686 views
پیشینه تحقیق دید گاه های سواد رسانه ای و سبک زندگی دارای ۲۷ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
مقدمه ۴
۱-۱- سبک زندگی ۴
۱-۱-۱- مفهوم سبک زندگی ۴
۱-۱-۲- ضرورت پدید آمدن سبک زندگی ۷
۱-۱-۳- دیدگاه های اندیشمندان در حوزه سبک زندگی ۹
۱-۱-۳-۱- دیدگاه وبر ۹
۱-۱-۳-۲- دیدگاه وبلن ۱۰
۱-۲- سواد رسانه ای ۱۲
۱-۲-۱- مفهوم سواد رسانه ای ۱۲
۱-۲-۲- رویکرد های سواد رسانه ای ۱۵
۱-۲-۲-۱- رویکرد نشانه شناختی ۱۵
۱-۲-۲-۲- رویکرد اجتماعی – فرهنگی ۱۶
۱-۲-۲-۳- رویکرد سیاسی ۱۶
۱-۲-۲-۴- رویکرد اقتصادی ۱۷
۱-۲-۳- هدف سواد رسانه ای ۱۷
۱-۲-۴- دیدگاه های اندیشمندان حوزه سواد رسانه ای ۱۹
۱-۲-۴-۱- دیدگاه پاتر ۱۹
۱-۲-۴-۲- دیدگاه تامن ۲۰
۱-۲-۴-۳- دیدگاه هابز ۲۱
۱-۳- رابطه سواد رسانه ای با سبک زندگی ۲۲
منابع ۲۵
۱-اباذری. ی, و چاوشیان. ح. از طبقه اجتماعی تا سبک زندگی رویکردهای نوین در تحلیل جامعه شناختی هویت اجتماعی. نامه علوم اجتماعی۱۳۸۱٫ سال پنجم, شماره۲۰: ۵۴-۷۲٫
۲-مهدوی کنی. س. مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم اجتماعی. فصل نامهتحقیقات فرهنگ۱۳۸۶، شماره یک.
۳-براون. ج. رویکردهای سواد رسانه ای. ترجمه پیروز ایزدی. فصل نامه رسانه۱۳۸۵٫ سال هفدهم. شماره چهار: ۵۱-۷۰٫
۴-افراسیابی. م. مطالعات شبکه های اجتماعی و سبک زندگی جوانان. انتشارات سیمای شرق, تهران۱۳۹۲٫
۵-باکینگهام. د. آموزش رسانه ای یادگیری سواد رسانه ای و فرهنگ معاصر. ترجمه حسین سرافراز. انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)۱۳۸۹٫
۶- پاتر. ج. نظریه سواد رسانه ای رهیافتی شناختی. ترجمه ناصر اسدی, محمد سلطانی فر, و شهناز هاشمی. انتشارات سیمای شرق, تهران۱۳۹۱٫
۷- سورین. و, و تانکارد. ج. نظریه های ارتباطات. ترجمه علیرضا دهقان. چاپ دوم. انتشارات دانشگاه تهران۱۳۸۴٫
۸- شکرخواه. ی. پدیدارشناسی مخاطب. فصل نامه پژوهش و سنجش۱۳۸۰٫ شماره ۳۴: ۵۴-۸۶٫
۹- صبوری خسروشاهی. ح. کاربرد نرم افزارهای کامپیوتری در پژوهش های ارتباطی. جزوه درسی دوره کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق۱۳۹۲٫
۱۰- تامن. ا. مهارت ها و راه بردهای آموزش رسانه ای. ترجمه حسن نورایی بیدخت, فصل نامه رسانه۱۳۸۰٫ سال دوازدهم, شماره یک: ۱۰-۱۵٫
۱۱- چنی. د. سبک زندگی. ترجمه حسن چاوشیان. فصل نامه فرهنگ عمومی. ۱۳۷۶٫ شماره ۱۰ و ۱۱٫ بهار و تابستان: ۲۴-۵۲٫
۱۲- حبیبی نیا. ا. مردم و سواد رسانه ای. روزنامه همشهری۱۳۸۲, ۱۷ آبان, شماره ۳۲۱۹٫
۱۳- خادمیان. ط. سبک زندگی و مصرف فرهنگی. انتشارات جهان کتاب, تهران۱۳۸۷٫
فرایند پژوهش بی تردید نقشی اساسی در توسعه مرزهای دانش بر عهده دارد و اصولا هر گونه نظریه پردازی و نوآوری در عرصه علم بدون پژوهش امکان پذیر نیست. در این مقاله طی چهار بخش به ابعاد بحث توجه شود. در بخش اول ابتدا به مفهوم سبک زندگی و ضرورت آن پرداخته شده و دیدگاه های های وبر و وبلن مورد تدقیق واقع می شوند. سپس مفهوم, رویکرد و اهداف سواد رسانه ای مورد مطالعه قرار گرفته به دیدگاه های پاتر, تامن و هابز اشاره می شود. در بخش پایانی نیز رابطه سواد رسانه ای با سبک زندگی و مدل مفهومی آن مورد مداقه قرار می گیرد.
سبک زندگی یکی از پردامنه ترین مفاهیم حوزه علوم اجتماعی است که الگویی از اندیشه ها، احساسات, شناخت ها و کنش ها محسوب می شود و در مجموع هویت اجتماعی و شخصی فرد را می سازد که به این معنی, نحوه ساماندهی زندگی برای تحقق نیازها و خواسته ها با به کارگیری مجموعه ای از رفتارهاست. بروز و ظهور سبک زندگی از طریق نحوه صرف زمان، پول و چگونگی گذران اوقات فراغت، انتخاب اشیای مصرفی، انتخاب علائق و ترجیحات(سلیقه) و نظایر خاص آن صورت می گیرد.
کریسمن سبک زندگی را طیف فعالیتهایی که فرد یا گروه در آن مشارکت میکنند معرفی میکند(فاضلی،۱۳۸۲،صص ۶۸ و ۶۹). به نظر آسابرگر برای تعریف واژه سبک زندگی با واژه ای ذی شمول روبرو هستیم که از سلیقه فرد در زمینه آرایش مو و لباس، تا سرگرمی و تفریح و ادبیات و موضوعات مربوط دیگر را شامل میشود. کلمه سبک، مد را تداعی میکند پس سبک زندگی در واقع مد یا حالت زندگی یک فرد است. سبک زندگی معمولا با طبقه اقتصادی – اجتماعی پیوند دارد و در تصویری که فرد از خود می سازد بازتاب مییابد(آسابرگر،۱۳۷۹,ص۱۴۱). به هرحال چه سبک زندگی را شیوه متفاوت زندگی در نظر بگیریم و چه معیاری برای تمایز افراد از یکدیگر، در واقع روش الگومند مصرف و درک و ارزش گذاری فرهنگ مادی و غیرمادی است که در نحوه ارتباط فرد با محیط و علایق و سلیقه ها و نیز مصرف فرهنگی و چگونگی استفاده از اوقات فراغت قابل مشاهده است(چاوشیان،۱۳۸۴,ص۴۵).
بدیهی است که ایجاد تغییرات اساسی در سبکهای زندگی در سطوح فردی و خانوادگی مستلزم تغییر در ارزشها و مشروعیتهای فرهنگی و اجتماعی است. با این تعریف از سبک زندگی میتوان از تقابل و جدال میان دو سبک زندگی سخن گفت؛ یک سبک زندگی که قدرت حاکمیت را در ابعاد مختلف آن مشروع دانسته و سعی در تبلیغ، ترویج و تحمیل آن دارد و در مقابل سبک زندگی بخشی وسیع از جامعه به ویژه طبقه متوسط که بیشتر در فضاهای خصوصی قابل مشاهده است و از ارزشها و مشروعیتهای خود پیروی میکند. این سبک زندگی را تا حدی زیاد میتوان محصول دمکراتیزاسیون آموزش، تکنولوژیهای ارتباطی، رسانههای جدید، نقش اجتماعی زنان، جوان شدن جامعه و غیره دانست.
چندین دهه است که الزام از طرق مختلف برای ترویج و در مواردی تحمیل نوعی مشخص از سبک زندگی برگرفته از قرائتی خاص از باورها به وضوح قابل مشاهده است. به این ترتیب نوعی سبک آرمانی برای فرد یا خانواده در جزئیترین ابعاد آن، از نوع پوشش، آرایش و پیرایش چهره، نوع خوراک، تفریحات و سرگرمیها و روابط اجتماعی تا محتوای آموزشی و علمی(در سطوح مختلف)، آثار هنری و محصولات فرهنگی قابل استفاده، و باورها تعریف, تبلیغ و ترویج شده در دورههای مختلف و به شیوههای گوناگون با هر آن چه جز آن بود مقابله شد. اما حاصل الزام در یک سبک زندگی به جامعهای بزرگ و گسترده و با ارزشها و فرهنگهای متفاوت، ایجاد گسستی آشکار و شکافی عمیق و روزافزون بین سبک زندگی در فضای عمومی زیر سلطه و سبک زندگی در فضای خصوصی نسبتا آزاد، در میان قشری وسیع از جامعه شد. با گذر زمان، هر چند این گسست روز به روز بیشتر و بزرگتر شد و ابعاد مخفی و زیرزمینی زندگی اجتماعی افزایش یافت اما از سویی دیگر، به تدریج با تنگتر شدن حلقه الزام ها در فضای عمومی و به واسطه آن عادی شدن هر چه بیشتر آن چه در فضاهای خصوصی و در عین حال بزرگتر شدن حلقه افرادی که در این فضاها وارد شده و الزام ها را زیر پا میگذاشتند، برخی ابعاد زندگی ناپیدا آنقدر مشروعیت پیدا کرد که افراد خواهان بروز و به تعبیری پردهبرداری از آن در فضاهای عمومی و در واقع مشروعیتزدایی از سبکهای تحمیل شده شدند.
تا زمانی که رسانه های جمعی در جامعه حضور نداشتند، سنت ها و هنجارهای قومی و قبیله ای تعیین کننده چارچوب سبک زندگی بودند. در چنین فضایی، سبک زندگی از یکنواختی و ثباتی زیاد برخوردار و تغییرات در سبک زندگی به کندی انجام می گرفت زیرا ارتباطات اجتماعی در یک محدوده جغرافیایی مشخص و دسترسی به منابع اطلاعاتی محدود بود. در این شرایط ارزش ها, هنجارها و علائق فردی از طریق ساختارهای قبیله ای و قومی به طور مداوم بازتولید و آموخته شده به هر عامل متغیر و عنصری بیگانه اجازه ورود داده نمی شد مگر این که با ساختارهای قبلی هم خوانی می داشت اما با فراگیر شدن رسانه ها وضع تغییر کرد. رسانه غریبه ای است آشنا که عضوی از خانواده شده, برای همه داستان می گوید، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی می کند, چیزهایی را که تاکنون نخوانده، نشنیده و ندیده اند حتی چیزهایی مغایر با ارزش های پذیرفته شده را برایشان بیان کرده به آن ها نشان می دهد. ارزش ها و نوآوری های جدید به ویژه در تقابل با ارزش های سنتی را به افراد خانواده ارائه می کند بدون آن که کسی به این بیگانه ایرادی بگیرد و چنین کاری تنها از او برمی آید. ارزش های سنتی را به چالش می کشد، افراد را دچار تضاد ارزشی می کند, اوقات فراغت آن ها را پر و آن ها را سرگرم می کند.
حقیقت این است که وجود جذابیت بسیار زیاد و ارائه بسیار گسترده و پر زرق و برق اطلاعات در رسانه هر شخصی را که بدون هدف وارد آن شود ساعتها میخ کوب می نماید. در واقع ذهن فرد به مانند یک جاروبرقی انواع و اقسام اطلاعات را در این فضا جذب میکند؛ اطلاعاتی که معلوم نیست هر کدام چه تأثیری در تفکر، رفتار و سبک زندگی وی میگذارد. این در حالی است که برخی از بزرگان آشنا با فضای رسانه معتقدند که در جامعه دینی، باید فرهنگ دینی رسانههای کارآمد و جدید مانند اینترنت را به خدمت درآورد و از آن جهت نشر معارف و فرهنگ خویش استفاده نمود و حال این که انجام بررسی مختصر بر روی جامعه اینترنتی ایران شرایط را به گونهای دیگر نشان میدهد؛ چنانکه روز به روز شاهد غالب شدن سبک زندگی اینترنتی بر کاربر شهروندان هستیم تا جایی که برخی کارشناسان آن را به گارد باز جامعه ایرانی در مقابل اینترنت تعبیر میکنند.[۱]
تا زمانی که رسانه هایی مانند مطبوعات, رادیو, و تلویزیون، نخبهگرا و تولیدکنندۀ محتواهای فکری, عقیدتی و سیاسی بودند نمیتوانستند آن چنان بر سبک زندگی عامه تاثیر بگذارند چون مخاطبانی محدود داشتند اما با زوال رسانه ها نخبه گرا و ظهور رسانه های عامه پسند پرتیراژ، مسئله تغییر علائق و سبک زندگی مورد توجه قرار گرفت. محتوای رسانه های عامه پسند علاوه بر خبر رسانی به تبلیغات، ترویج مصرف گرایی و پاسخ گویی به سلایق متنوع مخاطبان روی آوردند تا جایی که مکاتب مطالعات انتقادی ارتباطات به ویژه فرانکفورت و بیرمنگنام, محصولات رسانه ای و فرهنگی را عامل اساسی برون رفت جامعه غرب از وضع طبیعی و از خود بیگانگی و نظایر آن می دانند. به نظر می رسد که مفهوم رسانه با تغییر گره خورده است. مواجهه زیاد با رسانه های جمعی در تغییر فکر، ارزش، هویت و علایق فردی و جمعی تاثیرگذار است. در مواردی بسیار محدود کار رسانه تثبیت عقاید موجود است لیکن کار اصلی رسانه معرفی نوآوری ها, ایده ها و ارزش های نو به جامعه است. این کارکرد جدید, نیاز و خواسته ای تازه در سبک زندگی مردم بوجود آورد و فرهنگهای زورمند, فرهنگهای بومی را تحت تاثیر قرار دادند. این موضوع در داخل مرزهای کشور هم قابل رویت بوده و آن زمانی است که اصحاب رسانه ایدههای مرکز را برای حواشی و پیرامون آن بازنمایی میکنند و با پخش محتواهای سرگرم کننده مانند فیلم و سریال های متعدد, سبک زندگی روستانشینی را تحت تاثیر سبک زندگی شهرنشینی قرار میدهند.
در دوره رسانه سالاری کنونی، نوعی جا به جایی در گروه های مرجع رخ داده که در جامعه پذیری و تعیین الگوهای زندگی بسیار تاثیر گذار است. اگر تا قبل از این والدین, نهادهای آموزشی, همسالان و نهادهای دینی گروه مرجعی پراهمیت در جامعه پذیری افراد بودند، اکنون رسانه پراهمیت ترین گروه مرجع است که نقش گروه های دیگر را کم اثر نموده و یا جای آن ها را گرفته است. در دوران کنونی علاوه بر فراملی شدن رسانه ها که مهم ترین نمونه بارز آن ها تلویزیون های ماهواره ای است، رسانه های اجتماعی رایانه مبنا نیز ظهور و توسعه پیدا کرده اند. میزان نفوذ و ارتباط افراد با این رسانه های نوین به حدی اهمیت دارد که عده از آن با عنوان “زندگی دوم” یاد می کنند. اکنون فراغت نسل نوجوان و علائق آن ها در تالارهای گفتگوی تعاملی و شبکه های اجتماعی مجازی صرف می شود یعنی نوع زندگی تغییر کرده و نظام ارزشی و هنجاری افراد تحت تاثیر رسانه هاست.[۲]
مفهوم سبک زندگی در ادبیات نظری جامعه شناختی از گذشته ای چندان شفاف برخوردار نیست گرچه به گمان مک کوایل اساس عدم شفافیت به نحوه اختلافات ناشی از طبقه اجتماعی بر سلایق, عادات, شیوه لباس پوشیدن و رفتارها مبتنی شده است اما گذشته سبک زندگی با منزلت اجتماعی پیوندی محکم دارد. بر این منوال کوئن سبک زندگی را شیوه زندگی طبقات گوناگون جامعه می داند به گونه ای که هر طبقه, سبک زندگی ویژه و رویکردها و باورداشت های خاص و قابل قبول خود را دارد. این مستند تا آن جا ادامه می یابد که مارکس مرزهای مشخص طبقاتی را با تکیه بر عامل اقتصادی بین طبقات پرولتار و بورژوا با اشاره به شیوه زندگی آنان تعیین می کند. دنیای اواسط قرن نوزدهم که مارکس بر تحلیل آن همت گمارد, درگیر فرایند تولید بود و بر حول ارزش ها و فرایندهای مرتبط با آن سامان گرفته بود. در این دنیا مفهوم طبقه اجتماعی مفهومی بود که تحلیل جایگاه آدمیان در نظام سرمایه داری را ممکن می ساخت.
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر