پیشینه تحقیق بیان مفاهیم و سیر تاریخی نظریهی فیض دارای ۶۶ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
فصل اول: بیان مفاهیم ۴
فیض ۴
صدور ۶
نظریههای مقابل نظریه فیض ۶
تجلی ۷
فیض اقدس و فیض مقدس ۹
تفاوت نظریه تجلی در عرفان با فیض در فلسفه ۱۰
جعل ۱۰
معنای ابداع و فرق آن با احداث و تکوین ۱۲
علت فاعلی ۱۳
اقسام علت فاعلی ۱۵
فصل دوم ۱۷
سیر تاریخی نظریهی فیض ۱۷
مقدمه ۱۷
الف) سیر بحث در نظامهای فلسفی یونانی ۱۷
افلاطون ۱۹
ارسطو ۲۱
صدور کثیر از واحد از نظر ارسطو ۲۴
فیلون ۲۵
فلوطین ۲۶
صدور کثیر از واحد از نظر فلوطین ۲۹
ب) سیر بحث فیض در بین فیلسوفان مسلمان ۳۲
کندی ۳۲
اخوان الصفا ۳۴
فارابی ۳۶
مواردی از تاثیر سهروردی بر صدرا در نظریهی فیض ۴۲
میرداماد ۴۴
جمع بندی و نتیجه گیری ۴۷
منابع ۴۹
الف) فیض در لغت: فیض معادل (emanation) در زبان انگلیسی و معادل آپوراین واکلامسیس در زبان یونانی است. این واژه در زبان فارسی به معانی گوناگونی به کار رفته است. در لغت نامهی دهخدا فیض به معانی زیر به کار رفته است: بسیار شدن آب چندانکه روان گردد، پر شدن ظرف، آشکار کردن راز، روان شدن اشک، ریزش، جوشش، بخشش، عطا، لطف و ….(دهخدا، ۱۳۳۰، ج۳۱، ص۳۶۲-۳۶۳) سجادی در این زمینه در فرهنگ اصطلاحات فلسفی و عرفانی خود میگوید: فیض در لغت به معنی ریزش و اعطا کردن و باران آمده است. (سجادی، ۱۳۶۰، ص۱۸۵؛ ۱۳۶۱، ص۴۵۳)
همچنین در فرهنگ فلسفی ذیل واژهی فیض میخوانیم: فیض یعنی زیادی آب، میگویند آب فایض شد؛ یعنی آنقدر زیادتر شد که از محل خود جاری شد. چشم فایض شد؛ یعنی اشک آن جاری شد. این لفظ را مجازاً به جریان امور معنوی اطلاق کردهاند. مثلا گفته میشود: خیر فایض شد؛ یعنی پراکنده و منتشر شد. انسان فیاض یعنی بسیار بخشنده. (صلیبا، ۱۳۸۵، ص۵۰۸)
ب) فیض در اصطلاح فلسفی: در فلسفه، فیض به فعل فاعلی اطلاق میشود که همیشه و بدون عوض و غرض در جریان است. چنین فاعلی دارای وجود ازلی و ابدی است. زیرا دوام صدور فعل از او تابع دوام وجود است. این فاعل، مبدأ فیاض و واجب الوجود است که همه چیز را به نحو ضروری و معقول افاضه میکند. مقصود از فیض این است که تمام موجوداتی که جهان از خدا افاضه شده است، همچنانکه نور از خورشید یا حرارت از آتش به نحو تدریجی افاضه میشود. (همان)
سجادی نیز در فرهنگ اصطلاحات خود در ادامهی معنی لغوی فیض، معنای اصطلاحی آن را بدین گونه بیان کرده است:
فیض در اصطلاح عبارت از القاء امری است در قلب به طریق الهام بدون تحمل زحمت کسب و اکتساب و به معنای فعل فاعلی که فعلش دائم بوده و برای غرض و عوض نباشد آمده است. که به وجهی مرادف با جود است. (سجادی، همان)
توضیح اینکه اصطلاح فیض برای اولین بار در توضیح رابطهی سه اقنوم فلوطین با یکدیگر و به وسیلهی خود او مطرح شد و توصیف نوعی منشائیت و فرایند پیدایش را در بر دارد که در یک طرف مشتمل بر اصل کامل و متعالی و موجودات نازلتری است که در طی روندی از او ناشی شدهاند و در طرف دیگر، حاصل اشراق و انبثاقی دفعی و غیرزمانی بین آن دو میباشد. این فیض و اشراق، مبدأ خود را بدون کاستی و کاهش و بدون هرگونه تغییر، تحول و حرکتی که در آن مبدأ رخ داده باشد، ترک میکند، در عین این که هنوز بدان پیوسته است و مبدأ فیاض در عین حال که خارج از معلول خود و فوق آن است در درون آن نیز جای دارد. با تداوم این روند، پدیدههایی رفته رفته نازلتر و ضعیفتر (از حیث وجودی) متحقق میشوند، اما در وهلهی اول تنها یک معلول (به لحاظ بساطت و یگانگی علت) از واحد صادر میشود. فلوطین تشبیهاتی نظیر ارتباط اشعهی خورشید با خورشید، ارتباط آب و چشمه، تصویر و صاحب آن، نفس و صدا، بو با عطر و نور با مبدأ خود را برای تقریب به ذهن ارائه کرده است. واضح است که پناه بردن فلوطین به این تشبیهات به عجز زبان در مورد تعبیر از مانند این معانی لطیف که حتی از زبان عقل نیز دقیقتر است بازمیگردد. به هر حال فیض امری ذاتی بوده و به تعلیل و قصدی زاید نیاز ندارد و نظیر ترشح آب از ظرفی که از پری سرریز شده، از احد میتراود. این فیض ازلی و ابدی است و با هیچ زیاده و نقصانی مواجه نمیشود. فیض در نهایت به مبدأ خود بازگشت دارد. (رحیمیان، ۱۳۸۱، ص۶۷-۶۸)
الف) صدور در لغت: اصطلاح صدور معادل procession)) در زبان انگلیسی است. و به معنای حاصل شدن، واقع شدن، حادث شدن، از جایی بیرون آمدن، تقریر یافتن، و ناشی شدن از چیزی است. (دهخدا، ۱۳۳۰، ج۲۸، ص۱۸۰؛ صلیبا، ۱۳۸۵، ص۴۲۰)
ب) صدور در اصطلاح فلسفی: صدور مترادف فیض است. اگر بگویند چیزی از چیزی دیگر افاضه شده است، مقصود این است که به تدریج از آن صادر شده است. (همان، ص۵۰۸) در فلسفهی نوافلاطونی، مقصود از صدور، فیض هستی از واحد یا خیر است. زیرا در نظر آنان، واحد ابتدا عقل را سپس نفس را و جهان و موجودات فردی را به ترتیب ایجاد میکند. در نجات، ابنسینا فصلی تحت عنوان صدور اشیاء از مدبر اول وجود دارد و نیز در کتاب مزبور اشاره شده است که «خداوند ذاتاً مانع نمیشود و اکراه ندارد از اینکه همه چیز از او صادر شود.» پس صدور به معنی فیض (emanation) و در مقابل رجوع (conversion) است، یعنی رجوع و بازگشت موجودات به مبدئی که از آن صادر شدهاند. (همان، ص۴۲۰)
نظریههای عمده را که در پی تبیین رابطهی واحد با کثرات و رابطهی خداوند و عالم هستند عبارتاند از:
۱- تحریک (ربط محرک با متحرک): اصل این نظریه از ارسطو است. وی بر این عقیده است که جهان ازلی و قدیم است. لذا از نظر او در جهان خدایی یا فاعلی که عالم را بیافریند و خلق کند وجود ندارد بلکه خدا محرک اول لایتحرک است که علت غایی عالم میباشد و موجودات عالم را برای رسیدن به غایت خود (یعنی محرک اول) به حرکت درمیآورد. در فصل بعدی دربارهی این نظریه صحبت خواهیم کرد.
۲- مشارکت (بهره مندی): این نظریه از افلاطون است که با عنوان بهرهمندی (علت مثالی) مطرح است. افلاطون معتقد است که عالم محسوس از عالم معقول بهره میبرد و به عبارتی عالم محسوس از عالم معقول تقلید میکند. یعنی اینکه (دمیورژ مادهی نامتعین ازلی را برمیگیرد و با بهرهمندی و تقلید از عالم معقولات به آن شکل و نظم میبخشد. در ادامهی مباحث خود در این زمینه بیشتر بحث خواهیم کرد.
۳- خلق از عدم: نظریهی رایج در باب خلقت که متکلمان مدعی استخراج آن از متن دین هستند خلائی را ترسیم میکند که در آن تنها خداوند موجود بوده و پس از مدتی و در زمانی خاص موجودی به نام جهان آفریده به وسیلهی عالم، آن خلاء را پر کرده و طبعاً آن فاصله زمانی نیز سپری شده و موجودیت جانشین عدم شرط است. به علاوه در برخی قرائتها از این نظریه، پس از خلقت، انفصالی تام بین خداوند و خلقش برقرار است. این نظریه چنان که پیداست با نظریهی فیض در دو جهت عمده در تقابل است: انقطاع وجودی و زمانی معلول و انفصال او از علت.
۴- همه خدایی: در این نظریه مجموع و کل عالم همان واحد را تشکیل میدهند واحد چیزی جز حاصل جمع کثرت نیست، بنابراین مسئلهی فیض یا صدور یا خلقت و مانند آن در کار نیست.
۵- تطور: نظریهی تطور و تکامل برخلاف نظریهی فیض که جریان تحقق جهان را سیر از کامل به ناقص میداند، بالعکس شروع عالم را با نقصان و انتهای آن را با کمال تفسیر میکند.
الف) تجلی در لغت: تجلی اصطلاحی مهم در تصوف و عرفان است. در لغت به معنای ظاهر شدن، روشن و درخشنده شدن، جلوه کردن و تابش و نمایش است. (سجادی، ۱۳۶۲، ص۲۲۳)
ب) تجلی در اصطلاح فلسفی و عرفانی: این اصطلاح بر اساس حکمت ذوقی اشراقی و فلسفهی افلاطونیان اخیر و عرفان اسلامی است که بعداً فلاسفهی اسلام مورد استفاده قرار داده و در چگونگی پیدایش جهان به کار بردهاند. (سجادی، ۱۳۶۱، ص۱۴۷)
در عرفان نظری و حکمت اشراقی، خلقت جهان عبارت است از تجلی حق است که همه چیز را آفرید. در تجلیات نیز مانند حکمت بحثی که قائل به ترتیب در نظام خلقت است، نظم خاصی برقرار است و انواع و اقسامی دارد. مانند تجلی اول و دوم و سوم، تجلی جمالی، تجلی جلالی، تجلی افعال و … .(سجادی، ۱۳۶۲، ص۲۲۳)
مراد از تجلی آشکار شدن ذات مطلق حق و کمالات او پس از تعین یافتن به تعینات (ذاتی، اسمائی یا افعالی) برای خود او یا برای غیر اوست به نحوی که تباین، تجافی، حلول یا اتحاد لازم نیاید.[۱] به تعبیر دیگر، تجلی روندی است که طی آن ذات حق ـ که در ذات خود مطلقاً ناشناختنی است ـ خود را در مقیدات و کثرات نمایان میسازد و بدین لحاظ نظریهی تجلی مکمل نظریهی وحدت وجود و عهده دار توجیه کثرت مشهود پس از اعتقاد به وحدت محض وجود است.
این عقیده نسبت به رابطهی خداوند و جهان نه با خلقت زمانی (خلق از عدم متکلمان) انطباق دارد، زیرا خلق از عدم هم مستلزم تباین وجودی خدا و عالم است و هم مستلزم زمانمندی روند آفرینش است، و نه با علیت و فیض مصطلح فیلسوفان، که مبتنی بر دوگانگی (وجودی یا تشکیکی) بین علت و معلول است، و نه با معلول و اتحاد یا همه خدای که متفرع بر تحقق دو چیز است که یکی در دیگری نفوذ کرده یا هر دو به یک امر کاهش یابند، و نه با تناسخ و تجسد مطرح در برخی نحلهها و آیینها که در آنها تنزل و حلول ساحت فرازمانی و فرامادی وجود به جنبهی مادی تاریخمند در مقطعی خاص مطرح است و به تشبیه و تجسیم راه میبرد.
ابنعربی ضمن نقد مسلکهای علیت و صدور و خلق از عدم زمانی و حلول و اتحاد اصطلاح تجلی را به عنوان محور نظام فکری خویش برگزید. (رحیمیان، ۱۳۸۳، ص۱۲۹ -۱۳۰)
اصطلاحات مترادف یا مرتبط با تجلی در عرفان نظری عبارت اند از اظهار، ظهور، تشأن، نسبت، اشراق، افاضه، امر، اضافه، فیض و غیره و از این حیث در مقابل اصطلاحاتی مانند بطون، خفا، استتار، تجافی، حجاب، غطاء قرار میگیرد.
نمادی که ابنعربی برای تجلی مطرح میکند آیینه (صورت مرآتی) است که امر حقیقی و اصیل در امر مجازی و تبعی بدون استلزام حلول، اتحاد، تنزل، تجافی منکشف میشود. (همان)
خلاصه بحث آن که: با تأمل در معنای تجلی روشن میشود که آنچه در جهانبینی عرفانی در مورد تجلی و اهمیت آن مطرح است این است که : تجلی هم جنبهی فاعلی عالم را تأمین مینماید و هم جنبهی غایی آن را و هم اصل معنادار بودن آن را. و بدون لحاظ تجلی، عالم آفرینش، هم بیمعنا و غیرقابل توجیه است هم بیهدف و هم غیرممکن، چرا که اصل و اساس معنای تجلی آشکارسازی است؛ آشکار ساختن این امر که در عالم غیب و الوهیت ذات حق چه کمالاتی به نحو بسیط، سابقهی وجود دارد (معنای آیت بودن عالم که در قرآن کریم فراوان استعمال شده نیز همین است) و اساسا حبّ به اشکار سازی حق تعالی برای خویش و در آیینه فعل خویش است که غرض و توجیهگر تحقق عالم است. (رحیمیان، ۱۳۸۷، ص۴۶)
الف) فیض اقدس: تجلی ذاتی است که موجب بروز و ظهور تفصیلی شئونات ذاتیهی حق تعالی و اسمای حسنای او در مقام واحدیت گردیده و موجب پیدایش اعیان ثابته و استعدادات اشیا (که از لوازم کمالات و صفات حق میباشد) در حضرت علمیهی حق میگردد و به اصطلاح موجب تنزل از احدیت به واحدیت است. این فیض را از آن جهت که از ماهیات و تقیّدات و کثرات اسمایی و صفاتی منزه میباشد اقدس نامیدهاند، چرا که موطن و منشأ آن، مقام احدیت است که به شرط لا از جمیع تعینات و اسماء میباشد.
ب) فیض مقدس: تجلیی است که موجب بروز و ظهور اعیان خارجیهی اشیاء بر طبق استعدادات غیرمجعوله و مقتضیات اعیان ثابته به حسب آن چه در حضرت علمی حق نمودار است، میگردد و به اصطلاح موجب تنزل از واحدیت به عوالم وجودی شهادی یعنی جبروت و مادون آن میباشد. این فیض گرچه از ماهیات و تعینات امکانی منزه است، اما از شائبه کثرات اسمایی و صفاتی معرا نیست چرا که منشأ و خاستگاه آن واحدیت است که مجمع جمیع اسماء و صفات حق و شئونات ذاتیه میباشد. (رحیمیان، ۱۳۸۷، ص۱۸۹-۱۹۰)
[۱]. تجلی هم در عرفان نظری مورد بحث قرار میگیرد و هم در عرفان عملی؛ در عرفان نظری از جنبهی وجودشناختی بیانگر نحوهی فاعلیت حق و کیفیت ربط وحدت به کثرت و چگونگی بر آمدن کثرات از واحد است و در عرفان عملی از جنبهی شناختشناسی بیانگر نحوهی ارتباط ادراکی مستقیم و بلاواسطهی عارف به حق و جلوهی غایی حقیقت بر قلب وی است.
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر