پیشینه تحقیق محتوی دروس گرافیک رایانه ای دارای ۵۲ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۲-۱) تعریف گرافیک ۴
(۲-۲) جایگاه گرافیک در ایران ۱۰
(۲-۳) گرافیست کیست و دارای چه مهارت هایی می باشد؟ ۱۴
(۲-۴) شاخصه های موثر در پذیرش هنرجو در رشته گرافیک رایانه ای ۱۶
(۲-۵) مشخصات رشته گرافیک رایانه ای (شاخه کاردانش) ۲۰
(۲-۶) مهارت های ارائه شده در رشته گرافیک رایانه ای ۲۳
(۲-۷) بررسی برنامه آموزشی ومحتوی درسی گرافیک وگرافیک رایانه ای ۲۵
(۲-۷-۱) ضرورت شناخت هنرجویان نسبت به موضوع تصویر و نوشتار ۲۷
(۲-۷-۲) آشنایی با تاریخ هنر در گرافیک رایانه ای ۳۲
(۲-۷-۳) جایگاه عکاسی در گرافیک و گرافیک رایانه ای ۳۴
(۲-۷-۴) خط و تایپوگرافی در گرافیک و گرافیک رایانه ای ۳۸
(۲-۷-۵) صفحه آرایی در گرافیک و گرافیک رایانه ای ۴۰
(۲-۷-۶) چاپ در گرافیک و گرافیک رایانه ای ۴۱
(۲-۷-۷) ارتباط هنرجویان با بازار کار ۴۲
(۲-۸) بررسی منابع کنکور و دروس گرافیک رایانه ای ۴۸
هر پدیده ای در طول تاریخ بر اساس نیاز بشر ورفع قسمتی از خواسته های فیزیکی او شکل می گیرد و مراحل تکامل و تحول را روز به روز طی کرده و در قالبهای جدیدی خود را به منصه ظهور می رساند. شاید تا یک قرن پیش صحبت راجع به رشته ای تحت عنوان گرافیک بعید به نظر می رسید.اما می بینیم که امروزه چگونه این شاخه از شاخه های هنری جایگاه خود را در بین جوامع مستحکم کرده و به عنوان یکی از پدیده های ضروری و مهم مطرح می گردد.
واژه گرافیک از مصدر یونانی «GGraphein» به معنای نوشتن گرفته شده است.
ریشه آن در اصل به معنای (خراشیدن) (حک کردن) و(نقر کردن) است.
در روشهای تکثیر قدیمی روی سنگ یا مس را با عملی شبیه خراش دادن منقش می کردند وپس از برگردانیدن آن روی کاغذ . تکثیر را انجام می دادند که به آن (طراحی خطی گرافیک) اطلاق می گردید. http://forum.myexpert.ir
اما آنچه که امروزه برای تعریف کردن گرافیک به کار می برند: گرافیک یعنی مهندسی تصویر یا نوشتار جهت ارتباط با مخاطبین برای رسیدن به هدفی واقعی وملموس .گرافیک خود در خدمت تبلیغات است و هنرهای دیگر را به خدمت می گیرد تا آثاری را برای تکثیر خلق کند.
در واقع، تبلیغات به مفهومی که امروز برای ما شناخته شده، بعد از انقلاب صنعتی و هنگام انبساط صنایع، شکل گرفت و گرافیک حیات خود را در چنین دورهای و اختصاصاً با پوستر آغاز نمود. در واقع از این زمان به دلیل ورود تبلیغات به عرصهی معادلات تمدن غرب، گرافیک از نقاشی منشعب شد. اگرچه در این تاریخ تولد میتوان تردید کرد و گرافیک را در زمانهای دورتر، در کنار کتابت، یا طراحی مهرها و نشانهای حکومتی و خانوادگی جستوجو کرد و یا آغاز رسمی آن را به اختراع چاپ و ابداع روزنامه بازگشت داد. اما در نهایت به خوبی روشن است که ظهور گرافیک در جایگاهی ویژه در زندگی صنعتی، مربوط به انقلاب صنعتی است، خصوصاً پیوستگی انفکاک ناپذیر گرافیک با تبلیغات، بر این مدعا صحه میگذارد.
همانطور که در سطور بالا آمد، تولد گرافیک را میتوان انشعابی از نقاشی دانست و تفاوتهایش با نقاشی، از التزام آن به ارسال پیام و تفهیم به مخاطب آغاز میشود. اولین آثار گرافیکی را کسانی خلق کردند که در واقع نقاش بودند و این میتواند بدان معنا باشد که گرافیک ریشه در نقاشی دارد؛ اما چه شد که «در دههی۳۰ آمریکا، کارگردانان هنری، طراحی گرافیک را پایهگذاری کردند… در ۱۹۵۸، بنا بر مباحثی در مجلهی پرینت، این کارگردانان معتقد بودند که استفاده از نام هنر، برای عنوان حرفهای طراحان کافی نیست و نیاز به عناوین مناسبتری مثل مهندسی بصری یا طراح گرافیک است.»
با استناد به این مطلب، روشن میشود که کلمهی «طراح گرافیک» و «گرافیست»، کمتر از صد سال است که مورد استفاده واقع شده، اما تولد هنر گرافیک، بسی بیش از صد سال است.
«گرافیک» به عنوان حرفهایست که امروز در کنار هنرهای دیگر و در خدمت توسعهی اقتصادی و فرهنگی جوامع شناخته شده است و به همین عنوان در حیات اجتماعی و اقتصادی ما تأثیر میگذارد. در طراحی گرافیک، مجموعاً چهار عنصر هستند که مبنا و پایهی تشکیل اثر گرافیکی محسوب میشوند: سفارش، پیام، تصویر و مخاطب . ناگفته نماند مقولهی ارتباط هم با توجه به عبارت ارتباط تصویری، عنصری کلیدی در شکلگیری گرافیک است؛ اما چون مباحث آن از مبحث مخاطب قابل انفکاک نبود لذا در بخش «مخاطب» از آن سخن خواهد رفت.
اینگونه میتوان گفت که تصویر، همچون نیرویی است که در خدمت هنر گرافیک قرار میگیرد، اما گرافیک خود هنری است که در خدمت مخاطب، سفارش و پیام است. لذا به صرف این که هر چهار عنصر را پایهی گرافیک خواندهایم نمیتوان گفت که همهشان درجهی اهمیت و جایگاه مترادف و یکسانی در ساختار گرافیک دارند.
عناصر سفارش، مخاطب و پیام از جهان پیرامون هنرمند گرافیست بر او وارد میشوند هرچند که سطح تعهد او به هرکدام از اینها متفاوت است اما هنرمندان دیگر چنین نیستند.
چه بسا به همین دلیل است که گرافیک جوهرهای پویا دارد و تحولات، را سریعتر پشت سر میگذارد اما هیچ کدام از دیگر هنرها چنین شتابی در تحول ندارند.
گرافیک، خلاف سایر هنرها کاملاً سفارشپذیر و متعهد به سفارشدهنده است. سیر تحولات گرافیک نشان داده که عمدتاً در خدمت منافع اقتصادی است و هرگاه هدف و التزام ارزشمند و درخور توجهی مطرح گردیده، آن منافع ملی و حکومتی نظامات سیاسی بوده که در نهایت، در نظام سرمایهداری شامل منافع اقتصادی گردیده است. موجودیت گرافیک در خدمت و سفارش، معنا شده است. گرچه سفارش به عنوان تحمیل بر هنرمند از خارج نفس او، محصولی خشک و بیروح داشته اما اگر در حوزهی علایق و اعتقادات و انگیزش هنرمند بوده باشد، البته میتواند نتیجهای مطلوب داشته باشد.
اصالت دادن به مقولهی سفارش به این معنی نیست که «سفارش دهنده » عنصر تعیینکنندهی محصول گرافیکی است و گرافیست از خود هیچ اراده و میدان عملی ندارد. نمیخواهیم بگوییم که اگر نظر سفارشدهنده تأمین نشود، گرافیک پدید نمیآید؛ این اهمیت مربوط به تعهد و وابستگی طراح گرافیک به اصل سفارش است نه شخص سفارشدهنده. سفارشدهنده همچون یک مخاطب بدون آگاهی از اصول و قواعد طراحی و سواد بصری، باید از طراحی و ایدهی طراح راضی باشد و آن را بفهمد؛ اما این مسأله هیچگاه باعث بیاراده بودن طراح نشده است و اگر هم اثری آفرید که مورد رضایت سفارشدهنده واقع نشد، از حوزهی آثار گرافیک خارج نمیشود بلکه به واسطهی ناپسند آمدن نزد سفارشدهنده، طرح طراح از ثبت و ارائه باز مانده است. از اینجا اهمیت جایگاه سفارشدهنده و میزان تعهد گرافیست به خواست و سلیقهی اوروشن میشود. در کشمکش پرسابقهای که همواره میان طراح و سفارشدهنده بوده است آنچه میتواند رضایت اولی و دومی را با هم تأمین کند میزان تسلط اولی بر طراحی و میزان وسعت نظر و ایدهی اوست. نسبت تنوع ایده و خلاقیت گرافیست و اشراف او بر ابزار کار، میتواند کشمکش میان ایندو را به حداقل برساند. علاوه بر اینکه تحقق آن امری قریب به محال است، وظیفهی گرافیست را برای انتقال پیام از طریق تصویر، زیر سؤال میبرد. حال با این سؤال روبرو می شویم که طراح گرافیست در آموزش هایی که دریافت کرده است تا چه میزان توانسته قوه خلاقه ی خود را بپروراند و دید متفاوت داشته باشد؟ پاسخ این سؤال را باید در محتوی درسی که در آموزشگاه ها برای تربیت این طراحان برنامه ریزی شده باید جستجو کرد. با بررسی مختصری که ما در حیطه این پژوهش انجام دادیم و محتوی درسی رشته گرافیک رایانه ای را بررسی کردیم، چنین عنوانی را در محتوای درسی و کتب ارائه شده نیافتیم. بنابراین هنرجویانی که از این هنرستانها فارغ التحصیل می شوند در اکثر موارد این مهارتها را آموزش نمی بینند. بنابراین این طراحان عملاً در بازار کار دچار مشکل خواهند شد. تفهیم پیام به مخاطب، وظیفهی طراح است و قرار نیست سفارشدهندگان و یا مخاطبان برای فهم پیام طراح، آموزش ببینند. البته در فرهنگهای مختلف و به نسبت پیوند میان مردم و هنر، سطح درک ایشان از آثار طراحان و هنرمندان متفاوت است و حتی میتوان یک سیر رو به رشد را مشاهده کرد. گاهی هست که هنرمندان ناتوانی خویش را در خلاقیت و تسلط بر بیان، به ناتوانی درک و شعور بصری و هنری مردم نسبت میدهند و نارسایی آثارشان را توجیه میکنند. شاید این نگاهی که بر بسیاری از هنرمندان حاکم شده، یعنی توقع بالابردن ادراک هنری از مردم و موظف شمردن ایشان براین ارتقاء، در واقع ازضعف هنرمندان نشأت گرفته است.به هر روی، سفارش یکی از ویژگیهایی است که گرافیک را از دیگر هنرها متمایز میکند. شاید صحیحتر این باشد که بگوییم تبلیغات، متعهد و سفارشپذیر است اما پیوستگی و امتزاج گرافیک با مقولهی تبلیغات باعث میشود ویژگیهای این دو شبیه و نزدیک به هم باشد و شاید بشود گفت گرافیک، شاخهی تصویری و تجسمی تبلیغات است، تا آنجا که جا داشت بهجای گرافیک، تبلیغات را یک قالب هنری بنامیم. اما اگر کسی سفارش نگرفت و طراحی گرافیکی انجام داد آیا اثر او از حوزهی آثار گرافیکی خارج میشود؟ خیر؛ اگر کسی بر اساس احساسات درونی خود یا پیام فردی اقدام به طراحی نمود در آن صورت خود اوست که سفارشدهنده میباشد؛ اما این، وضعیت نادری است. در اینجا تفاوت گرافیک با نقاشی، عکاسی و… در این است که این هنرها مبتنی بر درونیـات هنرمند هستند اما سفارش هم میپذیرند در صورتی که گرافیک، مبتنی بر سفارش است اما از درونیات هنرمند هم بیبهره نیست ، فرق میان نقاشی و تصویرسازی، نامحسوس و گاه تفکیک این دو، مشکل است. آنچه این دو مقوله را از هم متمایز میسازد، تکنیکها و یا ابزار نیست بلکه قصد طراح و عملکرد تصویر است. نقاشی بروز احساسات درونی نقاش است و معمولاً برای تکثیر ساخته نمیشود. اما تصویرسازی اغلب با سفارش و برای استفاده به منظور خاص انجام می شود و در تعداد پیشبینی شده به چاپ میرسد. در چارچوب نقاشی و عکاسی و دیگر هنرهای تجسمی میشود اثری کاملاً آبستره و عاری از پیام آفرید؛ اما اگر بخواهیم اثر گرافیکی بدون پیام بیافرینیم نغض غرض است. چنین اثری را میتوانیم تصویرسازی نام دهیم اما اثر گرافیک نیست؛ چرا که اثر گرافیک از نیاز یک پیام به ارسال و انتقال پدید میآید. اول پیام هست، دوم ضرورت انتقال و سوم پدید آمدن اثر گرافیک. اما سفارش پذیر بودن گرافیک هم باعث میشود که برخی این هنر را بازاری بدانند و ارزش و اعتبار هنری برایش قائل نباشند و برخی نیز اساساً از ترس بیاعتبار شدن، اصل سفارشپذیری گرافیک را قبول نداشته باشند. بازاری بودن، به معنای حضور در تعاملات اقتصادی، یا به معنای حرفهای برای کسب درآمد، و یا به عنوان هنری در خدمت عامهی مردم و درگیر با تعاملات و مناسبات مردم و جامعه، هیچکدام نمیتواند فینفسه کسر شأن هنرمندان گرافیست باشد. مسائل که در این موضوع مشاهده میشود به حواشی و آفتهای دامنگیر این قواعد که اغلب از فهم اشتباه انسانها منتج شده به وجود میآید نه از اصل موضوع. اینکه عدهای هرجا پای خواست و توقع مخاطب یا سفارشدهنده ها به میان آمده کارهایی سطحی و از سر رفع تکلیف انجام دادهاند نمیتواند ثابت کند که کار مردمی یعنی کار سطحی.
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر