای اعتبار واحترام ویژه ای درمیان مردم و از دیگر طبقات جامعه آگاه تر بودند. به قول محمد امین ریاحی «دهقان» به معنای ایرانی تبار (دربرابر ترک وتازی)ونیز مالک روستا یا رئیس شهر بوده ودانایی ودل آگاهی با دهقانی ملازمت داشته است.(ر.ک.، ریاحی،۱۳۸۹: ۷۲)
در آن زمانی که مردم به ندرت سواد خواندن و نوشتن داشتند، فردوسی در خانواده ای فاضل وادیب به دنیا آمد وهمین امر به او کمک کرد تا با ثبت کتاب بزرگ شاهنامه، نام خود را در تاریخ ادبیات ایران وجهان جاودانه نماید.
آقای ریاحی در خصوص تربیت وتحصیل فردوسی میگوید:«آزادگی وگردنفرازی فردوسی وفضیلتهای اخلاقی وپاکیزگی زبان او حاصل تربیت خانوادگی او بود.بی اینکه درتأثیر وراثت در خلق وخوی آدمیان مبالغه شود، نباید فراموش کرد که فردوسی در خاندانی محتشم از دهقانان چشم به جهان گشوده بود وایام کودکی ونوجوانی را با عزّت وسرافرازی گذرانده وبه سنت دهقانان تربیت یافته است.»(همان:۷۳-۷۲)
فردوسی بسیاری از سال های عمر خود را صرف سرودن شاهکارخود کرد. بسیار رنج ومحنت کشید تا از جمع آوری داستان های مختلف وپراکنده، کتابی منسجم وقوام یافته به نام شاهنامه را تألیف نماید. زندگی این شاعر توانا سرشار از ناملایمات زندگی است و در راه خلق این اثر بینظیر بسیار سختیها کشید؛ امّا چون به عاقبت ثبت کتاب خود واثراتی که در تثبیت فرهنگ، زبان و ادب فارسی میگذاشت، آگاه بود،هر رنج و نامهربانی و تهدیدی را به جان میخرید و سرانجام هم اثری بهیادگار گذاشت که باعث افتخار هر ایرانی است. گنجینه ای از معرفت و اخلاق پسندیده است که هرگزدر تمام روزگاران گرد وغبار کهنگی بر آن نمینشیند.
شاهنامهی فردوسی سرشار از زیباییهایهنری، ادبی، اخلاقی، اجتماعی و…است که در این مجال اندک نمیتوان به همهی آن اشاره نمود. از آنجا که در زمینهی ویژگی اخلاقی در طول پژوهش اشاراتی میشود در این جا تنها به بعضی از ویژگی های هنری این اثر نادر وارزشمند پرداخته میشود.
هنر شاهنامه در نگاه اوّل خدمت به زبان شیرین فارسی است.اگر شاهنامه نبود سرنوشت این زبان هم معلوم نبود. فردوسی خود دربیتی زیبا سختی کار خود را در محافظت از زبان فارسی وزنده کردن ایران را بیان نموده است :
پــی افکـــندم از نظــم کــاخـــی بلــــند کـــه از بـــاد وبـــاران نیـــابـد گـــزنــد
(فردوسی،۱۳۸۷: ۷۴۵)
خدمت فردوسی به زبان شیرین فارسی باعث شد که این زبان از دستبرد دشمنان در امان بماند.آنها
میدانستند که برای تسلط بر مردم ایران ابتدا باید زبان آن ها را تسخیر کرد ودر این میان شاهنامه، چون سدّی استوار بود دربرابر تهاجم زبانی اعرابی که قصد داشتند، تمام فرهنگ و اعتبار ایران کهن را نابود سازند.دراین جا فردوسی تمام هستی ودارایی خود را برای زنده نگه داشتن زبان فارسی به کار میبست. مردم با خواندن هربیت ناب شاهنامه نیرو میگرفتند ودربرابر دشمنان جانانه مقاومت میکردند.ابیات شیرین شاهنامه نیروی تقویتی بود که مردم با الهام از داستان های حماسی آن مقاومت خود را بیشتر میکردند.
این جاست که خدمت فردوسی به زبان فارسی و ایران و ایرانی مشاهده میشود. همان طور که آقای ریاحی در این باره میگوید: «حکیم بزرگ وقتی کاخ بلند جاودانی خویش را پی افکند که ایران اسیر استیلای خلافت عربی بغداد بود.ادب رسمی در محافل بالای اجتماع،ادبیات عرب بود.مکاتبات دیوانی وتألیفات علمی بیشتر بدان زبان جریان داشت.او با سرودن کتابی با این حجم وعظمت، تواناییهای زبان فارسی را برای بیان انواع مطالب نشان دادو پایهی زبان فارسی را استواری بخشید و زبان شاهنامه طی هزار سال معیار و پشتوانهی زبان فارسی قرار گرفت.اینکه امروز زبان فارسی با تحولات طبیعی هزارساله هنوز دنبالهی زبان فردوسی است واین که هنوز ایرانیان درس نخوانده نیز دربرابر چشمان حیرتزدهی بیگانگان زبان شاهنامه را میفهمند،حکایت از معجزطبع واندیشهی فردوسی دارد.» (ریاحی،۱۳۸۹: ۱۵-۱۴)
علاوه بر این، شاهنامه اثری نادر،گران بها و سودمند است. سند معتبر هوّیت وشناخت قوم ایرانی
میباشد. هرجا نام ایران به زبان آید، یاد شاهنامهی فردوسی نیز در اذهان تداعی میشود.بهیقین شاهنامه نگاهبانی راستین برای فرهنگ وادب فارسی است.راز ماندگاری بسیاری از سنت های ارزشمند گذشتهی پرافتخارمان، مرهون ثبت شدن در این گنجینهی پربهاست وچه بسا اگر شاهنامه نبود ما شاهد نابودی فرهنگ وزبان وادب فارسی بودیم. فردوسی تمام هستی و وجود خود را درراه ثبت فرهنگ غنیّ ملّت ایران معطوف داشت.
اشعار شاهنامه در طول تاریخ عاملی مهم برای دمیدن روحیهی شجاعت،غیرت،جوانمردی واز خود گذشتگی درکالبد جوانان این سرزمین بوده است. وجود شاهنامه همواره حافظ ارزش های ملی و حفاظی در برابر تجاوزات دشمنان این سرزمین بوده است.شاهنامه داستان حماسه و از خودگذشتگی است،داستان فدا شدن در راه میهن، داستان برتری شهادت بر تسلیم واسارت. به یقین ملّتی که صاحب چنین پشتوانهی محکمی باشد،برای همیشهی تاریخ زنده خواهد ماندودشمنان،هرگزجرأت تجاوز وتعدی به این سرزمین را به خود نمیدهند.
شاهنامه، تنها ازجنبهی ادبی متمایز از دیگر آثار نیست؛ بلکه هر بیت آن سرگذشت تاریخ بزرگ ایران زمین است وریشه در اعماق آرزوهاوآمال قوم کهنی دارد که در ادوار تاریخ همواره نیکی را بر بدی ترجیح داده و کارنامه ای با افتخار ودرخشان وروشن به یادگارگذاشته اند.
کزازی درکتاب«نامهی باستان» درخصوص ویژگیهای ادبی شاهنامه میگوید:«شاهنامه بیهیچ گزافه وگمان، نامهی ورجاوند و بیمانند فرهنگ ایران است؛ دریایی توفنده و کران ناپدید که خیزابههای هزاره ها، درآن، دمان ورمان، سترگ وسهمگین، بشکوه چون کوه، بر یکدیگر درمیغلتند؛ خیزابههایی که از ژرفا ها، ازتاریکیهای تاریخ بر میخیزند؛ سر برمیآورند؛ پهنه های زمان را در مینوردند؛ تا گذشتههای ما را به اکنونمان بپیوندند و اکنونمان را به آیندهها.»(کزازی،۱۳۸۶: ۴)
شاهنامه، روایت نبرد خوبی و بدی است و جدال همیشگی خیر علیه شر و نیکی علیه بدی است و بنا به گفتهی آقای مرتضوی:«آرمان مبارزهی دائم نیکی با بدی، بزرگ ترین رشتهی حکمتآمیز سراسرشاهنامه، بخصوص قسمت اساطیری وپهلوانی آنست.»(مرتضوی،۱۳۹۱ :۷۱)
اگر به سرگذشت بزرگان وادیبان سرزمین ایران بنگریم وتأثیر هرکدام را بر غنای فرهنگی این سرزمین بسنجیم، خواهیم فهمید که هیچکدام به اندازهی فردوسی باعث آوازهی ایران زمین نبوده اند و بدون شک در این رهگذر، فردوسی ابرمرد تاریخ، فرهنگ وادب ما بوده است.
شاهنامه لبریز از داستان هایی است که حکایت از ایثار وازخود گذشتگی دلاورمردانی دارد که جان شیرین خود را در راه آزادی مملکت فدا نموده اند. داستان های شاهنامه،بیشتربه فانی بودن دنیا و بی ارزشی زیورهای آن اشاره دارد.گویی پهلوانان وقهرمانان شاهنامه میدانستند،روزی سرنوشتشان برای جوانان وغیور مردان ایران بازگو خواهد شد. این داستان ها با چنان ذوق وهنری بازگو شده، که انگار در زمان ما این داستان ها اتّفاق افتاده است.
ارزشهای هنری شاهنامه از اوّلین بیت آن آغاز شده است ودر میانهی آن مخصوصاً در بخش پهلوانی آن، با چنان طنطنه ای بازگو میشود که انسان خود را در لابهلای داستانها گم میکند وچنان محو هنر پردازی های استاد طوس قرار میگیرد که دوست دارد آن را تا انتهای بسیار شیرین وسرشاراز پند وعبرتش ادامه دهد و در پایان داستان ها به آرامشی میرسد که مسکن روح وجان است.
ابیات شاهنامه معجونی است از زیبایی سخن در قالب شعر، گیرایی ذهن درقالب اخلاق و ادب و خلاصه شاهنامه هر روح خستهی ایرانی را شفا میدهد. فردوسی درهر داستانی روحیهی ما ایرانیان را در نظر داشته است و سعی میکند همواره در شرح وتفسیرجنگها وزورآزماییهای پهلوانان ایرانی و تورانی با مهارت و استادی تمام، روح لطیف و حس میهن دوستی مارا نیازارد و در این راستا رنج و سختی فراوان بر خود تحمل نموده است.
ذبیح اللهصفا در تاریخ ادبیات ایران در خصوص ویژگیهای هنری شاهنامه میگوید: «شاهنامه چه از حیث حفظ روایات کهن ملی وچه از لحاظ تأثیر شدید آن در نگاهبانی زبان پارسی دری، بزرگترین
سرمایهی فرهنگ ملی ماست و بیهوده نیست که آن را قرآن عجم نام نهاده اند.» (صفا،۱۳۸۲: ۱۲۲)
فردوسی درابتدا سرگرم سرودن داستان هایی از زندگی شاهان وگذشتگان بوده است وکسان دیگری هم در زمان وی مشغول گردآوری داستانها وحکایات آموزنده درمورد اساطیر ایرانی بوده اند.تا اینکه تصمیم میگیرد از این داستانهای پراکنده وداستانهای منثوری هم که از دیگران نقل شده کتابی تألیف نماید. آقای یاحقی دراین زمینه میگوید:«نخستین کتاب نثر فارسی که به عنوان یک اثر مستقل عرضه شد، شاهنامهای منثور بود. این کتاب، چون به دستور «ابومنصورتوسی» و با سرمایه او فراهم آمد، به «شاهنامه ابومنصوری» مشهور است و جزء تاریخ گذشتهی ایران به شمار میرود».(یاحقی،۱۳۸۲: ۴۶)
فردوسی با یافتن این شاهنامه منثور انگیزه پیدا نمود وبا تشویق یکی از دوستانش به ادامه کار سرودن شاهنامه امیدوار شد.یاحقی درمورد شروع سرودن شاهنامه مینویسد:« فردوسی چهل سال نداشت که دقیقی،شاعر حماسه پرداز وهم ولایتی او که نظم روایات ملّی را از چند سال پیش آغاز کرده بود، در سن جوانی به دست غلامش کشته شد. فردوسی بر آن شد که کار ناتمام اورا دنبال کند.در این کار جوان مردی از دوستان وی، به تشویق او همت گماشت و شاهنامهی منثور را که دربرگیرندهی تاریخ شاهان قدیم ایران بود و چند سال پیشتر از آن به امر ابومنصور محمد بن عبدالرزّاق توسی فراهم آمده بود، دراختیارش گذاشت. فردوسی سرودن شاهنامهی خود را از روی این شاهنامهی منثور آغاز کرد و هنگامیکه تقریباً پنجاه و هشت ساله بود، متجاوز از دو ثلث کتاب خود را به نظم در آورده بود.»(همان۱۳۸۲: ۵۲)
البته در خصوص مأخذ اصلی شاهنامه نظرات زیادی نقل شده است؛ از جمله محمود عبادیان نوشته است:«مأخذ شاهنامه عمدتاً، خدای نامهی پهلوی بوده که ترجمه های عربی وفارسی آن در دسترس حماسه سرایان بوده است. از میان رفتن خدای نامه این امکان را ازبین برده است که بتوان شاهنامهی فردوسی را با آن سنجید و تفاوت های آن را با داستان های پهلوی به پژوهش گرفت.»(عبادیان،۱۳۸۷: ۱۴۵)
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر