پیشینه تحقیق توصیف داستان اسکندر در اسکندرنامه نظامی گنجوی دارای ۷۹ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
مقدّمه : ۵
فصل اول:نگرشی کوتاه بر سیمای تاریخی و داستانی اسکندر درشعر و ادب فارسی(سیمای تاریخی اسکندر) ۵
۴-۱٫ نگرشی کوتاه بر سیمای تاریخی و داستانی اسکندر درشعر و ادب فارسی ۵
۴-۱-۱٫ سیمای تاریخی اسکندر ۵
۴-۱-۲٫ بازتاب سیمای اسکندر در ادبیّات فارسی ۸
نسبت ایرانی اسکندر در اسکندر نامههای فارسی ۸
آثار منثور ۱۰
آثار منظوم ۱۱
فصل دوم: توصیف داستان اسکندر در اسکندرنامه نظامی گنجوی ۲۰
۵-۱٫ علل وانگیزهی نظامی گنجوی برای سرودن اسکندر نامه ۲۰
۵-۳- . تقسیم کتاب نظامی ۲۵
۵-۴٫ نیایش پروردگارو مدح پیامبر و معراج آن حضرت در آغاز کتاب ۲۶
۵-۵٫ گفتن داستان اسکندر به طریق ایجاز ۲۸
۵-۶٫ ذکر مستندات ومدارک داستان ۳۰
۵-۷٫ نسب اسکندر ۳۰
۵-۸٫ دانش آموختن اسکندر از نقوماجس حکیم پدر ارسطو ۳۳
۵-۹٫ مرگ فیلقوس و بر تخت نشستن اسکندر ۳۳
۵-۱۰٫ گزارش اسکندر نامه ی نظامی ۳۴
۵-۱۱٫ گزارش حمله ی اسکندر به زنگبار ۳۵
۵-۱۲٫ ساختن شهر اسکندریّه ۳۶
۵-۱۳٫ حمله ی اسکندر مقدونی به ایران ۳۷
۵-۱۴٫ کینه توزی اسکندر نسبت به زرتشتیان ۴۰
۵-۱۵٫ به زن گرفتن اسکندر روشنک دختر دارا را ۴۲
۵-۱۶٫ به پادشاهی نشستن اسکندر در استخر فارس ۴۲
۵-۱۷٫ بازگشت ارسطو به یونان و غارت میراث معنوی ایرانیان ۴۳
۵-۱۸٫ رفتن اسکندر به جانب مغرب و زیارت کعبه ۴۴
۵-۱۹٫ فتح ارمنستان و سرزمین های شمالی ۴۴
۵-۲۰٫ داستان نوشابه پادشاه بردع و اسکندر ۴۶
۵-۲۱٫ سیمای انسانی و عدالت جوی اسکندر در اسکندر نامه ی نظامی ۴۷
۵-۲۲٫ رفتن اسکندر به کوه البرز ۴۸
۵-۲۳٫ یورش اسکندر به هندوستان ۴۹
۵-۲۴٫ گزارش نظامی گنجوی در اسکندر نامه از جنگ اسکندر با چین ۵۱
۵-۲۵٫ ساقی نامهها در اسکندر نامه ی نظامی ۵۴
۵-۲۶٫ کیفیّت میهمانی کردن خاقان، اسکندر مقدونی را در اسکندرنامه ی نظامی ۵۵
۵-۲۷٫ مناظره میان نقّاشان چین و روم در اسکندر نامه ی نظامی ۵۷
۵-۲۸٫ پیکار اسکندر با روس ها در اسکندر نامه ی نظامی ۵۸
۵-۲۹٫ افسانهی رفتن اسکندر به ظلمات ۶۳
۵-۳۰٫ داستان قوم یأجوج و مأجوج و ساختن سد از نظر نظامی ۶۷
۵-۳۱٫ رسیدن اسکندر به پیامبری در خردنامه ی نظامی ۶۸
۵-۳۲٫ رسیدن اسکندر به منتهی الیه سرزمینهای شمالی و دریافتن رمز جهانگردی و پیامبری خود از سوی پروردگار به روایت نظامی ۷۱
۵-۳۳٫ چگونگی مرگ اسکندر در خردنامهی نظامی ۷۳
۵-۳۴٫ کناره گیری اسکندروس از سلطنت به گزارش نظامی ۷۵
۵-۳۵٫ ساختن شهر بلغار ۷۵
۵-۳۶٫ چهرهی ایرانی اسکندر در اسکندر نامه ها ۷۷
منابع ۷۸
نظامی گنجوی ، ۱۳۸۱ ، دیوان قصاید و. غزلیّات ،به کوشش سعید نفیسی ، تهران ، طلایه
نظامی گنجوی ، ۱۳۸۸ ،اسکندر نامه ،تصحیح وحید دستگردی ، تهران ، ققنوس
نظامی گنجوی ۱۳۸۹ ، خسرو شیرین ، تصحیح وحید دستگردی ، تهران ، تندیس
پیرنیا ، حسن ، ۱۳۷۸ ، . ایران باستان، کتاب پنجم، چاپ سوّم، تهران، انتشارات اساطیر
ثروتیان ، بهروز ، ۱۳۷۵ ، لیلی و مجنون ، تهران امیر کبیر
خواندمیر ۱۳۶۲ حبیب السّیر ، ج دوم، تهران : کتابفروشی خیام
خیام پور ، عبدالرّسول ، ۱۳۷۲، فرهنگ سخنوران ، تهران ،طلایه
دهلوی ،امیر خسرو ، ۱۳۷۳، آیینه ی اسکندری ، با تصحیح و مقدّمه ی جمال میرسیّدوف، دانش
مسعودی ، علی ابن حسین ، ۱۳۸۱ ، تنبیه الاشراف ، ابوالقاسم پاینده ، (مترجم) ناشر،علمی فرهنگی
نوایی ، عبدالحسین ، ۱۳۸۳ ، اثر آفرینان، زندگینامه ی نام آوران فرهنگی ایران، جلد ششم، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
ویلکن، اولریش. ۱۳۷۶٫ اسکندر مقدونی، ترجمه حسن افشار، تهران: نشر مرکز
هدایت ، محمود ، ۱۳۷۶ ، گلزار جاویدان ، ناشر ، اندیشه
ریاحی زمین ، زهرا ، ۱۳۸۳ ، ادبیّات ایران (داستان سرایی در شعر شیراز)، بنیاد ایران شناسی
در میان مهاجمانی که در طول تاریخ به ایران حمله ور گریدهاند و برای مدّتی خاک این سرزمین را در چمبر قدرت خود درآورده و بر مردم و سرزمین های آن حکم راندهاند ، کمتر چهرهای توانسته است،چون اسکندر مقدونی اقبال آن را داشته باشد که تا این پایه مورد توجّه ادیبان و نویسندگان این سرزمین قرار بگیرد. ازآغازقرن چهارم تحت تأثیراساطیر و داستان های منابع عربی در ایران زمینه ی توجّه به این فاتح مقدونی فراهم آمد و منظومه ها ی شعری و داستان های منثوری تحت عناوین هم معنایی چون اسکندر نامه ، آیین اسکندری ، جام سکندر ، آیینه ی اسکندر ی و غیره توسّط شاعران بزرگی چون فردوسی ، نظامی ، و همین طور نویسندگان و شاعرانی دارای پایگاهی متوسّط تر چون امیر خسرو و عبدی بیگ شیرازی ساخته و پرداخته شده است.
در این میان اسکندر نامه ی نظامی ، آیینهی اسکندری امیر خسرو و اسکندرنامه در شاهنامهی فردوسی بیشتر مورد توجّه پژوهشگران بودهاند
در فصل نخست ضمن اشاره به سیر حوادث زندگی اسکندر مقدونی از نظر تاریخی و داستانی، با اشاره به علل رواج اسکندر نامه نویسی در ادبیّات فارسی، مقایسهای بین این اسکندر نامه ها انجام داده است .
در فصل دوم توصیف داستان اسکندر در اسکندرنامه نظامی گنجوی پرداخته است .
« اسکندر سوّم مقدونی (۳۵۶-۳۲۳ پیش از میلاد) معروف به اسکندر کبیردر متون زرتشتی ایران معروف به اسکندر گجستک (ملعون) پادشاه مقدونیّه (باسیلیس) بود. او یکی از مشهورترین اعضای سلسله یآرگیاد و یکی از امپراتوریهای تاریخ باستان به شمار می رود . اسکندر در ۳۵۶ قبل از میلاد مسیح در «پلا» متولّد و توسّط فیلسوف مشهور یونان، ارسطو تعیلم داده شد .اسکندر بعد از اینکه پدرش، فیلیپ دوّم مقدونی به قتل رسید، جانشین او گردید وسیزده سال بعد در سن سی و دوسالگی جان سپرد. اگرچه سلطنت و امپراتوری اسکندر کوتاه بود،امّا اعتبار فرهنگی آن تا سدهها برجا ماند. اسکندر در جنگهایش به عنوان شکست ناپذیر شناخته شد و به عنوان موفّقترین فرمانده ی تمام زمانها و انتشار دهندهی فرهنگ یونان در غرب و شروع تمدّن هلنی در جهان شناخته میشود» .
(پیرنیا ، ۱۳۷۸ : ۱۲۱۱ )
حسن پیرنیا در کتاب «تاریخ ایران باستان» در این باره می نویسد:« او در میان پادشاهان مقدونیّه اسکندر سوّم است؛ زیرا دو اسکندر نام دیگر قبل از او بر تخت مقدونی نشسته بودند، ولی مورّخان عهد قدیم او را غالباً اسکندر پسر فلیپ نامیده اند و مورّخان جدید اسم او را عموماً الکساندر مقدونی یا الکساندر کبیر نوشته اند.پدرش فلیپ دوّم بود و مادرش المپیاس دختر نه اوپ تولم(Neoptoleme)پادشاه ملس ها(Molosses)،آنان مردمی بودند یونانی و پادشاهان این مردم از خانواده ی آسیدها به شمار می رفتند و این خانواده هم نسب خود را به آشیل می رساندند. تولّد اسکندر در شهر پلا در ژوئیه ی ۳۵۶ ق.م بود و در بیست سالگی به تخت نشست »(همان: ۱۲۱۲-۱۲۱۳)
اومستد (Omested) در کتاب «تاریخ شاهنشاهی هخامنشی» در این باره می گوید : « اسکندر در ژوئیه ی(۱۰ تیر تا ۹ مرداد) ۳۵۶ ق.م در شهر پِلا به دنیا آمد. استاد او، ارسطو، فیلسوف معروف یونانی بود. پیش از فتح یونان اسکندر فیلیپ یا فیلیپوس که نخست شاه مُلُسها بود، در جنگی که با یونان کرد پیروز گردید و پادشاه مقدونیّه و تمام یونان شد. در این جنگ که در محلّ خرونه(Kheronee) روی داد دو سپاه به هم رسیدند و طلیعه ی صبح طرفین صف آرایی کردند. فیلیپ فرماندهی جناح راست را به پسرش اسکندر داد و معاونان ممتاز خود را در کنار او جای داد. فرماندهی جناح چپ را هم خود به عهده گرفت. در این جنگ که طولانی بود تعداد زیادی از هر دو طرف کشته شدند و سرانجام پدر اسکندر در این نبرد پیروز شد. بعدها هنگامی که فیلیپ وارد نمایشگاهی جهت تماشای صورت دوازده ایزدبانو شد و تمام انظار متوجّه بود شخصی پوزانیاس(Pausanias) نام قمهای به تن او فرو کرد و پادشاه افتاد و درگذشت. پس از مرگ فیلیپ اسکندر بر تخت سلطنت نشست.
« فیلیپ دوّم توجّهی مخصوص به تربیت اسکندر داشت و با این مقصود فردی را با نام لئونیداس که از نزدیکان اُلمپیاس بود مسئول تربیت اسکندر کرد. فیلیپ در انتخاب پزشک و دایه ی اسکندر نیز تلاش کرد تا همه از خانوادههای ممتاز و اشراف باشند، پس از رسیدن اسکندر به سن جوانی، فیلیپ به ارسطو، فیلسوف سرشناس یونان که در آن زمان به مکتب افلاطون میرفت، نامهای نوشت. ارسطو سمت آموزگاری اسکندر را پذیرفت و مدّت ها به پرورش او پرداخت.»(اومستد، ۱۳۷۵: ۵۷۳)
« پس از پیروزی «گوگمل» اسکندر از همان میدان نبرد، یک گردان سواره نظام تحت فرماندهی «فیلُکسِنوس» به «شوش» گسیل داشت با این امید که پیش از این که همه ی گنجینهها منهدم، سوزانده، به یغما رفته یا به ایران شمالی منتقل شده باشند، شهر را اشغال کند. در رقابت با شایعه ی پیروزی عظیم، «فیلُکسِنوس» عازم جنوب شد. امید اسکندر بر آورده شد. پس از آن که داریوش در نتیجه ی دوبار گریختنش هم در نبرد «ایسوس» و هم «گوگمل» شکست خورد، ساتراپها، تا جایی که به چنگ فاتح افتاده بودند، دیگر نیازی نمیدیدند، برای این هخامنش ِ فراری سرشکی فرو ریزند. یا شاید هم تنها یک قطره ی دیگر نثارش کرده باشند. امّا در این وقت فرماندهان بزرگ شروع به سیاست ورزی کردند، سیاستی بزرگ. در موقعیّت آنان، سخن رایج، کنار آمدن با فاتح بود. تدبیر دورنگرانه ی اسکندر در رفتار دوستانه اش با «میتر ِنس» ِ شهرب (ساتراپ) که در زمان خود، شهر «سارد» را به او تسلیم کرده بود و پذیرفتنش به حلقه ی نزدیکان دربار پادشاهی، به بار نشست. ملایمت اسکندر نسبت به همه ی کسانی که در برابرش مقاومتی نشان نداده بودند، تسلیم شهربها را تسهیل کرد. «شوش» تسلیم شد. در ماه نوامبر سال ٣٣۱، تقریباً چهار سالی پس از عبور از «هلسپونتوس»، اسکندر وارد پایتخت شاهنشاهی ایران شد.
اسکندر با تصرّف پارسه، یکی از پایتختهای هخامنشیان این دودمان ایرانی را برای همیشه نابود کرد. وی فرمان به آتش کشیدن پارسه را صادر کرد که برخی آن را برای تلافی به آتش کشیده شدن آتن به دست خشایارشاه میدانند.» (پیرنیا، ۱۳۷۸ : ۵۹۹)
« اسکندر پس از فتح هند که تا رود هیفاز (بیس امروزی) پیشروی کرده بود به علّت کمی قشون به ایران بازگشت و به فکر تسخیر عربستان افتاد. بنابراین به سمت بابل حرکت کرد ولی در آنجا به علّت تبی که از باتلاقهای بابل بر او مستولی شده بود در سن سی و دوسالگی درگذشت.»(اومستد، ۱۳۷۵: ۶۱۶)
اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ ق.م با سقوط هخامنشیان، دوره ی فترتی را بر تداوم فرهنگ و هویّت ایرانی حاکم و نوعی گسست را در زمینه ی دست به دست شدن قدرت سیاسی بین اقوام ایرانی موجب شد و امپراتوری ایران مانند بسیاری دیگر از مناطق دنیا تحت حکومت یونانیان وتمدّن هلنی قرار گرفت، امّا در پراکندگی جهانی اقوام ایرانی تغییر چندانی پدید نیامد.
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر