پیشینه تحقیق معرفی آل بویه و جغرافیای تاریخی خوزستان دارای ۵۶ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
فصل اول: ۶
معرفی آل بویه ۶
۲-۱٫ اوضاع جهان اسلام در قرن چهارم ه. ق ۸
۲-۲٫ به قدرت رسیدن آل بویه ۹
۲-۳٫ اسامی امرای آل بویه و زمان امارت هر یک ۱۴
۲-۳-۱٫ دیالمه فارس ۱۴
۲-۳-۲٫ دیالمه عراق و خوزستان و کرمان ۱۴
۲-۳-۳٫ دیالمه ری و اصفهان و همدان ۱۵
۲-۴٫ نسب آل بویه ۱۶
۲-۵٫ مذهب آل بویه ۱۸
۲-۶٫ علل پیشرفت آل بویه ۲۲
۲-۷٫ خدمات آل بویه ۲۴
۲-۸٫ خدمات امنیتی ۲۴
۲-۹٫ خدمات عمرانی و رفاهی ۲۴
۲-۱۰٫ خدمات علمی- فرهنگی ۲۹
۲-۱۱٫ سقوط آل بویه ۳۲
فصل دوم ۳۳
جغرافیای تاریخی خوزستان ۳۳
۳-۱٫ جغرافیای تاریخی خوزستان ۳۵
۳-۲٫ اوضاع اجتماعی- اقتصادی ۳۷
۳-۲-۱٫ زبان ۳۷
۳-۲-۲٫ آئین ۳۸
۳-۲-۳٫ وضعیت اقتصادی ۳۸
۳-۳٫ سابقه تاریخی شهرهای خوزستان ۴۰
۳-۳-۱٫ عسکرمکرم ۴۰
۳-۳-۲٫ دَوْرَق ۴۱
۳-۳-۳٫ اهواز ۴۲
۳-۳-۴٫ شوشتر ۴۴
۳-۳-۵٫ جندیشاپور ۴۴
۳-۳-۶٫ دزفول ۴۵
۳-۳-۷٫ شوش ۴۵
۳-۳-۸٫ رامهرمز ۴۷
۳-۳-۹٫ ایذج ۴۷
۳-۳-۱۰٫ ارّجان (بهبهان) ۴۸
۳-۳-۱۱٫ آبادان ۵۰
فهرست منابع و مآخذ ۵۱
الف. منابع فارسی ۵۱
ب. منابع عربی ۵۶
مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین. مروج الذهب و معادن الجوهر. ج۱،۲، مترجم ابوالقاسم پاینده، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴.
ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد. تاریخ ابن خلدون. ج۱،۲،۳، مترجم عبد المحمد آیتی، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳.
. پاینده، ابوالقاسم. تاریخ سیاسی اسلام. ج ۳، تهران: انتشارات جاویدان، چاپ نهم،۱۳۸۶.
. ابن مسکویه، احمد بن علی. تجارب الامم. ج۱، ۵، ۶، مترجم علینقی منزوی، تهران: توس، چاپ اول،۱۳۷۶.
ابن اثیر جزری، عزالدین علی. کامل بزرگ تاریخ اسلام و ایران. ج۱، ۴، ۸ ، ۱۵، ۱۲،۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، مترجم ابوالقاسم حالت، عباس خلیلی، تهران: موسسه مطبوعات علمی،۱۳۷۱.
قره چانلو، حسین. جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی. ج ۱، تهران: انتشارات سمت، چاپ اول،۱۳۸۰.
خواندمیر، غیاث الدین بن همام الدین. تاریخ حبیب السیر. ج۲، تهران: انتشارات خیام، چاپ چهارم،۱۳۸۰ .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مآثر الملوک. محقق میرهاشم محدث، تهران: انتشارات رسا، چاپ اول،۱۳۷۲.
-مقدسی، ابو عبدالله محمد بن احمد. احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم. ج۱،۲، مترجم علینقی منزوی، تهران: شرکت مؤلفان و مترجم ان ایران، چاپ اول، ۱۳۶۱.
مقدسی، مطهر بن طاهر. آفرینش و تاریخ. ج۲، مترجم محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران: نشر آگه، چاپ اول، ۱۳۷۴.
دمیرچى، شهاب الدین، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام (ویژه علوم پزشکى). قم: دفتر نشر معارف، چاپ اول، ۱۳۸۹.
ابن خرداذبه، عبیدالله بن عبدالله. مسالک و ممالک، مترجم سعید خاکرند، بیروت: نشر دار صادر افست لیدن، [بی تا].
اقبال آشتیانی، عباس؛ پیرنیا، حسن. تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه. تهران: انتشارات خیام، چاپ نهم،۱۳۸۰ .
تشیّع در قرن چهارم هجرى، در شرق و غرب و تمام نقاط جهان اسلام رواج یافته و در اوج رشد و گسترش خود بود؛ به طوری که قبل و بعد از آن هیچگاه از چنین گسترشى برخوردار نبوده است. وجود دولتهای شیعی در به اوج رساندن این مذهب نقشی انکارناپذیر داشته است. اگرچه دولتهاى شیعى در ترویج تشیع کوشیدند و یا دستکم زمینهاى را براى ترویج اندیشههاى شیعى فراهم آوردند، ولی هیچ کدام مانند دولت آل بویه به این امر توفیق نیافتند. ظهور آل بویه و به قدرت رسیدن آنها در جهان اسلام را میتوان از جمله مقاطع اوج تشیع دانست. نام این سلسله از «بویه» پدر سه برادری که آن را بنیان گذاشتند، گرفته شده است. پسر بزرگ «علی» نام داشت، پسر دوم «حسن» و سومی «احمد» که بعدها از طرف خلیفه آن زمان القاب «عماد الدوله» ، «رکنالدوله» و «معزالدوله»، به ترتیب به آنها اعطا شد. این سه پسر پس از تحمل سختی های زیاد و با کوشش فراوانی که به کار بردند، به پیشرفت فوق العاده ای دست یافتند.
آغاز حکومت آنها سال ۳۲۱ هجری قمری بود. مورخان و محققان تاریخ و فرهنگ ایرانی این سلسله را یکی از افتخارات بزرگ ایران زمین دانستهاند. چرا که آنان علاوه بر تشکیل حکومت بر بخشهایی از ایران، اولین خاندان ایرانى هستند که توانستند بر خلفاى بغداد تسلط پیدا کنند. ایشان خلفایى را که بازیچهاى بیش در دست ایشان نبودند برداشته و خلیفهاى دیگر به جاى آن مىگماشتند. به ترویج و نشر تشیع پرداختند و مراسم عزاداری و سوگواری محرم و سایر مناسبت ها و مراسم اسلامی را در مناطق تحت حاکمیت خود و حتی بغداد برگزار کردند که این سنتها پس از فروپاشی آنها نیز سالهای دراز پا بر جای ماند. شاهان آل بویه شاهانی با انصاف، علم پرور، اهل تسامح و تساهل در امور دینی و آباد کردن مناطق تحت حاکمیت خود بودند. آنان در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران و همچنین بغداد به ترویج کشاورزی، احداث سدها و قناتها، بیمارستان، کتابخانهها و مراکز آموزشی پرداختند و یادگارهای آنان هنوز در بعضی از نقاط ایران به چشم میخورد. برای تسلط بیشتر بر اوضاع قلمرو خلافت و ترویج تشیع، اقدامات اجتماعی و فرهنگی در خور توجهی انجام دادند. بزرگترین پادشاه این سلسله عضدالدوله دیلمی پسر حسن بود که بر شیراز حکومت یافت و قلمرو دولت آل بویه را از دریای خزر تا عمان و از دشت کرمان تا آن سوی فرات گسترش داد. در زمان این پادشاه قدرتمند طبرستان، گیلان و سیستان نیز از وی اطاعت میکردند. سه شعبه اصلی این دولت عبارت بودند از: دیالمه فارس جانشینان علی (عمادالدوله)، دیالمه عراق و کرمان و خوزستان جانشینان احمد (معزالدوله) و دیالمه ری و همدان و اصفهان جانشینان حسن (رکنالدوله). چند پارگی آنها، وجود اختلافات درونی و تلاش شاهزادگان و سرداران برای به قدرت رساندن خود در نهایت موجب ضعف و شکست این دولت شد. سرانجام این سلسله در سال ۴۴۷ ه.ق به دست سلجوقیان از میان رفتند.
در ابتدا مختصری درباره اوضاع سیاسی جهان اسلام در قرن چهارم ه. ق مقارن با پیدایش دولت آل بویه می پردازیم تا با چگونگی اوضاع و شرایط آن برهه از زمان بیشتر آشنا شده و دلایل تشکیل این دولت را بهتر دریابیم.
تشیّع در قرن چهارم هجرى، در شرق و غرب و تمام نقاط جهان اسلام رواج یافته و در اوج رشد و گسترش خود بود؛ به طوری که قبل و بعد از آن هیچگاه از چنین گسترشى برخوردار نبوده است. فهرستى که مقدسى از شهرهاى شیعهنشین، در سرزمینهاى اسلامى در این قرن ارائه داده، نشاندهنده این مطلب است. به گفته ی مقدسی، مملکت اسلام از شرق به کاشغر و از غرب تا سوس امتداد داشته و ده ماه راه بوده است.[۱] اما به نظر ابن حوقل مملکت اسلام از شرق به کشور هند و از غرب به سرزمین سیاهان سواحل اقیانوس اطلس و از شمال به بلاد روم و ارمنستان و آلان و اران و خزر و سرزمینهای بلغار و اسلاو و ترکستان و چین و از جنوب به خلیج فارس محدود میشد.[۲] تشیّع در به دست گرفتن حکومت نیز به پویایى خود ادامه داد و به رغم سرکوبهاى شدید توسط خلفا، حکومتهاى شیعى مستقل یکى پس از دیگرى تشکیل شدند؛ در آن زمان به اندازهاى زمینه براى کوشش شیعیان هموار بوده که بیشتر سرزمینهای اسلامى زیر سلطه حاکمان شیعى بودهاند؛ در آغاز این قرن بودکه ناصر اطروش پس از سالها تبلیغ که در شمال ایران به عمل آورد، به ناحیه طبرستان استیلا یافت و حکومتی تأسیس کرد که تا چند نسل ادامه داشت.[۳] پیش از اطروش نیز حسن بن زید علوى سالها در طبرستان حکومت کرده بود.[۴] ادریسیان در مغرب، زیدیان در یمن و علویان در شمال ایران، فاطمیان در مصر ، حمدانیان در شمال عراق و سوریه و در ایران و عراق آل بویه زمام قدرت را در دست داشتند. همه اینها مقدمهاى شد براى قرن چهارم و پنجم هجرى که دو حکومت مقتدر شیعى یعنى آل بویه در شرق عالم اسلامى آن روز و فاطمیان در غرب حاکمیت را در دست گرفتند. اوج شکوفایى تمدن اسلامى نیز در همین دو قرن به چشم مىخورد.[۵] پس از اینکه دولت آل بویه قدرت گرفت و توانست بر خلافت چیره شود، از خلافت جز اسمى باقی نماند. امیر الامراء تمام کارها را اداره مىکرد. اموال مستقیما به خزانه آنها حمل مىشد و آنها به هر نحوى که میخواستند آن را مصرف مىکردند و به خلیفه هم حقوق مىدادند.[۶]
آل بویه در عراق و غرب ایران پس از دوره ای به قدرت رسیدند که شاهد تجزیه امپراطوری عباسیان و از هم پاشیدن قدرت خلافت و گسترش کشمکشهای داخلی در بغداد بود. همانطور که قبلا ذکر شد، در هنگام روی کار آمدن آل بویه، امپراطوری اسلامی به حکومتهایی کوچک تجزیه شده بود. ابو شجاع بویه سه پسر به نامهای علی، حسن و احمد داشت که پایهگذار حکومت مقتدر آل بویه بودند. ابن مسکویه که خود در این دوران زندگی میکرد و بسیاری از وقایع این زمان را خود از نزدیک دیده، در این مورد آورده است که «ابوالحسن علی بن بویه و برادرش ابوعلی حسن بن بویه از سرداران بزرگ ماکان بن کاکی بودند و رابطه ماکان و مرداویج نیکو بود تا آنکه مرداویج، اسفار را کشت و بخشهای ری و کوهستان (جبال) را به دست آورد و سپاه و دارایی بسیار به دست آورد. از سوی دیگر ماکان به سوی آمل و طبرستان رفت و بخشهایی از آن را گرفت و سپاه خود را تا نیشابور پیش برد.
با افزایش قدرت ماکان اختلاف میان او و مرداویج آغاز شد و در چند جنگ پراکنده که میان آنها روی داد، در نهایت مرداویج به پیروزی رسید. اما علی بن بویه و برادرش حسن پس از شکست اولیه ماکان به سوی مرداویج آمدند و او آنها را پذیرفت و به هر یک از سرداران پیشین ماکان، فرماندهی بخشی از جبل را واگذار کرد و کرج (کرهرود فعلی) را به علی داد. پس از آنکه فرمانها براى آنها نوشته شد، به رى رفتند، که فرماندار آنجا وشمگیر بن زیار، برادر مرداویج بود و ابو عبد الله حسین بن محمد ملقب به عمید ناظر کارهاى آنجا بود.»[۷] در همان روزها مرداویج از سپردن فرمانروایی به دیلمیان منصرف شد. بنابراین نامه ای به برادرش وشمگیر نوشت تا از بیرون شدن آنها از رى جلوگیری کند. چون نامهها اول به دست عمید مىرسید و او چکیده آنها را به وشمگیر مىگفت، هنگامى که از این نامه آگاه شد، پنهانى به على بن بویه هشدار داد که هر چه زودتر به سوى کار جدید خود بشتابد و در راه نماند. او نامهها را هنگامى برای وشمگیر خواند که على بن بویه راهى بسیار را پیموده بود. زمانی که علی وارد کرج شد با مردم و لشکریان و کارگزاران آنجا با مهربانی و مدارا رفتار کرد. کارگزار آنجا هم به وشمگیر نامه تشکر نوشته، سیاست و خوشرفتاری و مردمداری علی راستایش کرد. او به زودی در آن نواحی صاحب قدرت و نزد مردم محبوب و محترم گردید. وی چند قلعه از خرمدینان را فتح کرد و غنیمتهای بسیاری به دست آورد که همه را میان سرداران خود تقسیم نمود. این اقدام او باعث شد مردم به حکومت او علاقمند شوند و طرفداران بسیاری به دست آورد.[۸]
مرداویج به شهر ری رفت و تعدادی از سرداران خود را به کرج فرستاد. ولی علی بن بویه با بخششهایش آنها را به سوی خود کشاند و همه پیرو او شدند. وقتی مرداویج از این موضوع اطلاع یافت هراسان شد. نامهای به علی و دیگر سرداران نوشت و از آنها خواست که نزد او بیایند. اما علی که موقعیت مناسبی پیدا کرده و از مقبولیت میان مردم برخوردار شده بود، به فکر توسعهی محدوده تحت فرمانروایی خود افتاد. بنابراین با سرداران عهد و پیمان بست و ناجوانمردی مرداویج را به آنها یادآوری کرد. او مالیات کرج را دریافت کرد و هر اندازه از دارایی و یاران را که میتوانست با خود از کرج بیرون برد. در آن هنگام شیرزاد که یکی از سرداران و اعیان دیلم بود با چهل مرد به او پیوست. علی که با پیوستن شیرزاد نیرو گرفته بود، به سوی اصفهان رفت که در دست ابو الفتح بن یاقوت بود و سپاه او نزدیک به ده هزار نفر بود و ابو على بن رستم خراج آنجا را بر عهده داشت. علی به آنها نامههاى دوستانه نوشت، اما آنها نپذیرفتند. در همان زمان ابو على بن رستم که بیش از دیگر مردم با وی دشمنى داشت و مخالف آمدن او به اصفهان بود درگذشت و ابوالفتح بن یاقوت تنها براى جنگ با او از اصفهان تا سه فرسنگى بیرون آمد. در میان یاران ابن یاقوت، ششصد مرد جنگى گیلانى و دیلمى بودند. آنها که رادمنشى، گشاده دلى، و بخشش على بن بویه را شنیده بودند، به او پناه بردند. سرانجام نبردى بسیار سخت رخ داد و سپاه ابن یاقوت شکست خورد و علی اصفهان را فتح کرد. ابن یاقوت وقتی پایدارى دیلمیان و سستى یاران خود را دید به فارس فرار کرد.
على بن بویه اصفهان را گرفت و در نظر مردم عظمت و قدرت یافت. زیرا با تعدادی اندک، هزاران تن از یاران سلطان را شکست داده بود.[۹] وقتی گزارش به مرداویج رسید، برادر خود وشمگیر را براى گرفتن او فرستاد، بنابراین على بن بویه آنجا را رها کرده، به سوى ارّجان در خوزستان رفت،که در آن زمان ابوبکر بن یاقوت بر آن حکومت میکرد و آنجا را تصرف کرد. در ارّجان اموال بسیاری بدست آورد که با آنها نیرومند گردید. به تدریج سایر نواحی فارس را فتح کرد و سرانجام پس از جنگ سختی که با یاقوت حاکم شیراز کرد، آنجا را نیز تحت نفوذ خویش درآورد.[۱۰] وقتى وی در شیراز مستقر شد برادر خود حسن را به کازرون فرستاد. یاقوت لشکرى به کازرون فرستاد که با رکنالدوله نبرد کند. ولی با اینکه تعداد سپاهیان رکنالدوله کمتر بود، پیروز شد و به سلامت با اموال بسیار نزد برادرش بازگشت.[۱۱]
پس از آن عماد الدوله از خلیفه الراضى بالله خواست که او را از طرف خود به عنوان والى فارس بشناسد و او هم متعهد مىشود که سالانه هشت میلیون درهم به بغداد بفرستد. در سال ۳۲۲ ه. ق، خلعت و لواى خلیفه به همراه فردى براى وى فرستاده شد، اما على از دادن پولى که تعهد کرده بود، خوددارى کرد.[۱۲] بعد از آن، با مردآویج از در صلح درآمد و برادر خود، حسن، را با هدایا نزد مردآویج فرستاد.[۱۳]
پس از کشته شدن مردآویج در سال ۳۲۳ ه.ق، حسن بن بویه اصفهان و سپس رى را از وشمگیر بن زیار گرفت و بر همه جبال مستولى شد. وی در سال ۳۵۹ ه.ق به کردستان لشکر کشید و حسنویه پسر حسین کرد را که حاکم آن منطقه بود، وادار به مصالحه کرد.[۱۴] اینگونه در غرب ایران عملا حکومت خلیفه از میان رفت و دولت بویه جاى او را گرفت.گاه حدود متصرفات آل بویه تا طبرستان و گرگان هم گسترش مىیافت و بر اثر هممرز بودن با دولت سامانى غالبا میان این دو سلسله کشاکش و اختلاف وجود داشت. رکنالدوله با امرای سامانی به خصوص ابوالحسن سیمجور که از طرف سامانیان حکومت خراسان را داشت اغلب در کشمکش بود و این اختلاف یکى از دلایل ضعف این دو دولت ایرانى گردید.
زمانى که على در فارس و برادرش حسن در اصفهان استقرار یافتند، تصمیم گرفتند که برادر کوچکتر خود احمد را براى تصرف کرمان بفرستند.[۱۵] احمد نیز بعد از حوادثى موفق شد کرمان را تصرف کند، پس از این پیروزى على از برادرش احمد خواست که به فارس برگردد، وى نیز بازگشت و در استخر اقامت گزید.[۱۶] پس از آن على و بعد از او برادرزادهاش عضدالدوله بهطور مکرر اقدام به فتح کامل کرمان کردند؛ تا سال ۳۵۷ ه ق که عضدالدوله تمام آن ناحیه را به تصرف درآورد. در این ایام دستگاه خلافت بسیار ضعیف شده بود و موالى بر آن فرمان مىراندند. ابوبکر محمد بن رائق عامل خلیفه در واسط بود.
به دلیل درگیریهایی که در بغداد روی داده بود و نابسامانی اوضاع در آن شهر، خلیفه الراضى باللّه او را فراخواند و مقام سپهسالارى و امیر الامرایی را به او داد تا امنیت را برقرار سازد. فرزندان بریدى که در خوزستان و اهواز بودند، از این اقدام خلیفه خشمگین شدند و میان این دو گروه اختلاف افتاد. ابن رائق، بدرالخرشنى و بجکم را که ترکان سپاه مرداویج به او گرویده بودند، به جنگ ابو عبد اللّه بریدى فرستاد. ابو عبد الله بریدى به على پناه آورد و از او یاری خواست. عمادالدوله دو پسر بریدى را نزد خود به گروگان گرفت. سپس برادرش احمد را که در استخر اقامت داشت به یاری بریدی فرستاد.[۱۷] احمد در سال ۳۳۴ه.ق موفق شد ابن رائق و بجکم را شکست دهد و بغداد را نیز به قلمرو آل بویه اضافه کند و خلیفه را تحت فرمان خود در آورد. خلیفه به او خلعت و لقب معزالدوله داد. به برادرش على بن بویه هم در همان روز لقب عماد الدوله و به برادر دیگرش حسن بن بویه لقب رکن الدوله داد و نیز مقرر نمود که سکهی درهم و دینار به نام آنها ضرب و القاب و کنیهی آنها بر سکه نقش شود.[۱۸]
از آن پس، معزالدوله صاحب اختیار بغداد شد و هر روز پنج هزار درهم خرجى براى خلیفه المستکفى قرار داد. خلیفه از تمام اختیارات خود محروم شد و تنها در خطبه نامى از او برده مىشد. وی به تضعیف خلیفه قناعت نکرد بلکه کوشید تا نفوذ خود را در همه قلمرو خلافت که خلیفگان از دیرباز جز به نام در آنجا قدرت نداشتند، مستقر کند. از جمله براى تضعیف حمدانیان که مرکزشان موصل بود کوشش آغاز کرد و در سال ۳۳۴ ه. ق سپاهى به جنگ ناصر الدوله حمدانی فرستاد. زیرا وى در آن هنگام که معزالدوله و مطیع خلیفه از پایتخت رفته بودند، بغداد را گرفته بود. آنگاه معزالدوله شخصا با سپاهى به تکریت که قلمروی حمدانیان بود حمله کرد؛ شهر را غارت کرد و با خلیفه به بغداد رفت و در شرق پایتخت اقامت گرفت. جنگ بغداد چهار ماه دوام داشت. از آن پس ناصرالدوله به عکبره رفت. معزالدوله کوشید تا بریدیان را به اطاعت خود درآورد و همه عراق را قلمرو خود کند و با خلیفه به بصره رفت تا آن ولایت را از ابو القاسم بریدى بگیرد. اما وى پیش از رسیدن معزالدوله به هجر نزد قرمطیان گریخته بود.
[۱]. ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، (ترجمه علینقی منزوی) چاپ اول،(تهران: شرکت مؤلفان و مترجم ان ایران، ۱۳۶۱)، ج۱، ص ۹۴.
[۲]. ابوالقاسم محمد ابن حوقل، ص۱۵-۱۶.
[۳]. ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر،( ترجمه ابوالقاسم پاینده)، چاپ پنجم، (تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴)، ج۲، ص۶۹۰.
[۴]. عزالدین علی ابن اثیر جزری، کامل بزرگ تاریخ اسلام و ایران. (ترجمه ابوالقاسم حالت، عباس خلیلی)، (تهران: موسسه مطبوعات علمی،۱۳۷۱)، ج۱۷، ص ۲۹۶؛ محمد حسین طباطبایی، شیعه در اسلام(چاپ جدید)،(محقق منوچهر ستوده)، چاپ پنجم، (قم: ناشر موسسه بوستان کتاب، ۱۳۸۸)، ص۵۷.
[۵]. محمد علی حاجیلو، ریشه های تاریخی تشیع در ایران، (محقق غلامرضا طباطبایی)، چاپ اول، (قم: مجمع جهانی شیعه شناسی،۱۳۸۶)، ص۲۶.
[۶]. عبد الرحمن بن محمد ابن خلدون، ج۲، ص ۶۲۳.
[۷]. احمد بن علی بن مسکویه، تجارب الامم، ( مترجم علینقی منزوی) چاپ اول، (تهران: نشر توس ،۱۳۷۶)، ج۵، ص۳۷۴- ۳۷۱.
[۸]. عزالدین علی ابن اثیر جزری، ج۱۹، ص ۲۹۴.
[۹]. احمد بن علی بن مسکویه، ج۵، ص۳۷۵.
[۱۰]. همان، ص ۳۹۷- ۳۹۵؛ ابوالقاسم پاینده، تاریخ سیاسی اسلام، چاپ نهم، (تهران: انتشارات جاویدان ،۱۳۸۶)، ج۳ ، ص۴۰۹.
[۱۱]. عزالدین علی ابن اثیر جزری، ج۱۹، ص ۲۹۷.
[۱۲]. احمد بن علی بن مسکویه، ج۵، ص۳۹۹.
[۱۳]. عزالدین علی ابن اثیر جزری، ج۲۰، ص ۱۰.
[۱۴]. احمد بن علی بن مسکویه، ج۶، ص۳۳۲.
[۱۵]. همان، ج۵، ص ۴۶۳.
[۱۶]. عزالدین علی ابن اثیر جزری، ج ۲۰، ص ۴۹.
[۱۷]. همان، ج ۲۰، ص ۶۳ ؛ عبد الرحمن بن محمد ابن خلدون، ج۳، ص۶۲۳.
[۱۸]. عزالدین علی ابن اثیر جزری، ج ۲۰، ص ۱۶۷.
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر