پیشینه تحقیق کاووس در منابع هندی و قبل و بعد از اسلام

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق کاووس در منابع هندی و قبل و بعد از اسلام  دارای ۱۵۲ صفحه می باشد   فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

نقل و بررسی روایت‌های کاووس    ۱
بخش اول    ۵
کاووس در منابع هندی    ۵
۱-۱ کاووس در منابع هندی    ۵
۱-۱-۱ ریگ‌ودا    ۵
۱-۱-۲ مهابهاراتا    ۶
۱-۱-۳ مقایسهی کاووس در روایت‌های ایرانی با کاویه اوشنس در روایت‌های هندی    ۱۲
۱-۱-۳-۱ نمونه‌هایی از کنش‌های روحانی کاووس در شاهنامه    ۱۶
بخش دوم    ۲۳
کاووس در منابع پیش از اسلام    ۲۳
۲-۲-۱ بخش دوم اشارات متون اوستایی به کیکاووس    ۲۳
۲-۲-۱-۱ کاووس در یشت‌ها    ۲۴
۲-۲-۱-۲ کاووس در متون پراکندهی اوستایی    ۲۶
۲-۲-۲ کاووس در متون پهلوی:    ۲۷
۲-۲-۲-۱ دینکرد    ۲۷
۲-۲-۲-۲ بندهشن:    ۲۹
۲-۲-۲-۳ گزیده‌های زادسپرم:    ۳۰
۲-۲-۲-۴ روایات پهلوی    ۳۳
۲-۲-۲-۵ مینوی خرد    ۳۳
۲-۲-۲-۶ زند وهومن یسن    ۳۴
۲-۲-۲-۷ شهرستان‌های ایران    ۳۴
بخش سوم    ۳۶
کاووس در منابع پس از اسلام    ۳۶
۲-۳-۱ کاووس در منابع پیش از شاهنامه    ۳۶
۲-۳-۱-۱ اخبارالطوال    ۳۶
۲-۳-۱-۲ تاریخ بخارا    ۳۸
۲-۳-۱-۳ تاریخ طبری    ۳۹
۲-۳-۱-۴ م‍روج‌ال‍ذه‍ب‌ و م‍ع‍ادن‌ال‍ج‍وه‍ر    ۴۵
۲-۳-۱-۵ التنبیه و الاشراف    ۴۷
۲-۳-۱-۶ آف‍ری‍ن‍ش‌ و ت‍اری‍خ‌    ۴۷
۲-۳-۱-۷ مفاتیح العلوم    ۴۹
۲-۳-۱-۸ الفهرست    ۴۹
۲-۳-۱-۹ تجاربالامم    ۵۰
۲-۳-۱-۱۰ تاریخ بلعمی    ۵۴
۲-۳-۲ کاووس در شاهنامه    ۵۹
۲-۳-۳ کاووس در متون پس از شاهنامه    ۱۱۱
۲-۳-۳-۱ شاهنامه ثعالبی    ۱۱۱
۲-۳-۳-۲ تاریخ پیامبران و شاهان    ۱۲۴
۲-۳-۳-۳ زین الاخبار    ۱۲۵
۲-۳-۳-۴ سیاستنامه    ۱۲۷
۲-۳-۳-۵ فارسنامه ابن بلخی    ۱۲۹
۲-۳-۳-۶ مجملالتواریخ و القصص    ۱۳۳
۲-۳-۳-۷ جوامع الحکایات و لوامع الروایات    ۱۳۷
۲-۳-۳-۸ تاریخ کامل    ۱۳۹
۲-۳-۳-۹ تاریخ گزیده    ۱۴۱
فهرست منابع    ۱۴۴

منابع

– مهابهارت(۱۳۵۸). ترجمه میرغیاث‌الدین قزوینی، به کوشش محمّدرضا جلالی نائینی. تهران: طهوری.

– طبری، محمّدب‍ن‌ ج‍ری‍ر (۱۳۷۵). ت‍اری‍خ‌ طب‍ری‌، ی‍ا، ت‍اری‍خ‌ال‍رس‍ل‌ وال‍م‍ل‍وک‌، ‏ت‍ه‍ران‌‏: انتشارات اس‍اطی‍ر.

– ن‍رش‍خ‍ی‌، محمّدب‍ن‌ ج‍ع‍ف‍ر‏ (۱۳۶۳). ت‍اری‍خ‌ ب‍خ‍ارا‏، ت‍رج‍م‍ه‌ اب‍ون‍ص‍ر اح‍م‍دب‍ن‌محمّدب‍ن‌ن‍ص‍ر ال‍ق‍ب‍ادی‌، ت‍ص‍ح‍ی‍ح‌ محمّدتقی‌ م‍درس‌ رض‍وی‌، تهران: توس.

– شاهنامه از روی چاپ مسکو (۱۳۸۷). به کوشش سعید حمیدیان، تهران: قطره.

– اب‍ن‌ اث‍ی‍ر، ع‍ل‍ی‌‌ب‍ن‌ محمّد (۱۳۷۰)‏. ت‍اری‍خ‌ ک‍ام‍ل‌، برگ‍ردان‌ ح‍س‍ی‍ن‌ روح‍ان‍ی،‌ ت‍ه‍ران‌: اس‍اطی‍ر.

– مستوفی، حمدالله (۱۳۸۱). تاریخ گزیده، تصحیح عبدالحسین نوایی، تهران: امیرکبیر.

– مقدّس‍ی‌، م‍طه‍رب‍ن‌ طاه‍ر (۱۳۷۴). آف‍ری‍ن‍ش‌ و ت‍اری‍خ‌، ت‍رج‍م‍ه‌ محمّدرض‍ا ش‍ف‍ی‍ع‍ی‌ک‍دک‍ن‍ی‌، ت‍ه‍ران‌: آگ‍اه‌‏.

– دی‍ن‍وری‌، اح‍م‍دب‍ن‌ داود (۱۳۶۴). اخ‍ب‍ار‌ال‍طوال‌، ت‍رج‍م‍ه‌ م‍ح‍م‍ود م‍ه‍دوی‌‌دام‍غ‍ان‍ی، ‌ت‍ه‍ران‌: ن‍ی.‏

–  اب‍ن‌م‍س‍ک‍وی‍ه‌، اح‍م‍دب‍ن‌ محمّد (ابوعلی) (۱۳۶۹). تجارب‌الامم، ت‍رج‍م‍ه‌ اب‍وال‍ق‍اس‍م‌ ام‍ام‍ی، تهران: سروش‌.

– ابن ندیم، محمّدبن اسحاق (۱۳۶۶). الفهرست، ترجمه محمّدرضا تجدد، تهران: امیرکبیر.

– بهار، مهرداد (۱۳۸۰). ترجمه بندهش، تهران: توس.

– ن‍ظام‍ی‌، ال‍ی‍اس‌ب‍ن‌ ی‍وس‍ف‌ (۱۳۱۷). هفت پیکر نظامی گنجوی، به تصحیح وحید دستجردی، تهران: علمی.

– ن‍ظام‍ی‌، ال‍ی‍اس‌ب‍ن‌ ی‍وس‍ف‌ (۱۳۱۷). اقبال‌نامه نظامی گنجوی، به تصحیح وحید دستجردی، تهران: علمی.

– کتاب مقدّس، ترجمه فاضل خان همدانی (۱۳۸۳). تهران: اساطیر.

– آپولیوس(۱۳۷۹). الاغ طلایی، ترجمه عبدالحسین شریفیان، تهران: اساطیر.

– اب‍ن‌ ب‍ل‍خ‍ی(۱۳۷۴)‌. فارس‌نامه ابن‌بلخی، بر اساس متن مصحح لسترنج و نیکلسن، توضیح منصور رستگار‌فسایی، شیراز: بنیاد فارس‌شناسی.

– ارفعی، عبدالمجید (بی‌تا). اتنه افسانه نخستین پرواز، مجله فرهنگ شماره ۷ ، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

– اورپیدس (۱۳۳۸). هلن- هیپولیت- آلست- ایون، ترجمه محمّد سعیدی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

بخش اول: کاووس در منابع هندی

۱-۱ کاووس در منابع هندی

۱-۱-۱ ریگ‌ودا

در ریگ‌ودا پانزده بار به شخصیتی اسطوره‌ای اشاره شده که نه خداست و نه پهلوان بلکه برهمنی توانمند و خردمند است به نام «کاویه اوشنه/اوشنس». وی از دانش زنده کردن مردگان برخوردار است. نام او همراه با ایندرا می‌آید و او خودش را با عنوان Kāvya Ušana می‌خواند. (ریگ‌ودا، چهار، ۲۶،۱) و با نام Kavi Ušana خوانده شده است. (ریگ‌ودا، یک، ۱۳۰،۹) کاویه اوشنس اَگنی را به عنوان روحانی والامقام بشریت منسوب کرد. (ریگ‌ودا، هشت، ۲۳،۱۷) او گاوهای آسمانی (ابرها) را به چراگاه‌ها روانه ساخت. (ریگ‌ودا، یک، ۸۳،۵) و گرز آهنین ایندرا را ساخت که ایندرا وِرِترَه را با آن کشت. (هاگ، ۲۰۰۴: ۲۷۸)

 ۱-۱-۲ مهابهاراتا

داستان «کاویه اوشَنَس» در نخستین کتاب مهابهاراتا نیز با عنوان کسی که می‌تواند مردگان را زنده و پیر را جوان و جوان را پیر کند؛ آمده است. در این داستان از نیاکان دو گروه عموزادگان سخن رفته است که بر سر قدرت به کشمکش با یکدیگر می‌پردازند.

در آغاز این حماسه نبرد میان طرفداران اسورَه‌ها و دئوَها به صورت نبردی میان دو قوم صورت می‌گیرد که هریک سپاه، پایتخت و شاه خود را دارد. هریک از این دو گروه «پوروهیتَه» (دین مرد) خاص خود را دارد که در عین حال مشاور دینی و به خاطر دانش خاص خود یاور سپاه نیز می‌باشد. «برهَسپَتی» که تجلی اسطوره‌ای برهمن است همان «پوروهیتَه»ای‌ست که «دیوتا»ها او را برگزیده‌اند و در مقابل «اسوره»‌ها از یاری کاویه اوشنس (شَکَر) و فرزندان بهر گوه برخوردارند. هردوی برهسپتی و کاویه اوشنس برهمن و با این وجود هم‌آورد یکدیگر هستند.

دیوتاها عده‌ای از دشمنان خود را نابود می‌کنند امّا اوشنس به نیروی دانش خود آن‌ها را به زندگی بازمی‌گرداند.  در مقابل برهسپتی  توان زنده کردن کشتگان را ندارد چون از دانش اوشنس در مورد زنده  کردن مردگان برخوردار نیست. دیوتاها که سخت نومید شده بودند به نزد کاچه / کَچ بزرگ‌ترین پسر برهسپتی – که جوانی بسیار عابد، فاضل، صاحب جمال و خوش اخلاق بود – رفتند و از وی خواستند تا به مانند شاگردی نزد کاویه شود و به هر طریقی که می‌تواند افسون «سنجیونی» (دانش زنده کردن مردگان) را فرا گیرد. هم‌چنین به او می‌گویند که کاویه اوشنس دختری به نام «دویانی/ دیوجانی» دارد که هرچه می‌خواهد پدرش می‌پذیرد و راه به دست آوردن این افسون، به دست آوردن دل این دختر است. کاچه می‌پذیرد و به حضور کاویه اوشنس، برهمن دشمنان می‌رسد و خود را چنان که هست می‌نمایاند و می‌گوید که نبیره‌ی  فرزند برهسپتی‌ست و بر آن است تا نزد او دانش فراگیرد؛ مرید او شود و هر خدمتی که کاویه بفرماید انجام دهد. با این وجود کاچه، کاویه را از قصد اصلی خودآگاه نمی‌سازد. کاویه او را می‌پذیرد و او را به دخترش معرفی می‌کند و از دختر می‌خواهد که از کاچه مراقبت کند.

پدر و دختر مجذوب این جوان شکوهمند می‌شوند. کاچه هر روز برای دویانی می‌سراید، قصه می‌گوید، پای می‌کوبد، گل و میوه می‌آورد و خود را مجذوب او نشان می‌دهد. دویانی نیز دل به کاچه می‌بندد به‌ گونه‌ای که لحضه‌ای بی‌او آرام و قرار ندارد و این‌چنین پانصد سال می‌گذرد. دیوان نظر خوبی به کاچه که پسر دشمن ایشان است؛ ندارند و هرچه التفات کاویه به کاچه بیش‌تر می‌شود اندوهگین‌تر شده و با خود می‌گویند: «مبادا کاچه آن افسون را از او بیاموزد! بدین‌گونه کار مشکل‌تر خواهد شد!» پس یک روز هنگامی که کاچه در بیابان به تنهایی به چرای گاوان مشغول بود؛ دیوان که در کمین او بودند از سر نفرت او را کشته، سپس تنش را ریز ریز کرده و هر پاره گوشت بدنش را به جانوران می‌خورانند.  چون دویانی دید که گاوان بی‌کاچه از چراگاه بازگشتند؛ سراغ پدر رفت و گفت: «ای پدر گاوان آمدند و کاچه پیدا نشد! بی‌تردید کاچه کشته شده یا درگذشته است. بی‌او زیستن نتوانم! با تو راست می‌گویم!» کاویه می‌گوید: «اگر مرده باشد او را فرا می‌خوانم و می‌گویم بازگرد و زنده‌اش می‌کنم.» او با دانش خویش افسون «سنجیونی» را خوانده و کاچه را فرامی‌خواند. کاچه بدین سحر پهلوی شغالان را دریده و از شکم آنان بیرون جهیده و شادمانه پدیدار می‌شود. کاویه از او پرسید که چه پیش آمده و  کاچه حال خود باز گفت و کاچه او را نوازش بسیار کرد و بیش از پیش محترم داشت. تا آن که باز روزی دویانی از کاچه می‌خواهد به فلان صحرا رفته و دسته گلی برایش بیاورد. کاچه بیرون می‌رود و دیوان که دیگرباره تنها می‌یابندش؛ او را کشته، سوزلانده و خاکستر ساییده شده‌اش را در شراب برهمنی کاویه اوشنس می‌ریزند. دیگر بار به دنبال تاخیر کاچه دویانی گریه‌کنان سراغ پدرش می‌رود و می‌گوید: «امروز هم کاچه نیامد! مبادا باز کسی او را کشته باشد.» کاویه می‌اندیشد که کشته شدن و ناپدید شدن کاچه کار دیوان است. او کاچه را به نام فرا می‌خواند و کاچه از درون شکم کاویه ندای اورا به آهستگی پاسخ می‌گوید: «اسوره‌ها پس از کشتن و سوزاندن و ساییدن من ای کاویه ذرات تنم را در شرابت ریختند!» کاویه رو به دخترش کرده و می‌گوید «چه کنم که حیات کاچه مرگ من است. چرا که تنها با گشودن شکم من کاچه بیرون آمده و زنده می‌شود!» دویانی لابه‌کنان می‌گوید: «با مرگ کاچه دیگر پناه ندارم و با هلاکت تو زیستن نتوانم!» کاویه خطاب به کاچه آواز در می‌دهد: اگر دویانی تورا این چنین عزیز می‌دارد پس جادوی زندگی بخش مرا بستان و چون از تنم بیرون آمدی و من کشته شدم با این جادو مرا زندگی‌ بخش!  کاچه جادو را از استاد آموخت و از پهلوی استاد چون قرص ماه به در آمد و با جادویی که یاد گرفته بود استادش را زنده کرد و این‌گونه کاچه آن‌چه را که می‌بایست بیاموزد آموخت!  پس از این اتفاق کاویه اوشنس شراب را بر برهمنان حرام کرد و به دیوان گفت که تنها حاصل دسیسه‌ی ایشان، این بود که او را وادار کنند که جادویی که می‌خواست پنهان دارد به به شاگردش بیاموزد. او هم‌چنین به دیوان هشدار داد که «هر کس از شما از این پس به کاچه آزار برساند دشمن او خواهم شد و آن‌چنان دعای بدی در حق شما خواهم کرد که همه شما هلاک بشوید.»  چون پانصد سال دیگر سپری شد کاچه از استادش رخصت رفتن خواست و کاویه که اینک در مقام پدر او بود به رفتنش رضا داد. دویانی از عشق خویش نزد کاچه می‌گوید و می‌خواهد که با او ازدواج کند کاچه نمی‌پذیرد و می‌گوید: «پدر تو پدر من هم هست چون مرا از شکم خود به در آورد و همه‌ی علوم را به من یاد داد تو خواهر منی و من چگونه تو را بخواهم؟» دویانی کاچه را نفرین می‌کند: «از خدا می‌خواهم که این افسون را که از پدر من یاد گرفته‌ای بر هر کس که بخوانی زنده نشود!» کاچه نیز خشمگین شده و به دویانی می‌گوید: «از خدا می‌خواهم زن هیچ برهمن نشوی و این که تو مرا دعای بد کردی که این افسون که بخوانم کسی زنده نشود؛ من به دیگری تعلیم خواهم کرد که به خواندن او آن کس زنده خواهد شد.» و سرانجام کاچه به سوی پدر خویش باز می‌گردد و افسون را به دیوتا‌ها یاد داده و آن‌ها را شاد می‌کند.

پس از این واقعه روزی دویانی با «شرمشیتها» دختر زیبای شاه و دوستان دیگرش در دریاچه آب‌تنی می‌کند. هنگامی که تن به آب سپرده‌اند ایندرَه به صورت بادی جامه‌هایشان را در هم می‌کند. چون از آب در آمدند؛ شرمشیتها جامه‌ی دویانی را به خطا بر تن می‌کند و میانشان نزاع در می‌گیرد و دختر شهریار به دختر کاویه اوشنس چنین می‌گوید: «پدرت فرودست پدرم است. پیوسته او را می‌ستاید و تملَق می‌گوید. تو دختر مردی هستی که باید تملَق گوید و دستش را پیش دارد و من دختر آنم که می‌بخشد و نمی‌ستاند و تملَقش می‌گویند.» چون دویانی می‌کوشد که جامه‌اش را برگیرد شرمشیتها او را به چاه خشکی می‌اندازد و می‌رود. شاهزاده‌ای به نام ییاتی دخترک را می‌یابد و دستش را گرفته، از چاه بیرونش می‌آورد و دویانی زنی را به قاصدی نزد پدر می‌فرستد تا ماجرا را برایش بازگوید. دویانی می‌گوید که دیگر به شهر برنمی‌گردد. پدر شتابان نزد وی می‌شود و او را دل‌داری می‌دهد و می‌گوید: «تو دختر دریوزه‌ای تملَق‌گو نیستی که دست نیاز پیش کسان دراز می‌کند. تو دختر آنی که می‌ستایندش و ستایش نمی‌کند.» امّا دختر قانع نمی‌شود و کاویه سراغ «ورشپرون» شهریار می‌رود و به او می‌گوید که او را ترک خواهد کرد و شهریار هم به علَت نیازی که به کاویه اوشنس دارد می‌پذیرد که هرچه او بخواهد همان کند و کاویه اوشنس خواستن از شهریار را به دویانی وامی‌گذارد. دویانی می‌گوید: «شرمشیتها را با هزار کنیز به کنیزی می‌خواهم. به هرکه پدرم مرا به زنی دهد باید که فرمان‌بردار باشد.» و شهریار چنین می‌کند و دختر خود را با هزار کنیز بی‌درنگ بدو می‌سپارد. دویانی قانع می‌شود و به شهر باز می‌گردد. از آن‌جا که کاچه دویانی را نفرین کرده بود که هرگز به همسری هم طبقه‌ی خود (برهمنان) در نیاید؛ دویانی به همسری ییاتی شهریار – همان کسی که او را از چاه در آورده بود – در می‌آید. هنگام ازدواج کاویه اوشنس از داماد خود ییاتی قول می‌گیرد که هرگز شرمشیتها دختر شهریار را به بستر خود نخواند. امّا ییاتی به عهد خود وفادار نمی‌ماند و در کنار دو فرزند از همسرش دویانی، به طور پنهانی صاحب سه فرزند از شرمشیتها می‌شود. روزی پسران شرمشیتها در برابر دیدگان همه بی‌پروا او را پدر خطاب می‌کنند و رازش برملا می‌شود. کاویه اوشنس ییاتی را نفرین می‌کند: «باشد که در این زمان ضعف پیری جوانیت را به یغما برد و تو بر آن چیره شدن نتوانی.» و ییاتی بی‌درنگ دست‌خوش پیری می‌شود. امّا بنا به نفرین کاویه اوشنس او می‌تواند پیریش را به دیگری بسپارد. ییاتی به فرزندان خود می‌گوید: «آن پسری که جوانی خود را بر من عرضه دارد شریک شهریاری من خواهد بود. شهریار خواهد شد. عمر دراز خواهد کرد. پر آوازه و بس فرزند خواهد شد.»

80,000 ریال – خرید

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

مطالب پیشنهادی:
برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , , ,
برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.