پیشینه تحقیق نماد واسطوره و نمادشناسی حیوانات در کلیله و دمنه دارای ۱۳۴ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
فصل اول: مقدمه و تعاریف نماد ۹
۱- مقدمه: ۹
۱-۱تعریف نماد: ۹
۱-۲ نماد و اسطوره: ۱۱
۱-۳جایگاه حیوانات در اساطیر: ۱۳
فصل دوم:نمادشناسی ۱۷
۱- حکایت «مرد در چاه» ۱۷
بخش اول: خلاصه حکایت ۱۷
بخش دوم: نمادشناسی: ۱۹
۱) زنبور: ۱۹
۲) شتر: ۲۰
۳) مار:۶ ۲۰
۴) موش: ۲۱
۵) شاخه درخت: ۲۳
۶) چاه: ۲۴
بخش سوم: تحلیل حکایت: ۲۶
۲- حکایت شیر و گاو۱۲ ۲۸
بخش اول: خلاصه حکایت: ۲۸
بخش دوم: نمادشناسی: ۳۰
۱) گاو: ۳۰
۱-۱) گاو در اساطیر ایران: ۳۰
۱-۱-۱) قربانی گاو در آیین میترایی: ۳۰
۱-۱-۲) قربانی گاو در آیین زرتشتی: ۳۲
۱-۱-۳) جمشید و قربانی گاو: ۳۲
۱-۱-۴) فریدون وگاو برمایه: ۳۴
۱-۲) گاو در اساطیر هند: ۳۴
۱-۲-۱) ایندرا۲۴و گاو: ۳۵
۱-۲-۲) شیوا و ورزاو: ۳۵
۱-۴) فلسفه ی قربانی گاو: ۳۷
۱- ۵) ارتباط گاو و زن با باران و حیات: ۳۸
۱-۶) بنمایهی مرگ و زندگی: ۴۰
۱-۷) نماد شناسی گاو: ۴۱
۲- شیر: ۴۲
۲-۱) شیر در اساطیر ایران: ۴۲
۲-۲) شیر در اساطیر هند: ۴۴
۲-۲-۱) ویشنو: ۴۴
۲-۲-۲) دوی(dvi): ۴۵
۲-۲-۳) گانشَه(gansha): ۴۵
۲-۲-۴) شیوا: ۴۵
۲-۳) نمادشناسی شیر: ۴۵
۳) شغال: ۴۷
۳-۱) شغال در ایران: ۴۷
۳-۲) شغال در هند: ۴۷
۳-۳ ) نمادشناسی شغال: ۴۷
بخش سوم: تحلیل حکایت: ۴۸
۳- حکایت مرغ باران(طیطوی): ۵۰
بخش اول: خلاصه حکایت ۵۰
بخش دوم: نمادشناسی: ۵۱
۱) طیطوی: ۵۱
۲)گرودا: ۵۱
۳) سیمرغ: ۵۳
۳-۱) سیمرغ در اوستا: ۵۳
۳-۲) سیمرغ در شاهنامه: ۵۴
بخش سوم: تحلیل حکایت: ۵۵
۴- حکایت ملک پیلان و خرگوش: ۵۹
بخش اول: خلاصه حکایت ۵۹
بخش دوم: نمادشناسی: ۵۹
۱) خرگوش: ۵۹
۱-۱)خرگوش در ایران: ۶۰
۱-۲) خرگوش در هند: ۶۰
۱-۳) نمادشناسی خرگوش: ۶۱
۲- فیل: ۶۲
۲-۱) فیل در ایران: ۶۳
۲-۲) فیل در هند: ۶۳
۲-۳) نمادشناسی فیل: ۶۴
بخش سوم: تحلیل حکایت (از طریق بررسی ارتباطها): ۶۵
۱) ماه در ایران: ۶۵
۲) ماه در هند: ۶۶
۳) ماه و زن: ۶۷
۴) ارتباط آب و ماه در ایران: ۶۸
۵) ارتباط آب و ماه در هند: ۶۹
۶) ارتباط ماه و مرگ: ۷۰
۵- حکایت «بوف و زاغ» ۷۲
بخش اول: خلاصه حکایت: ۷۲
بخش دوم: نمادشناسی: ۷۳
۱)زاغ: ۷۳
۱-۱) کلاغ(زاغ) در ایران: ۷۴
۱-۲) کلاغ(زاغ) در هند: ۷۴
۱-۳) نمادشناسی کلاغ(زاغ) : ۷۵
۲) جغد: ۷۵
۲-۱)جغد در ایران: ۷۶
۲-۲) جغد در هند: ۷۶
۲-۳) نمادشناسی جغد: ۷۶
بخش سوم: تحلیل حکایت ۷۷
۱) خویشکاری زاغ(کلاغ) در باب«بو ف و زاغ»کلیله و دمنه: ۷۷
۱-۱ چارهجویی زاغها با آتش: ۷۸
۲) خویشکاری جغد در باب «بوف و زاغ» کلیله و دمنه: ۷۸
۲-۱ غار: ۸۰
۴- تقابل نمادین زاغ و جغد: ۸۲
۶- حکایت سیاح و زرگر: ۸۳
بخش اول: مرور حکایت ۸۳
بخش دوم: نمادشناسی ۸۴
۱) مار: ۸۴
۱-۱) مار در ایران: ۸۴
۱-۲) مار در هند: ۸۵
۱-۳) نمادشناسی مار(ارتباط مار با عناصر حیاتی طبیعت): ۸۶
۲- ببر: ۸۸
۲-۱) ببر در ایران: ۸۸
۲-۲) ببر در هند: ۸۹
۲-۳) نمادشناسی ببر: ۹۰
۳) بوزینه: ۹۰
۳-۱) بوزینه در ایران: ۹۱
۳-۲) بوزینه در هند: ۹۱
۳-۳) نمادشناسی بوزینه: ۹۲
بخش سوم: تحلیل حکایت ۹۲
۷- دیگر حیوانات کلیله و دمنه: ۹۳
۱) آهو: ۹۳
۲) باخه: ۹۴
۳) بط: ۹۵
۴) پلنگ: ۹۶
۵) خر: ۹۶
۶) خرچنگ: ۹۷
۷) راسو: ۹۸
۸) روباه: ۹۸
۹) غوک: ۹۹
۱۰)کبوتر: ۹۹
۱۱)گربه: ۱۰۰
۱۲) گرگ: ۱۰۱
۱۳) ماهی: ۱۰۲
فصل سوم: بررسی کنشها ی حیوانات ۱۰۳
۱) آهو: ۱۰۴
۲) باخه: ۱۰۴
۳) ببر: ۱۰۵
۴) بط: ۱۰۵
۵) بوزینه: ۱۰۵
۶) پلنگ: ۱۰۵
۷) جغد: ۱۰۵
۸) خر: ۱۰۶
۹) خرچنگ: ۱۰۶
۱۰) خرگوش: ۱۰۶
۱۱)راسو: ۱۰۶
۱۲) روباه: ۱۰۷
۱۳) زاغ: ۱۰۷
۱۴)شتر: ۱۰۸
۱۵) شغال: ۱۰۸
۱۶- شیر: ۱۰۹
۱۷) غوک: ۱۱۱
۱۸) فیل: ۱۱۱
۱۹) کبک: ۱۱۲
۲۰)کبوتر: ۱۱۲
۲۱)گاو: ۱۱۲
۲۲) گربه: ۱۱۲
۲۳) گرگ: ۱۱۳
۲۴) مار: ۱۱۳
۲۵) ماهی: ۱۱۳
۲۶) ماهیخوار: ۱۱۳
۲۷) موش: ۱۱۴
نتیجه گیری ۱۱۴
پینوشت: ۱۱۶
فهرست منابع: ۱۳۱
۱- سبحانی، توفیق، تاریخ ادبیات۲،۱۳۸۱، تهران: پیام نور، چاپ پنجم.
۲- ———-، تاریخ ادبیات۱،۱۳۸۳، تهران: پیام نور،چاپ دوم.
۳- آموزگار و دیگران، تاریخ ایران باستان،۱۳۸۳، تهران: سمت،چاپ چهارم.
۴) قلیزاده، خسرو، فرهنگ اساطیر ایرانی،۱۳۸۷، تهران: کتاب پارسه، چاپ اول.
۵) قرشی، امانالله، آب و کوه در اساطیر هندوایرانی،۱۳۸۰، تهران: گفتگوی تمدنها.
۶) مجتبایی، سید فتحالله، رای و برهمن،۱۳۷۴، تهران: سخن،چاپ اول.
۷) مزداپور، کتایون، داغ گل سرخ،۱۳۸۳، تهران: اساطیر، چاپ اول.
۸) منشی، ابوالمعالینصرالله منشی، کلیله و دمنه،۱۳۸۱، تهران: امیرکبیر،چاپ بیست و دوم.
۹) کزازی، میرجلال الدین، رؤیا، حماسه، اسطوره،۱۳۷۲، تهران: مرکز،چاپ اول.
۱۰) کوپر، جیسی، فرهنگ مصور نمادهای سنتی،۱۳۷۹، ترجمه ملیحه کرباسیان، تهران: فرشاد.
۱۱) لوفلر دلاشو، مارگریت، زبان رمزی قصههای پریوار،۱۳۸۶، ترجمه جلال ستاری، تهران: توس، چاپ دوم.
۱۲) سلطانزاده، حسین، تخت جمشید،۱۳۸۰، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی،چاپ دوم.
۱۳) شایگان، داریوش، ادیان و مکتبهای فلسفی هند،۱۳۸۳، تهران: امیرکبیر،چاپ پنجم.
۱۴) شوالیه، ژان، فرهنگ نمادها،۱۳۸۵، ترجمه سودابه فضایلی، تهران: جیحون،چاپ اول.
۱۵) صمدی، مهرانگیز، ماه در ایران،۱۳۶۷، تهران: علمی و فرهنگی،چاپ اول.
اسطوره از مفاهیمی است که ارائهی یک تعریف جامع از آن، که دربرگیرندهی همهی مفاهیم و مطابق با فرهنگهای مختلف باشد، کار دشواری است. پژوهشگران، بر اساس دیدگاههای خاص خود، تعاریفی از اسطوره ارائه دادهاند. در این پژوهش نیز باید ابتدا تعریف خاصی از اسطوره پذیرفت و ارائه داد. ژاله آموزگار در بخش اساطیری «تاریخ ایران باستان» مطالبی دربارهی اسطوره آورده است که با مباحث پژوهش حاضر همخوانی بیشتری دارد:
«اسطوره واکنشی از ناتوانی انسان است در مقابله با درماندگیها و ضعف او در برآوردن آرزوها و ترس او از حوادث غیر مترقبه. قدرت تخیل، نهایت فعالیت خود را در این زمینه انجام میدهد. خدایان به این ترتیب خلق میشوند و سپس به شهریاران و پهلوانان زمینی تبدیل میگردند و گاهی به عکس از شخصیتی تاریخی یا قهرمانی معمولی، موجودی اسطورهای شکل میگیرد؛ به این صورت که همهی ویژگیهای یک موجود خارقالعاده را به او نسبت میدهند…از سوی دیگر اسطوره تجسم احساسات آدمیان است به گونهای ناخودآگاه، برای تقلیل گرفتاریها یا اعتراض به اموری که برایشان نامطلوب و غیرعادلانه است و چون آن را تکرار میکنند آرامشی به آنها دست میدهد…»(آموزگار،۱۳۸۳: ۵۴)
به عبارت دیگر، «اسطوره» بیان بینش و تفکر انسان ابتدایی در برخورد او با پدیدههای پیرامونش است.
حضور مؤثر جانوران در حیات آدمی باعث شده این موجودات ابتدا در حیات اساطیری و سپس به شکل نمادین در خدمت بیان اندیشههای انسانها قرار گیرند. حیوانات علاوه بر حضور در اساطیر و حماسهها، بعدها در داستانهای عرفانی، تعلیمی و قصهها و حکایات پندآموز نیز نقشآفرینی میکنند و در برخی موارد پشتوانهی نمادین و کهن خود را(هر چند کمرنگ) حفظ کردهاند و ریشهی بعضی از خویشکاریهایشان را میتوان در پشتوانهی اسطورهای آنها مشاهده کرد.
نماد معانی متفاوت و مختلفی دارد. در ایران نماد درمعنای لغوی خود چنانکه در لغتنامهی دهخدا و به نقل از آنندراج آمده است، به معنای «فاعل»، یعنی ظاهر کننده و نشاندهنده و مظهر واقع شدن است. اما در دوران جدید، این واژه عمدتاً در «غیر ما وُضع له» به کار رفته است و غالباً با نقشهای کنایی، استعاری و حتی گاه در معنای نشانه و علامت استعمال شده است.(ر.ک:قبادی،۱۳۷۴: ۳۳۹) کلمهی نماد، برابر(symbole)، در زبان فرانسوی است؛ «لغت symbole از واژهی یونانی«sumballein» میآید که به معنی به هم پیوستن و اتصال است. هر sumbalon در اصل نشانهای برای شناخت و بازشناسی بوده است، یعنی یک نیمه از آنچه را که هرگز ندیده باشند، چون برادر بدانند و بپذیرند.»(ستاری،۱۳۶۶: ۹)
نماد همیشه سرشار از راز و رمز است. «از ابتدا که معرفت بشری از افسانهها و اساطیر فراتر آمده یعنی قالب فرضیه و فلسفه به خود گرفت تاکنون، تعریف نماد همچنان چند پهلو و ناگشوده باقی مانده است.»(قبادی،۱۳۷۴: ۳۴۲)
تعریف نماد از نظر اصطلاحی نیز بسیار گسترده و وسیع است و اغلب صاحبنظران، نماد را از دیدگاهی ویژه و سازگار با قلمرو کاری خویش تعریف کردهاند؛ چنانکه روانشناسان، فلاسفه، اسطورهشناسان، ادیبان و… هر کدام تعریفی متفاوت از نماد ارائه دادهاند؛ البته در همهی این تعاریف یک نقطهی مشترک وجود دارد و آن این است که: نماد بر معنی و مفهومی، ورای آنچه ظاهر آن مینماید دلالت دارد؛ معنیای پوشیده و پنهان که باید کشف شود.
به تعریف نماد از چند دیدگاه مختلف اشاره میشود که این تعاریف برگرفته از مقالهی «نظری بر نمادشناسی و اختلاف و اشتراک آن با استعاره و کنایه» است:
نماد در علم روانشناسی به معنی وجه آشکار و نمایان صورت مثالی ناشناخته و فینفسه بیاننشدنی است. هر صورت مثالی میتواند در جامهی نمادهای مختلف ظاهر گردد. این نمادها به نوبهی خود میتوانند مجموعهی صورتهای گوناگونی را تشکیل دهند و به شکل دستههای تصاویر به هم پیوستهای درآیند. از نظر یونگ، نمادهای گوناگون مجسمکنندهی صورت مثالی هستند.(ر.ک:باستید،۱۳۷۰: ۷۰)
«در فرهنگ فلسفی، نوشتههای سمبلیک و نمادین، آثاری مبتنی بر صور الهامی در مقابل تفکر منطقی مبتنی بر معانی مجرد، تعریف شده است. میرچا الیاده رمز و نماد را دنباله و ادامهی تجلی قداست در اساطیر توصیف کرده است. از نظر ادبی نیز هرگاه در اثر ادبی، ابزار و عناصری به خدمت گرفته شود که القاءکننده و مبیّن موضوع یا شیی دیگر باشد یا عملی مطرح گردد که امر دیگر را القاء کند که هم خود باشد و هم مظهر مفاهیم فراتر از وجود عینی خود، «نماد» خوانده میشود.»(قبادی،۱۳۷۴: ۳۴۱-۳۳۹)
همچنین نماد به حسب جایگاه آن در اثر و وسعت و شمول یا سیر تاریخی و طبیعی آن، به این گروهها قابل تقسیم است:
تقسیمبندی بر حسب جایگاه نماد در اثر:
۱- تصویرهای پراکنده: در صورتی که اثر، یک اثر ساختاری نباشد ـ مثلاً رمان، داستان، قصه، مثنوی یا قصیده نباشد یا تمام ساختار اثر ادبی، نمادین نباشد؛ همانند: غزلیات شمس، در این صورت نماد به صورت تصویرهای پراکنده جلوه میکند؛ مثلا نماد سیمرغ در غزلیات.
۲- ساختاری: مجموعهی اثر، ساختاری نمادین دارد مانند: منطقالطیر عطار.
تقسیمبندی بر حسب وسعت و شمول نماد:
۱- نمادهای عام: نمادهایی که گسترهی آن در حد یک کشور و حتی فراتر از ادبیات یک کشور است. مثل نماد کبوتر و برگ زیتون برای صلح.
۲- نمادهای خاص: نمادهایی که نزد هر هنرمندی تعبیری متفاوت و متغیر دارد. مانند تصویرهای رمزی مولوی که خاص خود اوست.
نمادهای طبیعی نیز نمادهایی هستند که عموماً در ادبیات ریشهدار هستند ولی خیلی شناخته شده نیستند و تاریخی شدهاند؛ و شاعر یا نویسنده این نماد را خلق نکرده بلکه قادر به کشف و استعمال آن شده است.(ر.ک: همان: ۳۴۵-۳۴۴).
نماد در اساطیر ـ که مورد پژوهش ماست ـ جایگاه ویژهای دارد و در واقع به منزلهی زبان اسطوره است. در واقع «نماد واسطهی جاودانیای است میان آنچه خرد درمییابد و آنچه درنمییابد. از این رو، بهترین زبان برای بیان اساطیر، زبان نماد است نه مفاهیم عقلی. هر انسان در هر دوره به نمادها قالبی نو میبخشد، بدینگونه که آن حقیقت جاودانه که نماد نمایشگر آن است، هر بار به صورتی تازه به ما عرضه میشود»(ستاری،۱۳۶۶: ۴۶۹). نمادها آبستن معانی و رازها هستند. یک نماد ممکن است یک معنی خاص را به ذهن القا کند و گاه یک نماد معانی و مفاهیم گوناگونی را در بطن خود جای داده است؛ به عبارت دیگر، معانی گوناگون و رازناک در قالب نماد پیچیده شدهاند. نماد نشان دهندهی تضادها و پیوندهای طبیعی و ماوراءطبیعی در دنیای اساطیر، افسانهها، قصهها و حماسه است. تضاد و تقابل خیر و شر، روشنی و تاریکی، زمین و آسمان، باران و خشکی، خورشید و ماه و…در داستانها، اساطیر و افسانهها و قصهها و… به گونهای نمادین، مانند جنگ خدایان و اهریمنان، جنگ زاغ و جغد، جنگ مار و پرنده و جنگ قهرمان با اژدها و… مطرح میشود که اغلب برای نشان دادن قطبهای متضاد جهان است. از طرف دیگر با استفاده از نماد، میتوان پیوند و آشتی تضادها را به نمایش گذاشت، مانند پیوند و آشتی خورشید و ماه یا پیوند روز و شب که به صورت ازدواج خورشید و ماه، در اساطیر مختلف ظاهر میشود و یا پیوند آب و آتش در برخی از اساطیر، مانند ارتباط «اگنی» (agni) و «تریتهآپتیه»۱(trita-āptiya) در اساطیر هند؛ بدینصورت که اگنی، خدای آتش، که خود از آب به وجود آمده است و پاکترین فرزند آبهاست؛ برادرش «تریتهآپتیه» را نیز از آب میآفریند و بعدها تریته با دیو خشکی میجنگد و او را شکست میدهد؛(ر.ک:بهار،۱۳۵۱: ۴۸) پس نمادشناسی دانشی است که این پیوندها و تضادها را شناسایی و تفسیر میکند.
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر