834 views
پیشینه تحقیق جایگاه زن در اشعار عالمتاج قائم مقامی و ژاله اصفهانی دارای ۸۸ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۱-بررسی احوال و آثار عالمتاج قائممقامی (ژاله) ۵
۱-۱-زندگینامه عالمتاج قائممقامی(ژاله) : ۵
۱-۲-ویژگیهای شعر عالمتاج قائممقامی: ۹
۱-۲-۱-دیوان اشعار عالمتاج قائممقامی(ژاله): ۹
۱-۲-۲-مضمون و فن شعری عالمتاج قائممقامی(ژاله): ۱۰
۱-۲-۳-لحن زنانه شاعر: ۱۳
۱-۳- تحلیل اشعار عالمتاج قائممقامی در مورد زن: ۱۸
۱-۳-۱-نگرش قائممقامی به زن: ۱۸
۱-۳-۳-شوهرستیزی در اشعار قائممقامی: ۳۳
۱-۳-۴- نصیحت و توصیه قائممقامی به زنان: ۳۸
۱-۳-۵-اعتراض به پدر و مادر در اشعار قائممقامی: ۴۵
۱-۳-۶-عشق به فرزند: ۴۷
۱-۳-۷-عشق و احسان در زندگی: ۴۸
۱-۳-۸-نقش اشیاء در زندگی و اشعار قائممقامی: ۵۱
۱-۳-۹-سرزنش زنان در اشعار قائممقامی ۵۵
۱-۳-۱۰-خلاصه مطلب: ۵۷
۲-بررسی احوال و آثار ژاله اصفهانی ۶۰
۲-۱- زندگینامه ژاله اصفهانی: ۶۰
۲-۲- شعر و آثار ژاله اصفهانی: ۶۵
۲-۲-۱-ویژگی شعری ژاله اصفهانی: ۶۵
۲-۳-آثار ادبی ژاله اصفهانی: ۶۸
۲-۳-۱-آثار منظوم ژاله اصفهانی: ۶۸
۲-۳-۲-ترجمه و آثار علمی: ۷۱
۲-۴- تحلیل اشعار ژاله اصفهانی در مورد زن: ۷۲
۲-۴-۱-زن در اشعار ژاله اصفهانی: ۷۲
۲-۴-۲-مقام مادر در اشعار ژاله اصفهانی: ۸۲
۲-۴-۳-خلاصه مطلب: ۸۴
فهرست منابع و مآخذ ۸۶
۱- کراچی، روحانگیز (۱۳۸۳)، «عالمتاج قائممقامی»، شیراز: داستانسرا.
۲- یوسفی، غلامحسین (۱۳۸۸)، «چشمه روشن»، چ ۱۲، تهران: علمی.
۳- فرخزاد، پوران (۱۳۸۰)، «نیمههای ناتمام»، تهران: کتابسرای تندیس.
۴-اصفهانی، ژاله (۱۳۸۴)، «مجموعه اشعار ژاله اصفهانی»، تهران: انتشارات نگاه.
۵- ـــــــــــــــ ، (۱۳۸۶)، «موج در موج»، تهران: البرز.
۶- ـــــــــــــــ ، (۱۳۶۰)، «اگرهزار قلم داشتم»، تهران: حیدر بابا.
۷- ـــــــــــــــ ، (۱۳۸۳)، «پیشگفتار مجموعه اشعار ژاله اصفهانی»، لندن،ص ۵۵۳ تا ۵۵۶، سایت نور.
۸- قائممقامی، عالمتاج (۱۳۴۵)، «دیوان بانو عالمتاج قائممقامی»، چ ششم، زیر نظر پژمان بختیاری، تهران: ابنسینا.
۹- باوریپور، ثریا ( ۱۳۸۵ ) «گذری و نظری بر شعر و زندگی قائم مقامی»، تهران: نشریه فرهنگ و هنر، شماره ۱۳ و ۱۴، ص ۳۴۵ تا ۳۵۷٫
۱۰- خلیلی جهان تیغ، مریم و دیگران (۱۳۹۰)، «مقایسه شعر و زندگی امیلی دیکسون و قائممقامی»، تهران : نشریه ادبیات وزبانها، شماره ۵، ص۱۲۲ تا ۱۴۰٫
۱۱-آرنگ، نعیمه (۱۳۸۹)، «شاعر آیینهها»، تهران: نشریه اطلاعرسانی و کتابداری، شماره ۱۵۴، ص ۴۸ تا ۵۳٫
۱۲-اسلاملو، نعیمه و دیگران (۱۳۹۰)، «زن، ستم تاریخی، ستم برابری»، کرج: مؤسسه فرهنگی و هنری.
۱۳-تاجبخش، غزل (۱۳۷۱)، «زن، شعر و اندیشه»، تهران: روشنگران.
۱۴- نامدار، لیدا (۱۳۹۱)، «زنستایی و زنستیزی در شعر معاصر ایران و عرب»، تهران: نشریه ادبیات تطبیقی، شماره ۸ ، ص۲۵۷ تا ۹۲٫
عالمتاج قائم مقامی متخلص به ژاله در آخرین روزهای ماه ربیعالثانی ۱۳۰۱ هجری قمری برابر با اسفند ۱۲۶۲ شمسی، در خاندانی مرفه و نیکنام چشم به جهان گشود. «پدرش میرزا فتحالله، نبیره میرزا ابوالقاسم قائممقام وزیر معروف وشاعر و نویسنده دوره قاجاری، بود و مادرش مریمخانم دختر معینالملک، در خانواده متعین او دختران را به مکتب و معلم میسپردند، او نیز از پنج سالگی در خانه به درس خواندن پرداخت، کمکم فارسی و عربی را فراگرفت و چون استعداد و حافظهای توانا نیز داشت به تدریج در آموختن صرف و نحو و معانی و بیان و منطق و نقد شعر و مقدمات حکمت و تا حدی هیئت توفیق یافت. علاقه دانشاندوزی و مطالعه تا پایان عمر در او باقی بود. دیوان شاعران، کتابهای ادبی و جز آن را با شوق و ذوق میخواند. در خلال اشعارش اشارتی دارد به آموخته و مطالعاتش. به علاوه تاثیر او از سبک پیشینیان مانند منوچهری، ناصرخسرو، خاقانی و مولوی و یا تضمین شعر آنان و نیز درج آیات قرآنکریم در شعرش همه حکایت دارد از غور او در کتب و مایهاش از فرهنگ و ادب ایران».(یوسفی ،۱۳۸۸: ۴۲۶)
بهطوری که از نوشته ها برمیآید ژاله از همان اوایل شخصیتی متفکر و گوشهگیر داشت، و در تنهایی خود به دنبال روزنی از امید بود، «او از آغاز زندگی بیشتر به تنهای میگرایید و از درآمیختن با جمع گریزان بود، از پشت نگاهی تیره به جهان مینگریست و اگرچه در محیطی مرفه رشد میکرد اما هوای زندگانیاش بیشتر ابری و بارانی مینمود». (فرخزاد، ۱۳۸۰: ۱۸۹)
با اینکه در خانوادهای مرفه زندگی میکرده است، امّا آن شرایط نمیتوانسته است رضایت او را فراهم کند. «تا پانزدهمین سال زندگانی را در قصبۀ فراهان املاک پدری بسر برده، اوقاتش صرف تحصیل علم و کسب دانش و کمال گردید. این وقت میان پدر و اعمامش به همخورد، اختلافات مادی و ملکی آنان موجب شد میرزا فتحالله با اعضای خانواده خویش به تهران آید شاید با جلب عنایت صدراعظم بر مخالفان پیروز گردد. میرزا فتحالله پس از ورود به پایتخت در خانه پدری منزل گرفت و اطلاع یافت، جماعتی از بختیاریان نزدیک او بسر میبرند وی با سابقه ذهنی خوشی که از آنان داشت درصدد آشنایی با رئیس ایشان برآمد و به زودی او را شناخت». (کراچی، ۱۳۸۳: ۱۲۸)
به گفته حسینپژمان در کتاب عالمتاج قائممقامی نوشته روحانگیز کراچی قبل از این پدر ژاله با رئیس بختیاریان که همان علیمراد خان میرپنج است ملاقات داشته است، و آن موقعی بوده که چهارمین پادشاه قاجار برای شکار و تفریح به قصبۀ فراهان میرود و میهمان میرزا فتحالله، میشود و رئیس سواران بختیاری (علیمرادخان میرپنج) در آن سفر همراه پادشاه بوده است. «او مردی بلندقامت، آراسته و خوش صحبت بود که صورت سوختهاش ازمسافرتهای مستمر و زندگی ناآرامی حکایت میکرد و بدنی ورزیده و استخوانی داشت بالغ بر چهل سال از عمرش میگذشت.» (همان/ ۱۲۹)
بنابر گفته کراچی «معاشرت علیمرادخان میرپنج با میرزا فتح الله به صمیمیت و اخلاص و مساعدتهای ثمربخش او به نزدیکی منتهی گردید تا جای که دست دختر وی را خواستار شد گرچه آن تقاضا نخست با بیمیلی و سردی تلقی شد، امّا سرانجام دختر بینوا وجهالمصالحۀ گرفتاریهای پدر و قربانی سیاست مالی وی گردیدد و ظاهراً در ماه رجب یکی از سال های ۱۲۷۷ یا ۱۲۷۸ به خانه شوهر رفت».(همان/ ۱۲۹)
سال ۱۲۸۷ باید درست باشد چرا که او به گفته حسین پژمان در شانزده سالگی ازدواج کرده است و بنابر همین کتاب تا پانزده سالگی در قصبۀ فراهان بوده است.
«عالمتاج قائممقامی در سال ۱۳۱۷ هجری قمری در حباله نکاح و عقد و زوجیت علیمرادخان میرپنج یکی از محترمین بختیاری دایی علیقلیخان سرداراسعد قائد مشروطیت ایران در آمده، و از آن هنگام است که شکوه و نالۀ او از عدم تجانس و سنخیت زنی روشن فکر و ناز پرورده با مردی خشن و سلحشور که بنا به سیرت آن روز مردان، زن را ضعیفهای ناتوان و زندانی و پای در بند، عاجزی که صرفاً آلت غرایز شهوی و مأمور فرمانبرداری برای تهیه موجبات رفاه و آسایش و عیش و کامرانی و احیاناً زادن و پروردن کودکان او باشد مینگریستند». (همان/ ۱۵۴و ۱۵۵)
بنابر این تاریخ شانزده ساله بوده است یعنی مصادف با همان سال ۱۲۸۷ شمسی است.
«پس از ازدواج الام دیگری زندگی ژاله را درهمآشفت. در همان سال نخست زناشویی مادرش درگذشت و سی و نه روز بعد پدرش. از آن پس وی در خانواده بایستی از برادری اطاعت میکرد که او نیز به بنگ و باده دل سپرده و دست به باد بود. از نخستین سال تولد فرزند اختلاف ژاله و همسرش شروع شد و کمکم افزونی گرفت تا از هم جدا شدند. ژاله شوهر را رها کرد و به خانۀ پدری رفت بیآن که جدایی از شوهر قطعی شده باشد. همسر او نیز اجازه نمیداد ژاله پسرش را که در خانۀ پدر مانده بود، ببیند».(یوسفی، ۱۳۸۸: ۴۲۷ )
بسیاری از اشعار قائم مقامی از نارضایتی او از ازدواج با علیمرادخان میرپنج حکایت دارد، امّا پدرش بدون توجه به نارضایتی دختر به این ازدواج رضایت داد و بدبختی دختر از آن موقع شروع شد. شوهر او مرد جنگ و سیاست و ژاله قائممقامی از زندگی بیشتر از هر چیزی خواهان عشق و همراهی شوهر بود، ولی این موضوع برای شوهر او قابل درک نبود.
شوهر او بیسواد، و مرد سیاست و جنگ بود و برای زن، مانند بسیاری از امثال خود در آن زمان ارزشی قائل نبوده است، و زندگی زنان را محدود به خانهداری و بچهداری میدانست، نه بیشتر، امّا ژاله قائممقامی زنی مغرور بود و همین غرورش، مانع میشد که مثل شوهرش فکر کند و زن را یک بازیچه ببیند، بنابراین بعد از ازدواج بیشتر به زندگی تاریک و ظلمانی زنان پی میبرد و ترجیح میدهد به چنین زندگی پایان دهد و حتی فرزند خود را تنها بگذارد.
شاید زندگی ژاله قائم مقامی آرزوی بسیاری از زنان دیگر بوده باشد، چرا که او در ناز و نعمت زندگی میکرده است و تنها چیزی که در زندگی نداشت عشقی و برابری و عدالتی بود، که او فکر میکرد حتماً باید در زندگی هر زن و شوهری باشد. او همهچیز را بر ضد زن میدید به نظر او همهکس و همهچیز دست به دست هم داده بودند تا سرنوشتی تاریک و ظلمانی را برای زنان رقم بزند. طبق گفته پسرش حسین پژمان، عالمتاج، حتی بعد از فوت همسر هم از دیدن فرزندش محروم بود، تا وقتی که پسرش بزرگ شد و در سن ۲۷ سالگی، خودش تصمیم میگیرد که به دیدن مادرش برود و با او زندگی کند.
فرزند او دربارۀ دوری از مادر میگوید: «من ماههای نخستین سال زندگی و شیرخوارگی را میگذراندم که اختلاف آنان آغاز و تیرهبختی من شروع شد و هنگامی که آخرین ماههای نه سالگی را مینوشتم، پدرم جهان را بدرود گفت و مرا یکه وتنها در این جهان پرپهنا باقیگذاشت، گرچه به صورت، زیر نظر و قیومیت پسر عمهام حاج علیقلیخان سرداراسعد قرار گرفتم و پس از فوت او (هفتم محرم ۱۳۳۶ قمری) هم زیر توجه منفی و سرپرستی بیسرانجام فرزند رشیدش مرحوم جعفرقلیخان سرداراسعد وزیر جنگ شاهنشاه فقید واقع شدم درحالی که ثروت و املاکم در هضم رابع سیر میکرد. در هر حال موقعی که بیست و هفتمین مرحله عمر را پشت سر میگذاشتم به زیارت روی مادر نایل شدم و از آن پس با یکدیگر زیستیم.»(کراچی، ۱۳۸۳: ۱۳۳)
مصیبتهایی که بر عالمتاج گذشته است و بخصوص، نگرش شوهرش به زن باعث شده است که او همۀ بدبختیهای خود را در درجه اول نتیجه زن بودن بداند، بنابراین در تمام اشعارش در مورد زن و نابرابریها و بیعدالتیهایی که در حق او صورت گرفته است سخن میراند.
ژاله سرانجام در پنجم مهرماه ۱۳۲۵ چشم از جهان فرو میبندد: «در ساعت سیزده روز پنجم مهر کفی بر گوشه لب مادرم پیدا شد، با دست خود چشم های پر از مهرش را بستم و روح پاک او به جد اطهرش پیوست».(همان/ ۱۳۶)
پسرش با اینکه با عشق و محبت از مادرش حرف میزند ولی طبق همین گفتههایش در کتاب عالمتاج قائممقامی به مادرش حق نمیدهد که زندگی خود را به خاطر عشق و محبتی که به آن معتقد بود ولی در زندگی شوهر نیافت، رها کند. حسینپژمان معتقد است، مادر او نیز باید مثل همه زنانی که در آن روزگار با چند هوو زیر یک سقف زندگی میکردند و راضی بودند، زندگی میکرد و سخت نمیگرفت کما اینکه او از امتیازاتی برخوردار بود که بسیاری از زنان دیگر آرزویش را داشتند.
به طور کلّی میتوان دلایل نارضایتی و شکستهای قائممقامی را چنین بیان کرد:
تولد در جامعهای مردسالار
ازدواج سیاسی و اجباری
عدم تناسب فکری با شوهر
عدم تناسب سنی با شوهر
رها کردن زندگی و شکست عاطفی
محرومیت از دیدار فرزند
عالمتاج قائم مقامی به جز همین دیوان نهصد و هفده بینی آثار دیگری ندارد و اگر به کوشش پسرش حسینپژمان نبود همین دیوان را هم شاید در دست نداشتیم. او شاید هیچوقت ن تصور نمیکرد که روزی به عنوان زنی شاعر مطرح شود. این اشعاری که از او در دست ماست بعد از مرگش به همت پسر حسین پژمان بختیاری که خودش هم شاعر و اهل شعر و ادب بود چاپ شده است.
بنابر مقدمهای که حسین پژمان بر دیوان اشعار عالمتاج نوشته است مادرش نه تنها مدعی شاعری نبوده است، بلکه انتساب رباعیات معدودی را که به نام او و به وسیله یکی از خویشان به دست آمده بود جداً تکذیب نمود، و هنگامی که آنها را درمجموعۀ «بهترین اشعار» منتشر شده دید به شدت ناراحت شد و پسرش را ملامت کرد.
«در نهصد و هفده شعری که سروده بیش از یک غزل شش هفت بیتی، غزلی از او باز نمانده و جز قصیده آن هم با جزالت و استحکام خامه بر نامه نرانده است».(کراچی، ۱۳۸۳: ۱۵۷)
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر