تحقیق هوش هیجانی

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

مقدمه

یکی از عمده ترین دلایل «هوش هیجانی»  نزد زنان در بهداشت روانی و احساس خود ارزشمندی است. پدیده هوش هیجانی رابطه مستقیمی با چگونگی نگرش فرد نسبت به خود واحساس خود ارزشمندی وی دارد. در درمان هوش هیجانی هم برای کاهش اضطراب و افزایش مهارتهای اجتماعی (مثل شمرده و رسا صحبت کردن، برقراری ارتباط بصری با مخاطبین و…)، بدون توجه اساسی به اصول و روشهای تقویت بهداشت روانی اقدام مؤثری انجام نمی پذیرد.هوش هیجانی وبهداشت روانی از مهمترین هدفهای در هر جامعه ای است و برخورداری از حس « هوش هیجانی » و «بهداشت روانی» قوی به مثابه ی یک سرمایه ی ارزشمند حیاتی، برای همه ی انسانها، بویژه زنان که از مهارتهای اجتماعی کمتری بهره مند هستند، از مؤثرترین عوامل پیشرفت و شکوفایی استعدادها و خلاقیتها به شمار می آید. به طور کلی فرآیندهای شناختی، احساسات، انگیزه ها، برقراری روابط فی مابین، شیوه زندگی، تصمیم گیریها و انتخابهای ما قویاً متأثر از چگونگی هوش هیجانی احساس و بهداشت روانی است.یک اراده قوی در گرو بهداشت روانی قوی و استوار است.تسلیم ناپذیری، مطمئن، مصمم و راسخ قدم بودن از صفات برجسته رهبران بزرگ تاریخ انسانهاست. به عبارت دیگر تنها عوامل تعیین کننده ی رفتار، بهداشت روانی و احساسی است که ما نسبت به خودمان داریم. به قول «مازلو[۱] »(۱۹۵۴) ما برای سلامت روانی خود نیاز به احساس بهداشت روانی مثبت و قوی داریم. بنابراین برای برخورداری از بهداشت روانی، انسان نیاز دارد که از احترام و شأن اجتماعی مطلوب و نگرش مثبت به خویشتن بهره مند باشد ( دکتر افروز،۱۳۸۵)

بیان مسئله:

یکی از بزرگترین و در عین حال ضروری ترین نیاز های روانی بشر امروز، میل به داشتن ارتباط اجتماعی با دیگران است، از طریق چنین ارتباطی است که آدمی کلیه نیازهای فیزیولوژیک و روانی خود را برآورده می سازد.

درکمبود هوش هیجانی شدید زندگی و فعالیت فرد فلج شده و این مشکل عملا او را از فعالیتهای عادی روزمره باز میدارد. کم بود هوش هیجانی شدید به علت ایجاد محدودیت شدید در عملکرد فرد موجب تقلیل کارآیی و بهره وری افراد نیز میشود و در جامعه نیز آثار زیانبار خواهد داشت بنابراین مقابله با علائم و عوارض این مشکل بسیار مهم و اساسی است.

با رفع این مشکل رفتاری استعدادهای افراد که در پس ابرهای تیره هوش هیجانی پنهان شده بودند بروز پیدا میکند و در نتیجه جامعه ای خواهیم داشت با افرادی دارای بهداشت روانی بالا که میتوانند با این ابزار مفید به موفقیتهای بالایی دست یابند،

در واقع یک جامعه موفق از افرادی با بهداشت روانی بالا تشکیل می یابد.

اهمیت و ضرورت پژوهش:

در جامعه ما درصد زیادی از افراد مخصوصا قشر جوان بهداشت روانی پائینی دارند و از نداشتن هوش هیجانی رنج می برند و این باعث می شود که آنها لذت زیادی از زندگی نبرند و مدام به دلیل تصورات منفی که نسبت به خودشان دارند زندگی را به کام خود و اطرافیانشان تلخ کنند، ولی این مشکل از آن جمله مشکلاتی است که به راحتی قابل حل شدن می باشد، زیرا بهداشت روانی پدیده ای است اکتسابی و نه  ذاتی و هر فر ی میتواند با استفاده از روشهای علمی و با روحیه ی امیدواری برای تغییر شخصیت خود اقدام کند، و ضرورت این پژوهش در این است که با نشان دادن رابطه ای که  بین هوش هیجانی و بهداشت روانی وجود دارد راه هایی برای ارتقای بهداشت روانی و رفع پین بودن هوش هیجانی ارائه دهد و هم چنین این موضوع را روشن سازد که هر کسی تنها با استفاده از قدرت اراده اش میتواند بهداشت روانی بالایی داشته باشد و با وجود آن از زندگیش لذت ببرد.

هدف پژوهش:

بررسی و مقایسه میزان هوش هیجانی و بهداشت روانی زنان خانه دار و زنان شاغل در سال ۱۳۸۹-۱۳۸۸ .

فرضیه پژوهش:

  • میزان هوش هیجانی زنان خانه دار بیشتر از زنان شاغل است.
  • میزان بهداشت روانی زنان خانه دار کمتر اززنان شاغل است.
  • بین میزان هوش هیجانی و بهداشت روانی زنان شاغل رابطه عکس وجود دارد.
  • بین میزان هوش هیجانی و بهداشت روانی زنان خانه دار رابطه عکس وجود دارد.

متغیرهای پژوهش:

  • متغیر مستقل : بهداشت روانی
  • متغیر وابسته : هوش هیجانی
  • متغیر کنترل : جنسیت ،شغل

تعریف مفاهیم :

تعریف مفهومی:

الف) واژه بهداشت روانی:

– خود باوری، احساس اعتماد به توانایی ها، شایستگی ها و داوری خویش. (لغت نامه دهخدا ۱۳۸۶– فرهنگ فشرده آکسفورد[۲]  ۱۳۸۶)

– افتخار و احساس خوب از خود.(عباسی ، یونس ۱۳۸۸)

– بهداشت.حالتی ازخویهای هیجانی،روان شناختی واجتماعی است که باروابط میان فردی خشنود کننده،وثبات هیجانی مشخص می شود. ( فرهنگ فارسی معین ، ۱۳۷۶)

 

تعریف عملیاتی :

  • هوش هیجانی: میزان هوش هیجانی بوسیله پرسشنامه۴۴ سوالی شرکت هوش آزمای نوید سنجیده شد.
  • بهداشت روانی : میزان بهداشت روانی بوسیله پرسشنامه محقق ساخته ۳۲ سوالی بر روی زنان مورد سنجش قرار گرفت.

 

فصل دوم :

ادبیات و پیشینه ی پژوهش


    مقدمه

     مطالب این فصل از این قرار است:

  • تعریف متغیرهای بهداشت روانی و هوش هیجانی
  • بررسی نظریه های مربوط به این دو موضوع.
  • ارائه راه های افزایش بهداشت روانی و درمان هوش هیجانی.
  • بررسی پیشینه تحقیق مربوط به موضوع پروژه.

 

الف- بهداشت روانی

بهداشت روانی چیست؟

بهداشت روانی یک ارزشیابی کلی درباره ی فضایل وقابلیت ها ی

بهداشت روانی مقوله ای است که برای تک تک انسان ها از ارزش واهمیت بسیارزیادی برخوردارمی باشد .زمانی که صحبت ازاسترس وتنش های فراوان به میان می آید، بهداشت روانی معمولا یکی از خصوصیات افراد حرفه ای وموفق به شمارمی رود. گرچه بهداشت روانی از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد ، اما مساله ای که مطرح می شود ، این است که چگونه می توان به طورواقعی بهداشت روانی را ایجاد کرد وآن را زنده نگه داشت ؟

اولین نماد درونی همان بهداشت روانی رضایت خاطرست از احساس توانایی های مان ونماد درونی آن نیزهمان تبسمی است که برلب داریم .

دکتر سیف می گوید ؛خیلی مشکل است بهداشت روانی یا تعریف کرد.

رودریک گراهام[۳] معتقد است که یکی ازجنبه هایی که می توان ازآن منظر به بهداشت روانی نگاه کرد، این است که هرفردبتواندسازگاری رفتاری از خودش نشان بدهد. تا بادشواری های زندگی برخود کند،حدودبیست تا چهل مرتبه بتواندخود را با رویدادهای زندگی سازگاری برقرار کند.متاسفانه برای بیشتر افراد این ارزیابی ها با آن چه از خودشان انتظار دارند ، فاصله ی بسیار زیادی دارد وبیشتر ارزش یابی ها شکل سازگارانه به خود می گیرد.تحقیقات گویای این مطلب هستند که دریک فرد معمولی ،از این ارزیابی ها جنبه ی منفی دارند وتنها بیست درصد از آن ها مثبت می باشند.( شان ریس[۴] و رودریک گراهام، چاپ اول ۱۳۷۶)

بهداشت روانی دیدگاهی است که به فرد اجازه میدهد تا از خود تصویری مثبت و واقعی داشته باشند. افرادبهداشت روانی به سلامت روانی خوداعتماد میکنند٬ به طور کلی حس میکنند که برزندگیشان کنترل و سازگاری دارند٫ و باور دارند که در یک طیف منطقی قادر به انجام کارهایی که بر زندگی آنها تاثیرمثبتداردتسلط دارند. افراد با بهداشت روانی انتظارات واقع گرایانه دارند. حتی وقتی که بعضی از انتظاراتشان برآورده نمیشود دیدگاه مثبتشان را حفظ میکنند و خودشان را قبول دارند.

آنهایی که بهداشت روانی کمتری دارند برای اینکه در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند به مقدار زیادی به تایید دیگران وابسته هستند. آنها معمولا از ریسک کردن اجتناب میکنند به خاطر اینکه از شکست میترسند. معمولا انتظار موفق شدن ندارند.بهداشت روانی الزاما خصوصیتی نیست که در همه ابعاد زندگی فرد تبلور داشته باشد. معمولا افراد در بعضی از جنبه ها بهداشت روانی دارند (مانند درس یا ورزش) اما در بعضی از جنبه ها اصلا بهداشت روانی ندارند(مثل تیپ و قیافه یا روابط اجتماعی). (بیابانگرد ، اسماعیل ،۱۳۷۷)

بهداشت روانی اولین ایستگاه حرکتهای موفقیت آمیز در عرصه زندگی است. بهداشت روانی شاخص شجاعت و قدرت ابراز وجود است،توانمندی یک فرد را در عرصه زندگی و در مواجهه با مسائل نشان میدهد، در انسان قاطعیت می آورد و او را از بقیه افراد متمایز می کند. بهداشت روانی پیش نیاز ارتباطات زیبا و پر حاصل انسانهاست.(آزمندیان،علیرضا،۱۳۸۲)

بهداشت روانی مساله ای است که هر روز با آن مواجهیم و فردی که بهداشت روانی دارد، خود را شایسته می داند و شایستگی، ویژگی عام شخصیت اوست، این نگرش مقطعی و زودگذرنیست.
احساس  توانایی و دریافت واقع بینانه از خودودیگران، جزو امتیازات افرادی محسوب می  گرددکه از بهداشت روانی برخوردارباشند،  و از حالت ناامیدی و یاس وهمچنین داشتن تصور نادرستی از قابلیت ها جلوگیری می کند، وی هرگز مدعی نیست که تمام قابلیت های بالفعل  را داراست، بلکه راه وصول را برای خود هموار و باز می بیند.

و کسانی که از بهداشت روانی برخوردار باشند در امور روابط اجتماعی و مشاغل موفق بوده اند در غیر این صورت شخصیتی کاذب و دروغین دارند، چون زمینه و توان رسیدن به آرزوهای مطلوب برایش فراهم نیست، همواره یاس و ناامیدی را تجربه می کند و دچار افسردگی می شود.

عاقبت افرادی که چنین تصوری از خود دارند، جز انزوا و محدود نمودن خویش، برای پوشش وضعیت دروغین یا فعالیت های ریاکارانه چه می تواند باشد؟

به تعبیر یکی از روان شناسان مشهور: « بهداشت روانی کاذب، همانند گنجی است که در وسط آن دینامیت کار گذاشته شده است و مایه  تخریب و ویرانی خواهد شد.»فردی که ازبهداشت روانی خوبی برخوردارباشد.توانایی کامل برای ایفای نقش اجتماعی روانی جسمی در بردارد و می تواند صفتهای خود را با دنیای بیرون و درون حل کند و اگر شخص توان انجام دادن سازگاری با محیط نداشته باشد تعارض های او به صورت نوروز نشان میدهد و نه شخص نوروتیک تبدیل می شود.   (نداف صغری،علیزاد غلام ۱۳۸۷)

اغلب مردم معناى واقعى کلمه «بهداشت روانی» را به خوبى درک نمى کنند … به همین دلیل آن نوع از بهداشت روانی را که مطلوب و مورد نظر است، در زندگى تجربه نمى کنند چون فکر مى کنند بهداشت روانی یعنى اینکه از لحاظ جسمانی سالم باشد. در صورتى که بهداشت روانی واقعى و حقیقى آن است قبل ازاینکه ازاین لحاظ باشد از لحاظ روانی سالم بوده وخیلی افرادی هستندکه از لحاظ جسمی سالم نبوده ولی از سلامتی روانی بالای برخورداربوده واین دو باهم ایجادسلامت روانی می کنند

بهداشت روانی یعنى دیدن خود به عنوان فردى توانا، با کفایت، دوست داشتنى و منحصر به فرد.

به تعبیر دیگر، بهداشت روانی یعنى آن احساس و شناختى که از توانایى ها و محدودیت هاى بیرونى و درونى خود دارید. بنابراین وقتى که بهداشت روانی را براساس آنکه و آنچه به راستى هستید و نه براساس موفقیت ها و دستیابى ها یا شکست ها و ناکامى هاى خود بنا مى کنید، چیزى را در خود خلق مى نمایید که هیچ کس و هیچ چیز یاراى گرفتنش را از شما نخواهد داشت. حال با توجه به مفاهیم بالا مى توان گفت بهداشت روانی واقعى همواره در درون شما تولید مى شود نه از بیرون. بهداشت روانی واقعى زاییده تعهد شما به خودتان و دیگران است. این تعهد که هر آنچه لازم باشد، انجام خواهید داد تا به خواسته ها و نیازهایتان برسید.

بهداشت روانی باور شخصى شماست نسبت به روح خودتان به عنوان یک انسان.

بهداشت روانی حقیقى، این نیست که نترسید. بلکه آن است که بدانید و مطمئن باشید با اینکه مى ترسید؛ اما بى گمان دست به عمل خواهید زد.( فتاحی، سید حمید،۱۳۸۷)

افتخار و احساس خوب از خود یعنی بهداشت روانی .بهداشت روانی در حالت چهره , رفتار ,صفت افراد مشخص می شود. ویژگیهای افراد دارای بهداشت روانی : برخورد باز و گشوده , اراده و پشتکار در بهداشت روانی نقش بسیار مهمی بعهده دارند . اراده و اختیار هر انسان به خود او بستگی دارد یعنی هر چه در زندگی روزانه , فعالیتهای خود را واقع بینانه مورد ارزیابی قرار داده و خودگوئی مثبت داشته باشیم اراده ما محکم تر و اشتباهات ما کمتر خواهد شد , در نتیجه با بهداشت روانی بیشتری ,جهت دهی فعالیتهایمان بهتر خواهد شد .( منتظر الظهور، اکرم، ۱۳۸۸)

خصوصیات افراد دارای بهداشت روانی بالا

  • برخوردار از مرکز کنترل درونی: غم و شادی آنان وابسته به عوامل خارجی نیست.
  • از لحاظ جسمانی، احساسی، ذهنی و معنوی از خود مراقبت میکنند.
  • میانه روی را در افکار، احساسات و رفتارهای خویش حفظ میکنند.
  • این افراد نسبت به خود آرامش دارند یعنی به طورنسبتا معمولی احساس امنیت وکفایت دارند
  • همواره در حال پیشرفت و ترقی بوده و از ریسکهای مثبت در زندگی بیم ندارند.
  • هنگامی که از آنان پرسشی میگردد حالت تدافعی بخود نمیگیرند.
  • در برابر موانع و مشکلات به آسانی تسلیم نمیگردند.
  • از آنکه در کاری شکست بخورند ویا در حضور دیگران نادان بنظر برسند ابایی ندارند.
  • توانایی خندیدن به خود و زیاد جدی نگرفتن خود را دارند.
  • به خویشتن و توانایی خودشان ایمان و اعتماد دارند.
  • باور دارند که فردی با ارزش، با قابلیت، دوست داشتنی، پذیرفتنی و مهم میباشند.
  • نیازی به کمالگرایی ندارند.
  • هیچگاه خودشان را با دیگران مقایسه نمیکنند.
  • (رهبری. بابک.۱۳۸۷)

خصوصیات افراد دارای بهداشت روانی پایین

–   مرتبا خودشان را مورد انتقاد وسرزنش قرار می دهند.

–  در پذیرش تعریف وتمجیدها وتعارفاتی که به آن ها می شود مشکل دارند،تصور می کنند سزاوار آن ها نبوده ویا دیگران در صدد تمسخر آن ها می باشند.

–  معمولا احساس می کنند قربانی رفتار دیگران هستند.

–  احساس تنهایی می کنند حتی زمانی که در یک جمع قرار دارند.

–  در درون خود احساس خلاء و پوچی می کنند.

–  احساس می کنند با دیگران تفاوت دارند.

–  احساس افسردگی ،گناه وشرمساری می کنند.

–  نسبت به توانایی های خود برای رسیدن به موفقیت تردید دارند.

–  از موقعیت های نو و جدید می هراسند.

– دچار هراس اجتماعی می باشند.

–  قادر به مدیریت زمان خود نمی باشن-  خود را درگیر مواد مخدر ویا روابط مخرب می کنند.

–  از تعیین یک هدف مشخص وپیروی از آن عاجز می باشند.

–  ارزیابی غیر واقعی از خود دارند.

–  معمولا عصبانی وپرخاشگر می باشند.

–  تحمل عیب وکاستی را نداشته و کمال گرا می باشند.

–  از ابراز عقاید واحساسات خود خودداری می کنند زیرا از چگونگی واکنش دیگران هراس دارند.

–  وابستگی هیجانی دارند و برای دستیابی به یک احساس خوشایند به دنیای خارج خود  وابسته می باشند.

–  در مقابل انتقاد ،اظهار نظر و سرزنش های دیگران آسیب پذیر هستند.(عزیزی. محسن.۱۳۸۸)

عوامل مؤثر در کاهش بهداشت روانی :

۱- عوامل بیرونی : شرایط محیط خانوادگی و کاری ، مدرسه و اجتماع

محیطی که در آن به دنیا آمده و پرورش یافته اید نیز بسیار روی بهداشت روانی شما تاثیر دارد. بچه ای که هیچ وقت احساس نکرده است که فردی بخصوص است و از طرف والدین حمایت نمی شده است، با این تفکر رشد خواهد کرد که هیچ کس او را دوست نداشته و برای او ارزشی قائل نیست. در محیط های اجتماعی نیز ممکن است افرادی وجود داشته باشند که با تمسخر و یا ایرادهای خود دیگران را تحقیر کنند.محیط کار افراد نیز روی بهداشت روانیشان تاثیر دارد. اگر کارهای اشخاص مورد تشویق قرار نگیرد و توجهی به آنها نشود و همکاران وجود فرد را نادیده بگیرند، بهداشت روانی کاهش پیدا خواهد کرد.

 

۲- عوامل درونی : عوامل ژنتیکی و فیزیولوژیک ، وضعیت روانی؛ وضعیت جسماتی و تنشهای روحی – عصبی،عوامل ارثی ، اضطرابها ، وسواسها و ترسها ؛ مشکلات جسمی و ناتوانی ، نازیبایی و نامرتبی وضعیت ظاهری کاهش دهنده ی میزان بهداشت روانی افراد می باشد . (والی زاده. ۱۳۸۷)

 

 

انواع بهداشت روانی

بهداشت روانی دارای انواع و اقسام مختلفی است و شما به منظور آنکه اقتدار شخصی لازم را به دست آورده و رضایت و غنایی که استحقاقش را دارید تجربه کنید به همه انواع بهداشت روانی نیاز دارید.

۱- بهداشت روانی رفتاری :

بهداشت روانی رفتاری به معنای قابلیت و توانایی در عمل کردن و انجام دادن کارهاست . از کارهای ساده گرفته تا کارهای سخت.

 

۲- بهداشت روانی معنوی و مذهبی :

دومین نوع بهداشت روانی که مهمترین آنها می باشد بهداشت روانی معنوی و مذهبی است . این نوع از بهداشت روانی همان اعتماد و ایمان شما به خالق و جهان هستی و کل آفرینش و موجودات است . این ایمان روحی که زندگی هدف و نهایتی مثبت را در پی خواهد داشت و شما به خاطر هدفی اینجا هستید و زندگی چندین ده ساله تان بر روی این کره خاکی هدف و مقصودی را دنبال می کند.(روزنامه جمهوری اسلامی ۱۳۸۸)

تاثیر وراثت و محیط دربهداشت روانی

دراکتسابی بودن یا توارثی بودن بهداشت روانی می توان ادعا کرد این عامل یک امرکاملا اکتسابی است . به عبارتی وجود یا فقدان بهداشت روانی تا حد زیادی به دوران کودکی ، محیط ونحوه ی برخورد اطرافیان با کودک مربوط می شود.درواقع از همان اوان کودکی درخانواده عدم یا وجود بهداشت روانی شکل می گیرد. (سید حیدری. بتول. ۱۳۸۷)

از آنجایی که بهداشت روانی صفتی ارثی نیست، اگرشخص ضمن انجام فعالیت‌های گوناگون مدام دچار محدودیت شود و نتواند تجارب مفیدی در زندگی کسب کند، ترسو، کم‌رو و خجول بار آمده و قدرت تصمیم‌گیری مناسب هم نخواهد داشت. (سلحشور، ماندانا، ۱۳۷۹)

نظریه های دانشمندان در رابطه با بهداشت روانی

اکثر روان شناسان برخورداری از بهداشت روانی یعنی ارزیابی مثبت ازخود داشتن را به عنوان عامل مرکزی واساسی در سازگاری عاطفی ــ اجتماعی افراد می دانند . این باورگسترش یافته ودارای تاریخچه ی طولانی است . ابتدا روان شناسان وجامعه شناسان ازجمله ویلیام جیمز[۵]، هربرت مید[۶] وچارلز کولی[۷] براهمیت بهداشت روانی تاکید داشتند.

سال های بعد روان شناسان نظریه ها را با کارهای تجربی درهم آمیختند  و نتیجه گرفتند که بهداشت روانی با شادکامی وکارکرد مفید داشتن رابطه ی متقابل دارد.

 

پالمر[۸]  ۱۹۶۷ ؛ حس بهداشت روانی را دررابطه با نظرات پیاژه توضیح د اده است وی دربررسی ها یش نشان داد که بهداشت روانی بیش از اندازه زمانی در فرد به وجود می آید که وی بپذیرد برای تمام مشکلات راه حل کافی وجود ندارد و بسیاری از این مشکلات اجتناب ناپذیر می باشد . وبه واسطه ی این بهداشت روانی ، فرد از جستجوی بی مورد برای یافتن راه حل مناسب برای مشکلات دست می کشد.

پپ[۹] و همکاران ۱۹۸۹ ، به این نتیجه رسیدند که وجود شکاف و فاصله بین خود ادراک شده وخود ایده آل عاملی است که مشکلات مربوط به بهداشت روانی را به وجود می آورد. خود ادراک شده همان خود پنداره است یعنی یک دیدگاه عینی درباره ی مهارت ها ، صفات و ویژگی هایی که دریک فرد وجود دارد یا فرد فاقد آن هاست ..خود ایده آل عبارت است از تصوری که هر فرد د وست دارد ازخود داشته باشد.(سید حیدری. بتول.۱۳۸۷)

 

ویژگی‌هایی که بهداشت روانی به ارمغان می‌آورد :

 مسئولیت پذیری

 فرد دارای بهداشت روانی مسئولیت خود را با اطمینان کامل می‌پذیرد و از هرگونه ضعف و سستی دوری می‌جوید، او هم‌ چنان که سعی در ارائه نقش مثبتی دارد، تکالیف فردی، خانوادگی و اجتماعی خود را به نحو مطلوب انجام می‌دهد.

پیشرفت‌گرا

انسان مثبت‌گرا و دارای اعتمادبه‌نفس، درصدد پیش‌رفت و افزایش قابلیت‌ها و توانایی‌های خویش است و برای رسیدن به جایگاه برتر، تلاش و کوشش می‌کند.

جدیت و سخت‌کوشی

این امتیاز سبب ایجاد روحیه‌ی تلاش پی‌گیری و مقاومت در انسان می‌شود و فرد را از بی ارادگی و سست عنصری نجات می‌دهد.

پذیرش ناکامی‌ها

آگاهی از محدودیت‌ها و واقعیت‌های موجود می‌تواند تصویری واقع بینانه به انسان ارائه نماید، اگرچه با شناخت توانایی‌ها می‌توان در کسب موفقیت روز افزون گام برداشت، اما قبول شکست و ناکامی به عنوان یک واقعیت در زندگی به کسب تجربه برای نیل به پیروزی کمک می‌کند.

مؤثر بودن

توانایی تأثیر گذاری بر دیگران، معجزه‌ی بهداشت روانی است. فرد دارای بهداشت روانی، چون برای خود حرمت و عزت قائل است، از قله‌ی توانایی‌های خویش بالا رفته و با بروز استعدادهای عالی؛ دیگران را تحت تأثیر و زیر نفوذ خویش قرار می‌دهد. (کهتری ، ۱۳۸۸)


نتیجه گیری

شش نتیجه مهم بهداشت روانی عبارتند از:

۱- آگاهانه زندگی کرددن

۲- خود پذیری

۳- مسئولیت پذیری

۴- قاطعیت با خود و دیگران

۵- با هدف و برنامه مشخص زندگی کردن

۶- یکپارچگی و هماهنگی در رفتار و عمل خود بینی و بزرگ بینی دیگران نیز از آن جمله هستند (ژاگو.پل[۱۰] ، ۱۳۸۵)

راه های افزایش بهداشت روانی :

آگاهانه زندگی کردن : بدانید هدفتان از زندگی چیست و آگاه باشید چه انتظاراتی از خودتان ، زندگی و آیندتان دارید . در زندگی به ارزش های والا تمرکز داشته باشید و نه توجه و تأکید بر ارزشهای دون .

مسولیت پذیری : از مسولیت هایی که به شما محول می شود شانه خالی نکنید و سعی کنید وظایفتان را به بهترین نحو انجام داده و به نتیجه برسانید .

قاطعیت داشتن با خود و دیگران و ابراز وجود : در تصمیماتی که برای خود و یا در ارتباط با دیگران می گیرد مطمئن باشید و با قاطعیت به اونها عمل کنید و دچار تزلزل نشید .

با هدف و برنامه مشخص زندگی کردن : زمانی که هدفتان را در زندگی مشخص کردید برای آنها برنامه مشخصی داشته باشید و طبق اصول خودتان و برنامه هایی که تعیین کردید جلو بروید .

یکپارچگی و هماهنگی در رفتار و عمل : سعی کنید به آنچه که معتقد هستید و در رفتارهایتان نشان می دهید عمل کنید . تعارض در افکار و اعمال مانع افزایش بهداشت روانی میشود.

عدم مقایسه خود با دیگران : همیشه به یاد داشته باشید که انسانها با هم متفاوت اند.  دلیلی ندارد که همه ما توانایی های یکسانی داشته باشیم و کارهای مشابهی انجام دهیم. اگر سعی کنید که خود را با هر کسی که سر راهتان قرار می گیرد مقایسه کنید، خیلی زود از خودتان خسته و دلسرد خواهید شد

مقاومت و تلاش در برابر سختی ها و مشکلات : زمانی که افراد با مشکلات زندگی روبرو می شوند اگر ضعف نشان دهند روز به روز بهداشت روانی خود را از دست خواهند داد اما مقاومت و پایداری در برابر مشکلات و تلاش برای رفع و یا کاهش سختی ها موجب افزایش بهداشت روانی در فرد می شود و روز به روز انگیزه ی تلاش را در وی بالا می برد .

تهیه فهرستی از کارهایی که انجام داده در آنها موفق بوده اید : سعی کنید روی کارهایی که در آن موفق بوده اید متمرکز شوید. اما اگر چنین چیزی در سابقه کاریتان پیدا نکردید اصلاً ناراحت نباشید. شاید پشت این همه ناتوانی لبخندی نهفته باشد و قدرتی باشد که بتواند باعث خنده دیگران شود و یا حتی شاید توانایی در شما وجود داشته باشد که هنوز کشفش نکرده اید. سعی کنید لیستی از کارهای انجام شده تان تهیه کنید.

ایجاد مشغولیت های کاری و ذهنی : سعی کنید تفریحاتی برای خود درست کنید که به آنها علاقه دارید. ممکن است به کتاب خواندن علاقه مند باشید، یا به باشگاه بروید یا هر کار دیگری…                             هر چه زمان بیشتری به انجام کارهای مورد علاقه تان اختصاص دهید، کمتر وقت برای سرزنش خود و متاسف شدن برای خودتان خواهید گذاشت. اما مسئله مهم تر این است که این کار باعث می شود که شما احساس مفید بودن کنید و این به شما هدف می دهد.

همنشینی و مراوده با افراد مثبت اندیش و مثبت نگر : گاهی اوقات بودن در جمع افرادی که از خودتان هم دلسردتر و افسرده تر هستند، بیشتر به ضررتان خواهد بود. حتی اگر تنها باشید بیشتر به نفعتان خواهد بود تا با آنها. به جای چنین افرادی سعی کنید با افرادی مراوده کنید که می توانند شما را شاد کنند. اگر دور و اطرافتان را از دوستان نزدیک و خانواده پر کنید که شما را قبول دارند، می تواند سبب شود که شما هم خودتان را قبول داشته باشید.

ب- هوش هیجانی

هوش هیجانی چیست؟

مطرح کنندگان هوش هیجانی ،آنرا بعنوان یک هوش واقعی قلمداد می کنند، برخی آن را مجموعه ای رگه های شخصیتی می پندارند مشکلات موجود در حوزه هوش هیجانی،مطالعه ونگارش مطلوب تمام را دراین زمینه را قدری مشکل نموده وگاهی موجب سردرگمی می گردد به نظر می رسد برای فهم صریح مطالب باید از نقطه مشترک کلی آغاز کرد و بعد به تفکیک مسائل و نتیجه گیری از آنها پرداخت. اولین آزمون های روانی با هدف سنجش تفاوتهای فردی ایجاد شد و از اساسی ترین مباحث مطرح شده در این سنجش هوش وشخصیت می باشد توانایی های غیرشنختی هوش شده دراین سنجش هوش وشخصیت می باشد.                                             توانائی عاطفی(هیجانی)وکرداری درپیش بینی مهارت شخص برای موفقیت در زندگی،اهمیت دارد در حقیقت رفتار هوشمندانه،تلفیقی از مولفه های شناختی،اجتماعی و هیجانی می باشد هوش هیجانی شکلی ازهوش اجتماعی است که توانایی کنترل احساسات و هیجانات خود ودیگران تمایز میان آنها واستفاده از این اطلاعات جهت هدایت تفکر وعامل شامل می شود امروزه بسیاری از محققان معتقدند که اگر فرد از لحاظ هیجانی،توانمند باشد.بهتر می تواند با چالش های زندگی مواجه شود و هیجانات را به گونه موثرتری تنظیم نماید درنتیجه از سلامت روانی بهتر بر خوردار خواهد شد(اکبر زاده۱۳۸۳)

 

مفهوم هوش هیجانی

هیجان ها بسیار پیچیده تر از آن هستند که ابتدا به چشم می خورد در نگاه اول همگی هیجان ها رابه عنوان احساس می شناسیم. ما شادی و ترس را می شناسیم. زیرا جنبه احساسی آنها طبق تجربه ما خیلی بارز هستند. اما احساس ما، فقط جزئی از هیجان ها هستند، هیجان حالت عاطفی هوشیاری یا خودآگاهی است. که در آن مفاهیمی همچون غم،شادی،ترس،نفرت،علاقه، تجربه  می شود.  هیجان از حالت های شناختی و ارادی متمایزاست. به عبارتی هیجان مربوط به احساسات، به ویژه جنبه های خوشایند وناگوار  فرایند ذهنی است.

(آقایاد،شریفی درآمدی،۱۳۸۵)

هیجان ها پدیده ای احساسی-انگیختگی و هدفمند هستند .که به ما کمک می کنند تا با فرصت ها و چالش هایی که هنگام رویداد های مهم زندگی مواجه می شویم،سازگار شویم . برای مثال درمورد ترس،رویداد فراخوان می تواند. شیب های تند اسکی باشد ، در حالی که این آتش احساس، انگیختگی بدون امیال هدفمند و ارتباط های غیرکلامی علنی را در بر دارد. بنابر این اسکی باز تهدید شده، احساس وحشت می کند(جنبه اصلی)قلبش به تپش می افتد(جنبه انگیختگی بدن)شدیدا میل دارد. از خودش محافظت کند. (جنبه هدفمند)چشمانش برتنش وگوشه های جهان به عقب کشیده نشان می دهد(جنبه بیانگر)(ریو[۱۱]  ۱۳۸۵ و۳۱۷۰)

فایده هیجان ها

تحقیق درباره فایده یا وظیفه هیجان ها باکتاب جلوه هیجان ها درانسانها وحیوانات چارلز داروین[۱۲] (۱۸۷۲)شروع شده کتابی از اثر[۱۳] (۱۸۵۹)درباره تکامل گونه ها،شهرت کمتری دارد. داروین درجریان تحقیق کردن درباره هیجان ها به این نتیجه رسید. که هیجان ها به حیوانات کمک می کنند. تا با محیط اطراف سازگار شوند.جلوه های هیجان به اندازه جلوه های خصوصیات بدنی(مانند قد)به سازگاری کمک می کنند. برای مثال فشان دادن سگ هنگام دفاع از قلمرو خود او کمک میکند تا با موفقیت های

خصومت آمیزمقابله کند (بادفاع کردن حریفان) این نوع بیانگر کار کردی است و بنابر این هیجان ها برای انتخاب طبیعی برگزیده شده اند.  از نقطه نظر کار کردی ،هیجان ها به این دلیل تکامل یافتند . که به حیوانات کمک کنند  به تکالیف اساسی زندگی رسیدگی کنند.(اکمق[۱۴] ۱۹۹۴،به نقل ازریو[۱۵]  ۱۳۸۵)                               هنگام تکالیف زندگی هیجان، رفتار را به شیوه مفید برای تکامل ،نیرومند و هدایت می کند.  (احتلال بعداز جدایی معلوم شده است که گریه کردن برای کمک از اعمال دیگر موثرتر است) به طوری که در جدول ۲_۱ نشان داده شده است،طردکاوش وجهت گیری دررابطه با محا فظت، ترسیدن دربرابر پس کشیدن وگریز،نیرومند و هدایت می کند،خشم، برابر نابود کردن جنبه ای از محیط  مثل  دشمن، مانع قید بند، بدن را برای حمله آماده می سازد .انسان ها برای هرتکلیف عمده زندگی واکنش هیجانی متناسب وسازگارانه ای را پرورش داده اند. بنابر این وظیفه هیجان، آماده کردن ما برای پاسخ خودکار، بسیار سریع و از لحاظ تاریخی موفقیت آمیز به تکالیف زندگی است. جدول ۲_۱نشان می دهد که هیجان ها گردانندگان مثبت، کار کردی، هدفمند وانطباقی رفتار هستند.

هیجان موقعیت محرک رفتار هیجان وظیفه هیجان
ترس تهدید دویدن، گریختن محافظت
خشم مانع گازگرفتن، زدن نابودی
شادی جفت بالقوه عشقبازی، جفت گیری تولید مثل
غم از دست دادن فردی درخواست کمک اتحاد
پذیرش عضویت در گروه تیمارکردن مشارکت پیوند جویی
نفرت چیز مخوف استفراغ کردن رد کردن
پیش بینی تازه بررسی کردن کاوش
تعجب موضوع تازه ناگهانی هوشیار شدن جهت گیری

هیجان ها علاوه بر کنار آمدن، وظایف اجتماعی هم دارند.(انراد [۱۶] ۱۹۸۹)، کلتنروهایت[۱۷] ، ۱۹۹۹منستید[۱۸] ۱۹۹۱به نقل از ریو ۱۸۵:۳۳۶ هیجان ها، احساسات را به دیگران منتقل می کنند. بر نحوه ای که دیگران با ما تعامل می کنند تاثیر می گذارند. به تعامل اجتماعی کمک می کنند، روابط را ایجاد، حفظ و قطع می کنند. هیجان ها در رابطه با تعامل اجتماعی، چندین وظیفه دارند. که وظایف اطلاع رسانی (من این طور احساس نمی کنم) هشدار دهنده(این کاری است که می خوا هم انجام دهم) ودستور دهنده( این کاری است که از شما می خوا هم انجام دهید). از آن جمله هستند، جلوه های هیجانی به این طریق ،مشوق های اجتماعی(لبخند و شادی) بازدارنده های اجتماعی (چهره خشمگین)وپیام های غیره کلامی(چهره شرمنده)را منتقل می کنند. که تعامل های اجتماعی را آسان وهماهنگ می کنند.

(فرنالد[۱۹] ،۱۹۹۲،کلنتروباسول[۲۰] ،ترونیک[۲۱] ۱۹۸۹،به نقل از همان) خدمت کردن هیجان ها به ما بستگی دارد، به اینکه چگونه می توانیم، سیستم هیجان  خود را طوری تنظیم  هیجان نه تنظیم شده توسط هیجان را تجربه کنیم.(ریو[۲۲] ۳۳۹،۱۳۸۵)

 

مفاهیم وتعاریف هوش

مفهوم هوش از جمله مشکلی است. که ارائه تعریف جامع از ان به را حتی امکان پذیر نیست. این امر بدان عمدتا بدان سبب است. که هوش یک مفهوم انتزاعی است. که در واقع هیچ گونه پایه محسوس، عینی وفیزیکی ندارد. هوش یک بر حسب کلی برای گروهی از فرایند هاست که از رفتار و پاسخهای اشکار افراد استنباط

می شود. به عنوان مثال می توان فنون حل مساله را مشا هده ونتایج حاصل از بکار بستن این فنون را به طور مستقیم قابل مشا هده و اندازه گیری نسبت بدین سان مفهوم هوش تا اندازه ای شبه را استنباط کرد(مارنات[۲۳] ،به نقل ازذراتی،۱۳۷۵)

عامه مردم هوش را توا نایی، یادگیری درک موقعیت جدید وبر خورد صحیح با موقعیت ما می دانند. در بیان روز مره، شخص با هوش با هوش با صفتهایی مانند؛ دقیق، زیرک، تیزبین، برجسته ومانند؛ این ها توصیف می شود. بر عکس شخص کم هوش با صفتهایی مانند کند.دیگر آموز کودن و…. مشخص می گردد درواقع هیچ نقطه ای در ذهن انسان وجود که بتوان آن را جایگاه هوش دانست، اصطلاح هوش نامی است. که با فرایند های ذهنی فرضی با مجموعه رفتار های هوشمندانه اطلاق می شوند.و نظریه های مر بوط به رفتار هوشمندانه است.(ایکن[۲۴] ،۱۹۸۵،به نقل از ذراتی۱۳۷۵در زندگی قرن ۲۰عادت کرده ایم. هوش بالا را با یک اندیشمند و یا کسی که تحصیلات دانشگاهی دارد، ارتباط دهیم اما هوش به معنای دقیق کلمه توانا یی پاسخ موفقیت آمیز به موقعیت های جدید و ظرفیت فرد برای یادگیری از تجر بیات گذشته تلقی می شود. هوش بستگی به شرایط وظایف و نیاز ها دارد که زندگی برای ما ایجاد می کند. نه به ضریب هوشی، درجه دانشگاهی یا شهرتی بلند آوازه.مطالعه ای در خصوص افرادی که به موفقیت های حرفه ای چشمگیری رسیده بودند، نشان داد، که یک سوم آنها بهره هوشی پایینی داشتند وهوش  حقیقی گسترده ای از مهارت ها را دربرگیرد(ارمسترانگ[۲۵] ۱۳۸۴؛۱۲)روانشناسان هوش را قابلیت عمومی درک واستدلال می دانند. که به شکل های گوناگون جلوه گر میشود. بینه وسیمون[۲۶] (۱۹۰۵)این قوه ذهنی را همان قضاوت می داند که هوس عبارت است از مجموعه یا کل قابلیت فرد برای فعالیت هدفمند، تفکر منطقی و برخورد کارآمد با محیط (اتکسیون[۲۷] و همکاران ترجمه براهنی وهمکاران۱۳۷۹)پیاژه[۲۸](۱۹۶۰)هوش را حالت تعادلی که کلیه استعداد ها سازشی پی درپی از نوع حسی وحرکتی نیرو های شناختی و اکتسابی و چنین تبادلات جذبی و انطباق که بین جسم و محیط صورت

می گیرد، بدان گرایشی تعریف می کنند.

و روان شناسان وابسته به رویکردی مختلف نظریه های گوناگونی ارائه داده اند این نظریه ها را می توان طبق دو دیدگاه دسته بندی کرد که در ذیل به آن اشاره می شود.

طبقه بندی نظریه هوش از دو دیدگاه :

۲-۱ دیدگاه روان سنجی

در نیمه اول قرن ۲۰ روان سنجی دیدگاه غالب در زمینه هوش بود، که به اندازه گیری کار کارکرد های روان شناختی سروکار داشت و سعی روان شناسی برآن بود که تفاوتهای فردی را از خلال آزمون های مختلف همچون واژگان ، اعداد، اشکال و چرخش ذهنی و مانند آن بسنجد اما مشکلی وجود داشت که همه چیز را خراب می کرد.به رغم محبوبیت فراوان آزمونهای هوشی و رشد تصاعدی جنبش آزمون سازی ومعلوم شده بود، که در بعضی وضعیت ها هوش آن طور که ما فکر می کنیم، تعیین کننده قدرتمندی برای نحوه رفتار نیست. 

 

دیدگاه شناختی :

مسلما بهره هوشی یکی از قویترین عواملی است که می تواند، عملکرد بهداشت روانی زنان را در محیط کار محیط کار پیش بینی کند. ودر این به نوبه خود بسیار مهم است با این حال وقتی نوبت به موفقیت در دیگر زمینه های زندگی می رسد،پژوهش هاکه رابطه بهره هوشی وکارایی شغلی را بررسی کرده اند،به یافته های مختلف و نا مطمئن رسیده اند.بعضی از این پژوهش ها نشان می دهد، که بهره هوشی تقریبا۲۵% انعطاف پذیری وسازگاری شغلی را تعیین می کند اما بعضی دیگر این تخمین را بسیار کمتر ودر حد ۵% تا۱۰%می دانند حتی اگر رقم ۲۵% پذیرفته شود. باز هم معنای آن است ۴/۳ سازگاری شغلی، نتیجه بهره هوشی نسبت بلکه از جای دیگر ناشی می شود.(برابری،۱۵۰،۱۳۸۴)پیشرفت روانشناختی در دو دهه گذشته زمینه را جهت بازنگری درمفهوم هوش فراهم ساخت،هدف این بازنگری تحلیل و درک زیر بنایی مولفه هایی  بود که خود اساس عاملی محسوب می شدند .لحظه ای از رویکرد های مولفه ای(با تاکید بر دیدگاه شناختی) را درکار های استرانبرگ[۲۹](۱۹۸۱_۱۹۸۲)می دهیم که اساس آن فرض استواراست که هر آزمونی از یک رشته فرایند های روانی به وجود می آید که در آزمون های هوش مشاهده می شود.

تقسیم بندی هوش بر اساس دیدگاه شناختی

استرانبرگ۱ در زمره اصلاح طلبان حوزه هوش قرار دارد به حمایت از گاردنر[۳۰] الگو های سنتی را مورد انتقاد قرار داده و بر لزوم پذیرش هوشهای چندگانه تاکید می کند. کار هایی از قبیل هوش چند گانه گاردنر۲(۱۹۸۳)هوش هیجانی (۱۹۹۰)هوش افقی برگزینند[۳۱](۱۹۹۵) هوش موفق استرانبرگ۱(۱۹۹۶)افق جدیدی را در حوزه تفاوتهای فردی گشوده اند. که به اختصار به تو ضیح هر یک پرداخته می شود.

۲-۲-۱هوش چندگانه گاردنر۲؛در نظر دارد هوش چند گانه(۱۹۸۳)سعی کرده است. تا حوزه استعداد های انسان را به ان سوی مرز های بهره هوشی بکشاند. در کتاب قالب های ذهن پیشنهاد می کند. که تنها یک هوش وجود ندارد بلکه یک سری از هوش های نسبتا مستقل و متمایز وجود دارند.

ولی درابتدا هفت نوع هوش را بر شمرده وسال۱۹۹۸ یک هوش کلررانبرید این سبب افزود(استرانبرگ۱ و

کافمن[۳۲] ۱۹۹۸)

۲-۲-۲هوش هیجانی: اولین باراین اصطلاح را پایین[۳۳] (۱۹۸۴) در رساله خود که به چاپ نرسیده است به کاربرد.

ریشه های علمی هوش هیجانی را می توان نظریه نورانداریک[۳۴](۱۹۲۰) یافت واین نوع هوش را با توانایی درک خود و دیگران شناخت هر چند بیشتر احساسات وعواطف خویش وسازگاری فردبا مردم ومحیط پیوند دارد.

سالوای ومایر[۳۵] (۱۹۹۷) هوش هیجانی راتوانایی درک هیجانات وعواطف به منظور دست یابی وایجاد هیجاناتی است تاضمن کمک به تفکر بهتر  بتواند به شناخت هیجانات ومحیط بپردازد

هوش واقعی پرکینز[۳۶]: که از نظریه کنیز در ساختار هوش سه بعد اساسی وجود دارد.

الف) بعد عصبی: که در کار کرد سیستم های عصبی افراد اشکار می شود

ب) تجربه ای: که حال یادگاری وتجارب افراد وزندگی روزانه است

ج) اندیشه ای: که به نفس حا فظه وراهبردهای حل مساله اشاره دارد( استرانبرگ[۳۷] ۱۹۹۸)

هوش  موفق اشترانبرگ؛ هوش موفق به توانایی سازش یافتگی با محیط های مختلف، شکل دهی وانتخاب ان برای دستیابی به اهداف مشخص جمعی گفته می شود ومستلزم درک فرد از نقاط قوت وضعف خود به منظور استفاده مناسب ازنقاط قوت وتقویت نقاط ضعف می باشد (استرانبرگ وکافمن ۱۹۹۸) تعاریف اولیه هوش هیجانی در قالب رویکرد توانایی، توسط مایروسالوی[۳۸] (۱۹۹۰) بیان کردند این تعاریف یک دو بخشی ساحل  پردازش اطلاعات هیجانی عمومی  مهارت های درگیر در چنین پردازشی را برای مفهوم هوش هیجانی بکار برده اند اولین نتیجه تعریف که توسط ما یروسالوی بیان گردید، عبارت بود از نوعی پردازش اطلاعات هیجانی شامل ارزیابی صحیح هیجان ها در خود و دیگران، تقلید هر مناسب هیجان، وتنظیم انطباقی هیجان به سادگی که موجب تقویت زندگی می شود.

سپس ما یر ،کارسو وسالوی(۱۹۹۹) این مفهوم را با حفظ شکل دو بخشی آن گسترش داده وهوش هیجانی را بدین صورت تعریف نمودند. هوش هیجانی بر توانایی شناسایی معنای هیجان و روابط بین آنها واستدلال حل مساله مبتنی بر آنها اشاره دارد، هوش هیجانی با ظرفیت درک هیجان ها، درونسازی احساسات مرتبط با هیجان، مهم اطلاعات هیجان ها واداره آنها

سروکار دارد، درپی عمومیت یافتن مفهوم هوش هیجانی،تعریف آن نیز به طور اساسی تغییر یافت کلمن[۳۹] درسال۱۹۹۵ هوش هیجانی واجد ۵ حوزه زیر گردید؛ آگاهی از هیجان های خود- مدیریت هیجان ها- خودانگیزی- شناسایی هیجان در دیگران واداره روابط (کلمن۲۰۰۰،۱۹۹۵) با این تغییر مختصر دو وجه مولفان در تعریف هوش هیجانی به سمت مفهوم انگیزش درروابط اجتماعی (اداره روبط) تغییر جهت یافت واین تغییر مفهومی موجب شد که توانایی مهم وپردازش هیجانی با برخی از ویژگیهای دیگر ترکیب شود. یک مدل متفاوت دیگر توسط مایر بار_ان(۱۹۹۷) ایجاد وهوش هیجانی را شامل مجموعه ای از توانا ییها، کفایت های غیر شناختی که توانایی فرد را برای کسب موفقیت در مقابل با اقتضائات و فشار های محیطی تحت تاثیر قرار می دهد. تعریف کرد.(مایر۲۰۰۱،برر_ان۱۹۹۷)

مدل هوش هیجانی مایروسالوی[۴۰]

مدل هوش هیجانی مایز سالون (۱۹۹۰_۱۹۹۹) یک رویکرد مبتنی به هوش وتوانایی مدار است. در رابطه با سلامتی، تندرستی وکامیابی مطرح شده است، آنها آغاز گران نظریه هوش هیجانی هستند. و زمانی که برای نخستین بار این مفهوم را به کار بردند، مقصود آنها این بود. که توجه روشن تری نسبت به رابطه بین هیجان و شناخت استدلال ایجاد کننده نوشته های آنها در این زمینه به میزان زیادی بر نظریه های بعدی نفوذ داشت ویا برای اکثر تحقیقات عامی، تامل دراین مفهوم بوده است(کارسو[۴۱]،۱۹۹۹) دراین مدل، هوش هیجانی به عنوان توانایی درک وتظاهر وهیجان مهم ، بکار گیری هیجان ها،اداره هیجان ها جهت تقویت رشد شخصی تعریف شده است.(مایرو سا لوی ۱۹۹۷) اما اخیرا مایرو سالوی درتجدید نظر اولیه خود، این بحث را مطرح کرده اند که این تعریف بر تفکر درباره احساسات و قابلیت های متفاوتی بر خوردارند.(گلمن،۲۰۰۰)

زبان تنها وسیله ارتباطی نیست ، حتی کامل تدوین ان نیست چرا که پیام های انسانی، به خصوص آنها که از احساسات وهیجانات وعواطف ما یه می گیرند چنان  پیچیده اند که هیچ کلامی گویا ی آن نیست به همین دلیل گاه یگ نگاه،لحن صدا یا یک حرکت حاوی پیامی است، که نهفته ترین و درونیات فرد سرچشمه می گیرد ومعنای ارتباط را مشخص می کند. مهارت درایجاد رابطه مناسب با دیگران بر توانایی و اعتماد به نفس فرد می افزاید استعداد ودستاوردها را می نمایاند واحترام و قدردانی دیگران را جلب می کند.(کول[۴۲]،۱۲،۱۳۸۱)

 

[۱] maslow

[۲] axford

[۳] Rodrik graham

[۴] Shan rice

[۵] William James

[۶] Herbert mead

[۷] Charles Cooley

[۸] Palmer

[۹] Pep

[۱۰] Zhago pol

[۱۱] rio

[۱۲] Charlz darvin

[۱۳] eser

[۱۴] akmagh

[۱۵] riyo

[۱۶] anrad

[۱۷] keltenrohayt

[۱۸] manestid

[۱۹] fernald

[۲۰] basol keltenro

[۲۱] tronik

[۲۲] riyo

[۲۳] marnat

[۲۴] aycan

[۲۵] armstrang

[۲۶] Bine & seymon

[۲۷] atecsion

[۲۸] piyazheh

[۲۹] estranberg

[۳۰] gardner

[۳۱] bergzinand

[۳۲] cafman

[۳۳] payeen

[۳۴] norandarik

[۳۵] Salvay & mayer

[۳۶] perkinz

[۳۷] estranberg

[۳۸] Mayer&saloy

[۳۹] kolman

[۴۰] Mayer&saloy

[۴۱] karso

[۴۲] cool

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.