1,095 views
پیشینه تحقیق بررسی نظریه های جامعه شناختی و نظریههای روانشناسی و روانشناسی اجتماعی دارای ۳۰ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۲-۲ مروری بر رویکردها ۴
۲-۲-۱ نظریههای جامعهشناختی ۴
۲-۲-۱-۱ رویکرد اجتماعی شدن مارگارت مید ۴
۲-۲-۱-۲ تئوری ساختی ـ کارکردی پارسنز ۶
۲-۲-۱-۳ رهیافت تاریخی کارل مانهایم ۷
۲-۲-۱-۴ تئوری تناقض در پرورش اجتماعی اولیه و ثانویه برگر و لاکمن ۸
۲-۲-۱-۵ تئوری پیوند اجتماعی جورج زیمیل ۱۰
۲-۲-۱-۶ تئوری تعارض سنت و تجدد ۱۱
۲-۲-۱-۷ رویکرد دگرگونی فرهنگی رونالد اینگلهارت ۱۲
۲-۲-۱-۸ پییر بوردیو ۱۴
۲-۲-۱-۹ رویکرد نسلی کریستوفر بالس ۱۷
۲-۲-۱-۱۰ رویکرد نسلی ویلیام اشتراوس و نیل هاو ۱۸
۲-۲-۱-۱۱ رویکرد نسلی وایت ۱۹
۲-۲-۲ نظریههای روانشناسی و روانشناسی اجتماعی ۲۰
۲-۲-۲-۱طبقهبندی روکیچ از ارزشها ۲۰
۲-۲-۱-۲ طبقهبندی شواتزر از ارزشها ۲۱
۲-۲-۱-۳ تئوری حشو ارزشی گودنو ۲۲
۲-۲-۱-۴ آلپورت ۲۳
منابع ۲۴
– اینگلهارت، رونالد و پل آبرامسون (۱۳۷۸) امنیت اقتصادی و دگرگونی ارزشی، ترجمه شهناز شفیع خانی، نامه پژوهش، شماره ۱۴،
– اینگلهارت، رونالد (۱۳۷۳). تحول فرهنگ در جامعه پیشرفته صنعتی. ترجمه مریم وتر. تهران. انتشارات کویر.
آزاد ارمکی، تقی و غیاث وند، احمد (۱۳۸۳) جامعهشناسی تغییرات فرهنگی در ایران، تهران. انتشارات نی.
– آزاد ارمکی، تقی (۱۳۸۶). «فرایند تغییر نسلی بررسی فرا تحلیلی در ایران». جوانان و مناسبات نسلی. شماره ۱، صص: ۶۸- ۴۱٫
– آزاد ارمکی، تقی و بهمن مسقطیان (۱۳۸۰) تغییر فرهنگ در استان مازندران: آزمون تجربی نظریه اینگلهارت، پژوهشنامه علوم انسانی و اجتماعی، سال اول، شماره سوم.
– آزاد ارمکی، تقی و غفاری، غلامرضا (۱۳۸۶)، جامعهشناسی نسلی، تهران، انتشارات پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی.
-آزاد ارمکی، تقی(۱۳۸۰) جوانان و دگرگونی فرهنگی ارزشها» مجموع مقالات دومین همایش انجمن جمعیتشناسی با تأکید بر جوانان، دانشگاه شیراز.
– توسلی، غلام عباس (۱۳۶۹)، نظریههای جامعهشناسی، تهران: انتشارات سمت.
– توکل، محمد و قاضی نژاد، مریم (۱۳۸۵)، شکاف نسلی در رویکردهای کلان جامعهشناختی: بررسی و نقد رهیافتهای نسل تاریخی و تضاد با تأکید بر نظرات مانهایم و بوردیو، نامه علوم اجتماعی، شماره ۲۷، صص ۱۲۴- ۹۵
– توکل، محمد؛ قاضی نژاد، مریم (۱۳۸۵)، شکاف نسلی در رویکردهای کلان جامعهشناختی: بررسی و نقد رهیافتهای نسل تاریخی و تضاد با تأکید بر نظرات مانهایم و بوردیو، نامه علوم اجتماعی، ش ۲۷٫
– مانهایم، کارل (۱۳۸۰)، ایدئولوژی و اتوپیا، ترجمه، فریبرز مجیدی، تهران، سمت.
– یوسفی، نریمان (۱۳۸۳)، شکاف بین نسلها، انتشارات پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی، تهران.
-ازکیا، مصطفی، ایمانی جاجرمی، حسین و فرضی زاده میاندهی، زهرا (۱۳۹۱)، روشهای کاربردی تحقیق- کاربرد نظریه بنیانی، تهران، کیهان.
در این مقاله به بازنگری و بررسی اجمالی دودسته از نظریههای ارزشهای بین نسلی پرداخته میشود که هرکدام از آنها بر ابعاد خاصی از ارزش و نسل تأکیددارند. این دودسته عبارتاند از: نظریه های جامعه شناختی و رویکردهای روانشناسان اجتماعی ارزشهای بین نسلی. ابتدا به بازنگری و معرفی نظریههای جامعهشناختی نسل و تغییرات ارزشی پرداخته میشود و بعد به نظریههای نسل و تغییرات ارزشی روانشناسان اجتماعی
[۱] مارگارت مید (۱۹۷۸ ـ ۱۹۰۱) استاد دانشگاه کلمبیا از نخستین جامعهشناسانی بود که به روابط بین نسلی توجه داشته است. وی با بررسی انقلابهای دانشجویی سال ۱۹۶۹ اروپا، مدعی بود که دلیل اصلی رفتارها و بینشهای انقلابی دانشجویان و اغتشاشات آن دهه، وجود تفاوت نسلی میان متولدین سالهای قبل و بعد از جنگ جهانی دوم بود. به عقیده وی جنگ جهانی دوم تغییرات اجتماعی وسیع و شتابانی را به وجود آورده و سبب رشد و تحول بینشها و آگاهیها شده است. علت رفتارهای غیرمتعارف و حتی ضد فرهنگی جوانان وجود فاصلهی نسلی بین آنهایی است که قبل و بعد از جنگ جهانی دوم متولد و بزرگشدهاند، زندگی خود را در دنیایی شروع و تجربه کردهاند که کاملاً با دنیای قبل از آن تفاوت دارد. وی معتقد است که نسل قبل از جنگ دیگر هرگز تکرار نخواهد شد، چراکه آنها در دنیای بدون بمب اتمی، بدون تلویزیون، بدون ماهواره و رسانههای جمعی بینالمللی، بدون کامپیوتر، بدون فضاپیماهای ماهنورد و بدون خیلی از وسایل مدرن دیگر بزرگشدهاند و درنتیجه نمیتوانند تجربه نسل جدید را درک کنند (پناهی، ۱۳۸۰). از سوی دیگر پدیدههای جمعیتی نظیر مهاجرت، توالی، جابهجاییهای جمعیتی از روستا به شهر و یا مهاجرتهای بینالمللی، هم سبب پذیرش الگوها و سبکهای زندگی جدیدی شده و به رفتارهای افراد صورت جدیدی بخشیده است. به عقیده مید، دگرگونیهای اجتماعی شتابان، فرآیند انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر و یا فرآیند اجتماعی شدن را دچار مشکل وقفه نموده و بین دو نسل اختلاف تجربه و فرهنگ ایجاد کرده است. وی در کتاب خود تحت عنوان «نوجوانی در جامعه ابتدایی و مدرن» برای تبین روابط بین والدین و فرزندان از حیث جامعهپذیری، از سه نوع فرهنگ سخن میگوید: الف: فرهنگ نیاکان گرا: که در آن تغییر چنان کند و درک ناپذیر است که نیاکان، نوادگان تازه به دنیا آمده خود را در آغوش میگیرند و نمیتوانند جز زندگانی زیسته گذشته خود آینده دیگری را برای کودکانشان به تصور آورند گذشته بزرگسالان آینده نسلهای جدید است و زندگانی آنها طرحی عظیم فراهم میآورد. این نوع جامعه، جامعهای است که در آن فرهنگ قبلی تعیینکننده ماهیت فرهنگ بعدی است. یعنی تحولات کند است و سه نسل بدون هیچگونه پرسشی وضع موجود را میپذیرند و خلاف آن فکر و عمل نمیکنند (مید، ۱۳۸۵: ۳۲). ب: فرهنگ همسال گرا: که در آن سرمشق عام افراد جامعه، رفتار معاصران خویش است. در این نوع جامعه شرایط تحول به نحوی است که نسل گذشته، صورت مناسبی برای حیات اجتماعی نسل بعدی نیست و نسلها میپذیرند که شرایط و مقتضیات خاص خود رادارند و هر یک در دنیای خود زندگی میکنند و جریان این انتقال، ناقص است. مهاجرت و تحولات جمعیتی از بسترهایی است که شرایط نوع دوم را فراهم مینمایند (همان، ۷۱).: ج فرهنگ جوان گرا: که در آنهم سالان بیش از همیشه در مقام سرمشق بامعنای رفتار، جانشین پدر و مادرها میشوند. در این وضعیت جامعه با تحولات عمیق وسیع مواجه میشود و نسل گذشته دیگر نمیتواند الگو معیاری برای حیات اجتماعی جامعه باشد و نسل جدید هم وضعیت حال و گذشته را محکوم میکند و به دنبال ایجاد شرایط جدیدی است. به عقیده مید این آخرین مرحله تطور فرهنگی[۲] است (همان، ۱۱۱).
تالکوت پارسنز (۱۹۷۹- ۱۹۰۲)، پیشرو نظریهپردازی ساختی ـ کارکردی جامعهشناسی ایالاتمتحده امریکا به تأثیر رعایت ارزشها و هنجارها بهمنظور برقراری نظم اجتماعی اشارهکرده است. وی میگوید: «نظم اجتماعی از قاعدههایی است که بر سود شخصی نظارت دارد و از توسعه نظامهای ارزشی مشترک شیوههای معناداری را در اختیار فرد قرار میدهد تا از میان مجموعهای از کردارها، کردار مناسب را انتخاب کند.»(استونز[۴]، ۱۳۷۹: ۱۵۴). پارسنز برای حفظ نظم اجتماعی اهمیت فوقالعادهای قائل بود. وی تأکید خاصی بر درونی کردن هنجارها و ارزشهایی که از سوی جامعه تعیین میشود، دارد. در نظر او نظام اجتماعی بهگونهای عمل میکند که نیازهای کارکردی تأمین گردد وحدت نظام اجتماعی حفظ شود. بنابراین در نظریات پارسنز دو نکته مشهود است:
ـ نظام فرهنگی و تأثیر آن بر رفتار فرد
ـ نیازهای کارکردی در کل نظام اجتماعی.
به همین دلیل نظام آموزشوپرورش نهادی است که افراد را در پذیرفتن نظم موجود یاری میدهد و نهایتاً منجر به کارکرد بهتر جامعه میشود و در همان حال، خود نیز به سازمان اقتصادی و سیاسی جامعه وابسته است (توسلی، ۱۳۶۹: ۱۷۸). پارسنز پدیده ارزشهای نسلی را در مجموعه نظریه کنشی خود بهصورت غیرمستقیم بررسی کرده است. بر اساس نظریه وی در عملی که از فرد سر میزند و او آن را کنش مینامد، سه عنصر شامل نظام فرهنگی، نظام رفتاری و نظام شخصیتی وجود دارد. این سهنظام محیطهای درون کنشی نظام اجتماعی هستند. خاصیت کنش، معنیدار و ارادی بودن آن است و دارای جنبه نظاممند نیست. این کنش دارای ابعاد انسانی و اجتماعی است. اولین مرجع کنش فرد، نظام رفتاری است که درواقع رابطه بین انسان و محیط است که از طریق حواس صورت میپذیرد. در این قسمت انسان با حیوان مشترک است و کارکرد این نظام، ایجاد وضعیتی مناسب برای انطباق با محیط است. این انطباق در حیوانات با تغییر ارگانیسمی همراه است، حال اینکه در انسانها به یکروند اجتماعی تبدیل میشود و بعد فرهنگی مییابد و برتر از رفتار، تبدیل به کنشی معنیدار میگردد. در نظر پارسنز نظام فرهنگی دارای سه جزء است: باورها و عقاید، هنجارها (ستار، ۱۳۸۸: ۲۵۶). این اجزاء در طول گذشت زمان در جامعه شکل میگیرد و از نسلی به نسل دیگر میرسند. درواقع ارگانیسم در فرآیند تعامل با نظام فرهنگی، بخشی از موارد سهگانه فوق را در نظر گرفته و آنان را درونی میکند. به این اعتبار، شخصیت آدمی که در آن مجموعهای از عقاید، باورها، اندیشهها و هنجارها وجود دارد محصول رابطه ارگانیسم با نظام فرهنگی است (همان: ۲۵۷). پارسنز در مدل سیبرنتیکی خویش طیف درونی شدن هنجارها و ارزشها را بهعنوان عناصر فرهنگی نشان میدهد که هرچه فرد ارزشها را بیشتر درونی کرده باشد، احتمال اقدام او به کنشی که انحراف نامیده میشود، کمتر است و برعکس. سازمانها و نهادهای درون جامعه ابزارهای درونی کردن الگوهای فرهنگی در میان کنشگران محسوب میشوند. چنانچه فرهنگی قادر نباشد نیازها و مطالبات فرد را پاسخ گوید، فرد فرهنگ دیگری را که در بازار مبادله موجود است برمیگزیند و به آن گرایش پیدا میکند (ایمان و عباسی، ۱۳۸۶: ۱۲۰).
کارل مانهایم جامعهشناس مجاری (۱۹۴۷ ـ ۱۸۹۳) که از وی بهعنوان آغازگر مباحث نظری پیرامون نسل نامبرده میشود، نسل را شامل افرادی میداند که موقعیت مشترکی در فرا گرد تاریخی و اجتماعی دارند و آنها را به یک شیوه تفکر و تجربه خاص و یک نوع کنش تاریخی ویژه این موقعیت متمایل میکند (کوزر، ۱۳۷۳: ۵۶۹). مانهایم بیشتر به تجربه نسلی تکیه میکند و معتقد است که هر نسلی دارای تجربیات متفاوت از نسل قبل خود میباشد (مثل کسانی که در یک دوره جنگ میکنند) که هرچند در طبقات مختلف هستند و آگاهیهای مختلفی دارند، ولی رویکرد و موضعگیری مشترکی دارند که از تجربه مشترک آن نسل حاصل میشود. وی بین همزیستها (آنهایی که در یکزمان زندگی میکنند) و همزمانها (آنهایی که هم سن هستند) تمایز قائل میشود. همزمانها، چیزی که او از آن تحت عنوان واحد نسلی یاد میکند دارای ویژگی زیر هستند
۱ ـ دارای محل مشترک در جریان اجتماعی و تاریخی هستند. این موقعیت تعیینکننده حوزه کسب تجربه ممکن با توجه به شرایط است، مثلاً یک گروه سنی از افراد که دوره یک جنگ را سپری میکنند.
۲ ـ سرنوشت و علقه مشترک یا واحد بر اساس تجربه مشترک دارند.
۳ ـ دارای هویت واحد بر اساس تجربه مشترک هستند (مانهایم، ۱۳۸۰: ۷۹).
البته ازنظر مانهایم نسلهای جدید همیشه آغازگر خودآگاهی ریشهای و متمایز از نسلهای پیشین نیستند بلکه گسست نسلی عمدتاً در پی دورانی از تغییرات فرهنگی سریع ایجاد میشود. در چنین دورانی است که دستههای نسبتاً بزرگی از افراد بهعنوان عاملان تغییر اجتماعی تند با تفسیرهای سنتی به چالش بر خواسته و تفسیرهای جایگزین را مطرح میکنند (همان: ۱۱۲).
وی در مقاله معروف «مسئله جامعهشناختی نسلها» پیدایش نسل اجتماعی را با تغییر اجتماعی و سرعت آن مرتبط میداند و معتقد است جایی که حوادث تازه کمیاب و تغییر کند است، اساساً یک نسل مجزا ظاهر نمیشود، بلکه فقط هنگامیکه درجایی چنین حوادثی زیاد و سریع رخ میدهند، بهطوریکه یک گروه نسلی برحسب آگاهی تاریخی ـ اجتماعی خود متمایز میشوند از یک نسل حقیقی میتوان سخن گفت (مانهایم، ۱۳۷۳: ۴۷۷).
درواقع میتوان گفت که در فرمولبندی مانهایم از نسلهای تاریخی، عوامل منش جمعی، حوادث چرخه حیات وقایع اجتماعی ـ تاریخی به همدیگر میپیوندند. در این رویکرد، شکلگیری نسل اجتماعی، صرفاً نتیجه مشابهت افراد در تاریخ تولد نبوده، بلکه بنا به تعبیر سی رایت میلز (۱۹۵۹) ایده مانهایمی نسل تاریخی بایستی برحسب تقاطع بیوگرافیکی و تاریخ، یا تعامل حوادث چرخه حیات فردی با شرایط و حوادث حیات اجتماعی و تاریخی، درک شود (دسبیچ[۶]، ۱۹۹۵: ۶)
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر