1,037 views
پیشینه تحقیق چشماندازی بر تاریخ آلمان و سیاست آلمان از پیدایش حکومت پروس تا رایش دوم و سیاست بیسمارک دارای ۹۷ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
مقدمه ۴
فصل اول ۵
چشماندازی بر تاریخ آلمان تا ۱۶۴۸٫م ۵
۱-۱ پیشینه سرزمین آلمان ۵
۱-۲ امپراتوری مقدس رومی ژرمنی ۸
۱-۳ ظهور«دویچلند» ۱۰
۱-۴ ظهور خاندان هابسبورگ ۱۴
فصل دوم ۲۰
سیاست آلمان از پیدایش حکومت پروس تا شکل گیری رایش دوم ۲۰
۲-۱ پیدایش و رشد حکومت پروس ۲۰
۲-۲ جنگ توارث سلطنت اتریش (۱۷۴۰ ـ ۱۷۴۸) ۲۴
۳-۳ اصول نظام جدید بین المللی ۲۷
۴-۴ ظهور بیسمارک در صحنهی سیاسی پروس ۳۱
۲-۵ بیسمارک در مقام صدارت ۴۱
فصل سوم ۴۴
تأسیس امپراتوری آلمان (رایش دوم) ۴۴
۳-۱ نقش پروس در انقلاب لهستان ۴۴
۳-۲ مسأله شلزویک- هولشتاین(۱۸۶۳-۱۸۶۵) ۴۶
۳-۳ صلح وین تا جنگ اتریش (۱۸۶۶) ۴۷
۳-۴ جنگ پروس و اتریش ۵۳
۳-۵ اختلافات پروس و فرانسه ۵۶
۳-۶ پیمان فرانکفورت و تحقق وحدت آلمان ۶۰
۳-۷ تاسیس امپراتوری آلمان (رایش دوم): ۶۳
فصل چهارم ۶۶
سیاست بیسمارک پس از شکل گیری رایش دوم ۶۶
۴-۱ عصر صدارت بیسمارک ۶۶
۴-۲ اتحادآلمان و اتریش ۷۲
۴-۳ تجدید اتحاد امپراتوران سه گانه ۷۴
۴-۴ سیاست جهانی آلمان تا پایان دوران بیسمارک ۷۸
۴-۵ بحران بلغارستان ۸۴
۴-۶ سیاستهای داخلی آلمان تا ۱۸۹۰ ۸۶
۴-۷ پایان دورهی بیسمارک ۸۸
کتابنامه ۹۰
غفاری فرد، عباسقلی، تاریخ اروپا از رنسانس تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران، انتشارات جامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ ش.
ایزلر، گرهارت، فون آلبرت، شراینر آلبرت، سیری در تاریخ آلمان، ترجمه صبا، انتشارات پژواک، چاپ اول ۱۳۶۰ ش.
لوکاس، هنری، تاریخ تمدن از کهن ترین روزگار تا سده ی ما، ترجمه عبد الحسین آذرنگ، جلد دوم، انتشارات کیهان، ۱۳۶۶ ش.
مصطفوی، محسن، بسمارک، تهران، انتشارات محمد علی علمی، چاپ دوم، ۱۳۵۴ ش.
گوبردئوپیک، مانفرد، تاریخ مختصر جهان، ترجمه محمد تقی فرامرزی، انتشارات گوتنبرگ، جلد اول، چاپ اول، ۱۳۵۰ ش.
کوهن، الوین استانفورد، تئوری های انقلاب، ترجمه علی رضا طیب، نشر قومس، چاپ دوم ۱۳۶۹ ش.
بهزادی، حمدی، ناسیونالیسم، تحلیلی تئوریک و عملی، انتشارات موسسه حساب چاپ اول، تیر ماه ۱۳۵۴ ش.
رونوون، پیر، بحران های قرن بیستم، ترجمه احمد میرفندرسکی، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۵۷ ش.
ماله، آلبر و گری یه، پی یر، تاریخ قرن نوزدهم و معاصر، ترجمه و اقتباس نصر الله فلسفی، چاپ افست رشیدیه، چاپ دوم.
کرین برینتون، کریتوفر جان، تاریخ تمدن غرب و مبانی آن در شرق، ترجمه پرویز داریوش، انتشارات فرانکلین، ۱۳۴۰ ش.
نقیب زاده، ا حمد، تحولات روابط بین الملل از کنگره ی وین تا امروز، نشر قومس، ۱۳۶۹ ش.
ای. جی . پی تیلر، عظمت و انحطاط اروپا، ترجمه هرمز عبد اللهی، تهران، انتشارات افست، چاپ اول ۱۳۶۰ ش.
هنری ولیتل فیلد، تاریخ ا روپا از ۱۸۱۵ . به بعد، ترجمه فریده قره چه داغی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم بهار ۱۳۸۴ ش.
آرنت، هانا، انقلاب، ترجمه عزت اله فولادوند،انتشارات خوارزمی،۱۳۶۱٫
ابوالحمد، عبد الحمید، مبانی سیاست، جلد اول، انتشارات توس، چاپ چهارم ۱۳۸۶ ش.
استنفورد، مایکل، در آمدی بر فلسفه ی تاریخ، ترجمه احمد گل محمدی، تعمران، انتشارات نی، چاپ اول، ۱۳۸۲ ش.
افیموف، آدریاتف، تاریخ عصر جدید، ترجمه فریدون شایان، محمد تقی فرامرزی، انتشارات شباهنگ، ۱۳۵۹ ش.
اینوود، مایکل، فرهنگ فلسفی هگل، ترجمه حسن مرتضوی، تهران، ۱۳۸۹ش.
مقاله حاضر در چهار بخش تنظم شده است:
در فصل اول نگاهی گذرا به تاریخ آلمان تا ۱۶۴۸٫م انجام گرفته است.
در فصل دوم سیاست آلمان از شکل گیری حکومت پروس تا رایش دوم مطرح شده است. این دوران بیشتر مدیون ظهور شخصت بیسمارک در صحنهی سیاسی پروس است. تکوین شخصیت بیسمارک و رسیدن او به مقام صدارت در این فصل مورد ارزیابی قرار گرفته است.
در فصل سوم تاسیس امپراتوری آلمان( رایش دوم) مورد بحث و تحلیل قرار گرفتهاند. در محتوای فصل به نقش برجستهی بیسمارک در انقلاب لهستان که بسیاری از موازنههای قدرت را دچار آشوب کرد اشاره شده، در ضمن به جنگهای سهگانه او علیه دانمارک، اتریش و فرانسه پرداخته شده و عواقب جنگها و هموار شدن مسیر وحدت آلمان تا شکلگیری رایش دوم اشاره گردیده است.
در فصل چهارم به سیاست بیسمارک مبنی بر حفظ وحدت از طریق اتحاد با کشورهای دیگر، و تقویت اقتدار آلمان اشاره شده است و به صورت مبسوط سیاستهای جهانی و داخلی آلمان تا پایان عصر بیسمارک مطرح گردیده است.
«آلمان، سرزمینی است که موسیقی آرامشبخش آن «لالایی و شب بهخیر» ساختهی یوهانس برامس را به جهانیان پیشکش کرده و نیز آتیلای هون، یکی از جنگاوران مشهور جهان را نیز در خود پرورده است. از سوی داستانهای «سفید برفی و هفت کوتوله»، «هانس وگرتل» و اسباب خشنودی چندین نسل از کودکان شده و از سوی از دل این کشور آدولف هیتلر، رهبر نازیها، فرمان قتل عام یازده میلیون نفر را صادر کرد».( آیر، ۱۳۸۴، ۷)
آلمان خاستگاه خلاقترین و گاه جنگ افروزنترین افراد بوده است.
موقعیت آلمان در مرکز اروپا برای این کشور قدرت و امتیازهای استراتژیکی فراوانی داشته است. زیرا محل تقاطع اروپا و آسیا، نقطهی میانی بین اروپای جنوبی و کشورهای اسکاندیناوی است. از آنجایی که مبحث مورد نظر در این رساله مربوط به حوادث سیاسی و نظامی قرن نوزدهم در آلمان میباشد لازم است ابتدا به پیشینه این سرزمین به صورت مختصر اشارهای نموده و سپس به تفضیل جریانات مرتبط با قرن نوزدهم را بررسی کرد.
در آغاز عصر برنز، نواحی جنگلی و مردابی مناطقی که امروزه آلمان، لهستان، بوهم و نواحی دانوب را شامل میشوند، مسکن اقوام صحرا گردی بود که از زندگی آنان اطلاع کاملی نداریم.
در حدود سال ۲۰۰۰ ق.م جنوب غربی آلمان، کانون تلاقی تمدنهای ما قبل تاریخ شد. در این محل تمدنهایی تحت تأثیر تمدن شرق، تمدن آلپ و دانوب را میتوان یافت. در حدود قرن دهم ق.م منطقه شاهد پیدایش آهن بود که از مسیر استپها(شمال بالکان) و دریای آدریاتیک(اقوام ساکن ایللیری) وارد اروپا شده بود.
در این زمان، سلتها غرب آلمان را در اشتغال داشتند و ژرمنها در قسمت شرقیتر یعنی در سمت لهستان زندگی میکردند.
ژرمنها زیر فشار اسلاوها و اقوام صحراگرد استپها، راه غرب را در پیش گرفتند، امپراتوری رم را تصرف کردند و حکومت تشکیل دادند.
از آغاز پادشاهی فرانک، به تدریج، یک مجموعهی سیاسی شکل گرفت که نقطهی مشترک جامعهی آن تنها وحدت زبان و فرهنگ بود، مجموعهی که شامل اقوام متعدد ژرمن میشد.
همزمان با تولد مسیح و آغاز سال مسیحی، قلمرو امپراتوری روم در سراسر مدیترانه گسترانیده شد و دامنهی امپراتوری روم توسط سزار سردارپر آوازهی امپراتوری با مطیع ساختن«گلهای سلتی[۱]» در فرانسه امروزی تا کنارههای رودخانهی راین کشیده شد.
رومیها به زودی فهمیدند که ژرمنها عامل نا امنی برای امپراتوری آنها میباشند. بهمین علت متغیر روم«اگوست» (۳۱ ق.م – ۱۴ بعد از میلاد) با تدبیر سیاسی شکست سختی را به ژرمنها وارد ساخت و آنها را ضمیمهی امپراتوری رم کرد.
ژرمنها این تسلط را برنتاختند و در پی انتقام و تجدید قدرت بودند و سر انجام توانستند بر رومیها غلبه کرده و موجودیت خود را اعلام دارند.(۳۷۵ میلادی)
«هم زمان با این تحولات اقوام سوارکاری موسوم به«همونها» روانه اروپا شدند، ژرمنها از ترس اقوام تازه وارد در سراسر اروپا از جمله ایتالیا، گل و حتی در شمال افریقا و اسپانیا پراکنده شدند و دولتهای مستقل ژرمن را پایه گذاری کردند.«هونها قبایل دشتهای آسیا بودند که بر اثر فشارگرسنگی یا ناکامیابیهای جنگی به سمت سرزمینهای بهتر یورش بردند».(لوکاس،۱/۳۹۰)
شکست هونها در سال ۴۵۱ به دست«آتیوس» سردار رومی عرصه را برای رهایی ژرمنها در اروپا توسعه داد و باعث شد ژرمنها دوباره به قلمرو رومیها تجاوز نمایند.
در نیمهی دوم قرن پنجم میلادی یکی از سرداران ژرمنی سپس از غلبهی کامل بر رومیها، قبایل ژرمن را متحد نمود. تا میانهی قرن هفتم میلادی سرزمین گل در اختیار خانوادهی«فرونژینها» که جانشینان«کلویس[۲]» فرمانروای فرانکها بودند قرار داشت.
در سال ۴۸۱ م. کلویس فرمانروای فرانکها آخرین ایالت دارای استقلال رومی را در خاک گل، از سلطهی رومیها درآورد و وحدت اقوام گل را ایجاد نمود.
پس از مرگ کلویس جانشینان نتوانستند تمرکز قدرت را در قلمرو حفظ کنند و عرصه را برای ظهور خاندانی موسوم به«کارلنژین[۳]» فراهم ساخت. خاندان کارلنژین در پایان دههی هفتم میلادی قدرت را به دست گرفتند.
«خاندان کارلنژین در اصل اشراف زمینداری بودند که ملکهای دره«میوز[۴]» را در ملکیّت داشتند». (همان،۱/۴۷۲)
شارلمانی(در گذشته ۸۱۴ م) که پس از قدیس اوگوستینوس نخست شخصیت با نفوذ اروپای باختری بود، چنان تأثیری بر سدههای هشتم و نهم میلادی گذاشت که نام عصر کارولنژی را بر آن دو سده گذاشتند.
یکپارچگی ارضی پادشاهی فرانک دستاورد پادشاهی شارلمانی بود. این پادشاه که اصالت ژرمنی داشت امپراتوری عظیمی به وجود آورد که تا مدتها پس از مرگش پایدار ماند.«شارلمانی احتمالاً در سال ۷۴۲ میلادی در اکس لاشاپل[۵] شهر آخن امروزی در شمال غربی آلمان در مرز بلژیک و هلند متولد شد. او یکی از قهرمانان بزرگ عصر تیرگی(دوران قبل از قرون وسطی بود) که با ساخت مدارس و کتابخانهها، آموزش را تشویق میکرد».(آیر، ۳۳)
شارلمانی ابتدا در سال ۷۶۸ بعد از مرگ پدرش«پین کوتاه[۶]» پادشاه بخش شمالیهای تحت سلطه فرانکها شد. هنگامی که برادرش کارلون[۷]– حاکم بخش جنوبی سرزمین فرانکها- در سال ۷۷۱ در گذشت، شارلمانی فرمانروای کل منطقه شد. شارلمانی در طول حکومت چهل و پنج سالهی خود ۵۵ بار اردوکشی کرد و در تمام تنشها با دشمنان عیسی(ع) و پاپ مبارزه کرد.
در سال ۸۰۰ میلادی، شارلمانی بعد از تحکیم روابطش با پاپ تصمیم گرفت به رم سفر کند تا به برقراری نظم در منطقه کمک کند. پاپ لئوری سوم در روز کریسمس، در رم، به او لقب«امپراتوری رومی ها» را اعطا کرد و او به این ترتیب اولین حاکم امپراتوری مقدس روم گردید. پس از مرگ شایمانی در سال ۸۱۴ میلادی امپراتوری او تجزیه شد. پسرش لوئی معروف به پارسا جانشین او شد. دورهی ابتدای سلطنتش به آرامی گذاشت. اما بزودی اختلافات خانودگی بروز کرد.
او سه پسر به نامهای لوتر، پین و لوئی داشت. او تصمیم گرفت در سال پسر ارشدش را در سلطنت شریک کند و آکتین و باویر را به دو فرزند دیگر خود دهد. لوئی فرزند دیگری هم ازدواج مجددش به نام شارل داشت که برادران حاضر به دادن سهمی به او نبودند. این اختلافات خانوادگی پس شورش در دربار و خلع کامل لوئی اول و جانشینی پسرش«لوتر» شد. اگر چه لوئی اول مجدداً توسط هواخواهانش بر سر کار آمد، لیکن این امر بی نظمی و ضعف امپراتوری را بدنبال داشت. لوئی اول در ۸۴۰ از دنیا رفت. پس از مرگ او«لوتر» بر تخت سلطنت نشست و بدلیل اختلافات و درگیری با برادرانش قرار داد صلحی را با هم منعقد کردند که در«وردن» به امضا رسید. هدف ترتیب دهندگان این عهدنامه کسب رضایت خاطر سه برادر بود اما در تاریخ اروپا اهمیت این واقعه بسیار زیاد است. زیرا این عهدنامه رشته امپراتوری فرانک را از هم گست. و فرانسی شرقی و فرانسی غربی از هم جدا شدند. از فرانسی شرقی، دولت ژرمانی(آلمان کنونی) و از فرانسی غربی، دولت فرانسه به وجود آمد». (غفاری فرد، ۱۷۲)
با مرگ شارلمانی در سال ۸۱۴ میلادی، امپراتوری او رو به افول گذاشت. جانشین او«لوئی پارسا» نتوانست همچون پدرش امپراتوری را حفظ کند.
ناحیهای که موجب عهدنامهی وردن به لوئی واگذار شد. فرانسس شرقی نام داشت. که سکنهی محلی آن را دویچلیند مینامیدند و مردم فرانسه آن را آلمان میگفنتند.
پس از تجزیهی قلمرو شارلمانی، امپراتوری آماج حملات اقوام مختلف از جمله اسلاوها و زرد پوستها شد، مسلمانان از طرف افریقا روانهی اروپا شدند و از طرف مغرب هم اقوام«نرمان[۹]» از سمت دریای شمال حملات خود را آغاز کردند.
اغتشاشات و نا آرامیها تا سال ۹۱۱ میلادی ادامه یافت. در آن سال، اولین پادشاه آلمان«کونراد یکم[۱۰]»، دوکِ فارنکونیا[۱۱]، تاجگذاری کرد.
کنراد تلاش فراوانی برای آرامش مناطق تحت نفوذ خود انجام داد و حکومت خود را تا دوک نشینهای دیگر مثل باواریا، ساکسون، سوابیا و لورن گسترش داد.
کنراد یک سال پس از کسب قدرت، «هاینریش[۱۲]» دوک قدرتمندی از ساکسونها را به جانشینی در فرانک شرقی انتخاب کرد که پس از مرگ کنراداول در سال ۹۱۹ م. به تحت سلطنت نشست و به ایجاد مارشها یعنی شهرستانهای نظامی همت گماشت.
[۱]. اقوامی بودند که در درهی دانوب، دریای شمال و عدهای هم در آسیا زندگی میکردند.la celtige
[۲]. chlodwig
[۴]. meuse
[۵]. Aix-la-chapelle
[۸] . Deutschaland.
[۹]. ساکن در دانمارک و اسکاندیناوی normannen
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر