57,012 views
پیشینه تحقیق بررسی پیشینه و خاستگاه پلورالیزم دینی و نظریه تکثرگرایی دکترسروش دارای ۸۲ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۲- ۱- پلورالیزم و خاستگاه آن ۵
۲- ۱-۱- معناشناسی پلورالیزم دینی ۵
۲-۱-۲- بررسی پیشینه و خاستگاه پلورالیزم دینی ۸
۲-۱-۲-۱- بررسی زمینه ها و عوامل فلسفی نظریه ۹
۲-۱-۲-۲- بررسی زمینهها و عوامل معرفتی نظریه ۱۲
۲-۱-۲-۳- بررسی زمینهها و عوامل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نظریه ۱۶
۲- ۲- تبیین نظریه کثرتگرایی دکتر سروش ۲۰
۲-۲-۱- گذری کوتاه بر نظریات دکتر سروش ۲۲
۲-۲-۲- نظر سروش درباره دین و معرفت دینی ۲۵
۲-۲- ۳- تبیین نظریه کثرتگرایی دکتر سروش ۲۸
۲-۳- بررسی مبانی فلسفی نظریه کثرتگرایی دکتر سروش ۳۶
۲-۳- ۱- مبانی فلسفی کانت ۳۷
۲-۳-۱-۱- مبانی فلسفه کانت و تکثرگرایی ۴۰
۲-۳-۲- هرمنوتیک ۴۳
۲-۳-۲-۱- سروش و هرمنوتیک ۴۶
۲-۳-۳- پرسپکتیویسم نیچه (Nietzsche Perspectivism) ۵۲
۲-۳-۳- ۱- سروش و پرسپکتیویسم ۵۵
۲-۳-۴- بازیهای زبانی ویتگنشتاین (TheTheoryof Language games) ۵۷
۲-۳-۴-۱- سروش و نظریه ی بازیهای زبانی ویتگنشتاین ۵۹
۲-۳- ۵- سروش و تجربهگرایی دینی ۶۱
۲-۳-۵-۱- تجربه ی دینی از نگاه فیلسوفان غرب ۶۲
۲-۳-۵-۲- تجربه دینی و نگاه عرفا ۶۳
۲-۳-۵-۳- سروش و تجربهی دینی ۶۸
۲- ۴- جمعبندی و نتیجهگیری ۷۲
منابع و مآخذ ۷۴
الف: کتاب ۷۴
ب: مقالات ۸۰
ج: منابع انگلیسی ۸۲
۱) قرآن کریم
۲) سروش، عبدالکریم و دیگران، سنت و سکولاریزم، تهران، موسسه فرهنگی صراط، ۱۳۸۱٫
۳) ————–، اخلاق خدایان، تهران، طرح نو، ۱۳۸۴٫
۴) ————–، بسط تجربهی نبوی، تهران، موسسه فرهنگی صراط، ۱۳۸۵٫
۵) ————–، صراطهای مستقیم، تهران، موسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۸٫
۶) ————–، نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت، تهران، موسسه فرهنگی صراط، ۱۳۸۶٫
۷) حسینی، سیدحسین، پلورالیزم دینی، پلورالیزم در دین، تهران، سروش، ۱۳۷۸٫
۸) حییم، سلیمان، فرهنگ بزرگ انگلیسی – فارسی، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۶۸ -۱۳۶۲٫
۹) مک کواری، جان، تفکر دینی در قرن بیستم، ترجمه بهزاد سالکی تهران، امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۸٫
۱۰) صادقی، محسن، پلورالیزم تازههای اندیشه، تهران، فرهنگ، ۱۳۷۷٫
۱۱) صادقی، هادی، درآمدی بر کلام جدید، تهران، انجمن معارف و کتاب طه، ۱۳۷۸٫
۱۲) دولوز، ژیل، جستاری در اندیشههای نیچه، ترجمه: حامد مهرپور، تهران، جامی، ۱۳۸۵٫
۱۳) استیون، دن، فلسفه زبان دینی، نشانه نماد و داستان، ترجمه حسین نوروزی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، نشرادیان، ۱۳۸۴٫
۱۴) استین، رالف، فصوص الحکم، ترجمه، حسین مریدی، قم، کتاب طه، ۱۳۸۴٫
۱۵) یاسپرس، کارل، کانت، ترجمه عبدالحسین نقیبزاده، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۷۲٫
۱۶) مولوی بلخی، جلالالدین محمد، مثنوی معنوی، به تصحیح رینوله الین نیکسون، تهران، بهزاد، ۱۳۷۲٫
۱۷) ————————–، مولوی، فیه مافیه، با تصحیحات و حواشی بدیع الزمان فروزانفر، تهران، زوّار، ۱۳۸۶٫
۱۸) بنتون، تدویان کرایب، فلسفه علوم اجتماعی، ترجمه شهنا رسمیپرست و متحد، تهران، آگاه، ۱۳۹۱٫
واژه پلورالیزم(Pluralism) و مشتقّات آن در لغت به معانی زیر به کار رفته است:
۱) پلورالیزم به معنای «تکثر و چندگانگی، آیین کثرت، کثرتگرایی، چندگرایی تعدد مقام و شغل»[۱]
و در اصطلاح دارای معنا و مفهوم متفاوتی میباشد، به طوری که در رشتههای مختلف معنای خاص خود را دارد. برخی از انواع پلورالیزم عبارت است از: پلورالیزم فلسفی، اخلاقی، فرهنگی، دینی، سیاسی، اجتماعی و معرفتی.
فرهنگ آکسفورد پلورالیزم را به عبارت زیر تفسیر نموده است:
۱) «زندگی در جامعهای که از گروههای نژادی مختلف تشکیل یافته یا گروههایی که دارای زندگی سیاسی – دینی مختلف باشند.
۲) پذیرش این اصل که گروههای مختلف یادشده میتوانند در یک جامعه به صورت صلحآمیز زندگی کنند».[۲]
برخی در معنی پلورالیزم میگویند: «مراد از پلورالیزم به طور کلی هر نظریهای است که در آن اصل و ریشهی امور یا عدد چیزها یا نوع آنها بیش از یکی دانسته شود و پلورالیست کسی است که کثرت یا چندگانگی را اصل قرار دهد (در مقابل وحدت و یگانگی) از این رو میتوان او را کثرتگرا یا «چندگانهگرا» خواند».[۳]
اما در تعریفی دیگر میتوان گفت که پلورالیزم عبارت است از: «گرایش به تعدد و پذیرش اصل کثرت در جامعه به طوری که گروههای مختلف سیاسی، فرهنگی، مذهبی و قومی میتوانند در یک جامعه به طور صلحآمیز با یکدیگر زندگی کنند. واژه پلورالیزم برگرفته از فرهنگ غربی است و ابتدا در سنن کلیسایی مطرح بود و در مورد شخصی که دارای چند منصب بود به کار می رفت».[۴]
اما امروزه پلورالیزم معنای دیگری پیدا کرده است و تفسیر پلورالیستها متفاوت با معنای لغوی آن است. به طوری که در این معنی پلورالیزم به مکتبی (فکری، دینی، فرهنگی و…) گفته می شود که حقیقت، نجات و رستگاری را در یک تفکر، دین، فرهنگ و… منحصر نمی داند، بلکه همهی این مؤلفهها را مشترک بین همه مکاتب میداند. به نحوی که در همه آنها چه به صورت برابر و چه به صورت نابرابر توزیع شده است و این پلورالیزم، پلورالیزم دینی است.
بنابراین «هیچ فرهنگ و اندیشه و دینی بر سایر فرهنگها و اندیشهها و ادیان برتری ندارد و پیروان هر آیینی در صراط مستقیم هستند و همه آنها از نجات و رستگاری برخوردارند».[۵]
در مجموع میتوان گفت نظریه پلورالیزم دینی نظریهای است در باب حق بودن ادیان و محقبودن دینداران و مدعی است که کثرتی که در عالم دینداری پدید آمده است حادثهای طبیعی و نازدودنی است و همه ادیان و پیروانشان را دارای حق میداند و غایت آن اثبات حقانیت برای همهی ادیان و فرق است.
بنا به نظر متفکران غرب کثرتگرایی دینی بر آن است که ثابت کند ادیان گوناگون همگی میتوانند باعث رستگاری یا کمال نفس پیروان خود شوند.
«به رغم این واقعیت که ادیان، دعاوی متناقضی نسبت به حق، نجات، درست یا نادرست و یا باید و نبایدها، تاریخ و بشر دارند کثرتگرایان دینی مدعیاند که همهی این اقوال میتوانند نسبت به جهانبینیهایی که خاستگاه آن اقوال هستند صحیح باشند.»[۶]
و از آنجا که هر مکتبی قرائت خاصی از پلورالیزم دینی دارد نمیتوان برای این موضوع یک تعریف جامع و مانعی بیان نمود، اما معنای شایع و رایج امروزی از پلورالیزم دینی این است که حق مطلق، نجات و رستگاری را در یک دین و مذهب و پیروی از یک شریعت منحصر ندانیم، بلکه معتقد شویم که حقیقت مطلق، میان همه ادیان مشترک است و آیینهای مختلف در واقع جلوههای گوناگون حق مطلقاند و در نتیجه پیروان تمام ادیان و مذاهب به هدایت و نجات دست مییابند.[۷]
جانهیک اندیشمند مسیحی معاصر که از طرفداران این نظریه است میگوید: «ادیان مختلف جریانهای مختلف تجربهی دینی هستند که هر یک در مقطع متفاوت بشری آغاز گردیده و هر یک خود آگاهی عقلی خود را درون یک فضای فرهنگی متفاوت باز یافته است».[۸]
وی که در برابر ادعای مطلقگرایی هر دینی از جمله مسیحیت بیش از هر کس دیگری این مفهوم کثرتگرایی را گسترش داده است معتقد است ادیان جهان، بیانگر مواجهاتی اصیل – هر چند مختلف – با خداوندند آنها ادراکات و تصورات متفاوت از حق و غایت و واکنشهای گوناگون نسبت به آن را در درون شیوههای مهم و متنوع زندگی انسانی تجسم می بخشند.[۹]
او میگوید: «واژه مطلق به عنوان یک وسیله و ابزار اندازهگیری دقیق به کار رفته نمیشود، بلکه معانی عملی و کاربردی آن در مورد مصرفش که در حقیقت متنوع میباشد آشکار میشود به یک معنا مطلقبودن مثلاً مسیحیت معنای کفایت نجاتبخشی و رستگاری انجیل و طریقه پیشنهادی آن برای مسیحیان است؛ یعنی برای کسانی که حیات دینی آنان توسط آن کتاب و آن طریق تعیین می شود. بدین معنا مطلقبودن مسیحیت با مطلقبودن اسلام و هندوئیسم یا بودیسم و یا دین یهود سازگار میباشد؛ چراکه همهی این پیامها و راههای مختلف برای کسانی که از نظر روحی و معنوی توسط این ادیان شکل گرفته و ساخته شدهاند، از لحاظ ارائه شیوهی نجات و رستگاری کافی به نظر میرسند».[۱۰]
هیک میخواهد ادعای صدق و ادعای رستگاری را که در هر دین بزرگی میبیند با یکدیگر تلفیق کند. کثرتگرایی برخلاف ادعای انحصارگرایی و شمولگرایی مدعی است که حقیقت محتوای ایمان میتواند از تنوع تعبیرات مشروع برخودار باشد.
امروزه تکثرگرایی به عنوان یکی از مهمترین مسائل کلام جدید مطرح است. این موضوع که زاییدهی فرهنگ و تفکر غرب است ریشهای مسیحی مآبانه دارد، به شکلی که مجموعهای از عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در رشد و شکلگیری نظریه پلورالیزم در دنیای مسیحیت دارای اهمیت است. البته این به این معنا نیست که این نظریه در اسلام غیرقابل قبول باشد، بلکه به این معناست که در اسلام مسئله پلورالیزم البته با تفسیری خاص مورد پذیرش است و اسلام با این مسئله همسنخ و همسو است.
سعی ما بر آن است که در این قسمت از پژوهش به بررسی عوامل و خاستگاههای پلورالیزم دینی در سه مرحله پردازیم: مرحله اول: بررسی زمینهها و عوامل فلسفی نظریه، مرحله دوم: بررسی زمینهها و عوامل معرفتی و مرحله سوم: بررسی زمینهها و عوامل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نظریه پلورالیزم.
اگر بخواهیم زیر بنای عوامل و خاستگاههای پلورالیزم را به لحاظ فلسفی جستجو کنیم ابتدا باید به سراغ پدر فلسفه جدید غرب رنه دکارت «René Descartes» برویم.
وقتی به عصر دکارت نگاه میکنیم میبینیم او در دورهای بود که دو قرن از قرون وسطی گذشته بود و عصر رنسانس هم عالم تازهای را به همراه آورده بود. از این رو دکارت در دورهای بود که انسان میخواست خود را از حجیت، تبعیت دین، کلیسا و تعالیم آنها برهاند. «در این دوره بود که یقین دینی قرون وسطایی تبدیل به شک شد و دکارت مصمم بود که یقین کاذبی را که کسانی چون مونتینی (Montaigni) در این دوره مدعی بودند که با شک میتوان به آن رسید به یقین جدیدی که آن را حقیقی میدانست تبدیل کند».[۱۱]
این یقین دکارتی، یقین مدرنیته است که بر معنای جدید عقل مبتنی است و این عقل جدید خود مختار است و مبتنی بر «میاندیشم» (Cogito) است. دکارت عصر جدیدی را تأسیس کرد که در آن انسان ملاک وجود است یعنی سوبژکتیویسم (Subjectivism) یا خود بنیادی بشر آغاز گردید که در نهایت به امانیسم ختم شد.[۱۲]
افزون بر این، دکارت کسی است که حوزهی الهیات را از حوزهی فلسفه جدا کرد و بر بیاعتباری مباحث الهیات که بر یافتههای متألهان مسیحی مبتنی بود تا حدود زیادی تأکید داشت.
بعد از او کانت با ورود به عرصهی فلسفه، اصل سوبژکتیویسم دکارت را تحکیم کرد، از طرفی حملهی وی به ما بعد الطبیعه، رشد فلسفههای تجربهگرا در دین را به دنبال داشت.
مسیحیت غربی، به جای آنکه جایگاه خود را در نقد مبانی گوناگون نشان دهد، واکنشهایی در قالبهای مختلف که در بعضی موارد هم فلسفی بود نشان داد غافل از آنکه این رویکرد، نه تنها وی را در برابر آن شبهات نجات نمیدهد، بلکه به انکار بسیاری از مبانی دینی میانجامد. کانت که یکی از متأثران اُکام (Ockham) بود – کسی که علم الهیات را یکسره از فلسفه جداکرد و میکوشید علم را از چنگال کلیسا برهاند – اصل معروفش به نام تیغ اُکام در فرهنگ روشنفکری نوین به خاطر ایجاد در توصیف و الگوسازی تأثیر مهمی بر جای گذاشت.
این اصل که براساس آن نباید بیش از نیاز اهدافمان موجوداتی فرض کنیم به کثرتگرایی وجود شناختی بیرغبتی نشان میدهد، اما کانت معتقد است این بیرغبتی، ویژگی بنیادی عقل آدمی است که به طور طبیعی تا جایی که امکان دارد وحدت را میجوید. البته فلسفه کانت بذر کثرتگرایی را به معنای دیگر میافشاند که دستکم به همان مهمی و به لحاظ مفهومی نسبتاً مشکلتر است و آن این است که امکان دارد راههای تفسیر جهان و واکنش نشاندادن به آن متعدد و بسیار متفاوت از یکدیگر باشند، ولی در عین حال از حیث توجه معادل باشند.
کانت خودش با صراحت چنین نظریهای دربارهی کثرتگرایی نداشت. «اما با تصریح به اینکه ما با ساختن جهان چیزی را که ساختهایم تجربه میکنیم و این نیز به طبیعت فعالیتهای ذهنی ما بستگی دارد، این اندیشه را که در زمانهای دیگر و در فرهنگهای دیگران سایرین ممکن است جهان را به گونهای متفاوت بنا کنند تقویت میکند».[۱۳]
هگل نیز در یک سطح با اعلان این اندیشه که اندیشه و تجربه بشری به لحاظ تاریخی تغییرپذیر است، به نوعی گرایش پیشین را مقبول میانگارد «اما چون هگل فرایند تغییر را پیش رونده به سوی نقطهای میداند که در آن حس آگاهی، اشیا را آنچنان که به واقع هستند میبیند نمی تواند مقوم کثرتگرایی حقیقی باشد؛ بنابراین یاری هگل به کثرتگرایی پشتیبانی موقتی بیش نیست و ا تعهد او این نظریه که در نهایت فقط یک راه صحیح برای رسیدن به واقعیت وجود دارد منتفی می شود».[۱۴]
پرسپکتویسم نیچه که براساس آن، حقیقت فقط به صورت حقیقت از یک منظر جزئی وجود دارد و در کل حقیقت مطلقی وجود ندارد یکی دیگر از زمینههای کثرتگرایی است.
او معتقد است: هر موجودی که با ما تفاوت داشته باشد، کیفیات متفاوتی را حس میکند و در نتیجه، در جهانی زندگی میکند که با جهانی که ما در آن زندگی میکنیم تفاوت دارد. کیفیات از خصوصیات ویژه خاص انسان است. این مطالبه که تعابیر و ارزشهای انسانی ما باید ارزشهای جهان شمول و شاید ساختاری باشند، یکی از جنونهای موروثی غرور انسانی ما است.
«جهان واقعی، به هر صورت که تاکنون ادراک شده است، جهان ظاهر بوده است. جهان ظاهری؛ یعنی جهانی که براساس ارزشها شکل گرفته و نظم یافته است. هر کانون قدرتی درباره ارزشگذاری خاص خود و شیوه عمل خود دورنمایی را اتّخاذ میکند؛ بنابراین، جهان ظاهری به شیوه عمل معینی بر جهان که از کانونی ساطع میشود، کاهش مییابد».[۱۵]
نتیجه سخن نیچه این است که «عقیده و حقیقت، در واقع ابزارهایی برای مقاصد و اغراض شخص معتقد هستند. نیچه با صراحت میگوید: حقیقت آنگونه خطایی است که بدون آن نوع خاصی از موجود زنده نمیتواند زیست».[۱۶]
[۱]. باطنی، محمدرضا، فرهنگ معاصر انگلیسی – فارسی، ص۷۰۰.
[۲]. کاوی، آنتونی پل، فرهنگ آکسفورد، ص۶۴۴.
[۳]. فرهادپور، مراد و دیگران، پلورالیزم دینی، مجله کیان، سال پنجم، ص۳۸.
[۴]. حییم، سلیمان، فرهنگ بزرگ انگلیسی – فارسی، ص۴۶۸.
[۵]. صادقی، هادی، درآمدی بر کلام جدید، تهران، ص۳۴۱و۳۴۰.
[۶]. لگنهاوزن، محمد، اسلام و کثرت گرایی دینی، ص۳۶.
[۷]. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کالبد شکافی پلورالیزم دینی، کتاب نقد، ش۴، ص۱۳۳.
[۸]. هیک، جان، فلسفه دین، ص۲۳۸.
[۹]. ر.ک: هیک، جان، مباحث پلورالیزم دینی، ص۵۷.
[۱۰]. همان، مباحث پلورالیزم دینی، ص۸۸.
[۱۱]. شهرام پازوکی، تأملی بر معنای یقین در فلسفه دکارت، فرهنگ فلسفی، ص۸۹.
[۱۲]. ر.ک: شهرام پازوکی، دکارت و مدرنیته، فصلنامه فلسفی، ص۱۷۸.
[۱۳]. Graig، Edward، Pluralism، In Routledge Encyclopedia Of Philosophy، ۱۹۹۸T Vol 7. p463.
[۱۴]. ibid, p464.
[۱۵]. نیچه، فردریش ویلهلم، خواست و اراده معطوف به قدرت، ص۴۱۷٫
[۱۶]. کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج۷، ص۴۰۰٫
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.