1,795 views
پیشینه تحقیق تاریخچه و مفهوم و دیدگاه مدیریت استعداد و یادگیری سازمانی دارای ۷۰ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۱- ۲- مقدمه ۷
قسمت اول: مبانی نظری پژوهش ۷
الف: ۲- ۲- استعداد ۷
۱- ۲- ۲- مفهوم استعداد ۷
۳- ۲- مدیریت استعداد ۱۰
۱- ۳- ۲- مقدمه ۱۰
۲- ۳- ۲- تاریخچهی مدیریت استعداد ۱۰
۳- ۳- ۲- تعاریف مدیریت استعداد ۱۱
۴- ۳- ۲- دلایل توجه به مدیریت استعداد ۱۴
۵- ۳- ۲- اهداف مدیریت استعداد ۱۵
۶- ۳- ۲- رابطه مدیریت استعداد و مدیریت منابع انسانی ۱۵
۷- ۳- ۲- صاحب نظران مدیریت استعداد ۱۷
۱- ۷- ۳- ۲- مدل پنج عاملی فیلیپس و راپر (۲۰۰۹) ۱۷
۲- ۷- ۳- ۲- مدل کالینگز و ملاهی (۲۰۰۹) ۲۰
۳- ۷- ۳- ۲- مدل توسعه- بکارگیری- رابطه دلویت ۲۰۰۷ ۲۱
۴- ۷- ۳- ۲- مدل جامع سیستمی مدیریت استعداد (رضائیان و سلطانی، ۱۳۸۸) ۲۲
۵- ۷- ۳- ۲- سه روند پژوهشی در مدیریت استعداد ۲۳
ب): ۲- ۲- یادگیری ۲۵
۱- ۴- ۲- مقدمه ۲۵
۲- ۴- ۲- تعاریف یادگیری ۲۶
۳- ۴- ۲- ویژگیهای یادگیری ۲۷
۴- ۴- ۲- سطوح یادگیری ۲۸
۵- ۲- یادگیری سازمانی ۲۸
۱- ۵- ۲- تاریخچهی یادگیری سازمانی ۲۸
۲- ۵- ۲- انواع یادگیری در سازمان ۲۹
۳- ۵- ۲- دستهبندی پژوهشهای یادگیری ۳۱
۴- ۵- ۲- تعاریف یادگیری سازمانی ۳۲
۵- ۵- ۲- یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده ۳۳
۶- ۵- ۲- مهارتهای یادگیری سازمانی ۳۴
۷- ۵- ۲- یادگیری سازمانی از دیدگاه صاحبنظران مختلف ۳۵
۱- ۷- ۵- ۲- هابر و فرایندهای یادگیری ۳۵
۲- ۷- ۵- ۲- قابلیت یادگیری در سطح سازمان از نظر کارل و کنت (۱۹۹۴) ۳۸
۳- ۷- ۵- ۲- قابلیت یادگیری سازمانی از دیدگاه ردینگ ۴۰
۴- ۷- ۵- ۲- قابلیت یادگیری سازمانی از دیدگاه یونگ و پاوید ۴۱
۵- ۷- ۵- ۲- دیدگاه پیتر سنگه دربارهی سازمان یادگیرنده ۴۱
۶- ۷- ۵- ۲- ابعاد یادگیری سازمانی از دیدگاه نیفه ۴۳
قسمت دوم ۴۵
۶- ۲- بررسی تحقیقات مرتبط با موضوع ۴۵
۱- ۶- ۲- تحقیقات انجام شده در داخل کشور ۴۵
۲- ۶- ۲- تحقیقات انجام شده در کشورهای خارجی ۵۲
منابع فارسی: ۶۱
منابع لاتین: ۶۶
طهماسبی، ر.، قلیپور، آ و جواهریزاده، ا. (۱۳۹۱). شناسایی و رتبهبندی عوامل موثر بر جذب و نگهداشت استعدادهای علمی. پژوهشهای مدیریت عمومی، سال پنجم، شمارهی هفدهم، ۲۶-۵٫
مارکوارت، م.، جی. (۱۳۸۵). ایجاد سازمان یادگیرنده: توسعهی عناصر پنج گانه برای یادگیری سازمانی. زالی، م (مترجم). تهران: دانشگاه تهران.
مارکوارت، م.، جی. (۱۳۸۷). مبانی سازمان یادگیرنده. ایراننژاد پاریزی، م (مترجم). تهران: مدیران.
اجاق، ن. (۱۳۹۱). رابطهی مدیریت استعداد با عملکرد کارکنان بیمارستانهای منتخب استان البرز. پایاننامهی کارشناسی ارشد مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران.
رمضان، م و حسنوی، ر. (۱۳۹۰). بهرهوری دانش در سازمانهای دانشی. تهران: آتینگر.
قربانیزاده، و. (۱۳۸۷). یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده. تهران: بازتاب.
نادری، ع و سیف نراقی، م. (۱۳۹۰). روشهای تحقیق و چگونگی ارزشیابی آن در علوم انسانی(با تاکید بر علوم تربیتی). ویریش پنجم، چاپ هشتم، تهران: ارسباران.
نادری، ن و جمشیدیان، ع. (۱۳۸۶). توانمند سازی کارکنان از طریق آموزشهای ضمن خدمت. پژوهشنامهی علوم انسانی و اجتماعی، سال هفتم، شمارهی بیست و هفتم،
قهرمانی، م. (۱۳۸۸). مدیریت آموزش سازمانی. تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
کارت رایت، ر. (۱۳۸۷). مدیریت استعداد. گودرزی. ع و حسینی، ج (مترجمان). تهران: رسا.
ابوالعلایی، ب و غفاری، ع. (۱۳۸۵). مدیران آینده: استعدادیابی و جانشینپروری مدیران. سازمان مدیریت منابع صنعتی، چاپ سوم، ۲۸۵٫
منابع انسانی، امروزه به عنوان سرمایههای سازمان محسوب شده و به عینه مشخص شده است که انسانها، عامل اصلی بقای سازمانها در رقابت هستند. با پیچیدهتر شدن محیط و تنوع فرهنگها و مشاغل در سازمانها، تدریجا نقش منابع انسانی هم تغییر کرده است. سازمانهای امروزی به نیروی انسانی استراتژیک، خلاق، نوآور، مسئولیتپذیر، پاسخگو و ساختار شکن و پاسخگو نیاز دارند. از سوی دیگر شناسایی، جذب و نگهداری این نیروها در سازمان بسیار مشکلتر از قبل شده است. سازمانهای پویا برای فعالیت در این دنیای رقابتی در تلاش برای ایجاد فرصتهایی برای جذب این استعدادها هستند و سازمانهایی که نتوانند مدیریت منابع انسانی خود را با هنجارهای امروزی منطبق کنند، محکوم به فنا خواهند بود. مدیران در برخورد با ماهیت در حال تغییر کار به نیروهایی نیاز دارند که خود را با این شرایط متغیر منطبق نمایند (رضائیان و سلطانی، ۱۳۸۸). با توجه به اهمیت مدیریت استعداد و یادگیری سازمانی و نقش تاثیرگذار این متغیرها در افزایش تواناییهای منابع انسانی، در این مقاله به توصیف و توضیح مدیریت استعداد، یادگیری سازمانی و پیشینهی داخلی و خارجی موضوع پژوهش پرداخته شده است.
لغت استعداد[۱]، هزاران سال است که به کار میرود و واژهشناسان روند ایجاد و تغییر آن را در طول زمان، مکان و در ملیتهای مختلف شناسایی کردهاند. برای مثال: اولین تعریف لغتنامهای برای کلمهی استعداد به نوعی از وزن اشاره داشت که توسط آشوریها، بابلیها، مصریان و سایر اقوام باستانی مورد استفاده قرار میگرفت. آنها معتقد بودند استعداد زمانی ظهور و ارزش پیدا میکند که خود را روی نقره نشان دهد. استعداد از طریق کتاب مقدس وارد زبان انگلیسی شد؛ و یونانیها واژهی استعداد را به واژهی سرمایه[۲] ترجمه کردند. امروزه نیز در حوزهی منابع انسانی از اصطلاح سرمایه انسانی استفاده میشود، که در برخی متون به عنوان معادلی برای استعداد به کار میرود.
در قرن سیزدهم این واژه با معنی تمایل یا گرایش به کار میرفت.
در قرن پانزدهم این واژه به معنی گنج، ثروت و توانایی طبیعی به کار میرفت.
در قرن هفدهم این واژه به عنوان تواناییهای طبیعی خاص، یا گرایشات در زمینهای به کار میرفت.
در قرن نوزدهم این واژه برای مجسم کردن افراد با استعداد به کار میرفت.
بنابرای در طی سالها واژهی استعداد که زمانی حیات خود را به عنوان واحد پولی آغاز کرده بود، معانی جدیدی کسب کرد. این تغییرات به سمت معناهایی از جمله توانایی خاص یا تمایل پیش رفت، و بعد از آن برای افرادی که ویژگیهای ذهنی و فیزیکی خاص داشتند، به کار گرفته شد. تلاشی که صورت گرفت در جهت متمایز نمودن استعداد و مهارت بود. این موضوع را در برخی لغتنامهها میتوان دید، که استعداد را به عنوان یک توانایی طبیعی برای انجام کاری به شکل کامل و عالی تعریف کردهاند (تانسلی[۳]، ۲۰۱۱).
استعداد مقولهای است که همه از آن برخوردارند، و ابعاد آن نامحدود است. استعداد شامل کلیهی عواملی است، که بر بهرهوری یک فرد تاثیرگذار هستند. در مفهوم گستردهتر، این محدوده شامل غذایی که میخوریم، قد، میزان بینایی، بهرهی هوشی، انگیزهها، تمایلات و در کل هر چیزی است که ما را بهرهور میسازد. از آنجایی که استعداد، بالقوه دارای ابعاد نامحدودی است، نمیتوانیم بگوییم یک فرد از دیگری با استعدادتر است، مگر این که یک مولفه یا یک بعد خاص را برای مقایسه در نظر بگیریم. برای مثال ممکن است آلیسون در نواختن پیانو با استعدادتر از اندرو باشد، اما اندرو در بستکبال با استعدادتر است (دبکواسکی، هادلستون، کوکیک و لیل[۴]، ۲۰۱۰).
میشل، فیلد جونز و اکسلرود[۵] در اثری که در سال ۲۰۰۱ با عنوان جنگ استعدادها منتشر کردند، استعداد را به عنوان مجموعهای از تواناییهای یک شخص تعریف کردهاند. بر اساس این تعریف، استعداد شامل مفاهیمی مانند ذوق ذاتی، مهارتها، دانش، هوش، قابلیت، غریزه و توانایی یادگیری است. استعداد داشتن در یک زمینه اغلب به عنوان حدی بالاتر از میانگین تواناییها تعبیر میشود. یک شخص استعداد صرف ندارد بلکه در یک زمینهی خاص استعداد دارد (کارت رایت[۶]، ۱۳۸۷).
استعداد از سه رکن مهارتها، قابلیتها و فرصتها تشکیل شده است:
مهارت[۷]، توانایی انجام کار به نحو احسن است که حاصل یادگیری یا تمرین است. مهارت ممکن است ذاتی باشد، به عنوان مثال توانایی انجام دادن و حل کردن مسائل سخت ریاضی. اما با این وجود یادگیری قوانین و قواعد نیاز به تمرین دارد.
قابلیت[۸] توانایی ذاتی برای استفاده از مهارتهای مخصوص و یا انجام امور در موقعیتهای ویژه است. دو نفر با میزان هوش یکسان ممکن است در سطح اجرای یک مهارت متفاوت باشند. زیرا یکی از آنها از قابلیتی برای انجام دادن مهارت برخوردار است. در حقیقت، قابلیت توانایی استفاده از مهارتها برای به حداکثر رساندن اثربخشی است. مهارتها میتوانند آموخته شوند، اما قابلیت از درون آن برمیخیزد. هنگامی که میزان مهارت و قابلیت در یک موقیت فرصتطلبانه قرار میگیرند، نتایج بالاتر از حد متوسط انتظار میرود. استعداد ممکن است نهفته باشد؛ یعنی زمانی که شخص مهارتها و قابلیتهایی دارد اما فرصت برای بروز استعدادش را ندارد؛ و یا ممکن است سه عنصر تشکیل دهنده استعداد یعنی فرصت، قابلیت و مهارت در یک موقعیت وجود داشته باشند.
فرصت[۹] : استعداد برای بروز خود نیاز به یک فرصت دارد. استعداد تنها منحصر به یک جنس و یا یک نژاد نیست اما متاسفانه در گذشته تنها به گروههای اجتماعی و نژادی خاص و یا تنها یک جنس(مذکر) فرصت داده میشد. فرصتها به دو طریق ایجاد میشوند. اول: افراد به طور انفرادی به دنبال فرصتی برای نشان دادن استعدادهایشان میگردند و دوم: اشخاصی هستند که نقش و کارشان باید به گونهای باشد که فرصتهایی را برای استعداد فراهم آوردند. این افراد عبارتند از والدین، معلمین، زندگی اجتماعی، همکاران، پرستاران و مافوقها. مغز انسان دارای مکانیزمی است که به بهترین شکل این امکان را به افراد میدهد تا برای استفاده از تواناییهای ذاتیشان تمرکز کنند. بنابراین یک شخص با یک استعداد ویژه به دنبال فرصتهایی برای نشان دادن استعدادش هم به طور خودآگاه و هم ناخودآگاه است. یک جامعه عادل و خیرخواه جامعهای است که تمام افراد آن قادر باشند فرصتها را برای ابراز استعدادهایشان تعقیب کنند (کارت رایت[۱۰]، ۱۳۸۷).
هر روز سازمانهای بیشماری در سراسر جهان به منظور افزایش درآمد یا کاهش هزینههای خود دربارهی سرمایهگذاری مالی و غیر مالی سازمان خود تصمیم گیری میکنند. این گونه تصمیمات پیچیدگی خاص خود را دارند و هرگز به آسانی اتخاذ نمیشوند به ویژه زمانی که مربوط به استخدام، ترفیع یا توسعهی کارکنان باشد. مدیرت استعداد یا مدیریت استعدادیابی را سرمایهگذاری در توسعه کارکنان، شناسایی جانشینها و افراد با استعداد در سازمان و بالنده کردن آنان برای ایفای نقشهای گوناگون رهبری تعریف میکنند. بیشتر سازمانها در شرایط کنونی به طور مرتب و بر اساس ضوابط تعیین شده به مطالعهی استعدادها و شناسایی جانشینها برای پستهای فعلی و آتی میپردازند. امروزه سازمانهای موفق زمان مناسب و کافی را به پیشبینی نیازهای کنونی و آتی استعداد اختصاص میدهند. زیرا میدانند که کارکنان به طور واقعی متمایز کنندگان و ارزشآفرینان حیاتی در سازمانها و بازارهای رقابتی کنونی هستند و باز، آگاهند که کارکنان را نمیتوان فقط با عباراتی زیبا و کلیشهای سرگرم نموده و سبب افزایش روحیهی آنها شد. علاوه بر آن، جهانی شدن و تغییر عوامل جمعیت شناختی نیروی کار، نیاز کسب و کار را برای فرایندهای کارآمد مدیریت استعداد افزایش داده است (گای، ۱۳۸۸: ۲۸).
در دهههای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ مدیرت استعداد به عنوان یک مسئولیت جنبی به دپارتمان پرسنلی محول شده بود، در حالی که امروزه مدیریت استعداد یک وظیفهی سازمانی است که مسئولیت آن بر عهدهی کلیهی دپارتمانهاست و بسیار جدیتر از گذشته مورد توجه قرار گرفته است (معالی و تاجالدین، ۱۳۸۷). با آگاه شدن رهبران سازمانها از این حقیقت که استعدادها و تواناییهای کارکنان آنان است که کسب و کار آنها را به سمت موفقیت هدایت میکند، سازمانها بر آن شدهاند تا در زمینهی مدیریت استعداد وارد عمل شوند و برای حفظ کارکنان با پتانسیل بالای خود تلاش کنند (گای، ۱۳۸۷: ۲۱).
مدیریت استعداد فرایندی است که به طور جدی در دههی ۱۹۹۰ پدیدار شد و کماکان مسیر تحول را میپیماید. در دههی ۱۹۹۷ واژهی جنگ استعدادها برای اولین بار توسط شرکت مشاورهای مکنزی ارائه شد. در بررسیهای شرکت مکنزی مشاهده شد که سازمانهایی که در جذب، توسعه و نگهداری مدیران با استعداد موفقتر هستند میزان سوددهی بیشتری دارند. همین امر سبب شد نگرش به افراد با استعداد برای سازمانها عوض شده و به آنها به دید یک منبع ایجاد مزیت رقابتی نگریسته شود(همان). پیش از آن در سال ۱۹۹۶ تولگان[۱۱] در کتاب خود با نام مدیریت نسل X عنوان میکند که استعدادهای نسل X (متولدین پس از جنگ جهانی دوم) و تمایلشان برای به چالش کشیدن فعالیت استخدامی منجر به انقلابی در این زمینهها شده است. انقلابی که استعدادگر است. در چنین شرایطی مفهوم استخدام دائمی به سرعت در حال کمرنگ شدن است (کارت رایت، ۱۳۸۷: ۲۱).
از مدیریت استعداد به عنوان آخرین موج در حوزهی مدیریت منابع انسانی یاد میشود. علیرغم شهرت و استقبال از مدیریت استعداد، همانند برخی از روندها در حوزهی مدیریت منابع انسانی، یک تعریف دقیق از مدیریت استعداد هنوز در پردهای از ابهام است. در پژوهشی که توسط موسسهی معتبر CIPD[12] انجام گرفت تنها ۲۰% از پاسخ دهندگان یک تعریف رسمی از مدیریت استعداد ارائه دادند، در حالی که ۵۰% سازمانهای مورد سوال در حال انجام بخشی از فعالیتهای مدیریت استعداد بودند. با این حال موسسهی CIPD استعداد را ترکیبی از مهارتها، دانش، تواناییهای ادراکی و پتانسیل بالا میداند و مدیریت استعداد را شناخت و تمرکز بر بخشی از نیروی انسانی سازمان با پتانسیل بالا تعریف میکند (گای، ۱۳۸۸: ۲۲).
لوئیس و هکمن[۱۳])۲۰۰۶) نیز پس از بررسی دقیق و جامع ادبیات مدیریت استعداد در کتابها و مجلات حرفهای و دانشگاهی متوجهی پیچیدگی و ابهام در ارتباط با تعریف آن شدند. آنها بر اساس تعاریف موجود از نویسندگان و محققان حوزهی مدیریت منابع انسانی و مدیریت، سه مفهوم پایهای برای این واژه پیدا نمودند. در اولین مفهوم، مدیریت استعداد را مجموعهای از وظایف منابع انسانی مانند استخدام، انتخاب، آموزش و توسعه تعریف کردند. از این منظر، آنها استدلال میکنند که مدیریت استعداد ممکن است کمی فراتر از یک واژه مد روز یا حسن تعبیری از مدیریت منابع انسانی باشد. آنها در متون مورد بررسی به این امر اشاره داشتند که مدیریت استعداد یک روش سیستمی جهت انجام وظایف مدیریت منابع انسانی است اما نه به نحو سنتی آن بلکه با نگاهی گستردهتر و با عملکردی دقیقتر با استفاده از وسایل فناوری جدید مثل اینترنت و نرمافزارهای مربوطه و با هدف اجرا در کلیهی سطوح و قسمتهای سازمان.
[۱] . Talent
[۲] . Capital
[۳] . Tansley
[۴] . Dabkowski, Huddleston, Kucik & Lyle
[۵] . Michael, field – jonez & Axelrode
[۶] . Cartwriyht
[۷] . Skill
[۸] . Aptiude
[۹] . Opportunity
[۱۰] . Cartwriyht
[۱۱] . Tulgan
[۱۲] . Chartered Institute of Personnel and Development (CIPD)
[۱۳] . Lewis & Heckman
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر