1,971 views
پیشینه تحقیق اهمیّت بحث دشمن شناسی و نگرشی به آیات قرآن کریم در زمینه ی شناخت دشمنان دارای ۹۲ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
فصل اول: شناخت مولفه های دشمن ۷
۲-۱) معنای لغوی دشمن : ۷
۲-۲) معنای اصطلاحی دشمن: ۸
۲-۳) اهمیّت و ضرورت بحث دشمنشناسی: ۹
۲-۳-۱) اهمیّت و ضرورت بحث دشمن شناسی از منظر قرآن کریم: ۹
۲-۳-۲) اهمیّت و ضرورت بحث دشمن شناسی از منظر روایات: ۱۰
۲-۳-۲-۱) دشمن شناسی در روایات: ۱۰
آگاه باشید، عاقلترین مردم کسی است که خدایش را بشناسد و از او پیروی کند و دشمن را نیز بشناسد و آنگاه نافرمانیش نماید. ۱۰
۲-۳-۲-۲) معرفی دشمن یکی از اهداف اساسی معصومین(ع): ۱۰
۲-۳-۳) اهمیّت و ضرورت بحث دشمن شناسی از منظر عقل: ۱۱
۲-۳-۴) اهمیّت وضرورت بحث دشمن شناسی در سخن بزرگان: ۱۳
۲-۴٫ نگرشی به آیات قرآن کریم در زمینهی شناخت دشمنان: ۱۳
واژگان کلیدی: ۱۳
۲-۴-۱٫کید: ۱۳
۲-۴-۱-۱) بررسی آیات «کید»: ۱۴
۲-۴-۲) مکر: ۱۶
۲-۴-۲-۱) نکاتی در مورد واژه مکر: ۱۷
۲-۴-۲-۲) بررسی آیه «مکر»: ۱۸
۲-۴-۲-۳) فرق بین کید و مکر: ۱۹
۲-۴-۳) ضَلال: ۱۹
۲-۴-۴) کفر: ۲۱
۲-۴-۴-۱) نکاتی در مورد واژه «کفر»: ۲۱
۲-۴-۴-۱-۱) وجوه کفر: ۲۱
۲-۴-۴-۱-۲) تقدم کفر بر شرک: ۲۲
۲-۴-۴-۱-۳) ریشههاى کفر و پایههاى آن: ۲۲
۲-۴-۵) صدّ: ۲۲
۲-۴-۶) خدع: ۲۳
۲-۴-۶-۱) نکاتی در مورد واژه«خدعه»: ۲۴
۲-۶-۴-۲) بررسی آیه «خدعه»: ۲۴
۲-۶-۴-۳) تفاوت میان خدعه وکید: ۲۵
۲-۴-۷) عدوّ: ۲۵
۲-۴-۷-۱) بررسی آیهی«عدو»: ۲۵
۲-۴-۸) بطانه: ۲۶
۲-۴-۸-۱) بررسی آیه «بطانه»: ۲۷
۲-۴-۹) ولیّ: ۲۷
۲-۴-۹-۱) بررسی آیه«ولیّ»: ۲۸
۲-۴-۱۰) نفاق: ۲۸
۲-۴-۱۰-۱) نکاتی پیرامون واژه «نفاق » و«منافق»: ۲۹
۲-۴-۱۰-۲) اقسام نفاق: ۲۹
۲-۴-۱۰) بصیرت: ۳۰
۲-۴-۱۰-۱) بصیرت در لغت: ۳۱
۲-۴-۱۰-۲) بصیرت در اصطلاح مفسّران: ۳۲
فصل دوم ۳۳
اقسام دشمن از دیدگاه قرآن کریم ۳۳
۳-۱) اقسام دشمن از دیدگاه قرآن کریم ۳۳
بخش اول: ۳۴
۳-۱-۱) دشمن ایمانیدرونی یا پنهان: ۳۴
۳-۱-۱-۱) شیطان و همراهان او: ۳۴
۳-۱-۱-۱) معنای لغوی و اصطلاحی شیطان و ابلیس: ۳۵
۳-۱-۱-۲) فرق بین شیطان و ابلیس: ۳۷
۳-۱-۱-۳) نام و القاب ابلیس: ۳۷
۳-۱-۱-۴) دامها و برنامههای شیطان: (اهداف و شیوههای مبارزه و دشمنی شیطان): ۳۸
۳-۱-۱-۴-۱) شیوه دشمنی شیطان : ۳۸
۳-۱-۱-۴-۲) دامها و ابزارهای شیطان: ۳۹
۳-۱-۱-۴-۲-۱) دنیا: ۳۹
۳-۱-۱-۴-۲-۲) وسوسه: ۳۹
۳-۱-۱-۴-۲-۳) اختلاف افکنی: ۴۰
۳-۱-۱-۴-۲-۴) هواپرستی : ۴۱
۳-۱-۱-۴-۲-۵) وعده به فقر: ۴۱
۳-۱-۱-۴-۲-۶) از راه عبادت: ۴۲
۳-۱-۱-۴-۲-۷) از طریق اموال و اولاد: ۴۳
۳-۱-۱-۴-۲-۸) زنان: ۴۴
۳-۱-۱-۴-۲-۹) تبلیغات: ۴۴
۳-۱-۱-۴-۲-۱۰) بزرگ کردن آرزوها و تمنیات واهی: ۴۴
۳-۱-۱-۴-۲-۱۱) تزیین اعمال زشت: ۴۵
۳-۱-۱-۴-۲-۱۲) وعدههای دروغین: ۴۵
۳-۱-۱-۵) صفات شیطان: ۴۶
۳-۱-۱-۵-۱) ناسپاسی: ۴۶
۳-۱-۱-۵-۲) عصیانگری: ۴۶
۳-۱-۱-۵-۳) خوارکنندگی: ۴۶
۳-۱-۱-۵-۴) تعصّب بیجا: ۴۷
۳-۱-۲) نفس امّاره: ۴۷
۳-۱-۲-۱) اقسام نفس: ۴۸
۳-۱-۲-۱-۱) نفس امّاره: ۴۹
۳-۱-۲-۱-۲) نفس لوّامه: ۴۹
۳-۱-۲-۱-۳) نفس مطمئنه: ۴۹
۳-۱-۲-۲) خطرات نفس: ۵۰
۳-۱-۲-۲-۱) هواپرستی به جای خداپرستی: ۵۱
۳-۱-۲-۲-۲) تزیین زشتیها : ۵۱
۳-۱-۲-۲-۳) اعتراض به خدا: ۵۱
۳-۱-۲-۲-۴) سقوط از مقام انسانیّت: ۵۲
۳-۱-۲-۲-۵) پشت کردن به حق: ۵۲
۳-۱-۲-۲-۶) بازداری از قیامت: ۵۲
۳-۱-۲-۲-۷) انحراف از صراط مستقیم: ۵۲
۳-۱-۲-۲-۸) فرمان به بدیها: ۵۲
۳-۱-۳) برخی از همسران و فرزندان: ۵۲
بخش دوم: ۵۴
۳-۲) دشمن خارجی (یهود، کافران، مشرکان) ۵۴
۳-۲-۱) یهود: ۵۵
۳-۲-۱-۱) یهود در لغت: ۵۵
۳-۲-۱-۲) شناخت اجمالی چهرهی یهود: ۵۶
۳-۲-۱-۳) هجرت یهودیان به مدینه: ۵۶
۳-۲-۱-۴) صفات یهود از دیدگاه قرآن کریم: ۵۷
۳-۲-۱-۴-۱) خودخواه و نژادپرست ۵۷
۳-۲-۱-۴-۲) تکذیب رسولان وکشتن آنها: ۵۸
۳-۲-۱-۴-۳) جنگ طلبی: ۵۸
۳-۲-۱-۴-۴) خیانت در امانت: ۵۹
۳-۲-۱-۴-۵) زراندوزی و مالپرستی: ۵۹
۳-۲-۱-۴-۶) پیمان شکنی: ۵۹
۳-۲-۱-۴-۷) تحریف کلمات الهی: ۶۰
۳-۲-۱-۴-۸) قساوت قلب: ۶۰
۳-۲-۲) کافران: ۶۱
۳-۲-۲-۱) تعریف کافر در لغت و اصطلاح: ۶۲
۳-۲-۲-۲) صفات کافران: ۶۳
۳-۲-۲-۲-۱) سیاهی دل: ۶۳
۳-۲-۲-۲-۲) جهل و نادانی: ۶۳
۳-۲-۲-۲-۳) خیال پردازی و توهّم: ۶۴
۳-۲-۳) مشرکان: ۶۵
۳-۲-۳-۱) شرک در لغت و اصطلاح: ۶۵
بخش سوم: ۶۶
۳-۳) دشمنان داخلی (منافقان): ۶۶
۳-۳-۱) معنای لغوی و اصطلاحی نفاق: ۶۶
۳-۳-۲) ضرورت شناخت نفاق و منافق: ۶۷
۳-۳-۳) ویژگیهای منافقان: ۶۸
۳-۳-۶-۱) ویژگیهای فردی روانی: ۶۸
۳-۳-۳-۱-۱) بیماری روحی: ۶۸
۳-۳-۳-۱-۲) خود بزرگبینی: ۶۹
۳-۳-۳-۱-۳) ترس و اضطراب: ۶۹
۳-۳-۳-۱-۴) لجاجت: ۶۹
۳-۳-۳-۱-۵) سستی در معنویت: ۷۰
۳-۳-۳-۱-۶) هواپرستی: ۷۰
۳-۳-۳-۱-۷) بهانه تراشی: ۷۰
۳-۳-۳-۱-۸) امر به بدی و نهی از خوبی: ۷۱
۳-۳-۳-۱-۹) بخل: ۷۱
۳-۳-۳-۲) ویژگیهای سیاسی منافقان: ۷۱
۳-۳-۳-۲-۱) دوستی با بیگانگان: ۷۱
۳-۳-۳-۲-۲) ولایت ستیزی: ۷۳
۳-۳-۳-۲-۳) فرصت طلبی: ۷۳
۳-۳-۳-۲-۴) تحقیر مؤمنان: ۷۴
۳-۳-۳-۲-۵) فتنهگری: ۷۴
۳-۳-۳-۲-۶) ایجاد جنگ روانی: ۷۴
۳-۳-۳-۲-۷) افساد در پوشش اصلاح: ۷۵
۳-۳-۳-۲-۸) شایعه سازی: ۷۵
۳-۳-۳-۲-۹) ایجاد تنگناهای اقتصادی برای پیروان حق: ۷۶
۳-۳-۳-۲-۱۰) منفعت طلب: ۷۶
۳-۳-۳-۲-۱۱) کارشکنی: ۷۷
۳-۳-۳-۲-۱۲) تلوّن و چند چهرگی: ۷۹
۳-۳-۳-۳) ویژگیهای فرهنگی منافقان: ۷۹
۳-۳-۳-۳-۱) دروغگویی و ریاکاری: ۷۹
۳-۳-۳-۳-۲) سوگند دروغ خوردن: ۸۰
۳-۳-۳-۳-۳) توجیه روشهای نادرست خویش: ۸۱
۳-۳-۳-۳-۴) ظاهرسازی: ۸۱
۳-۳-۳-۳-۵) وعدههای دروغین: ۸۱
۳-۳-۳-۳-۶) تضعیف باورهای دینی و شبههافکنی: ۸۲
۳-۳-۳-۳-۷) کفر ورزیدن در پوشش ایمان: ۸۲
۳-۳-۳-۳-۸) سفاهت و نادانی: ۸۳
۳-۳-۳-۴) ویژگیهای اجتماعی منافقان: ۸۳
۳-۳-۳-۴-۱) شعار اصلاح و ایمان سردادن: ۸۳
۳-۳-۳-۳-۳) کینهتوزی: ۸۴
۳-۳-۳-۴-۴) خود را عزیز و دیگران را ذلیل دانستن: ۸۵
کتابنامه: ۸۶
علاوه برقرآن کریم، ترجمه مکارم شیرازی، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
کتابهای عربی:
آرام، احمد و اخوان حکیمی، الحیاه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،۱۳۸۰ش.
آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، به کوشش محمد حسین عرب، بیروت، دار الفکر،۱۴۱۷ق.
آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات، چاپ اول ،۱۳۶۶ش.
ابناثیرجزری، مجد الدین مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، بیروت، دار الکتب العلمیّه ،۱۴۱۵ق.
ابن بابویه، ابوجعفر محمد، عیون اخبارالرضا(علیه السلام)، ج۲، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، قم، ۱۴۰۴ق.
ابن منظور، محمد، لسان العرب ، نشر ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
ابن هشام المعافری، عبدالملک، سیرهی ابن هشام(السیره النبویه)، تحقیق سقا/ابیاری/شلبی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
ابو الصلاح حلبى، تقى الدین، الکافی فی الفقه، اصفهان، چاپاول، ۱۴۰۳ق.
ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، الأغانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۹۹۴م.
اعلمی حائری، محمد حسین، دائره المعارف الشیعیه العامه، بیروت، دار الفکر،۱۴۱۴ق.
امینی، عبد الحسین، الغدیر، تهران، بنیاد بعثت ،۱۳۸۶ش.
انصاری محلاتی، محمد رضا، ثواب الاعمال، قم، نسیم کوثر، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
بلاغی، سید عبدالحجه، حجه التفاسیر و بلاغ الإکسیر، قم، حکمت، ۱۳۸۶ق.
بیضاوى، عبدالله بن عمر، أنوارالتنزیل وأسرارالتأویل، بیروت، داراحیاءالتراث العربى، ۱۴۱۸ق.
حرّ عاملى، محمد بن حسن بن على، تفصیل وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپاول، ۱۴۰۹ق.
حفنی، عبدالمنعم، موسوعه القرآن العظیم، قاهره، مکتبه مدبولی، چاپ اول ،۲۰۰۴م.
حلبی، السمین، عمده الحفاظ، تحقیق وتعلیق محمد تونجی، بیروت، علام الکتب، چاپ اول ،۱۴۱۴ق.
در این مقاله سعی خواهیم کرد که تعاریف و کلیاتی در مفهوم دشمن و دشمنی و معنای ِلغوی و اصطلاحی آن و اهمیّت بحث دشمنشناسی بیان شود و همچنین به بررسی نگرشی به آیات قرآن کریم در زمینهی شناخت دشمنان و بررسی واژگان کلیدی در اینباره میپردازیم.
دشمن در لغت فارسی به معنی زشت ذات، زشت خوی؛ این کلمه مرکب است از«دش» به معنی بد و زشت ؛و«من» به معنی نفس و ذات. بنابراین به صورت مرکب می شود: زشت خوی و زشت ذات.[۱]
برخی هم گویند: مرکب از «دشت» به معنی بد و زشت و «من» است به معنیِ بدنفس، بددل، زشتطبع است. این واژه به معنی مفرد و جمع بهکار میرود و همچنین به آنکه عداوت میکند به شخص و کسی که ضرر میرساند، دشمن گویند.[۲] آن که بد فرد دیگری را خواهان است(آن کس که بدخواه دیگریست).[۳]
معادلهای عربی این واژه عبارتند از: العدو , الخصم.[۴]
العدو: از ماده «عدو»: به معنای تجاوز کردن از کاری است که حقّش عدم تجاوز از آن میباشد.[۵]
العَدْو: تجاوز و درگذشتن از حدّ است که با التیام منافات دارد یعنى با بهبودى بخشیدن و سازگارى دادن میان دو چیز تفاوت دارد.[۶] صاحب النهایه و التحقیق فی کلمات القرآن نیز همین معنی را آوردهاند.[۷]
با توجه به آنچه که در معنای عدو گفته شد، این واژه در کاربردهای معنایی مختلفی به کار رفته است که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- گاهى به اعتبار (قلب و دل) است که آن را «العَدَاوَه و المُعَادَاه» مىگویند یعنى: (کینه توزى و دشمنى در دل پنهان داشتن.
۲- و زمانى به اعتبار (راه رفتن) گفته مىشود: «العَدْو»: دویدن و هروله .
۳- گاهى به اعتبار کوتاهى نمودن از عدالت و افساد در معامله گویند:« له العُدْوَان و العَدْو»: در معامله بىعدالتى و ظلم و خصومت دارد- گفت: ـ«فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ » [۸](بدون آگاهى و علم و از روى جهالت خداى را خصمانه و ظالمانه سبّ مىکند).
۴- و گاهى به اعتبار مکانهاى آرمیدن و قرار گرفتن است، گفته مىشود: له العَدْوَاء: ناآرام و نامطمئنّ است.
مکانٌ ذو عَدْوَاء: جاییکه اجزایش با هم متناسب و قابل استقرار نیست. درباره معنى معادات و دشمنى و کینه پنهانى در دل گفته مىشود:
رجلٌ عَدُوٌّ و قومٌ عَدُوٌّ: مرد و قومى کینه توز (که مثل واژه- عدل در جمع و مفرد یکى است) در آیه گفت: «بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ»[۹] (در باره آغاز حیات بشر در زمین است که مىگوید بعضى از شما با بعض دیگر دشمن خواهید بود) جمع آن- عِدًى و أَعْدَاء- است گفت: «وَ یَوْمَ یُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ»[۱۰].[۱۱]
دشمن در اصطلاح مفسران به آن کس که ضرر میرساند اطلاق میشود و اصطلاحات هم معنا با آن عبارت است از: حریف، ضد، مخالف، معارض، عدوّ.[۱۲]
(عدوّ): دشمنی که در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار میکند «إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبِیناً»[۱۳] و همچنین آیهی«إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ»[۱۴] .[۱۵]
عدوّ دو گونه است:
۱- عداوت به قصد دشمنى و خصومت مثل آیات:
«فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ»[۱۶]و«جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ»[۱۷]
و دشمنى از دیگرى و از غیرجنس خود در آیه: «عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِ»[۱۸].
۲- دشمنى و عداوتى که از روى قصد نباشد بلکه حالتى به او دست مىدهد که اذیّت مىشود همانگونه که از دشمنان مورد اذیّت و آزار قرار مىگیرد، مثل آیه: «فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعالَمِینَ»[۱۹]و آیهاى در باره اولاد که مىگوید: «عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ»[۲۰].[۲۱]لذا بنابر آنچه گفته شد؛ تعریف دشمن در اسلام به دشمنی بیرونی (کافران ،مشرکان ،منافقین ویهود)ختم نمیگردد و شامل نفس امّاره و شیطان نیز میشود به گونهای که جهاد با نفس را برترین جهاد میخواند، زیرا که در تعریف دشمن گفته شد هر آنچه باعث شود انسان را از راه مستقیم منحرف سازد و موجب عدم اطاعت انسان از خدا شود، دشمن نامیده میشود.
اهمیّت و ضرورت بحث پیرامون دشمن شناسی رامیتوان در یک تقسیمبندی در چهار عنوان مطرح نمود:
از ویژگیهای بارز قرآن کریم، جامعیّت و گستردگی بحثهای آن و دربرداشتن کلیّات برنامهی بشری میباشد چنانکه خدا فرموده :«… وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ…»[۲۲]و ما این کتاب را برتو فرستادیم تا بیانی جامع و فراگیر درباره هر چیز باشد.
امام باقر (ع) نیز درباره جامعیّت قرآن فرمودهاند :«إنَّ اللهَ لَم یَدع شَیئاً تَحتاجُ إلیهِ الاُمَّهُ إلی یَومِ القِیامَهِ إلّا اَنزََلَهُ فِی کِتابِهِ وَبَیَّنهُ لِرَسُولِهِ….»[۲۳]:«خداوند تمام آنچه را که امت (اسلام ) تا قیامت بدان نیاز دارند در کتاب خود آورده و برای پیامبرش بیان فرموده است.
نظر به این که قرآن کریم هم جامعیّت دارد و هم جاودانگی، در مییابیم که هیچ موضوع مهمّی در راستای هدایت انسان نیست که در قرآن کریم از آن صحبت نشده باشد به خصوص موضوع مهمی همچون ساختار جامعه اسلامی و عواملی که به طور مثبت یا منفی در ساختار آن مؤثر است. با تأملی دقیق در آیات در خواهیم یافت که تا چه اندازه قرآن کریم نسبت به «شناساندن دشمن» حساسیّت نشان داده است؛ به طوری که بیش از هزار و پانصد آیه از آیات قرآن کریم پیرامون دشمن شناسی است. این آیات، انواع دشمنان مؤمنان و نظام اسلامی، ابزار و شیوههای دشمن و راههای مقابله با آنان را به مسلمانان میآموزد.
از طرفی در فرهنگ اسلامی، دین و سیاست بهگونهای با یکدیگر عجین و آمیخته شدهاند که حتی تصور جدایی میان آنها آسان به نظر نمیرسد اگر چنین نبود اسلام هرگز نمیتوانست با سیاستمداران جهان مقابله کند و تمامی نقشهها و توطئههای آنها را درهم بشکند.
لذا با عنایت به جامعیّت و جاودانگی قرآن کریم و این که هیچ موضوع مهمی که نقش اساسی در ساختار جامعهی اسلامی دارد در قرآن کریم از آن فروگذار نشده است و همچنین عجین شدن دین و سیاست در هم در مکتب اسلام ملاحظه میکنیم که این قانون نامهی اساسی تا چه اندازه نسبت به «شناساندن دشمن» حساسیت نشان داده است و بدان مهم پرداخته است. برای درک بهتر این مطلب کافی است نگاهی داشته باشیم به سخنان گرانسنگ امام محمد باقر(ع)، آن جا که فرمود: قرآن بر سه قسمت نازل گردیده که یک سومِ آن، دربارهی ما و دوستان ماست و یک سوم، دربارهی دشمنان ما و دشمنان پیشینیان ما و یک سوم، روشها و امثال است. آیهای که دربارهی قومی نازل شده، اگر با مرگ آن قوم باطل گردد، دیگر از قرآن چیزی نمیماند، حال آنکه قرآن تا بقای آسمانها و زمین باقی است و احکام آن جاری و ساری میباشد و برای هر ملتی آیهای است که آنرا قرائت میکند، خواه آن آیه خیر را بیان کند و خواه شرّرا»[۲۴]
اهمیّت دشمنشناسی در تعالیم اسلامی آنقدر مورد توجه قرارگرفته است که قرآن کریم در آیات متعددی و با تعابیرمختلفی به این موضوع پرداخته است، تا جایی که در قرآن کریم، آیات دشمنشناسى بیش از آیاتالاحکام است و از میان یکصد و چهارده سورهى قرآن کریم، در آغاز نُه سوره به مسئله دشمنشناسى توجّه شده است؛ سورههاى برائت، احزاب، محمّد، ممتحنه، منافقون، معارج، بیّنه، کافرون و مسد.[۲۵]و از همین رو واژه «عدوّ» و «اعداء» در قرآن حدود۲۸ بار تکرار شده و آیات متعدد، چهره دشمنان اسلام و راههاى مقابله با شیوههاى نفوذ آنان را به خوبى تبیین نمودهاند این آموزههاى قرآنى هم دشمنان ما را به ما مىشناساند و هم شیوههاى مبارزه با آنان را.
قرآن کریم شش گروه از دشمنان را نام برده است: «شیطان و همراهان او»،«نفس امّاره»،«برخی از همسران و فرزندان»، «کفار و مشرکان»، «برخی از اهل کتاب خصوصاً یهودیان» و «منافقین»، که ما این شش دشمن را، در یک تقسیم بندی کلّی به سه گروه تقسیم نموده و مورد بررسی قرار خواهیم داد:
۱) دشمن ایمانی]درونی یا پنهان[
۲) دشمن خارجی
۳) دشمن داخلی.
در سیره پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) نیز به دشمن شناسی توجه بسیار شده است . و در میان معصومین (ع)، رفتار حضرت علی(ع) با دشمنان از همه درس آموزتر است. علی (ع) با توجه به شرایط زمانی و شیوه حکومتش با دشمنانی روبه رو بود که پیامبر (ص) و دیگر ائمه (ع) با آن رو به رو نشدند.
درباره لزوم شناخت دشمن احادیث فراوانی از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(علیه السّلام) وجود دارد که به پاره ای از آنها اشاره میکنیم:
پیامبر(ص) درباره ضرورت شناخت دشمن میفرماید: «أَلا وَ اَن أعقل الناس عبد عَرَفَ رَبَّهُ فَأَطَاعَه وَ عَرَفَ عَدوه فَعَصاه»[۲۶]
آگاه باشید، عاقلترین مردم کسی است که خدایش را بشناسد و از او پیروی کند و دشمن را نیز بشناسد و آنگاه نافرمانیش نماید.
نکته جالب در این حدیث آن است که از جملهی نمودار یک انسان پیش رو و آگاه را خداشناسی و دشمن شناسی میداند که نتیجهی خداشناسی تسلیم شدن در برابر خدا و پرستش اوست و نتیجهی دشمن شناسی، نافرمانی از دشمن است.
پس از رحلت پیامبر(ص)، اسلام واقعی از مسیر اولیهاش منحرف و خلافت از خاندان پیامبر اسلام (ص)گرفته شد، از این رو، از همان ابتدا، امامان شیعه تلاش خود را صرف شناسایی چهره دشمنان اسلام کردند. حضرت علی(علیه السّلام)، امام حسن(علیه السّلام)، امام حسین(علیهم السّلام) و دیگر ائمه (علیه السّلام) تلاشهای زیادی در جهت معرفی دشمن به جامعه مسلمین انجام دادند و مهّمترین رمز پیروزی آنها، به ویژه پیروزی نهضت حسینی در این بود که دشمن را به مردم معرفی کرده بودند.
امام علی (ع) که خود بخش عظیمی از تلاش خویش را در دورهی حکومتش به افشاگری چهرهی دشمنان خود به کار برد در احادیث زیادی به معرفی و شناخت بیشتری پیرامون جایگاه و ضرورت دشمن دشمنشناسی میپردازد از جمله:
۱) امام علی (ع) میفرماید: به خدا سوگند! اگر تنها با دشمنان روبرو شوم، در حالى که آنان تمام روى زمین را پر کرده باشند، نه باکى داشته و نه مىهراسم. من به گمراهى آنان و هدایت خود که بر آن استوارم، آگاهم و از طرف پروردگارم به یقین رسیدهام و همانا من براى ملاقات پروردگار مشتاق و به پاداش او امیدوارم. لکن از این اندوهناکم که بىخردان و تبهکاران این امّت، حکومت را به دست آورند، آنگاه مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را به بردگى کشند، با نیکوکاران در جنگ و با فاسقان همراه باشند، زیرا از آنان کسى در میان شماست که شراب نوشید و حد بر او جارى شد و کسى که اسلام را نپذیرفت امّا به ناحق بخششهایى به او عطا گردید. اگراینگونه حوادث نبود شما را بر نمىانگیختم و سرزنشتان نمىکردم و شما را به گرد آورى تشویق نمىکردم و آنگاه که سرباز مىزدید رهاتان مىکردم. آیا نمىبینید که مرزهاى شما را تصرّف کردند؟ و شهرها را گشودند؟ و دستاوردهاى شما را غارت کردند؟ و در میان شهرهاى شما آتش جنگ را برافروختند؟ براى جهاد با دشمنان کوچ کنید، خدا شما را رحمت کند، در خانههاى خود نمانید، که به ستم گرفتار و به خوارى دچار خواهید شد و بهره زندگى شما از همه پستتر خواهد بود و همانا برادر جنگ، بیدارى و هوشیارى است، هر آن کس که به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید! [۲۷]
۲) همچنین امام میفرماید: هر کس نسبت به دشمن خود بخوابد (ونسبت به دشمن بیتفاوت باشد) مکرها و حیلهها بیدارش میکند.[۲۸]
۳) امام در کلام دیگری لزوم قطع ارتباط با دشمن را اینگونه بیان میکند:« از دشمنان ِخدا جدایی کنید و با اولیا خدا پیوند نمایید.[۲۹]
۴) امام درسخن دیگر لزوم آمادگی و قدرت در برابر دشمن را بیان می کند:« قبل از قدرت، با دشمن جنگ و ستیز منما».[۳۰]یعنی نخست باید نیرو تهیه کرد آنگاه جنگید.
۵) امام علی(ع) میفرماید:«هیچ دشمنی را کوچک مشمارید؛ هرچند، ضعیف و ناتوان باشد زیرا دشمن همیشه در فکر تجاوز است و به همین جهت او را دشمن نامیدند».[۳۱]
۶) امام عسکری «ع» میفرماید: اضعف الأعداء کیدا، من أظهر عداوته: کمحیلهترین دشمنان آن است که دشمنى خود را آشکار کند[۳۲].
۷) الامام الصادق «ع»: ثلاث من علامات المؤمن: علمه باللَّه، و من یحبّ، و من یبغض.
امام صادق «ع»: سه چیز از نشانههاى مؤمن است: علم و یقین او درباره خدا و اینکه چه کس را دوست مىدارد و از چه کس بیزار است.[۳۳]
از محوریترین مسایل دفاعی کشور، دشمن شناسی است. با شناخت دشمن میتوان احتمال پیروزی و یا شکست را مشخص کرد لذا شناخت دشمن نقش مهم و اساسی در رویارویی انسان با دشمنان دارد، زیرا که، اگر توان انسان در رویارویی بسیار باشد ولی اطلاعات کافی را در دست نداشته باشد شکست خواهد خورد، هر موجود زنده ای دشمن دارد و به میزان گستردگی وجود خود با دشمن بیشتری رو به رو است. نگاه درس آموز و عبرت پذیر هر یک از مسلمانان به ویژه متولیان امور به گذشته تاریخ و نیز حوادث امروز جامعه، بینش و بصیرتی فراهم میکند تا در کنار سلسله مباحث شایسته اعتقادی، اخلاقی، فقهی و…، برخی از گفتارهای پویا و بنیادین با جایگاه ویژه در آموزههای معارف را نیز مطرح کنیم و مخاطبان خود را با ریشههای حوادث چهارده قرن اخیر و شیوههای دشمنان در تمامی زمانها و وظیفههای دین باوران در همهی عرصهها آشنا سازیم و راهی روشن برابر آنها بگشاییم. دشمن شناسی گفتاری است از این دست که پرداخت جامع و عالمانه به آن در این زمان ضرورتی صد چندان یافته است.
به طور کلّی ضرورت شناخت دشمن از دیدگاه عقل را میتوان در موارد زیر بیان کرد: الف) انحراف خواستههای به حق فکری انسان: اگر آدمی در تشخیص دوست و دشمن دچار اشتباه شود و دشمن خود را دوست خود کند، خواستههای اصیل فطری بیپاسخ مانده، بلکه به انحراف و کژروی کشیده میشوند و بدیهی است چنین شخصی دچار چه زیانهای روحی و روانی خواهد گشت.[۳۴]
ب) سقوط در رذایل: همانطور که انسان از دوست خود متأثر میشود و متقابلاً صفات و خصیصههای او به دوستش سرایت می کند، دوستی با دشمن یا دشمن را دوست پنداشتن موجب میشود رذایل و اوصاف زشتی که بر روح و جان دشمن حاکم است در انسان رسوخ کند و به جای آنکه به درجاتی برتر از فرشتگان صعود کند، به پستترین مرتبهی بهایم نزول یابد، آری شناخت دشمن اصلی بایسته ضروری است.[۳۵]
ج) آمادگی برای عکس العمل: با شناسایی دشمن میتوان آمادگی لازم را برای رویارویی با او کسب نمود و به مکر و کید او آگاه گشت و به مقتضای حرکت ضد انسانی او، واکنش نشان داد.[۳۶]
د) مصلحت جامعه و دشمنان: شناخت دشمن نه تنها به مصلحت افراد است بلکه به مصلحت جامعه نیز هست و از طرفی دوستی نکردن با دشمنان به معنای طرد آنها از جامعه است و از آنجا که انسان به طور فطری به اجتماع وگروه گرایش دارد، ممکن است مطرود شدن از جامعه، باعث تنبّه آنها گردد و از راه خلاف، کژ اندیشی و کج روی بازشان دارد، به این ترتیب شناخت دشمن هم به مصلحت جامعه است و هم به مصلحت خود آنها، چرا که هدف از شناسایی آنها در نهایت، اصلاح وتربیت ایشان است.[۳۷]
و همچنین از آنجا که جامعه از افراد و اقوامى تشکیل شده است که داراى طبایع و افکار مختلف هستند. اگر برخى از آنها بر اساس سنّتى که حافظ منافعشان باشد به دور یکدیگر جمع شوند و اجتماعى را تشکیل دهند به طور طبیعى اجتماع دیگرى علیه منافع آنان تشکیل خواهد شد و دیرى نمىپاید که کارشان به نزاع و درگیرى خواهد کشید.
از طرفى مىبینیم که در انسان قوایى چون غضب و شدّت وجود دارد که جز در مواقع دفاع به کار نمىآید و این خود دلیل بر آن است که وقوع جنگ و درگیرى امرى اجتنابناپذیر است.
وجود دشمن توهّم نیست و انسانِ معتقد، با دشمنانى چون شیطان و نفس امّاره در درون و کافران، منافقان و محاربان و …در بیرون مواجه است.
بدیهى است که تنها با یارى از خداوند و با آشنایى بیشتر با کتاب آسمانى قرآن کریم، دشمنان خود و جامعه خود را خواهیم شناخت و با آنها مقابله خواهیم کرد.
یکی از اساسیترین شرایط موفقیّت یک فرد یا جامعه در تمامی عرصههای شناخت دشمن است. هرگاه آدمی در پهنهی طبیعی دشمن را شناخت و در دفع آن کوشید، به موفقیّت دست یافته است، ولی همین انسان از دشمن ناشناختهی خود ضربههای فراوانی خورده است. به عنوان نمونه، انسان از زمانی که دشمن به نام میکروب را شناخت، به آسانی توانست در پی دفع آن برآید، اما چون نتوانسته است سرطان را بشناسد، هر روز قربانیهای فراوان میدهد.[۳۸]
در فضای مسایل سیاسی و اجتماعی نیز شناخت دشمن نقش مهم و کلیدی دارد. زیرا تا زمانی که به طرز تفکر و میزان توانایی و… دشمن معرفت نباشد هرگز موفقیّتی در کار زار با وی بدست نمیآید . درعرصهی نظامی نیز همچنین است در فضای معنویّت نیز شناخت دشمن خانهزاد به نام نفس امّاره و همکار خارجیاش، شیطان وسوسهگر نیز یک امر ضروری است، بدون شناخت آنها تن دادن به ذلت نفس و سقوط از مقام انسانیّت است.
بنابراین شناخت دشمن و مبارزه با آن از اموری است که تمام عقلا اعم از خداپرست و غیرِ خداپرست در ضرورت آن اتفاق نظر دارند.
[۱]. حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف،ج ۵، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ اول،۱۳۶۹ش، ص۴۰۳٫
[۲]. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، ج۷، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران،۱۳۷۷ش، چاپ دوم، ص۱۰۹۰۸٫
[۳]. معین، محمّد، فرهنگ فارسی، ج۲، تهران، انتشارات امیر کبیر،۱۳۷۱ش، چاپ هشتم، ص۱۵۳۷٫
[۴]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۳، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،۱۳۶۰ش، ص۷۱٫
[۵]. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج ۲، قم، انتشارات هجرت، چاپ دوم ،۱۴۱۰ق،ص ۳۱۳٫
[۶]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن ، دمشق، انتشارات دارالعلم الشامیه، چاپ اول،۱۴۱۲ق ، ص ۵۵۳٫
[۷]. ابن اثیرجزری، مجد الدین مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج۳ ، بیروت، دار الکتب العلمیّه ،۱۴۱۵ق ، ص۱۹۳: صاحب النهایه نیز واژه «عدو»را به معنی «تجاوز برچیزی میداند» و مینویسد:« العدوّ:من تجاوز الحدّ فی الشیء.»؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن ،ج ۸ ، ص۶۲: عدو عبارت است از آن چه دلالت میکند بر تجاوز و درگذشتن از حدّ چیزی که شایسته نیست کم کاری بر آن( یا آنچه که حقش عدم تجاوز از آن باشد).
[۸]. الأنعام، ۱۰۸ .
[۹]. البقره،۳۶٫
[۱۰]. فصلت،۱۹٫
[۱۱]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۵۳: «العَدُوُّ: التّجاوز و منافاه الالتئام، فتاره یعتبر بالقلب، فیقال له: العَدَاوَهُ و المُعَادَاهُ، و تاره بالمشی، فیقال له: العَدْوُ، و تاره فی الإخلال بالعداله فی المعامله، فیقال له: العُدْوَانُ و العَدْوُ و تاره بأجزاء المقرّ، فیقال له: العَدْوَاءُ. یقال: مکان ذو عَدْوَاءَ «۳»، أی: غیر متلائم الأجزاء. فمن المُعَادَاهِ یقال: رجلٌ عَدُوٌّ، و قومٌ عَدُوٌّ؛ و قد یجمع على عِدًى و أَعْدَاءٍ».
[۱۲] . حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، ج۵ ، ص۴۰۳٫
[۱۳] . النساء، ۱۰۱٫
[۱۴] . یوسف، ۵٫
[۱۵] . قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ۴، تهران، دار الکتب الاسلامیه ،چاپ ششم، ۱۳۷۱ش، ص۳۰۵٫
[۱۶] . النساء، ۹۲٫
[۱۷] . الفرقان، ۳۱٫
[۱۸] . الأنعام، ۱۱۲٫
[۱۹] . الشعراء،۷۷٫
[۲۰]. التغابن،۱۴٫
[۲۱]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن ، صص ۵۵۳-۵۵۴: «العَدُوُّ ضربان: أحدهما: بقصد من المُعَادِی و الثانی: لا بقصده بل تعرض له حاله یتأذّى بها کما یتأذّى ممّا یکون من العِدَى».
[۲۲]. النحل ،۸۹٫
[۲۳]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات الکبری، ج۱، تهران، منشورات الاعلمی، ۱۳۶۲ش، ص۱۹٫
[۲۴]. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی ، ج۱، مشهد ، دارالمرتضی، چاپ اول، بیتا، ص۱۴٫
[۲۵]. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۹ ، قم ، مؤسسه در راه حق ، چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ص۵۶۹٫
[۲۶]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوارالجامعه لدررأخبار الأئمه الأطهار، ج۷۷، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق، ص۱۷۹٫
[۲۷]. همان، نامه ۶۲ ، ص۶۰۳٫
[۲۸]. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، ج۱، قم، دفتر تبلیغات، چاپ اول ، ۱۳۶۶ش، ص۶۸ ، ح۷۶۸۷٫
[۲۹]. همان، ج۱، ص۴۲۳ ، ح۹۷۰۸٫
[۳۰]. همان، ج۱، ص۳۳۴ ، ح۷۶۹۳٫
[۳۱]. همان، ج۱، ص۴۶۱ ، ح۱۰۵۶۹٫
[۳۲]. آرام، احمد و اخوان حکیمی، الحیاه، ج ۱، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،۱۳۸۰، ص۲۵۸٫
[۳۳]. همان، ج ۱، ص۲۵۸٫
[۳۴]. رک: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۱۲، قم، اسراء، چاپ اول، بیتا، صص۲۸۳-۲۸۴٫
[۳۵]. کاشفی، محمد رضا، نگاهی قرآنی به دوست و دشمن، تهران، کانون اندیشه جوان، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش، ص۱۵۲٫
[۳۶]. الأنفال،۶۰٫
[۳۷]. کاشفی، محمد رضا، نگاهی قرآنی به دوست و دشمن، ص۱۵۳٫
[۳۸]. خاتمی، سید احمد، سیره سیاسی امام علی (ع)، چاپخانه سپهر، چاپ اول، ۱۳۷۹ش، ص۱۶۶٫
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر