935 views
پیشینه تحقیق پیدایش و شکلگیری معتزله و عوامل و زمینههای شکلگیری اعتزال نوین دارای ۴۷ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
فصل اول:تاریخچه معتزله ۵
پیدایش و شکلگیری معتزله ۵
اصول عقیدتی معتزله ۸
اصول خمسه ۹
صاحب نظران و چهره های شاخص مکتب معتزله ۱۱
واصل بن عطا ۱۱
ابوهذیل علاف ۱۲
ابراهیم نظام ۱۳
ابو علی جبایی ۱۴
قاضی عبدالجبار ۱۴
انشعابات فرقهای معتزله ۱۵
نقش معتزله در تفکر اسلامی ۱۷
علل ضعف و انحطاط معتزله ۲۲
فصل دوم:عوامل و زمینههای شکلگیری اعتزال نوین ۲۷
عوامل تأثیر گذار بر شکلگیری تفکر اعتزالی ۲۷
۱ – عوامل داخلی ۲۸
۲ – عوامل خارجی ۳۰
ب- تاثیر دیگر فرهنگها و ادیان و جلوههای تاثیرگذاری آنها ۳۲
عوامل تأثیر گذار بر شکلگیری تفکر اعتزالی نوین ۳۵
مقایسه عوامل شکلگیری معتزله قدیم و معتزله جدید: ۴۱
منابع ۴۴
منابع فارسی: ۴۴
منابع عربی: ۴۵
مشکور، محمدجواد، سیر کلام در فرق اسلام، تهران، انتشارات شرق، ۱۳۶۸٫
مجتهد شبستری، محمد، هرمنوتیک، کتاب و سنت، تهران، انتشارات طرح نو، ۱۳۷۵٫
مجتهد شبستری، محمد، کثرت گرایی در تفکر مذهبی در قرون ۴ و۵ هجری، نامه فرهنگ، سال سوم، شماره ۱۲٫
بدوی، عبدالرحمن، تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، ترجمه حسین صابری، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، ۱۳۷۴٫
دتلو، خالد،گرایشهای اعتزالی در قرن بیستم،ترجمه، سید مهدی حسینی و مینو ایمانی، مجله اطلاعات حکمت و معرفت، شماره ۱۶٫
ابوزهره، محمد، تاریخ مذاهب اسلامی، ترجمه علیرضا ایمانی،انتشارات ادیان و مذاهب، قم، چاپ اول، ۱۳۸۴٫
مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ج دوم، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۷۷٫
بخشی، عباس، دین در معبر عقل، روزنامه کارگزاران، سال اول، شماره۴٫
عباس بخشی، معتزله و رویکرد عقلانی به دین، مجله اطلاعات و حکمت شماره۱۶، ص۵۰ .
الفاخوری، حنا، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، چاپ دوم، ترجمه: عبدالمحمد آیتی، تهران، انتشارات زمان، ۱۳۵۸٫
ابراهیمی دینانی، غلامحسین، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، ج دوم، تهران، انتشارات طرح نو، ۱۳۷۷٫
امین، احمد، پرتو اسلام، ترجمه عباس خلیلی، چاپ سپهر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۴ شمسی.
اقبال لاهوری، محمد، بازسازی اندیشه دینی در اسلام، ترجمه محمدبقایی، تهران، انتشارات فردوس، ۱۳۷۹٫
اقبال لاهوری، محمد، احیای فکر دینی، ترجمه محمد آرام، کتاب پایا، بیتا.
غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، انتشارات زوار، تهران، چاپ نهم، ۱۳۸۳ هجری شمسی.
بعد از وفات پیامبر عظیمالشان اسلام اولین اختلافات بین مسلمانان در خصوص جانشینی ایشان و لزوم انتخاب فرد اصلح برای مقام خلافت آغاز شد،رفته رفته این اختلافات که درآغاز وجهه سیاسی داشت به اختلافات عقیدتی تبدیل شدند،با دور شدن از صدر اسلام و زمان زمامداری خلفای راشدین این اختلافات عمق بیشتری پیدا کردند و نتیجه این شد که بیشترین مذاهب عقیدتی– سیاسی در نیمه دوم قرن اول هجری شکل گرفتند.[۱]
روایتی که شهرستانی در ملل و نحل در خصوص پیدایش و شکلگیری مکتب معتزله نقل کرده است نشان دهنده این مطلب است که شکلگیری مکاتب و فرقههای مختلف به عواملی چند مربوط میشدند که به مرور زمان پایهگذار مکاتب فکری شدهاند ؛ روایت شهرستانی بدین شرح میباشد:شخصی نزد حسن بصری آمد و از او پرسید: ای عالم دینی ! در زمان ما گروهی مدعی شدند که مرتکب گناه کبیره کافر است و گناه کبیره مانند کفر است و شخص را از ملت اسلامی خارج میکند و ایشان گروه خوارج هستند و در مقابل گروهی ادعا دارند که گناه کبیره در صورتی که شخص مومن باشد آسیبی به مسلمانی او نمیزند،بلکه در مذهب ایشان عمل رکنی از ارکان ایمان نیست و با وجود ایمان گناه و معصیت آسیبی مسلمانی نمیزند همانگونه با وجود کفر عمل و طاعت فایدهای ندارد و ایشان مرجئه هستند،در این مورد چه حکمی داری تا برای ما بیان کنی ؟ حسن بصری در فکر فرو رفت و قبل از این که پاسخ دهد واصل ابن عطا اینگونه جواب داد: من نمیگویم مرتکب گناه کبیره مطلقا مومن است و نیز نمیگویم مطلقا کافر است بلکه او در بین این دو منزلت قرار دارد،نه مومن است و نه کافر پس برخاست و از حلقه درس حسن بصری دور شد و کنار یکی از ستونهای مسجد نشت و مشغول پاسخگویی به سوالات گروهی از شاگردان حسن بصری شد ؛ پس حسن بصری گفت:«اعتزل عنا واصل»به این معنا که واصل از ما کنارهگیری کرد و به این ترتیب واصل و پیروانش(معتزله) نامیده شدند.[۲]
همانطور که از سوال آن شخص برمیآید گروههای اعتقادی بسیاری در آن برهه زمانی وجود داشتند و این دلیلی بسیار روشن بر این مدعاست که مکاتب فکری و اعتقادی در طول تاریخ اسلام دفعتا و بدون مقدمه ظهور و بروز نیافتهاند بلکه عوامل متعددی دست در دست یکدیگر دادهاند تا یک جریان خاص فکری شکل بگیرد که به جرات میتوان اذعان کرد در راس همه این عوامل نزاع و درگیری سیاسی – عقیدتی در خصوص تعیین جانشین پیامبراکرم بوده است که بیشترین صدمات را به امت اسلامی وارد نمود و موجودیت جامعه اسلامی را در مواردی به مخاطره افکند و حق و باطل را درهم آمیخت و در نتیجه بستری مناسب برای شکلگیری مذاهب اسلامی به وجود آمد که بزرگان و پیروان ایشان مدعی بودند که در تلاش برای مشخص نمودن حق و حقیقت این مذاهب را به وجود آورده اند و یگانه هدف ایشان نجات امت اسلامی از سردر گمی و نشان دادن اسلام حقیقی است که خوارج،مرجئه،معتزله و… همگی این ادعا را داشتند.[۳]
در خصوص تاریخ دقیق شکلگیری مکتب معتزله به طوری که بتوان افکار ایشان را شناسایی کرد و گفت مکتب معتزله نشاط علمی خود را شروع کرد و به سرعت پیشرفت خود را در تدوین و ابراز عقاید و افکار خود آغاز نمود و در مقام پاسخگویی به شبهات مطرح شده از سوی مخالفان برآمد،نمیتوان اظهار نظر دقیقی نمود،البته بیشتر تاریخ نویسان در این عقیده اتفاق نظر دارند که مکتب معتزله به عنوان یک حرکت دقیق علمی از آغاز قرن دوم هجری ظاهر شد چنان که مقریزی در خطط اذعان میکند که مکتب معتزله بعد از سده اول هجری و در زمان حسن بصری ظهور و بروز یافت [۴] و این همان چیزی است که هاملتون آن را مورد تاکید قرار داده و مینویسد: مکتب معتزله توسط دو همشهری که عبارتند از واصل ابن عطا و عمرو بن عبید،در زمان حکومت هشامبن حکم و خلفای اموی در بصره تاسیس شد که این در بین سالهای ۱۰۵ الی ۱۳۱ هجری بوده است.[۵]
وجه تسمیه معتزله:واژه «اعتزال» به معنای «کنارهگیری»[۶] است و پیروان این مکتب را «معتزله» به معنای «کنارهگیرندگان» یا «جداییطلبان» گویند.غالباً آنان را «متکلمان خردگرا» مینامند اما القابی که به آنهاداده شده متفاوت است و از «آزاد اندیشان اسلام» تا «متعصبان جزم گرای افراطی» را در بر میگیرد. کنت کراگ یکی از علمای شرق شناس آنان را «گروه برجسته ای از متکلمان ماجراجو»مینامد و از نظر محقق لبنانی آلبرت نادر،آنان صرفاً «نخستین متفکران اسلام» هستند[۷]. بهطورکلی اعتزال از دو جنبه مورد توجه برخی تاریخنگاران عقاید اسلامی قرار گرفته است: الف) از نظر سیاسی،ب) از جنبه کلامی. بنابراین در پرداختن به مکتب «معتزله» میبایست دو دیدگاه «سیاسی» و «کلامی» را مورد ملاحظه قرار داد و آن دو را از هم متمایز ساخت.[۸]
براساس گزارش مشکور از «نوبختی»[۹]،نام معتزله اولین بار بر تعدادی از صحابه مانند: عبدالله ابن عمر،محمد بن مسلمه انصاری،اسامه بن زید و سعدبن ابیوقاص اطلاق شد و آنان از کسانی به شمار میرفتند که پس از به خلافت رسیدن حضرت علی(ع) با اتخاذ موضع بیطرفانه،از همراهی و حمایت امام علی «ع» در جنگ و همچنین درگیری و ستیز با وی،کناره گرفتند و به جهت همین موضع سیاسی به آنان «معتزله» لقب دادند،یعنی کسانی که از حمایت امام و همراهی با امت کنارهگیری کردند.[۱۰]
تحقیقات بسیاری در خصوص (منشاء نام معتزله) صورت پذیرفته و نظریات بسیاری مطرح شده است[۱۱] ؛ فراگیرترین آنهاکه به طورهمه جانبه این موضوع را مورد بررسی قرار داده است پژوهش نلینو است که ترجمه آن به زبان عربی در کتاب «التراث الیونانی فی الحضاره الاسلامیه» عبدالرحمان بدوی[۱۲] در دسترس علاقه مندان قرار دارد که ما در اینجا به ذکرخلاصهای از آن بسنده میکنیم:
نام معتزله از اندیشه جدا شدن از مذهب اهل سنت و جماعت ماخوذ نیست و نمیتوان گفت این نام را اهل سنت به منظور نکوهش و ریشخند این گروه به عنوان گروهی بیرون از مذهب عموم جامعه اسلامی و جدا شده از آن بر معتزلیان نهادهاند،بلکه معتزلیان اولیه این نام رابرای خویش انتخاب نمودند و یا دست کم به معنای «گروهی بی طرف» ویا کسانی که هیچ یک از دو فرقه مخالف و متنازع (اهل سنت و خوارج) را در مساله فاسق یاری نمیکنند،پذیرفتهاند.
به سبب نزاعهای سیاسی و جنگهای داخلی که با جنگ امام علی «ع» و معاویه بر سر خلافت آغاز شده بود این مساله در ثلث اول قرن دوم هجری از مسائل بسیار مهم به شمار میرفت. در چنین شرایطی طبیعی است که نام معتزله از زبان سیاست آن زمان گرفته شده باشد.پس باید گفت معتزلیان جدید که در اصل متکلم بودند در میدان تفکر و اندیشه ادامه همان معتزله سیاسی و عملی بودند،یعنی همان کسانی که در درگیری میان طرفداران امام علی«ع» و معاویه و پس از آن در نزاع بین طرفداران امام علی «ع» و خلفای اموی موضع بی طرفی اختیار نمودند.
احتمالا نخستین گروه معتزلیان متکلم از افرادی تشکیل میشدهاند که در پارهای از مسایل دینی (غیر از مساله فاسق) هم اختلاف نظر داشتند،حتیدرقرن اول و اوایل قرن دوم حد و مرزها،تعاریف و کلیات برخی مسایل دینی روشن و واضح نبوده و امکان رسیدن به این یقین که از میان اقوال اهل سنت و عقاید دیگران کدام یک باید مورد پذیرش قرار گیرد وجود نداشته است.
نام معتزلیان متکلم در اصل تنها اشاره ای به یگانه نقطهای دارد که مذهب آنان را از مذهب اهل سنت و جماعت جدا میکرده است،این نقطه پس از پایان یافتن نزاع های دینی فرقهها در مقایسه با دیگر مسایل دینی مورد اختلاف اهمیت خود را از دست داده و مسایلی ریشهدارتر شدند و توانستند از طریق عکسالعمل فزاینده اهل سنت در مقابل تعرض معتزلیان به عقاید و مذهب آنان این نقطه را تحتالشعاع قرار دهند. به عبارت دقیقتر نامگذاری معتزله یک نام در یک زمان خاص بود،همانند دیگر نامهای ایشان که از برخی تعالیم و عقاید آنهاحکایت می نمود مانند: قدریه،عدلیه،موحده و….
شاید منشا حقیقی نام معتزله در نیمه دوم قرن دوم رو به فراموشی نهاد به طوری که خود معتزلیان به تدریج معتقد شدند که نام معتزله حکایت از آن دارد که ایشان از اهل سنت و جماعت جدا شدهاند و این اهل سنت بودهاند که چنین نامی برای ایشان وضع کرده اند.
این مطلب صحیح نیست که بگوییم معتزله دراصل شاخهای ازقدریه قرن اول و یا ادامه همان اندیشه بودند و نقطه آغاز آنان مذهب اختیار و آزادی اراده بوده است.
بنابر قول شهرستانی و بغدادی آرای مورد اتفاق معتزله عبارتند از:
۱ـ خدا قدیم است و صفات قدیم از ذات او نفی میشوند.
۲ـ کلام خدا حادث و مخلوق است.
۳ـ اراده،سمع،بصر و… معانی و مفاهیم قائم به ذات نیستند.
۴ـ نفی دیده شدن خدا به چشم در آخرت.
۵ـ انسان مختار است.
۶ـ حکیم جز صلاح و خیر انجام نمیدهد و به لحاظ حکمت مراعات مصالح بندگان بر حکیم واجب است.
۷ـ اگر مؤمن در حالاطاعت و توبه بمیرد،مستحق ثواب است،اما اگر بنده بدون توبه و با ارتکاب گناه کبیره از دنیا برود،مستحق خلود در آتش است،البته مجازات چنین شخصی از مجازات کفار کمتر است.
۸ ـ قبل از رسیدن دلیل سمعی و شرعی،اصل معرفت و شکر نعمت واجب است و شناخت حسن و قبحعقلا واجب است. ورود تکالیف نیز الطافی از باری تعالی است.[۱۳]
از دیگر موارد مورد اتفاق متکلمان معتزلی،قبول این ادعاست که مسلمان فاسق در «منزله بین المنزلتین» قرار دارد و اینکه امر به معروف و نهی از منکر امری واجب است.[۱۴]
ابوالحسن اشعری عقایدی را که معتزلیان در مسأله توحید بر آن اتفاق نظر دارند،بیان کرده است و در دیگر موضوعات کلامی نیز پس از بیان وجوه اشتراک همه فرق معتزلی،به ذکر اختلافات میان آنهامیپردازد.[۱۵]
اگر به کتابهای معتزله مراجعه کنیم خواهیم دید که معتزلیان به رغم اختلافاتی که در امور جزیی و فرعی دارند پنج اصل را به عنوان ملاک معتزلی بودن ذکر می کنند و کتابهایی با همین عنوان نگاشتهاند که به عنوان مثال میتوان از کتابهای «الاصولالخمسه» از ابوالهذیل علاف،«الاصولالخمسه» نوشته جعفر بن حرب و «شرح الاصولالخمسه» از قاضی عبدالجبار نام برد که آن پنج اصل عبارتند از:
۱ـ توحید: توحید مغز و پایه مکتب معتزله است و مراد از توحید نزد معتزلیان،توحید صفاتی است. شهرستانی درباره اعتقاد معتزله به توحید صفاتی میگوید این سخن در آغاز ناپخته بود و واصل بن عطا در اثبات دیدگاه خود به این استدلال ساده اکتفا میکرد که لازمه اثبات صفات قدیم برای خدا،تعدد خدایان است. بعدها پیروان واصل بن عطا در توضیح عقیده او بیان داشتند که معنای توحید صفاتی انکار مطلق صفات نیست بلکه مراد،انکار صفات زائد بر ذات الهی است.[۱۶]
همان طور که مشاهده میشود اصل توحید با وجود اتفاق نظر بر آن،در سیر تکاملی عقاید معتزلی،شکل معقولتری به خود میگیرد.
بر اساس اصل توحید معتزله معتقدند که دیدن خدای متعال در روز قیامت امری محال است چرا که لازمه آن جسم بودن و جهت داشتن خدا است. بر این اساس،صفات خدا را نیز چیزی جز ذات او نمیدانند[۱۷] زیرا به عقیده ایشان اگر صفات غیر از ذات باشند وجود چند قدیم لازم می آید و طبق همین اصل است که اعتقاد به خلق قرآن دارند.
[۱] – فالح الربیعی ، تاریخ المعتزله فکرهم و عقائدهم ، ص ۱۲٫
[۲] – شهرستانی ، الملل و النحل ، ص ۵۲٫
[۳] – فالح الربیعی ، تاریخ المعتزله فکرهم و عقائدهم ، ص ۱۲٫
[۴] – المقریزی ، خطط ، ج۴ ،ص ۱۶۰٫
[۵] – Encyclopedia of Islam, p422.
[۶]– ابنمنظور ، لسانالعرب، ج۹، ص۱۹۰٫
[۷] – دتلو خالد ،ترجمه، سید مهدی حسینی و مینو ایمانی ، گرایشهای اعتزالی نوین در قرن بیستم.
[۸]– صبحی، احمد محمود ، فیعلمالکلام، دراسته فلسفیه لآرا الفرق الاسلامیه فی اصول الدین، ج (المعتزله) ، ص۱۰۹٫
[۹] – مشکور، محمدجواد ، سیر کلام در فرق اسلام، ص۱۶٫
[۱۰] – شهرستانی ، الملل و النحل ، ص ۵۳ و برنجکار، رضا ، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص۱۰۹٫
[۱۱] – بدوی ، عبدالرحمن ، تاریخ اندیشه های کلامی در اسلام ، ص۵۳- ۵۵ .
[۱۲] – بدوی ، عبدالرحمن ، التراث الیونانی فی الحضاره الاسلامیه ، ص ۱۹۰ – ۱۹۲ .
[۱۳] – شهرستانی، ملل و نحل ، ج ۱، ص ۴۹ ؛ بغدادی عبدالقاهر ، الفرق بین الفرق ، ص ۱۱۴٫
[۱۴] – شهرستانی، ملل و نحل ، ج ۱، ص ۵۱ ؛ بدوی عبدالرحمن ، تاریخ اندیشه های کلامی در اسلام ، ج ۱ ، ص ۶۰ .
[۱۵] – اشعری ، مقالات اسلامیین ، ص ۸۲ ـ ۱۰۸٫
[۱۶] – شهرستانی، ملل و نحل ، ج ۱، ص ۵۱ ؛ اشعری ، مقالات اسلامیین ، ص ۸۱ ؛ قاضی عبدالجبار ، شرح اصول الخمسه ، ص۱۲۸-۱۳۱٫
[۱۷] – این مساله مورد اتفاق نظر تمام معتزله نیست بلکه عقیده بیشتر آنهاست.
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر