پیشینه تحقیق زنان در رسانه و برنامه های تلویزیون دارای ۵۲ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۱ مقدمه ۴
۲ پیام و گفتمان ۶
۳ رسانه و اجتماع: کارکردهای فرهنگی و اجتماعی رسانه ۸
۴ بازتولید نظام سلطه در رسانه ۱۱
۵ جنسیت و گفتمان جنسیتی رسانه ۱۴
۶ کلیشهها و طرحوارههای جنسیتی در رسانه ۱۸
۷ زنان، دیگری رسانهها: نظام هویتبخشی زنان در رسانهها ۲۰
۸ تلویزیون به عنوان رسانهای اجتماعی، کارگزاری فرهنگی ۲۲
۹ فیلمهای تلویزیونی و بازنمایی، بازتولید و برساخت گفتمان جنسیتی ۲۴
منابع فارسی: ۳۰
منابع لاتین: ۳۴
آلکوف، لیندا (۱۳۸۵) وقتشناسی فمینیستی، ترجمهی علیرضا شمالی، تهران: فصلنامهی غرهنگی-فلسفی مدرسه، شمارهی ۴
استیفنسون، رالف و دبری، ژان، ار (۱۳۶۵) سینما از دیدگاه هنر، ترجمهی علیرضا طاهری، تهران: انتشارات شباویز
اعزازی، شهلا (۱۳۷۳) خانواده و تلویزیون، گناباد: نشر مرندیز
اعزازی، شهلا (۱۳۸۰) تحلیل ساختاری جنسیت، نگرش بر تحلیل جنسیتی در ایران، گردآوری و تنظیم نسرین جزنی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
ایروانی، محمد (۱۳۸۳) شناخت اجتماعی، تهران: انتشارات ساوالان
بارت، رولان (۱۳۸۰) اسطوره در زمانهی حاضر، ترجمهی یوسف اباذری، تهران: فصلنامهی ارغنون، شمارهی ۱۸
باردن، لورنس (۱۳۷۴) تحلیل محتوا، ترجمهی ملیحه آشتیانی و محمد یمنیدوزی سرخابی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
آزاد ارمکی، نقی و محمدی، جمال (۱۳۸۵) زنان و سریالهای تلویزیونی، تهران: فصلنامهی پژوهش زنان، شمارهی ۴
اباذری، یوسف (۱۳۸۰) رولان بارت و اسطوره و مطالعات فرهنگی، تهران: فصلنامهی ارغنون، شمارهی ۱۸
ابراهیمی، قربانعلی و ناصحی، حسن (۱۳۸۸) تحلیل گفتمان بازتولید زبان جنسیتی در مجلات عامهپسند فارسی در ایران، تهران: فصلنامهی پژوهش زنان شمارهی یک
اسپردلی، جیمز و مککوردی، دیوید (۱۳۸۶) پژوهش فرهنگی، ترجمهی بیوک محمدی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
استریانی، دومینیک (۱۳۸۰) مقدمهای بر نظریههای فرهنگ عامه، ترجمهی ثریا پاکنظر، تهران: انتشارات گام نو
یاکوب بوکهارت[۱] میگوید سه قدرت بزرگی که واقعیت هستی بشر و روند تاریخ را معین کردهاند، عبارتند از: دین، قدرت و فرهنگ (پهلوان، ۱۳۸۲: ۱۳). فرهنگ، مجموعهی شیوههای زندگی اعضای یک جامعه است (گیدنز، ۱۳۸۲: ۵۶). فرهنگ، معرفت و شناختی است که مردم، جهت تعبیر و تفسیر رفتارهای اجتماعی به کار میگیرند (اسپردلی و مککوردی، ۱۳۸۶: ۲۶).
یکی از جنبههای مهم این فرهنگ، کنشها، روابط و مناسبات جنسیتی است. در جوامع، معمولا اصالت به مرد داده شده است و مرد نمونهی کامل و اصیل انسان محسوب گردیده است. این امر موجب گردیده است که رفتار و خصوصیات اجتماعی و روانی مرد اصیل محسوب گردد. این موضوع جامعه را جنسیتگرا[۲] نموده است و موجب برتری یک جنس بر جنس دیگر شده است.
از سویی دیگر، با پدیدهی رسانه مواجهیم. رسانهها موتور حفظ، بازتولید، بازتاب و یا دگرگونی و تغییر ارزشها و فرهنگ جوامعاند. رسانهها از سویی به انتشار و اشاعهی نظام ارزشی حاکم کمک میکنند و از سویی دیگر، عامل تغییر، تحرک و نوآوری هستند. رسانهها میتوانند با تعیین سطح توقعات، بازنمودن افق نگاهها و توانا نمودن افراد جامعه به تخیل و خواستن شرایط زیستی گونهگون، موجب تحولات فرهنگی و اجتماعی گردند (مککونیل، ۱۳۸۲: ۱۴۴).
وسایل ارتباط جمعی، به عنوان یکی از مهمترین وسایل ایجاد تغییرات در جوامع بشری، به جامعه و افراد آن کمک میکند تا در مسیر و خطمشی معین خود موفقتر و با آگاهی و اطلاعات بیشتری حرکت کند و روند مشارکت اجتماعی تسریع شود و در چگونگی تعامل متقابل شهروندان تاثیر گذاشته، کنشها و واکنشها را جهتدار و متناسب با دیگر ابعاد جامعه بسازد. اهمیت روزنامهها، رادیو، تلویزیون و دیگر رسانهها برای حاکمیت به اندازهای است که دولتهای جهان تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا این وسایل را برای تحکیم و تثبیت حاکمیت خود به کار گیرند و ارزشها و خواستهای خود را از طریق آن به جامعه القا نمایند.
از جمله ابزارهای رسانهای، فیلمها و سریالها هستند. فیلم، هنری است که دیگر هنرها را در خود ترکیب میکند و در کنار آن، از قوانین و عرفهای جدیدی برای بیان مفاهیم خود سود میجوید (وولن، ۱۳۸۹: ۱۱۳)
هنر به طور کلی و فیلم به طور خاص دستکم در سه نقطه با واقعیت بستگی دارد:
۱)هنرمند در دنیای واقعی زندگی میکند و از زندگی و تجربیات خود الهام میگیرد.
۲) هنر وابسته به واقعیت است، زیرا باید با وسیلهی ارتباطی مناسب با آن بیان گردد.
۳) هنرمند باید اثر خود را برای تماشاگرانی واقعی عرضه کند (استیفنسون و دبری، ۱۳۶۵: ۱۲-۱۱)
پس برای شناخت و یا تغییر فرهنگ، گفتمان و مناسبات جنسیتی جامعه، رسانه به طور کلی و رسانههای تصویری، به ویژه فیلم و سریال، ابزاری بسیار مناسب میباشند.
در این میان، تلویزیون، بهعنوان عامترین رسانهی تصویری و سریالهای تلویزیونی، به عنوان پرمخاطبترین برنامههای تلویزیون، اهمیت و جایگاهی خاص مییابند.
گفتمان جنسیتی غالب بر فضای اجتماعی ایران، به عنوان یکی از تاثیرگذارترین پدیدههای موجود در کنشهای زبانی و غیرزبانی افراد، در میان سریالهای تلویزیون به عنوان بخشی از نگاه رایج بر مفهوم جنسیت، نمود یافته است. ایدئولوژی گفتمان جنسیتی حاکم درصدد تزریق و بهرهوری از نگاه جنسیتی خودساختهای است که تامینکنندهی منافعاش باشد. این امر خود را به شکلی قدرتمند در رسانهی تلویزیون و به ویژه، سریالهای تلویزیونی نشان میدهد و به کمک این ابزار، در هستی اجتماعی افراد القا میگردد.
رسانه ابزار قدرتمندی است که میتواند گفتمان جنسیتی را به گونهای ناخودآگاه به افراد القا نماید. در واقع، میتوان گفت که ذهنیت افراد جامعه، به خصوص زنان، تحت تاثیر ناخودآگاهی است که حامل خواست گفتمان جنسیتی حاکم میباشد. لذا، آنها کنشهایی را در پیش میگیرند که نه خواست و باور خودشان، بلکه القای گفتمان جنسیتی حاکم است که از آنها به عنوان ابزاری در جهت بازتولید وضعیت موجود بهره میگیرد.
مکلوهان[۳] بر اساس ابزار ارتباطی، سیر تحول جوامع انسانی را به صورت زیر بیان میکند:
دوران تمدن باستانی بدون خط: دوران شفاهی و گفتوگوی سینه به سینه
دوران تمدن دارای خط: پیدایش خط و کتابت و ظهور فردگرایی
) دوران تمدن مبتنی بر وسایل الکترونیکی و ظهور دهکدهی جهانی (دادگران، ۱۳۸۴: ۹۷-۹۸)
رایزمن[۴] سیر تحول جوامع بر اثر تحول وسایل ارتباطی را به شرح زیر بیان میکند:
دورهی راهبری سنت:
دورهای که در آن سنتهای فرهنگی از طریق نسلهای گذشته به نسلهای بعدی انتقال داده میشوند. در این دوره، سنتها تقدس دارند و در آنها شک و تردید روا نیست. بر این بنیاد، راههای آینده، همان راههای گذشتهاند (رابرتسون، ۱۳۷۴: ۱۳۱).
دورهی درون راهبر:
دورهای که با کاهش تدریجی اهمیت سنت و در نتیجه، کاهش تشابهات رفتاری و گسترش فردگرایی همراه است. این دوره، زمانهای است که هر انسانی خود میباید بار مسوولیت عمل خویش را به دوش بکشد و بدین واسطه، عصر التهاب، هراس و سرزنشهای بیپایان است (همان). در این دوره، ابزار انتقال میراث فرهنگی، کتاب است. فرد در خلوت خویش و به گونهای فردی کتاب میخواند و از فرهنگ و سنت جامعهی خویش بهرهمند میگردد (دادگران، ۱۳۸۴: ۸۵).
دورهی دگر راهبر:
دورهی ظهور وسایل ارتباط جمعی. دورهای که فرد تحت تاثیر قدرت جادویی وسایل ارتباط جمعیای قرار میگیرد که الگوهای خاص فکری و اجتماعی را القا میکنند. در این دوره، رسانهها و گردانندگان آنها الگوهای حیات اجتماعی را میسازند؛ آموزش به مقطعی خاص از زندگی محدود نیست، بلکه در تمام طول حیات فرد تداوم مییابد. این شکل از تحول اجتماعی با هدایت از راه دور رسانهها همراه است که فرد را نه در گوشهی عزلت یا جمع خانواده، بلکه در هر موقعیتی مورد تاثیر قرار میدهند؛ عصری که با بتواره پرستی و بحران هویت نیز توام است (همان: ۸۷-۸۶).
بدین واسطه، رسانهها جایگاه فرهنگی و اجتماعی خاصی مییابند. رسانهها در تعریف الگوهای فرهنگی و اجتماعی و معرفی فرصتها و امکانات موجود نقش به سزایی دارند و ابزار اساسی فرهنگسازی محسوب میگردند. رسانهها پیچیدهترین ابزار القای اندیشهاند که به آموزش غیرمستقیم مخاطبان و هدایت نگرشهای آنان میپردازند. رسانهها میتوانند به رشد آگاهیهای عمومی، تصحیح نگرشها، ارتقای فرهنگ جامعه و هویتسازی و در برابر، القای سکون و سکوت، بازتولید وضع موجود و حذف یا نادیده گرفتن برخی از اقشار جامعه بپردازند.
فرارسانهها نمیتوانند از فرهنگ جدا باشند، چرا که آنها محصولات فرهنگ جمعی و عمومی را به سطوح مختلفی از سلیقههای عمومی انتقال میدهند. فرا رسانهها فرهنگ را میسازند، بیان میکنند و بازتاب میدهند.
فرهنگ مذکور، اسطورهای از صاحب نقشهای استثنایی را که واقعیتها را با تصویری قلب شده منعکس میسازد، گسترش میدهد. این دنیای تصنعی، که همراه با تماشای وضعیت زندگی و چگونگی فعالیت ستارگان سینما، شخصیتهای مشهور و حتی گانگسترها جلوهگر میشود، در زندگی گروههای وسیع مخاطبان و استفادهکنندگان ارتباطات جمعی، مانند یک داروی مسکن تاثیر میگذارد. در چنین شرایطی، به هر چیز غیرواقعی جنبهی واقعی داده میشود و واقعیت، جز از طریق صافی منحرف کنندهی تخیل، امکان خودنمایی پیدا نمیکند (معتمدنژاد، ۱۳۸۵، ۱۲۵).
رسانهها، از سویی با گسترش بنیان تجربهی مشترک، انسجام اجتماعی را افزایش میدهند (سورین و تانکارد، ۱۳۹۰: ۴۵۲) و از سویی دیگر، به گونهای عمل میکنند که مخاطبان از آنها برای کسب تایید ارزشهای شخصی، جذب الگوهای رفتاری، همذات پنداری با دیگران و پیدا کردن بینش راجع به خود استفاده میکنند (مککوییل، ۱۳۸۲: ۱۳).
هر رسانهای مبتنی است بر پیام و اساس هر پیامی، نشانه است. نشانه وسیلهای است جهت کسب دانش و ایجاد ارتباط و چیزی را که دال بر آن است به یاد میآورد (مورنو، ۱۳۸۶: ۴۸). به همین واسطه نیز گفته میشود که نشانهشناسی، روابط ساختاری درون یک نظام را که وظیفهی تولید معنا را بر عهده دارند، بررسی میکند (هیوارد، ۱۳۸۶: ۳۴۹).
[۱] Jacob Burckhardt
[۲] Sexist
[۳] McLuhan
[۴] Raizman
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر