پیشینه تحقیق معرفی اندرزنامه های پهلوی دارای ۷۴ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
فصل اول ۵
معرفی اندرزنامههای پهلوی ۵
۱٫ چیستی اندرزنامه ۶
۲٫ ویژگیهای متون اندرزی ۸
۳٫ معرفی مهمترین اندرزنامهها ۱۱
۱٫۳٫ دینکرد ۱۱
۲٫۳٫ مینوی خرد ۱۴
۳٫۳٫ یادگار بزرگمهر ۱۵
۴٫۳٫ اندرزهای انوشیروان ۱۷
۵٫۳٫ اندرزهای آذربادمهرسپندان ۱۸
۶٫۳٫ چیدۀ اندرز پوریوتکیشان ۲۱
۷٫۳٫ اندرز اوشنر دانا ۲۲
۸٫۳٫ اندرز خسرو قبادان ۲۳
۹٫۳٫ پنج خیم روحانیان ۲۳
۱۰٫۳٫ اندرز دانایان به مزدیسنان ۲۳
۱۱٫۳٫ اندرز دستوران به بهدینان ۲۴
۱۲٫۳٫ خیم و خرد فرخ مرد ۲۴
۱۳٫۳٫ اندرز بهزاد فرخ پیروز ۲۴
فصل دوم ۲۶
مفاهیم کلیدی در اندرزنامههای پهلوی ۲۶
۱٫ مینو و گیتی ۲۷
۱٫۱٫ دلبستگی و عدم دلبستگی ۳۲
۲٫۱٫ دلگرمی به مینو ۳۴
۳٫۱٫ تلاش برای مینو ۳۴
۴٫۱٫ دلیل مینو گروشی ۳۴
۵٫۱٫ ابزارهای مینو و گیتی ۳۵
۶٫۱٫ راه حلی برای زندگی در گیتی و در عین حال مینوی بودن ۳۷
۷٫۱ میزبانی ۳۷
۲٫ تن و روان ۳۹
۳٫ پیمان ۴۷
۴٫ خرد ۵۳
۵٫ خیم ۶۱
۶٫ اختیار ۶۵
کتابنامه ۶۹
فوشه کور، شارل هانری دو، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران، مرکز نشر دانشگاهی و انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران، ۱۳۷۷ش.
پور داود، ابراهیم، گاتها، چ۲، تهران ، انتشارات اساطیر، ۱۳۸۴ش
ـــــــــــــــ یشت ها، تهران، انتشارات اساطیر، ۱۳۷۷ش
ــــــــــــــــ، یسنا ، چ ۲، موسسه انتسارات و چاپ دانشگاه تهران، ۲۵۳۶ شاهنشاهی.
تفضلی، احمد، مینوی خرد، تهران، انتشارات توس، ۱۳۸۰ ش
ـــــــــــــ، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، تهران، انتشارت سخن، ۱۳۸۳ش.
مزداپور، کتایون، شایست ناشایست، تهران ، انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۹ش.
ــــــــــــــ، اندرزنامههای ایرانی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۶ش.
صفا، ذبیح الله، «اندرز»، نشریه ایران نامه، ش۲۷، ۱۳۶۸ش
ــــــــــــ، تاریخ ادبیات ایران، تهران، ابن سینا، ۱۳۴۲ش.
آموزگار، ژاله، زبان، فرهنگ اسطوره، تهران، انتشارات معین، ۱۳۸۶ش.
ــــــــــــ و تفضلی، احمد ، دینکرد پنجم، تهران، انتشارات معین،۱۳۸۶ش
سعادت، اسماعیل، دانشنامه زبان و ادب فارسی، تهران ، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۴ش.
ناتل خانلری، پرویز، تاریخ زبان فارسی، چ دوم، تهران، انتشارات فرهنگ نشر نو، ۱۳۸۲ش.
ارسطاطالیس، اخلاق نیکوماخس، ترجمۀ محمد پورحسینی، تهران، انتشارت دانشگاه تهران، ۱۳۵۶ش.
افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمد حسن لطفی و رضا کاویانی، چ سوم، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، ۱۳۸۰ش.
رضی هاشم، گنجینه اوستا، چاپ دوم، تهران، انتشارات فروهر، ۱۳۵۷
بویس، مری، تاریخ کیش زرتشت، ترجمۀ همایون صنعتی زاده، تهران، انتشارات توس، ۱۳۷۴ش.
ــــــــــ، چکیده تاریخ کیش زرتشت، ترجمۀ همایون صنعتی زاده، تهران، انتشارات صفی علیشاه، ۱۳۷۷ش.
ــــــــــ و دیگران، جستاری در فلسفۀ زرتشتی، ترجمۀ سعید زارع و دیگران، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۸ش.
راشد محصل، محمد تقی، دینکرد هفتم، تهران، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۹ش.
ـــــــــــــــــــــــ، گزیدههای زادسپرم، تهران، انتشارات مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۶ش.
ـــــــــــــــــــــــ، زند بهمن یسن، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۰ش.
اندرزنامه عنوان مکتوباتی است که در بر دارنده پند، اندرز، امثال و حکم و دستورات اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و تربیتی است. اندرزنامهها خصوصاً به دوره فارسیمیانه بر میگردند. اندرز که در زبان پهلوی به آن HaNdarz گفته میشود از ham-dar?z گرفته شده که صورت اوستایی ham-dar?za به معنی «با یکدیگر محکم کردن» است. گاهی اندرز با معانی دیگری همچون ادب، فرهنگ، پند، موعظه، حکمت، وصیت، عهد و … مترادف گرفته شده است.
سنت اندرز و اندرزگویی، تنها به ایران اختصاص نداشته و در میان اقوام و ملل گوناگون همچون مصر، خاور میانه، هند، یونان و روم نیز میتوان نمونههایی از آنها را یافت.[۱] در این میان سنت اندرزی در ایران از اهمیت بهسزایی برخوردار است. وجود و حضور سنت اندرزی تنها به دوره فارسیمیانه محدود نمیشود و میتوان رد پای این سنت را تا گذشتههای دورتری نیز مشاهده کرد. در گاهان زرتشت چنین آمده است:
هیچ یک از شما نباید به سخنان و حکم دروغ پرست گوش دهد زیرا که او خان و مان و شهر و ده را دچار احتیاج و فساد سازد … به آن کسی باید گوش داد که از راستی برخوردار است به آن دانایی که درمانبخش زندگانی است.[۲]
در اوستای متاخر نیز خطاب به زرتشت گفته میشود که: بر سر پیمان خود استوار باش چه پیمانی که با دروغ پرست بستهای و چه آن پیمانی که با پارسای پیرو دین نیک.[۳]
در فارسیمیانه، ادبیات اندرزی مورد استقبال فراوانی قرار گرفت و شاهان، بزرگان، موبدان و مردم رغبت زیادی به این سبک داشتند و اساساً منصبی به نام اندرزبد را در کنار موبدان و دستوران پدید آورد. اهمیت اندرز به گونهای بوده است که بر روی اشیاء و مکانهای گوناگون سعی میشد جملهای اندرزی بیاید. چنانچه مشهور است، اندرزها را نه تنها در کتابها بلکه بر اشیاء و مکانهای گوناگون همچون تاج، سفره، ظرفها و استودانها، مقبرهها، البسه، سکهها، سفرهها و پردهها نیز حک میکردهاند.[۴] نقل است هنگامی که انوشیروان بر تخت پادشاهی تکیه زد، فرمان داد تا تاجی از درّ و یاقوت را برای او بسازند که بیست و سه کنگره داشت و بر آنها پندی بنویسند و آن را در دیوان بیاویزند.[۵] مستوفی میگوید که بر روی خاتم انگشتری او نوشته شده بود «لا یکون العمران حیث یجور السلطان[۶]».[۷]
در میان اندرزنامهها برخی از آنها به پادشاهان گذشته و افسانهای همچون پیشدادیان و کیانیان اختصاص دارد؛ همانند یادگار زریران یا آنچه که در جاویدان خرد از زبان پادشاهان افسانهای نقل شده است. برخی دیگر از اندرزها هم به پادشاهان ساسانی اختصاص دارد. غیر از پادشاهان برخی دیگر همچون بزرگمهر و اوشنر دانا که وزیری خردمند است نیز به ایراد اندرز پرداختهاند و البته قسمت دیگری از اندرزهای موجود که بخش مهمی از ادبیات اندرزی پهلوی را تشکیل میدهند، حاصل خرد و تجربه بزرگان دینی است که در بسیاری از موارد در لابلای اندرزها به موضوعات دینی نیز پرداختهاند.[۸]
سنت اندرز و اندرزنویسی پس از اسلام نه تنها متوقف نگردید، بلکه از سوی مسلمانان، همت بیشتری در بال و پر دادن به این روش تربیتی نیز صورت پذیرفت. در این دوران اندرزهای پهلوی به زبان عربی برگردانیده شدند و چه به صورت مستقیم، در کتابهایی چون جاویدان خرد یا به صورت غیر مستقیم در نوشتههایی چون قابوسنامه و نصیحه الملوک مورد استفاده قرار گرفتند. پس از اسلام اندرزنویسی با شتاب بیشتری دنبال شد و مفاهیم اخلاقی، فلسفی و دینی که از آیات قرآن و احادیث در اندرزنامهها که اینک تنها به نثر نبودند و به اشکال نظمی هم درآمده بودند در اندرزها به کار گرفته شدند. همچنین اولین کسی که پس از اسلام مفاهیم عرفانی را در قالب اندرزی درآورد، سنایی غزنوی بود.[۹] در این دوران معانی حِکمی و عرفانی با اندرز و موعظه و نصیحت مخلوط گردید و شاعران با قدرتی کمنظیر اندرزها را در قصیدهها و قطعات و مثنویهای خود(مثل حدیقه الحقیقه) به کار میبردند.[۱۰] پس از سنایی غزنوی نیز بزرگان و شاعران بسیاری سنت اندرز را ادامه دادند.[۱۱]
دوران ساسانی را میتوان عصر طلایی حضور موبدان و روحانیون در سیستم حکومتی دانست. در این دوره بسیاری از اندرزها نیز توسط روحانیون بیان میشد. از آذربادمَهرَسپَندان،[۱۲] موبدان موبد شاپور ساسانی، بیشترین تعداد متن اندرزی وجود دارد که سه مجموعۀ اندرز و چند قطعه اندرز را به او نسبت دادهاند. بجز او دینکرد ششم به نام روحانیون دیگری مانند آذر نرسه[۱۳]، آذر مهر،[۱۴] بهداد آذر اورمزد،[۱۵] آذربوزید،[۱۶] اورمزد سگزی[۱۷] و غیره اشاره دارد و اندرزهایی را از آنان نقل میکند.
بیشک شکلگیری و پدیدآمدن اندرزها، برآمده از درخت فرهنگی است که سراسر تاریخ و فرهنگ ایران زمین در شکل گیری و نضج آن دخالت داشتهاند. اندرزهایی که توسط افراد گوناگون ایراد شده و فضاهای مختلف در چرایی و چگونگی نگارش آنها بیتأثیر نبودهاند. هرچند اندرزهای پهلوی، غالباً لحنی آمرانه دارند و و وجه امری آنها بسیار مشهود است اما هیچگاه نباید از صداقت، شفقت و عطوفتی که در آنها به کار رفته غلفت کرد.[۱۸]
اندرزها گاهی مترادف با تعلیم و تربیت دانسته شدهاند؛ به همین دلیل، از اندرز به فرهنگ تعبیر شده است. از آنجا که بسیاری از اندرزها به نوعی وصیت هم بودهاند و آخرین سخنان ضبط شده بزرگان و شاهان محسوب میگردد -همانند اندرز خسرو قبادان- گاهی اندرز را وصیت هم خواندهاند. بسیاری از اندرزها عنوان خاصی ندارند و چون برخی از اندرزها به صورت نامه نگارش شدهاند، نام نامه نیز به آنها اطلاق شده، همانند پندنامۀ بزرگمهر یا پندنامۀ انوشیروان. به دلیل آنکه نوعی خیرخواهی در اندرز وجود دارد، اندرزها همانند پیشکشهایی تصور شدهاند که صاحب اندرز آن را به شنونده تقدیم نموده است و اینگونه از اندرزها تحفه نام دارند. همانند تحفه الملوک یا تحفه الوزرا. نکته دیگر آن است که همه اندرزنامهها – بجز دینکرد و مینوی خرد- بسیار کوتاهاند و نوعاً حجمشان میان چند سطر تا پنج – شش صفحه متغیر است.
از همه اینها که بگذریم، اندرز و اندرزگویی یک ویژگی خاص دارد و آن ارتباطش با سنت شفاهی است. در اندرزنامهها قرار بر رشد انسانی است که مخاطب واقع شده. قرار است انسانی رشد کند و از سطح دانش به سطح انسانِ فضیلتمند ارتقا یابد. از همین رو در مراجعه به این متون هیچگاه نباید توقع زیاد از حد داشت که به عنوان مثال چرا این اندرزها ساده و مختصر بیان شدهاند. آری سادهاند چون باید مورد درک مخاطب قرار گیرند و مخاطب آن را فهم کند. از دیگر سو، این مطلب هرگز به معنی بیمحتوایی یا کمارزشی اندرز نیست. برعکس آنچه جذابیت اندرزها را چندین برابر کرده است، سادگی و در عین حال پختگی سخنانی است که از سوی حکیم یا پادشاه و یا موبدی بیان شدهاند. سخنانی که برای فهم دقیق آنها گاه ساعتها مطالعه و مباحثه و تحقیق را لازم دارد. به عنوان مثال در دینکرد آمده: «ایشان نیز این گونه گفتند که اهرمزد بر هیچ چیز ناتوان نبود و نیست ایشان نیز این گونه گفتند که اهریمن نبود و نیست».[۱۹] این سخن در عین سادگی و اختصار در بر دارندۀ نگاههای دقیق حکمی و فلسفی است. اندرزها موجز و مختصرند چون قرار نیست کتابی شکیل با جلدی زیبا شده و در درون کتابخانهای غنی برای خاک خوردن گذارده شوند؛ بلکه کوتاهاند چون باید آنها را به حافظه سپرد و به کار بست. همین دو عنصر باعث گردیده که اندرزی گاه از چند کلمه نیز فراتر نرود. در اندرزهای پیشینیان آمده است: «دانایی را تای نیست. حسد را نام نیست. گیتی را پایش نیست. جوانی را نازش نیست. خواسته را برز نیست. زندگی را رامش نیست. زمان را دارو نیست. مرگ را چاره نیست. زنان را خرد نیست».[۲۰] از آنجا که اندرزها با سنت شفاهی ارتباط دارند، در بیشتر اندرزنامهها نمیتوان به نویسنده یا نویسندگان مشخصی رسید و تعیین مؤلف و زمان تألیف آنها به سختی و در بسیاری از موارد محال است.[۲۱]
چون اندرزها باید به حافظهها سپرده شوند، تلاش بر این بوده تا از قالبهایی استفاده گردد که از بَر نمودن آن راحتتر باشد. یکی از این قالبها به نظم درآوردن پندهای اخلاقی است. برخی دیگر از اندرزها به صورت پرسش و پاسخ درآمدهاند، همانند مینوی خرد یا آنچه که مسکویه در کتاب حکمت خالده خود تحت عنوان «حکم تؤثر عن انوشروان»[۲۲] آورده است.[۲۳] از دیگر موارد میتوان به جملات کوتاه اشاره داشت. برخی از این اندرزها به صورت کوتاه و پشت سر هم آمدهاند که همین امر از بر نمودن آن را راحتتر میکند. از همین رو برخی معتقدند که احتمالاً می توان برای این دسته از اندرزها اصل کهنتری، آن هم به نظم را در نظر داشت.[۲۴]
بخشی از اندرزها برگرفته از اوستا و بر پایه متون گم شده آن همچون بَرش نَسک[۲۵] شکل یافتهاند. همچنین میتوان برخی از اندرزگویان همچون اوشنر دانا را در اوستا نیز یافت که نشان از وجود سنت اندرزی در تاریخ این مرز و بوم دارد. با تمام این اوصاف، در کتابهای دیگر زرتشتی همانند کتابهای حقوقی و یا فقهی و کلامی، هرجا که نامی از خوبی و بدی به میان آمده است، گاهگاهی ادبیات اندرزی را نیز به نوعی میتوان در آنها مشاهده نمود. مثلاً در شایست ناشایست که متنی به زبان پهلوی و به نوعی آن را باید در زمره کتابهای فقهی زرتشتی دانست، بیان میدارد که: «کرفۀ بزرگ کردن از رادی است اما باید بسیار پرهیز کرد از بخشش ناگزیده (= نابجا)»[۲۶]
گاهی در اندرزنامهها از داستان کوتاه نیز در رساندن مطلب استفاده میگردد، همانند داستان رهی و خسرو یا رنج سپتوز در دینکرد ششم[۲۷]. اندرزها گاهی هم شکل مناظره و مجادله را به خود میگیرند همانند سین آموزگار که در دینکرد ششم آمده است. گاهی اندرز کنندگان یک نفرند و گاهی گروهی اندرز دادهاند. مانند اندرز پوریوتکیشان یا اندرز دانایان به مزدیسنان. در باره مخاطب هم باید اذعان داشت که گاهی خطاب اندرزها به عموم مردم است و گاهی هم به اشخاصی خاصی چون فرزندان، ندیمان، شاگردان و یا کودکان. اندرزها از نقطه نظرهای طبقاتی نیز وارد شده و پندهایی را به طبقات گوناگون از جمله ارتشتاران، آسرونان و دهقانان دارد؛ همانند پنج خیم آسرونان.
اندرزها را میتوان به اعتبارات مختلفی تقسیم کرد. مرحوم تفضلی اندرزها را به نصایح دینی یا حِکَم عملی و تجربی تقسیم میکند.[۲۸] در برابر، شاکد اندرزها را به سه دستۀ عملی، دینی عامیانه و دینی ویژه تقسیم مینماید. او بر این باور است که دستۀ اول متونی خِرَدیاند که در محافل درباری ایراد میشدند. دسته دوم روح خاص و زهد عامیانه و ملایمی را به درون جامعه تزریق میکرده است ودستۀ سوم کمی ویژهتر بوده و حاوی اشارات مبهم و غامضی است که ظاهراً مخاطب آنها روحانیون دینی با سطح دانایی بالا بوده است.[۲۹] اما بویس در تقسیمبندی خود نگاهی ارزشگذارانه به اندرز دارد او اندرزها را در سه دسته جای میدهد. دستهای از پندها را گفتههایی بدون تأمل و تفکراند؛ دسته دوم پندهای عاقلانه و مصلحت اندیشانه هستند و دسته سوم پندهایی اخلاقی است.[۳۰]
به منظور فهم بیشتر از موضوع اندرز و اندرزنویسی سعی میگردد تا چند اندرز از اندرزنامههای مهم معرفی گردد. در اینجا باید اشاره کرد که هر چند مرحوم تفضلی در کتاب تاریخ ادبیات پیش از اسلام خود سنگ تمام گذاشته و پیرامون اندرزنامهها به صورت کافی بحث نموده است که به نظر نویسنده، مطالعه آن کتاب تا حدود زیادی میتواند نیازهای مخاطب را برآورده سازد، اما معرفی دوباره این متون و قرارگیری در جوّ اندرزی آنها در این نوشتار نیز بیجا نخواهد بود.
دینکرد[۳۱] به صورت تحت اللفظی به معنای «تألیف دینی» است. دین در اینجا به معنی روایات وکتابهای اوستا و زند است، از این رو نامگذاری این کتاب بیانگر آن است که دینکرد کتابی مبتنی بر اوستا و تفسیرهای آن بوده است. برخی نیز از این کتاب به «دانشنامه مزدیسنی» تعبیر کردهاند.[۳۲]
این اثر بزرگ شامل نُه کتاب بوده که کتابهای یک، دو و همچنین قسمتی از جلد سوم آن از بین رفته است. دینکرد را همانند بندهش، باید نوعی تألیف به شمار آورد که محصول تعلیمات سالیان دراز است. دینکرد در نهایت توسط آذر فرنبغ فرخزادان گردآوری و سپس توسط آذر باد امیدان تکمیل شده است و او این کتاب را برخاسته از الهام دین مزدیسنی میداند.
دربارۀ سرگذشت تألیف این کتاب هم باید گفت که پس از بر افتادن ساسانیان، آذرفرنبغ فرخزادان[۳۳] که در زمان مأمون عباسی میزیسته است، این کتاب را جمعآوری نمود؛ اما اندکی بعد، کتاب دچار آشفتگی و پراکندگی شد و در نهایت آذرباد امیدان[۳۴] آن را جمعآوری کرد و نام دینکرد هزار فصل را بر آن نهاد. نویسنده، سرگذشت تدوین کتاب را درست همانند تدوین اوستا میداند و میگوید که این کتاب الهام ایزدی به زرتشت است که نسل به نسل و سینه به سینه با وجود فشارها و مصائب مختلف به وی رسیده است.[۳۵] محققین بسیاری بر این عقیدهاند که تدوین نهائی این کتاب در قرن چهارم هجری/ دهم میلادی صورت پذیرفته است. برخی نیز معتقدند که کتابهای سوم و چهارم و پنجم دینکرد که جنبۀ جدلی و فلسفی کلامی آنها بیشتر است، توسط آذرفرنبغ فرخزادان تألیف شده و آذربادامیدان آنها را ویرایش نهائی کرده و نام خود را در آخر کتاب سوم آورده است.[۳۶] اما برخی دیگر دینکرد را میراثی از چندین مؤلف میدانند.[۳۷] این کتاب در تلاش است تا رابطهای را میان دین و دولت و مردم ترسیم نموده تا از این راه هم به زرتشتیانی که تحت سیطره قرار گرفته بودند، ایدئولوژی بدهد و هم در مقابل صاحبان ادیان و مذاهب دیگری نظیر اسلام، مسیحیت، یهودیت و فرقههای دیگری همچون مانی و مزدک ایستادگی نماید. برخی نیز معتقدند که میتوان رگههایی از زروانیت را در این کتاب پیدا نمود. بیشتر اندرزهای اخلاقی دینکرد در کتاب ششم آمده است از این رو جا دارد که کمی بیشتر با این کتاب آشنا شویم.
کتاب ششم: این اثر بزرگ را باید نوعی اندرزنامه پهلوی به شمار آورد که در ضمن بزرگترین اندرزنامۀ پهلوی نیز میباشد و حدوداً از ۳۵۰۰ واژه و ۴۷۰ بند تشکیل شده است. این کتاب را باید تألیفی دانست که فاقد نویسنده واحدی بوده و همگی به دانایان پیشین منسوباند. دینکرد ششم یکی از
مهمترین منابع اندرزی است که هر بند آن با عباراتی چون«ایشان این نیز گفتهاند»، «این را نیز گفتند»، «گفته شده که»، «این نیز پیداست که» و غیره آغاز میشود. جنبههای فلسفی و عقلانی این متن نسبت به متون دیگر اندرزی همچون اندرزهای بزرگمهر، اندرز آذرباد ماراسپندان، اندرزهای پیشینیان و اندرزهای پوریوتکیشان بسیار بیشتر و نظاممندتر است.
[۱] . دوفوشه کور، اخلاقیات، ص ۱۸
[۲]. پور داود، گاتها، یسن ۳۱: ۱۸-۱۹،
[۳] . پور داوود، یشت ها، ج۱ مهر یشت: ۱: ۲
[۴] . تفضلی، تاریخ ادبیات ایران، ص ۲۱۱- ۲۱۳
[۵] . حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص۱۱۸- ۱۲۰
[۶] . اگر حاکمی ظلم کند آبادی نخواهد بود.
[۷] . همان، ص ۱۲۰
[۸] . برای مطالعه بیشتر به کتاب تأثیر پند پارسی بر ادب عرب نوشتۀ عیسی العاکوب رجوع شود.
[۹] . سعادت، دانشنامه زبان و ادب فارسی، ذیل مدخل اندرز
[۱۰] . صفا، نشریه ایران نامه، ص ۳۸۶
[۱۱] . برای آشنایی با تاریخچه و کتابشناسی اندرزنامههای دورۀ اسلامی به کتاب اخلاقیات نوشته دوفوشه کور مراجعه گردد.
[۱۲]. AdUrbAd I mahraspaNdAN
[۱۳]. AdUr Nars?h
[۱۴]. AdUr mIhr
[۱۵]. w?hdAd AdUr Ohrmazd
[۱۶]. AdUr bozid
[۱۷]. Ohrmazd i sagzig
[۱۸] . مزداپور، اندرزنامه های ایرانی، ص ۲۸
[۱۹] .Shaked, The Wisdom of the sasanian sage: 277-278
[۲۰] . متنهای پهلوی، سعید عریان، اندرزهای پیشینیان قطعۀ چهارم
[۲۱] . تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص ۱۸۱
[۲۲] . حکمی که از انوشیروان روایت شده است.
[۲۳] . نگاه شود به الحکمه الخالده، مسکویه، ص ۴۹- ۶۱
[۲۴] . ناتل خانلری، تاریخ زبان فارسی، ص ۲۲۳
[۲۵]. barC Nask
[۲۶] . مزدا پور، شایست ناشایست، ص ۱۳۱
[۲۷]. Shaked, The Wisdom of the sasanian sage: D11
[۲۸] . تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص ۱۸۰
[۲۹]. Shaked, The Wisdom of the sasanian sage, pp. XV
و همچنین شاکد ، از ایران زرتشتی تا اسلام، ص ۲۶۷-۲۶۸
[۳۰] .Boyce, mary, Middle Persian Literature p. 51
[۳۱]. dēnkard
[۳۲]. See to: De manasce, Une encyclopedie mazdaeene le dinkart, 1958
[۳۳]. Ādur farNbag
[۳۴]. Ādurbād ĒmēdāN
[۳۵] . آموزگار و تفضلی، دینکرد پنجم، ص ۱۷
[۳۶] . همان صفحه ۱۸
[۳۷] .Gignx Encyclopedia Iranica: Dēnkard
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر