تحقیق چیستی واحوالات عالم احتضار و مرگ از نگاه امام خمینی و ملاصدرا

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق چیستی واحوالات عالم احتضار و مرگ از نگاه امام خمینی و ملاصدرا دارای ۱۹۵ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

مقدمه    ۱۷
۱ چشم انداز فلسفه و عرفان اسلامی به مرگ    ۱۷
۲ چارچوب های نظری بحث از نگاه ملاصدرا و امام    ۱۸
۳ بررسی مفاهیم    ۲۰
۳-۱ احتضار    ۲۰
۳-۲ مرگ    ۲۰
۳-۳ أجل    ۲۱
فصل اول    ۲۲
عالم احتضار    ۲۲
۲-۱ چیستی عالم احتضار    ۲۳
۲-۱-۱ معنای عالم احتضار و وجوه تسمیه آن    ۲۳
۲-۱-۱-۱  احتضار    ۲۳
۲-۱-۱-۲  نزع    ۲۴
۲-۱-۱-۳  سوق    ۲۵
۲-۱-۱-۴  سکر    ۲۶
۲-۱-۱-۵  غمرات موت    ۲۶
۲-۱-۱-۶ معاینه    ۲۷
۲-۱-۲ ویژگی های عالم احتضار    ۲۷
۲-۱-۳ جایگاه عالم احتضار به مثابه دروازه عالم برزخ    ۲۹
۲-۱-۴ رابطه نفس و بدن در حالت احتضار    ۳۱
۲-۱-۴-۱ نظر صدرالمتألهین و حضرت امام (رحمهما الله)    ۳۱
۲-۱-۴-۲ نظر آیات و روایات    ۳۲
۲-۱-۳ حضور ملائک و صاحبان ولایت کلیه الهیه در عالم احتضار    ۳۲
۲-۱-۳-۱ بیان چند حدیث در اثبات حضور ولایت ائمه بر بالین محتضر    ۳۴
۲-۱-۳-۲ تعبیر دیگری از حضور ولایت کلیه در هنگامه احتضار    ۳۹
۲-۲ احوالات محتضر    ۴۱
۲-۲-۱ اقسام نفوس محتضرین    ۴۱
۲-۲-۲-۱ بیان حضرت امام در اقسام نفوس محتضرین    ۴۴
۲-۲-۲-۲  بیان گروهی دیگر از محتضرین در کلام امیرالمومنین (علیه السلام)    ۴۵
۲-۲-۲ خوشی ها و ناخوشی های محتضر    ۴۷
۲-۲-۲-۱  خاستگاه خوشی ها و ناخوشی های محتضر    ۴۷
۲-۲-۲-۲ خوشی ها و ناخوشی های محتضر از اعمال خویش    ۴۸
۲-۲-۲-۳ خوشی ها  و ناخوشی های محتضر از عوامل محیطی    ۵۰
۲-۲-۳ آگاهی محتضر نسبت به حال خود و عوالم پس از مرگ    ۶۰
۲-۲-۴ قدرت محتضر نسبت به دخل و تصرفات    ۶۳
۲-۲-۴-۱ آیه یکم:    ۶۴
۲-۲-۴-۲ آیه دوم:    ۶۵
۲-۲-۴-۳ آیه سوم:    ۶۶
۲-۲-۴-۴ آیه چهارم:    ۶۸
فصل دوم    ۷۰
مرگ، علت و اقسام آن    ۷۰
۳-۱  معنای مرگ    ۷۰
۳-۱-۱ معنای مرگ از دیدگاه فلاسفه و حکما    ۷۰
۳-۱-۲ معنای مرگ در قرآن    ۷۲
۳-۲ ابعاد مختلف حقیقت مرگ    ۷۳
۳-۲-۱ حقیقت مرگ از دیدگاه صدرالمتألهین    ۷۳
۳-۲-۱-۱ مرگ به مثابه مرحله ای در حرکت جوهری    ۷۴
۳-۲-۱-۲ مرگ به مثابه ولادت در جهان دیگر    ۷۵
۳-۲-۱-۳ مرگ به مثابه خیر و کمال و امری وجودی    ۷۷
۳-۲-۱-۴ مرگ بدن و حرکت قسری    ۷۸
۳-۲-۱-۵ مرگ به مثابه ترک بدن    ۷۹
۳-۲-۱-۶  جمع بندی    ۸۱
۳-۲-۱-۷  نظر شیخ الرئیس در باب چیستی و حقیقت مرگ    ۸۲
۳-۲-۲ حقیقت مرگ از دیدگاه حضرت امام (رحمه الله علیه)    ۸۴
۳-۲-۲-۱ مرگ به معنای خروج از طبیعت    ۸۴
۳-۲-۲-۲ مرگ امر وجودی    ۸۵
۳-۲-۳ مرگ در آیات و روایات    ۸۷
۳-۲-۳-۱ حقیقت مرگ    ۸۸
۳-۲-۳-۲ ماهیت وجودی مرگ    ۹۰
۳-۳ مجانست خواب و مرگ    ۹۵
۳-۳-۱ ماهیت خواب    ۹۶
۳-۳-۱-۱ دیدگاه صدرالمتألهین    ۹۶
۳-۳-۱-۲ دیدگاه حضرت امام    ۹۷
۳-۳-۱-۳ بیان آیات و روایات    ۹۸
۳-۳-۲ جایگاه نفس در عالم خواب و مرگ    ۹۹
۳-۳-۲-۱ دیدگاه صدرالمتألهین    ۱۰۰
۳-۳-۲-۲ دیدگاه حضرت امام (رحمهالله علیه)    ۱۰۳
۳-۳-۲-۳ بیان آیات و روایات    ۱۰۶
۳-۳-۳ انقطاع نفس از بدن و ورود به سعه مجردات در هنگام خواب و مرگ    ۱۰۹
۳-۳-۳-۱ نظر صدرالمتألهین    ۱۰۹
۳-۳-۳-۲ نظر حضرت امام ( رحمه الله علیه)    ۱۱۰
۳-۳-۳-۳ نتیجه    ۱۱۱
۳-۳-۳-۴  بی حرکتی بدن در حالت خواب و مرگ    ۱۱۲
۳-۳-۴ مشاهدات و ادراکات نفس در عالم خواب و مرگ    ۱۱۳
۳-۳-۴-۱ نظر صدرالمتألهین    ۱۱۴
۳-۳-۴-۲ نظر امام خمینی (رحمهالله علیه)    ۱۱۸
۳-۳-۴-۳ بیان آیات و روایات    ۱۲۵
۳-۴ تحلیل فلسفی رابطه نفس و بدن در هنگام مرگ    ۱۲۹
۳-۴-۱ نیاز نفس به بدن    ۱۲۹
۳-۴-۱-۱ نظر صدرالمتألهین    ۱۲۹
۳-۴-۱-۲  نظر حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه)    ۱۳۰
۳-۴-۲ نیاز بدن به نفس    ۱۳۲
۳-۴-۲-۱  نظر صدرالمتألهین    ۱۳۲
۳-۴-۲-۲ نظر امام خمینی (رحمه الله علیه)    ۱۳۳
۳-۴-۲-۳ نکته: (وحدت نفس و بدن در عین ثنویت آن ها)    ۱۳۴
۳-۴-۳رابطه مرگ با نفس و بدن    ۱۳۵
۳-۴-۳-۱ نظر صدرالمتألهین    ۱۳۵
۳-۴-۳-۲ نظر حضرت امام (رحمه الله علیه)    ۱۳۷
۳-۴-۳-۳ بیان آیات و روایات    ۱۴۱
۳-۵ عمومیت مرگ    ۱۴۳
۳-۵-۱ هر موجود زنده ای می میرد    ۱۴۴
۳-۵-۲ مرگِ مرگ    ۱۴۶
۳-۶ علت فلسفی مرگ    ۱۴۸
۳-۶-۱ دیدگاه صدرالمتألهین    ۱۴۸
۳-۶-۱-۱ تدرج نفس    ۱۴۹
۳-۶-۱-۲ نشئات نفس    ۱۵۱
۳-۶-۱-۳ تحولات و مدارج نفس    ۱۵۳
۳-۶-۲ نظر امام خمینی (رحمه الله علیه)    ۱۵۴
۳-۶-۲-۱ انسان قبل از دمیده شدن روح    ۱۵۵
۳-۶-۲-۲ سیر نفس انسانی (پس از دمیدن روح در بدن)    ۱۵۷
۳-۶-۳  بیان آیات و روایات    ۱۶۰
۳-۶-۳-۱ مرگ مرحله ای از حرکت جوهری    ۱۶۳
۳-۶-۴  نگاهی کوتاه به معنا و جایگاه أجل در حکمت و قرآن    ۱۶۴
۳-۷  انواع مرگ    ۱۶۶
۳-۷-۱ مرگ آن به آن در بستر قوه و فعل    ۱۶۷
۳-۷-۱-۱ نظر صدرالمتألهین    ۱۶۷
۳-۷-۱-۲ نظر حضرت امام (رحمه الله علیه)    ۱۶۸
۳-۷-۱-۳ بیان آیات و روایات    ۱۶۹
۳-۷-۲ مرگ طبیعی یا أجل مسمی    ۱۷۱
۳-۷-۲-۱ نظر صدرالمتألهین    ۱۷۱
۳-۷-۲-۲ نظر حضرت امام (رحمه الله علیه)    ۱۷۴
۳-۷-۲-۳ بیان مرگ طبیعی و مرگ اخترامی و تفاوت آن ها در بیان آیات و روایات    ۱۷۶
۳-۷-۳ مرگ اخترامی یا أجل معلق    ۱۷۸
۳-۷-۳-۱ نظر صدرالمتألهین    ۱۷۸
۳-۷-۳-۲ نظر حضرت امام (رحمه الله علیه)    ۱۸۰
۳-۷-۳-۳ بیان آیات و روایات    ۱۸۲
۳-۷-۴ مرگ ارادی    ۱۸۲
۳-۷-۴-۱ نظر صدرالمتألهین    ۱۸۳
۳-۷-۴-۲ نظر حضرت امام (رحمه الله علیه)    ۱۸۵
۳-۷-۴-۳ بیان آیات و روایات    ۱۸۶
۳-۷-۴-۴ تکمله    ۱۹۱
فهرست منابع    ۱۹۷
منابع فارسی    ۱۹۷
منابع عربی    ۲۰۰
مقالات    ۲۰۳

منابع

قرآن کریم. ترجمه المیزان

نهج البلاغه. ترجمه دشتی

خمینی، روح الله. آداب الصلاه . تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) ، چاپ سیزدهم ، (۱۳۷۸) .

__________. استفتائات.قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، (۱۳۸۲)

__________. تحریر الوسیله. جلد۱، ترجمه موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) ،تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)،( ۱۳۸۵ ).

__________. تفسیر سوره حمد. .تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)،(۱۳۷۵).

__________. حاشیه بر رساله ارث ملا هاشم خراسانى.تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،( بی تا).

__________. جهاد اکبر یا مبارزه با نفس. قم: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)،(۱۳۷۸).

__________. رساله توضیح المسائل. (بی جا: بی نا، بی تا)

__________. سر الصلاه (معراج السالکین و صلاه العارفین).تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، (۱۳۷۸) .

__________. شرح دعاء السحر. ترجمه احمد فهری زنجانی،تهران: تربت،(۱۳۷۶).

__________. شرح حدیث جنود عقل و جهل.قم: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، (۱۳۷۸)

__________. شرح چهل حدیث ، قم: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) ، (۱۳۸۷).

__________. صحیفه امام. جلد۱و۷و۱۲و۱۳و۱۸، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، (۱۳۷۸).

ابن بابویه، محمدبن علی . أمالی .نص، ترجمه محمدباقر کمره ای، تهران: انتشارات کتابچی، چاپ ششم،(۱۳۷۶)

____________. علل الشرائع. جلد ۱، ترجمه محمدجواد ذهنى تهرانى، قم: مومنین،(۱۳۸۰) .

 مقدمه

مرگ حقیقت اسرار آمیزی است که از آغاز طلیعه تاریخ بشر تا هم اکنون و تا ورای مرزهای آینده مهمترین واقعه و حادثه زندگی بشر محسوب می شود. حادثه ای که وقتی واقع می شود از شدت عظمت و اهمیت، طومار همه دیگر حوادث زندگی را درهم می پیچد و همه وقایع زندگی در برابر این واقعه، کوچک و محو می شود و انسان با حقیقتی مواجه می گردد که همه هستی اش را در آن غوطه ور می بیند و در می یابد که از این حادثه هیچ راه گریزی نداشته و ناگزیر باید در برابر آن تسلیم گردد.

اهمیت مرگ آن سان است که باور به آن و نصب العین قرار دادن آن سبب می شود انسان راه رستگاری را بپیماید و حیات دنیوی خویش را در راستایی قرار دهد که هنگام مرگ از حیاتش نادم نباشد و مرگ را نیز مانند دیگر حوادث زندگی بر حق بداند و خود را در برابر آن بیمه نماید بطوری که به حیاتی برسد که دیگر مرگ در آن راهی نداشته و جاوید و حی ابدی گردد.

مرگ اندیشی، حقیقتی است که تاریخچه آن به سپیده دم تاریخ بشریت بازمی گردد و در اکثر ادیان سالفه ، منقرضه و زنده دنیا درباره حقیقت مرگ و احتضار و توصیه به مرگ اندیشی، آموزه ها و گزاره های ارزشمندی وجود دارد، این امر خود نشان دهنده نگاه ویژه همه مکاتب و ادیان به این امر و البته اهمیت توجه به آن در همه زمان هاست.

مرگ از چشم اندازهای مختلف می تواند مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و از هرچشم اندازی که به مرگ نگریسته شود افق های وسیعی در پیش روی چشم متأملان آشکار می شود.

۱ چشم انداز فلسفه و عرفان اسلامی به مرگ

مرگ از چشم انداز مکانب مادی، پایان حیاتی پر از شور و نشاط و حرکت و از چشم انداز مکاتب الهی، آغاز حیاتی بزرگتر و وسیع تر است. به تناسب نوع نگاه به حیات مادی این دنیایی مرگ معنای متفاوتی خواهد داشت. در حقیقت آندسته از مکاتب که دنیا را منتهای آمال انسان می دانند و او را منحصر در ماده می کنند، مسلما مرگ، پدیده ای ناگوار و تاریک است. اما در مقابل تفکر وحیانی و دینی،‌ با معبر دانستن دنیا به سوی سرای جاوید، مرگ آخرین پله صعود به عالم نور و حیات معرفی می نماید.

مرگ اندیشی با دوسویه ی نگاه وجودی و عدمی به مرگ در دوزاویه متقابل مطرح می گردد. دیدگاه های فلاسفه و فراتر از آن دیدگاه های عرفا به مرگ، والاترین افق های معرفت و برترین چشم اندازهای حکمت را در روبروی انسان می گشاید.

در فلسفه و عرفان اسلامی همه جهان هستی جلوه گاه تجلیات خداوند است و به سوی او باز می گردد و لذا تفسیر سیمای مرگ در چنین جهان بینی ای ، نوعی بازگشت به سوی خدا و ابدیت است لذا مرگ در این دیدگاه پیوند با ابدیت، خروج از ظلمات کثرت، رهایی از خاکدان طبیعت، ‌بازگشت به سوی حقیقت، رجعت به سوی خداوند، برگشت در قوس سعود، رهایی از قفس تن، انتقال از نشئه ملک به نشئه ملکوت، سفر از جهان خاک به سوی فراسوی جهان افلاک، گذر از ماده به سوی مجردات، عبور از عالم کثرت به سوی عالم وحدت و فرار از عالم ظلمت به سوی عالم نور، و رهایی از جهات و ابعاد و پرواز در جهان بی قید و بی تعین و سیر از جهان کوچکتر به جهانی بزرگتر و اوج گرفتن به قله زندگی و پرگشودن در آغوش بی کرانگی رحمت خداوند است.

بنابراین زیباترین پردازش ها و تصویر سازی ها درباره مرگ را می توان در لابه لای کتب فلسفی و براساس مبانی دیدگاهی فلاسفه و عرفا یافت.

۲ چارچوب های نظری بحث از نگاه ملاصدرا و امام

مبانی امام و ملاصدرا ، قله رفیعی را بنا می نهد که با صعود بر آن می توان مرگ را در زیباترین جلوه هایش به تماشا نشست.

برخی از این مبانی عبارتند از :

حقیقت روح انسان، دارای تجرد است، و آنچه انسانیت انسان بدان معنا می شود همان نفس یا روح اوست، که مجرد و دارای حیاتی برتر از ماده است.

رابطه بدن انسان و روح او نوعی رابطه علی و معلولی است، به طوریکه نفس، بدن را انشاء می نماید و آن را مدیریت می کند و بدن برای نفس به منزله مرکب است، که با به سر آمدن حیات مادی، راکب (نفس) مرکب را وا می نهد.

جهان هستی محدود به جهان مادی نیست ، بلکه جهان ها و عوالم هستی بی کرانه اند و در یک دایره وجودی در قوس صعود و نزول، همه تجلیات هستی رو به سوی مبدأ بی انتهای عالم دارند.

همه کائنات در حرکتی ذاتی و جبلی رو به سوی مبدأ بی انتهای خویش دارند و حرکت جوهری حقیقتی است که در کنه عالم سریان داشته و هیچ ممکن الوجودی مستثنی از این قاعده نیست.

اصلی ترین عوالم هستی از دیدگاه امام و ملاصدرا عالم عقل، عالم مثال و عالم ماده است، که هر کدام دارای ویژگی ها و خصوصیات خاصی می باشند و البته متدرج و دارای مراتب هستند.

عالم احتضار در حقیقت خروج از عالم ماده و ورود به آستانه عالم برزخ و پایاین حرکت تدریجی نفس در عالم ماده است، که با ورود به این عالم نفس در نقطه ای از حیات قرار می گیرد که تمام اتفاقات گذشته خویش و آنچه پیش رو دارد را مشاهده می نماید.

مرگ حقیقت عدمی ندارد بلکه حقیقتی وجودی است و نوعی انتقال و مفارقت روح از بدن تلقی می شود و در حقیقت با مرگ تعلقات و محدودیت ها و حجب مادی می میرد و ابواب اراده و حیات بر نفس گشوده می شود.

۳ بررسی مفاهیم

۳-۱ احتضار

«احتضار» مصدر ثلاثی مزید از باب افتعال و از ریشه «ح،ض،ر» می باشد و از نظر لغوی حضور و حاضر شدن است.[۱] در لغت عرب این واژه به این صورت ذکر نشده است، لذا برای روشن شدن معنا و مفهوم آن به بررسی ریشه لغت می پردازیم. اکثر لغتنامه های عرب واژه «ح،ض،ر» را به معنای «خلاف البدو» گرفته اند. «البدو» در لغت به معنای بیابان و روستا، و «خلاف البدو» یعنی در شهر بودن و در شهر حاضر بودن است و به بیان لسان العرب حاضر یعنی کسی که در شهر مقیم است.[۲] علاوه بر این معنا که عمومیت بیشتری دارد و برخی کتب لغت «حضر» را به معنای «ضد غایب شدن» هم نیز گرفته اند.[۳]

در زبان قرآن احتضار به معنای «جان کندن» و «حضور مرگ» است.[۴] مراد از حضور مرگ حضور اسباب و مقدمات آن می باشد. نکته اینکه واژه احتضار از باب افتعال یعنی «حاضر آمدن» است و محتضر یعنی کسی که مرگ او فرارسیده و وفات بر او حاضر شده است، بالجمله کسی را گویند که در حالت احتضار است.[۵] نامگذاری این حالت به احتضار از آن جهت است که ملائکه موکل یا بستگانش و یا مرگ بر او حاضر شده و حضور یافته اند.[۶]

۳-۲ مرگ

مرگ به معنای موت و در زبان فارسی به معنای باطل شدن قوای حیوانی و حیات غریزی است، لذا عدم حیات است و لازمه آن زنده بودن است تا مرگ تحقق یابد.[۷]

در ارتباط با واژه «موت» باید بیان شود که اکثر قریب به اتفاق کتب لغت برای بیان معنای موت به «ضدالحیاه» اکتفا نموده و سعی در توضیح واژه «حیات» کرده اند.[۸] برای نمونه کتاب التحقیق در بیان معنای موت می نویسد: موت ضد حیات است و انواع موت بر حسب انواع حیات می باشد. موت انتفاء حیات است و حیات در هر شیئ به مقتضی ذات و خصوصیات وجودش می باشد.[۹]

به هرحال این واژه در لغت و معنای عرفی کاربردهای متفاوت آن بیشتر توصیف گر وجهه عدمی است و در لغت، فقدان و زوال را به همراه دارد. اما در فرهنگ قرآنی این لفظ به معنای زوال و زوال محض نیست. در زبان قرآن مرگ (یا همان موت) به معنای وفات است نه فوت، زیرا فوت به معنای زوال و نابودی است‌، ولی وفات به معنای أخذ تام و در اختیار گرفتن تمام و کمال یک حقیقت و انتقال آن به سرای دیگر است.[۱۰]

۳-۳ أجل

«أجل» در اصل لغت به معنای «مدت معین»، «پایان مدت» است و شاید به استناد آیات قرآن، معنای «تمام مدت» برای آن پسندیده تر باشد.[۱۱]

در اصطلاح به حد پایانی معین شده برای زندگی انسان أجل می گویند.[۱۲]

۲-۱ چیستی عالم احتضار

۲-۱-۱ معنای عالم احتضار و وجوه تسمیه آن

در تبیین معنای احتضار بیان شد که احتضار و حالت جان دادن به تعابیر مختلفی در کلام معصومین و قرآن بدان اشاره‌شده است. در حقیقت هریک از این تعابیر بیان بخشی از ویژگی‌ها و روشن‌کننده جهاتی از این امر است. عالم احتضار سرآغاز سفر انسان به جهان آخرت و سرای ابدی و نهایت مرتبه سیر وجودی‌اش در عالم شهادت است، ساعت نزع -یعنی جان کندن- و به عبارتی لحظه تهی کردن قالب جسمانی که از این ساعت سخت و دشوار به سوق تعبیر شده است. این امر برای خود عالمی دارد که به آن عالم احتضار اطلاق می‌گردد.

۲-۱-۱-۱  احتضار

همان‌طور که قبلاً اشاره شد هریک از این تعابیر وجهی داشته و واکاوی آن به شناخت حقیقت عالم احتضار کمک می‌نماید. واژه «حضر» که معانی مختلف آن از نگاه لغویون تبیین گردید، در زبان قرآن کریم به معنای حاضر شدن حالتی خاص بر شخص و یا مشرف بودن شخص در مکان یا زمانی خاص است، این لغت چهار مرتبه به همراه موت بکار رفته است (حضر الموت) و مراد از آن حاضر شدن حالت مرگ بر شخص است. با عنایت به کاربردهای دیگر آن نیز می‌توان همین معنای حضور و حاضر بودن را از آن درک کرد.

در همین رابطه حضرت علامه طباطبایی (قدس سره الشریف) در جلد هشتم کتاب نفیس المیزان، ذیل آیه شریفه «وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَهِ الَّتی‏ کانَتْ حاضِرَهَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ…»[۱] می‌فرمایند: مقصود از «حاضر دریا بودن» در نزدیکى دریا و مشرف به آن قرار داشتن است.[۲] لغت «محتضر» نیز که در آیه ۲۸ سوره مبارکه قمر آمده است «وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَهٌ بَیْنَهُمْ کُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَر»[۳]، به معنای حاضر شدن و مشرف شدن است قوم صالح را بر آب و صاحب تفسیر ارزشمند مجمع البیان ذیل آیه شریفه اشاره دارند که حضر و احتضر هر دو به یک معنا هستند.[۴]

در تفسیر ارزشمند  جناب صدرالمتألهین (علیه الرحمه)، ایشان ضمن بیان توضیحاتی پیرامون آیات ۷ و ۸ سوره زلزال، اشاره لطیفی به وجه تسمیه احتضار می نمایند. ایشان معنای حضر در برخی آیات را حضور ذات شخص برای خودش معرفی می کنند و در همین ارتباط با اشاره به آیات سور مبارکه اعراف و آل عمران می‌فرمایند کسی که در غفلت از احوال نفس و روحش بوده هنگام کنار رفتن پرده ها و باز شدن دیدگانش و هنگامی که ذاتش برای او حاضر می شود در هنگامه برانگیخته شدن لب به سخن می گشاید و می گوید «ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَهً وَ لا کَبِیرَهً إِلَّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرا»[۵] و نیز می گوید «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیدا».[۶]و[۷]

چه بسا بتوان از این کلام جناب صدرالمتألهین (علیه الرحمه) اینگونه برداشت نمود که وجه تسمیه احتضار همان حضور ذات نفس برای خودش است، بدان جهت که در روایات از مرگ به قیامت صغری تعبیر شده است و فرموده اند: «مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِیَامَتُه»،[۸]‏ لذا این حاضر شدن مورد اشاره آیات در مقامی نازل تر در هنگامه مرگ و حالت احتضار رخ می دهد. البته در همین ارتباط حضرت امام نیز در اشاره به حالات محتضر و حوادثی که بر او می گذرد با ذکر آیات ۷ و ۸ سوره شریفه زلزال به همین امر عنایت می‌فرمایند که «انسان در وقت معاینه و احتضار، معاینه آنچه در خود بوده و از آن مطلع نبوده مى‏نماید.»[۹]

۲-۱-۱-۲  نزع

حالت احتضار را نزع نیز می گویند. نزع در لغت به معنای کندن و جدا کردن و برداشتن است. همچنین نزع در آیات قرآن کریم نیز در همین معانی بکار رفته است. به عنوان مثال در آیه شریفه «وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ»[۱۰] و همچنین در آیه «وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرین»[۱۱] نزع به معنای کندن و بیرون آوردن است. این واژه هنگامی که در ارتباط با موت مورد استفاده قرار می گیرد به معنای کندن چیزی به شدت و سختی است و گویا فرشتگان مرگ جان انسان را به شدت از لای کالبد و جسد او می کنند و بیرون می کشند[۱۲]

در آیه شریفه «وَ النَّازِعاتِ غَرْقا»[۱۳] گروهی از مفسرین طبق فرموده حضرت علامه طباطبایی(قدس سره الشریف) بر این عقیده اند که مراد از نازعات فرشتگانى هستند که جان مردم را هنگام مردن نزع مى‏کنند و از اجساد بیرون مى‏کشند، و کلمه «غرقا» مصدرى است که چون زوایدش حذف شده مطلب را بیشتر تاکید مى‏کند، و تقدیر آن «و النازعات اغراقا و تشدیدا فى النزع» است، یعنى سوگند مى‏خورم به فرشتگانى که در کندن جانها از بدنها اغراق مى‏کنند، و به سختى آن را مى‏کنند.[۱۴]

.[۱] ایشان را از دهکده‏اى که نزدیک دریا بود بپرس، چون به حرمت شنبه تعدى کردند؛ اعراف/۱۶۳

.[۲]  سید محمدحسین طباطبایی ،ترجمه تفسیر المیزان ( سیدمحمدباقر موسوی همدانی) چاپ پنجم (قم:دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم ، ۱۳۷۴) ج‏۸، ص: ۳۸۳

[۳] .و به ایشان خبر بده که آب محل، بین آنان و شتر تقسیم است هر روز صاحب قسمت حاضر شود؛ قمر/۲۸

.[۴] فضل بن حسن طبرسى، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن(مترجمان) ،چاپ اول، (تهران: انتشارات فراهانی، ۱۳۶۰)، ج‏۹، ص: ۲۸۹

[۵] . این نامه چیست که گناه کوچک و بزرگى نگذاشته مگر آن را به شمار آورده و هر چه کرده‏اند حاضر یابند. کهف/۴۹

[۶] .روزى که هر نفسى آنچه را در دنیا کرده چه خیر و چه شر برابر خود حاضر مى‏بیند در آن روز آرزو مى‏کند اى کاش بین او و آنچه کرده زمانى طولانى فاصله بود. آل عمران/۳۰

[۷]  . محمد بن ابراهیم ضدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم (صدرا)، چاپ دوم ( قم: انتشارات بیدار، ۱۳۶۶) ج‏۷، ص: ۴۳۸

[۸].  هر کس بمیرد قیامتش برپا می شود؛ محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، ‏بحار الأنوار ،چاپ دوم ، (بیروت:دار إحیاء التراث العربی‏، ۱۴۰۳) ، ج‏۵۸، ص: ۷

[۹].روح الله خمینی ، شرح چهل حدیث ( قم: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) ، ۱۳۸۷) ص: ۴۶۲

[۱۰]  . و بیرون کشیم آنچه در سینه‏هاى ایشان باشد؛ حجر/۴۷

[۱۱] .اعراف/۱۰۸

[۱۲]  . ر.ک:حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، چاپ اول ( بیروت: انتشارت دارالقلم، ۱۴۱۲)، ج۱ ص۷۹۸

[۱۳]  . نازعات /۱

[۱۴]  . محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان ، ج‏۲۰، ص: ۲۹۱

[۱] دهخدا، لغتنامه،‌ ذیل واژه “احتضار”.

[۲] . محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب،چاپ سوم( بیروت: دار صادر، ۱۴۱۴ ق ) ، ج‏۴، ص: ۱۹۷٫

[۳] . محمد بن مکرم ابن منظور ، ج‏۴، ص: ۱۹۷ ؛ و حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،(تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰) ج‏۲، ص: ۲۳۸ ؛ و علی اکبرقرشی، قاموس قرآن، چاپ ششم (تهران:دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱) ، ج‏۲، ص: ۱۵۱٫

[۴] .لغتنامه دهخدا، ذیل واژه “احتضار”.

[۵]. سیدجعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامى،چاپ سوم،( تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳) ج‏۱، ص: ۸۶

[۶] . اکبر هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، (قم: بوستان کتاب، ۱۳۸۳)،ج۲، ص: ۳۴۹

[۷]. لغتنامه دهخدا،‌ذیل واژه “موت”

[۸] .حسن مصطفوی، ج‏۱۱، ص: ۱۹۵ ؛ و محمد بن مکرم ابن منظور ، ج‏۲، ص: ۹۰ ؛ و  سیدعلی اکبرقرشی ، ج‏۶، ص: ۳۰۲

[۹] .حسن مصطفوی، ج‏۱۱، ص: ۱۹۵

[۱۰] .ر.ک: عبدالله،جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم معاد در قرآن، (محقق علی زمانی قمشه ای)، چاپ ششم، (بیجا: موسسه اسراء، ۱۳۸۸)، ج۴، ص: ۱۸۱-۱۸۵

[۱۱] .فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، (محقق احمد حسینی اشکوری)، (تهران: مرتضوی،۱۳۷۵)، ج‏۵، ص: ۳۰۴ و علی اکبر قرشی، ج‏۱، ص: ۲۶ و خلیل بن احمد فراهیدی ، کتاب العین ، چاپ دوم ( قم: دارالهجره، ۱۴۰۹)، ج‏۶، ص: ۱۷۸ و  محمد بن مکرم ابن منظور ، ج‏۱۱، ص: ۱۱ و فواد افرام بستانی، فرهنگ ابجدى، (مترجم رضا مهیار)، (تهران: نشر اسلامی،۱۳۷۵)، متن، ص: ۱

[۱۲] .محمدعلی بن علی تهاونی،کشاف اصطلاحات علوم و فنون(بیروت: مکتبه لبنان ناشرون: بی تا)، ج۱، ص۱۰۳ و موسوعه مصطلحات امام فخر رازی،(بیروت: مکتبه لبنان ناشرون: بی تا)، النص، ص ۱۴٫

80,000 ریال – خرید

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

مطالب پیشنهادی:
  • تحقیق چیستی وتحلیل گفتمان و مفاهیم بنیادی نظریه گفتمان لاکلائو و موفه
  • پیشینه تحقیق چیستی معنا و معناشناسی
  • پیشینه تحقیق چیستیِ حبّ عذری و معرفی شاعران عذری و برجسته ترین ویژگیهای حبّ عُذری
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.