پیشینه تحقیق جایگاه کلام شیعه در تفسیر مجمع البیان دارای ۹۵ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
فصل اول ۱۰
طبرسی و تفسیر ۱۰
مقدمه ۱۱
۲-۱٫ انواع روشهای تفسیری ۱۲
۲-۱-۱٫ تفسیر مأثور ۱۲
۲-۱-۲٫ تفسیر عقلی ـ اجتهادی ۱۴
۲-۲٫ معرفی طبرسی ۱۶
۲-۲-۱٫ زندگینامه طبرسی ۱۶
۲-۲-۲٫ معرفی تفسیر مجمع البیان ۱۹
۲-۲-۲-۱٫ بررسی مقدمه تفسیر ۲۰
۲-۲-۲-۱-۱٫ تعداد آیات قرآن و فایده دانستن آنها ۲۰
۲-۲-۲-۱-۲٫ ذکر اسامی قاریان مشهور شهرها و راویان آنها ۲۰
۲-۲-۲-۱-۳٫ تفسیر و تأویل و معنی آیات قرآن ۲۱
۲-۲-۲-۱-۴٫ نامهای قرآن و معانی آنها ۲۱
۲-۲-۲-۱-۵٫ علوم قرآن ۲۱
۲-۲-۲-۱-۶٫ ذکر برخی از احادیث مشهور در فضیلت قرآن و اهل آن ۲۱
۲-۲-۲-۱-۷٫ ذکر آنچه برای قاری قرآن مستحب است از نیکو خواندن لفظ و تزیین صوت هنگام قرائت قرآن ۲۱
۲-۲-۲-۲٫ مبانی تفسیری طبرسی در مجمع البیان ۲۲
۲-۲-۲-۲-۱٫ قابل فهم بودن قرآن ۲۲
۲-۲-۲-۲-۲٫ معیارهای فهم قرآن ۲۲
۲-۲-۲-۲-۳٫ علوم مورد نیاز مفسر ۲۲
۲-۲-۲-۲-۴٫ مصونیت قرآن از تحریف ۲۲
۲-۲-۲-۲-۵٫ قرآن، معجزۀ جاودانه پیامبر(ص) ۲۳
۲-۲-۲-۲-۶٫ روش تنظیم مطالب مجمع البیان ۲۳
۲-۲-۲-۲-۷٫ منابع مورد استناد در مجمع البیان ۲۴
۲-۲-۲-۲-۸. مجمع البیان در گفتار عالمان ۲۵
فصل دوم ۲۷
جایگاه کلام شیعه ۲۷
در تفسیر مجمع البیان ۲۷
مقدمه ۲۸
۳-۱٫ بخش اول: جایگاه توحید در مجمع البیان ۳۰
مقدمه ۳۰
۳-۱-۱٫ بایستگی شناخت و معرفت خدا ۳۰
۳-۱-۲٫ اثبات صانع ۳۰
۳-۱-۲-۱٫ حرکت و سکون موجودات علامت نیاز به خالق ۳۱
۳-۱-۲-۲٫ حدوث اجسام ۳۱
۳-۱-۲-۳٫ بی شریک بودن خدا ۳۱
۳-۱-۲-۴٫ برهان تمانع ۳۱
۳-۱-۳٫ صفات ثبوتیه ۳۲
۳-۱-۳-۱٫ اسماء و صفات ۳۲
۳-۱-۳-۲٫ قدرت خدا ۳۳
۳-۱-۳-۲-۱. اشتمال قدرت الهی بر هر چیز ۳۳
۳-۱-۳-۳٫ علم الهی ۳۴
۳-۱-۳-۳-۱٫ آگاهی از سرّ آسمانها و زمین ۳۴
۳-۱-۳-۳-۲٫ علم به همۀ معلومات ۳۴
۳-۱-۳-۳-۳٫ عالم به نهان و آشکار ۳۴
۳-۱-۳-۳-۴٫ سمیع بودن خداوند ۳۵
۳-۱-۳-۴٫ اراده خداوند ۳۵
۳-۱-۳-۴-۱٫ ارادۀ تام خداوند بر هستی ۳۵
۳-۱-۳-۵٫ متکلم بودن خداوند ۳۶
۳-۱-۳-۶٫ خدای واحد ۳۶
۳-۱-۴٫ صفات فعل ۳۶
۳-۱-۴-۱٫ حکیم بودن ۳۷
۳-۱-۴-۲٫ حی بودن ۳۷
۳-۱-۴-۳٫ خالق بودن ۳۷
۳-۱-۴-۳-۱٫ خلقت آسمانها و زمین نشانی برای خردمندان ۳۷
۳-۱-۴-۳-۲٫ خلقت جهان، دلیلی بر وجود خدا ۳۸
۳-۱-۵٫ صفات سلبیه ۳۸
۳-۱-۵-۱٫ تنزیه و تسبیح خدا ۳۸
۳-۱-۵-۲٫ علوّ خداوند ۳۹
۳-۱-۵-۳٫ قدّوس بودن ۳۹
۳-۱-۵-۴٫ نفی رؤیت و جسمانیت برای خدا ۳۹
۳-۱-۵-۵٫ بی مکان بودن خداوند ۴۱
۳-۲٫ بخش دوم: جایگاه معاد در مجمع البیان ۴۲
مقدمه ۴۲
۳-۲-۱٫ تعبیرات کلی قرآن دربارۀ رستاخیز ۴۲
۳-۲-۱-۱٫ قیامت ۴۲
۳-۲-۱-۲٫ نشر ۴۲
۳-۲-۱-۳٫ معاد ۴۳
۳-۲-۲٫ نامهای قیامت ۴۳
۳-۲-۲-۱٫ یَومُ الخُلود ۴۳
۳-۲-۲-۲٫ یومٌ ثَقیل ۴۳
۳-۲-۲-۳٫ یَومُ مَشهود ۴۴
۳-۲-۲-۴٫ یَومُ الوَعید ۴۴
۳-۲-۲-۵٫ یَومُ الحَسرَه ۴۴
۳-۲-۲-۶. یَومَ تُبلی السَّرائِر ۴۴
۳-۲-۳٫ امکان معاد و منطق مخالفان ۴۴
۳-۲-۴. دلائل امکان معاد ۴۶
۳-۲-۵٫ معاد جسمانی ۴۷
۳-۲-۶٫ دروازۀ عالم بقا ۴۹
۳-۲-۶-۱٫ مرگ ۴۹
۳-۲-۶-۲٫ برزخ ۵۰
۳-۲-۷٫ محکمۀ عدل الهی ۵۰
۳-۲-۸٫ فرجام معاد ۵۲
۳-۲-۸-۱٫ بهشت و بهشتیان ۵۲
۳-۲-۸-۱-۱٫ ایمان و عمل صالح ۵۲
۳-۲-۸-۱-۲٫ تقوا ۵۲
۳-۲-۸-۱-۳٫ صبر در برابر سختیها ۵۲
۳-۲-۸-۱-۴٫ اهتمام به نماز ۵۳
۳-۲-۸-۲٫ نعمتهای بهشت ۵۳
۳-۲-۸-۲-۱٫ سایههای لذتبخش ۵۳
۳-۲-۸-۲-۲٫ غذاهای بهشتی ۵۴
۳-۲-۸-۲-۳٫ لباسهای بهشتی ۵۴
۳-۲-۸-۲-۴٫ همسران بهشتی ۵۴
۳-۲-۸-۲-۵٫ امنیت و زوال خوف ۵۵
۳-۲-۸-۲-۶٫ برخورد محبتآمیز ۵۵
۳-۲-۸-۲-۷٫ احساس خشنودی خدا ۵۵
۳-۲-۸-۳٫ دوزخ و دوزخیان ۵۶
۳-۲-۸-۳-۱٫ کافران و منافقان ۵۶
۳-۲-۸-۳-۲٫ ممانعت مردم از راه یافتن به حق ۵۶
۳-۲-۸-۳-۳٫ استهزاء آیات الهی ۵۷
۳-۲-۸-۳-۴٫ ظلم و بیدادگری ۵۷
۳-۲-۸-۴٫ عذابهای جسمانی و روحانی دوزخیان ۵۷
۳-۲-۸-۵٫ جاودانگی کیفر ۵۸
۳-۲-۸-۶٫ شفاعت ۵۹
۳-۲-۸-۶-۱٫ نفی شفاعت ۵۹
۳-۲-۸-۶-۲٫ اذن شفاعت منوط به اذن خدا ۶۰
۳-۲-۸-۶-۳٫ شرایط شفاعتکننده و شفاعت شونده ۶۰
۳-۳٫ بخش سوم: جایگاه نبوّت در مجمع البیان ۶۱
۳-۳-۱٫ فلسفه بعثت پیامبران ۶۱
۳-۳-۱-۱٫ رهایی از ظلمت ۶۱
۳-۳-۱-۲٫ بشارت و انذار ۶۱
۳-۳-۱-۳٫ تعلیم و تربیت ۶۲
۳-۳-۲٫ ویژگیهای عمومی پیامبران ۶۲
۳-۳-۲-۱٫ صدق گفتار ۶۲
۳-۳-۲-۲٫ امانت ۶۲
۳-۳-۲-۳٫ نیکوکاری و احسان ۶۳
۳-۳-۲-۴٫ توکل مطلق بر خداوند ۶۳
۳-۳-۲-۵٫ علاقه و دلسوزی فوق العاده ۶۳
۳-۳-۳٫ عصمت مهمترین شرط رسالت ۶۴
۳-۳-۳٫ تنزیه انبیا ۶۵
۳-۳-۳-۱٫ آدم ۶۵
۳-۳-۳-۲٫ ابراهیم ۶۶
۳-۳-۳-۳٫ موسی ۶۶
۳-۳-۴٫ طرق شناخت پیامبران ۶۷
۳-۳-۴-۱٫ رابطۀ اعجاز و نبوّت ۶۷
۳-۳-۴-۲٫ تفاوت سحر با معجزه ۶۸
۳-۳-۴-۳٫ وحی (چگونگی ارتباط با عالم غیب) ۶۹
۳-۳-۵٫ دلایل صدق ادعای پیامبر اسلام ۷۰
۳-۳-۵-۱٫ قرآن، معجزه پایدار پیامبر ۷۰
۳-۳-۵-۲٫ شاخههای اعجاز قرآن ۷۱
۳-۳-۵-۲-۱٫ فصاحت و بلاغت ۷۱
۳-۳-۵-۲-۲٫ اعجاز قرآن از نظر علوم روز ۷۱
۳-۳-۵-۲-۳٫ اعجاز قرآن از نظر اخبار غیبی ۷۲
۳-۳-۵-۲-۴٫ اعجاز قرآن از نظر عدم تضاد و اختلاف ۷۳
۳-۳-۵-۳. گردآوری قراین یک راه مطمئن دیگر ۷۳
۳-۳-۶٫ خاتمیت در قرآن ۷۴
۳-۴٫ بخش چهارم: جایگاه عدل در مجمع البیان ۷۴
۳-۴-۱٫ برسی واژههای ظلم، عدل و قسط ۷۵
۳-۴-۲٫ خداوند به هیچکس ستم نمیکند ۷۵
۳-۴-۳٫ یکسان نبودن خوب و بد ۷۷
۳-۴-۴٫ مشکل حوادث دردناک زندگی بشر ۷۷
۳-۴-۵٫ پاسخ تفصیلی به پدیدههای ناگوار ۷۷
۳-۴-۵-۱٫ فلسفه تفاوتها ۷۷
۳-۴-۵-۲٫ مشکلات خودساخته ۷۸
۳-۴-۵-۳٫ مصائبی که مجازات الهی است ۷۹
۳-۴-۵-۴٫ مصیبت بیدادگر ۷۹
۳-۴-۵-۵٫ آزمون الهی بهوسیلۀ مشکلات ۸۰
۳-۴-۵-۶٫ شناخت نعمتها در کنار مصائب ۸۱
۳-۵٫ بخش پنجم: جایگاه امامت در مجمع البیان ۸۲
۳-۵-۱٫ امامت در قرآن ۸۲
۳-۵-۲٫ ولایت و امامت عامه در قرآن ۸۳
۳-۵-۲-۱٫ آیۀ انذار و هدایت ۸۳
۳-۵-۲-۲٫ آیۀ صادقین ۸۳
۳-۵-۲-۳٫ آیۀ اولی الأمر ۸۴
۳-۵-۳٫ شروط و صفات ویژۀ امام ۸۴
۳-۵-۳-۱٫ علم امام ۸۵
۳-۵-۳-۲٫ معصوم بودن امام ۸۵
۳-۵-۳-۳٫ ولایت تکوینی پیامبران و امامان ۸۶
۳-۵-۴٫ ولایت و امامت خاصه ۸۷
۳-۵-۴-۱٫ آیۀ تبلیغ ۸۷
۳-۵-۴-۲٫ آیۀ ولایت ۸۷
۳-۵-۴-۳٫ آیۀ لیله المبیت ۸۸
۳-۵-۴-۴٫ آیۀ نیکوترین مؤمنان ۸۸
۳-۵-۴-۵٫ آیۀ بینه و شاهد ۸۸
۳-۵-۴-۶٫ آیۀ انذار ۸۹
۳-۵-۴-۷٫ آیۀ گوشهای شنوا ۸۹
۳-۵-۴-۸٫ آیۀ محبت ۹۰
۳-۵-۵٫ امام مهدی علیه السلام ۹۰
نتیجهگیری ۹۲
فهرست منابع ۹۳
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق لجنه من العلماء والمحققین، مقدمۀ امین، سید محمد حسن، چ۱، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ ق، ۱۹۹۵م.
معرفت، محمدهادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، چ۲، مشهد، الجامعه الرضویّه للعلوم الاسلامیه، ۱۴۲۶ ق/ ۱۳۸۴ ش.
مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن (تفسیر نمونه موضوعی)، چ۴، بیجا، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۳۷۴ﻫ..
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چ۴، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ش.
آقابزرگ طهرانی، محمدحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، چ۲، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۳ ق.
آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق علی عبدالباری عطیه، چ۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ ق.
صدر، سید حسن، نهایه الدرایه، تحقیق منجد الغرباوی، بیجا، نشر المشعر، بیتا.
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، بیتا.
ـــــــــــــــــــ، نهایه الحکمه، قم، مؤسسه اما مخمینی، بیتا.
جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، تنظیم و ویرایش، علی اسلامی، چ۵، قم، اِسراء، ۱۳۸۴ش.
ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، چ۲، بیجا، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م.
بابایی، علی اکبر، مکاتب تفسیری، چ۱، قم و تهران، سمت، زمستان ۱۳۸۵٫
_______، و عزیزیکیا، غلامعلی و روحانی راد، مجتبی، زیر نظر محمود رجبی، روششناسی تفسیر قرآن، چ۳، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، ۱۳۸۷٫
آنچه در این فصل به آن خواهیم پرداخت، کلیاتی دربارۀ روشهای تفسیری و معرفی طبرسی و تفسیر اوست. ابتدا به اختصار، از روشهای تفسیری سخن گفته میشود و پس از آن، با مروری اجمالی بر زندگینامۀ طبرسی، جنبههای کلی این تفسیر را که در آن، به تفاوت تفسیر و تأویل و جایگاه قرائت میپردازد، سخن میگوییم و در پی آن، مبانی تفسیری طبرسی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و در آخر، گزارشی کوتاه از منابع مورد استناد مجمع البیان مورد اشاره قرار خواهد گرفت.
روش تفسیر شیوهای است که مفسران برای کشف معانی و الفاظ آیات قرآن بهکار میبرند. نگاهی گذرا به تفسیر از صدر اسلام تاکنون نشان میدهد که شیوههای گوناگونی برای تفسیر از جانب مفسران بهکار گرفته شده است. در صدر اسلام، مرجع اصلی در فهم آیات قرآن، پیامبر(ص) بودند. پس از پیامبر(ص)، از دیدگاه شیعه معصومین(ع) و از نگاه اهل تسنن، صحابیان و تابعین ضمن مراجعه به قرآن و سنت پیامبر(ص)، به امر خطیر تفسیر همت گماشتند. بعدها تمسک به روایات پیامبر(ص) و معصومین و گفتار صحابه در کنار توجه به شأن نزولها و اجتهاد در دستور کار مفسران قرار گرفت. با گسترش مباحث کلامی و ورود مباحث فلسفی و عرفانی به حوزۀ دین اسلام، این مباحث مورد توجه مفسران قرار گرفتند. توسعۀ علم و دانش نیز توجه مفسران را در تفسیر قرآن به خود جلب کرده است.
با توجه به همین نکتۀ اخیر بود که بین مفسران در چگونگی کشف معانی آیات قرآن اختلاف بهوجود آمد. این اختلافها از آنجا ناشی شد که مفسران در فرایند کشف معانی الفاظ و آیات قرآن، از منابعی گوناگون بهره میبردند. در واقع میتوان گفت براساس منابع تفسیر، روشهای تفسیر دستهبندی میشوند.
از یک نگاه، دو روش کلی در تفسیر قرآن وجود دارد: تفسیر مأثور و تفسیر عقلی ـ اجتهادی. در تفسیر مأثور، مفسر آیات قرآن را از طریق روایات پیامبر(ص)، گفتار صحابه و سخنان معصومین(ع) تفسیر میکند. اما در تفسیر عقلیـ اجتهادی، مفسر با اجتهاد و تلاش علمی به تفسیر آیات قرآن میپردازد. تفسیر عقلی ـ اجتهادی با توجه به نوع اجتهاد مفسر دارای اقسام زیر است:
اجتهادی قرآن به قرآن، اجتهادی ادبی، اجتهادی فقهی، اجتهادی کلامی، اجتهادی عرفانی.[۱]
«مأثور» از «اثر» در لغت بهمعنای سخنی است که نسل به نسل و سینه به سینه نقل شود. در اصطلاح علم حدیث، دربارۀ معنای «اثر» اختلاف وجود دارد. برخی اثر را اعم از حدیث و خبر دانسته و به هر دوی آنها اثر میگویند.[۲] زبیدی در تاج العروس میگوید: «ائمه حدیث بین اثر و خبر تفاوت قائل شدهاند. گفته شده خبر آن چیزی است که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده و اثر آن چیزی است که از صحابه روایت میشود.»[۳]
در تعریف تفسیر مأثور که به آن تفسیر اثری، روایی و نقلی هم میگویند، در بین دانشمندان اختلاف وجود دارد. برخی معتقدند که تفسیر مأثور شامل موارد زیر است:[۴]
آیاتی از قرآن که برای توضیح و تبیین آیات دیگر آمدهاند.
آنچه از پیامبر(ص) در توضیح آیات قرآن آمده است.
آنچه از صحابه و تابعین در بیان مراد خدا از آیات قرآن نقل شده است.
طبق نظر بالا تفسیر قرآن به قرآن نیز بخشی از تفسیر مأثور است. برخی دیگر تفسیر مأثور را شامل آنچه از پیامبر(ص) و صحابه و تابعین در توضیح آیات قرآن وارد شده است دانستهاند.[۵] تفسیر مأثور در بین شیعه شامل روایات نقل شده از پیامبر(ص) و احادیث ائمه معصومین(ع) است.[۶]
تبیین و تعلیم از مهمترین وظایف پیامبر(ص) بوده و ایشان را میتوان اولین مفسر قرآن دانست. روایات تفسیری فراوانی از پیامبر(ص) در شرح آیات قرآن وارد شده است که این روایات شامل انواع زیر میباشند:[۷]
تبیین مجمل، توضیح مشکل، تخصیص عام، تقیید مطلق، بیان معنای لفظ یا مصداق آن، توضیح احکام قرآن، بیان ناسخ و منسوخ، سخن در تأکید آیات قرآن.
از نظر شیعه، سخن ائمه(ع) در حکم سخن پیامبر(ص) است و ایشان بعد از پیامبر(ص) مهمترین مرجع برای دستیابی به معارف قرآن هستند. از مهمترین دلایل بر حجیت قول اهل بیت(ع) میتوان به حدیث مشهور ثقلین[۸] و روایاتی که در تفسیر آیه ۷ آل عمران وارد شده و منظور از «راسخون در علم» را امامان(ع) دانستهاند، اشاره کرد.[۹] علاوه بر این، روایاتی نیز از ائمه(ع) وارد شده که آن بزرگان را وارثان علم پیامبر(ص) و دیگر انبیا(ع) معرفی کرده است.[۱۰]
آنچه از صحابه در تفسیر قرآن وارد شده، بر دو نوع است:[۱۱]
آنچه صحابه از پیامبر(ص) در تفسیر قرآن نقل کردهاند، حکم حدیث «مرفوع» را دارند.
رأی و دیدگاه تفسیری شخصی صحابه در تفسیر قرآن که حکم حدیث «موقوف» را دارد.
اهل سنت همۀ صحابه را عادل میدانند و به همین دلیل، همۀ روایات آنان را مورد اعتماد و قابل استناد در تفسیر قرآن میدانند. اما همه صحابه در دیدگاه شیعه چنین جایگاهی ندارند و پذیرش روایات آنان تابع قواعد خاص فقه الحدیثی است.[۱۲]
در مورد رجوع به قول تابعین نیز اختلاف وجود دارد. برخی، سخنان تابعین را به دلیل اینکه غالباً از صحابه گرفته شده معتبر میدانند.[۱۳] ذهبی در این باره معتقد است که اگر تابعین بر رأی اجماع نمودند، اخذ سخن آنان واجب است؛ اما اگر شک کردیم که سخن آنها از اهل کتاب گرفته شده، باید آن را رها کرده و بر آن اعتماد نکنیم.[۱۴]
هر چند که روایات تفسیری از مهمترین منابع تفسیر آیات قرآن بهشمار میروند، اما مشکلاتی نیز دارند. ضعف سند،[۱۵] وجود روایات ساختگی و دروغین،[۱۶] ورود اسرائیلیات[۱۷] به روایات از موارد ضعف روایات تفسیری است.[۱۸]
اجتهاد در لغت، بهمعنای خود را با صرف نیرو و تحمل، به سختی واداشتن است.[۱۹] و در تفسیر بهمعنای تلاش برای تبیین و فهم معانی و مقاصد آیات براساس شواهد و قراین معتبر است.[۲۰] در تفسیر اجتهادی، مفسر میکوشد که با تأمل و تدبر و اجتهاد معانی آیات را دریابد. در واقع، این نوع تفسیر بر خلاف تفسیر مأثور که بر نقل و اثر تکیه دارد، بر عقل تکیه میکند. عالمان به علم تفسیر معتقدند که باب اجتهاد و نظر در تفسیر، اولین بار در زمان تابعین گشوده شد و با گذشت زمان و تنوع علوم و معارف، ابعاد آن گسترش یافت و در آن تنوع ایجاد شد.[۲۱]
طرفداران تفسیر اجتهادی در اثبات و تأیید این روش به آیات و روایاتی استناد کردهاند[۲۲] که از جمله آنها آیاتی است که انسان را به تدبر و تعقل در قرآن دعوت میکند.[۲۳] از دیگر ادلۀ آنان این است که در صورتی که باب اجتهاد در تفسیر بسته شود، بسیاری از احکام تعطیل میشود؛ زیرا پیامبر همۀ احکام را برای ما از آیات استخراج نکرده است.[۲۴] در مقابل، مخالفان تفسیر اجتهادی نیز دلایلی را بر منع این تفسیر آوردهاند. آنان تفسیر اجتهادی را نسبت دادن سخن به خداوند بدون علم میدانند و معتقدند که مفسر با این روش نمیتواند با یقین سخن بگوید بلکه از روی گمان مطلبی را به خدا نسبت میدهد و این گونه نسبت دادن چیزی به خدا، بدون علم است و آیۀ «وَ أن تَقولُوا عَلی الله مَا لا تَعلمونَ» (اعراف: ۳۳) آن را تحریم کرده است. همچنین آیه «وَلا تَقفُ مَا لَیس لَکَ بِهِ علم إنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُواد کلُ اولئکَ کان عَنهُ مَسئولا» (اسراء: ۳۶) پیروی از چیزی که به آن علم نیست را نهی کرده است. از این رو تفسیر اجتهادی جایز نیست و نمیتوان از آن پیروی کرد.[۲۵]
از دیگر دلایل مخالفان تفسیر اجتهادی، روایاتی است که از تحریم تفسیر به رأی در آنان سخن گفته شده است. مخالفان معتقدند که منظور از تفسیر به رأی در این روایات، تفسیر اجتهادی است. از پیامبر(ص) روایت شده که فرمودند: «من تکلَّم فی القرآن برأیه فأصاب فقد أخطأ»[۲۶] امام صادق(ع) نیز فرمودهاند: «من فسَّر القرآن برأیه فأصاب لم یؤجر و إن أخطا کان أئمه علیه».[۲۷]
باید دید که منظور از «بالرأی» چیست. اگر «باء» در تفسیر «بالرأی» بهمعنای «سببیت» باشد، بدین معناست که مفسر به سبب و انگیزه ذکر رأی و نظر خود به تفسیر قرآن میپردازد. اگر «باء» بهمعنای «وسیله» باشد، یعنی مفسر تنها بهوسیله رأی خود و بدون استفاده از دیگر روشهای معمول و شواهد و قراین به تفسیر قرآن میپردازد.[۲۸] در هر صورت، تفسیر به رأی بهمعنای تفسیر قرآن بدون توجه به شواهد و قراین معتبر است که البته با تفسیر اجتهادی بسیار متفاوت است.
توجه به این نکته ضروری است که مفسر باید حدود تفسیر به رأی را بشناسد و بر همۀ جوانب آن احاطه داشته باشد تا در ورطه تفسیر به رأی نیفتد. با توجه به آنچه در مورد تفسیر به رأی گفتیم، مفسر باید اولاً هدفش یافتن مقصود آیه باشد نه اینکه سعی کند رأی و نظر خود را بیان کند و از آیه برای اثبات نظرش استفاده کند. ثانیاً تنها به رأی خود اکتفا نکند بلکه به دیگر شواهد و قراین و حتی آرای دیگران نیز رجوع نماید. در این صورت است که مفسر از لغزش به دور بوده و تفسیرش مصداق «تفسیر به رأی» که مورد نهی واقع شده، قرار نمیگیرد. آلوسی در این باره میگوید: اگر کسی در تفسیر قرآن قولی را موافق با رأی خود بگوید، به این صورت که مذهب را اصل قرار دهد و تفسیر را تابع آن، دچار خطا میشود.[۲۹]
مفسری دیگر در این زمینه میگوید: «منظور از تفسیر قرآن به رأی این است که با معیارهای مفاهمه عرب مطابق نباشد و نیز موافق با اصول و علوم متعارفه عقلی نباشد و همچنین مطابق با خطوط کلی خود قرآن نباشد و… اما تفسیر درایی مصون از آفتهای یاد شده رواست.»[۳۰]
بروز و ظهور روش عقلیـ اجتهادی مفسران، با توجه به رویکردهای مختلفشان، گونهها و شاخههای مختلفی دارد که محققان در ارتباط با آن دیدگاههایی را ارائه کردهاند. تفسیر اجتهادی قرآن به قرآن، تفسیر اجتهادی ادبی، تفسیر اجتهادی فقهی، تفسیر اجتهادی کلامی و تفسیر اجتهادی عرفانی از انواع گونههای این تفسیر بهکار میآید.
ابوعلی فضل بن حسن بن فضل طبرسی،[۳۱] ملقب به «امین الدین» یا «امین الاسلام» از بزرگان و دانشمندان شیعه، در قرن ششم هجری قمری است. تاریخ دقیق ولادت او مشخص نیست،[۳۲] اما اکثر کتب تراجم، وفات او را در شب عید قربان سال ۵۴۸ ﻫ. ق دانستهاند.[۳۳]
در «تاریخ بیهقی» دربارۀ نسب طبرسی آمده است: «طبرس منزلی است میان قاشان و اصفهان، و اصل ایشان از آن بقعت است.»[۳۴] البته طبرسی در مشهد اقامت داشت و در سال ۵۲۳ ﻫ. ق به سبزوار رفته و تا آخر عمر آنجا زندگی میکرد.[۳۵] بعد از فوت طبرسی در سبزوار، جنازهاش به مشهد انتقال یافت و در شمال صحن امام رضا(ع) در محلی معروف به «قتلگاه» به خاک سپرده شد.[۳۶]
طبرسی از علوم مختلف زمان خود مانند تفسیر، فقه، کلام، اصول، حدیث و ادبیات عرب آگاهی کامل داشت و در همه این موارد صاحبنظر بود. «وی همچنین در علوم ریاضی مانند حساب و جبر و مقابله استاد بود و در شعر نیز تبحّر داشت.»[۳۷] دانشمندان و صاحبان رجال، اصطلاحات ثقه، فاضل، دیّن و عین را در وصف او بهکار بردهاند. تفرشی در «نقد الرجال» میآورد: «امین الدین ابوعلی الطبرسی، ثقه، فاضل، دیَن، عین، من اجلاء هذه الطائفه له تصانیف حسنه».[۳۸]
زرکلی در مورد طبرسی میگوید: «مفسر محققّ لغوی، من أجلاء الامامیه».[۳۹] مدرسی در «ریحانه الادب» در مورد وی میگوید: «عالمیآست فاضل، فقیه کامل، محدث جلیل و مفسر نبیل، از اعیان و اعاظم علمای امامیه قرن ششم هجرت که فضل و جلالت و وثاقت و عدالت وی، مسلَم مخالف و موافق. و از اکابر مفسرین بنام و ثقات محدثین عالی مقام میباشد.»[۴۰]
این مفسر از محضر دانشمندان و بزرگان زمان خود بهرهمند شد که بدون شک، آنان نقش مهمی را در رشد شخصیت علمیآو داشتند. برخی از بزرگواران عبارتاند از:[۴۱]
– ابوعلی طوسی فرزند شیخ طوسی.
– موفق الدین حسن بن فتح واعظ بکرآبادی.
– ابوالوفاء عبدالجبارین عبدالله مقری رازی محمد بن حسین حسینی قصبی جرجانی.
– عبیدالله بن محمد بن حسین بیهقی.
– حسن بن حسین بن حسن بن بابویه قمی رازی ابوالحمد مهدی بن نزار حسینی قائنی.
– ابوالفتح عبدالله بن عبدالکریم بن هوازن قشیری.
– جعفر بن محمد دوریستی.
دانشمندانی نیز افتخار شاگردی این عالم بزرگوار را داشتهاند. به نام برخی از آنها اشاره میکنیم:[۴۲]
– رضی الدین، ابونصر حسن بن فضل بن حسن طبرسی فرزند طبرسی.
– رشید الدین ابوجعفر محمد بن علی بن شهر آشوب.
– منتخبالدین ابوالحسن علی بن عبیدالله بن حسن بن حسین بن بابویه قمی.
– قطبالدین سعید بن هبه الله راوندی.
– سید ضیاءالدین فضل الله بن علی حسنی راوندی.
– سید شرف شاه بن محمد حسینی افطسی نیشابوری.
– ابوالفضل شاذان بن جبرئیل قمی.
– ابومحمد عبدالله بن جعفر بن محمد دوریستی.
طبرسی آثار سودمند زیادی را تألیف کرده است. آثار ارزشمندی که دلیل بر تسلط او در بسیاری از علوم است. بعضی از تألیفات او عبارتاند از:[۴۳]
– الآداب الدینیه للخزانه المعینیه
– اسرار الامامه[۴۴]
– أعلام الوری بأعلام الهدی
– تاج الموالید
– تفسیر جوامع الجامع[۴۵]
– الجواهر فی النحو
– حقایق الامور (فی الاخبار)
– عده السفر و عمده الحضر
– العمده
– الفائق
– الکاف الشاف[۴۶]
– کنوز النجاح
– مجمع البیان فی تفسیر القرآن
– مشکاه الأنوار فی الأخبار
– نثر اللئالی
– النور المبین
نام تفسیر، انگیزه مؤلف
تفسیر مجمع البیان اولین تألیف طبرسی در زمینۀ تفسیر قرآن است. وی در مقدمۀ تفسیرش دربارۀ نام آن آورده است: «سمیّته کتاب مجمع البیان لعلوم القرآن».[۴۷] صاحبان تراجم، این تفسیر را با نامهای «مجمع البیان، مجمع البیان فی تفسیر القرآن والفرقان، مجمع البیان فی معانی القرآن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن و مجمع البیان فی معانی تفسیر القرآن» معرفی کردهاند.[۴۸]
وجه تسمیۀ تفسیر بهدرستی مشخص نیست. کریمان صاحب کتاب «طبرسی و مجمع البیان» معتقد است که احتمالاً طبرسی در این نامگذاری به تفسیر محمد بن جریر طبری، یعنی «جامع البیان فی تفسیر القرآن»، نظری داشته؛ زیرا تفسیر طبری نخستین تفسیر اهل سنت است که تمامی علوم قرآنی را شامل میشود و هر چند در مذهب شیعه نیز تفسیر التبیان شیخ طوسی به همه علوم قرآن پرداخته است، اما جامعیت و کمال مجمع البیان را ندارد.[۴۹]
[۱]. سجادی، سید جعفر، روشهای تفسیر قرآن، چ۱، تهران، نقش جهان، ۱۳۶۱ﻫ، صص۷۳-۱۰۰٫
[۲]. صدر، سید حسن، نهایه الدرایه، تحقیق منجد الغرباوی، بیجا، نشرالمشعر، بیتا، ص۸۲٫
[۳]. زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، المکتبه الحیاه، بیتا، ج۳، ص۴٫
[۴]. التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۵۲ و مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۴٫
[۵]. علی الصغیر، محمدحسین، المبادی العامه لتفسیر القرآن الکریم بین النظریه و التطبیق، چ۱، بیروت، دار المؤرّخ العربی، ۱۴۲۰ق، ۲۰۰۰ م، ص۹۴٫
[۶]. معرفت، محمدهادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، چ۲؛ مشهد، الجامعه الرضویّه للعلوم الاسلامیه، ۱۴۲۶ ق. ۱۳۸۴ ش، ج۲، ص۵۳۹٫ البته آیت الله معرفت تفسیر مأثور را شامل قرآن به قرآن نیز میداند.
[۷]. التفسیر و المفسرون، ج۱، صص ۵۵-۵۷٫
[۸]. این حدیث در منابع حدیثی شیعه و اهل سنت نقل شده است. ر.ک: حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، چ۱، قم، مؤسسه آل البیت الاحیاء التّراث، ۱۴۰۹ ق، ج۲۷، صص ۳۲-۳۳ و نیز ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، لبنان، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ ق، ج۲۳، ص۱۰۸ و ۱۱۴؛ نیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، بیتا، ج۷، ص۱۲۳؛ احمد بن حنبل، مسند احمدبن حنبل، بیروت، دار صادر، بیتا، ج۳، ص۲۶؛ نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، چ۱، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق، ۱۹۹۱م، ج۵، ص۴۷٫
[۹]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چ۴، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ش، ج۱، ص۲۱۳٫
[۱۰]. همان، صص ۲۲۳-۲۲۶٫
[۱۱]. بابایی، علی اکبر، و عزیزی،کیا، غلامعلی و روحانی راد، مجتبی، روششناسی تفسیر قرآن، زیر نظر محمود رجبی، چ۳، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، ۱۳۸۷، ص۲۲۹٫
[۱۲]. در میان صحابه ده نفر در تفسیر مشهورند: ابوبکر، عمر، عثمان، حضرت علی(ع)، ابن مسعود، ابن عباس، ابی بن کعب، زید بن ثابت، ابوموسی اشعری، عبدالله بن زبیر. ر.ک: الاتقان فی علوم القرآن، ج۴: ص۱۹۶٫
[۱۳]. مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۶٫
[۱۴]. التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۲۹؛ سعید بن جبیر، مجاهد، عکرمه، ضحّاک، عطاء بن ابی رباح و حسن بصری از جمله مفسران تابعین هستند.
[۱۵]. همان، ص۲۰۲٫
[۱۶]. التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۵۵۷ و التفسیر و المفسرون، ج۱، صص ۱۵۹-۱۶۰٫
[۱۷]. مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۶-۲۷٫
[۱۸]. «تفسیر قمی» تألیف علی بن ابراهیم قمی، «البرهان فی تفسیر القرآن» تألیف سید هاشم بحرانی، «تفسیر نور الثقلین» تألیف عبد علی بن جمعه عروسی حویزی و «جامع البیان عن تاویل ای القرآن» تألیف «محمد بن جریر طبری» از جمله تفاسیر مأثورند.
[۱۹]. راغب الاصفهانی، ابی القاسم الحسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، چ۲، بیجا، مکتبه المرتضویه، بیتا، ص۱۰۱٫
[۲۰]. بابایی، علی اکبر، مکاتب تفسیری، چ۱، قم و تهران، سمت، زمستان ۱۳۸۵، ج۲، ص۱۰۸٫
[۲۱]. التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۸۰۱٫
[۲۲]. مبانی و روشهای تفسیر قرآن، صص ۳۴۳-۳۳۸٫
[۲۳]. النساء: ۸۲؛ محمد: ۲۴٫
[۲۴]. التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۲۶۲٫
[۲۵]. همان، ص۲۵۶٫
[۲۶]. بحار الأنوار، ج۸۹، ص۱۱۱٫
[۲۷]. همان، ص۱۱۰٫
[۲۸]. مبانی و روشهای تفسیر قرآن، صص ۲۵۵-۲۵۷٫
[۲۹]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق علی عبدالباری عطیه، چ۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ ق، ج۱، ص۷٫
[۳۰]. جوادی آملی، عبدالله تسنیم، نظیم و ویرایش، علی اسلامی، چ۵، قم، اِسراء، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۱۷۷٫
[۳۱]. حاجی خلیفه در کشف الظنون و اسماعیل پاشا در ایضاح المکنون، نام او را «فضل بن حسین طبرسی» آوردهاند. (ر.ک حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، : کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا، ج۲، ص۱۶۲ و پاشا بغدادی، اسماعیل، ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا، ج۲، ص۴۳۳)
[۳۲]. در کتاب «روضات الجنات» آمده است: «میلاد او در دهه ۴۷۰ ﻫ. ق بود.» عقیقی بخشایشی در طبقات مفسران شیعه و نیز کتاب دایره المعارف تشیع، سال تولد او را ۴۶۸ ﻫ. ق دانستهاند و این تاریخ صحیحتر به نظر میرسد. (ر.ک: خوانساری اصفهانی، میر سید محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۴۰۱ ق، ج۶، ص۳۰۵ و طبقات مفسران شیعه،ج۲، ص۱۳۱ و سید جوادی، احمد صدر و جمعی از نویسندگان، دایره المعارف تشیع، تهران، نشر شهید سعید محبی، ۱۳۷۵ ش، ج۴، ص۵۱۰٫ )
[۳۳]. ر.ک: ابن شهر آشوب، محمد بن علی، نجف، معالم العلماء، منشورات المطبعه الحیدریه، ۱۳۸۰ ق، ص۱۵؛ تفرشی، سید مصطفی، نقد الرجال، چ۱، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، شوال ۱۴۱۸ ق، ج۴، ص۱۹؛ اردبیلی غروی حائری، محمد بن علی، جامع الرواه، قم، مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۳ ق، ج۲، ص۴؛ حر عاملی، محمد بن حسن، امل الآمل، تحقیق سید احمد حسینی، بغداد، مکتبه الاندلس، ۱۴۰۴ ق، ج۲، ص۲۱۶؛ موسوی خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، چ۵، بیجا، مرکز نشر الثقافه الاسلامیه، ۱۴۱۳ ق- ۱۹۹۲ م، ج۱۴، ص۳۰۴؛ هدیه العارفین، ج۱، ص۸۲۰؛ آقابزرگ طهرانی، محمدحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، چ۲، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۳ ق، ج۶، ص۱۹۱ و کحاله عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، مکتبه المثنی و دار احیاء التراث الربی، بیتا، ج۸، ص۶۶ و قمی، شیخ عباس، الکنی و الألقاب، تقدیم محمدهادی امینی، طهران، مکتبه الصدر، بیتا، ج۲، ص۴۴۴ و بیهقی، ابوالحسن علی بن زید، تاریخ بیهق، تصحیح و تعلیق احمد بهمنیار، چ۲، بیجا، اسلامیه، ۱۳۱۷ ش، ص۲۴۳٫ در روضات الجنات سال ۵۰۲ ق ذکر شده که صحیح نیست. (ر.ک: روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج۶، ص۳۰۵)
[۳۴]. تاریخ بیهق، ص۲۴۲٫
[۳۵]. ر.ک: معالم العلماء، ص۱۴؛ نقد الرجال، ج۴، ص۱۹؛ امل الآمل، ج۲، ص۲۱۷؛ الکنی و الألقاب، ج۲، ص۴۴۴؛ تاریخ بیهق، ص۲۴۲٫
[۳۶]. ر.ک: الکنی و الألقاب، ج۲، ص۴۴۴؛ معالم العلماء، ص۱۵؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۶، ص۱۹۱؛ افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، تعلیقه امل الآمل، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۱۰ ق، ص۲۲۷؛ روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج۶، ص۳۰۵٫
[۳۷]. تاریخ بیهق، ص۲۴۳٫
[۳۸]. نقد الرجال، ج۴، ص۱۹ و نیز ر.ک: رازی، منتجب الدین ابوالحسن علی بن عبیدالله بن بابویه، الفهرست، تحقیق و مقدمه سید جلالالدین محدث ارموی، قم، کتابخانه عمومی آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۶۶ ش، ص۹۷؛ جامع الرواه، ج۲، ص۴ و امل الآمل، ج۲، ص۲۱۶٫
[۳۹]. الاعلام، زرکلی، خیرالدین، چ۵، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۸۰ م، ج۵، ص۱۴۸٫
[۴۰]. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، چ۳، بیجا، کتابفروشی خیام، ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۳۶٫
[۴۱]. سبحانی، شیخ جعفر، موسوعه طبقات الفقها، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۴۱۸ ق، ج۶، صص ۲۲۵-۲۲۶٫
[۴۲]. همان، صص ۲۲۶-۲۲۷٫
[۴۳]. ر.ک: معالم العلماء، ص۶۳۶؛ نقد الرجال، ج۴، ص۱۹؛ جامع الرواه، ج۲، ص۴؛ امل الآمل، ج۲، ص۲۱۶؛ معجم المؤلفین، ج۸، صص ۶۷-۶۸؛ حسینی جلالی، سید محمدحسین، فهرس التراث، قم، دلیل ما، ۱۴۲۲ ق، ج۱، صص ۵۶۳-۵۶۵، موسوعه طبقات الفقها، ج۶، ص۲۲۶٫
[۴۴]. گاهی از این کتاب به «اسرار الائمه» و گاهی نیز به «الأسرار» تعبیر میکنند. (ر.ک: الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲، صص ۴۱-۴۲)
[۴۵]. این کتاب به «الوسیط فی التفسیر» نیز معروف است. (ر.ک: الفهرست، ص۹۷؛ نقد الرجال، ج۴، ص۱۹)
[۴۶]. نام دیگر این کتاب «الوجیز فی تفسیر القرآن» است که در برخی از کتب تراجم بهعنوان کتاب مستقلی مطرح شده است. (ر.ک: الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲۵، ص۴۵)
[۴۷]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق لجنه من العلماء والمحققین، مقدمۀ امین، سید محمد حسن، چ۱، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ ق، ۱۹۹۵م، ج۱، ص۳۵٫
[۴۸]. ر.ک: امین عاملی، سیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ ق، ج۷، ص۳۹۶ و الاعلام، ج۵، ص۱۴۸؛ معجم المؤلفین، ج۸، ص۶۶؛ کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج۲، ص۱۶۰۲؛ هدیه العارفین، ج۱، ص۸۲۰٫
[۴۹]. کریمان، حسین، طبرسی و مجمع البیان، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۲۰٫
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر